بحث:اثبات عصمت امام در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←کیفیت استدلال
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
=== کیفیت استدلال === | === کیفیت استدلال === | ||
در این [[آیه]] [[اطاعت از اولی الامر]] در [[سیاق]] [[اطاعت خداوند]] و [[اطاعت رسول]] قرار گرفته است، [[بدیهی]] است اطاعت از خدا و [[رسول]] به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی [[واجب]] است؛ بنابراین [[اطاعت اولی الامر]] هم علیالاطلاق و بدون قید و شرط واجب است. از سوی دیگر [[اطاعت]] مطلق مستلزم [[معصوم]] بودن [[اولی الامر]] از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]] است زیرا [[پیروی]] و [[فرمانبرداری]] بیچون و چرا تنها از فردی واجب میشود که از هر گونه خطا و [[لغزش]] [[پاک]] و مبرا باشد و [[خداوند]] هرگز [[اطاعت از غیر معصوم]] را به صورت مطلق واجب نمیکند<ref>دلائل الصدق، ج ۲، ص۱۷-۱۸؛ مناهج الیقین، ص۴۷۵. و الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، ج ۲، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۰۷-۱۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۱.</ref> | از دیدگاه مفسران شیعه در دلالت [[آیه]] بر [[عصمت]] [[اولی الامر]] تردیدی وجود ندارد. دلالت آیه بر عصمت اولی الامر به دو گونه تقریر شده است: | ||
'''تقریر اول''': هر گاه [[خداوند]] به [[اطاعت]] بیقید و شرط از کسی [[فرمان]] دهد، آن فرد [[معصوم]] خواهد بود<ref>{{عربی|لا يجوز إيجاب طاعة أحد مطلقا إلا من كان معصوما مأمونا منه السهو و الغلط. و ليس ذلك بحاصل في أولي الأمر و لا العلماء، و إنما هو واجب في الائمة الذين دلت الآية على عصمتهم و طهارتهم}}، التبیان، ج۳، ص۲۳۶، و مجمع البیان، ج۲، ص۶۴.</ref>؛ زیرا در این مطلب تردیدی نیست که خداوند انجام [[گناه]] را برای کسی روا نمیدارد و آن را نمیپسندد. به عبارت دیگر، گناه، مورد [[نهی]] خداوند است؛ نه مورد امر او. | |||
از طرفی، اگر [[اولوالامر]] معصوم نباشد احتمال اینکه در امر یا نهی خود مرتکب [[خطا]] شوند و دیگران را به انجام گناه فرا خوانند وجود دارد. حال اگر چنین موردی پیش آید، از یک طرف باید از او اطاعت کرد؛ چون بر اساس آیه مورد بحث، اطاعت از [[اولوالأمر]]، بیقید و شرط، [[واجب]] است و از طرف دیگر نباید از او اطاعت کرد؛ چون مستلزم گناه است که مورد [[نهی الهی]] است<ref>{{عربی|إنه تعالى اوجب طاعة أولي الأمر على الإطلاق كطاعته و طاعة الرسول، و هو لا يتم إلا بعصمة أولي الأمر، فإن غير المعصوم قد يأمر بمعصية و تحرم طاعته فيها، فلو وجبت ايضا اجتمع الضدان: وجوب طاعته و حرمتها}}، دلائل الصدق، ج۲، ص۱۷.</ref>. | |||
'''اشکال''': اگر چه [[اطاعت از اولی الامر]] به صورت مطلق واجب شده است، ولی اولاً: [[عقل]]، اطاعت از کسی را که به [[معصیت خداوند]] [[دستور]] میدهد جائز نمیداند. ثانیاً: در [[حدیث نبوی]] مشهور تصریح شده است که: {{متن حدیث|لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ}}؛ در [[معصیت]] [[خالق]] نباید از مخلوق [[اطاعت]] کرد. | |||
این دو قاعده [[عقلی]] و [[نقلی]]، اطلاق [[آیه]] را [[مقید]] میکنند و مفاد آیه این خواهد شد که [[اطاعت از اولی الامر]] در غیر [[معصیت خداوند]] [[واجب]] است. در این صورت آیه بر [[عصمت]] [[اولی الامر]] دلالتی ندارد. | |||
'''پاسخ:''' در دو قاعده عقلی و نقلی یاد شده تردیدی نیست، ولی باید توجه داشت که هرگاه مطلبی از اهمیت ویژهای برخوردار باشد، مقتضای [[لطف الهی]] این است که [[مکلفان]] را بر آن متنبه سازد؛ چنان که [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} به [[حکم عقل]] واجب است، با این حال چون مسئله دارای اهمیت بسیار است، در [[آیات]] متعدد به آن توجه شده است. چنین [[اوامر]] یا [[نواهی]] را در اصطلاح، [[اوامر و نواهی]] ارشادی میگویند. | |||
