پرش به محتوا

اثبات تحریف‌ناپذیری قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


=== [[آیات قرآن]] ===
=== [[آیات قرآن]] ===
# '''[[آیه حفظ]]:''' {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه:۹.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]] ابتدا با دو بار تأکید "اِنّ‌ + نحن" از یک سو دخالت مبدأ دیگری را در [[نزول قرآن]] نفی و انتساب آن را صرفاً به [[خدا]] می‌شناساند. از سوی دیگر بر [[عظمت]] [[قرآن]] و [[سلامت]] آن از هر نوع دستبردی در حین [[نزول]] تأکید می‌ورزد. جمله دوم [[آیه شریفه]] نیز با دو تأکید "اِنّ + لَـ" از نگهبانی و [[حفظ]] قطعی [[قرآن]] از هر نوع [[تحریف]] پس از [[نزول]] آن سخن می‌گوید.
# '''[[آیه حفظ]]:''' {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه۹.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]] ابتدا با دو بار تأکید "اِنّ‌ + نحن" از یک سو دخالت مبدأ دیگری را در [[نزول قرآن]] نفی و انتساب آن را صرفاً به [[خدا]] می‌شناساند. از سوی دیگر بر [[عظمت]] [[قرآن]] و [[سلامت]] آن از هر نوع دستبردی در حین [[نزول]] تأکید می‌ورزد. جمله دوم [[آیه شریفه]] نیز با دو تأکید "اِنّ + لَـ" از نگهبانی و [[حفظ]] قطعی [[قرآن]] از هر نوع [[تحریف]] پس از [[نزول]] آن سخن می‌گوید.
# '''[[آیه نفی باطل]]:''' {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است؛ سوره فصلت، آیه:۴۱ - ۴۲.</ref>. مقصود از "کتاب" در این [[آیه]]، [[قرآن مجید]] است. ارجاع سه وصف "{{متن قرآن|عَزِيزٌ}}: رسوخ‌ناپذیر، "{{متن قرآن|لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ}}:[[باطل]] به آن راه نمی‌یابد و {{متن قرآن|تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}: نازل شده از سوی [[خداوند حکیم]] ستوده هریک به طور مستقل بر [[عدم تحریف قرآن]] دلالت می‌کند، چون واژه "[[عزیز]]" به معنای شکست‌ناپذیر و غیر قابل نفوذ<ref> مفردات، ص‌۵۶۳، «عزز».</ref> و [[تحریف]] نوعی [[شکست]] و موجب نفوذپذیری [[قرآن]] است. واژه "[[باطل]]" نیز به معنای نقیض [[حق]]، چیزی را گویند که [[ثبات]] ندارد و [[تباهی]] و [[فساد]] می‌پذیرد<ref> مفردات، ص‌۱۲۹، «بطل».</ref> و [[قرآن]] با نفی [[باطل]] هر نوع تغییر و تبدیلی را درباره خود نفی می‌کند، زیرا با توجه به [[اعجاز قرآن]] هرگونه تغییر و تبدیل، به محتوا، [[نظم]] و هماهنگی [[قرآن]] آسیب می‌رساند و مصداق تباه‌شونده و فسادپذیر می‌گردد، در حالی که این [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ}} به طور کلی در زمان گذشته و [[آینده]] و از هر جهت چنین امری را منتفی دانسته است. جمله پایانی این [[آیه]] یادآور این نکته است که چون [[قرآن]] فرود آمده از سوی [[خداوند حکیم]] و ستوده است، قابل [[تحریف]] و تغییر نیست. آری خداوندی که کارهایش هدف‌دار و بدون [[نقص]] و خود برخوردار از همه کمال‌هاست، کتابش بطلان‌ناپذیر است، بنابراین اگر [[قرآن]]، [[تحریف]] شده باشد [[نقض غرض]] و ناسازگار با وصف [[حکیم]] بودن [[خدا]] خواهد بود. مقایسه بین تعابیر این دو [[آیه]] روشن می‌کند که صیانت [[قرآن]] از هر نوع تغییر و تحریفی هم از درون به لحاظ [[عزیز]] بودن و نفوذناپذیری و هم از برون به [[دلیل]] نگهبانی [[خداوند]]، تضمین شده‌ است.
