ایمان ابوطالب: تفاوت میان نسخهها
←دلایل منکران ایمان ابوطالب
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
۱. به نقل از [[بخاری]] <ref>[[صحیح بخاری]]، ج۲، ص ۹۸.</ref> و طبقات [[ابن سعد]]<ref>طبقات ابن سعد، ج۱، ص ۱۲۲.</ref> [[سعید بن مسیّب]] از پدرش [[روایت]] میکند: [[پیامبر]] {{صل}} از ابوطالب هنگام وفاتش خواست کلمه لا [[إله]] إلاّ [[اللّه]] را بگوید تا نزد خداوند برای او [[احتجاج]] کند، [[ابوجهل]] و [[عبداللّه بن امیه]] به ابوطالب گفتند آیا میخواهی از [[ملت]] عبدالمطلب بازگردی؟ پیامبر {{صل}} جمله خود و آن دو نیز حرفشان را تکرار کردند و آخرین کلمه ابوطالب این بود: بر [[ملّت]] و آیین عبدالمطلب. پیامبر {{صل}} فرمود به [[خدا]] سوگند بر تو [[استغفار]] میکنم تا زمانی که [[نهی]] شوم، در این هنگام [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.</ref>. <ref>[[الغدیر]]، ج۸، ص ۱۲.</ref> | ۱. به نقل از [[بخاری]] <ref>[[صحیح بخاری]]، ج۲، ص ۹۸.</ref> و طبقات [[ابن سعد]]<ref>طبقات ابن سعد، ج۱، ص ۱۲۲.</ref> [[سعید بن مسیّب]] از پدرش [[روایت]] میکند: [[پیامبر]] {{صل}} از ابوطالب هنگام وفاتش خواست کلمه لا [[إله]] إلاّ [[اللّه]] را بگوید تا نزد خداوند برای او [[احتجاج]] کند، [[ابوجهل]] و [[عبداللّه بن امیه]] به ابوطالب گفتند آیا میخواهی از [[ملت]] عبدالمطلب بازگردی؟ پیامبر {{صل}} جمله خود و آن دو نیز حرفشان را تکرار کردند و آخرین کلمه ابوطالب این بود: بر [[ملّت]] و آیین عبدالمطلب. پیامبر {{صل}} فرمود به [[خدا]] سوگند بر تو [[استغفار]] میکنم تا زمانی که [[نهی]] شوم، در این هنگام [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.</ref>. <ref>[[الغدیر]]، ج۸، ص ۱۲.</ref> | ||
در پاسخ گفته شده [[سعید بن مسیّب]] معروف به [[دشمنی با علی]] {{ع}} است و قولش در [[حق]] [[پدر]] آن [[حضرت]] [[حجّت]] نیست. از طرف دیگر در [[شأن نزول]] آیه مزبور سه نقل دیگر وجود دارد از جمله این که بزرگان [[اهل سنّت]] همچون طیالسی، ابن ابوشیبه، [[احمد]]، [[ترمذی]]، [[نسائی]]، [[ابن جریر]]، [[حاکم]]، [[بیهقی]] و [[زمخشری]] به [[سند صحیح]] از [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] کردهاند که وقتی شنیدم مردی برای پدر و [[مادر]] مشرکش [[استغفار]] میکرد آن را به پیامبر {{صل}} عرض کردم و این آیه نازل شد <ref>[[تفسیر]] کبیر، ج۱۶ و ۱۵، ص ۲۰۸.</ref>، علاوه بر این آیه مزبور در [[سوره توبه]] یعنی آخرین [[سوره]] ای که در [[مدینه]] بر پیامبر نازل شد، آمده است حال چگونه ممکن است [[خداوند]] اجازه دهد پیامبر {{صل}} بیش از ده سال بر [[ابوطالب]] استغفار و ترحم کند و پس از این همه مدت، او را نهی کند <ref>[[صحیح مسلم]]، ج۱، ص ۱۴۰، و [[صحیح بخاری]]، ج۶، ص ۱۸.</ref>. و این در حالی است که مدّتها قبل از آن در جریان [[غزوه]] [[بنیالمصطلق]] با | در پاسخ گفته شده [[سعید بن مسیّب]] معروف به [[دشمنی با علی]] {{ع}} است و قولش در [[حق]] [[پدر]] آن [[حضرت]] [[حجّت]] نیست. از طرف دیگر در [[شأن نزول]] آیه مزبور سه نقل دیگر وجود دارد از جمله این که بزرگان [[اهل سنّت]] همچون طیالسی، ابن ابوشیبه، [[احمد]]، [[ترمذی]]، [[نسائی]]، [[ابن جریر]]، [[حاکم]]، [[بیهقی]] و [[زمخشری]] به [[سند صحیح]] از [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] کردهاند که وقتی شنیدم مردی برای پدر و [[مادر]] مشرکش [[استغفار]] میکرد آن را به پیامبر {{صل}} عرض کردم و این آیه نازل شد <ref>[[تفسیر]] کبیر، ج۱۶ و ۱۵، ص ۲۰۸.</ref>، علاوه بر این آیه مزبور در [[سوره توبه]] یعنی آخرین [[سوره]] ای که در [[مدینه]] بر پیامبر نازل شد، آمده است حال چگونه ممکن است [[خداوند]] اجازه دهد پیامبر {{صل}} بیش از ده سال بر [[ابوطالب]] استغفار و ترحم کند و پس از این همه مدت، او را نهی کند <ref>[[صحیح مسلم]]، ج۱، ص ۱۴۰، و [[صحیح بخاری]]، ج۶، ص ۱۸.</ref>. و این در حالی است که مدّتها قبل از آن در جریان [[غزوه]] [[بنیالمصطلق]] با نزول آیه {{متن قرآن|سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«برای آنان برابر است چه برایشان آمرزش بخواهی چه نخواهی هرگز خداوند آنان را نمیآمرزد؛ بیگمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمیکند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref>، بیاثر بودن استغفار برای مشرکان بر پیامبر {{صل}} آشکار گردیده بود و در آیه {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> از [[دوستی]] و [[مودت]] مشرکان نهی کرده بود. و اگر از همه این موارد صرف نظر کنیم و [[حدیث]] ابن مسیّب را بپذیریم سخن ابوطالب {{عربی|"على ملّة عبدالمطلب"}} دلالت بر [[کفر]] ندارد، زیرا پدر و اجداد پیامبر {{صل}} همگی [[مؤمن]] بودهاند <ref>[[تفسیر]] کبیر، ج۳، ص ۴۲۲.</ref> و مقصود [[ابوطالب]] همان کلمه [[توحید]] بوده که در برابر [[ابوجهل]] توریه و [[تقیه]] کرده است. | ||
۲. مسلم <ref>التراتب الاداریة، ج۱، ص ۱۹۸.</ref> و [[بخاری]] <ref>[[الغدیر]]، ج۸، ص ۱۰.</ref> و عده دیگری [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref>؛ را نیز مربوط به ابوطالب دانستهاند که در وقت [[مرگ]]، [[بنی هاشم]] را جمع کرده و آنها را امر به [[اطاعت از پیامبر]] {{صل}} کرد تا [[رستگار]] شوند و [[پیامبر]] ({{صل}} فرمود: ای عمو آنها را [[نصیحت]] میکنی و خود را رها میکنی، امّا ابوطالب گفت نمیتوانم از [[دین]] [[پدر]] و اجدادم دست بردارم. | ۲. مسلم <ref>التراتب الاداریة، ج۱، ص ۱۹۸.</ref> و [[بخاری]] <ref>[[الغدیر]]، ج۸، ص ۱۰.</ref> و عده دیگری [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref>؛ را نیز مربوط به ابوطالب دانستهاند که در وقت [[مرگ]]، [[بنی هاشم]] را جمع کرده و آنها را امر به [[اطاعت از پیامبر]] {{صل}} کرد تا [[رستگار]] شوند و [[پیامبر]] ({{صل}} فرمود: ای عمو آنها را [[نصیحت]] میکنی و خود را رها میکنی، امّا ابوطالب گفت نمیتوانم از [[دین]] [[پدر]] و اجدادم دست بردارم. |