پرش به محتوا

ثابت بن قیس بن خطیم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷: خط ۷:
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
وی از [[بنو ظفر]]، تیره‌ای از [[اوس]] است. مادرش به نام [[عقرب بن معاذ بن عمان اشهلی|عقرب]]، دختر [[معاذ بن عمان أشهلی]]، از [[بیعت کنندگان]] با [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۲؛ ابن حبیب بغدادی، المبحر، ص۳۹۷ و از او ابن اثیر، اسد الغابه، ج۷، ص۱۹۴.</ref> و پدرش [[قیس بن خطیم]]، از [[شاعران]] بنام [[جاهلی]] بود. رسول خدا {{صل}} در [[مکه]] از او خواست [[مسلمان]] شود، ولی او در پی فرصتی دیگر، به [[مدینه]] آمد و پیش از [[هجرت رسول خدا]] {{صل}} در نبردی میان [[اوس و خزرج]] در حال [[کفر]] کشته شد<ref>برای آگاهی بیشتر از شرح حال قیس، ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۲۷.</ref>. ثابت در شمار [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱.</ref> که در [[غزوه احد]] (در شمار ثابت قدمان صحنه [[نبرد]] بود) و در برابر رسول خدا {{صل}} [[شمشیر]] زد، [[دوازده]] جراحت برداشت و آن [[حضرت]] در آن [[غزوه]] وی را حاسر ([[رزمنده]] بدون [[زره]] در میدان نبرد) نامید. او همچنین در غزوه‌های پس از [[احد]] حاضر شد، اما دانسته نیست چرا [[سیره]] نگاران از وی در نبردهای رسول خدا {{صل}} نامی نبرده‌اند. هنگامی که [[عثمان]]، [[سعید بن عاص]] را در پی [[شکایت]] [[مردم کوفه]] از آن [[شهر]] فراخواند، ثابت سمت [[جانشینی]] او را در [[کوفه]] بر عهده داشت، که [[کمیل بن زیاد]] به دستور [[مالک اشتر]] وی را از کوفه [[اخراج]] کرد و پس از آن، مردم کوفه [[ابوموسی اشعری]] را برگزیدند<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۱۶۹.</ref>. همو [[کارگزار امام علی]] {{ع}} در [[مدائن]] بود تا زمانی که [[مغیره]]، [[والی]] [[معاویه]] در کوفه، وی را برکنار کرد. ثابت در نبردهای [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در کنار [[امام علی]] جنگید و (در برابر معاویه) سخت [[سرکش]] بود و معاویه از وی ناراحت بود. [[انصار]] در [[اعتراض]] به قطع مستمری‌شان به مدت دو یا سه سال از سوی معاویه، در [[مسجد]] بنوفر برای فرستادن نامه‌ای دسته جمعی بر وی [[اجتماع]] کرده بودند، که ثابت از آنان خواست یک تن به این کار [[اقدام]] کند تا در صورت پیشامد [[ناگواری]] اسامی آنان نزد [[معاویه]] نباشد و در پاسخ، مطلبی ناخوشایند [[انصار]] ننویسد و سرانجام خود برای [[دفاع]] از انصار حاضر شد با معاویه [[گفتگو]] کند. او در نامه‌ای به معاویه، با مقدم داشتن نام خود بر نام وی، مطالبی از جمله [[یاری]] [[رسول خدا]] {{صل}} را به وی گوشزد کرد و گفت: [[حقوق]] ما را قطع کرده‌ای و بر ما [[ستم]] رواداشته‌ای، در حالی که ما گناهی جز یاری رسول خدا {{صل}} نداشته‌ایم. معاویه [[نامه]] وی را به [[یزید]] داد تا بخواند و از وی [[مشورت]] خواست. یزید پیشنهاد داد ثابت را روبه روی منزلش به دار آویزند، ولی نظر بزرگان [[شام]]، احضار وی به شام و به دار آویختن وی در برابر [[پیروان]] معاویه و اشراف شام بود. معاویه در نامه‌ای به وی، سه [[روز]] مهلت خواست و پاسخ ثابت را برخاسته از [[اضطراب]] و [[بی‌قراری]] او از خلافتش دانست و یادآور شد او در فتنه‌ای قرار گرفته که خود را شهره و افشا کرده است. [[ثابت]] پاسخ وی را برای انصار خواند و روز چهارم از عطای معاویه برخوردار شدند. براساس [[روایت]] [[عمر بن قتاده]]، ثابت نزد معاویه رفت، دو ماه آنجا بود، ولی