برهان امکان اشرف در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = برهان امکان اشرف | | موضوع مرتبط = برهان امکان اشرف | ||
| عنوان مدخل = برهان امکان اشرف | | عنوان مدخل = برهان امکان اشرف | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[برهان امکان اشرف در فلسفه اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
توضیح آنکه: بنابر اصالت وجود، در سلسله کائنات، رابطه طولی موجودات با یکدیگر بر اساس مراتب هستی آنها شکل گرفته، و تفاوت آنها در [[نظام]] طولی عالم، به شدت و [[ضعف]] در وجود باز میگردد. ترتیب [[نظام هستی]]، مانند ترتیب سلسله اعداد است؛ که قرار گرفتن هر عدد در جایگاه خود، امری اعتباری و اتفاقی نیست؛ بلکه به مرتبه آن عدد باز میگردد. مثلاً اگر عدد ۵ بین ۴ و۶ قرار گرفته، بدین خاطر است که ذاتاً [[هویت]] ۵، همان استقرار در این مرتبه است؛ لذا امکان ندارد که با [[حفظ]] همان هویت، در جای عدد دیگر، مثلاً عدد ۷ قرارگیرد. | توضیح آنکه: بنابر اصالت وجود، در سلسله کائنات، رابطه طولی موجودات با یکدیگر بر اساس مراتب هستی آنها شکل گرفته، و تفاوت آنها در [[نظام]] طولی عالم، به شدت و [[ضعف]] در وجود باز میگردد. ترتیب [[نظام هستی]]، مانند ترتیب سلسله اعداد است؛ که قرار گرفتن هر عدد در جایگاه خود، امری اعتباری و اتفاقی نیست؛ بلکه به مرتبه آن عدد باز میگردد. مثلاً اگر عدد ۵ بین ۴ و۶ قرار گرفته، بدین خاطر است که ذاتاً [[هویت]] ۵، همان استقرار در این مرتبه است؛ لذا امکان ندارد که با [[حفظ]] همان هویت، در جای عدد دیگر، مثلاً عدد ۷ قرارگیرد. | ||
بنابراین، در سلسله ممکنات نیز، [[فیض]] هستی از [[خداوند]] صادر میگردد و در مراتب نزولی خود، هر ماهیتی را به مقدار استعدادی که دارد، از هستی بهرهمند میسازد. طبعاً در چنین نظامی، [[اشرف]] مقدم بر احسّ موجود میگردد و اخسّ، هرچند فیض هستی را از خداوند دریافت مینماید، ولی طریق بهرهمندی او و [[شفیع]] او در دریافت فیض، «ممکن اشرف» است. از این رو، محال است که در این سلسله، اخسّ مقدم بر اشرف، موجود شود؛ چنان که محال است که در سلسله شفعاء، مشفوع از [[شفاعت]] شفیع قبل از [[خلقت]] او بهرهمند شود؛ همچنان که در سلسله اعداد، محال است که در ترتیب اعداد، با [[حفظ هویت]] آنها، تغییری حاصل شود | بنابراین، در سلسله ممکنات نیز، [[فیض]] هستی از [[خداوند]] صادر میگردد و در مراتب نزولی خود، هر ماهیتی را به مقدار استعدادی که دارد، از هستی بهرهمند میسازد. طبعاً در چنین نظامی، [[اشرف]] مقدم بر احسّ موجود میگردد و اخسّ، هرچند فیض هستی را از خداوند دریافت مینماید، ولی طریق بهرهمندی او و [[شفیع]] او در دریافت فیض، «ممکن اشرف» است. از این رو، محال است که در این سلسله، اخسّ مقدم بر اشرف، موجود شود؛ چنان که محال است که در سلسله شفعاء، مشفوع از [[شفاعت]] شفیع قبل از [[خلقت]] او بهرهمند شود؛ همچنان که در سلسله اعداد، محال است که در ترتیب اعداد، با [[حفظ هویت]] آنها، تغییری حاصل شود<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]]، ص۳۱۴.</ref>. | ||
=== تقریر [[محقق سبزواری]] === | === تقریر [[محقق سبزواری]] === | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
# ممکن اشرف، یا ممتنع است که موجود شود یا نه؛ صورت اول [[باطل]] است؛ زیرا منع [[عقلی]] در وجود او نیست و فرض در [[قاعده امکان اشرف]]، امکان وجود آن است. | # ممکن اشرف، یا ممتنع است که موجود شود یا نه؛ صورت اول [[باطل]] است؛ زیرا منع [[عقلی]] در وجود او نیست و فرض در [[قاعده امکان اشرف]]، امکان وجود آن است. | ||
# ممکن اشرف، در صورتی که امکان وجود داشته باشد، بر حسب مرتبه، یا قبل از اخسّ موجود است و یا بعد آن، و فرض [[معیت]] وجود ندارد؛ زیرا با قاعده {{عربی|الواحد لا یصدر عنه الا الواحد}} سازگار