حضرت شعیب در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←پانویس
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
درباره | درباره عربی یا دخیل بودن واژه شُعَیب گزارش چندانی در منابع لغوی نیامده است؛ اما برخی فرهنگنویسان، آن را نامی عربی<ref>جمهرة اللغه، ج۱، ص۳۴۳،»شعب».</ref> و برخی [[مفسران]] آن را مُصغّر شَعب یا شِعب دانستهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۸.</ref>. در برخی [[احادیث]] نیز [[حضرت شعیب]] {{ع}}را یکی از چند [[پیامبر]] [[عرب]] شناساندهاند<ref>تهذیب اللغه، ج۲، ص۲۲۲، «عرب»؛ نک: مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰۵ - ۴۰۶، «نبأ».</ref>. این موارد میتوانند مؤیدی بر "عربی" بودن واژه "[[شعیب]]" باشند. | ||
حضرت شعیب {{ع}} از [[پیامبران الهی]] است. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَلاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُواْ إِذْ كُنتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ وَإِن كَانَ طَائِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَّمْ يُؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود. و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۵-۸۷.</ref> نام [[سریانی]] او را به [[اختلاف]] یَثْرون، بَثْرون، یَثْروب و بَیروت گفتهاند | حضرت شعیب {{ع}} از [[پیامبران الهی]] است. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَلاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُواْ إِذْ كُنتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ وَإِن كَانَ طَائِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَّمْ يُؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود. و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۵-۸۷.</ref> نام [[سریانی]] او را به [[اختلاف]] یَثْرون، بَثْرون، یَثْروب و بَیروت گفتهاند<ref>جامع البیان، ج۸، ص۱۶۶؛ روض الجنان، ج۸، ص۲۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۸.</ref>. این نامها تصحیفِ یَترون، نام [[کاهن]] مِدیان (مَدین)اند که [[کتاب مقدس]] ماجرای دیدار [[حضرت موسی]] {{ع}} با [[دختران]] وی و چوپانی کردن برای او را گزارش کرده است<ref>کتاب مقدس، خروج: ۲: ۱۵ - ۲۲.</ref>. برخی مفسران، با توجه به گزارش این ماجرا در [[قرآن کریم]] {{متن قرآن| وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ }}<ref>«و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است. پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم. آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمیداشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا میخواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی. یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است. (شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت. (موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه میگوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۳-۲۸.</ref> و [[تطبیق]] پدر آن دختران بر حضرت شعیب {{ع}}، یثرون را نام غیر عربی آن حضرت دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۸۸؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۷۰.</ref>. | ||
نام پدر حضرت شعیب {{ع}} را به اختلاف میکیل، یَوبَب، عیفاء و صَفوان و مادرش را دختر [[حضرت لوط]] {{ع}} به نام [[میکائیل]] گفتهاند<ref>جامع البیان، ج۸، ص۱۶۶؛ روض الجنان، ج۸، ص۲۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۷ - ۲۴۸.</ref>. با توجه به معاصرت حضرت لوط با [[حضرت ابراهیم]] و شعیب با [[موسی]] {{عم}}و فاصله زمانی فراوان میان [[لوط]] {{ع}} و شعیب {{ع}}، مادر وی نمیتواند دختر لوط {{ع}} باشد. | |||
نسب شعیب {{ع}} را با چند واسطه به حضرت ابراهیم {{ع}}رساندهاند؛ اما اینکه به کدام فرزند [[ابراهیم]] {{ع}}میرسد، مورد اختلاف است. در اینباره از مَدین، [[اسماعیل]] و [[اسحاق]] {{ع}}، پسران ابراهیم {{ع}} یاد شده است<ref>جامع البیان، ج۸، ص۱۶۶؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۸؛ البحر المحیط، ج۵، ص۱۰۳ - ۱۰۴.</ref>. معرفی وی با وصف "[[برادر]] [[اصحاب]] [[مدین]]" {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره عنکبوت، آیه ۳۶.</ref> نشان میدهد که وی از همان [[قبیله]] بوده است. گروهی از مورخان<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۲۱۷ - ۲۱۸؛ البدایة و النهایه، ج ۱، ص۲۱۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۷ - ۳۸.</ref> و [[مفسران]]<ref>جامع البیان، ج۸، ص۱۶۶؛ التبیان، ج۴، ص۴۶۱؛ زادالمسیر، ج۲، ص۱۳۷.</ref> به [[پیروی]] از [[ابناسحاق]]، [[شهر]] مدین را منسوب به مَدْین، فرزند [[ابراهیم خلیل]] و ساکنان آن را از [[نوادگان]] و [[نسل]] وی و گروهی نیز آنان را از نسل [[اسماعیل]] {{ع}}میدانند<ref>اعلام قرآن، ص ۵۷۳ - ۵۷۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۷۸۸.</ref>. اثرپذیری مورخان [[مسلمان]]، به ویژه ابناسحاق از منابع [[سریانی]] و یونانی در گزارشهای مربوط به پیش از [[اسلام]] از یک سو<ref> بین الحبشة و العرب، ص۵۰.</ref> و گزارشهای [[عهد عتیق]] درباره مِدْیان و اشتراک آن با مواردی از روایتهای [[قرآن]] در ارتباط با مَدْین از سوی دیگر<ref> کتاب مقدس، خروج ۲: ۱۵ - ۲۱.</ref>، میتواند [[مؤیّد]] انتساب احتمالی آن [[شهر]] به مدین بن [[ابراهیم]] {{ع}}باشد. در هر صورت، بر اساس این گزارشها [[حضرت شعیب]] {{ع}} از نوادگان [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} بود. در مقابل، گروهی نیز نسب او را به برخی از [[پیروان]] ابراهیم {{ع}}رساندهاند که همراه وی به [[شام]] [[مهاجرت]] کردند<ref> الکامل، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. | |||
حضرت شعیب {{ع}} و خانوادهاش از راه دامداری ارتزاق میکردند. خود آن حضرت به سبب کهولت سن نمیتوانست گلهداری کند. از آب دادن گوسفندان به وسیله [[دختران]] او میتوان دریافت که حضرت شعیب فرزند پسر نیز نداشت. [[اجیر]] کردن [[موسی]] {{ع}} برای این گونه [[کارها]] نیز میتواند مؤید این معنا باشد: {{متن قرآن|وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ }}<ref>«و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است. پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم. آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمیداشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا میخواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی. یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است. (شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۳-۲۷.</ref>. برخی [[آیات]] نشان میدهند که [[خاندان]] و [[خویشان]] [[شعیب]] {{ع}} نزد [[مردم]] مدین از [[عزت]] و [[احترام]] برخوردار بودند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}}<ref>«گفت: ای قوم من! آیا تبارم نزد شما توانمندتر از خداوند است که او را پس پشت افکندهاید؛ بیگمان پروردگار من فراگیر هر کاری است که انجام میدهید» سوره هود، آیه ۹۲.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref>. | |||
نام شعیب {{ع}} ۱۱ بار در [[قرآن کریم]] آمده است {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بیگمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«آنان که شعیب را دروغگو میشمردند گویی هرگز آنجا به سر نمیبردهاند آنان که شعیب را دروغگو میشمردند خود زیانکار بودند» سوره اعراف، آیه ۹۲.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره عنکبوت، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانههای خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۷.</ref> [[آیات]] مربوط به آن حضرت و [[قوم]] وی چند دستهاند: در دسته نخست، [[شعیب]] {{ع}} [[پیامبر]] [[اصحاب]] [[مدین]] معرفی و آموزههای [[توحیدی]] او، [[باورها]] و ارزشهای [[انحرافی]] قوم و واکنش [[کافران]] به [[دعوت]] وی، [[احتجاجها]]، محورها و شیوههای [[تبلیغی]] شعیب {{ع}}، چگونگی برخورد [[مردم]] با وی و فرجام هر یک از دو گروه [[مؤمن]] و [[کافر]] گزارش شدهاند. [[هدف]] عمده این آیات، [[انذار]] کافران و [[تبشیر]]، تذکار و [[تعلیم]] [[مؤمنان]] است<ref> المیزان، ج۸، ص۶؛ ج۱۰، ص۱۳۵.</ref>. | |||
دسته دوم [[حضرت شعیب]] {{ع}} را پیامبر اصحاب [[ایکه]] معرفی و گزارش گزیدهای از آموزههای آن حضرت، واکنش قوم به آن و سرانجام آنان را ارائه کردهاند. {{متن قرآن|كَذَّبَ أَصْحَابُ الأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الأَوَّلِينَ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ وَمَا أَنتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِّنَ السَّمَاء إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ من برای شما پیامبری امینم. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست. پیمانه را تمام بپیمایید و از کمفروشان نباشید. و با ترازوی درست، وزن کنید. و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید. و از آن کس که شما و آفریدگان پیشین را آفرید پروا کنید. گفتند: به یقین تو از جادوزدگانی. و تو جز بشری مانند ما نیستی و بیگمان ما تو را از دروغگویان میدانیم. بنابراین اگر راست میگویی پارههایی از آسمان را بر ما فرود آر. گفت: پروردگارم به آنچه انجام میدهید داناتر است. پس، او را دروغگو شمردند آنگاه عذاب «روز ابر آتشبار» آنان را فرو گرفت؛ که آن، بیگمان عذاب روزی سترگ بود. بیگمان در آن نشانهای است و بیشتر آنان مؤمن نبودند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶-۱۹۰.</ref> آیات دسته سوم ماجرای فرار [[حضرت موسی]] {{ع}} به سوی مدین، رسیدن وی بر سر چاه آن و دیدن چوپانها و [[دختران شعیب]] {{ع}} را گزارش کردهاند. در این آیات، یادکرد صریحی از شعیب {{ع}} و نگاه مستقلی به آن حضرت نیست، بلکه در گزارش بخشی از حوادث [[زندگی]] حضرت موسی {{ع}}در پیش از بعثت، یادی از مدین و [[اجیر]] شدن [[موسی]] {{ع}}برای پیرمردی از [[مردمان]] آنجا و در نهایت، [[ازدواج]] با یکی از [[دختران]] وی به میان آمده است؛ پیرمردی که [[مفسران]] وی را همان شعیب {{ع}}دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۵۸۹؛ کشف الاسرار، ج۷، ص ۲۹۳ - ۲۹۴.