معاویه اعتنایی به وی نکرد تا اینکه برای بازگشت اجازه خواست. معاویه صد هزار درهم برای وی فرستاد و ثابت آنها را در [[منزل]] معاویه گذاشت و خارج شد. ثابت در دوره معاویه درگذشت<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی (م ۴۶۲)، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۷ و ۱۸۸ و از او ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۳۶-۱۳۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۱۰</ref> و از او روایتی نقل نشده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. سه فرزند ثابت از [[أم حبیب بن قیس بن یزید ظفری|أم حبیب]] دختر [[قیس بن یزید ظفری]] به نام‌های [[عمر بن ثابت بن قیس بن خطیم|عمر]]، [[محمد بن ثابت بن قیس بن خطیم|محمد]] و [[یزید بن ثابت بن قیس بن خطیم|یزید]] در [[ذی حجه]] [[سال]] ۶۳ در [[نبرد]] [[حره]] کشته شدند و از آنان نسلی باقی نماند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۹۹.</ref>. فرزند دیگرش (نواده وی) به نام [[عدی بن ابان بن ثابت]] از [[راویان]] مورد [[اعتماد]] است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱ و از او ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۵۰؛ اختلاف نظر درباره نسب عدی بن ثابت را بنگرید: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۱۰.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ثابت بن قیس بن خطیم»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۰۱ - ۳۰۲.</ref>
وی از [[بنو ظفر]]، تیره‌ای از [[اوس]] است. مادرش به نام [[عقرب بن معاذ بن عمان اشهلی|عقرب]]، دختر [[معاذ بن عمان أشهلی]]، از [[بیعت کنندگان]] با [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۲؛ ابن حبیب بغدادی، المبحر، ص۳۹۷ و از او ابن اثیر، اسد الغابه، ج۷، ص۱۹۴.</ref> و پدرش [[قیس بن خطیم]]، از [[شاعران]] بنام [[جاهلی]] بود. رسول خدا {{صل}} در [[مکه]] از او خواست [[مسلمان]] شود، ولی او در پی فرصتی دیگر، به [[مدینه]] آمد و پیش از [[هجرت رسول خدا]] {{صل}} در نبردی میان [[اوس و خزرج]] در حال [[کفر]] کشته شد<ref>برای آگاهی بیشتر از شرح حال قیس، ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۳، ص۲۷.</ref>. ثابت در شمار [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱.</ref> که در [[غزوه احد]] (در شمار ثابت قدمان صحنه [[نبرد]] بود) و در برابر رسول خدا {{صل}} [[شمشیر]] زد، [[دوازده]] جراحت برداشت و آن [[حضرت]] در آن [[غزوه]] وی را حاسر ([[رزمنده]] بدون [[زره]] در میدان نبرد) نامید. او همچنین در غزوه‌های پس از [[احد]] حاضر شد، اما دانسته نیست چرا [[سیره]] نگاران از وی در نبردهای رسول خدا {{صل}} نامی نبرده‌اند. هنگامی که [[عثمان]]، [[سعید بن عاص]] را در پی [[شکایت]] [[مردم کوفه]] از آن [[شهر]] فراخواند، ثابت سمت [[جانشینی]] او را در [[کوفه]] بر عهده داشت، که [[کمیل بن زیاد]] به دستور [[مالک اشتر]] وی را از کوفه [[اخراج]] کرد و پس از آن، مردم کوفه [[ابوموسی اشعری]] را برگزیدند<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۱۶۹.