پرش به محتوا

دلیل عقلی نصب الهی امام: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۱: خط ۵۱:
# همان [[منطق]] و فلسفه‌ای که می‌طلبید [[ارسال رسولان]] از سوی [[آسمان]] باشد، می‌طلبد که گزینش اوصیای آنان نیز امری آسمانی و [[وحیانی]] باشد؛ زیرا [[پیامبران]] مؤسس [[شریعت]] بودند و [[اوصیاء]]، [[حافظ]] و [[مفسر]] [[شریعت]] هستند. هر دو [[منصب]] [[نبوت]] و [[وصایت]]، [[ریاست عامه]] بر همه [[مسلمین]] و [[سرپرستی]] امور [[دین]] و دنیاست. چنان که [[عقل]] و نقل، [[انتخاب]] [[نبی]] و [[رسول]] از سوی [[مردم]] را [[باطل]] و [[بیهوده]] می‌داند، [[انتخاب امام]] را نیز همین‌گونه می‌شناسد<ref>امام‌شناسی، ص۶۶؛ الألفین (ترجمه)، ص۱۰۰.</ref>؛ همان‌گونه که دست مردم از [[گزینش]] اوصیای [[انبیای پیشین]] نیز کوتاه بود.
# همان [[منطق]] و فلسفه‌ای که می‌طلبید [[ارسال رسولان]] از سوی [[آسمان]] باشد، می‌طلبد که گزینش اوصیای آنان نیز امری آسمانی و [[وحیانی]] باشد؛ زیرا [[پیامبران]] مؤسس [[شریعت]] بودند و [[اوصیاء]]، [[حافظ]] و [[مفسر]] [[شریعت]] هستند. هر دو [[منصب]] [[نبوت]] و [[وصایت]]، [[ریاست عامه]] بر همه [[مسلمین]] و [[سرپرستی]] امور [[دین]] و دنیاست. چنان که [[عقل]] و نقل، [[انتخاب]] [[نبی]] و [[رسول]] از سوی [[مردم]] را [[باطل]] و [[بیهوده]] می‌داند، [[انتخاب امام]] را نیز همین‌گونه می‌شناسد<ref>امام‌شناسی، ص۶۶؛ الألفین (ترجمه)، ص۱۰۰.</ref>؛ همان‌گونه که دست مردم از [[گزینش]] اوصیای [[انبیای پیشین]] نیز کوتاه بود.
# واگذاری انتخاب امام به مردم و سلب [[مسئولیت]] از خویش، با [[سیره]] [[قطعی]] [[رسول خدا]] {{صل}} ناسازگار است؛ زیرا ایشان نسبت به ابتدایی‌ترین [[اعمال]] و اموری که در [[سعادت بشر]] دخالت داشت، کوتاهی نکرد. آیا پذیرفتنی است که در حوزه خطیر [[امامت]]، که [[سرنوشت]] دین و دنیای [[امت]] تا [[پایان تاریخ]] است، [[سهل‌انگاری]] و سلب مسئولیت ورزد؟ به ویژه آن‌که [[قرآن]]، اهمیت و سرنوشت امامت را با [[رسالت]] گره زد و عدم [[ابلاغ]] آن را باعث بطلان کوشش‌های [[مشقت]] بار [[نبوی]] [[اعلان]] کرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref><ref>تجرید الإعتقاد، ۲۲۳.</ref>.<ref>[[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۱۷.</ref>
# واگذاری انتخاب امام به مردم و سلب [[مسئولیت]] از خویش، با [[سیره]] [[قطعی]] [[رسول خدا]] {{صل}} ناسازگار است؛ زیرا ایشان نسبت به ابتدایی‌ترین [[اعمال]] و اموری که در [[سعادت بشر]] دخالت داشت، کوتاهی نکرد. آیا پذیرفتنی است که در حوزه خطیر [[امامت]]، که [[سرنوشت]] دین و دنیای [[امت]] تا [[پایان تاریخ]] است، [[سهل‌انگاری]] و سلب مسئولیت ورزد؟ به ویژه آن‌که [[قرآن]]، اهمیت و سرنوشت امامت را با [[رسالت]] گره زد و عدم [[ابلاغ]] آن را باعث بطلان کوشش‌های [[مشقت]] بار [[نبوی]] [[اعلان]] کرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref><ref>تجرید الإعتقاد، ۲۲۳.</ref>.<ref>[[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۱۷.</ref>
==[[ادله عقلی]] بر [[الهی بودن مقام امامت]]==
===دلیل نخست===
این دلیل متکی بر [[صفات امام]]، مانند [[عصمت]] [[افضلیت]] او نسبت به سایر [[مردم]] است. از آنجا که [[امام]] باید معصوم<ref>علمای [[شیعه امامیه]] معتقدند که امام، همانند [[پیامبر]]{{صل}}، باید [[معصوم]] از [[گناه]] و [[خطا]] باشد و [[ادله عصمت امام]]، همان [[ادله عصمت پیامبر]]{{صل}} است. (خرازی، بدایة المعارف، ج۲، ص۳۹ و ۴۰) به عبارت دیگر از آنجا که امام [[جانشین]] و [[خلیفه پیامبر]]{{صل}} است، هر آنچه (از شروط و صفات) در پیامبر{{صل}} معتبر است، در امام نیز معتبر خواهد بود و از آن جمله عصمت است. (میلانی، الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة، ص۵۱) برای [[اثبات عصمت امام]]، [[ادله]] خاص ([[عقلی]] و [[نقلی]]) نیز اقامه شده است که به جهت فراوانی و طولانی بودن ادله، به اختصار تنها به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود.