# '''[[آیه نفی باطل]]:''' {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است؛ سوره فصلت، آیه۴۱ - ۴۲.</ref>. مقصود از "کتاب" در این [[آیه]]، [[قرآن مجید]] است. ارجاع سه وصف "{{متن قرآن|عَزِيزٌ}}: رسوخ‌ناپذیر، "{{متن قرآن|لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ}}: [[باطل]] به آن راه نمی‌یابد و {{متن قرآن|تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}: نازل شده از سوی [[خداوند حکیم]] ستوده هریک به طور مستقل بر [[عدم تحریف قرآن]] دلالت می‌کند، چون واژه "[[عزیز]]" به معنای شکست‌ناپذیر و غیر قابل نفوذ<ref> مفردات، ص‌۵۶۳، «عزز».</ref> و [[تحریف]] نوعی [[شکست]] و موجب نفوذپذیری [[قرآن]] است. واژه "[[باطل]]" نیز به معنای نقیض [[حق]]، چیزی را گویند که [[ثبات]] ندارد و [[تباهی]] و [[فساد]] می‌پذیرد<ref> مفردات، ص‌۱۲۹، «بطل».</ref> و [[قرآن]] با نفی [[باطل]] هر نوع تغییر و تبدیلی را درباره خود نفی می‌کند<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ـ ۳۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۲ ـ ۱۵۴.</ref>.
# '''[[آیه نفی ریب]]:''' [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref> و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند؛ سوره فرقان، آیه: ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|تَنزِيلُ الْكِتَابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref> فرو فرستادن این کتاب (آسمانی) که تردیدی در آن نیست از سوی پروردگار جهانیان است؛ سوره سجده، آیه:۲.</ref> و {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲.</ref> نیز از دیگر آیاتی است که [[مفسران]] [[اسلامی]] با استناد به آنها هرگونه احتمال [[تحریف قرآن]] را [[انکار]] و رد کرده‌اند<ref> نک: سلامة القرآن من التحریف، ص‌۲۵-۲۶.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ۳۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۲ - ۱۵۴.</ref>
# '''[[اعجاز قرآن]]''': [[خداوند سبحان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ}}<ref>سوره‌ای همگون آن بیاورید؛ سوره یونس، آیه: ۳۸.</ref> [[مخالفان]] نیز [[انگیزه]] لازم را برای [[مبارزه]] داشتند و نتوانستند همانند [[قرآن]] بیاورند و این دال بر صیانت [[قرآن]] از [[تحریف]] است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۴۷.</ref>.
 
این ادعا نیز که [[وعده]] [[حفظ قرآن]] تنها در [[قلب]] [[حضرت رسول‌ اکرم]] {{صل}} امکان دارد<ref> نک: فصل الخطاب، ص‌۳۴۸.</ref> یا [[حفظ]] یک نسخه از [[قرآن]] نزد [[معصوم]] برای تحقق [[وعده خدا]] کافی است<ref> فصل الخطاب، ص‌۳۴۸.</ref> بی‌مبناست، چون [[قرآن]] به اقتضای [[هدف]] از [[نزول]] آن باید در میان [[مردم]] محفوظ بماند تا زمینه [[هدایت]] آنان فراهم آید و این [[هدف]] با قرآنِ [[تحریف]] شده در میان [[مردم]] با [[حفظ]] نسخه [[مصون از تحریف]] نزد [[معصوم]] تأمین نمی‌شود و اگر قرآنِ [[تحریف]] شده باز بر سِمَت هدایت‌گریش باقی است، نیازی به [[وعده خدا]] بر [[حفظ قرآن]] در [[قلب]] [[حضرت رسول]] {{صل}} هم نبود<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.


'''اشکال:''' [[استدلال]] به [[قرآن]] برای [[مصونیت قرآن از تحریف]]، دور است و [[باطل]].
'''اشکال:''' [[استدلال]] به [[قرآن]] برای [[مصونیت قرآن از تحریف]]، دور است و [[باطل]].