</ref> که دست [[تقدیر الهی]] موسی {{ع}} را به سوی او و شهرش رهنمون شد، تا به سبب شرایط متفاوت آن دیار با [[مصر]]، در آنجا مأوا گزیند و برای رسالتی که در پیش رو داشت آماده گردد: {{متن قرآن|فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِي فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ }}<ref>«آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش. و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد. و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است. پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم. آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمیداشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا میخواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی. یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است. (شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت. (موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه میگوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۱-۲۸.</ref>. در برخی دیگر از آیات، ضمن اشاره به [[عذاب]] بعضی از [[اقوام]]، درباره دچار شدن به [[سرنوشت]] آنان هشدار داده شده است. برخی [[مفسران]]، [[قوم]] [[حضرت شعیب]] {{ع}} را نیز مورد اشاره این [[آیات]] دانستهاند: {{متن قرآن|فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میکردند» سوره عنکبوت، آیه ۴۰.</ref>، {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ }}<ref>«پیش از آنان قوم نوح و اصحاب رسّ و ثمود دروغانگاری کردند. و عاد و فرعون و قوم لوط نیز. و اصحاب ایکه و قوم تبّع همگی پیامبران را دروغزن خواندند آنگاه بیم دادن من (بر آنان) به حقیقت پیوست» سوره ق، آیه ۱۲-۱۴.</ref>.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۱۵۰؛ جامع البیان، ج۲۰، ص۹۷؛ ج ۲۶، ص۹۸؛ روح المعانی، ج۱۳، ص۳۲۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
== دوره [[تاریخی]] و زیستگاه [[شعیب]] {{ع}} == | == دوره [[تاریخی]] و زیستگاه [[شعیب]] {{ع}} == | ||
[[قرآن کریم]] درباره دوره تاریخی حضرت شعیب {{ع}} گزارش صریحی ندارد؛ اما برپایه برخی آیات و [[روایات]] <ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۴ - ۲۵.</ref> و نیز بعضی گزارشهای تاریخی <ref>البدایة و النهایه، ج۱، ص۲۱۳.</ref> و [[تفسیری]]،<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۷۳.</ref> آن | [[قرآن کریم]] درباره دوره تاریخی حضرت شعیب {{ع}} گزارش صریحی ندارد؛ اما برپایه برخی آیات و [[روایات]] <ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۴ - ۲۵.</ref> و نیز بعضی گزارشهای تاریخی <ref>البدایة و النهایه، ج۱، ص۲۱۳.</ref> و [[تفسیری]]،<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۷۳.</ref> آن حضرت در دوره تاریخی پس از [[لوط]] {{ع}} {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ}}<ref>«و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست» سوره هود، آیه ۸۹.</ref> و معاصر [[حضرت موسی]] {{ع}}، میزیسته است. {{متن قرآن|فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ}}<ref>«آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد. و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است» سوره قصص، آیه ۲۱-۲۳.</ref> | ||
[[تاریخ]] [[زندگی]] شعیب {{ع}} را میتوان به دو دوره قسمت کرد: | [[تاریخ]] [[زندگی]] شعیب {{ع}} را میتوان به دو دوره قسمت کرد: | ||
# دوره پیش از عذاب [[کافران]] مَدین که در این دوره [[مردم]] پس از [[دعوت]] شعیب {{ع}} به دو گروه اقلیّت [[مؤمنان]] و [[اکثریت]] کافران قسمت شدند. {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref> از اینکه [[قرآن]] در این دوره از [[مخالفان]] شعیب {{ع}} با عنوان "[[ملأ]] [[مستکبر]]" {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> یاد کرده است، میتوان به وجود طبقه اشراف و [[ثروتمند]] و [[مخالفت]] آنان با دعوت حضرت شعیب {{ع}} پی برد. {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ}}<ref>«و «اصحاب مدین» و (نیز) موسی دروغگو شمرده شد و به کافران مهلت دادم سپس آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره حج، آیه ۴۴.</ref> | # دوره پیش از عذاب [[کافران]] مَدین که در این دوره [[مردم]] پس از [[دعوت]] شعیب {{ع}} به دو گروه اقلیّت [[مؤمنان]] و [[اکثریت]] کافران قسمت شدند. {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref> از اینکه [[قرآن]] در این دوره از [[مخالفان]] شعیب {{ع}} با عنوان "[[ملأ]] [[مستکبر]]" {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> یاد کرده است، میتوان به وجود طبقه اشراف و [[ثروتمند]] و [[مخالفت]] آنان با دعوت حضرت شعیب {{ع}} پی برد. {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ}}<ref>«و «اصحاب مدین» و (نیز) موسی دروغگو شمرده شد و به کافران مهلت دادم سپس آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره حج، آیه ۴۴.</ref> | ||
# دوره پس از عذاب و نابودی کافران که با شرایط [[اجتماعی]] [[سیاسی]] و [[دینی]] مساعدی همراه بوده است. بنا به ظاهر آیات، [[پناه]] بردن [[موسی]] {{ع}}به [[مدین]] و سکونت چندین ساله وی در آنجا به هنگام [[پیری]] و از کارافتادگی شعیب {{ع}} در همین دوره بوده است. {{متن قرآن|إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خواهرت (نزد آنان) میرفت و میگفت: میخواهید شما را به کسی رهنمون شوم که او را سرپرستی کند؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوهگین نشود؛ و کسی را (ناخواسته) کشتی، ما تو را از (آن) اندوه رهاندیم و تو را بارها آزمو» سوره طه، آیه ۴۰.</ref>،{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ}}<ref>«(موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه میگوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۸.</ref> برخلاف دوره نخست که شعیب {{ع}} و پیروانش با فشارهای گوناگون اجتماعی روبهرو بوده {{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref>.<ref>زادالمسیر، ج۲، ص۱۳۷؛ روحالمعانی، ج۴، ص۴۱۴.</ref> و به [[اخراج]] از [[خانه]] و کاشانه خویش [[تهدید]] میشدهاند {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>.<ref> روض الجنان، ج۸، ص۲۹۷.</ref>، ظاهراً در این دوره، آن | # دوره پس از عذاب و نابودی کافران که با شرایط [[اجتماعی]] [[سیاسی]] و [[دینی]] مساعدی همراه بوده است. بنا به ظاهر آیات، [[پناه]] بردن [[موسی]] {{ع}}به [[مدین]] و سکونت چندین ساله وی در آنجا به هنگام [[پیری]] و از کارافتادگی شعیب {{ع}} در همین دوره بوده است. {{متن قرآن|إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خواهرت (نزد آنان) میرفت و میگفت: میخواهید شما را به کسی رهنمون شوم که او را سرپرستی کند؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوهگین نشود؛ و کسی را (ناخواسته) کشتی، ما تو را از (آن) اندوه رهاندیم و تو را بارها آزمو» سوره طه، آیه ۴۰.</ref>،{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ}}<ref>«(موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه میگوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۸.</ref> برخلاف دوره نخست که شعیب {{ع}} و پیروانش با فشارهای گوناگون اجتماعی روبهرو بوده {{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref>.<ref>زادالمسیر، ج۲، ص۱۳۷؛ روحالمعانی، ج۴، ص۴۱۴.</ref> و به [[اخراج]] از [[خانه]] و کاشانه خویش [[تهدید]] میشدهاند {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>.<ref> روض الجنان، ج۸، ص۲۹۷.</ref>، ظاهراً در این دوره، آن حضرت جایگاه اجتماعی مطلوبی داشت. پناه دادن به [[موسی]] {{ع}} و [[اجیر]] کردن وی میتواند مؤید این معنا باشد. | ||
زیستگاه [[حضرت شعیب]]، [[شهر]] [[مدین]] بود. نام کنونی مدین را [[شهر]] "معان" و موقعیت جغرافیایی آن را میان [[مدینه]] و [[شام]]، مقابل | زیستگاه [[حضرت شعیب]]، [[شهر]] [[مدین]] بود. نام کنونی مدین را [[شهر]] "معان" و موقعیت جغرافیایی آن را میان [[مدینه]] و [[شام]]، مقابل سرزمین [[تبوک]] در ساحل دریای سرخ (قُلزُم) گفتهاند. برخی امتداد این شهر را از شرق خلیج [[عقبه]] تا جنوب شرقی سینا دانستهاند<ref>معجم البلدان، ج۵، ص۷۷؛ البدایة و النهایه، ج۱، ص۲۶.</ref>. براساس گفته [[طبری]]، مدین در جنوب [[سوریه]] قرار دارد<ref>باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص۱۷۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
== ویژگیهای [[شعیب]] {{ع}} == | == ویژگیهای [[شعیب]] {{ع}} == | ||
حضرت شعیب {{ع}} [[پیامبر الهی]] و [[انسان کامل]] و دارای [[کمالات]] و [[فضایل اخلاقی]] فراوانی بود. [[قرآن کریم]] برخی از این ویژگیها را بیان کرده است. آن حضرت بسیار بااخلاص بود و به رغم همه [[سختیها]] و [[آزار]] و اذیتها هیچ مزدی برای [[رسالت]] و [[تبلیغ دین]] از [[مردم]] نخواست. او فقط [[دل]] در گرو [[پاداش الهی]] داشت: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۷.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۰۹.</ref> [[ادب]] و [[متانت]]، ویژگی دیگر آن حضرت بود. برای همین، زمانی که [[کافران]]، [[نماز]] او را به سخره گرفته<ref> مجمع البیان، ج۵، ص۲۸۶؛ التفسیر الکاشف، ج۴، ص ۲۵۹ - ۲۶۰؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۵.</ref> و خودش را تلویحاً سفیه<ref>جوامع الجامع، ج۲، ص۱۶۲؛ زبدة التفاسیر، ج۳، ص۳۰۷؛ التفسیر الکاشف، ج۴، ص۲۵۹ - ۲۶۰.</ref> خواندند، وی بدون کمترین برافروختگی و توهین، با بیانی [[متین]] و منطقی به آنان پاسخ داد: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref> [[استقامت]] و [[پایداری]] بر سر باورهای [[توحیدی]] و دست نکشیدن از آن به رغم [[تهدید]] به بیرون راندن از [[شهر]] و دیار، دیگر ویژگی [[حضرت شعیب]] {{ع}}و [[پیروان]] او بود: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ}}<ref>«اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند ما را از آن رهایی بخشیده است- باز گردیم بیگمان بر خداوند دروغ بستهایم و ما را نرسد که به آن باز گردیم مگر آنکه خداوند پروردگار ما بخواهد، دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است، ما بر خداوند توکّل داریم، خداوندا! میان ما و قوم ما به حق داوری فرما و تو بهترین داورانی» سوره اعراف، آیه ۸۹.