نیست. | # ممکن اشرف، در صورتی که امکان وجود داشته باشد، بر حسب مرتبه، یا قبل از اخسّ موجود است و یا بعد آن، و فرض [[معیت]] وجود ندارد؛ زیرا با قاعده {{عربی|الواحد لا یصدر عنه الا الواحد}} سازگار نیست. | ||
# فرض درست، صورت اول است که اشرف قبل از اخس موجود باشد؛ در صورت دوم که اخس قبل از اشرف موجود شود، لازم میآید که اخس در وجود، واسطه خلقت اشرف در هستی باشد. معنای این سخن آن است که معطی شیء، فاقد آن شیء باشد؛ زیرا اشرف یا در اصل وجود در مرتبه بالاتر از اخس است و یا در [[کمالات]] وجود و در هر دو صورت، اخس فاقد آن کمالات است (چون وصف اخس بودن بر آن [[صدق]] میکند) و هر دو صورت، عقلاً محال است؛ زیرا مستلزم آن خواهد بود که اخس، معطی [[شرافت]] [[حقیقی]] به [[اشرف]] باشد؛ در حالی که بنا بر فرض، اخس فاقد آن شرافت است<ref>عبارت مرحوم محقق سبزواری در منظومه حکمت چنین است: {{عربی|الممکن الأخس إذ توقیتی تحققا فالممکن الأشرف وجب أن یکون فیه، أی فی التحقق سبقا علی الممکن الأخس و إلا فلا یخلو: إما أن لا یصدر أصلا عن المبدا الا بواسطة و لا بلا واسطة و إما أن یصدر بواسطة الأخس و إما أن یصدر مع الأخس و کلها باطلة کما أشرنا بقولنا: لأنه لولاه أی لو لا صدوره سابقا علی الأخس إن لم یفض عنه تعالی أصلا فجهة تفضل حقا أی علی الحق تعالی یقتضی حتی یصدر عنها، لأن المفروض أن ذلک الأشرف ممکن، فإذا لم یصدر عن الواجب تعالی أصلا فمعلوم أن جهة المصدریة فی الواجب تعالی تفی بذلک الأخس و لا تفی بذلک الأشرف و هو محال. و إن أخس فاض من الواجب تعالی قبل الأشرف قبلیة بالذات، علل الأقوی عند ذا بالأضعف و هو أیضا محال و إن کان الممکن الأخس مع الأشرف فی الصدور کمعلولی علة واحدة، فواحد جا مصدر الکثیر و قد علم استحالته و إذا بطلت التوالی ثبت أنه یوجد الممکن الأشرف عنه تعالی ثم الأخس فالأخس}}. (شرح المنظومة (ط. ناب. ۱۳۶۹ ه. ش)، ج۳، ص۷۳۱).</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]] | # فرض درست، صورت اول است که اشرف قبل از اخس موجود باشد؛ در صورت دوم که اخس قبل از اشرف موجود شود، لازم میآید که اخس در وجود، واسطه خلقت اشرف در هستی باشد. معنای این سخن آن است که معطی شیء، فاقد آن شیء باشد؛ زیرا اشرف یا در اصل وجود در مرتبه بالاتر از اخس است و یا در [[کمالات]] وجود و در هر دو صورت، اخس فاقد آن کمالات است (چون وصف اخس بودن بر آن [[صدق]] میکند) و هر دو صورت، عقلاً محال است؛ زیرا مستلزم آن خواهد بود که اخس، معطی [[شرافت]] [[حقیقی]] به [[اشرف]] باشد؛ در حالی که بنا بر فرض، اخس فاقد آن شرافت است<ref>عبارت مرحوم محقق سبزواری در منظومه حکمت چنین است: {{عربی|الممکن الأخس إذ توقیتی تحققا فالممکن الأشرف وجب أن یکون فیه، أی فی التحقق سبقا علی الممکن الأخس و إلا فلا یخلو: إما أن لا یصدر أصلا عن المبدا الا بواسطة و لا بلا واسطة و إما أن یصدر بواسطة الأخس و إما أن یصدر مع الأخس و کلها باطلة کما أشرنا بقولنا: لأنه لولاه أی لو لا صدوره سابقا علی الأخس إن لم یفض عنه تعالی أصلا فجهة تفضل حقا أی علی الحق تعالی یقتضی حتی یصدر عنها، لأن المفروض أن ذلک الأشرف ممکن، فإذا لم یصدر عن الواجب تعالی أصلا فمعلوم أن جهة المصدریة فی الواجب تعالی تفی بذلک الأخس و لا تفی بذلک الأشرف و هو محال. و إن أخس فاض من الواجب تعالی قبل الأشرف قبلیة بالذات، علل الأقوی عند ذا بالأضعف و هو أیضا محال و إن کان الممکن الأخس مع الأشرف فی الصدور کمعلولی علة واحدة، فواحد جا مصدر الکثیر و قد علم استحالته و إذا بطلت التوالی ثبت أنه یوجد الممکن الأشرف عنه تعالی ثم الأخس فالأخس}}. (شرح المنظومة (ط. ناب. ۱۳۶۹ ه. ش)، ج۳، ص۷۳۱).</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳]]، ص۳۱۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:تعیین امام]] |