[[دلیل عقلی]]:
از آنجا که امام [[حافظ شرع]] و [[دین]] است، باید معصوم باشد؛ زیرا هیچ یک از [[قرآن]] و [[سنت]] و [[اجماع امت]] نمی‌توانند حافظ شرع و [[دین الهی]] باشند؛ [[کتاب و سنت]] به جهت عدم احاطه و شمول تفاصیل جمیع [[احکام]] و [[دستورات]] [[دینی]] و [[اجماع]] به سبب جواز و وقوع خطا در آن بدون [[وجود امام]]. پس حافظ شرع، تنها امام است و اگر امامی که حافظ شرع است، معصوم نباشد، [[اطمینان]] و وثوقی نسبت به آنچه [[خداوند]] ما را بدان [[مکلف]] کرده، باقی نخواهد ماند و این [[نقض غرض]] از [[تکلیف]] است که [[انقیاد]] و سرسپاری نسبت به [[اوامر]] و دستورات خداست. ([[علامه حلی]]، [[کشف]] المراد، ص۱۸۴ و ۱۸۵؛ [[مجلسی]]، [[امام‌شناسی]]، ص۴۹ و ۵۰؛ [[بحرانی]]، منار الهدی، ص۱۰۳).
[[دلیل قرآنی]]: [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} دلالت بر [[عصمت ائمه]]{{عم}} دارد. توضیح اینکه در آیه شریفه، امر به [[اطاعت]] بر [[اولی‌الامر]] به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی در کنار امر به اطاعت مطلق خداوند و پیامبر{{صل}} قرار گرفته است. این گونه امر به [[اطاعت]] آشکارا نشان از [[عصمت]] و [[طهارت]] [[اولی‌الامر]] است؛ زیرا جایز نیست که [[خداوند]] بی‌قید و شرط به اطاعت از کسانی که [[معصوم]] نیستند و دچار [[خطا]] و [[معصیت]] می‌شوند، امر کند! اگر اولی‌الامر معصوم نبودند، [[حکمت]] و [[عدالت]] خداوند اقتضا می‌کرد که اطاعت از آنان [[مقید]] و مشروط باشد. ([[بحرانی]]، منار الهدی، ص۱۱۳ و ۱۱۴؛ حمود، الفوائد البهیة، ج۲، ص۹۲؛ [[طبرسی]]، [[مجمع البیان]]، ج۳، ص۱۰۰؛ فخررازی، [[التفسیر الکبیر]]، ج۱۰، ص۱۱۳ و ۱۱۴...) مراد از اولی‌الامر در [[آیه شریفه]]، [[ائمه اطهار]]{{عم}} هستند. ([[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص۲۵۳؛ خزاز، کفایة الأثر، ص۵۳ و ۵۴؛ بحرانی، [[البرهان]]، ج۲، ص۱۰۳؛ حویزی، [[تفسیر نور الثقلین]]، ج۱، ص۴۹۷-۵۰۸؛ [[ابن مردویه]]، [[مناقب]] [[علی بن أبی‌طالب]]، ص۲۳۰؛ [[حاکم حسکانی]]، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹ و ۱۹۰) [[آیه ۱۲۴ سوره بقره]] و [[آیه تطهیر]] ([[احزاب]]: ۳۳) از جمله [[آیات]] دیگری هستند که بر [[عصمت ائمه]]{{عم}} دلالت دارند (ر.ک: الفوائد البهیة، ج۲، ص۹۲ و ۹۳؛ [[مجلسی]]، [[امام‌شناسی]]، ص۵۳ و ۵۴؛ میلانی، الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة، ص۵۲).