</ref> [[توکل]] بر [[خداوند]] {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref> و [[امانتداری]] در انجام [[رسالت]]، ویژگی دیگر آن | حضرت شعیب {{ع}} [[پیامبر الهی]] و [[انسان کامل]] و دارای [[کمالات]] و [[فضایل اخلاقی]] فراوانی بود. [[قرآن کریم]] برخی از این ویژگیها را بیان کرده است. آن حضرت بسیار بااخلاص بود و به رغم همه [[سختیها]] و [[آزار]] و اذیتها هیچ مزدی برای [[رسالت]] و [[تبلیغ دین]] از [[مردم]] نخواست. او فقط [[دل]] در گرو [[پاداش الهی]] داشت: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۷.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۰۹.</ref> [[ادب]] و [[متانت]]، ویژگی دیگر آن حضرت بود. برای همین، زمانی که [[کافران]]، [[نماز]] او را به سخره گرفته<ref> مجمع البیان، ج۵، ص۲۸۶؛ التفسیر الکاشف، ج۴، ص ۲۵۹ - ۲۶۰؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۵.</ref> و خودش را تلویحاً سفیه<ref>جوامع الجامع، ج۲، ص۱۶۲؛ زبدة التفاسیر، ج۳، ص۳۰۷؛ التفسیر الکاشف، ج۴، ص۲۵۹ - ۲۶۰.</ref> خواندند، وی بدون کمترین برافروختگی و توهین، با بیانی [[متین]] و منطقی به آنان پاسخ داد: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref> [[استقامت]] و [[پایداری]] بر سر باورهای [[توحیدی]] و دست نکشیدن از آن به رغم [[تهدید]] به بیرون راندن از [[شهر]] و دیار، دیگر ویژگی [[حضرت شعیب]] {{ع}}و [[پیروان]] او بود: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ}}<ref>«اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند ما را از آن رهایی بخشیده است- باز گردیم بیگمان بر خداوند دروغ بستهایم و ما را نرسد که به آن باز گردیم مگر آنکه خداوند پروردگار ما بخواهد، دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است، ما بر خداوند توکّل داریم، خداوندا! میان ما و قوم ما به حق داوری فرما و تو بهترین داورانی» سوره اعراف، آیه ۸۹.</ref> [[توکل]] بر [[خداوند]] {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref> و [[امانتداری]] در انجام [[رسالت]]، ویژگی دیگر آن حضرت بود: {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ}}<ref>«من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۰۷.</ref> او بسیار [[حلیم]] و بردبار و [[انسانی]] بادرایت و [[خردمند]] و دارای شخصیتی رشدیافته بود که حتی [[دشمنان]] به آن اعتراف داشتند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref>.<ref>کنز الدقائق، ج۶، ص۲۲۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۵ - ۳۶۶.</ref> آن حضرت بیکمترین [[هراس]] و با [[شجاعت]] تمام، [[پیام الهی]] را بیان میکرد و به رغم تهدید به [[شکنجه]] و سنگسار شدن، [[تمسخر]] و [[آزار]] و [[اذیت]] [[کافران]]، با [[عقاید]] [[شرکآلود]] و رفتارهای بد آنها [[مبارزه]] میکرد. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيَ أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ وَيَا قَوْمِ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ قَالُواْ يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلاَ رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم. و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید. برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم. گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی. گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم. و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست. و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بیگمان پروردگار من بخشایندهای دوستدار است. گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۸۴-۹۱.</ref> حضرت شعیب {{ع}} از [[صالحان]] بود، از همینرو هنگامی که [[حضرت موسی]] {{ع}} را برای چوپانی گوسفندانش [[اجیر]] کرد، در انجام [[کارها]] بر او سختگیری نکرد: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
== [[قوم شعیب]] {{ع}} == | == [[قوم شعیب]] {{ع}} == | ||
قوم شعیب {{ع}} با عنوان {{متن قرآن|أَصْحَابِ مَدْيَنَ}} {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ}}<ref> و «اصحاب مدین» و (نیز) موسی دروغگو شمرده شد و به کافران مهلت دادم سپس آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره حج، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|أَهْلِ مَدْيَنَ}}؛ {{متن قرآن|إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خواهرت (نزد آنان) میرفت و میگفت: میخواهید شما را به کسی رهنمون شوم که او را سرپرستی کند؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوهگین نشود؛ و کسی را (ناخواسته) کشتی، ما تو را از (آن) اندوه رهاندیم و تو را بارها آزمودیم آنگاه سالهایی در میان مردم مدین به سر بردی سپس ای موسی به هنگام، باز آمدی» سوره طه، آیه ۴۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ}}<ref>«ولی ما نسلهایی پدید آوردیم که زمانی دراز بر آنان گذشت و تو در میان مردم مدین ساکن نبودی تا آیات ما را بر آنان بخوانی ولی ما فرستنده (ی تو به پیامبری) بودیم» سوره قصص، آیه ۴۵.</ref> و {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ}}؛ {{متن قرآن|كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۷.</ref> معرفی شدهاند. در اینکه {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ}} و {{متن قرآن|أَصْحَابِ مَدْيَنَ}} دو نام برای یک قوماند یا آنکه دو [[قوم]] بودند که [[شعیب]] {{ع}}، [[پیامبر]] هر دو بود، میان [[مفسران]] [[اختلاف]] است: بیشتر [[مفسران]] آن دو را متفاوت؛<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۵۱.</ref> ولی برخی با توجه به وجود بعضی مشترکات، مانند | قوم شعیب {{ع}} با عنوان {{متن قرآن|أَصْحَابِ مَدْيَنَ}} {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ}}<ref> و «اصحاب مدین» و (نیز) موسی دروغگو شمرده شد و به کافران مهلت دادم سپس آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره حج، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|أَهْلِ مَدْيَنَ}}؛ {{متن قرآن|إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خواهرت (نزد آنان) میرفت و میگفت: میخواهید شما را به کسی رهنمون شوم که او را سرپرستی کند؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوهگین نشود؛ و کسی را (ناخواسته) کشتی، ما تو را از (آن) اندوه رهاندیم و تو را بارها آزمودیم آنگاه سالهایی در میان مردم مدین به سر بردی سپس ای موسی به هنگام، باز آمدی» سوره طه، آیه ۴۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ}}<ref>«ولی ما نسلهایی پدید آوردیم که زمانی دراز بر آنان گذشت و تو در میان مردم مدین ساکن نبودی تا آیات ما را بر آنان بخوانی ولی ما فرستنده (ی تو به پیامبری) بودیم» سوره قصص، آیه ۴۵.</ref> و {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ}}؛ {{متن قرآن|كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۷.</ref> معرفی شدهاند. در اینکه {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ}} و {{متن قرآن|أَصْحَابِ مَدْيَنَ}} دو نام برای یک قوماند یا آنکه دو [[قوم]] بودند که [[شعیب]] {{ع}}، [[پیامبر]] هر دو بود، میان [[مفسران]] [[اختلاف]] است: بیشتر [[مفسران]] آن دو را متفاوت؛<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۵۱.</ref> ولی برخی با توجه به وجود بعضی مشترکات، مانند کمفروشی میان هر دو [[قوم]]، آنها را یکی دانستهاند.<ref> نک: جامع البیان، ج۱۹، ص۶۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص ۱۴۳.</ref> معرفی [[شعیب]] {{ع}}با وصف "[[برادر]] [[اصحاب]] [[مدین]]" {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref> و به کار نبردن این تعبیر برای آن حضرت در [[ارتباط]] با اصحاب ایکه {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۷۷.</ref> نشان میدهد که وی از قوم مدین بوده و این قوم با اصحاب ایکه یکی نبوده است<ref>جوامع الجامع، ج۳، ص۱۶۹.</ref>. برخی مفسران، [[اصحاب]] رس را نیز [[قوم شعیب]] دانستهاند<ref>جامع البیان، ج۲۶، ص۹۸؛ التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۱۳۲.</ref>. از گزارشهای مربوط به کمفروشی و بهکارگیری پیمانه و ترازو {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، سیراب کردن گوسفندان {{متن قرآن|وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ}}<ref>«و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور)» سوره قصص، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ}}<ref>«پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم» سوره قصص، آیه ۲۴.</ref> و [[قرارداد]] کاری [[موسی]] و شعیب {{ع}} {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ}}<ref>«(موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه میگوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۸.</ref> برمیآید که قوم شعیب {{ع}}، مردمی تجارتپیشه، کشاورز و دامدار بودهاند. | ||
[[زندگی]] شعیب {{ع}} در دوره [[تاریخی]] پس از [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}و پیش از بعثت موسی {{ع}}نشان میدهد که قوم وی در آغاز بر [[آیین]] [[ابراهیم]] {{ع}}بوده و در گذر ایّام به [[کفر]] و شرک گراییدهاند. [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، میتواند مؤیدی بر این ادعا باشد. بنابراین، میتوان گفت شعیب {{ع}}که [[شریعت]] مستقلی نداشته، قوم خود را به آیین ابراهیم {{ع}}میخوانده است. کاربرد واژه {{متن قرآن|ثَمَانِيَ حِجَجٍ}} به جای {{عربی|"ثماني سنين"}} در قرارداد کاری [[حضرت شعیب]] {{ع}} با موسی {{ع}} نیز مؤید این معناست. براساس برخی [[روایات]]<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۰؛ البرهان، ج۱، ص۳۳۴.</ref> و نیز گفته مفسران<ref>المیزان، ج۱۶، ص۲۶ - ۲۷.</ref>، کاربرد واژه {{متن قرآن|حِجَجٍ}} بر رواج [[مناسک]] [[حج]] در میان قوم شعیب {{ع}} دلالت دارد. | |||
قوم شعیب {{ع}} در حوزه [[عقاید]] و نیز ارزشهای [[عبادی]] و [[اجتماعی]] دچار [[انحراف]] بودند و مواردی مانند [[شرک]] و [[بتپرستی]]، بیاعتقادی به [[معاد]]، انواع کمفروشی و [[فسادانگیزی]] در میان آنان رایج بود<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | |||
