پرش به محتوا

حضرت عیسی علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵٬۶۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
در پاره‌ای از [[تواریخ]] آمده که [[یهودای اسخریوطی]] پس از اینکه در برابر [[پول]] اندکی حاضر شد محل اختفای عیسی را به یهود نشان دهد، سخت پشیمان شد و پولی را که گرفته بود به [[یهودیان]] پس داد و خود را به دار آویخت.
در پاره‌ای از [[تواریخ]] آمده که [[یهودای اسخریوطی]] پس از اینکه در برابر [[پول]] اندکی حاضر شد محل اختفای عیسی را به یهود نشان دهد، سخت پشیمان شد و پولی را که گرفته بود به [[یهودیان]] پس داد و خود را به دار آویخت.
طبق [[روایات]] بسیاری که از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است، [[حضرت عیسی]]{{ع}} در [[آخرالزمان]] به [[زمین]] فرود می‌آید و [[دجال]] را می‌کشد و در [[کارها]] [[حضرت مهدی]] - ارواحنا فداه را مقدم می‌دارد و در پشت سر آن حضرت [[نماز]] می‌گذارد و [[پیروان]] آن حضرت به [[دین اسلام]] در می‌آیند و [[اسلام]] بر همه [[ادیان]] [[پیروز]] می‌شود، و سایر آن چه در [[علایم ظهور]] نقل شده است<ref>تفسیر فرات، ص۴۴؛ بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۶۱۰.</ref>
طبق [[روایات]] بسیاری که از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است، [[حضرت عیسی]]{{ع}} در [[آخرالزمان]] به [[زمین]] فرود می‌آید و [[دجال]] را می‌کشد و در [[کارها]] [[حضرت مهدی]] - ارواحنا فداه را مقدم می‌دارد و در پشت سر آن حضرت [[نماز]] می‌گذارد و [[پیروان]] آن حضرت به [[دین اسلام]] در می‌آیند و [[اسلام]] بر همه [[ادیان]] [[پیروز]] می‌شود، و سایر آن چه در [[علایم ظهور]] نقل شده است<ref>تفسیر فرات، ص۴۴؛ بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۶۱۰.</ref>
==[[توطئه]] [[قتل]] [[مسیح]]{{ع}}==
[[یهود]]، با [[همکاری]] بعضی از [[مسیحیان]] خیانتکار، [[تصمیم]] بر قتل [[حضرت مسیح]] گرفتند و [[خداوند]] نقشه‌های آنها را نقش بر آب کرد و پیامبرش را از چنگال آنها [[رهایی]] بخشید، خداوند [[نعمت]] خود را بر مسیح پیش از وقوع این جریان ذکر می‌کند، و می‌گوید: {{متن قرآن|إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ}}<ref>«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من تو را بر می‌گیرم و بسوی خود بالا می‌برم» سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref>.
در میان [[مفسران]] [[اسلام]] به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا}}<ref>«و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.</ref> معروف است که مسیح کشته نشده و خداوند او را به [[آسمان]] برده، خود مسیحیان طبق [[اناجیل]] موجود می‌گویند [[عیسی]] کشته شد و [[دفن]] گردید، و سپس از میان [[مردگان]] برخاست و مدت کوتاهی در [[زمین]] بود و بعد به آسمان صعود کرد<ref>بعضی از مفسران اسلام (مانند نویسندۀ [[المنار]]) معتقدند که مسیح کشته شد و خداوند تنها [[روح]] او را به آسمان برد!
آنچه لازم است در اینجا به آن توجه کرد این است که: آیه مورد بحث دلالتی بر [[مرگ]] عیسی ندارد، گرچه بعضی [[تصور]] کرده‌اند که کلمه «متوفیک» از ماده «[[وفات]]» به معنی مرگ است.
و لذا چنین می‌پندارند که این مطلب با عقیدۀ معروف در میان [[مسلمانان]] که [[احادیث]] آن را نیز [[تأیید]] می‌کند، دائر بر عدم مرگ عیسی و زنده بودن او، منافات دارد در حالیکه چنین نیست.
توضیح اینکه مادۀ فوت به معنی از دست رفتن و توفی (بر وزن [[ترقی]]) از ماده «وفی» به معنی تکمیل کردن چیزی است و اگر عمل به [[عهد]] را [[وفا]] می‌گویند، بخاطر تکمیل کردن و به انجام رسانیدن آن است و نیز به همین دلیل اگر کسی [[حق]] خود را به طور کامل از دیگری تحویل بگیرد [[عرب]] می‌گوید: {{عربی|تَوَفّى دَيْنَهُ}} یعنی [[طلب]] خود را به‌طور کامل گرفت.
در [[آیات قرآن]] نیز «توفی»، به معنی گرفتن کراراً استعمال شده است مانند {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ}} [«و اوست که شبانگاه (در [[خواب]]) روان شما را می‌ستاند و می‌داند که به هنگام [[روز]] چه به دست آورده‌اید» [[سوره انعام]]، [[آیه]] ۶۰].
در این مسئله [[خواب]] به عنوان «توفی [[روحی]]» ذکر شده است.