</ref>. همو [[کارگزار امام علی]] {{ع}} در [[مدائن]] بود تا زمانی که [[مغیره]]، [[والی]] [[معاویه]] در کوفه، وی را برکنار کرد. ثابت در نبردهای [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در کنار [[امام علی]] جنگید و (در برابر معاویه) سخت [[سرکش]] بود و معاویه از وی ناراحت بود. [[انصار]] در [[اعتراض]] به قطع مستمری‌شان به مدت دو یا سه سال از سوی معاویه، در [[مسجد]] بنوفر برای فرستادن نامه‌ای دسته جمعی بر وی [[اجتماع]] کرده بودند، که ثابت از آنان خواست یک تن به این کار [[اقدام]] کند تا در صورت پیشامد [[ناگواری]] اسامی آنان نزد [[معاویه]] نباشد و در پاسخ، مطلبی ناخوشایند [[انصار]] ننویسد و سرانجام خود برای [[دفاع]] از انصار حاضر شد با معاویه [[گفتگو]] کند. او در نامه‌ای به معاویه، با مقدم داشتن نام خود بر نام وی، مطالبی از جمله [[یاری]] [[رسول خدا]] {{صل}} را به وی گوشزد کرد و گفت: [[حقوق]] ما را قطع کرده‌ای و بر ما [[ستم]] رواداشته‌ای، در حالی که ما گناهی جز یاری رسول خدا {{صل}} نداشته‌ایم. معاویه [[نامه]] وی را به [[یزید]] داد تا بخواند و از وی [[مشورت]] خواست. یزید پیشنهاد داد ثابت را روبه روی منزلش به دار آویزند، ولی نظر بزرگان [[شام]]، احضار وی به شام و به دار آویختن وی در برابر [[پیروان]] معاویه و اشراف شام بود. معاویه در نامه‌ای به وی، سه [[روز]] مهلت خواست و پاسخ ثابت را برخاسته از [[اضطراب]] و [[بی‌قراری]] او از خلافتش دانست و یادآور شد او در فتنه‌ای قرار گرفته که خود را شهره و افشا کرده است. [[ثابت]] پاسخ وی را برای انصار خواند و روز چهارم از عطای معاویه برخوردار شدند. براساس [[روایت]] [[عمر بن قتاده]]، ثابت نزد معاویه رفت، دو ماه آنجا بود، ولی معاویه اعتنایی به وی نکرد تا اینکه برای بازگشت اجازه خواست. معاویه صد هزار درهم برای وی فرستاد و ثابت آنها را در [[منزل]] معاویه گذاشت و خارج شد. ثابت در دوره معاویه درگذشت<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی (م ۴۶۲)، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۷ و ۱۸۸ و از او ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۳۶-۱۳۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۱۰</ref> و از او روایتی نقل نشده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. سه فرزند ثابت از [[أم حبیب بن قیس بن یزید ظفری|أم حبیب]] دختر [[قیس بن یزید ظفری]] به نام‌های [[عمر بن ثابت بن قیس بن خطیم|عمر]]، [[محمد بن ثابت بن قیس بن خطیم|محمد]] و [[یزید بن ثابت بن قیس بن خطیم|یزید]] در [[ذی حجه]] [[سال]] ۶۳ در [[نبرد]] [[حره]] کشته شدند و از آنان نسلی باقی نماند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۹۹.</ref>. فرزند دیگرش (نواده وی) به نام [[عدی بن ابان بن ثابت]] از [[راویان]] مورد [[اعتماد]] است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۸۱ و از او ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۵۰؛ اختلاف نظر درباره نسب عدی بن ثابت را بنگرید: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۱۰.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ثابت بن قیس بن خطیم»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۰۱ - ۳۰۲.</ref>
==[[ثابت بن قیس]] [[کارگزار]] [[مدائن]]==
[[ثابت بن قیس بن خطیم بن عدی ظفری]]، [[خزرجی]]، [[انصاری]] را جزو افرادی معرفی کرده‌اند که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} او را بر مدائن گمارد. وی در [[اُحُد]] و جنگ‌های بعد از آن همراه [[پیامبر]]{{صل}} بود<ref>قمی، الکنی و الالقاب، ج۳، ص۱۷۳.</ref>. پیامبر او را در [[اُحد]] حاسر (جنگجوی بی‌زره) نامید و می‌فرمود: ای حاسر بیا ای حاسر عقب برو و او در برابر حضرت [[جنگ]] می‌کرد. او مردی با [[صلابت]] و [[قوی]] بود<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۳۷.</ref>.