[[قرآن کریم]] این روش را در مورد دیگری که اهمیت آن در حد مسئله مورد بحث ما نیست به کار گرفته است؛ چنان که در مورد [[احسان به پدر و مادر]] که از مستقلات عقلیه است، نخست [[مؤمنان]] را به آن توصیه میکند، آن گاه یادآور میشود که اگر [[پدر]] و [[مادر]]، [[انسان]] را به [[شرک]] برانگیزند نباید از آنان اطاعت کرد و چنین احسانی نسبت به آنان [[پسندیده]] نخواهد بود: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا}}<ref>«و به آدمی سپردهایم به پدر و مادرش نکویی کند و اگر در تو کوشیدند تا چیزی را که دانشی درباره آن نداری شریک من سازی، از آن دو فرمان نبر!» سوره عنکبوت، آیه ۸.</ref>. | |||
در اینجا با اینکه دایره اطاعت از پدر و مادر محدود به [[فرزندان]] است نه کل [[جامعه اسلامی]] و از طرفی، معصیتی که فرض شده است [[شرک به خداوند]] است که از بزرگترین [[گناهان]] است و در ناروایی آن تردیدی نیست، اما [[خداوند]] مکلفان را نسبت به آن هشدار داده است. اگر در [[اولی الامر]] نیز احتمال [[خطا]] وجود داشت، یعنی احتمال داشت که افراد را به [[معصیت خداوند]] [[دستور]] دهند، به طریق اولی چنین هشداری لازم بود<ref>{{عربی|أن الله سبحانه ابان ما هو اوضح من القيد فيما هو دون هذه الطاعة المفترضة كقوله: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا}}، فما بانه لم يظهر شيئا من هذه القيود في آية تشتمل على اسّ اساس الدين و اليها تنتهي عامة اعراق السعادة الإنسانية}}، المیزان، ج۴، ص۳۹۱.</ref>. از نبود چنین هشداری روشن میشود که [[حکم الهی]] به [[اطاعت از اولی الامر]]، واقعاً مطلق است و اطلاق آن جز با [[عصمت]] اولی الامر قابل توجیه نیست. | |||
'''تقریر دوم''': در این [[آیه]]، [[اولی الأمر]] بر [[رسول]] عطف شده است؛ بدون اینکه فعل {{متن قرآن|أَطِيعُوا}} تکرار شود. این مطلب گویای این [[حقیقت]] است که [[اطاعت از اولی الأمر]] با [[اطاعت از رسول]] هیچگونه تفاوتی ندارد؛ یعنی همان گونه که [[رسول خدا]] بر [[جامعه]] [[ولایت]] دارد و [[اطاعت]] از او به [[دلیل]] ویژگی عصمت، بیقید و شرط، [[واجب]] است، اطاعت از اولی الأمر نیز بیقید و شرط واجب است؛ زیرا آنان نیز از ویژگی عصمت برخوردار هستند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۶۴؛ المیزان، ج۴، ص۳۹۱.</ref>. | |||
«[[خداوند تعالی]] چون [[اطاعت اولی الامر]] را با [[طاعت]] رسول و طاعت خود مقرون کرد، چنان که قدیم تعالی منزه است از همه [[قبایح]] و رسول {{صل}} [[معصوم]] و [[مطهر]] از همه [[معاصی]] [[کبیره]] و [[صغیره]]، اولی الأمر باید تا همچنین باشد، که [[حکمت]] از [[کلام]] [[حکیم]] این واجب کند»<ref>تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۵، ص۴۰۹. {{عربی|لم يكرر اطيعوا اشارة إلى تعيين اولى الأمر و ان اولي الامر من كان شأنه شأن الرسول، و امره امره، و طاعته طاعته، حتى لا يكون لكل طاعة غير طاعة الآخر}}. بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج۲، ص۲۹-۳۰.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۵۲-۶۰.</ref> | |||
خلاصه اینکه در این [[آیه]] [[اطاعت از اولی الامر]] در [[سیاق]] [[اطاعت خداوند]] و [[اطاعت رسول]] قرار گرفته است، [[بدیهی]] است اطاعت از خدا و [[رسول]] به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی [[واجب]] است؛ بنابراین [[اطاعت اولی الامر]] هم علیالاطلاق و بدون قید و شرط واجب است. از سوی دیگر [[اطاعت]] مطلق مستلزم [[معصوم]] بودن [[اولی الامر]] از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]] است زیرا [[پیروی]] و [[فرمانبرداری]] بیچون و چرا تنها از فردی واجب میشود که از هر گونه خطا و [[لغزش]] [[پاک]] و مبرا باشد و [[خداوند]] هرگز [[اطاعت از غیر معصوم]] را به صورت مطلق واجب نمیکند<ref>دلائل الصدق، ج ۲، ص۱۷-۱۸؛ مناهج الیقین، ص۴۷۵. و الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، ج ۲، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۰۷-۱۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۱.</ref> | |||
=== مصداق شناسی [[اولی الامر]] === | === مصداق شناسی [[اولی الامر]] === |