خط ۲۲: خط ۱۸:


=== احادیث ===
=== احادیث ===
# '''[[احادیث]] بیان‌گر ویژگی‌های [[قرآن]]:''' در [[خطبه فدکیه]] [[حضرت زهرا|حضرت زهرای مرضیه]] {{س}} که بخش قابل توجهی از آن به ویژگی‌های [[قرآن]] اختصاص یافته<ref> بلاغات النساء، ص‌۲۹ ـ ۳۰؛ کشف الغمه، ج‌۲، ص‌۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref> و نیز در [[خطبه‌ها]] و نامه‌های [[امام علی|امیرمؤمنان، امام علی]] {{ع}}، [[قرآن]] به گونه‌ای معرفی شده، که امکان دستبرد در آن را منتفی می‌سازد<ref> نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۸۳، ۱۹۸.</ref> از جمله این اوصاف جایگاهی است که [[امام‌ علی]] {{ع}} برای [[قرآن]] در رفع نزاع‌ها به‌طور مطلق می‌شناسد و به [[مالک اشتر]] می‌نویسد: رد [[نزاع]] به [[خدا]] در [[آیه]] ۵۹ [[سوره]] نساء استناد به [[آیات محکم]] از کتاب اوست<ref> نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. بخش‌هایی از دعاهای [[صحیفه سجّادیه]] نیز که در [[مقام]] اوصاف و ویژگی‌های قرآن‌اند، بر [[سلامت]] این کتاب [[گواهی]] می‌دهند<ref> صحیفه سجادیه، دعای ۴۲.</ref>، افزون بر این، [[دانشمندان]] به احادیثی گوناگون برای [[اثبات]] [[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]]، [[استدلال]] کرده‌اند<ref> سلامة القرآن من‌التحریف، ص‌۲۷ ـ ۳۳.</ref>.
# '''[[احادیث]] عرض بر کتاب:''' [[روایات]] عرض [[اخبار]] بر کتاب‌ اللّه‌اند<ref> نک: الکافی، ج‌۱، ص‌۶۹، تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۱۵؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹ ـ ۱۱۲.</ref> که بر [[تواتر معنوی]] آنها تصریح شده‌است<ref>فرائد الاصول، ج‌۱، ص‌۲۴۴.</ref> نیرومندترین [[دلیل]] [[حدیثی]] بر تحریف‌ناپذیری قرآن‌اند که مدلول مطابقی آنها [[میزان]] بودن مطلق [[قرآن]] و [[حاکمیت]] آن بر [[اخبار]] اعم از متعارض و غیر متعارض و آراء و مدلول التزامی آنها [[سلامت]] [[قرآن]] از هر نوع تغییر و [[تحریف]] است، چون با وجود [[تحریف]]، مقیاس بودن [[قرآن]] دچار تردید شده، از کار می‌افتد. مسلماً مراد از عرضه بر [[کتاب خدا]] جز عرضه بر متن موجود نیست. این [[اخبار]] ریشه [[نبوی]] دارند<ref> وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹-۱۱۱.</ref>.
# '''[[احادیث]] عرض بر کتاب:''' [[روایات]] عرض [[اخبار]] بر کتاب‌ اللّه‌اند<ref> نک: الکافی، ج‌۱، ص‌۶۹، تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۱۵؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹ ـ ۱۱۲.</ref> که بر [[تواتر معنوی]] آنها تصریح شده‌است<ref>فرائد الاصول، ج‌۱، ص‌۲۴۴.</ref> نیرومندترین [[دلیل]] [[حدیثی]] بر تحریف‌ناپذیری قرآن‌اند که مدلول مطابقی آنها [[میزان]] بودن مطلق [[قرآن]] و [[حاکمیت]] آن بر [[اخبار]] اعم از متعارض و غیر متعارض و آراء و مدلول التزامی آنها [[سلامت]] [[قرآن]] از هر نوع تغییر و [[تحریف]] است، چون با وجود [[تحریف]]، مقیاس بودن [[قرآن]] دچار تردید شده، از کار می‌افتد. مسلماً مراد از عرضه بر [[کتاب خدا]] جز عرضه بر متن موجود نیست. این [[اخبار]] ریشه [[نبوی]] دارند<ref> وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹-۱۱۱.</ref>. [[محدث نوری]] نیز با [[اذعان]] به اینکه [[اخبار]] عرض بر کتاب متواترند و با فرض [[تحریف قرآن]]، عرض [[اخبار]] بر آن وجهی نخواهد داشت، می‌گوید: این [[اخبار]] با [[میزان]] بودن [[قرآن]] منافاتی ندارد، چون از این [[اخبار]] آنچه که از [[پیامبر خدا]] {{صل}} است، منافاتی با تغییر [[قرآن]] پس از ایشان ندارد و آنچه که از [[ائمه]] {{عم}} است قرینه می‌شود بر اینکه آنچه از [[قرآن]] ساقط شده به [[میزان]] بودن [[قرآن]] زیانی نمی‌رساند و [[قرآن]] در عین اینکه [[تحریف]] شده، مانعی از عرض [[اخبار]] بر آن نیست، افزون بر آن، این معیار تنها برای آیات‌الاحکام است<ref>فصل الخطاب، ص‌۳۵۱.</ref>. مناقشات [[محدث نوری]] [[باطل]] است، زیرا اوّلاً [[احادیث]] [[رسول خدا]] {{صل}} به طور مطلق [[قرآن]] را معیار قرار داده است. ثانیاً [[اخبار]] عرض تنها درباره آیات الاحکام، صادر نشده است، بلکه [[معصومان]] در [[مقام]] بیان ضابطه‌ای کلی آنها را ارائه کرده‌اند و تعابیرشان نیز اطلاق دارد.
# '''[[حدیث ثقلین]]:''' از جمله [[احادیث]] کارآمد در ردّ [[تحریف قرآن]]، [[حدیث متواتر ثقلین]] است که از دو جهت به آن [[استدلال]] شده است: نخست آنکه در این [[حدیث]] بر [[لزوم]] [[تمسک به قرآن]] در همه زمان‌ها تصریح و تأکید شده و [[باور]] به [[تحریف]] عملا این [[تمسک]] را منتفی می‌سازد. دیگر آنکه [[باور]] به [[تحریف]] [[حجیت]] و اعتبار [[ظواهر]] [[قرآن]] و مآلاً [[تمسک]] بدان را نفی می‌کند، چون فرض افتادگی یا تبدیل بخش‌هایی از یک متن، بی‌گمان [[فهم]] [[استوار]] آن متن و در نتیجه [[احتجاج]] بدان را ناممکن می‌سازد، زیرا چه‌بسا آن بخشِ افتاده یا تبدیل شده، قرینه [[فهم]] بخشهای موجود بوده باشد<ref> نک: البیان، ص۲۱۱ـ۲۱۴؛ تفسیرموضوعی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>.
# '''[[حدیث ثقلین]]:''' از جمله [[احادیث]] کارآمد در ردّ [[تحریف قرآن]]، [[حدیث متواتر ثقلین]] است که از دو جهت به آن [[استدلال]] شده است: نخست آنکه در این [[حدیث]] بر [[لزوم]] [[تمسک به قرآن]] در همه زمان‌ها تصریح و تأکید شده و [[باور]] به [[تحریف]] عملا این [[تمسک]] را منتفی می‌سازد. دیگر آنکه [[باور]] به [[تحریف]] [[حجیت]] و اعتبار [[ظواهر]] [[قرآن]] و مآلاً [[تمسک]] بدان را نفی می‌کند، چون فرض افتادگی یا تبدیل بخش‌هایی از یک متن، بی‌گمان [[فهم]] [[استوار]] آن متن و در نتیجه [[احتجاج]] بدان را ناممکن می‌سازد، زیرا چه‌بسا آن بخشِ افتاده یا تبدیل شده، قرینه [[فهم]] بخشهای موجود بوده باشد<ref> نک: البیان، ص۲۱۱ـ۲۱۴؛ تفسیرموضوعی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>.
# '''[[احادیث]] [[فقهی]]:''' [[احادیث]] ناظر به [[احکام فقهی]] نیز می‌تواند مؤید باشد؛ از جمله [[روایات]] [[لزوم]] قرائت [[سوره]] کامل پس از [[حمد]] در [[نماز]]<ref>الکافی، ج‌۳، ص‌۳۱۳.</ref> که [[فقها]] بر اساس آنها خواندن آن را پس از [[حمد]] [[واجب]] دانسته و آن را [[اجماع]] [[فقیهان]] [[اهل‌بیت]] می‌دانند. حال با [[پذیرش]] [[تحریف]]، [[امتثال]] این [[حکم]] ناممکن می‌شود، زیرا چنان که اصولیان گفته‌اند، لازمه "اشتغال‌ [[یقینی]]"، "[[برائت]] [[یقینی]]" است و مکلّف باید برای [[امتثال]] [[حکم]]، یک [[سوره]] قرائت کند؛ ولی با احتمال [[تحریف]] با قرائت هیچ سوره‌ای [[یقین]] به [[امتثال]] حاصل نخواهد شد، زیرا با [[پذیرش]] [[تحریف]]، همه [[سوره‌ها]] محتمل‌التحریف‌اند. این [[استدلال]] در همه [[احکام شرعی]] که در آنها بر قرائت [[سوره]] کامل یا [[آیه]] کامل تصریح کرده‌اند جاری است<ref> مدخل التفسیر، ص‌۲۲۱.</ref>.
# '''[[احادیث]] [[فقهی]]:''' [[احادیث]] ناظر به [[احکام فقهی]] نیز می‌تواند مؤید باشد؛ از جمله [[روایات]] [[لزوم]] قرائت [[سوره]] کامل پس از [[حمد]] در [[نماز]]<ref>الکافی، ج‌۳، ص‌۳۱۳.</ref> که [[فقها]] بر اساس آنها خواندن آن را پس از [[حمد]] [[واجب]] دانسته و آن را [[اجماع]] [[فقیهان]] [[اهل‌بیت]] می‌دانند. حال با [[پذیرش]] [[تحریف]]، [[امتثال]] این [[حکم]] ناممکن می‌شود، زیرا چنان که اصولیان گفته‌اند، لازمه "اشتغال‌ [[یقینی]]"، "[[برائت]] [[یقینی]]" است و مکلّف باید برای [[امتثال]] [[حکم]]، یک [[سوره]] قرائت کند؛ ولی با احتمال [[تحریف]] با قرائت هیچ سوره‌ای [[یقین]] به [[امتثال]] حاصل نخواهد شد، زیرا با [[پذیرش]] [[تحریف]]، همه [[سوره‌ها]] محتمل‌التحریف‌اند. این [[استدلال]] در همه [[احکام شرعی]] که در آنها بر قرائت [[سوره]] کامل یا [[آیه]] کامل تصریح کرده‌اند جاری است<ref> مدخل التفسیر، ص‌۲۲۱.</ref>.
# '''[[احادیث]] [[فضل]] و [[ثواب]] [[تلاوت]]:''' [[روایات]] فراوانی که درباره [[فضایل]] و آثار مترتب بر [[قرائت قرآن]]، [[ثواب]] [[قرائت]] [[سوره‌های قرآن]] و جواز قرائت دو [[سوره]] در هر رکعت از [[نماز]] [[نافله]] و [[ثواب]] ختم [[قرآن]] و نیز [[نهی]] از ختم [[قرآن]] در یک شب و عدم جواز آن در کمتر از سه روز آمده است، مؤید [[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]] است<ref> الاعتقادات، ص‌۸۴.</ref>، زیرا با فرض [[تحریف]]، [[امتثال]] این [[احکام]] دشوار، بلکه محال خواهد بود.
# '''[[احادیث]] بیانگر [[سلامت]] از [[تحریف]]:''' [[امام باقر]] {{ع}} در نامه‌ای به [[سعد الخیر]] که با [[سند صحیح]] [[نقل]] شده می‌فرماید: "از جمله [[بی‌اعتنایی]] آنان به [[قرآن]] این است که الفاظ آن را برپا داشتند در آنها [[تحریف]] و تغییری صورت ندادند؛ ولی حدود و معارفش را [[تحریف]] کرده، نادیده انگاشتند"<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ‏ مِنْ‏ نَبْذِهِمُ‏ الْكِتَابَ‏ أَنْ‏ أَقَامُوا حُرُوفَهُ‏ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ‏}}؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۵۳.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ـ ۳۳۵؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۵۰؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۸.</ref>
# '''[[احادیث]] بیانگر [[سلامت]] از [[تحریف]]:''' [[امام باقر]] {{ع}} در نامه‌ای به [[سعد الخیر]] که با [[سند صحیح]] [[نقل]] شده می‌فرماید: "از جمله [[بی‌اعتنایی]] آنان به [[قرآن]] این است که الفاظ آن را برپا داشتند در آنها [[تحریف]] و تغییری صورت ندادند؛ ولی حدود و معارفش را [[تحریف]] کرده، نادیده انگاشتند"<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ‏ مِنْ‏ نَبْذِهِمُ‏ الْكِتَابَ‏ أَنْ‏ أَقَامُوا حُرُوفَهُ‏ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ‏}}؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۵۳.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز مطابق [[نقل]] [[حسین بن عثمان]] می‌فرماید: "آنچه بین دو جلد قرار دارد بدون کم و زیاد [[قرآن]] است"<ref>{{متن حدیث|مَا بَيْنَ‏ الدَّفَّتَيْنِ‏ قُرْآنٌ‏‏}}؛ الاصول الستة عشر، ص‌۱۱۱.</ref>. در [[نامه]] [[امام عسکری]] {{ع}} به اهل [[اهواز]] نیز آمده است: "جملگی [[امت اسلام]] بدون [[اختلاف]] بر این باورند که [[قرآن]] [[حق]] است و شکی در آن نیست. آنان در این اتفاقِ نظر، راست اندیش‌اند"<ref>بحارالانوار، ج‌۲، ص‌۲۲۵؛ ج‌۵، ص‌۶۸.</ref>. این [[روایات]]، صریح یا دست کم ظاهر در [[سلامت]] [[قرآن]] از تحریف‌اند. [[روایات]] دیگری نیز در‌این باره یافت می‌شوند که هر نوع تردیدی را درباره [[تحریف قرآن]]، می‌زدایند<ref> النشر، ص‌۱۳ ـ ۱۴.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ۳۳۵؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۵۰؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۷ - ۱۵۸.</ref>


=== شواهد [[تاریخی]] ===
=== شواهد [[تاریخی]] ===
در این [[دلیل]] به [[عنایت ویژه]] [[مسلمانان]] در تمام ابعاد جمع‌آوری، [[حفظ]]، ضبط و [[نگارش]] [[قرآن]] و نیز [[انس]] بی‌پایان و قداستی که این کتاب از آغاز [[نزول]] در ژرفای جانشان داشته، توجه شده است. بنا به گزارش‌های متعدد [[تاریخی]]، [[مسلمانان]] در برابر کوچک‌ترین تغییر در این زمینه حساسیت داشته، از خود واکنش نشان می‌دادند. این شواهد هر نوع تردیدی را درباره تغییر [[قرآن]]، پایان می‌دهند.
در این [[دلیل]] به عنایت ویژه [[مسلمانان]] در تمام ابعاد جمع‌آوری، [[حفظ]]، ضبط و [[نگارش]] [[قرآن]] و نیز [[انس]] بی‌پایان و قداستی که این کتاب از آغاز [[نزول]] در ژرفای جانشان داشته، توجه شده است. بنا به گزارش‌های متعدد [[تاریخی]]، [[مسلمانان]] در برابر کوچک‌ترین تغییر در این زمینه حساسیت داشته، از خود واکنش نشان می‌دادند. این شواهد هر نوع تردیدی را درباره تغییر [[قرآن]]، پایان می‌دهند.
 
برای مثال [[عثمان بن عفان]] می‌پنداشت که "و" در ابتدای [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref> ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره توبه، آیه:۳۴.</ref> نیست؛ اما [[ابی بن کعب]]، به [[خلیفه]] هشدار داد که اگر "و" را بر جایش نگذارند، [[شمشیر]] از نیام برمی‌کشد<ref>الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۱۹.</ref>.  


در موردی دیگر [[خلیفه دوم]] بر این [[پندار]] بود که در قرائت [[آیه]] ۱۰۰ [[سوره]] [[توبه]]: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است؛ سوره توبه، آیه:۳۴.</ref> واژه "[[انصار]]" مرفوع و حرف "و" در ابتدای {{متن قرآن|الَّذِينَ}} وجود ندارد. در این صورت [[جایگاه]] [[شایسته]] [[انصار]] منوط به [[تبعیت]] آنان از [[مهاجران]] می‌شد و [[مهاجران]] را در [[جایگاه]] و مرتبه‌ای [[برتر]] از [[انصار]] قرار می‌داد. این بار نیز [[ابی بن کعب]] و برخی دیگر از [[صحابه]] به [[عمر]] [[اعتراض]] و تأکید کردند که [[آیه]] آن چنان که او قرائت می‌کند نیست<ref> جامع‌البیان، ج‌۱۱، ص‌۱۳؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۸۳.</ref>. عمر بر این [[باور]] بود که در [[قرآن]] آیه‌ای هست که "حد رجم" را ذکر کرده است؛ اما از اینکه این [[باور]] را اعلام کند و [[مردم]] او را به افزودن بر [[کتاب خدا]] متهم کنند، می‌هراسید<ref>الموطأ، ج‌۲، ص‌۸۲۴.</ref>. از [[ابن‌ زبیر]] نیز نقل‌ شده که [[عثمان]] در پاسخ این [[پرسش]] که چرا [[آیه]] ۲۴۰ [[سوره بقره]] را که [[حکم]] آن [[نسخ]] شده از [[قرآن]] حذف نمی‌کند، گفت: هرگز چیزی از [[قرآن]] را تغییر نمی‌دهد و از جایش برنمی‌گیرد<ref>صحیح البخاری، ج‌۴، ص‌۱۶۰ ـ ۱۶۱.</ref>.
برای مثال [[عثمان بن عفان]] می‌پنداشت که "و" در ابتدای [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref> ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره توبه، آیه۳۴.</ref> نیست؛ اما [[ابی بن کعب]]، به [[خلیفه]] هشدار داد که اگر "و" را بر جایش نگذارند، [[شمشیر]] از نیام برمی‌کشد<ref>الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۱۹.</ref>.  


عنایت خاص [[صحابه]] به [[قرآن]]، شاهدی [[استوار]] بر عدم راهیابی خلل در جمع‌آوری و تدوین [[قرآن]] پس از [[رحلت]] [[رسول خدا]] {{صل}} است<ref> نک: تأویل‌مشکل‌القرآن، ص۴۲؛ تفسیرقرطبی، ج۱،ص۸۰.</ref>. در بین [[امامیه]] نیز نخستین کسی که به این [[دلیل]] توجه کرده [[شریف مرتضی]] است<ref> الذخیره، ص‌۳۶۱ ـ ۳۶۴.</ref> و پس از وی مقبول دیگر [[مفسران]] قرار گرفت<ref> المنقذ، ج‌۱، ص‌۴۷۷ ـ ۴۷۸؛ الصراط المستقیم، ج‌۱، ص‌۴۵؛ تهذیب الاصول، ج‌۲، ص‌۱۶۵.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>
عنایت خاص [[صحابه]] به [[قرآن]]، شاهدی [[استوار]] بر عدم راهیابی خلل در جمع‌آوری و تدوین [[قرآن]] پس از [[رحلت]] [[رسول خدا]] {{صل}} است<ref> نک: تأویل‌مشکل‌القرآن، ص۴۲؛ تفسیرقرطبی، ج۱،ص۸۰.</ref>. در بین [[امامیه]] نیز نخستین کسی که به این [[دلیل]] توجه کرده [[شریف مرتضی]] است<ref> الذخیره، ص‌۳۶۱ ـ ۳۶۴.</ref> و پس از وی مقبول دیگر [[مفسران]] قرار گرفت<ref> المنقذ، ج‌۱، ص‌۴۷۷ ـ ۴۷۸؛ الصراط المستقیم، ج‌۱، ص‌۴۵؛ تهذیب الاصول، ج‌۲، ص‌۱۶۵.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ـ ۳۳۵.</ref>


=== دلیل عقلی ===
=== دلیل عقلی ===
==== تحریف در تنافی با هدف قرآن ====
تحریف در تنافی با هدف قرآن: این [[دلیل]] مشتمل بر چند مقدمه، بدین شرح است:
این [[دلیل]] مشتمل بر چند مقدمه، بدین شرح است:
# [[خداوند حکیم]] [[قرآن]] را برای [[هدایت]] [[بشر]] فرستاد.
# [[خداوند حکیم]] [[قرآن]] را برای [[هدایت]] [[بشر]] فرستاد.
# [[قرآن]] [[آخرین کتاب آسمانی]] و آورنده آن نیز، آخرین فرستاده خداست.
# [[قرآن]] [[آخرین کتاب آسمانی]] و آورنده آن نیز، آخرین فرستاده خداست.
# اگر این کتاب [[تحریف]] شده باشد، [[مردم]] به [[بیراهه]] می‌روند، بدون آنکه [[کتاب آسمانی]] دیگر یا [[پیامبری]] دیگر راه را به آنان نشان دهد، بنابراین تقصیری متوجه آنان نیست.
# اگر این کتاب [[تحریف]] شده باشد، [[مردم]] به [[بیراهه]] می‌روند، بدون آنکه [[کتاب آسمانی]] دیگر یا [[پیامبری]] دیگر راه را به آنان نشان دهد، بنابراین تقصیری متوجه آنان نیست.
# این [[گمراهی]] با ساحت [[پروردگار]] ناسازگار و با [[حکمت]] او در [[هدایت]] [[بشر]] مخالف است، بنابراین [[قرآن]] باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد<ref> تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۳۱۵.</ref> این [[دلیل]] به گونه‌ای دیگر نیز تقریر شده است<ref> نک: نفحات الرحمن، ج‌۱، ص‌۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص‌۶۹.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ۳۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۱ - ۱۵۲.</ref>
# این [[گمراهی]] با ساحت [[پروردگار]] ناسازگار و با [[حکمت]] او در [[هدایت]] [[بشر]] مخالف است، بنابراین [[قرآن]] باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد<ref> تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۳۱۵.</ref> این [[دلیل]] به گونه‌ای دیگر نیز تقریر شده است<ref>نک: نفحات الرحمن، ج‌۱، ص‌۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص‌۶۹.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ ـ ۳۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۱ ـ ۱۵۲.</ref>
 
==== [[عقل]] و بی‌پایگی فرضیه [[تحریف]] ====
[[مسلمانان]] پیوسته نسبت به [[قرآن کریم]] اهتمام فوق‌العاده‌ای داشتند و [[آیات]] و [[سوره‌های قرآن]] را [[حفظ]] می‌کردند که جمع کثیری از [[مسلمانان]] [[حافظ]] [[قرآن]] شدند. این اهتمام بالا، پس از [[رحلت]] [[پیامبر خاتم|نبی مکرم]] نیز ادامه یافت لذا [[قرآن]] به‌صورت [[متواتر]] [[حفظ]] و [[نقل]] می‌شد و [[تحریف]] آن عادتاً امری محال است.
 
[[سید مرتضی]] و [[محمد جواد بلاغی|شیخ محمد جواد بلاغی]] نیز چنین [[استدلال]] کرده‌اند. [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]]، اسباب اهتمام [[مسلمانان]] در [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] را چنین بیان می‌دارد:
# [[بلاغت قرآن]]: [[عرب]] به [[حفظ]] [[کلام]] [[تبلیغ]] "اشعار و [[خطبه‌ها]]..." اهتمام ویژه‌ای داشت.
# توصیه [[پیامبر]] نسبت به فراگیری و [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] و [[تلاوت]] آن.
# [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] مایه [[افتخار]] بود زیرا [[قاریان]] و حافظان، [[احترام]] ویژه‌ای داشتند.
# در [[اسلام]]، [[حفظ]] و [[قرائت قرآن]] یکی از [[بهترین]] [[اعمال عبادی]] به شمار می‌رود. بر این [[استدلال]] اشکال کرده‌اند که بسیاری از [[احکام]] که روزی چندبار به آن عمل می‌شد، مورد [[اختلاف]] واقع شد، مانند [[وضو]].


'''جواب:''' [[قیاس]] [[احکام]] یادشده به [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]]، مع‌الفارق است. در مورد [[حفظ]] و [[نقل]] [[قرآن]]، اهتمام همگانی و ویژه‌ای بود که مانند آن را درباره هیچ امر دیگری نمی‌توان یافت<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۴۶ ـ ۱۵۰.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
۱۱۱٬۷۲۲

ویرایش