[[دلیل روایی]]: [[ادله روایی]] فراوان از [[نبی اکرم]]{{صل}} نیز بر عصمت ائمه{{عم}} دلالت دارند که از جمله آنها می‌توان به [[حدیث متواتر]] [[منزلت]]، [[حدیث متواتر ثقلین]]، [[حدیث سفینه]]، [[حدیث امان]] و... اشاره کرد (ر.ک: الفوائد البهیة، ج۲، ص۹۳-۹۵؛ امام‌شناسی، ص۵۴-۶۴؛ الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة، ص۵۲ و ۵۳).</ref> و [[افضل]] از [[مردم]] باشد<ref>دلیل وجوب افضلیت امام بر دیگران در تمام فضائل نفسانی و جسمانی - که مورد اجماع و اتفاق علمای شیعه (لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۶۴؛ علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸؛ مظفر، دلائل الصدق، ج۴، ص۲۳۳) و اکثر اهل سنت است (تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۱) - این است که امام در مقایسه و نسبت با دیگران یا مساوی با آنها یا کمتر از آنها یا افضل از آنهاست. در صورت تساوی، انتخاب او به منصب امامت مستلزم ترجیح بلامرجّح و عقلاً قبیح است؛ صورت دوم نیز به جهت قبح نقلی (یونس: ۳۵) و عقلی تقدیم مفضول بر فاضل، محال است. پس صورت سوم باقی می‌ماند که همان مطلوب ماست. پس امام باید افضل از دیگران باشد (علامه حلی، کشف المراد، ص۱۸۷؛ گوهر مراد، ص۴۶۴؛ منار الهدی، ص۱۲۵ و ۱۲۶؛ النافع یوم الحشر، ص۳۸ و ۴۴). اساساً از آنجا که امامت، زعامت و ریاست دینی و الهی و به نیابت از رسول خدا{{صل}} است؛ لذا غایت امامت همانند نبوت، تحصیل سعادت دنیا و آخرت است. این امر جز با امامت افضل مردم امکان ندارد. پس ضرورتاً امام در همه فضائل و کمالات باید افضل مردم باشد (مظفر، دلائل الصدق، ص۲۳۷).</ref> و صفات این چنینی از امور [[باطنی]] و پنهانی است<ref>باطنی و پنهانی بودن عصمت و افضلیت به این جهت است که در ظاهر و خلقت انسان‌ها هیچ دلیل و نشانی وجود ندارد که بر وجود عصمت یا افضلیت یا فقدان آنها دلالت کند؛ لذا این صفات از امور باطنی و مخفی است که کسی جز خداوند از آنها آگاهی ندارد و خداوند به تصریح و نص خودش یا رسولش یا با معجزه، آنها را به مردم می‌شناساند. (بحرانی، منار الهدی، ص۱۴۹) البته شاید بتوان عصمت یا افضلیت به صورت جزئی و نسبی را تشخیص داد؛ اما روشن است که عصمت و افضلیت مطلق و در تمامی امور را جز به مدد وحی و نصب الهی نمی‌توان شناخت و تشخیص داد.</ref> که تشخیص و اطلاع از آنها برای [[مردم]] ممکن نیست، پس باید از سوی [[خداوند]] یا رسولش تعیین و اعلام شود<ref>ر.ک: علامه حلی، أنوار الملکوت، ص۲۰۸؛ فاضل مقداد، النافع یوم الحشر، ص۴۳ و ۴۴؛ منار الهدی، ص۱۴۹؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۷۴۲؛ حمود، الفوائد البهیة، ج۲، ص۱۸۹؛ میلانی، الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة، ص۵۳. در روایتی نیز به این دلیل عقلی اشاره شده است: حضرت موسی بن جعفر به نقل از پدرانش از امام سجاد{{ع}} فرمود: «امام از خاندان حتماً معصوم است و عصمت صفتی نیست که در ظاهر خلقت و بدن باشد تا با چشم دیده شده و شناخته گردد؛ به همین جهت امکان ندارد معصوم بودن کسی را تشخیص داد؛ مگر خدا به وسیله پیغمبرش آن را صریحاً فرموده باشد» (شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۳۲).</ref>. بنابراین با توجه به [[صفات امام]]، می‌توان [[الهی]] بودن این [[مقام]] و [[منصب]] را به [[اثبات]] رساند. البته [[مردم]] از راه گزارش [[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]] قبلی یا از راه [[معجزه]] و [[کرامت]] می‌توانند بفهمند که [[خداوند متعال]] چه کسی را به [[امامت]] برگزیده است.<ref>[[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[الهی بودن مقام امامت (مقاله)|مقاله «الهی بودن مقام امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۶]] ص ۱۷.</ref>