[[ابن اثیر]] می‌نویسد: ثابت بن قیس در [[احد]] [[دوازده]] جراحت برداشت او همراه علی{{ع}} در [[جنگ جمل]]، [[صفین]]، [[نهروان]] حضور داشت و او را بر مدائن گمارد و در [[زمان معاویه]] از [[دنیا]] رفت<ref>ابن اثیر، أسدالغابة (هفت جلدی)، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. سه فرزندش «عمر»، «محمد» و «یزید» در [[واقعه حرّه]] کشته شدند و فرزندش «عدی» از [[راویان]] است<ref>ابن اثیر، أسدالغابة (هفت جلدی)، ج۱، ص۲۷۴؛ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۱، ص۱۲۸، شماره ۲۴۶.</ref>.
او را برای مدتی [[سعید بن عاص]] [[جانشین]] خود در [[کوفه]] قرار داد.
[[حکومت]] وی بر مدائن تا [[زمان]] ورود [[مغیرة بن شعبه]] به کوفه ادامه داشت و [[معاویه]] از او [[پرهیز]] می‌کرد و به خاطر همراهی‌اش با علی{{ع}} در [[جنگ‌ها]]، از او ناراحت بود<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۹.</ref>.
ثابت روزی به [[منزل]] خود رفت متوجه شد که [[انصار]] در [[مسجد]] [[بنی ظفر]] جمع شده می‌خواهند برای معاویه نامه‌ای نوشته در باره حقوقشان که برای مرتبه اول، دو یا سه سال قطع شده بود و به آنها معاویه چیزی نداده بود توضیح دهند. [[ثابت]] گفت: این چیست؟ گفتند می‌خواهیم نامه‌ای به معاویه بنویسیم. گفت: چه نیازی است که گروهی به او [[نامه]] بنویسند و همه نام‌ها به دست او بیفتد، بلکه اگر یکی از ما به معاویه نامه بنویسد و احیاناً چنانچه برای همان یکی مشکلی پیش بیاید بهتر است تا برای تمام شما. گفتند: چه کسی است که [[جان]] خود را برای ما [[فدا]] می‌کند؟ گفت: من، گفتند: انجام ده! او نامه‌ای به [[معاویه]] نوشت و در آغاز آن نام خود را نگاشت و نکاتی را ذکر کرد از جمله [[یاری رساندن]] [[انصار]] به [[پیامبر]]{{صل}} و جز آن و گفت: [[حقوق]] ما را نگه داشتی و به حقوق ما [[تجاوز]] کردی و به ما [[ستم]] نمودی و برای ما گناهی نیست جز [[یاری]] [[رسول خدا]]{{صل}}.
هنگامی که نام وی را به معاویه دادند آن را به [[یزید]] داد که بخواند سپس از یزید پرسید که نظرت چیست؟ گفت [[پیام]] می‌دهی و او را بر در خانه‌اش به دار میزنی. آنگاه بزرگان [[شام]] را خواست و با آنان [[مشورت]] کرد. گفتند: بفرست تا او را به اینجا بیاورند و بزرگان پیروانت او را دیده سپس او را به دار بزن. پرسید آیا نظر دیگری جز این ندارید؟ گفتند: نه! آنگاه به ثابت نوشت، نوشته تو را متوجه شدم و آن چه نسبت به پیامبر ذکر کردی و دانستم که [[ناراحتی]] (تو) به سبب موقعیت من است و فتنه‌ای که خود را به آن مشهور ساختی. به من سه [[روز]] مهلت بده. [[نامه]] را به ثابت دادند و او نامه را از برای قومش خواند و عطا و حقوق آنها را در روز چهارم دادند <ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۹؛ خطیب، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۸۷.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 321-323.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش