اختلاف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
اختلاف در لغت به معنی غیر همسویی (کسی راهی غیر از دیگری داشته باشد)<ref>راغب اصفهانی حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص۲۹۴.</ref>، ([[تفرقه]] و جدایی)، در مقابل استواء و اتفاق است<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۱۱۲؛ خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۲.</ref>. این واژه از «خ ل ف» به معنی آمد و شد نیز آمده است<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۳۵۴، «خلف».</ref>، مانند شب و [[روز]] که پشت سر هم در رفت و آمد هستند. واژۀ اختلاف در مفاهیمِ تفاوت، [[نابرابری]]، [[ناسازگاری]] و [[منازعه]] هم به [[کار]] رفته است<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۱۷۹؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص۲۹۵. </ref>. | اختلاف در لغت به معنی غیر همسویی (کسی راهی غیر از دیگری داشته باشد)<ref>راغب اصفهانی حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص۲۹۴.</ref>، ([[تفرقه]] و جدایی)، در مقابل استواء و اتفاق است<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۱۱۲؛ خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۰۲.</ref>. این واژه از «خ ل ف» به معنی آمد و شد نیز آمده است<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۳۵۴، «خلف».</ref>، مانند شب و [[روز]] که پشت سر هم در رفت و آمد هستند. واژۀ اختلاف در مفاهیمِ تفاوت، [[نابرابری]]، [[ناسازگاری]] و [[منازعه]] هم به [[کار]] رفته است<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۱۷۹؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، ص۲۹۵.</ref>. | ||
اختلاف در اصطلاح رایج عرفی عبارت است از تضاد و تفاوت در [[ظاهر]] یا [[باطن]] در [[تفکر]] و [[عقاید]]، بدین معنا که دو یا چند نفر یا دو طیف یا گروه مختلف با یکدیگر بر سر مسائل [[اجتماعی]]، [[اعتقادی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] ناسازگاری و اختلاف داشته باشند<ref>ر. ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲؛ دانشنامه نهج البلاغه، جلد ۱، ص۹۲.</ref>. | اختلاف در اصطلاح رایج عرفی عبارت است از تضاد و تفاوت در [[ظاهر]] یا [[باطن]] در [[تفکر]] و [[عقاید]]، بدین معنا که دو یا چند نفر یا دو طیف یا گروه مختلف با یکدیگر بر سر مسائل [[اجتماعی]]، [[اعتقادی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] ناسازگاری و اختلاف داشته باشند<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲؛ دانشنامه نهج البلاغه، جلد ۱، ص۹۲.</ref>. | ||
== تاریخچه اختلافات بشری == | == تاریخچه اختلافات بشری == | ||
نخستین اختلاف[[بشر]]، اختلاف بر سر "[[فرمانروایی]]" و "[[ولایتامری]]" بوده است؛ در ماجرای [[هابیل و قابیل]]، [[روایات]] صحیحهای وجود دارد که بیان میکند اختلاف اصلی بر سر [[ولایت امر]] بوده است<ref>در روایت، امام صادق {{ع}} از کسانی که گفتهاند نزاع فرزندان آدم {{ع}} در مورد ازدواج و انتخاب همسر بوده به شدت برآشفته شده و به راوی فرموده است: {{متن حدیث|أَمَا تَسْتَحْیِی أَنْ تَرْوِیَ هَذَا عَلَی نَبِیِّ اللَّهِ آدَمَ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَفِیمَ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ فَقَالَ: فِی الْوَصِیَّةِ ثُمَّ قَالَ لِی: یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی آدَمَ أَنْ یَدْفَعَ الْوَصِیَّةَ وَ اِسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ إِلَی هَابِیلَ، وَ کَانَ قَابِیلُ أَکْبَرَ مِنْهُ، فَبَلَغَ ذَلِکَ قَابِیلَ فَغَضِبَ فَقَالَ: أَنَا أَوْلَی بِالْکَرَامَةِ وَ الْوَصِیَّةِ فَأَمَرَهُمَا أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً بِوَحْیٍ مِنَ اللَّهِ إِلَیْهِ فَفَعَلاَ، فَقَبِلَ اللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ فَحَسَدَهُ قَابِیلُ فَقَتَلَهُ}}، «آیا شرم نمیکنی که چنین چیزی را به پیامبر خدا آدم نسبت میدهی؟»، گفتم: «پس، از روی چه قابیل، هابیل را کشت؟» فرمود: «بهسبب وصیّت». آنگاه فرمود: «ای سلیمان! همانا خداوند تبارکوتعالی به آدم {{ع}} وحی فرمود تا وصیّت و اسم اعظم الهی را به هابیل دهد؛ حال آنکه قابیل بزرگتر بود». این سخن به قابیل رسید و خشمگین گشت و گفت: من به کرامت و وصیّت سزاوارترم. پس آدم به فرمان خداوند ایشان را امر کرد تا قربانی پیشکش کنند و چنین کردند و خدا قربانی هابیل را پذیرفت و قابیل نیز رشک ورزید و او را کشت». عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج۱، ص۳۱۲؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، الصافی، ج۲، ص۲۸، اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».</ref>. [[قابیل]] با [[آگاهی]] از اینکه [[حضرت آدم]] {{ع}} از سوی [[خدای متعال]] [[مأمور]] شده [[هابیل]] را "[[ولی امر]]" بعد از خود کند، به او [[حسد]] ورزید و او را کشت. بعضی گفتهاند [[نزاع]] [[هابیل و قابیل]] بر سرِ دختر بوده است؛ به این صورت که یک دختر جنیه و یک دختر [[انسیه]] وجود داشته و پس از قرعه مشخص شد دختر زیبارو به نام هابیل درآمد. آنگاه قابیل [[حسادت]] ورزید و برادرش را کشت<ref>حتمال میرود منشأ این تحلیلهای نادرست، برخی روایات معتبر یا نامعتبر باشد؛ از جمله: {{متن حدیث|عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ عَلَی آدَمَ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ فَزَوَّجَهَا أَحَدَ اِبْنَیْهِ وَ تَزَوَّجَ الْآخَرُ اِبْنَةَ الْجَانِّ}}؛ از برید بن معاویۀ عجلی روایت کرده که امام باقر {{ع}} فرمود: خداوند تبارک و تعالی حوریّهای از بهشت فرو فرستاد و آدم او را بیکی از پسران خود تزویج کرد، و فرزند دیگرش را دختری از بنی جانّ تزویج نمود». شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۲. در روایتی دیگر نیز آمده است: {{متن حدیث|لَمَّا أَدْرَکَ قَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرَّجُلُ أَظْهَرَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ جِنِّیَّةً مِنْ وُلْدِ الْجَانِّ یُقَالُ لَهَا جُهَانَةُ فِی صُورَةِ إِنْسِیَّةٍ فَلَمَّا رَآهَا قَابِیلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ زَوِّجْ جُهَانَةَ مِنْ قَابِیلَ فَزَوَّجَهَا مِنْ قَابِیلَ ثُمَّ وُلِدَ لآِدَمَ هَابِیلُ فَلَمَّا أَدْرَکَ هَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرَّجُلُ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَی آدَمَ حَوْرَاءَ وَاِسْمُهَا تُرْکُ الْحَوْرَاءِ فَلَمَّا رَآهَا هَابِیلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ زَوِّجْ تُرْکاً مِنْ هَابِیلَ}}؛ چون قابیل به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، دختری از فرزندان جنّیان را که جهانه نام داشت، به شکل یک انسان ظاهر و آشکار کرد؛ به محض آنکه نگاه قابیل به او افتاد، مهر او نیز به دلش افتاد، پس خداوند به آدم {{ع}} وحی فرستاد که جهانه را به عقد قابیل در آور و آدم چنین کرد. پس از آن، هابیل به دنیا آمد و چون به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، حوری بهشتی را که ترک نام داشت، بهسوی آدم و به زمین فرستاد؛ بهمحض آنکه نگاه هابیل به او افتاد، مهر و او به دلش افتاد، پس خداوند به آدم وحی فرستاد که ترک را به عقد هابیل در آور». مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۲۲۶.</ref>. این توجیهات، اعتباری ندارد، بلکه [[جنگ]] و [[نزاع]] بر ولایت امری بعد از [[حضرت آدم]] بوده است<ref>ر. ک: اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».</ref>. | نخستین اختلاف[[بشر]]، اختلاف بر سر "[[فرمانروایی]]" و "[[ولایتامری]]" بوده است؛ در ماجرای [[هابیل و قابیل]]، [[روایات]] صحیحهای وجود دارد که بیان میکند اختلاف اصلی بر سر [[ولایت امر]] بوده است<ref>در روایت، امام صادق {{ع}} از کسانی که گفتهاند نزاع فرزندان آدم {{ع}} در مورد ازدواج و انتخاب همسر بوده به شدت برآشفته شده و به راوی فرموده است: {{متن حدیث|أَمَا تَسْتَحْیِی أَنْ تَرْوِیَ هَذَا عَلَی نَبِیِّ اللَّهِ آدَمَ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَفِیمَ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ فَقَالَ: فِی الْوَصِیَّةِ ثُمَّ قَالَ لِی: یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی آدَمَ أَنْ یَدْفَعَ الْوَصِیَّةَ وَ اِسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ إِلَی هَابِیلَ، وَ کَانَ قَابِیلُ أَکْبَرَ مِنْهُ، فَبَلَغَ ذَلِکَ قَابِیلَ فَغَضِبَ فَقَالَ: أَنَا أَوْلَی بِالْکَرَامَةِ وَ الْوَصِیَّةِ فَأَمَرَهُمَا أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً بِوَحْیٍ مِنَ اللَّهِ إِلَیْهِ فَفَعَلاَ، فَقَبِلَ اللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ فَحَسَدَهُ قَابِیلُ فَقَتَلَهُ}}، «آیا شرم نمیکنی که چنین چیزی را به پیامبر خدا آدم نسبت میدهی؟»، گفتم: «پس، از روی چه قابیل، هابیل را کشت؟» فرمود: «بهسبب وصیّت». آنگاه فرمود: «ای سلیمان! همانا خداوند تبارکوتعالی به آدم {{ع}} وحی فرمود تا وصیّت و اسم اعظم الهی را به هابیل دهد؛ حال آنکه قابیل بزرگتر بود». این سخن به قابیل رسید و خشمگین گشت و گفت: من به کرامت و وصیّت سزاوارترم. پس آدم به فرمان خداوند ایشان را امر کرد تا قربانی پیشکش کنند و چنین کردند و خدا قربانی هابیل را پذیرفت و قابیل نیز رشک ورزید و او را کشت». عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج۱، ص۳۱۲؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، الصافی، ج۲، ص۲۸، اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».</ref>. [[قابیل]] با [[آگاهی]] از اینکه [[حضرت آدم]] {{ع}} از سوی [[خدای متعال]] [[مأمور]] شده [[هابیل]] را "[[ولی امر]]" بعد از خود کند، به او [[حسد]] ورزید و او را کشت. بعضی گفتهاند [[نزاع]] [[هابیل و قابیل]] بر سرِ دختر بوده است؛ به این صورت که یک دختر جنیه و یک دختر [[انسیه]] وجود داشته و پس از قرعه مشخص شد دختر زیبارو به نام هابیل درآمد. آنگاه قابیل [[حسادت]] ورزید و برادرش را کشت<ref>حتمال میرود منشأ این تحلیلهای نادرست، برخی روایات معتبر یا نامعتبر باشد؛ از جمله: {{متن حدیث|عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ عَلَی آدَمَ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ فَزَوَّجَهَا أَحَدَ اِبْنَیْهِ وَ تَزَوَّجَ الْآخَرُ اِبْنَةَ الْجَانِّ}}؛ از برید بن معاویۀ عجلی روایت کرده که امام باقر {{ع}} فرمود: خداوند تبارک و تعالی حوریّهای از بهشت فرو فرستاد و آدم او را بیکی از پسران خود تزویج کرد، و فرزند دیگرش را دختری از بنی جانّ تزویج نمود». شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۲. در روایتی دیگر نیز آمده است: {{متن حدیث|لَمَّا أَدْرَکَ قَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرَّجُلُ أَظْهَرَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ جِنِّیَّةً مِنْ وُلْدِ الْجَانِّ یُقَالُ لَهَا جُهَانَةُ فِی صُورَةِ إِنْسِیَّةٍ فَلَمَّا رَآهَا قَابِیلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ زَوِّجْ جُهَانَةَ مِنْ قَابِیلَ فَزَوَّجَهَا مِنْ قَابِیلَ ثُمَّ وُلِدَ لآِدَمَ هَابِیلُ فَلَمَّا أَدْرَکَ هَابِیلُ مَا یُدْرِکُ الرَّجُلُ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَی آدَمَ حَوْرَاءَ وَاِسْمُهَا تُرْکُ الْحَوْرَاءِ فَلَمَّا رَآهَا هَابِیلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ زَوِّجْ تُرْکاً مِنْ هَابِیلَ}}؛ چون قابیل به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، دختری از فرزندان جنّیان را که جهانه نام داشت، به شکل یک انسان ظاهر و آشکار کرد؛ به محض آنکه نگاه قابیل به او افتاد، مهر او نیز به دلش افتاد، پس خداوند به آدم {{ع}} وحی فرستاد که جهانه را به عقد قابیل در آور و آدم چنین کرد. پس از آن، هابیل به دنیا آمد و چون به سنّ بلوغ و تشخیص رسید، خداوند عزّوجلّ، حوری بهشتی را که ترک نام داشت، بهسوی آدم و به زمین فرستاد؛ بهمحض آنکه نگاه هابیل به او افتاد، مهر و او به دلش افتاد، پس خداوند به آدم وحی فرستاد که ترک را به عقد هابیل در آور». مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۲۲۶.</ref>. این توجیهات، اعتباری ندارد، بلکه [[جنگ]] و [[نزاع]] بر ولایت امری بعد از [[حضرت آدم]] بوده است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی».</ref>. | ||
== مهمترین و بزرگترین اختلاف در [[امت اسلام]] == | == مهمترین و بزرگترین اختلاف در [[امت اسلام]] == | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
# '''[[شقاق]]:''' {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>. | # '''[[شقاق]]:''' {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>. | ||
در تمام این موارد از [[تفرقه]] و جدایی به صورت امری [[نکوهیده]] و زیان بخش یاد شده است<ref>ر. ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>. | در تمام این موارد از [[تفرقه]] و جدایی به صورت امری [[نکوهیده]] و زیان بخش یاد شده است<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>. | ||
== اقسام اختلاف == | == اقسام اختلاف == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
=== اختلافات عارضی === | === اختلافات عارضی === | ||
این اختلافات ناشی از [[ضرورت]] [[زندگی بشری]] و از اقتضائات [[زندگی]] [[دنیایی]] است. از قرآن استفاده می-شود اصل بر عدم اختلاف بین انسانهاست؛ زیرا همه انسانها [[امت]] واحدی بودند و اختلافات عارضی موجب تفکیک و جدا شدنشان شد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا}}<ref>«و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند» سوره یونس، آیه ۱۹.</ref><ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۳۱-۳۲.</ref><ref>ر. ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۵۲-۵۳.</ref> | این اختلافات ناشی از [[ضرورت]] [[زندگی بشری]] و از اقتضائات [[زندگی]] [[دنیایی]] است. از قرآن استفاده می-شود اصل بر عدم اختلاف بین انسانهاست؛ زیرا همه انسانها [[امت]] واحدی بودند و اختلافات عارضی موجب تفکیک و جدا شدنشان شد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا}}<ref>«و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند» سوره یونس، آیه ۱۹.</ref><ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۳۱-۳۲.</ref><ref>ر.ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۵۲-۵۳.</ref> | ||
=== [[اختلافات]] [[عقیدتی]]<ref>اعتقاد و عقیده چیزی است که با دل و جان انسان گره خورده است. عقاید اسلامی به مجموعهای از باورها گفته میشود که مسلمان درباره خدا و اوصاف او، وحی، پیامبران، کتب آسمانی، معاد، بهشت و جهنم، نبوت و امامت، غیب، فرشتگان و... دارد، محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۵۳-۱۵۴.</ref> === | === [[اختلافات]] [[عقیدتی]]<ref>اعتقاد و عقیده چیزی است که با دل و جان انسان گره خورده است. عقاید اسلامی به مجموعهای از باورها گفته میشود که مسلمان درباره خدا و اوصاف او، وحی، پیامبران، کتب آسمانی، معاد، بهشت و جهنم، نبوت و امامت، غیب، فرشتگان و... دارد، محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۵۳-۱۵۴.</ref> === | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==== [[ظهور]] فرقههای گوناگون درون دینی ==== | ==== [[ظهور]] فرقههای گوناگون درون دینی ==== | ||
گاهی به رغم برخورداری پیروان یک [[دین]] از عقاید مشترک، در اثر [[گذشت]] [[زمان]]، ظهور [[شبهات]] نوپدید و برخورد با فرهنگهای متفاوت، شکافهای مذهبی میان پیروان یک دین رخنُموده که باعث ظهور فرقههای گوناگون درون دینی میشود؛ چنانکه بهسبب نوع [[تفسیر]] از تثلیث و چگونگی [[حلول]] [[الهی]] در عیسی {{ع}} فرقههای گوناگونی همچون: ملکانیّه، نسطوریّه، [[یعقوبیّه]] و... میان مسیحیان ایجاد شده است<ref>الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۸، همچنین ر. ک: التبیان، ج۲، ص۹۳؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰.</ref>. همچنین اختلاف در [[رهبری]] و [[امامت امت]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}}، سبب [[تفرقه]] دینی و مذهبی و تقسیم [[امت اسلام]] به دو دسته [[شیعه]] و [[سنی]] ([[اهل سنت]]) شد؛ زیرا [[آیات]] بسیاری [[مردم]] را به پذیرش و [[اطاعت]] از یک [[ولایت الهی]] ([[الله]] و [[رسول]] و [[امام]] بعد از او) دعوت می-کند<ref>سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، اما مردم در [[انتخاب امام]] دچار اختلاف شدند. وجود اختلاف میان [[مسلمانان]] و پیدایش [[فرقههای کلامی]] چون اهلِ [[حدیث]]، [[مرجئه]]، [[خوارج]]، [[اشاعره]]، [[معتزله]]، مجسّمه و... و نیز پیدایش فرقههای [[فقهی]] مانند [[شافعی]]، [[حنبلی]]، [[مالکی]] و... از واقعیّتهای انکارناپذیر [[تاریخ]] [[مسلمانان]] است<ref>المنار، ج۳، ص۱۰ـ۱۱. </ref>. از همین رو انواع [[اختلافات]] [[دینی]] از نگاه [[قرآن]]، امری [[نکوهیده]] تلقّی شده است. | گاهی به رغم برخورداری پیروان یک [[دین]] از عقاید مشترک، در اثر [[گذشت]] [[زمان]]، ظهور [[شبهات]] نوپدید و برخورد با فرهنگهای متفاوت، شکافهای مذهبی میان پیروان یک دین رخنُموده که باعث ظهور فرقههای گوناگون درون دینی میشود؛ چنانکه بهسبب نوع [[تفسیر]] از تثلیث و چگونگی [[حلول]] [[الهی]] در عیسی {{ع}} فرقههای گوناگونی همچون: ملکانیّه، نسطوریّه، [[یعقوبیّه]] و... میان مسیحیان ایجاد شده است<ref>الملل والنحل، شهرستانی، ج۱، ص۲۲۰ـ۲۲۸، همچنین ر.ک: التبیان، ج۲، ص۹۳؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۹ـ۲۹۰.</ref>. همچنین اختلاف در [[رهبری]] و [[امامت امت]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}}، سبب [[تفرقه]] دینی و مذهبی و تقسیم [[امت اسلام]] به دو دسته [[شیعه]] و [[سنی]] ([[اهل سنت]]) شد؛ زیرا [[آیات]] بسیاری [[مردم]] را به پذیرش و [[اطاعت]] از یک [[ولایت الهی]] ([[الله]] و [[رسول]] و [[امام]] بعد از او) دعوت می-کند<ref>سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، اما مردم در [[انتخاب امام]] دچار اختلاف شدند. وجود اختلاف میان [[مسلمانان]] و پیدایش [[فرقههای کلامی]] چون اهلِ [[حدیث]]، [[مرجئه]]، [[خوارج]]، [[اشاعره]]، [[معتزله]]، مجسّمه و... و نیز پیدایش فرقههای [[فقهی]] مانند [[شافعی]]، [[حنبلی]]، [[مالکی]] و... از واقعیّتهای انکارناپذیر [[تاریخ]] [[مسلمانان]] است<ref>المنار، ج۳، ص۱۰ـ۱۱. </ref>. از همین رو انواع [[اختلافات]] [[دینی]] از نگاه [[قرآن]]، امری [[نکوهیده]] تلقّی شده است. | ||
=== اختلاف [[اجتماعی]] === | === اختلاف [[اجتماعی]] === | ||
[[انسان]] موجودی است که بهطور [[فطری]] از تنها زیستن میگریزد، اما [[زندگی]] گروهی در کنار فوایدش، مشکلاتی نیز دارد که تنازعات و مرافعات، از جمله آنهاست. اختلاف میان [[زن]] و شوهر را میتوان از این دسته اختلافات اجتماعی برشمرد؛ زیرا گاهی [[هماهنگی]] کامل [[فکری]] و [[رفتاری]] میان [[همسران]] وجود ندارد و اختلاف پدید میآید، تا آنجا که استفاده از [[سحر]] برای جدایی انداختن میان زن و شوهر مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref><ref>ر. ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref> | [[انسان]] موجودی است که بهطور [[فطری]] از تنها زیستن میگریزد، اما [[زندگی]] گروهی در کنار فوایدش، مشکلاتی نیز دارد که تنازعات و مرافعات، از جمله آنهاست. اختلاف میان [[زن]] و شوهر را میتوان از این دسته اختلافات اجتماعی برشمرد؛ زیرا گاهی [[هماهنگی]] کامل [[فکری]] و [[رفتاری]] میان [[همسران]] وجود ندارد و اختلاف پدید میآید، تا آنجا که استفاده از [[سحر]] برای جدایی انداختن میان زن و شوهر مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است<ref>سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref><ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref> | ||
== ریشههای اختلاف == | == ریشههای اختلاف == | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
# '''[[تفسیر]] ناصواب آیات:''' [[قرآن]]، آیات خود را به دو دسته [[محکم و متشابه]] تقسیم و اعلام کرده است [[بیماردلان]] به قصد فتنهاندازی به [[آیات متشابه]] آن تمسّک میکنند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>. به [[گواهی]] [[تاریخ]]، پیدایش همه یا بسیاری از فرقههای [[فقهی]] و [[کلامی]] میان [[مسلمانان]] چون: [[خوارج]]، مصوّبه، مشبّهه، مجبّره، صوفیّه و... بر اثر استناد به آیات متشابه و [[سوء]] برداشت ازاین دسته آیات بوده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۶۷؛ تفسیر صحیح آیات مشکله، ص۳۱۳.</ref>؛ چنانکه خوارج با برداشت نادرست از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و مشبّهه با تفسیر ناصواب آیاتی چون {{متن قرآن|وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> و... با [[جسمانی]] دانستن [[خداوند]]، زمینه [[تفرقه]] را میان مسلمانان پدید آوردند<ref>الملل والنحل، سبحانی، ج۱، ص۵۵ـ۵۹.</ref>. | # '''[[تفسیر]] ناصواب آیات:''' [[قرآن]]، آیات خود را به دو دسته [[محکم و متشابه]] تقسیم و اعلام کرده است [[بیماردلان]] به قصد فتنهاندازی به [[آیات متشابه]] آن تمسّک میکنند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>. به [[گواهی]] [[تاریخ]]، پیدایش همه یا بسیاری از فرقههای [[فقهی]] و [[کلامی]] میان [[مسلمانان]] چون: [[خوارج]]، مصوّبه، مشبّهه، مجبّره، صوفیّه و... بر اثر استناد به آیات متشابه و [[سوء]] برداشت ازاین دسته آیات بوده است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۶۷؛ تفسیر صحیح آیات مشکله، ص۳۱۳.</ref>؛ چنانکه خوارج با برداشت نادرست از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و مشبّهه با تفسیر ناصواب آیاتی چون {{متن قرآن|وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> و... با [[جسمانی]] دانستن [[خداوند]]، زمینه [[تفرقه]] را میان مسلمانان پدید آوردند<ref>الملل والنحل، سبحانی، ج۱، ص۵۵ـ۵۹.</ref>. | ||
# '''[[شیطان]]:''' [[شیطان]] نقش مؤثری در بسیاری از تفرقهها و ستیزها، با دخالت مستقیم و غیرمستقیم خود دارد. چنانکه از نگاه [[قرآن]]، [[شیطان]] از رهگذر شرابخواری و قمار درصدد ایجاد [[دشمنی]] میان [[مردم]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. [[حضرت یوسف]] {{ع}} شکاف ایجاد شده میان خود و برادرانش را به [[شیطان]] نسبت داده است: {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بیگمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازکبین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>. | # '''[[شیطان]]:''' [[شیطان]] نقش مؤثری در بسیاری از تفرقهها و ستیزها، با دخالت مستقیم و غیرمستقیم خود دارد. چنانکه از نگاه [[قرآن]]، [[شیطان]] از رهگذر شرابخواری و قمار درصدد ایجاد [[دشمنی]] میان [[مردم]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. [[حضرت یوسف]] {{ع}} شکاف ایجاد شده میان خود و برادرانش را به [[شیطان]] نسبت داده است: {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بیگمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازکبین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>. | ||
# '''[[تفرقه]] افکنان:''' کنار هم قرار گرفتن دو گروه از [[مسلمانان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] و [[حضور]] [[اهل کتاب]] به ویژه [[یهود]] در [[مدینه]]، سبب پیدایش پدیدۀ [[نفاق]] گردید. این مسئله زمینه تفرقه و اختلاف را میانشان تشدید میکرد و سبب شد که [[پیامبر]] {{صل}} در بدو وردشان به مدینه میان مسلمانان [[عقد برادری]] و با اهل کتاب[[پیمان]] عدم دخالت در امور [[مسلمین]] ببندد<ref>مکاتیب الرسول، ج۳، ص۶ـ۵۶؛ السیرة النبویه، ابنکثیر، ج۲، ص۱۵۲ـ۱۵۸؛ ینابیعالمودّه، ج۲، ص۲۸۹ و ج۱، ص۱۷۸ ـ۱۷۹.</ref>. با این حال، گاهی [[آتش فتنه]] و اختلاف میان آنان چنان شعلهور میشد که [[حضرت]] [[مسجد]] را ترک میکرد<ref>مانند ماجرای افک و تهمت زدن به یکدیگر، که مشاجره لفظی میان اوس و خزرج در حضور پیامبر بالا گرفت، المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ السیرة النبویه، ابنهشام، ج۳، ص۳۰۰ـ۳۰۱.</ref>. [[منافقان]] که به رغم دشمنی [[باطنی]] در صف مسلمانان حضور داشتند، از هیچ کوششی برای [[تضعیف]] روحیّه مسلمانان و ایجاد تفرقه میان آنان کوتاهی نمیکردند. فعالیتهای تفرقه افکنانۀ آنان عبارت است از: عدم حضور در [[جنگها]] و ایجاد شکاف بین صفوف مسلمین<ref>سوره احزاب، آیه ۱۳، سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>، رها کردن [[جنگ]] به بهانههای واهی<ref>سوره توبه، آیه ۴۸، سوره احزاب، آیه ۱۲.</ref>، [[اهانت]] به پیامبر {{صل}} و برخی [[مهاجران]] توسط سردسته [[منافقان]] [[عبدالله بن ابی]]<ref>سوره منافقون، آیه ۸.</ref>، ساخت [[مسجد ضرار]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> به قصد زیانرسانی به [[همبستگی]] و [[اجتماع]] [[مسلمانان]]<ref>جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۳۲ـ۳۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۹ـ۱۱۰.</ref>. [[یهود]] نیز در کنار منافقان و گاه با همدستی آنان، هماره پراکندن صفوف متّحد مسلمانان را پیمیگرفتند<ref>سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref><ref>ر. ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>[[شیطان]]<ref>هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد، ص۲۱۹-۲۲۰. </ref> و [[تفرقه]] افکنی [[منافقین]]<ref>جوهری، ابوبکر، السقیفه و الفدک، ص۷۷-۸۳؛ بحار، ج ۲۸ ص۸۵ و۸۹.</ref> در جریان [[سقیفه]] و حوادث پیش از آن، نقش مهمی در مسئله [[انحراف]] و اختلاف [[امامت]] و [[ولایت امیر المؤمنین]] {{ع}} بعد از [[پیامبر]] {{صل}} داشتند<ref>ر. ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>. | # '''[[تفرقه]] افکنان:''' کنار هم قرار گرفتن دو گروه از [[مسلمانان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] و [[حضور]] [[اهل کتاب]] به ویژه [[یهود]] در [[مدینه]]، سبب پیدایش پدیدۀ [[نفاق]] گردید. این مسئله زمینه تفرقه و اختلاف را میانشان تشدید میکرد و سبب شد که [[پیامبر]] {{صل}} در بدو وردشان به مدینه میان مسلمانان [[عقد برادری]] و با اهل کتاب[[پیمان]] عدم دخالت در امور [[مسلمین]] ببندد<ref>مکاتیب الرسول، ج۳، ص۶ـ۵۶؛ السیرة النبویه، ابنکثیر، ج۲، ص۱۵۲ـ۱۵۸؛ ینابیعالمودّه، ج۲، ص۲۸۹ و ج۱، ص۱۷۸ ـ۱۷۹.</ref>. با این حال، گاهی [[آتش فتنه]] و اختلاف میان آنان چنان شعلهور میشد که [[حضرت]] [[مسجد]] را ترک میکرد<ref>مانند ماجرای افک و تهمت زدن به یکدیگر، که مشاجره لفظی میان اوس و خزرج در حضور پیامبر بالا گرفت، المیزان، ج۱۵، ص۹۹؛ السیرة النبویه، ابنهشام، ج۳، ص۳۰۰ـ۳۰۱.</ref>. [[منافقان]] که به رغم دشمنی [[باطنی]] در صف مسلمانان حضور داشتند، از هیچ کوششی برای [[تضعیف]] روحیّه مسلمانان و ایجاد تفرقه میان آنان کوتاهی نمیکردند. فعالیتهای تفرقه افکنانۀ آنان عبارت است از: عدم حضور در [[جنگها]] و ایجاد شکاف بین صفوف مسلمین<ref>سوره احزاب، آیه ۱۳، سوره توبه، آیه ۴۲.</ref>، رها کردن [[جنگ]] به بهانههای واهی<ref>سوره توبه، آیه ۴۸، سوره احزاب، آیه ۱۲.</ref>، [[اهانت]] به پیامبر {{صل}} و برخی [[مهاجران]] توسط سردسته [[منافقان]] [[عبدالله بن ابی]]<ref>سوره منافقون، آیه ۸.</ref>، ساخت [[مسجد ضرار]]<ref>سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> به قصد زیانرسانی به [[همبستگی]] و [[اجتماع]] [[مسلمانان]]<ref>جامع البیان، مج۷، ج۱۱، ص۳۲ـ۳۳؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۹ـ۱۱۰.</ref>. [[یهود]] نیز در کنار منافقان و گاه با همدستی آنان، هماره پراکندن صفوف متّحد مسلمانان را پیمیگرفتند<ref>سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref><ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>[[شیطان]]<ref>هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد، ص۲۱۹-۲۲۰. </ref> و [[تفرقه]] افکنی [[منافقین]]<ref>جوهری، ابوبکر، السقیفه و الفدک، ص۷۷-۸۳؛ بحار، ج ۲۸ ص۸۵ و۸۹.</ref> در جریان [[سقیفه]] و حوادث پیش از آن، نقش مهمی در مسئله [[انحراف]] و اختلاف [[امامت]] و [[ولایت امیر المؤمنین]] {{ع}} بعد از [[پیامبر]] {{صل}} داشتند<ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref>. | ||
== آثار زیانبار اختلاف == | == آثار زیانبار اختلاف == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
