نخع: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'والی عراق' به 'والی عراق'
جز (جایگزینی متن - 'گرایشات' به 'گرایشهای') |
|||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
== نقش نخع در جنبشهای [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] == | == نقش نخع در جنبشهای [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] == | ||
# '''نخعیان و قیام حجر بن عدی:''' [[حجر]] از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[یاران مخلص]] [[امیرالؤمنین]] {{ع}} بود<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۱۹۰ و ج۶، ص۲۰۵و۲۱۸.</ref>. در سال ۴۹ ه. ق، وقتى [[مغیره]] والى [[کوفه]] شد، ناسزاگوییهای او از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را تاب نیاورد و پس از [[مرگ]] مغیره و به [[امارت]] رسیدن [[زیاد بن ابیه]] در کوفه، حجر آشكارا با [[یاران]] خود، [[معاویه]] را در [[مسجد]] [[لعن]] مىکرد. زیاد بن ابیه با حجر به مقابله برخاسته در پی [[دستگیری]] وی برآمد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۲-۲۴۸؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۳-۲۶۱.</ref>. حجر به ناچار از قبیلهای به [[قبیله]] دیگر میرفت تا اینکه به ناچار به [[قبیله نخع]] [[پناه]] برد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷. </ref> و در [[منزل]] [[عبدالله بن حارث]] [[برادر]] [[مالک اشتر]] مخفی شد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۶؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref> عبدالله با [[خوشرویی]] او را پذیرفت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۴۹.</ref>، اما وقتی عمال [[اموی]] درباره محل اختفای او به جستجو برخاستند، کنیزی از نخع، [[حجر]] را لو داد و عبدالله مجبور به بدرقه او تا محل [[ازد]] شد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۶.</ref>. در این [[زمان]] صاحب [[شرطه]] زیاد، [[شداد بن هیثم هلالی نخعی]] بود. شداد، رؤسا و جنگجویان [[قبایل]] را برای [[نبرد]] با حجر و [[یاران]] اندکش [[بسیج]] کرد و سرانجام توانست با [[دستگیری]] حجر و یارانش آنان را روانه [[زندان]] سازد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. | # '''نخعیان و قیام حجر بن عدی:''' [[حجر]] از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از [[یاران مخلص]] [[امیرالؤمنین]] {{ع}} بود<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۱۹۰ و ج۶، ص۲۰۵و۲۱۸.</ref>. در سال ۴۹ ه. ق، وقتى [[مغیره]] والى [[کوفه]] شد، ناسزاگوییهای او از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را تاب نیاورد و پس از [[مرگ]] مغیره و به [[امارت]] رسیدن [[زیاد بن ابیه]] در کوفه، حجر آشكارا با [[یاران]] خود، [[معاویه]] را در [[مسجد]] [[لعن]] مىکرد. زیاد بن ابیه با حجر به مقابله برخاسته در پی [[دستگیری]] وی برآمد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۲-۲۴۸؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۳-۲۶۱.</ref>. حجر به ناچار از قبیلهای به [[قبیله]] دیگر میرفت تا اینکه به ناچار به [[قبیله نخع]] [[پناه]] برد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷. </ref> و در [[منزل]] [[عبدالله بن حارث]] [[برادر]] [[مالک اشتر]] مخفی شد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۶؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref> عبدالله با [[خوشرویی]] او را پذیرفت<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۴۹.</ref>، اما وقتی عمال [[اموی]] درباره محل اختفای او به جستجو برخاستند، کنیزی از نخع، [[حجر]] را لو داد و عبدالله مجبور به بدرقه او تا محل [[ازد]] شد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۶.</ref>. در این [[زمان]] صاحب [[شرطه]] زیاد، [[شداد بن هیثم هلالی نخعی]] بود. شداد، رؤسا و جنگجویان [[قبایل]] را برای [[نبرد]] با حجر و [[یاران]] اندکش [[بسیج]] کرد و سرانجام توانست با [[دستگیری]] حجر و یارانش آنان را روانه [[زندان]] سازد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. | ||
# '''نقش نخعیان در قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی:''' مختار پس از آغاز قیام خود، ابراهیم بن اشتر را با نامهای که ادعا میکرد از جانب [[محمد بن حنفیه]] آمده، با خود همراه ساخت. ابراهیم در طی نبردهای مکرر، [[والی | # '''نقش نخعیان در قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی:''' مختار پس از آغاز قیام خود، ابراهیم بن اشتر را با نامهای که ادعا میکرد از جانب [[محمد بن حنفیه]] آمده، با خود همراه ساخت. ابراهیم در طی نبردهای مکرر، [[والی عراق]] را مغلوب ساخت<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۰.</ref> و زمینه تشکیل دولتی کوچک را برای مختار در [[کوفه]] و نواحی اطراف آن فراهم آورد. مختار بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت]]، [[حمایت]] از [[اهل بیت]] {{ع}} و بیان وعدههایی، از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۱.</ref>. در این [[جنگ]]، ابراهیم بن اشتر در [[جنگی]] موسوم به "خازر" همراه با [[عبدالرحمن بن عبدالله نخعی]] [[فرمانده]] خیل (سواران) و [[طفیل بن لقیط نخعی]] فرمانده پیادگان [[سپاه]] مختار، ضمن [[شکست]] [[سپاه شام]]، موفق شد [[عبیدالله بن زیاد]] را به [[هلاکت]] برساند. پس از کشته شدن مختار، ابراهیم به زبیریون پیوست تا این که در جنگ "[[مسکن]]" در کنار زبیریان و در مقابله با [[امویان]] کشته شد. در این جنگ، مصعب توسط ورقاء نخعی به [[قتل]] رسید<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۶۶.</ref>.<ref>[[مریم سعیدیان جزی|سعیدیان جزی، مریم]]، [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری (مقاله)|نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری]].</ref>. | ||
# '''نخعیان و حضور در [[شورش ابن اشعث]] (۸۶ق):''' واقعه موسوم به «[[دیر جماجم]]»، واپسین باری است که منابع و متون [[تاریخی]] از نقش نخع در تحولات [[قرن نخست هجری]] [[سخن]] به میان آوردهاند. [[عبدالرحمن بن اشعث بن قیس کندی]] که پیشتر از سردار [[دولت اموی]] بود، [[امیر]] [[عراق]] و [[خلیفه]] [[اموی]] را [[خلع]] نمود و برای مدتی امور قسمتهایی از [[ایران]] و عراق به دست گرفت. این امر، مورد توجه برخی از بزرگان و مشاهیر [[علمی]] و مذهبی عراق قرار گرفت از این رو به او پیوستند و با او همراه شدند. تا اینکه سرانجام، ابن اشعث و سپاهیانش در مقابل [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در [[نبرد]] دیر جماجم [[شکست]] خوردند و ابن اشعث در این واقعه کشته شد<ref>ابناعثم، احمد (م ۳۱۴)، الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۷، ص۹۱-۹۳.</ref>. به دستور [[حجاج]]، بسیاری از بازماندگان این واقعه که [[کمیل بن زیاد نخعی]] نیز یکی از آنان بود، تحت تعقیب قرار گرفته، کشته شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[مریم سعیدیان جزی|سعیدیان جزی، مریم]]، [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری (مقاله)|نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری]]؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | # '''نخعیان و حضور در [[شورش ابن اشعث]] (۸۶ق):''' واقعه موسوم به «[[دیر جماجم]]»، واپسین باری است که منابع و متون [[تاریخی]] از نقش نخع در تحولات [[قرن نخست هجری]] [[سخن]] به میان آوردهاند. [[عبدالرحمن بن اشعث بن قیس کندی]] که پیشتر از سردار [[دولت اموی]] بود، [[امیر]] [[عراق]] و [[خلیفه]] [[اموی]] را [[خلع]] نمود و برای مدتی امور قسمتهایی از [[ایران]] و عراق به دست گرفت. این امر، مورد توجه برخی از بزرگان و مشاهیر [[علمی]] و مذهبی عراق قرار گرفت از این رو به او پیوستند و با او همراه شدند. تا اینکه سرانجام، ابن اشعث و سپاهیانش در مقابل [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در [[نبرد]] دیر جماجم [[شکست]] خوردند و ابن اشعث در این واقعه کشته شد<ref>ابناعثم، احمد (م ۳۱۴)، الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۷، ص۹۱-۹۳.</ref>. به دستور [[حجاج]]، بسیاری از بازماندگان این واقعه که [[کمیل بن زیاد نخعی]] نیز یکی از آنان بود، تحت تعقیب قرار گرفته، کشته شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[مریم سعیدیان جزی|سعیدیان جزی، مریم]]، [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری (مقاله)|نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری]]؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||