===دلیل دوم===
از آنجا که امامت همانند [[نبوت]] یکی از ارکان و اصول اساسی [[دین]] است<ref>از آنجا که امامت بدون اختلاف، خلافت و جانشینی پیامبر{{صل}} است، از این رو از توابع نبوت محسوب می‌شود. بر این اساس چون نبوت از اصول دین است، نه از فروع، پس امامتی که از توابع و فروعات نبوت است نیز از اصول دین خواهد بود (الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة، ص۱۵۳؛ مظفر، دلائل الصدق، ج۱، ص۳۱). حدیث معروف {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}} نیز دلالت می‌کند بر این که امامت از اصول دین است؛ نه فروع دین. (دلائل الصدق، ج۴، ص۲۱۳ و ۲۱۴؛ الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة، ص۴۳ و ۱۵۴) برخی روایت فوق را مورد اتفاق و اجماع میان شیعه و سنی، و سند آن را متواتر دانسته‌اند. (الفوائد البهیة، ج۲، ص۴۵ و ۴۶؛ الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة، ص۴۳ و ۱۵۴) زیرا بر اساس این روایت، با حصول معرفت امام، اسلام ثابت است و با عدم معرفت نسبت به او، اسلام ثابت نیست و جهل به امام در حکم کفر و جاهلیت خواهد بود. طبق این روایت، امامت از مقومات دین اسلام است. پس مسلماً از اصول و ارکان دین است، نه فروع. (بدایة المعارف الإلهیة، ج۲، ص۱۷؛ دلائل الصدق، ج۱، ص۳۱ و ۳۲) البته در اینکه امامت از اصول دین است یا اصول مذهب، میان علمای شیعه اختلاف است. برخی از علمای متأخر امامت را از اصول مذهب شمرده‌اند. (ر.ک: الفوائد البهیة، ج۲، ص۲۵ و ۳۶).</ref>، پس [[واجب]] است [[مقام]] و [[منصب امامت]] از سوی [[خداوند]] معین و مشخص شود؛ زیرا هنگامی که [[فروع دین]]، مانند [[نماز]] و [[زکات]]، از طرف [[خداوند متعال]] معین و مشخص می‌شود، به طریق اولی امامتی که مهم‌تر و اساسی‌تر از [[فروع]] است، باید از سوی خداوند معین و مشخص شود<ref>علامه حلی، أنوار الملکوت، ص۲۰۸؛ از جمله دلایل عقلی دیگر برای اثبات الهی بودن مقام امامت این است که امامت، بر اساس تصریح و قبول فریقین، خلافت الهی است. بی‌تردید خلافت الهی باید از سوی خداوند باشد و خداوند باید خلیفه خود را مشخص و معین کند؛ در غیر این صورت خلافت الهی به معنای حقیقی نخواهد بود. (منار الهدی، ص۱۵۶ و ۱۵۷) دلیل دیگری با تکیه بر عدم جواز ایجاب و تحریم برای مردم ارائه شده است. در صورتی که امامت، الهی نبوده و از سوی مردم انتخاب شود، در این صورت مردم با انتخاب خود طاعت آن امام را واجب و معصیتش را حرام کرده‌اند؛ درحالی‌که این ایجاب و تحریم مصداق کذب و افترای بر خدا و رسولش است و مستحق لعن و عذاب الهی است. پس تعیین و تشخیص امامت باید از سوی خداوند باشد. (منار الهدی، ص۱۵۷-۱۵۹؛ ر.ک: مجلسی، امام‌شناسی، ص۶۴-۶۸).</ref>.<ref>[[رضا باذلی|باذلی، رضا]]، [[الهی بودن مقام امامت (مقاله)|مقاله «الهی بودن مقام امامت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۶ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۶]] ص ۱۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۴۱۴

ویرایش