پرش به محتوا

حضرت یعقوب علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۲: خط ۳۲:
== مخالفان و دشمنان ==
== مخالفان و دشمنان ==
== رحلت و محل دفن ==
== رحلت و محل دفن ==
==[[یعقوب]]{{ع}}==
نام یعقوب در [[قرآن کریم]]، به جز در داستان [[ابراهیم خلیل]]، بیشتر در [[سوره یوسف]] و ضمن سرگذشت آن حضرت ذکر شده و به طور جداگانه از یعقوب کمتر یاد شده است، به ویژه از داستان [[ازدواج]] او با [[دختران]] لابان و غیره که در [[تواریخ]] به [[اجمال]] و تفصیل نقل شده، ذکری به میان نیامده است. فقط بعضی از [[مفسران]] گفته‌اند: [[آیه]] ۲۳ [[سوره نساء]] که درباره [[حرمت]] ازدواج دو [[خواهر]] و جمع کردن میان آن دو در [[اسلام]] نازل شده و جواز آن را در گذشته بیان فرموده، اشاره به داستان ازدواج یعقوب با دختران لابان است، به شرحی که خواهد آمد.
در [[روایات]] هم از [[پیغمبر گرامی اسلام]] و [[ائمه]] بزرگوار چیزی در این باره ذکر نشده و به دست ما نرسیده است، از این رو داستان مزبور با آن ویژگی‌هایی که ذکر شده، چندان اعتبار و سندی برای ما ندارد.
اما آن‌چه در قرآن کریم در خصوص یعقوب ذکر شده، یکی داستان [[تحریم]] یک نوع خوردنی است که یعقوب بر خود [[حرام]] کرد و در ضمن آن [[لقب]] [[اسرائیل]] را نیز [[خدا]] به وی داد و دیگر [[وصیت]] او به پسرانش و گفتاری است که آن حضرت هنگام [[مرگ]] به [[فرزندان]] خویش فرموده است. در جاهای دیگر [[قرآن]] با نام آن حضرت به دنبال نام [[ابراهیم]] و [[اسحاق]] ذکر شده یا همراه با نام فرزندانش [[اسباط]] و در ضمن سرگذشت یوسف و [[برادران]] او آمده است.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۰۹.</ref>
==آن چه یعقوب بر خود حرام کرد و معنای اسرائیل==
در مورد آنچه یعقوب برخود حرام کرده بود در [[سوره آل عمران]] چنین بیان شده است: «همه [[خوردنی‌ها]] بر [[فرزندان اسرائیل]] [[حلال]] بود، مگر آن‌چه اسرائیل بر خود حرام کرده بود پیش از آن‌که [[تورات]] نازل گردد»<ref>{{متن قرآن|كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «همه خوردنی‌ها برای بنی اسرائیل حلال بود جز آنچه اسرائیل (- یعقوب) پیش از آنکه تورات فرو فرستاده شود، بر خویش حرام کرده بود، بگو: اگر راست می‌گویید تورات را بیاورید و آن را بخوانید» سوره آل عمران، آیه ۹۳.</ref>.
در اینکه آن چه [[یعقوب]] بر خود [[حرام]] و [[تورات]] آن را [[حلال]] کرد [[اختلاف]] است و بیشتر [[مفسران]] گفته‌اند: یعقوب [[مبتلا]] به [[بیماری]] «عرق النساء» شد و برای برطرف شدن آن [[نذر]] کرد که اگر [[خدا]] او را [[شفا]] دهد، دیگر گوشت شتر، که محبوب‌ترین غذای او بود، نخورد<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۴۷۵.</ref>.
در [[حدیثی]] که [[کلینی]] در کافی و [[علی بن ابراهیم]] و [[عیاشی]] در [[تفسیر]] خود از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده‌اند، آن حضرت فرمود: [[اسرائیل]] هر گاه گوشت شتر می‌خورد به درد پهلو و کمر مبتلا می‌شد، از این رو گوشت شتر را بر خود حرام کرد<ref>بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۹۹ به نقل از تفسیر عیاشی.</ref>.
و در معنای اسرائیل ([[لقب]] یعقوب) اختلاف است. [[طبری]] روایتی نقل کرده و آن را مشتق از «[[سیر]] و [[سفر]]» دانسته و می‌گوید: در داستان اختلاف میان یعقوب و برادرش [[عیص]]، یعقوب از [[فلسطین]] گریخت و به فدان آرام رفت. او شب‌ها حرکت می‌کرد و روزها مخفی می‌شد، به این دلیل اسرائیل نامیده شد.
[[مرحوم صدوق]] در قولی که از کعب الاخبار نقل کرده، گفته است: این که یعقوب را اسرائیل گفتند، به سبب آن بود که یعقوب خدمت‌کار [[بیت المقدس]] بود و هنگام ورود نخستین کسی بود که بدان جا وارد می‌شد و هنگام بیرون آمدن نیز آخرین نفری بود که بیرون می‌رفت و چراغ‌های آنجا را روشن می‌کرد. اما صبح که می‌آمد، می‌دید چراغ‌ها خاموش است تا اینکه شبی را در [[مسجد]] بیت المقدس به کمین نشست.
ناگهان متوجه شد که یکی از [[جنیان]] بیامد و چراغ‌ها را خاموش کرد. یعقوب برخاسته و او را بگرفت. جنّی که چنان دید او را به ستون مسجد بست و [[اسیر]] کرد و هنگام صبح، [[مردم]] او را [[اسیر]] و بسته دیدند و چون نام آن جنی «ایل» بود او را [[اسرائیل]] خواندند<ref>علل الشرائع، ص۲۶.</ref>.
ولی در روایتی که از [[امام صادق]]{{ع}} آمده، آن حضرت فرمودند که معنای اسرائیل، عبداللّه است؛ زیرا [[اسرا]] به معنای «[[عبد]]» است و «ایل» هم نام [[خدای عزوجل]] می‌باشد. در [[روایت]] دیگر است که [[اسراء]] به معنای قوت و ایل هم نام خداست، پس معنای اسرائیل: نیروی خداست<ref>علل الشرائع، ص۲۶.</ref>. در کتاب [[معانی الاخبار]] نیز همین دو معنا را برای اسرائیل ذکر کرده است<ref>معانی الاخبار، ص۱۹.</ref>. مرحوم [[طبرسی]] نیز در [[مجمع البیان]] گوید: «اسرائیل [[اللّه]]» یعنی [[بنده]] [[خالص]] [[خدا]]<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۹ - ۲۱۶.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۱۰.</ref>
==سخن [[یعقوب]] با [[فرزندان]] هنگام [[مرگ]]==
موضوع دیگری که در [[قرآن کریم]] درباره یعقوب آمده، وصیتی است که به پسران خود در وقت مرگ کرد و در [[سوره بقره]] آمده است:
[[ابراهیم]] [[پسران]] خود را [[وصیت]] کرد و یعقوب نیز به پسرانش وصیت کرد و گفت: ای پسران من! خدا این [[دین]] را برای شما برگزید. نمیرید مگر آن‌که [[مسلمان]] باشید. آیا شما حاضر بودید در آن هنگام که مرگ یعقوب در رسید و به پسران خود گفت: پس از من چه می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و [[اسحاق]]، [[خدای یگانه]] را می‌پرستیم و [[تسلیم]] [[فرمان]] اوییم<ref>{{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}} «و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید * مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌پرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۲-۱۳۳.</ref>.
چنان‌که [[مفسران]] گفته‌اند، منظور از این [[آیات]] این است که [[دین حق]] و [[آیین]] [[درستی]] که [[ابراهیم]] و [[فرزندان]] او آوردند، [[اسلام]] است و این که [[یهودیان]] به [[یعقوب]] نسبت می‌دهند که هنگام [[مرگ]] خود به فرزندانش سفارش کرد که همیشه بر [[دین یهود]] باشید، تهمتی بیش نیست و آن بزرگوار چنین چیزی به پسران خود نگفته است.
موضوعات دیگری نیز در [[زندگی]] [[حضرت یعقوب]] در [[تاریخ]] آمده که در زیر می‌خوانید:
===علت نام‌گذاری یعقوب===
[[طبری]]، [[ابن اثیر]] و بعضی از مفسران از سدی، [[ابن عباس]] و دیگران نقل کرده‌اند که یعقوب و برادرش [[عیص]] دو قلو بودند و با هم به [[دنیا]] آمدند، با این که یعقوب بزرگ‌تر از عیص بود، اما عیص زودتر به دنیا آمد. علتش آن بود که دو [[برادر]]، هنگام خروج از رحم مادر به [[نزاع]] پرداختند و هر یک خواست قبل از دیگری به دنیا آید تا این که عیص به یعقوب گفت: به [[خدا]] اگر تو پیش از من خارج شوی در شکم مادر خواهم ماند و او را هلاک خواهم کرد. یعقوب که چنان دید عقب رفت و عیص جلو آمد و به همین علت او را عیص نامیدند، چون [[عصیان]] کرده و پیش از یعقوب بیرون آمد. یعقوب را هم که هنگام آمدن پاشنه پای عیص را - که در لغت به معنی عقب است - گرفته بود، یعقوب خواندند. این مطلبی است که حضرات گفته‌اند و از [[تورات]] نیز قریب بدین مضمون نقل شده است.
اما در [[روایات شیعه]] در [[حدیثی]] که [[صدوق]] در [[علل الشرائع]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده و در [[معانی الاخبار]] نیز مختصر آن را بدون سند ذکر کرده است، از نزاع یعقوب و عیص در شکم مادر و این که یعقوب پاشنه [[عیص]] را گرفته و سخنانی که از عیص نقل کرده بودند، اثری نیست و اصل داستان و علت نام‌گذاری [[یعقوب]] این گونه بیان شده است: یعقوب و عیص دوقلو بودند و نخست عیص به [[دنیا]] آمد و بعد یعقوب، به همین سبب یعقوب نامیده شد، چون عقب برادرش عیص به دنیا آمد<ref>علل الشرائع، ص۲۶.</ref>.
و چنان چه بنابر پذیرش این داستان باشد [[روایت]] [[صدوق]] از هر نظر به پذیرش و قبول سزاوارتر و از هر اشکالی، سالم و مبراست. به علاوه نام عیص در بسیاری از [[تواریخ]] با «سین» ضبط شده و در برخی از آنها «[[عیسو]]» است و به دنبال سین «واو» نیز وجود دارد که با علت نام‌گذاری عیص مطابق نقل [[طبری]] و [[ابن اثیر]] مناسبت ندارد.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۲۱۱.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۵۹

ویرایش