همین معنی در ذیل آیه ۴۲ از [[سورۀ زمر]] نیز آمده است و در [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] کلمۀ «توفی» به معنی گرفتن دیده می‌شود.
درست است که «توفی» گاهی به معنی «[[مرگ]]» استعمال شده ولی حتی در آنجا حقیقتاً به معنی مرگ، نیست بلکه به معنی «تحویل گرفتن [[روح]]» می‌باشد، و اصولاً در معنی توفی مرگ نیفتاده و مادۀ «فوت» با مادۀ «وفی» به کلی از هم جدا است.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص۴۴۶.</ref>
==[[مسیح]] کشته نشد - [[افسانه]] [[صلیب]]==
قرآن می‌گوید: «نه مسیح را کشتند و نه بر دار آویختند بلکه امر بر آنها مشتبه گردید و پنداشتند او را به دار زده‌اند و یقیناً او را نکشتند!»<ref>{{متن قرآن|وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا}} «و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.</ref>.
ولی [[اناجیل چهارگانه]] کنونی همگی مسأله [[مصلوب]] شدن (به دار آویخته شدن) مسیح{{ع}} و کشته شدن او را ذکر کرده‌اند، و این موضوع در فصول آخر هر چهار [[انجیل]]. ([[متی]] - [[لوقا]] - [[مرقس]] - [[یوحنا]])
مشروحاً بیان گردیده، و [[اعتقاد]] عمومی [[مسیحیان]] امروز نیز بر این مسأله [[استوار]] است. بلکه به یک معنی مسأله [[قتل]] و مصلوب شدن مسیح، یکی از مهمترین مسائل زیر بنای آئین [[مسیحیت]] کنونی را تشکیل می‌دهد، چه اینکه می‌دانیم [[مسیحیان]] کنونی [[مسیح]]{{ع}} را [[پیامبری]] که برای [[هدایت]] و [[تربیت]] و [[ارشاد]] [[خلق]] آمده باشد نمی‌دانند، بلکه او را «[[فرزند خدا]]!» و «یکی از [[خدایان]] سه گانه!» می‌دانند که [[هدف]] اصلی آمدن او به این [[جهان]] [[فدا]] شدن و باز خرید [[گناهان]] [[بشر]] بوده است، می‌گویند: او آمده تا [[قربانی]] گناهان ما شود، او به دار آویخته و کشته شد، تا گناهان بشر را بشوید و جهانیان را از [[مجازات]] [[نجات]] دهد، بنابراین راه نجات را منحصراً در پیوند با مسیح و [[اعتقاد]] به این موضوع می‌دانند!
به همین دلیل گاهی [[مسیحیت]] را [[مذهب]] «نجات» یا «[[فداء]]» می‌نامند و مسیح را «[[ناجی]]» و «فادی» [[لقب]] می‌دهند، و اینکه می‌بینیم مسیحیان روی مسألۀ [[صلیب]] فوق‌العاده تکیه می‌کنند و شعارشان «صلیب» است از همین نقطه نظر می‌باشد.
این بود خلاصه‌ای از [[عقیده]] مسیحیان دربارۀ [[سرنوشت]] [[حضرت مسیح]]{{ع}}.
ولی هیچ‌یک از [[مسلمانان]] در بطلان این عقیده تردید ندارند، زیرا:
اولاً: مسیح{{ع}} پیامبری همچون سایر [[پیامبران خدا]] بود، نه [[خدا]] بود و نه فرزند خدا، [[خداوند یکتا]] و یگانه است و شبیه و نظیر و مثل و مانند و [[همسر]] و فرزند ندارد.
ثانیاً: «فداء» و قربانی گناهان دیگران شدن مطلبی کاملاً غیر منطقی است هر کس در گرو [[اعمال]] خویش است و راه نجات نیز تنها [[ایمان]] و [[عمل صالح]] خود [[انسان]] است.
ثالثاً: عقیدۀ «قدا» [[گناهکار]] پرور و [[تشویق]] کنندۀ به [[فساد]] و [[تباهی]] و [[آلودگی]] است.
و اگر می‌بینیم [[قرآن]] مخصوصاً روی مسأله [[مصلوب]] نشدن مسیح{{ع}} تکیه کرده است، با اینکه ظاهراً موضوع ساده‌ای به نظر می‌رسد به خاطر همین است که عقیدۀ [[خرافی]] فداء و باز خرید گناهان [[امت]] را به شدت بکوبد مسیحیان را از این عقیده خرافی باز دارد تا نجات را در گرو اعمال خویش ببینند، نه در [[پناه بردن]] به صلیب.
رابعاً: قرائنی در دست است که مسأله [[مصلوب شدن عیسی]]{{ع}} را [[تضعیف]] می‌کند.
#می‌دانیم [[اناجیل چهارگانه]] کنونی که [[گواهی]] به [[مصلوب شدن عیسی]]{{ع}} می‌دهند همگی سال‌ها بعد از [[مسیح]]{{ع}} به وسیلۀ [[شاگردان]] و یا شاگردان شاگردان او نوشته شده‌اند و این سخنی است که [[مورخان]] [[مسیحی]] به آن معترفند. و نیز می‌دانیم که شاگردان مسیح{{ع}} به هنگام [[حمله]] [[دشمنان]] به او فرار کردند، و [[اناجیل]] نیز [[گواه]] بر این مطلب می‌باشد<ref>در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده بگریختند (انجیل متی باب ۲۶ جمله ۵۷).</ref>. بنابراین مسألۀ مصلوب شدن عیسی{{ع}} را از افواه [[مردم]] گرفته‌اند و همانطور که بعداً اشاره خواهیم کرد، اوضاع و احوال چنان پیش آمد که موقعیت برای [[اشتباه]] کردن شخص دیگری به جای مسیح{{ع}} آماده گشت.
#عامل دیگر که اشتباه شدن [[عیسی]] را به شخص دیگر امکان‌پذیر می‌کند این است که کسانی که برای دستگیر ساختن [[حضرت عیسی]] به باغ «جستیمانی» در خارج [[شهر]] رفته بودند، گروهی از [[لشکریان]] [[رومی]] بودند که در اردوگاه‌ها مشغول [[وظائف]] لشکری بودند، این گروه نه [[یهودیان]] را می‌شناختند و نه [[آداب]] و زبان و [[رسوم]] آنها را می‌دانستند و نه شاگردان عیسی را از استادشان تشخیص می‌دادند.
#اناجیل می‌گوید: حمله به محل عیسی{{ع}} شبانه انجام یافت و چه آسان است که در این گیرودار شخص مورد نظر فرار کند و دیگری به جای او گرفتار شود.
#از نوشتۀ همۀ اناجیل استفاده می‌شود که شخص گرفتار در حضور «پیلاطس» ([[حاکم]] رومی در [[بیت المقدس]]) [[سکوت]] [[اختیار]] کرد و کمتر در برابر سخنان آنها سخن گفت، و از خود [[دفاع]] کرد، بسیار بعید به نظر می‌رسد که عیسی{{ع}} خود را در خطر بییند و با آن بیان رسا و گویای خود و با [[شجاعت]] و [[شهامت]] خاصی که داشت از خود دفاع نکرده باشد آیا جای این احتمال نیست که دیگری (به احتمال [[قوی]] [[یهودای اسخریوطی]] که به مسیح{{ع}} و [[خیانت]] کرد و نقش جاسوس را ایفا نمود و می‌گویند شباهت کاملی به مسیح{{ع}} داشت) به جای او دستگیر شده و چنان در [[وحشت]] و [[اضطراب]] فرو رفته که حتی نتوانسته است از خود [[دفاع]] کند و سخنی بگوید – به خصوص اینکه در [[اناجیل]] می‌خوانیم «[[یهودای اسخریوطی]]» بعد از این واقعه دیگر دیده نشد و طبق گفته اناجیل [[انتحار]] کرد!
#همانطور که گفتیم: شاگردان [[مسیح]]{{ع}} به هنگام [[احساس]] خطر، طبق [[شهادت]] اناجیل، فرار کردند، و طبعاً [[دوستان]] دیگر هم در آن [[روز]] مخفی شدند و از دور بر اوضاع نظر داشتند، بنابراین شخص دستگیر شده در حلقۀ محاصره [[نظامیان]] [[رومی]] بوده و هیچ‌یک از دوستان او اطراف او نبودند، به این ترتیب چه جای [[تعجب]] که اشتباهی واقع شده باشد.
#در اناجیل می‌خوانیم که شخص محکوم بر چوبۀ دار از [[خدا]] [[شکایت]] کرد که چرا او را تنها گذارده و به دست [[دشمن]] برای [[قتل]] سپرده است!
اگر مسیح{{ع}} برای این به [[دنیا]] آمده که به دار آویخته شود و [[قربانی]] [[گناهان]] [[بشر]] گردد چنین سخن ناروائی از او به هیچ‌وجه درست نبوده است، این جمله به خوبی نشان می‌دهد که شخص [[مصلوب]] [[آدم]] [[ضعیف]] و [[ترسو]] و [[ناتوانی]] بوده است که صدور چنین سخنی از او امکان‌پذیر بوده است، و او نمی‌تواند مسیح باشد.
#بعضی از اناجیل موجود (غیر از اناجیل چهارگانۀ مورد قبول [[مسیحیان]]) مانند [[انجیل برنابا]] رسماً [[مصلوب شدن عیسی]]{{ع}} را [[نفی]] کرده و نیز بعضی از فرق [[مسیحی]] در مصلوب شدن عیسی{{ع}} تردید کرده‌اند و حتی بعضی از [[محققان]] [[معتقد]] بوجود دو [[عیسی]] در [[تاریخ]] شده‌اند: یکی «عیسای مصلوب» و دیگری «عیسای غیر مصلوب» که میان آن دو پانصد سال فاصله بوده است!
مجموع آنچه در بالا گفته شد قرائنی است که گفتۀ [[قرآن]] را در مورد [[اشتباه]] در قتل و صلب مسیح روشن می‌سازد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص۴۴۷.</ref>


== رحلت و محل دفن ==
== رحلت و محل دفن ==
۷۲٬۵۲۶

ویرایش