== دین حضرت شعیب {{ع}} == | |||
{{اصلی|دین حضرت شعیب}} | |||
حضرت شعیب {{ع}} در میان [[مردم]] [[مَدیَن]] که امروزه به آن معان گفته میشود، [[مبعوث]] شد. [[مدین]]، مسکن شماری از [[فرزندان]] [[حضرت اسماعیل]] {{ع}} بود که با [[مصر]] و لبنان و [[فلسطین]] [[تجارت]] داشتند<ref>باستانشناسی، ص۱۷۷.</ref>. | |||
[[ | [[قرآن کریم]] درباره دوره [[تاریخی]] حضرت شعیب {{ع}}، گزارش صریحی ندارد؛ اما برپایه برخی گزارشها<ref>نک: البداية والنهایه، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۳؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۷۳.</ref>، [[روایات]]<ref>البحر المحیط، ج۵، ص۵۳۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۲۰۶؛ تفسير القرآنی للقرآن، ج۶، ص۱۱۹۱.</ref> و [[آیات]]، آن حضرت بعد از [[حضرت لوط]] {{ع}} و معاصر [[حضرت موسی]] {{ع}} میزیسته است: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ }}<ref> و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست؛ سوره هود، آیه ۸۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ}}<ref> آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد. و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است؛ سوره قصص، آیه ۲۱- ۲۳.</ref>. با توجه به [[زندگی]] حضرت شعیب {{ع}} در این دوره [[تاریخی]]، میتوان گفت [[قوم]] وی در آغاز بر [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} بوده و درگذر ایام به [[کفر]] و شرکگراییدند. [[آیه]] {{متن قرآن|وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا}}<ref>و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید؛ سوره اعراف، آیه۸۵.</ref> میتواند مؤیدی برای این ادعا باشد، بنابراین، میتوان گفت حضرت شعیب {{ع}} [[شریعت]] مستقلی نداشته و [[قوم]] خود را به [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} میخوانده است. [[قرآن کریم]] نامی از [[کتاب آسمانی]] و [[معجزه]] [[شعیب]] نبرده است؛ اما بسیاری از [[مفسران]]، "بیّنه" در [[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ}}<ref>بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است؛ سوره اعراف، آیه۸۵.</ref>. را اشاره به [[معجزه]] آن حضرت دانستهاند<ref>جامع البیان، ج۸، ص۳۰۸؛ کشف الاسرار، ج۳، ص۶۷۵؛ مجمع البیان، ج۴، ص۲۰۳-۳۰۴.</ref> یاد کرد [[قوم]] حضرت شعیب {{ع}} در شمار [[قوم]] پیامبرانِ دارای [[معجزه]] نیز مؤید دیگری بر [[معجزه]] داشتن آن حضرت است: {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ }}<ref> آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند؛ سوره توبه، آیه۷۰.</ref>. | ||
[[تاریخ]] [[دعوت]] [[توحیدی]] حضرت شعيب {{ع}} را میتوان به دو دوره دانست: | |||
# دوره پیش از [[عذاب]] [[کافران]] [[قوم]] که در این دوره با [[گرایش]] و [[ایمان]] گروهی از [[مردم]] به [[دین حضرت شعیب]] {{ع}} [[قوم]] وی به دو گروه اقلیّت [[مؤمنان]] و [[اکثریت]] [[کافران]]: {{متن قرآن|وَإِن كَانَ طَائِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَّمْ يُؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref> و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟؛ سوره اعراف، آیه ۸۷- ۸۸.</ref> قسمت شدند. | |||
# دوره پس از [[عذاب]] و نابودی [[کافران]] که همراه با شرایط [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[دینی]] مساعدی بوده است: {{متن قرآن|إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى}}<ref> یاد کن) آنگاه را که خواهرت (نزد آنان) میرفت و میگفت: میخواهید شما را به کسی رهنمون شوم که او را سرپرستی کند؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوهگین نشود؛ و کسی را (ناخواسته) کشتی، ما تو را از (آن) اندوه رهاندیم و تو را بارها آزمودیم آنگاه سالهایی در میان مردم مدین به سر بردی سپس ای موسی به هنگام، باز آمدی؛ سوره طه، آیه۴۰.</ref>. برخلاف دوره نخست که حضرت شعیب {{ع}} و پیروانش به سبب [[باورهای دینی]] خود با انواع فشارهای [[اجتماعی]] روبهرو بوده {{متن قرآن|وَلاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُواْ إِذْ كُنتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود؛ سوره اعراف، آیه۸۶.</ref> و به [[اخراج]] از [[خانه]] و کاشانه خویش [[تهدید]] میشدهاند {{متن قرآن|قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref> سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟؛ سوره اعراف، آیه۸۸.</ref>، در این دوره، آن حضرت با برخورداری از جایگاه اجتماعی مطلوب، ضمن پناه دادن به [[حضرت موسی]] {{ع}} وی را اجیر میکند<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۲۵- ۲۲۷.</ref>. | |||
== آموزههای [[شعیب]] {{ع}} == | == آموزههای [[شعیب]] {{ع}} == | ||
شعیب {{ع}} در آغاز [[مردم]] را به [[توحید]] و پس از آن به | شعیب {{ع}} در آغاز [[مردم]] را به [[توحید]] و پس از آن به پرهیز از [[مفاسد]] گوناگون [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]] [[دعوت]] کرد. آموزههای آن حضرت عبارتاند از: | ||
=== [[یگانه پرستی]] === | === [[یگانه پرستی]] === | ||
[[دعوت به یگانهپرستی]] و [[نفی]] دیگر | [[دعوت به یگانهپرستی]] و [[نفی]] دیگر خدایان از آموزههای محوری شعیب {{ع}}بود: {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره عنکبوت، آیه ۳۶.</ref> آن حضرت از مردم خواست [[آمرزش گناهان]] خود را از [[پروردگار]] خویش بخواهند و با [[ایمان]] به دعوت [[توحیدی]] وی و انجام [[عمل صالح]] به سوی [[خداوند]] بازگردند و در ادامه، برای ترغیب آنان از [[رحمت]] و [[محبت]] خداوند نسبت به آنان سخن میگفت: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ}}<ref>«و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بیگمان پروردگار من بخشایندهای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.</ref><ref> التبیان، ج۶، ص۵۳؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۷۳ - ۳۷۴.</ref> توحید در الوهیت و [[ربوبیت]]، نامحدود بودن [[علم الهی]]، [[توکل بر خدا]] {{متن قرآن|قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ}}<ref>«اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند ما را از آن رهایی بخشیده است- باز گردیم بیگمان بر خداوند دروغ بستهایم و ما را نرسد که به آن باز گردیم مگر آنکه خداوند پروردگار ما بخواهد، دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است، ما بر خداوند توکّل داریم، خداوندا! میان ما و قوم ما به حق داوری فرما و تو بهترین داورانی» سوره اعراف، آیه ۸۹.</ref>.<ref> المیزان، ج۸، ص۱۹۲.</ref> [[داوری]] نهایی و عادلانه خداوند میان [[کافران]] و [[مؤمنان]] {{متن قرآن|قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ}}<ref>«اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند ما را از آن رهایی بخشیده است- باز گردیم بیگمان بر خداوند دروغ بستهایم و ما را نرسد که به آن باز گردیم مگر آنکه خداوند پروردگار ما بخواهد، دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است، ما بر خداوند توکّل داریم، خداوندا! میان ما و قوم ما به حق داوری فرما و تو بهترین داورانی» سوره اعراف، آیه ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۷.</ref>، [[آگاهی]] خداوند از [[اعمال]] [[بندگان]] و منشأ [[توفیق]] بودن او {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}}<ref>«گفت: ای قوم من! آیا تبارم نزد شما توانمندتر از خداوند است که او را پس پشت افکندهاید؛ بیگمان پروردگار من فراگیر هر کاری است که انجام میدهید» سوره هود، آیه ۹۲.</ref>، حتمی بودن [[وعده خداوند]] و شکستناپذیری او {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}}<ref>«گفت: ای قوم من! آیا تبارم نزد شما توانمندتر از خداوند است که او را پس پشت افکندهاید؛ بیگمان پروردگار من فراگیر هر کاری است که انجام میدهید» سوره هود، آیه ۹۲.</ref>، {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و ای قوم من! هر چه از دستتان برمیآید انجام دهید، من نیز انجام میدهم، زودا که بدانید بر سر چه کس عذابی که او را خوار سازد خواهد آمد و چه کسی دروغ میگوید. و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> آموزههای خداشناختی و توحیدی دیگریاند که در تعالیم [[حضرت شعیب]] {{ع}}به چشم میخورند<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | ||
=== معاد باوری === | === معاد باوری === | ||
[[اعتقاد]] به معاد و [[امید]] به [[ثواب]] و [[ترس]] از [[کیفر]] [[اخروی]] نیز از آموزههای حضرت شعیب بود: {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره عنکبوت، آیه ۳۶.</ref>.<ref>التبیان، ج۸، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص ۴۴۴؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | [[اعتقاد]] به معاد و [[امید]] به [[ثواب]] و [[ترس]] از [[کیفر]] [[اخروی]] نیز از آموزههای حضرت شعیب بود: {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره عنکبوت، آیه ۳۶.</ref>.<ref>التبیان، ج۸، ص۲۰۷ - ۲۰۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص ۴۴۴؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
=== [[تقوای الهی]] === | === [[تقوای الهی]] === | ||
[[دعوت به تقوای الهی]] از دیگر آموزههای حضرت شعیب {{ع}} بود: {{متن قرآن|كَذَّبَ أَصْحَابُ الأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ}}<ref>««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند (یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ من برای شما پیامبری امینم. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید» سوره شعراء، آیه ۱۷۶-۱۷۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و از آن کس که شما و آفریدگان پیشین را آفرید پروا کنید» سوره شعراء، آیه ۱۸۴.</ref> با توجه به [[آیات قرآن]] و گفتههای [[مفسران]]، موارد زیر را میتوان از مصادیق تقوای مورد نظر ایشان یاد کرد: [[پرستش]] خدای یگانه و | [[دعوت به تقوای الهی]] از دیگر آموزههای حضرت شعیب {{ع}} بود: {{متن قرآن|كَذَّبَ أَصْحَابُ الأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ}}<ref>««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند (یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ من برای شما پیامبری امینم. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید» سوره شعراء، آیه ۱۷۶-۱۷۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و از آن کس که شما و آفریدگان پیشین را آفرید پروا کنید» سوره شعراء، آیه ۱۸۴.</ref> با توجه به [[آیات قرآن]] و گفتههای [[مفسران]]، موارد زیر را میتوان از مصادیق تقوای مورد نظر ایشان یاد کرد: [[پرستش]] خدای یگانه و پرهیز از [[عبادت]] دیگر خدایان، اجتناب از [[معصیت الهی]] و [[پیروی]] کردن از آموزههای آن حضرت<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۶۵ - ۶۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۳۱۷؛ الامثل، ج۱۱، ص۴۴۷ - ۴۴۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
=== [[نهی]] از | |||
[[حضرت شعیب]] {{ع}} [[مردم]] را از ارتکاب ناهنجاریهای [[اجتماعی]]، به ویژه در حوزه | === [[نهی]] از کم فروشی === | ||
[[حضرت شعیب]] {{ع}} [[مردم]] را از ارتکاب ناهنجاریهای [[اجتماعی]]، به ویژه در حوزه روابط اقتصادی، انواع کمفروشی، غش و [[فریب]] در معامله و [[فسادانگیزی]] نهی میکرد: {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref>؛ {{متن قرآن| أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«پیمانه را تمام بپیمایید و از کمفروشان نباشید و با ترازوی درست، وزن کنید. و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱.</ref> گزارش از کمفروشی و فسادانگیزی [[قوم شعیب]] به صورتی برجسته، نشان از شیوع گسترده آن در میان آنان دارد<ref>التبیان، ج۴، ص۴۶۱؛ التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۳۱۳؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۱ - ۳۶۲.</ref>. به [[عقیده]] برخی مفسران، با توجه به قرار گرفتن [[شهر]] [[مدین]] در مسیر کاروانهای تجاری، مردم آنجا با [[سوء]] استفاده از این موقعیت، کالاهای خود را گران میفروختند و اجناس دیگران را ارزان میخریدند<ref>الامثل، ج۱۱، ص۴۴۹.</ref>. مفسران، در بیان ارتباط یا تفاوت دو جمله {{متن قرآن| أَوْفُوا الْكَيْلَ}} و {{متن قرآن|وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ }} با یکدیگر، جمله دومی را تأکید یا [[تفسیر]] جمله نخست دانستهاند؛ همچنین گفتهاند جمله دوم از آن حکایت دارد که قوم شعیب {{ع}}افزون بر اجناس مکیل و موزون که اغلب، فرآوردههای کشاورزیاند، در [[داد و ستد]] دیگر کالاها و به گونههای دیگر نیز کمفروشی میکردهاند <ref>الکشاف، ج۲، ص۱۲۷، ۴۱۷ - ۴۱۸؛ نک: التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۳۱۳ - ۳۱۴؛ ج۱۸، ص۳۸۵؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۲ - ۳۶۳.</ref>. بر اساس روایتی منسوب به [[امام سجاد]] {{ع}}، [[شعیب]] {{ع}}نخستین کسی است که پیمانه و ترازو را اختراع کرد و مردم مدین، ابتدا در سنجش اجناس با آن دو، اندازه را رعایت میکردند؛ اما پس از مدتی و به تدریج به کم کردن پیمانه و وزن پرداختند<ref> قصص الانبیاء، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
=== [[نهی]] از [[فسادانگیزی]] === | === [[نهی]] از [[فسادانگیزی]] === | ||
نهی از فسادانگیزی، دیگر آموزه [[حضرت شعیب]] {{ع}} بود. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref> اینکه تعبیر [[افساد]] در [[زمین]]، کدام یک از ناهنجاریهای [[اجتماعی]] شایع در میان [[مردم]] [[مدین]] را گزارش میکند، مورد [[اختلاف]] است: گروهی هرچند با اختلاف بر سر مصادیق، آن را شامل گناهانی مانند [[کفر]]، [[شرک]]، | نهی از فسادانگیزی، دیگر آموزه [[حضرت شعیب]] {{ع}} بود. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref> اینکه تعبیر [[افساد]] در [[زمین]]، کدام یک از ناهنجاریهای [[اجتماعی]] شایع در میان [[مردم]] [[مدین]] را گزارش میکند، مورد [[اختلاف]] است: گروهی هرچند با اختلاف بر سر مصادیق، آن را شامل گناهانی مانند [[کفر]]، [[شرک]]، کمفروشی<ref>جامع البیان، ج۸، ص۱۶۶؛ ج۱۲، ص۶۱.</ref>، [[ستمگری]]، [[تعدی]] و [[حرام]] کردن [[حلال]] [[الهی]] دانستهاند<ref>کشف الاسرار، ج۳، ص۶۷۵؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۸.</ref>. دیدگاه دوم با استناد به ذکر افساد در زمین در مقابل آیاتی که پیش و پس از آن آمدهاند {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref> معنای آن را اخص و مراد از آن را [[مفاسد]] و ناهنجاریهایی چون راهزنی، [[غارت]] [[اموال]]، هتک حرمت [[زنان]] و کشتن [[انسانها]] میداند که [[امنیت اجتماعی]] را در حوزههای گوناگون [[مالی]]، جانی و [[اخلاقی]] به خطر میاندازد<ref>المیزان، ج۸، ص۱۸۷؛ ج۱۰، ص۳۶۳.</ref>. البته صاحب این دیدگاه در [[تفسیر آیات]] مشابه احتمال میدهد که {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref> عطف [[تفسیری]] و نهی تأکیدی برای دو جمله پیش از خود باشد. وی در توضیح اینکه چگونه کمفروشی میتواند فسادانگیز باشد، به نقش محوری تعامل اجتماعی، به ویژه در حوزه روابط اقتصادی و [[داد و ستد]] کالاهای مورد نیاز [[جامعه]] به عنوان یکی از ارکان حیات اجتماعی تأکید کرده و گسترش کمفروشی، فریبکاری و [[خیانت]] در معامله را سبب سلب اعتماد عمومی و پیدایش اختلال و [[تباهی]] در روند [[زندگی]] سالم جامعه میداند<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۶۳ - ۳۶۴.</ref>. [[تهدید]] [[مؤمنان]] و جلوگیری از [[ایمان]] آنها به حضرت شعیب {{ع}}مصداق دیگری از فسادانگیزی [[قوم]] وی بود و آن حضرت با اشاره به [[نعمتهای الهی]] و فرجام [[تبهکاران]]، آنها را از این کار بازداشت: {{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref> [[کافران]] [[قوم]]، راه را بر [[مؤمنان]] گرفته و آنان را که به دیدار [[شعیب]] {{ع}}رفته یا [[اعمال]] [[دینی]] انجام میدادند به [[قتل]] [[تهدید]] میکردند<ref> نک: جامع البیان، ج۸، ص۱۶۷؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص ۲۴۹؛ المیزان، ج۸، ص۱۸۸.</ref> تا شاید بتوانند از [[گرایش]] بیشتر افراد به وی و گسترش دعوتش جلوگیری کنند<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | ||
=== | |||
پیشنهاد شعیب {{ع}} به [[موسی]] {{ع}} مبنی بر ازدواج با یکی از [[دختران]] وی نشان میدهد که براساس | === ولایت پدر در [[ازدواج]] دختر === | ||
پیشنهاد شعیب {{ع}} به [[موسی]] {{ع}} مبنی بر ازدواج با یکی از [[دختران]] وی نشان میدهد که براساس تعالیم آن حضرت، پدر در موضوع ازدواج دختر دارای [[ولایت]] بود و میشد منفعتی مانند کار کردن برای مدت زمانی معین را مهریه [[زن]] قرار داد: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
== شیوههای [[تبلیغی]] شعیب {{ع}} == | == شیوههای [[تبلیغی]] شعیب {{ع}} == | ||
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حضرت شعیب]] {{ع}} را [[خطیب]] [[انبیاء]] خوانده است | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حضرت شعیب]] {{ع}} را [[خطیب]] [[انبیاء]] خوانده است<ref>جامع البیان، ج۹، ص۴؛ مجمع البیان، ج۵، ص۲۸۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۱.</ref>. شاید بتوان گزارش تعابیر و بیانهای گوناگون، با معانی یکسان یا نزدیک به هم از زبان او را مؤیدی بر آن دانست. {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref> بررسی [[آیات]] نشان میدهد که وی همانند دیگر [[انبیای الهی]] با [[رعایت ادب]] و سخنان [[نیکو]] آنان را به [[باورها]] و ارزشهای [[توحیدی]] فرا میخوانده است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۲۹۷.</ref>. در مجموع میتوان [[تبلیغ]] و [[دعوت]] وی را بر اساس راهبرد [[فرهنگی]] و تبلیغی [[امر به معروف و نهی از منکر]] (دعوت به باورها و ارزشهای توحیدی و [[نهی]] از باورها و ارزشهای کفرآلود و شرکآمیز) مبتنی دانست: {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref>، {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref> حضرت شعیب {{ع}} برای عملی کردن راهبرد یادشده از راهکارهای گوناگونی استفاده میکرد؛ مانند: | ||
=== نشان دادن [[معجزه]] === | === نشان دادن [[معجزه]] === | ||
[[قرآن]] همانند بسیاری دیگر از [[انبیا]] نامی از معجزه شعیب {{ع}}نبرده است؛ اما بسیاری از [[مفسران]]، {{متن قرآن|بَيِّنَةٌ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref> را اشاره به [[معجزه]] آن | [[قرآن]] همانند بسیاری دیگر از [[انبیا]] نامی از معجزه شعیب {{ع}}نبرده است؛ اما بسیاری از [[مفسران]]، {{متن قرآن|بَيِّنَةٌ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref> را اشاره به [[معجزه]] آن حضرت دانستهاند که وی آن را [[گواه]] [[صدق]] [[رسالت]] خویش میدانست و در همان آغاز [[دعوت]] بر آن تأکید میورزید<ref>جامع البیان، ج۸، ص۱۶۶؛ کشف الاسرار، ج۳، ص۶۷۵؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۸.</ref>. این [[مفسران]]، داشتن معجزه را لازمه [[ادعای نبوت]]<ref> التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۳۱۳؛ البحر المحیط، ج۵، ص ۱۰۴.</ref> و عصای [[خارقالعاده]] اهدایی [[شعیب]] {{ع}}به [[موسی]] {{ع}} و خبر دادن وی درباره تولد برههای سیاه و سفید از گله گوسفندان و محقق شدن آن را از [[معجزات]] شعیب {{ع}}دانستهاند<ref> الکشاف، ج ۲، ص ۱۲۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۷۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۲۳.</ref>. گروهی از مفسران، معجزه بودن این موارد برای [[حضرت شعیب]] {{ع}}را نپذیرفتهاند. برخی از آنها این حوادث را از ارهاصات [[حضرت موسی]] {{ع}} دانسته<ref>نک: التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۳۱۳؛ البحر المحیط، ج۵، ص۱۰۴.</ref> و برخی نیز گفتهاند سخن شعیب {{ع}}درباره بیّنه [[الهی]] مربوط به آغاز دعوت وی و عصای خارقالعاده و تولد برههای سیاه و سفید مربوط به سالهای پایانی [[حیات]] ویاند، در نتیجه، معجزه وی چیزی غیر از آنها بوده است<ref>نک: التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۳۱۳؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۲۳؛ روح المعانی، ج۴، ص۴۱۳.</ref>. آنچه درباره آمدن حضرت موسی {{ع}}به [[مدین]] در دوره دوم [[تاریخ]] [[زندگی]] حضرت شعیب {{ع}}گفته شده، دیدگاه اخیر را [[تأیید]] میکند. یادکرد [[قوم]] حضرت شعیب {{ع}}در شمار پیامبرانِ دارای معجزه نیز مؤیدی دیگر بر معجزه داشتن آن حضرت است: {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۷۵؛ زبدهالتفاسیر، ج۳، ص۱۳۶.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
=== روشنگری === | |||
حضرت شعیب {{ع}}، پس از [[امر به معروف و نهی از منکر]]، رعایت آن را از سوی [[مردم]] به خیر و [[صلاح]] خود آنان میدانست؛ از جمله در پی فراخوان [[قوم]] خویش به [[پرستش]] [[اللّه]]، رعایت اندازه در پیمانه و ترازو و پرهیز از هرگونه کمفروشی و [[فسادانگیزی]] را خیر و [[صلاح]] آنان میخواند: {{متن قرآن|ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}، زیرا هنگامی که کمفروشی، فریبکاری و غشّ در معامله گسترش یابد و [[امنیت عمومی]] [[جامعه]] در حوزههای مختلف از بین برود، زیان آن متوجه همه افراد، حتی خودِ کمفروشان، [[فریبکاران]] و مختلکنندگان [[امنیت اجتماعی]] نیز میشود.<ref>المیزان، ج۸، ص۱۸۷.</ref> در جای دیگر، پس از امر به رعایت اندازه در سنجش با پیمانه و ترازو و [[نهی]] از کم کردن [[اموال]] [[مردم]]، سود عادلانه و [[مشروع]] را بهتر و نیکوتر از [[ثروت]] حاصل از کمفروشی میخواند: {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref>،{{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref><ref> تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۲۹۵؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۴.</ref> [[شعیب]] {{ع}} در پاسخ به پیشنهادها و تهدیدهای [[کافران]] نیز به روشنگری میپرداخت. هنگامی که آن حضرت و پیروانش به [[اخراج]] از [[شهر]] در صورت عدم بازگشت به [[بتپرستی]] [[تهدید]] شدند، شعیب {{ع}}بازگشت به بتپرستی پس از [[یگانهپرستی]] را مستلزم دروغ بستن به خدا خواند: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ}}<ref>«اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند ما را از آن رهایی بخشیده است- باز گردیم بیگمان بر خداوند دروغ بستهایم و ما را نرسد که به آن باز گردیم مگر آنکه خداوند پروردگار ما بخواهد، دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است، ما بر خداوند توکّل داریم، خداوندا! میان ما و قوم ما به حق داوری فرما و تو بهترین داورانی» سوره اعراف، آیه ۸۹.</ref>؛ همچنین هنگامی که کافران با [[ناتوان]] خواندن شعیب {{ع}}گفتند که اگر رعایت [[احترام]] [[قبیله]] وی نبود، او را سنگسار میکردند، آن حضرت، [[خداوند]] را گرامیتر و [[آگاه]] به [[کردار]] آنان خواند؛ ولی با این حال آنها او را به [[فراموشی]] سپردهاند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref>. {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}}<ref>«گفت: ای قوم من! آیا تبارم نزد شما توانمندتر از خداوند است که او را پس پشت افکندهاید؛ بیگمان پروردگار من فراگیر هر کاری است که انجام میدهید» سوره هود، آیه ۹۲.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
=== [[تذکر]] === | === [[تذکر]] === | ||
[[نیکی]] کردن و [[نعمت]] دادن با توجه به تأثیر [[عاطفی]] آن، [[دل انسان]] را به فرد [[نیکوکار]] و مُنعِم نرم و [[مهربان]] میکند و [[حس]] [[سپاسگزاری]] در برابر او را که ریشه در [[سرشت]] [[آدمیان]] دارد، برمی انگیزد، ازاین رو [[شعیب]] {{ع}}در [[دعوت]] [[قوم]] خود به سوی [[توحید]]، [[نعمتهای الهی]] ارزانی شده بر آنان را | [[نیکی]] کردن و [[نعمت]] دادن با توجه به تأثیر [[عاطفی]] آن، [[دل انسان]] را به فرد [[نیکوکار]] و مُنعِم نرم و [[مهربان]] میکند و [[حس]] [[سپاسگزاری]] در برابر او را که ریشه در [[سرشت]] [[آدمیان]] دارد، برمی انگیزد، ازاین رو [[شعیب]] {{ع}}در [[دعوت]] [[قوم]] خود به سوی [[توحید]]، [[نعمتهای الهی]] ارزانی شده بر آنان را یادآوری میکرد: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ }} بیشتر [[مفسران]]، چنان که از ظاهر [[آیه]] نیز برمیآید، آن را به افزایش جمعیت پس از کمشمار بودن، [[تفسیر]] کردهاند<ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۱۶۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۸۹؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۲۸.</ref>. برخی نیز گفتهاند این آیه به [[ازدواج]] مدین بن ابراهیم {{ع}} با دختر [[حضرت لوط]] {{ع}} و برکتی اشاره دارد که [[خداوند]] به [[نسل]] آنان داد<ref> مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۹.</ref>. به [[ثروت]] پس از [[فقر]] و [[قدرت]] پس از [[ضعف]] نیز تفسیر شده است<ref>الکشاف، ج۲، ص۱۲۸؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۹.</ref>. همچنین در آیه {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref> و در پی [[نهی]] از کمفروشی، به نعمتهایی چون حاصلخیزی سرزمین، ارزانی، [[ثروت]] و روزی فراوان اشاره میکند و یادآور میشود که با وجود چنین شرایط مساعدی، دیگر نیازی به کمفروشی و انباشت ثروت از راه [[نامشروع]] نیست: {{متن قرآن|وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ}}<ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۶۰؛ مجمع البیان، ج۵، ص۲۸۵؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۶۱.</ref>. تفسیر[[خیر]] به ارزانی و حاصلخیزی در برخی [[احادیث]] نیز آمده است<ref> تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۵۹؛ تفسیر سمعانی، ج۲، ص۴۵۱.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
=== [[تبشیر]] === | === [[تبشیر]] === | ||
شعیب {{ع}} در | شعیب {{ع}} در ترغیب قوم خود به پرهیز از [[بتپرستی]]، کمفروشی و [[فسادانگیزی]]، از پیامدهای [[نیک]] آن به شرط [[مؤمن]] بودن آنان خبر میداد: {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.</ref> از اینکه خیر بودن امور یادشده در گرو [[ایمان]] آنها خوانده شده و همچنین از تعبیر {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ}}<ref>«برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم» سوره هود، آیه ۸۶.</ref> میتوان به دست آورد که بیش از هرچیز مراد، [[پاداش]] [[آخرتی]] موارد یادشده است، چنانکه آن حضرت در پی [[مخالفت]] [[قوم]] {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ}}<ref>«و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست» سوره هود، آیه ۸۹.</ref> ضمن فراخواندن آنها به طلب [[آمرزش گناهان]] و [[بازگشت به سوی خدا]] و با [[هدف]] ایجاد [[امید]] به پذیرش [[توبه]]، از [[رحمت]] و [[مهربانی]] [[خداوند]] به بندگانش خبر میداد: {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ}}<ref>«و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بیگمان پروردگار من بخشایندهای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
=== [[انذار]] === | === [[انذار]] === | ||
بیم و امید از ویژگیهای روانی انساناند که همواره زمینه و بستر لازم برای [[تهدید]] و تطمیع [[آدمیان]] را فراهم میسازند. بهکارگیری دو راهکار اساسی و دیرین [[انذار]] و [[تبشیر]] از سوی همه [[انبیا]] در [[دعوت به توحید]]، برهمین اساس تحلیلپذیر است که در شیوههای [[تبلیغی]] [[شعیب]] {{ع}} نیز به چشم میخورد. وی گاهی قوم خود را از [[عذاب]] فراگیر [[روز قیامت]] به عنوان پیامد [[بتپرستی]] و کمفروشی آنان در [[آخرت]] میترساند: {{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ}}<ref>«و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه مییابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر میهراسم» سوره هود، آیه ۸۴.</ref> و گاه فرجام شوم فاسدان در اقوام پیشین را به آنان گوشزد میکرد: {{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ}}<ref>«و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست» سوره هود، آیه ۸۹.</ref> برحذر داشتن قوم از [[دشمنی]] با خویش و هشدار به آنان درباره دچار شدن به عذابی مانند عذاب [[قوم نوح]]، هود، [[صالح]] و [[لوط]] نیز با هدف انذار بود: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ}}<ref>«و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست» سوره هود، آیه ۸۹.</ref> و سرانجام، هنگامی که با اصرار [[کافران]] بر بتپرستی، کمفروشی و [[تکذیب]] خود روبهرو و از [[ایمان آوردن]] آنان [[ناامید]] شد، آنها را به [[عذاب الهی]] تهدید کرد: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و ای قوم من! هر چه از دستتان برمیآید انجام دهید، من نیز انجام میدهم، زودا که بدانید بر سر چه کس عذابی که او را خوار سازد خواهد آمد و چه کسی دروغ میگوید. و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۷.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
== [[رفتار]] [[اصحاب]] [[مدین]] و ایکه با [[شعیب]] {{ع}} == | == [[رفتار]] [[اصحاب]] [[مدین]] و ایکه با [[شعیب]] {{ع}} == | ||
با آغاز و استمرار [[دعوت]] شعیب {{ع}}گروهی از [[مردم]] به وی گرویده و [[جامعه]] مدین به دو دسته قسمت شد: {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانههای خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴.</ref> [[کافران]] با اتخاذ | با آغاز و استمرار [[دعوت]] شعیب {{ع}}گروهی از [[مردم]] به وی گرویده و [[جامعه]] مدین به دو دسته قسمت شد: {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانههای خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴.</ref> [[کافران]] با اتخاذ راهبرد [[تکذیب]] {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref>، اغلب از شیوهها و راهکارهای روانی برای عملیاتی کردن آن در برخورد با شعیب {{ع}} و [[مؤمنان]] بهره گرفتند. راهکارهای یادشده - که از آنها میتوان به دست آورد که کافران در [[اکثریت]] و مؤمنان در [[اقلیت]]<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۶۱.</ref> بودهاند عبارتاند از: | ||
=== نسبتهای ناروا === | === نسبتهای ناروا === | ||
هنگامی که [[حضرت شعیب]] {{ع}} خود را [[پیامبری]] [[امین]] معرفی کرد و اصحاب ایکه را به [[تقوای الهی]]، [[پیروی]] از خویش و | هنگامی که [[حضرت شعیب]] {{ع}} خود را [[پیامبری]] [[امین]] معرفی کرد و اصحاب ایکه را به [[تقوای الهی]]، [[پیروی]] از خویش و پرهیز از کمفروشی فرا خواند، آنها وی را متهم کردند که بر اثر جادوشدگی، [[عقل]] خود را از دست داده است. آنان همچنین گفتند که وی نیز بشری همانند آنهاست و به [[دروغ]] [[ادعای نبوت]] میکند: {{متن قرآن|كَذَّبَ أَصْحَابُ الأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الأَوَّلِينَ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ وَمَا أَنتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِّنَ السَّمَاء إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>««اصحاب ایکه» پیامبران را دروغگو شمردند یاد کن) آنگاه (را) که شعیب به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ من برای شما پیامبری امینم. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست. پیمانه را تمام بپیمایید و از کمفروشان نباشید. و با ترازوی درست، وزن کنید. و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید. و از آن کس که شما و آفریدگان پیشین را آفرید پروا کنید. گفتند: به یقین تو از جادوزدگانی. و تو جز بشری مانند ما نیستی و بیگمان ما تو را از دروغگویان میدانیم. بنابراین اگر راست میگویی پارههایی از آسمان را بر ما فرود آر. گفت: پروردگارم به آنچه انجام میدهید داناتر است. پس، او را دروغگو شمردند آنگاه عذاب «روز ابر آتشبار» آنان را فرو گرفت؛ که آن، بیگمان عذاب روزی سترگ بود. بیگمان در آن نشانهای است و بیشتر آنان مؤمن نبودند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶-۱۹۰.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
=== [[استهزا]] === | === [[استهزا]] === | ||
به سخره گرفتن [[پیامبران]] و [[باورها]] و [[ارزشهای الهی]]، راهکاری است که در | به سخره گرفتن [[پیامبران]] و [[باورها]] و [[ارزشهای الهی]]، راهکاری است که در تقابل با همه [[انبیا]] به کار رفته است. [[خداوند]] در [[آیات]] {{متن قرآن|يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ}}<ref>«منافقان میهراسند آیهای به زیان آنان فرو فرستاده شود که آنان را از آنچه در دلهای ایشان است، آگاه گرداند بگو: ریشخند کنید که خداوند آنچه را که از آن میهراسید آشکار خواهد کرد» سوره توبه، آیه ۶۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین میگویند: ما تنها (در گفتوگو) فرو میرفتیم و بازی میکردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند میکردید؟» سوره توبه، آیه ۶۵.</ref> [[تمسخر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از سوی [[منافقان]] را گزارش کرده و در آیات {{متن قرآن|كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«(حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کرد» سوره توبه، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>، برخورد یادشده را همانند برخورد اقوام پیشین از جمله اصحاب مدین با [[پیامبران الهی]] معرفی میکند. مقایسه [[آیات]] یاد شده نشان میدهد که [[شعیب]] {{ع}} نیز از سوی [[کافران]] مورد [[استهزا]] قرار گرفته است؛ همچنین [[مفسّران]]، [[آیه]] {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! آیا دینت تو را وا میدارد که (به ما بگویی) آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم یا با داراییهای خود آنچه میخواهیم انجام ندهیم؟ بیگمان تو خود بردبار راهدانی» سوره هود، آیه ۸۷.</ref> را بیانکننده استهزای شعیب {{ع}} دانستهاند. بیشتر مفسّران بر این باورند که شعیب {{ع}} بسیار [[نماز]] میگزارد و کافران آن را به سخره میگرفتند و در قالب استفهام انکاری میگفتند آیا نمازت به تو [[فرمان]] میدهد که ما خدای نیاکان خویش را وانهاده، از تصرف دلخواه در اموالمان خودداری کنیم؟! چنین سخن سفیهانه از [[انسان]] [[حلیم]] و رشیدی چون تو دور است<ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۶۲ - ۶۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص ۲۸۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۴۵.</ref>. [[حضرت شعیب]] {{ع}} در پاسخ آنان خود را [[فرستاده خدا]]، دارای [[معجزه]] و [[وحی الهی]] و در نتیجه [[دعوت]] خویش را کاری بخردانه میخواند و اینکه [[هدف]] او [[مخالفت]] با آنها نیست، بلکه میخواهد در حد توان به [[اصلاح]] [[ناهنجاریها]] و [[مفاسد]] [[جامعه]] بپردازد: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref> آن حضرت همچنین با اشاره به [[عذاب]] اقوام [[پیامبران پیشین]] درباره پیامد ناگوار [[دشمنی]] با خود هشدار داده و [[قوم]] خویش را به [[طلب آمرزش]] و بازگشت به سوی [[خداوند]] فرامیخواند. {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ}}<ref>«و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست» سوره هود، آیه ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ}}<ref>«و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید، بیگمان پروردگار من بخشایندهای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
=== نامفهوم | |||
کافران که خود را از پاسخ به سخنان روشن و منطقی شعیب {{ع}}در واکنش به گفتار تمسخرآمیز آنان [[ناتوان]] مییافتند، گفتههای وی را نامفهوم و آن حضرت را فاقد [[قدرت]] و موقعیت [[برتری]] میدانستند<ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۶۴؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۱۱.</ref> که به سبب آن به سخنان وی بها داده و برای [[ادراک]] آن تلاش کنند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref> نامفهوم | === نامفهوم خواندن آموزههای [[وحی]] === | ||
کافران که خود را از پاسخ به سخنان روشن و منطقی شعیب {{ع}}در واکنش به گفتار تمسخرآمیز آنان [[ناتوان]] مییافتند، گفتههای وی را نامفهوم و آن حضرت را فاقد [[قدرت]] و موقعیت [[برتری]] میدانستند<ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۶۴؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۱۱.</ref> که به سبب آن به سخنان وی بها داده و برای [[ادراک]] آن تلاش کنند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref> نامفهوم خواندن سخنان وی کنایه از بیفایده و [[بیهوده]] بودن آن است<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۷۴.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | |||
=== [[تهدید]] === | === [[تهدید]] === | ||
[[شعیب]] {{ع}} و پیروانش برای دست کشیدن از [[آیین توحیدی]] با انواع فشارهای [[اجتماعی]] و | [[شعیب]] {{ع}} و پیروانش برای دست کشیدن از [[آیین توحیدی]] با انواع فشارهای [[اجتماعی]] و روانی، از جمله اشکال گوناگونی از تهدید نیز روبهرو بودند. [[کافران]] هنگامی که با پاسخ منطقی شعیب به ادعای نامفهوم بودن گفتههای او نیز مواجه شدند، وی را به سنگسار شدن که از بدترین و فجیعترین انواع [[مجازات]] است تهدید کردند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که میگویی درنمییابیم و تو را در میان خویش ناتوان میبینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار میکردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref> گویند شعیب {{ع}}از جایگاه و [[احترام]] ویژه و والایی در میان [[قبیله]] خود برخوردار بود و کافران که برای قبیله وی [[حرمت]] قائل بودند، میگفتند سنگسار کردن و کشتن تو برای ما دشوار نیست، زیرا نزد ما [[عزت]] و احترامی نداری و ما فقط به سبب رعایت احترام قبیلهات چنین کاری نمیکنیم. این نیز به نوعی توهین و تحقیر آن حضرت به شمار میرفت<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۸۷ - ۲۸۸؛ المیزان، ج۱۰، ص ۳۷۴ - ۳۷۶.</ref>. هنگامی که شعیب {{ع}} و پیروانش بر آیین توحیدی خویش پافشاری کردند، اشراف و سران [[کافر]] [[قوم]] که از امتیازات و موقعیت فرادست اجتماعی برخوردار بودند، دچار [[خودبرتربینی]] شده و [[گردن نهادن]] به سیادت و [[رهبری]] دیگری و نیز دست برداشتن از [[آیین]] نیاکان را برنتافتند، ازاین رو آنان را به [[تبعید]] و بیرون راندن از [[خانه]] و کاشانه تهدید کردند: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> چنان که بیشتر [[مفسران]] نامدار نخستین<ref> نک: جامع البیان، ج۸، ص۱۶۸؛ مجمع البیان، ج۴، ص ۶۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۹.</ref> و متأخر<ref> المیزان، ج ۸، ص ۱۸۸، ۱۹۰.</ref> نیز برداشت کردهاند، ظاهر برخی [[آیات]] نشان میدهد که [[کافران]] راه را بر [[مؤمنان]] گرفته و آنان را که به دیدار [[شعیب]] {{ع}} رفته یا [[اعمال]] [[دینی]] انجام میدادند به [[قتل]] [[تهدید]] میکردند تا شاید بتوانند از [[گرایش]] بیشتر افراد به وی و گسترش دعوتش جلوگیری کنند: {{متن قرآن|وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بر سر هر راهی منشینید که (مردم را) بترسانید و کسانی را که به آن ایمان آوردهاند از راه خداوند باز دارید و آن را ناراست (و ناهموار) بخواهید و به یاد آورید هنگامی را که اندک بودید و شما را بیشمار گردانید و بنگرید که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۶.</ref>؛ همچنین آنان با [[دروغگو]] خواندن شعیب {{ع}} و [[گمراهی]] نامیدن<ref> المیزان، ج۸، ص۱۸۸؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۹.</ref> [[آیین]] وی تلاش میکردند در آن القای شبهه و تردیدافکنی کنند: {{متن قرآن|وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا}} ترساندن مؤمنان از پیامد [[ایمان]] به شعیب {{ع}} و دست برداشتن از آیین نیاکان و مایه [[خسران]] خواندن آن نیز میتواند از این قبیل باشد: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بیگمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.</ref><ref> المیزان، ج۸، ص۱۹۲.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
== فرجام [[تکذیب]] شعیب {{ع}} == | == فرجام [[تکذیب]] شعیب {{ع}} == | ||
هنگامی که شعیب {{ع}} با | هنگامی که شعیب {{ع}} با اصرار کافران بر [[باورها]] و ارزشهای [[شرکآلود]] و [[کفرآمیز]] و همچنین تکذیب و تهدید به [[اخراج]] از [[شهر]] روبهرو و از [[ایمان آوردن]] آنها [[ناامید]] شد، آنان را [[نفرین]] کرد: {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«و اگر گروهی از شما به آنچه برای آن فرستاده شدهام ایمان آوردند و گروهی ایمان نیاوردند شکیبایی کنید تا خداوند میان ما داوری کند و او بهترین داوران است» سوره اعراف، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ}}<ref>«اگر به آیین شما -پس از آنکه خداوند ما را از آن رهایی بخشیده است- باز گردیم بیگمان بر خداوند دروغ بستهایم و ما را نرسد که به آن باز گردیم مگر آنکه خداوند پروردگار ما بخواهد، دانش پروردگار ما همه چیز را فرا گرفته است، ما بر خداوند توکّل داریم، خداوندا! میان ما و قوم ما به حق داوری فرما و تو بهترین داورانی» سوره اعراف، آیه ۸۹.</ref>.<ref>جامع البیان، ج۹، ص۴۳؛ کشف الاسرار، ج۳، ص۶۷۹؛ المیزان، ج۸، ص۱۹۲.</ref> و چون از سوی کافران به سنگسار شدن تهدید شد، به آنها [[وعده]] [[عذاب]] داد: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و ای قوم من! هر چه از دستتان برمیآید انجام دهید، من نیز انجام میدهم، زودا که بدانید بر سر چه کس عذابی که او را خوار سازد خواهد آمد و چه کسی دروغ میگوید. و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref> سرانجام، [[عذاب الهی]] فرا رسید و شعیب {{ع}} و مؤمنان [[نجات]] یافتند و کافران با [[صیحه]] و خروش آسمانی نابود شدند: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانههای خود از پا در افتادند» سوره هود، آیه ۹۴.</ref> افزون بر خروش آسمانی، عذابِ [[زلزله]] نیز در نابودی آنان دخیل بود و آنان در پی این عذابها در خانههای خویش به زانو درآمدند و با چهره بر [[زمین]] افتادند و هلاک شدند: {{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«آنگاه زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانهشان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref> [[کافران]] به سبب [[تکذیب]] [[حضرت شعیب]] {{ع}}افزون بر نابودی با [[عذاب الهی]]، به پیامدهای بد دیگر نیز دچار شدند: در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«آنان که شعیب را دروغگو میشمردند گویی هرگز آنجا به سر نمیبردهاند آنان که شعیب را دروغگو میشمردند خود زیانکار بودند» سوره اعراف، آیه ۹۲.</ref> از [[خسران]] و زیانکار شدن آنان خبر میدهد. آنان که [[پیروی]] از [[شعیب]] {{ع}} را زمینه خسران [[مؤمنان]] میخواندند، خود با نابودی و از دست دادن همه سرمایههای مادی و معنوی، مصداق {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار میدارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون میشود؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.</ref> شدند<ref>نک: جامع البیان، ج۹، ص۵؛ المیزان، ج۸، ص۱۹۳ - ۱۹۴.</ref>. آنها به گونهای نابود شدند که گویا اصلاً در آن سرزمین [[زندگی]] نمیکردهاند<ref>جامع البیان، ج ۹، ص ۵.</ref>. حبط و [[نابودی اعمال]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] {{متن قرآن|كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«(حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کرد» سوره توبه، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref> و [[نفرین]] [[الهی]] بر آنان، از دیگر پیامدهای [[سوء]] تکذیب شعیب {{ع}}بود: {{متن قرآن|كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا بُعْدًا لِمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ}}<ref>«گویی (هرگز) در آن نمیزیستهاند؛ هان! نابود باد مدین! چنان که ثمود نابود گشت» سوره هود، آیه ۹۵.</ref> [[اصحاب]] [[ایکه]] نیز که [[قوم]] دیگر شعیب {{ع}}بودند، در پی تکذیب آن حضرت با ابری سایهافکن نابود شدند: {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>«پس، او را دروغگو شمردند آنگاه عذاب «روز ابر آتشبار» آنان را فرو گرفت؛ که آن، بیگمان عذاب روزی سترگ بود» سوره شعراء، آیه ۱۸۹.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
== شعیب و [[موسی]] {{ع}} == | == شعیب و [[موسی]] {{ع}} == | ||
[[حضرت موسی]] {{ع}} در پی کشتن یکی از قبطیها و تلاش [[فرعونیان]] برای کشتن او به [[مدین]] گریخت. او پس از ورود به آن [[شهر]] با [[دختران شعیب]] {{ع}}برخورد کرد. آن دو بر سر چاهی [[منتظر]] بودند تا پس از | [[حضرت موسی]] {{ع}} در پی کشتن یکی از قبطیها و تلاش [[فرعونیان]] برای کشتن او به [[مدین]] گریخت. او پس از ورود به آن [[شهر]] با [[دختران شعیب]] {{ع}}برخورد کرد. آن دو بر سر چاهی [[منتظر]] بودند تا پس از سیراب شدن گلههای دیگر، گوسفندان خود را آب دهند. حضرت موسی {{ع}}گوسفندان آنها را آب داد و پس از آن زیر سایه درختی به استراحت پرداخت: {{متن قرآن|وَجَاءَ رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ}}<ref>«و مردی از دورترین جای شهر شتابان آمد؛ گفت: ای موسی! سرکردگان (شهر) در کار تو همدل شدهاند تا تو را بکشند پس (از شهر) بیرون رو که من از خیرخواهان توام. آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش. و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد. و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب میدادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور میداشتند. گفت: شما چه میکنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمیدهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است. پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم» سوره قصص، آیه ۲۰-۲۴.</ref> [[حضرت شعیب]] {{ع}} پس از بازگشت [[دختران]] و شنیدن ماجرای کمک [[موسی]] {{ع}} با فرستادن یکی از دختران، آن حضرت را به خانهاش فراخواند تا [[نیکوکاری]] او را جبران کند. [[شعیب]] {{ع}} پس از شنیدن ماجرای فرار موسی {{ع}} به وی گفت که هراسی نداشته باشد. از دست [[فرعونیان]] [[نجات]] یافته است: {{متن قرآن|فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمیداشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا میخواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی» سوره قصص، آیه ۲۵.</ref> گفتهاند که [[فرعون]] به [[شهر]] [[مدین]] [[تسلط]] و دسترسی نداشت<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۸۷؛ زبدة التفاسیر، ج۵، ص۱۵۵.</ref>. شعیب {{ع}} با پیشنهاد یکی از دختران از موسی {{ع}}خواست در برابر [[ازدواج]] با یکی از دختران او به مدت ۸ سال یا در صورت [[رضایت]] به مدت ۱۰ سال برای وی کار کند: {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> [[حضرت موسی]] {{ع}} این پیشنهاد را پذیرفت: {{متن قرآن|قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ}}<ref>«(موسی) گفت: این (قرار) میان من و شما بماند که هر یک از دو زمان را به پایان بردم بر من تجاوزی (روا) نباشد و خداوند بر آنچه میگوییم نگهبان است» سوره قصص، آیه ۲۸.</ref> براساس برخی [[روایات]]، حضرت موسی {{ع}} ۱۰ سال<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۰؛ زبدة التفاسیر، ج۵، ص۱۵۹؛ البرهان، ج۴، ص۲۵۹.</ref> برای حضرت شعیب {{ع}} چوپانی کرد<ref> التبیان، ج۸، ص۱۴۵؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۸۹؛ زبدة التفاسیر، ج۵، ص۱۵۷.</ref>. براساس روایتی منقول از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سبب خدمتکار شدن موسی {{ع}} برای شعیب {{ع}} گریههای مداوم شعیب {{ع}} بر اثر [[محبت]] شدید وی به [[خداوند]] بود. آن حضرت سه بار به سبب [[گریه]] فراوان نابینا شد و هربار خداوند [[بینایی]] او را بازگرداند. بار چهارم که نابینا شد، خطاب رسید که اگر از [[ترس]] [[دوزخ]] یا [[شوق]] [[بهشت]] میگریی، تو را به [[آتش دوزخ]] نمیسوزانم و به بهشت میرسانم. [[شعیب]] {{ع}} گفت که گریههایش برای هیچیک از آن دو نیست، بلکه بر اثر [[محبت]] شدید به خداست و تا به دیدار خداوند [[دست]] نیابد آرام نخواهد گرفت، از همینرو خداوند به وی خبر داد که به سبب این گریهها و علاقه، کلیم خود [[موسی]] {{ع}}را خدمتگزار او خواهد کرد<ref> نورالثقلین، ج۴، ص۱۲۵.</ref>.گفتهاند که شعیب {{ع}} عصای برجای مانده از [[پیامبران پیشین]] را به موسی {{ع}} داد تا با آن گوسفندان را در برابر درندگان [[حفظ]] کند. داستانهای [[شگفتی]] درباره این عصا گزارش شده است<ref>زبدة التفاسیر، ج۵، ص۱۵۹ - ۱۶۰؛ البرهان، ج۴، ص ۲۵۹.</ref>. به نظر میرسد این داستانها متأثر از ماجرای تبدیل شدن [[عصای موسی]] {{ع}} به مار و انجام معجزاتی مانند شکافتن دریا و جاری ساختن چشمه آب از سنگ به وسیله آن ساخته و پرداخته شدهاند تا از همان آغاز عصایی منحصر به فرد معرفی شود؛ همچنین گفتهاند که [[حضرت شعیب]] {{ع}} بخشی از برههای متولد شده از گوسفندانش را به موسی {{ع}} داد. در این زمینه هم داستانهای مختلفی گفتهاند<ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۸۹؛ زبدة التفاسیر، ج ۵، ص ۱۶۱.</ref>. گزارشهای مربوط به عصا و برههای داده شده به موسی {{ع}} سند معتبری ندارند<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | ||
== فرجام شعیب {{ع}} == | == فرجام شعیب {{ع}} == | ||
حضرت شعیب {{ع}} پس از آمدن [[عذاب]]، خطاب به [[کافران]] از [[ | حضرت شعیب {{ع}} پس از آمدن [[عذاب]]، خطاب به [[کافران]] از ابلاغ پیام [[الهی]] و [[پند]] و اندرزهای خویش سخن گفت و بدون اظهار [[تأسف]] از نابودی کافران از آنان روی برتافت: {{متن قرآن|فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ}}<ref>«آنگاه (شعیب) از آنان رو گرداند و گفت: ای قوم من! به راستی پیامهای پروردگارم را به شما رساندهام و برای شما خیرخواهی کردهام؛ اکنون چگونه برای قومی کافر اندوهگین شوم؟» سوره اعراف، آیه ۹۳.</ref>.<ref>نک: المیزان، ج۸، ص۱۹۴.</ref> درباره اینکه حضرت شعیب {{ع}} و [[پیروان]] وی پس از نابودی [[کافران]] [[قوم]] به کجا رفتند، گزارشی در [[قرآن کریم]] نیست؛ اما به کسانی مانند ابنوهب و [[ابنعباس]] منسوب است که آنها در [[مکه]] ساکن شدند<ref> تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۷۹؛ الدر المنثور، ج۳، ص۱۰۳؛ فتح القدیر، ج۲، ص۲۵۸.</ref>. البته با توجه به آنچه قبلاً درباره دوره دوم [[زندگی]] [[حضرت شعیب]] {{ع}} و پناه دادن به [[حضرت موسی]] {{ع}} در این دوره گفته شد، میتوان احتمال زیاد داد که آن حضرت و پیروانش پس از نابودی کافران قوم در همان [[مدین]] ماندند. بیشتر منابع، [[محل دفن]] حضرت شعیب {{ع}} را [[مسجدالحرام]]، روبهروی [[حجرالاسود]] یا در [[غرب]] [[کعبه]] میان [[دارالندوه]] و باب [[بنیسهم]] گفتهاند.<ref> تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۷۹؛ الدرالمنثور، ج۳، ص۱۰۳؛ فتحالقدیر، ج۲، ص۲۵۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شعیب (مقاله)|مقاله «شعیب»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[دختران شعیب]] | * [[دختران شعیب]] | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۲۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:شعیب]] | [[رده:حضرت شعیب]] |