# '''[[جنگ]] و [[خونریزی]]:''' نمونهای از [[منازعات]] [[دینی]] و فرقهای که به جنگ و خونریزی منجر شده را میتوان در [[جنگهای صلیبی]] میان مسلمانان و [[مسیحیان]]، [[جنگ]] میان فرقههای [[مسلمان]] در شهرهایی چون [[ری]]، [[بغداد]] و... و صفآراییهای سنیّان با [[شیعیان]]، [[حنابله]] با [[شافعیان]]، [[اشاعره]] با معتزلیان [[مشاهده]] کرد<ref>الصحیح من سیره، ج۱، ص۶۱ـ۶۳.</ref>. قرآن هشدار میدهد که وقتی [[آتش]] [[جنگ]] برافروخته شود، فقط فتنهجویان را دربرنمیگیرد؛ بلکه همه طیفهای [[اجتماعی]] را در کام خود فرو میبرد: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و از فتنهای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمیرسد (بلکه دامنگیر همه میشود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۲۵؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۴۸۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۱ـ۵۲.</ref>. | # '''[[جنگ]] و [[خونریزی]]:''' نمونهای از [[منازعات]] [[دینی]] و فرقهای که به جنگ و خونریزی منجر شده را میتوان در [[جنگهای صلیبی]] میان مسلمانان و [[مسیحیان]]، [[جنگ]] میان فرقههای [[مسلمان]] در شهرهایی چون [[ری]]، [[بغداد]] و... و صفآراییهای سنیّان با [[شیعیان]]، [[حنابله]] با [[شافعیان]]، [[اشاعره]] با معتزلیان [[مشاهده]] کرد<ref>الصحیح من سیره، ج۱، ص۶۱ـ۶۳.</ref>. قرآن هشدار میدهد که وقتی [[آتش]] [[جنگ]] برافروخته شود، فقط فتنهجویان را دربرنمیگیرد؛ بلکه همه طیفهای [[اجتماعی]] را در کام خود فرو میبرد: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و از فتنهای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمیرسد (بلکه دامنگیر همه میشود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۲۵؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۴۸۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۱ـ۵۲.</ref>. | ||
# '''راهیافت [[ضعف]] و [[سستی]] میان صفوف [[مسلمانان]]:''' [[قرآن]] درباره هرکاری که باعث ایجاد ضعف و [[فتور]] در صفوف آنان شود، هشدار داده است؛ بدین سبب مسلمانان را از [[تفرقه]] بازمیدارد؛ زیرا تفرقه و [[ستیز]]، باعث ضعف و سستی آنان میشود: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا}}<ref>«و در هم نیفتید که سست شوید» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>. قرآن علّت [[شکست]] مسلمانان در [[جنگ اُحد]] را سستی و ضعفی که در اثر [[تنازع]] و اختلاف در آنان [[نفوذ]] کرده بود، میداند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ}}<ref>«تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید.» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۸۵۸ـ۸۵۹؛ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۱۷۴ـ۱۷۵.</ref>. | # '''راهیافت [[ضعف]] و [[سستی]] میان صفوف [[مسلمانان]]:''' [[قرآن]] درباره هرکاری که باعث ایجاد ضعف و [[فتور]] در صفوف آنان شود، هشدار داده است؛ بدین سبب مسلمانان را از [[تفرقه]] بازمیدارد؛ زیرا تفرقه و [[ستیز]]، باعث ضعف و سستی آنان میشود: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا}}<ref>«و در هم نیفتید که سست شوید» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>. قرآن علّت [[شکست]] مسلمانان در [[جنگ اُحد]] را سستی و ضعفی که در اثر [[تنازع]] و اختلاف در آنان [[نفوذ]] کرده بود، میداند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ}}<ref>«تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید.» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۸۵۸ـ۸۵۹؛ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۱۷۴ـ۱۷۵.</ref>. | ||
# '''فرو ریختن [[هیمنه]] مسلمانان:''' قرآن تصریح میکند که اختلاف [[هیبت]] مسلمانان را در چشم [[دشمنان]] فرومیریزد و به دشمنان جرأت میدهد تا به آنان [[هجوم]] برند: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ}}<ref>«و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود» سوره انفال، آیه ۴۶؛ غریب القرآن، ص۱۶۶؛ مجمعالبحرین، ج۲، ص۲۳۷.</ref><ref>ر. ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref> | # '''فرو ریختن [[هیمنه]] مسلمانان:''' قرآن تصریح میکند که اختلاف [[هیبت]] مسلمانان را در چشم [[دشمنان]] فرومیریزد و به دشمنان جرأت میدهد تا به آنان [[هجوم]] برند: {{متن قرآن|وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ}}<ref>«و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود» سوره انفال، آیه ۴۶؛ غریب القرآن، ص۱۶۶؛ مجمعالبحرین، ج۲، ص۲۳۷.</ref><ref>ر.ک: نصیری، علی، مقاله «اختلاف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.</ref> | ||
== [[پیامبر]] و [[امام]]، [[مرجع حل اختلافات]] == | == [[پیامبر]] و [[امام]]، [[مرجع حل اختلافات]] == | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
از آنجا که اختلاف بین [[مردم]] از نوع [[اختلافات]] منفی و امری [[مذموم]] و نامطلوب است، [[رفع اختلاف]] از بین مردم امری مطلوب و [[پسندیده]] است که قرآن برای آن راهحلهایی ارائه کرده است. این موضوع تا آنجا اهمیت دارد که در [[جهان]] دیگر [[خداوند]] بین بندگانش [[قضاوت]] خواهد کرد: {{متن قرآن|فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.</ref>. | از آنجا که اختلاف بین [[مردم]] از نوع [[اختلافات]] منفی و امری [[مذموم]] و نامطلوب است، [[رفع اختلاف]] از بین مردم امری مطلوب و [[پسندیده]] است که قرآن برای آن راهحلهایی ارائه کرده است. این موضوع تا آنجا اهمیت دارد که در [[جهان]] دیگر [[خداوند]] بین بندگانش [[قضاوت]] خواهد کرد: {{متن قرآن|فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.</ref>. | ||
از جملۀ راه حلهای رفع اختلاف بین مردم، [[داوری]] بر اساس [[کلام خداوند]] است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۶۴.</ref>، [[قرآن کریم]] از سویی داوری بردن نزد [[حاکمان ستمگر]] را [[نهی]] کرده است<ref>سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> و از سویی دیگر قرآن [[مرجع]] حل اختلافهای اجتماعی را در درجۀ اول [[پیامبران]] معرفی میکند<ref>سوره نور، آیه ۴۸.</ref> به گونهای که [[مؤمنان]] پس از [[داوری]] آنها به [[آرامش]] برسند و دغدغهای نداشته باشند<ref>سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>؛ زیرا براساس [[کلام خدا]] [[قضاوت]] کرده و [[حق]] را از [[باطل]] جدا میسازند<ref>ر. ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۵۲-۵۳.</ref> و در [[درجه]] دوم [[امامان]] و [[پیشوایان معصوم]] هستند. به این بیان که آنها چون [[جانشین پیامبر]] {{صل}} هستند تمام [[شئون]] و [[مناصب]] ایشان را به جز [[نبوت]] دارا هستند<ref>حدیث منزلت متفق علیه بین الفریقین: «یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی»، صحیح بخاری: ج ۵ ص۲۴؛ صحیح مسلم: ج ۴ ص۱۸۷۰، حدیث ۲۴۰۴؛ هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد، ج ۲ ص۵۶۹؛ کافی: ج ۸ ص۱۰۷.</ref>. یکی از [[مقامات]] [[امامان معصوم]] [[وجوب]] اطاعتی است که [[خدا]] در [[قرآن]] به آن اشاره کرده است<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و یکی از مصادیق [[وجوب اطاعت]]، [[پیروی]] از داوریها و قضاوتهای آنان است. | از جملۀ راه حلهای رفع اختلاف بین مردم، [[داوری]] بر اساس [[کلام خداوند]] است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۶۴.</ref>، [[قرآن کریم]] از سویی داوری بردن نزد [[حاکمان ستمگر]] را [[نهی]] کرده است<ref>سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> و از سویی دیگر قرآن [[مرجع]] حل اختلافهای اجتماعی را در درجۀ اول [[پیامبران]] معرفی میکند<ref>سوره نور، آیه ۴۸.</ref> به گونهای که [[مؤمنان]] پس از [[داوری]] آنها به [[آرامش]] برسند و دغدغهای نداشته باشند<ref>سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>؛ زیرا براساس [[کلام خدا]] [[قضاوت]] کرده و [[حق]] را از [[باطل]] جدا میسازند<ref>ر.ک: نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۵۲-۵۳.</ref> و در [[درجه]] دوم [[امامان]] و [[پیشوایان معصوم]] هستند. به این بیان که آنها چون [[جانشین پیامبر]] {{صل}} هستند تمام [[شئون]] و [[مناصب]] ایشان را به جز [[نبوت]] دارا هستند<ref>حدیث منزلت متفق علیه بین الفریقین: «یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی»، صحیح بخاری: ج ۵ ص۲۴؛ صحیح مسلم: ج ۴ ص۱۸۷۰، حدیث ۲۴۰۴؛ هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد، ج ۲ ص۵۶۹؛ کافی: ج ۸ ص۱۰۷.</ref>. یکی از [[مقامات]] [[امامان معصوم]] [[وجوب]] اطاعتی است که [[خدا]] در [[قرآن]] به آن اشاره کرده است<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و یکی از مصادیق [[وجوب اطاعت]]، [[پیروی]] از داوریها و قضاوتهای آنان است. | ||
این [[مرجعیت]] رفع مشاجرات را هم [[متکلمین اسلامی]] یکی از مناصب [[جانشینان]] پیامبران و هم [[فقیهان]] یکی از [[وظایف]] [[فقیه جامع الشرایط]] در [[عصر]] [[غیبت امام زمان]] {{ع}} برشمردهاند<ref> انصاری، شیخ مرتضی، المکاسب، ص۱۵۳.</ref><ref>ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۹۳-۱۱۸؛ همچنین رک: امامت پژوهی(بررسی دیدگاه امامیه، معتزله، اشاعره)، به کوشش جمعی از نویسندگان، ص۶۵-۶۸.</ref> | این [[مرجعیت]] رفع مشاجرات را هم [[متکلمین اسلامی]] یکی از مناصب [[جانشینان]] پیامبران و هم [[فقیهان]] یکی از [[وظایف]] [[فقیه جامع الشرایط]] در [[عصر]] [[غیبت امام زمان]] {{ع}} برشمردهاند<ref> انصاری، شیخ مرتضی، المکاسب، ص۱۵۳.</ref><ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۹۳-۱۱۸؛ همچنین رک: امامت پژوهی(بررسی دیدگاه امامیه، معتزله، اشاعره)، به کوشش جمعی از نویسندگان، ص۶۵-۶۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |