تمدن در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'خلاء' به 'خلأ'
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - 'خلاء' به 'خلأ') |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''تمدن''' از واژه مدینه گرفته شده و [[اسلام]] تمدن را نوعی خاص از [[پیشرفت]] مادی و معنوی میداند. در [[مکه]] و با آغاز [[بعثت]]، زمینههای [[تمدن اسلامی]] برپایه [[قرآن]] شکل گرفت. با [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[مدینه]] و برپایی [[حکومت]] و وجود فضای امن در این شهر، بسترهای تمدن جدید بیشتر فراهم گردید. نظام تمدنی شامل [[عقاید]]، [[اخلاق]]، [[اقتصاد]] و [[سیاست]] و ... است و بازتاب تعالیم [[قرآن]] در تمدن اسلامی در قالب آموزش، [[شعر]] و ادبیات، هنر و .. جلوهگر است. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۱۹: | خط ۲۱: | ||
در تفکیک میان تمدن و [[فرهنگ]] گفته شده که فرهنگ به جلوههای زندگی مانند [[دین]]، هنر، [[ادبیات]] و هدفهای [[اخلاقی]] اختصاص دارد و تمدن شامل سازمان کامل جامعه و [[نظامهای اجتماعی]] و [[فنون]] کار و ابزار مادی است که [[انسان]] برای [[تسلط]] بر شرایط زندگی خویش پدید میآورد.<ref>فرهنگ علوم اجتماعی، جولیوس گولد، ص ۲۶۹.</ref> [[علامه جعفری]] ضمن تفکیک دو مفهوم یاد شده، با رویکردی ارزش مدارانه تمدن را [[تشکل]] هماهنگ [[انسانها]] در [[حیات]] معقول به همراه [[روابط]] عادلانه و اشتراک همه افراد و گروهها در پیشبرد اهداف مادی و [[معنوی]] انسانها در همه ابعاد مثبت تعریف میکند؛<ref>ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج ۵، ص ۱۶۱.</ref> ولی از دید او فرهنگ، روشهایی است که انسانها برای کیفیت زندگی خود برمی گزینند و با گذشت زمان و کمک عوامل طبیعی، پدیدههای [[روانی]] و رویدادهای اثرگذار در حیات یک جامعه پدید میآید<ref> ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳.</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | در تفکیک میان تمدن و [[فرهنگ]] گفته شده که فرهنگ به جلوههای زندگی مانند [[دین]]، هنر، [[ادبیات]] و هدفهای [[اخلاقی]] اختصاص دارد و تمدن شامل سازمان کامل جامعه و [[نظامهای اجتماعی]] و [[فنون]] کار و ابزار مادی است که [[انسان]] برای [[تسلط]] بر شرایط زندگی خویش پدید میآورد.<ref>فرهنگ علوم اجتماعی، جولیوس گولد، ص ۲۶۹.</ref> [[علامه جعفری]] ضمن تفکیک دو مفهوم یاد شده، با رویکردی ارزش مدارانه تمدن را [[تشکل]] هماهنگ [[انسانها]] در [[حیات]] معقول به همراه [[روابط]] عادلانه و اشتراک همه افراد و گروهها در پیشبرد اهداف مادی و [[معنوی]] انسانها در همه ابعاد مثبت تعریف میکند؛<ref>ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج ۵، ص ۱۶۱.</ref> ولی از دید او فرهنگ، روشهایی است که انسانها برای کیفیت زندگی خود برمی گزینند و با گذشت زمان و کمک عوامل طبیعی، پدیدههای [[روانی]] و رویدادهای اثرگذار در حیات یک جامعه پدید میآید<ref> ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳.</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
== تمدن در شبه جزیره مقارن | == تمدن در شبه جزیره مقارن عصر نزول == | ||
طبیعت گرم، بیابانی و کم آب [[شبه جزیره عربستان]]، اوضاعی سخت و روحیهای [[خشن]] برای عموم ساکنان آن به ویژه صحرانشینان پدید آورده بود. مراکز تجمع [[مردم عرب]] معمولاً کنار چشمهها و چاهها بود که محلی برای تهیه آب و غذا برای کاروانهای تجاری نیز به شمار میرفت. شرایط یاد شده زمینه [[کشاورزی]] را به عنوان اصل [[تمدن]] <ref>تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۴.</ref> در بسیاری مناطق از آنان گرفته و [[اقتصاد]] [[عرب]] بیشتر به [[تجارت]] تکیه داشت.<ref>المفصل، ج ۸، ص ۱۷۵.</ref> | |||
وجود [[عقاید]] و رفتارهای ابتدایی همچون: | وجود [[عقاید]] و رفتارهای ابتدایی همچون: | ||
خط ۵۰: | خط ۵۲: | ||
== [[نظام]] تمدن [[قرآنی]] == | == [[نظام]] تمدن [[قرآنی]] == | ||
قرآن در ابعاد مختلف به پالایش دستاوردهای [[تمدنی]] پیشین و تأسیس عناصر جدید | قرآن در ابعاد مختلف به پالایش دستاوردهای [[تمدنی]] پیشین و تأسیس عناصر جدید تمدنیدست زد که سرانجام آن پیدایش [[تمدن اسلامی]] در سالهای بعد بود. نظام تمدن اسلامی بر پایه ارکان و عناصر گوناگونی [[استوار]] گردید که [[تعالیم قرآن]] در ایجاد آنها تأثیر فراوان داشته است.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
=== [[عقاید]] === | === [[عقاید]] === | ||
قرآن آموزه [[توحید]] را سنگ بنای تمدن اسلامی و منشأ پیدایش همه مظاهر [[تمدن بشری]] را [[خداوند]] میشناسد.<ref>تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۲۲۷.</ref> در نگاه قرآن از یک سو خداوند سرچشمه همه [[خیرات]] و [[پروردگار]] [[جهان]] است. در بسیاری از آیات [[آفرینش]] زمینهها و عوامل طبیعی و [[معنوی]] تمدن مانند [[باران]] {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref>، باغها {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و اوست که از آسمان، آبی فرو فرستاد و با آن هرگونه روییدنی را برون آوردیم آنگاه از آن جوانه سبزی بیرون کشیدیم که از آن دانههایی بر هم نشسته بیرون میآوریم و از شکوفه خرما، خوشههایی دسترس و باغستانهایی از انگور (بیرون میآوریم) و زیتون را و انار را همگون و غیر همگون (پدید میآوریم)؛ به میوه آن چون ثمر آورد و به رسیدن آن بنگرید! بیگمان در اینها برای گروه مؤمنان نشانههایی است» سوره انعام، آیه ۹۹.</ref>، انواع غذاها، گیاهان، درختان {{متن قرآن|فَلْيَنظُرِ الإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا وَزَيْتُونًا وَنَخْلا وَحَدَائِقَ غُلْبًا وَفَاكِهَةً وَأَبًّا مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ }}<ref>«باری، آدمی باید به خوراک خویش بنگرد ما آب را به فراوانی فرو ریختهایم. سپس زمین را به درستی شکافتهایم، و در آن دانهای رویاندهایم، و انگور و سبزی، و زیتون و درخت خرما، و باغهای پر درخت، و میوه و علف؛ برای بهرهوری شما و ستوران شما. پس چون آن بانگ هولناک، برآید» سوره عبس، آیه ۲۴-۳۲.</ref>، [[علم]] و [[معرفت]] و توان انتقال آن به دیگر نسلها {{متن قرآن|الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ }}<ref>«همان که با قلم آموزش داد به انسان آنچه نمیدانست آموخت» سوره علق، آیه ۴-۵.</ref> | قرآن آموزه [[توحید]] را سنگ بنای تمدن اسلامی و منشأ پیدایش همه مظاهر [[تمدن بشری]] را [[خداوند]] میشناسد.<ref>تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۲۲۷.</ref> در نگاه قرآن از یک سو خداوند سرچشمه همه [[خیرات]] و [[پروردگار]] [[جهان]] است. در بسیاری از آیات [[آفرینش]] زمینهها و عوامل طبیعی و [[معنوی]] تمدن مانند [[باران]] {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref>، باغها {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و اوست که از آسمان، آبی فرو فرستاد و با آن هرگونه روییدنی را برون آوردیم آنگاه از آن جوانه سبزی بیرون کشیدیم که از آن دانههایی بر هم نشسته بیرون میآوریم و از شکوفه خرما، خوشههایی دسترس و باغستانهایی از انگور (بیرون میآوریم) و زیتون را و انار را همگون و غیر همگون (پدید میآوریم)؛ به میوه آن چون ثمر آورد و به رسیدن آن بنگرید! بیگمان در اینها برای گروه مؤمنان نشانههایی است» سوره انعام، آیه ۹۹.</ref>، انواع غذاها، گیاهان، درختان {{متن قرآن|فَلْيَنظُرِ الإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا وَزَيْتُونًا وَنَخْلا وَحَدَائِقَ غُلْبًا وَفَاكِهَةً وَأَبًّا مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ }}<ref>«باری، آدمی باید به خوراک خویش بنگرد ما آب را به فراوانی فرو ریختهایم. سپس زمین را به درستی شکافتهایم، و در آن دانهای رویاندهایم، و انگور و سبزی، و زیتون و درخت خرما، و باغهای پر درخت، و میوه و علف؛ برای بهرهوری شما و ستوران شما. پس چون آن بانگ هولناک، برآید» سوره عبس، آیه ۲۴-۳۲.</ref>، [[علم]] و [[معرفت]] و توان انتقال آن به دیگر نسلها {{متن قرآن|الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ }}<ref>«همان که با قلم آموزش داد به انسان آنچه نمیدانست آموخت» سوره علق، آیه ۴-۵.</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۶۰: | ||
[[نظام اخلاقی]] قرآن بر پایه [[اعتقاد]] به [[اراده]] مطلق [[خدا]] و [[معاد]] [[استوار]] است. [[هدف]] قرآن [[اصلاح]] کامل شکل [[زندگی]] بر پایه از بین بردن [[آداب]] [[جاهلی]] و جایگزین کردن اخلاق و [[رفتار]] بر شالوده [[توحید]] است، از این رو در بسیاری موارد به کلی از [[کیش]] [[اعراب]] [[بریده]] یا برخی از فضیلتهای برجسته آنها را به صورتی سازگار با توحید در میآورد. در واقع [[آیات]] [[وحی]] اصطلاحات و کلید واژههای [[جاهلیت]] را دستخوش [[تغییر]] قرار داده، برخی را گسترده، بعضی را محدود کرده و شماری را به کلی دگرگون میکند؛ برای نمونه [[سخاوت]] و مهمان نوازی به شکل افراطی و بر اساس میل به [[خودنمایی]] یا انگیزهای آنی، دو ویژگی برجسته [[عرب]] بودند. قرآن با [[معتدل]] و معقول کردن [[میزان]] [[انفاق]] از یک سو {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.</ref> و نیز بنیان نهادن آن بر [[ایمان]] و [[پاداش]] [[قیامت]] {{متن قرآن|آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ}}<ref>«به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ بنابراین از شما آن کسان که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت» سوره حدید، آیه ۷.</ref> از سوی دیگر، کیفیت و کمیت [[عادت]] [[مردم]] [[زمان]] خود را دستخوش [[تغییر]] قرار داد. <ref>مفاهیم اخلاقی، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۹.</ref> | [[نظام اخلاقی]] قرآن بر پایه [[اعتقاد]] به [[اراده]] مطلق [[خدا]] و [[معاد]] [[استوار]] است. [[هدف]] قرآن [[اصلاح]] کامل شکل [[زندگی]] بر پایه از بین بردن [[آداب]] [[جاهلی]] و جایگزین کردن اخلاق و [[رفتار]] بر شالوده [[توحید]] است، از این رو در بسیاری موارد به کلی از [[کیش]] [[اعراب]] [[بریده]] یا برخی از فضیلتهای برجسته آنها را به صورتی سازگار با توحید در میآورد. در واقع [[آیات]] [[وحی]] اصطلاحات و کلید واژههای [[جاهلیت]] را دستخوش [[تغییر]] قرار داده، برخی را گسترده، بعضی را محدود کرده و شماری را به کلی دگرگون میکند؛ برای نمونه [[سخاوت]] و مهمان نوازی به شکل افراطی و بر اساس میل به [[خودنمایی]] یا انگیزهای آنی، دو ویژگی برجسته [[عرب]] بودند. قرآن با [[معتدل]] و معقول کردن [[میزان]] [[انفاق]] از یک سو {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.</ref> و نیز بنیان نهادن آن بر [[ایمان]] و [[پاداش]] [[قیامت]] {{متن قرآن|آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ}}<ref>«به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ بنابراین از شما آن کسان که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت» سوره حدید، آیه ۷.</ref> از سوی دیگر، کیفیت و کمیت [[عادت]] [[مردم]] [[زمان]] خود را دستخوش [[تغییر]] قرار داد. <ref>مفاهیم اخلاقی، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۹.</ref> | ||
[[عرب]] [[خوی]] انتقامجویی داشت و معمولاً در [[انتقام]] گرفتن از حد میگذشت، از این رو [[مجازات]] و [[قصاص]] را تنها به [[میزان]] [[جرم]] جایز دانست، با این حال به کسانی که خطای دیگران را نادیده میگیرند نوید پاداش ویژه داد: {{متن قرآن| | [[عرب]] [[خوی]] انتقامجویی داشت و معمولاً در [[انتقام]] گرفتن از حد میگذشت، از این رو [[مجازات]] و [[قصاص]] را تنها به [[میزان]] [[جرم]] جایز دانست، با این حال به کسانی که خطای دیگران را نادیده میگیرند نوید پاداش ویژه داد: {{متن قرآن|وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>؛{{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلا يَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref>«و سرمایهداران و توانگران از شما نباید سوگند یاد کنند که به خویشاوندان و مستمندان و مهاجران در راه خدا چیزی ندهند و باید در گذرند و چشم بپوشند، آیا دوست نمیدارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۲۲.</ref> [[قرآن]] نگاه [[لذت]] جویانه به [[زندگی]] و مبتنی بر [[انکار]] [[جاودانگی]] {{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ}}<ref>«و گفتند: هیچ (زندگی دیگر) جز همین زندگی نزدیکتر ما (در این جهان)، نیست و ما برانگیخته نخواهیم شد» سوره انعام، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا مَا هِيَ إِلاَّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ}}<ref>«و گفتند: آن (حقیقت زندگی) جز زندگانی ما در این جهان نیست: (دستهای) میمیریم و (دستهای) زنده میشویم و جز روزگار ما را نابود نمیکند؛ و آنان را بدان دانشی نیست، آنها جز به پندار نمیگرایند» سوره جاثیه، آیه ۲۴.</ref> را رد کرده، [[شوق]] و تلاش ناشی از [[آگاهی]] به قیامت را جایگزین آن ساخت: {{متن قرآن|دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«کسانی که نیکی آورند ده برابر آن (پاداش) دارند و کسانی که بدی آورند جز همانند آن کیفر نمیبینند و به آنان ستم نخواهد شد» سوره انعام، آیه ۱۶۰.</ref>؛ {{متن قرآن|جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بهشتهایی جاودان که در آن درمیآیند، از بن آنها جویبارها روان است، هر چه بخواهند در آن دارند، بدینگونه خداوند پرهیزگاران را پاداش میدهد» سوره نحل، آیه ۳۱.</ref>.<ref> مفاهیم اخلاقی، ص ۲۲۱.</ref> در واقع [[اخلاقیات]] مربوط به این [[جهان]] به خودی خود یک [[نظام]] جامع و مانع نیست. تنها مقصد نهایی جهان <ref> مفاهیم اخلاقی، ص ۲۲۱.</ref> و به تعبیر دیگر ایمان به زندگی پس از [[مرگ]] و [[ترس]] از [[کیفر]] و [[امید]] به پاداش <ref>تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۲۲۹.</ref> است که بنیان آن را [[تعیین]] میکند. | ||
بر این اساس تعابیر متضاد {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْجَنَّةِ}} و {{متن قرآن|أَصْحَابُ النَّارِ}} برای نمونه: {{متن قرآن|لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«برای آنان که نکویی کردند، نیکوترین پاداش و افزون بر آن است و چهرههای آنان را نه غباری میپوشاند و نه خواری، آنان بهشتیند؛ آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را میپوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهرههای آنان را با پارههایی از شب تاریک پوشاندهاند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ}}<ref>«دوزخیان و بهشتیان برابر نیستند، بهشتیانند که رستگارند» سوره حشر، آیه ۲۰.</ref> و مانند آنها در یک دوگانگی بنیادین [[اخلاقی]] بیانگر شاخصهای [[نیک]] و بد در این جهاناند. افزون بر این، در دستگاه اخلاقی قرآن، [[انسان]] [[مسئول]] [[افعال]] خویش است {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref> و اثر کار خوب یا بد هرکس مستقیماً به خود او میرسد {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید و اگر بدی کنید به خویش کردهاید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را میفرستیم) تا چهرههایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref>، گرچه ظاهراً برای دیگران انجام شده باشد. <ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۴۰ ـ ۴۱.</ref> | بر این اساس تعابیر متضاد {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْجَنَّةِ}} و {{متن قرآن|أَصْحَابُ النَّارِ}} برای نمونه: {{متن قرآن|لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«برای آنان که نکویی کردند، نیکوترین پاداش و افزون بر آن است و چهرههای آنان را نه غباری میپوشاند و نه خواری، آنان بهشتیند؛ آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کیفر هر بدی (برای) آنان که بدی کنند، همانند آنست و (غبار) خواری (چهره) آنها را میپوشاند؛ در برابر خداوند هیچ پناهی ندارند گویی چهرههای آنان را با پارههایی از شب تاریک پوشاندهاند، آنان دوزخیند، آنها در آن جاودانند» سوره یونس، آیه ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ}}<ref>«دوزخیان و بهشتیان برابر نیستند، بهشتیانند که رستگارند» سوره حشر، آیه ۲۰.</ref> و مانند آنها در یک دوگانگی بنیادین [[اخلاقی]] بیانگر شاخصهای [[نیک]] و بد در این جهاناند. افزون بر این، در دستگاه اخلاقی قرآن، [[انسان]] [[مسئول]] [[افعال]] خویش است {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمیکند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref> و اثر کار خوب یا بد هرکس مستقیماً به خود او میرسد {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیدهاید و اگر بدی کنید به خویش کردهاید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را میفرستیم) تا چهرههایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref>، گرچه ظاهراً برای دیگران انجام شده باشد. <ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۴۰ ـ ۴۱.</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۷: | ||
=== [[اقتصاد]] === | === [[اقتصاد]] === | ||
[[قرآن]] [[مالکیت]] [[حقیقی]] همه اشیاء را از آن [[خدا]] میداند {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>«و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است و کارها به سوی خداوند بازگردانده میشود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداوند است؛ از هر که خواهد در میگذرد و هر که را خواهد عذاب میکند؛ و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۹.</ref>.<ref>المیزان، ج ۳، ص ۳۷۶.</ref> ولی [[حق]] مالکیت اعتباری و [[دنیوی]] [[انسان]] را به رسمیت میشناسد، از این رو [[مال]] و کار دیگران محترم است و کسی حق ندارد از آن به شکل ناعادلانه بهره ببرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.</ref>.<ref>نک: مقدمه ابن خلدون، ص ۲۸۹.</ref> افزون بر این [[قرآن]] بر رعایت [[اخلاق]] کار و [[تجارت]] از سوی [[مسلمانان]] تأکید میکند و از آنان میخواهد در همه معاملات به شرایطی که [[معامله]] براساس آنها انجام گرفته پایبند باشند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید؛ (گوشت) دامها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref>.<ref>قلب اسلام، ص ۱۴۲ ـ ۱۴۴.</ref> در بسیاری دیگر از [[آیات]] نیز [[احکام]] و قوانین [[زندگی]] [[اقتصادی]] مسلمانان بیان شدهاند. [[ارث]] برای نمونه: {{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهادهاند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذاردهاند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که میکنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهادهاید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذاردهاید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که میکنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند بیفرزند و بیپدر و بیمادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.</ref>، [[مالیاتهای دینی]] مانند [[خمس]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، [[مخالفت]] با [[ | [[قرآن]] [[مالکیت]] [[حقیقی]] همه اشیاء را از آن [[خدا]] میداند {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>«و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداوند است و کارها به سوی خداوند بازگردانده میشود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداوند است؛ از هر که خواهد در میگذرد و هر که را خواهد عذاب میکند؛ و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۹.</ref>.<ref>المیزان، ج ۳، ص ۳۷۶.</ref> ولی [[حق]] مالکیت اعتباری و [[دنیوی]] [[انسان]] را به رسمیت میشناسد، از این رو [[مال]] و کار دیگران محترم است و کسی حق ندارد از آن به شکل ناعادلانه بهره ببرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.</ref>.<ref>نک: مقدمه ابن خلدون، ص ۲۸۹.</ref> افزون بر این [[قرآن]] بر رعایت [[اخلاق]] کار و [[تجارت]] از سوی [[مسلمانان]] تأکید میکند و از آنان میخواهد در همه معاملات به شرایطی که [[معامله]] براساس آنها انجام گرفته پایبند باشند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمانها وفا کنید؛ (گوشت) دامها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده میشود، بیآنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref>.<ref>قلب اسلام، ص ۱۴۲ ـ ۱۴۴.</ref> در بسیاری دیگر از [[آیات]] نیز [[احکام]] و قوانین [[زندگی]] [[اقتصادی]] مسلمانان بیان شدهاند. [[ارث]] برای نمونه: {{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهادهاند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذاردهاند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که میکنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهادهاید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذاردهاید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که میکنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند بیفرزند و بیپدر و بیمادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.</ref>، [[مالیاتهای دینی]] مانند [[خمس]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، [[مخالفت]] با [[مالاندوزی]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، داراییهای مردم را به نادرستی میخورند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref> و منع [[رباخواری]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! ربا را که (سودی) بسیار در بسیار است مخورید و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۰.</ref> از این جملهاند.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
=== [[سیاست]] === | === [[سیاست]] === | ||
خط ۷۳: | خط ۷۵: | ||
در نگاهی دیگر، قرآن برای [[حفظ]] [[نظام جامعه]] و جلوگیری از [[فساد]] نوع [[بشر]]، [[احکام اجتماعی]] ویژه ای وضع کرده،<ref>مقدمه ابن خلدون، ص ۳۹.</ref> در مواردی به [[اصلاح]] قوانین دشوار و دست و پاگیر میپردازد {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>، از این رو [[قتل]] {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>، [[زنا]] {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.</ref>، [[اسراف]] {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>، [[ظلم]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا}}<ref>«و هر کس به تجاوز و ستم آن را انجام دهد او را در آتشی (دردناک) درخواهیم آورد و این بر خداوند آسان است» سوره نساء، آیه ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref> و... را [[ممنوع]] و برای [[ازدواج]]، [[طلاق]]، حدود، دیات و... احکامی معین میکند.<ref>نک: مقدمه ابن خلدون، ص ۳۹؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۶.</ref> [[زنان]] و مردان را به رعایت [[عفاف]] {{متن قرآن|قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ وَأَنكِحُوا الأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref>«به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکتر است، بیگمان خداوند از آنچه میکنند آگاه است و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسریهایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابستهای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاههای زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده میدارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید. و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست. و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۰-۳۳.</ref> توصیه و رسم [[جاهلی]] فرزندکشی {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا}}<ref>«و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی میدهیم؛ بیگمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.</ref> را برمی اندازد. به [[مبارزه]] با [[تفکر]] [[نادرست]] درباره [[زن]] پرداخته، آنان را از داشتن [[ثروت]] {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> و [[ارث]] {{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهادهاند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذاردهاند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که میکنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهادهاید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذاردهاید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که میکنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند بیفرزند و بیپدر و بیمادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.</ref> بهرهمند میسازد. این [[قوانین]] برای مخاطبانش فوق العاده تازگی داشت. قوانین [[اخلاقی]] جدید، مخاطب اولیه [[قرآن]] را تا اندازه ای دگرگون کرد که علقههای [[خویشاوندی]] و [[قبیله]] ای را کنار نهاد و پیامهایی مانند [[برادری]] [[مؤمنان]] را پذیرفت. قرآن با ارائه الگویی جدید از رابطه [[خدا]] و [[بشر]] و ایده [[پرستش]] و... در یک [[سیستم]] پیچیده از ترکیب [[ایمان]] و عمل، عرفی متفاوت از [[زمان]] خود ترسیم کرد.<ref>Encyclopedia of the Qurبn, Social Sciences and the Qurبn Vol ۵,pp,۶۷. </ref> گرچه روشهای [[زندگی]] همچون [[خوراک]] و [[پوشاک]] با گذشت زمان [[تغییر]] میکنند؛ ولی اصولی که قرآن عرضه داشت برای همیشه باقی ماند. همین اصول [[ثابت]] بود که زمینه را برای [[اصلاح]] در دورههای بعدی فراهم ساخت. نمونه روشن چنین تغییری را میتوان در رخت بربستن [[بردگی]] در زمانهای بعدی دانست. افزون بر این در قرآن راههای اصلی [[آزادی]] و [[استقلال]]، بدون آسیب دیدن تواناییهای [[انسان]] برای تولید و [[پیشرفت]] بیان شدهاند <ref>Encyclopedia of the Quruبn, Social Sciences and the Quruبn Vol ۵, pp ۶۸.</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | در نگاهی دیگر، قرآن برای [[حفظ]] [[نظام جامعه]] و جلوگیری از [[فساد]] نوع [[بشر]]، [[احکام اجتماعی]] ویژه ای وضع کرده،<ref>مقدمه ابن خلدون، ص ۳۹.</ref> در مواردی به [[اصلاح]] قوانین دشوار و دست و پاگیر میپردازد {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>، از این رو [[قتل]] {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref>، [[زنا]] {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.</ref>، [[اسراف]] {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>، [[ظلم]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا}}<ref>«و هر کس به تجاوز و ستم آن را انجام دهد او را در آتشی (دردناک) درخواهیم آورد و این بر خداوند آسان است» سوره نساء، آیه ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref> و... را [[ممنوع]] و برای [[ازدواج]]، [[طلاق]]، حدود، دیات و... احکامی معین میکند.<ref>نک: مقدمه ابن خلدون، ص ۳۹؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۶.</ref> [[زنان]] و مردان را به رعایت [[عفاف]] {{متن قرآن|قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ وَأَنكِحُوا الأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref>«به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاکتر است، بیگمان خداوند از آنچه میکنند آگاه است و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسریهایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابستهای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاههای زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده میدارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید. و بیهمسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایستهتان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بینیازی میدهد و خداوند نعمتگستری داناست. و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۰-۳۳.</ref> توصیه و رسم [[جاهلی]] فرزندکشی {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا}}<ref>«و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی میدهیم؛ بیگمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱.</ref> را برمی اندازد. به [[مبارزه]] با [[تفکر]] [[نادرست]] درباره [[زن]] پرداخته، آنان را از داشتن [[ثروت]] {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> و [[ارث]] {{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهادهاند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذاردهاند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که میکنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهادهاید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذاردهاید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که میکنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند بیفرزند و بیپدر و بیمادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.</ref> بهرهمند میسازد. این [[قوانین]] برای مخاطبانش فوق العاده تازگی داشت. قوانین [[اخلاقی]] جدید، مخاطب اولیه [[قرآن]] را تا اندازه ای دگرگون کرد که علقههای [[خویشاوندی]] و [[قبیله]] ای را کنار نهاد و پیامهایی مانند [[برادری]] [[مؤمنان]] را پذیرفت. قرآن با ارائه الگویی جدید از رابطه [[خدا]] و [[بشر]] و ایده [[پرستش]] و... در یک [[سیستم]] پیچیده از ترکیب [[ایمان]] و عمل، عرفی متفاوت از [[زمان]] خود ترسیم کرد.<ref>Encyclopedia of the Qurبn, Social Sciences and the Qurبn Vol ۵,pp,۶۷. </ref> گرچه روشهای [[زندگی]] همچون [[خوراک]] و [[پوشاک]] با گذشت زمان [[تغییر]] میکنند؛ ولی اصولی که قرآن عرضه داشت برای همیشه باقی ماند. همین اصول [[ثابت]] بود که زمینه را برای [[اصلاح]] در دورههای بعدی فراهم ساخت. نمونه روشن چنین تغییری را میتوان در رخت بربستن [[بردگی]] در زمانهای بعدی دانست. افزون بر این در قرآن راههای اصلی [[آزادی]] و [[استقلال]]، بدون آسیب دیدن تواناییهای [[انسان]] برای تولید و [[پیشرفت]] بیان شدهاند <ref>Encyclopedia of the Quruبn, Social Sciences and the Quruبn Vol ۵, pp ۶۸.</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
== بازتاب [[ | == بازتاب تعالیم [[قرآن]] در [[تمدن اسلامی]] == | ||
قرآن افزون بر [[نظام]] ویژهای که برای تمدن اسلامی ارائه میکند به گونه ای ملموس در جنبههای مختلف دورههای [[تمدن]] و [[زندگی اجتماعی]] [[مسلمانان]] اثرگذار بوده است. البته بیان این نکته لازم است که میان [[جامعه مطلوب]] [[قرآنی]] با [[جامعه]] [[تاریخی]] [[اسلامی]] همواره تفاوتهایی بوده و همه اصول بیان شده در [[کلام]] [[وحی]] در [[جوامع]] مسلمانان به [[اجرا]] درنیامده است<ref>قلب اسلام، ص ۱۶۴.</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | قرآن افزون بر [[نظام]] ویژهای که برای تمدن اسلامی ارائه میکند به گونه ای ملموس در جنبههای مختلف دورههای [[تمدن]] و [[زندگی اجتماعی]] [[مسلمانان]] اثرگذار بوده است. البته بیان این نکته لازم است که میان [[جامعه مطلوب]] [[قرآنی]] با [[جامعه]] [[تاریخی]] [[اسلامی]] همواره تفاوتهایی بوده و همه اصول بیان شده در [[کلام]] [[وحی]] در [[جوامع]] مسلمانان به [[اجرا]] درنیامده است<ref>قلب اسلام، ص ۱۶۴.</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
=== [[زندگی]] عمومی === | === [[زندگی]] عمومی === | ||
خط ۸۸: | خط ۹۰: | ||
در سده اخیر بسیاری از مفسران با پرداختن به جنبههای [[اجتماعی]] [[قرآن]] کوشیدهاند تا مفاهیم آن را بیش از پیش وارد [[زندگی]] [[مسلمانان]] کرده و از آن برای حل [[مشکلات]] و عقب ماندگیهای سدههای اخیر [[جهان اسلام]] استفاده کنند. [[سید قطب]]، [[آیت الله]] طالقانی، [[علامه]] [[فضل الله]] و بسیاری دیگر از مفسران از این جملهاند.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | در سده اخیر بسیاری از مفسران با پرداختن به جنبههای [[اجتماعی]] [[قرآن]] کوشیدهاند تا مفاهیم آن را بیش از پیش وارد [[زندگی]] [[مسلمانان]] کرده و از آن برای حل [[مشکلات]] و عقب ماندگیهای سدههای اخیر [[جهان اسلام]] استفاده کنند. [[سید قطب]]، [[آیت الله]] طالقانی، [[علامه]] [[فضل الله]] و بسیاری دیگر از مفسران از این جملهاند.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
=== [[شعر]] و | === [[شعر]] و ادبیات === | ||
قرآن تأثیر فراوانی بر ادبیات و شعر مسلمانان داشته است. از همان نخست [[شاعران]] تازه [[مسلمان]] [[عرب]] مانند [[حسان بن ثابت]]، [[کعب بن مالک]] و [[عبدالله بن رواحه]] با بهرهگیری از مضامین [[وحی]] شعر میگفتند. <ref>نک: دیوان المعانی، ج ۱، ص ۸۱؛ محاضرات الادباء، ج ۲، ص ۴۵۴.</ref> در سدههای بعدی نیز [[کلام خدا]] الهامبخش شاعران مسلمان [[غیر عرب]] بوده است. در [[فارسی]] رودکی،<ref>فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۱، ص ۳۱۰ ـ ۳۱۱.</ref> [[فردوسی]]، [[سعدی]]،<ref> فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref> [[مولوی]] <ref>مثنوی معنوی، دفتر اول، ص ۴.</ref> و در ترکی ادیب [[احمد]] یوکنکی و خواجه احمد یسوی <ref>فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۱، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۶.</ref> از این جملهاند. افزون بر این ترجمه تفسیر [[جامع البیان]] [[طبری]] و نیز [[نگارش]] تفاسیری به [[نثر]] شیوای فارسی مانند روض الجنان [[ابوالفتوح رازی]] و [[کشف]] الاسرار [[رشیدالدین میبدی]] نمونههایی از حضور قرآن در ادبیات دورههای اسلامیاند. گذشته از این، شاهکارهای [[ادب]] فارسی همچون گلستان سعدی و منشآت [[قائم مقام]] فراهانی از قرآن فراوان بهره بردهاند<ref>فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۱، ص ۳۲۲، ۳۲۴.</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | قرآن تأثیر فراوانی بر ادبیات و شعر مسلمانان داشته است. از همان نخست [[شاعران]] تازه [[مسلمان]] [[عرب]] مانند [[حسان بن ثابت]]، [[کعب بن مالک]] و [[عبدالله بن رواحه]] با بهرهگیری از مضامین [[وحی]] شعر میگفتند. <ref>نک: دیوان المعانی، ج ۱، ص ۸۱؛ محاضرات الادباء، ج ۲، ص ۴۵۴.</ref> در سدههای بعدی نیز [[کلام خدا]] الهامبخش شاعران مسلمان [[غیر عرب]] بوده است. در [[فارسی]] رودکی،<ref>فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۱، ص ۳۱۰ ـ ۳۱۱.</ref> [[فردوسی]]، [[سعدی]]،<ref> فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref> [[مولوی]] <ref>مثنوی معنوی، دفتر اول، ص ۴.</ref> و در ترکی ادیب [[احمد]] یوکنکی و خواجه احمد یسوی <ref>فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۱، ص ۳۲۵ ـ ۳۲۶.</ref> از این جملهاند. افزون بر این ترجمه تفسیر [[جامع البیان]] [[طبری]] و نیز [[نگارش]] تفاسیری به [[نثر]] شیوای فارسی مانند روض الجنان [[ابوالفتوح رازی]] و [[کشف]] الاسرار [[رشیدالدین میبدی]] نمونههایی از حضور قرآن در ادبیات دورههای اسلامیاند. گذشته از این، شاهکارهای [[ادب]] فارسی همچون گلستان سعدی و منشآت [[قائم مقام]] فراهانی از قرآن فراوان بهره بردهاند<ref>فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۱، ص ۳۲۲، ۳۲۴.</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
=== | === هنر === | ||
قرآن در شکلدهی و الهامبخشی به هنرهایی که در بستر [[تمدن اسلامی]] [[رشد]] کردهاند تأثیر فراوان داشته است؛ از یک سو [[آیات]] همواره به هنرهای [[اسلامی]] [[زینت]] بخشیدهاند. [[هنر]] خطاطی دنباله [[قرآن]] نویسی در [[صدر اسلام]] بوده و در بستر [[نگارش]] آن [[رشد]] کرده است. در دوره نخست، خط [[عربی]] ساده و ابتدایی بود و نویسندگان، قرآن را با نوشت افزارهای ابتدایی<ref>تاریخ قرآن، حجتی، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۷.</ref>و خطی نازیبا و دارای غلط مینوشتند؛<ref>مقدمه ابن خلدون، ص ۴۱۹.</ref> ولی با [[گسترش اسلام]] و بهبود نوشت افزار، [[پیشرفت]] خط، [[سیر]] تکاملی خود را پیمود و قرآن نقطه و [[اعراب]] گذاری شد. با گذشت [[زمان]] قرآن را به "جزء"، "[[حزب]]" و... تقسیم کردند و در نسخههای آن [[مکی و مدنی]] و شماره آیات را مینوشتند. پس از این مرحله هنرمندان به [[تزیین]] و تذهیب در نگارش قرآن دست یازیدند، به گونهای که [[عامه]] [[مردم]] آن را از لوازم جداییناپذیر نگارش پنداشتند. از اوایل [[قرن پنجم]] قمری هم خط زیبای [[نسخ]] جای [[کوفی]] را گرفت.<ref>تاریخ قرآن، حجتی، ص ۴۷۸ ـ ۴۸۴؛ نیز نک: التمهید، ج ۱، ص ۴۰۴.</ref> گنجینههای نفیسی از نسخههای خطی در مناطق مختلف اسلامی وجود دارد که به [[زیبایی]] قرآن را نگارش کردهاند.<ref>تاریخ قرآن، حجتی، ص ۴۹۳ به بعد. </ref> | قرآن در شکلدهی و الهامبخشی به هنرهایی که در بستر [[تمدن اسلامی]] [[رشد]] کردهاند تأثیر فراوان داشته است؛ از یک سو [[آیات]] همواره به هنرهای [[اسلامی]] [[زینت]] بخشیدهاند. [[هنر]] خطاطی دنباله [[قرآن]] نویسی در [[صدر اسلام]] بوده و در بستر [[نگارش]] آن [[رشد]] کرده است. در دوره نخست، خط [[عربی]] ساده و ابتدایی بود و نویسندگان، قرآن را با نوشت افزارهای ابتدایی<ref>تاریخ قرآن، حجتی، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۷.</ref>و خطی نازیبا و دارای غلط مینوشتند؛<ref>مقدمه ابن خلدون، ص ۴۱۹.</ref> ولی با [[گسترش اسلام]] و بهبود نوشت افزار، [[پیشرفت]] خط، [[سیر]] تکاملی خود را پیمود و قرآن نقطه و [[اعراب]] گذاری شد. با گذشت [[زمان]] قرآن را به "جزء"، "[[حزب]]" و... تقسیم کردند و در نسخههای آن [[مکی و مدنی]] و شماره آیات را مینوشتند. پس از این مرحله هنرمندان به [[تزیین]] و تذهیب در نگارش قرآن دست یازیدند، به گونهای که [[عامه]] [[مردم]] آن را از لوازم جداییناپذیر نگارش پنداشتند. از اوایل [[قرن پنجم]] قمری هم خط زیبای [[نسخ]] جای [[کوفی]] را گرفت.<ref>تاریخ قرآن، حجتی، ص ۴۷۸ ـ ۴۸۴؛ نیز نک: التمهید، ج ۱، ص ۴۰۴.</ref> گنجینههای نفیسی از نسخههای خطی در مناطق مختلف اسلامی وجود دارد که به [[زیبایی]] قرآن را نگارش کردهاند.<ref>تاریخ قرآن، حجتی، ص ۴۹۳ به بعد. </ref> | ||
[[نوشتن]] [[آیات قرآن]] با خط خوش به اندازهای اهمیت داشته که برای نمونه [[حاکم]] سلسله گورکانی [[هند]]، ظهیرالدین بابر، خود قرآن را با خط [[زیبا]] نوشت و به [[کعبه]] [[هدیه]] کرد.<ref>سرزمین هند، ص ۱۲۵.</ref> افزون بر این کاشیهای رنگین [[ایرانی]] به شکل اسلیمی و با گل و بوته و آیاتی از قرآن تزیین شده و در [[مساجد]] و کاخهای [[پادشاهان]] به کار میرفتهاند.<ref>تاریخ هنر، ص ۲۰۶؛ نیز نک: فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۳، ص ۱۴۸.</ref> سفارش قرآن به آباد کردن [[مسجد]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}}<ref>«تنها آن کس مساجد خداوند را آباد میتواند کرد که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و نماز را بر پا داشته و زکات پرداخته و جز از خداوند نهراسیده است پس امید است که اینان از رهیافتگان باشند» سوره توبه، آیه ۱۸.</ref>، مشوق هنرمندان [[مسلمان]] برای [[خلق]] جلوههای [[هنری]] زیبا در [[مساجد]] بوده است. با پیدایش [[صنعت]] چاپ، قرآنهایی ابتدا در برخی کشورهای اروپایی و پس از آن در [[کشورهای اسلامی]] به چاپ رسید. نخستین چاپ [[اسلامی]] [[قرآن]] از سوی مولا [[عثمان]] در پطرزبورگ روسیه در [[سال ۱۲۰۰ هجری]] / ۱۷۸۷ میلادی انجام گرفت. امروزه در سراسر [[جهان اسلام]] چاپ و نشر قرآن با اَشکال متنوع و [[زیبا]] صورت میگیرد.<ref> التمهید، ج ۱، ص ۴۰۵ و ۴۰۶.</ref> | [[نوشتن]] [[آیات قرآن]] با خط خوش به اندازهای اهمیت داشته که برای نمونه [[حاکم]] سلسله گورکانی [[هند]]، ظهیرالدین بابر، خود قرآن را با خط [[زیبا]] نوشت و به [[کعبه]] [[هدیه]] کرد.<ref>سرزمین هند، ص ۱۲۵.</ref> افزون بر این کاشیهای رنگین [[ایرانی]] به شکل اسلیمی و با گل و بوته و آیاتی از قرآن تزیین شده و در [[مساجد]] و کاخهای [[پادشاهان]] به کار میرفتهاند.<ref>تاریخ هنر، ص ۲۰۶؛ نیز نک: فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج ۳، ص ۱۴۸.</ref> سفارش قرآن به آباد کردن [[مسجد]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}}<ref>«تنها آن کس مساجد خداوند را آباد میتواند کرد که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و نماز را بر پا داشته و زکات پرداخته و جز از خداوند نهراسیده است پس امید است که اینان از رهیافتگان باشند» سوره توبه، آیه ۱۸.</ref>، مشوق هنرمندان [[مسلمان]] برای [[خلق]] جلوههای [[هنری]] زیبا در [[مساجد]] بوده است. با پیدایش [[صنعت]] چاپ، قرآنهایی ابتدا در برخی کشورهای اروپایی و پس از آن در [[کشورهای اسلامی]] به چاپ رسید. نخستین چاپ [[اسلامی]] [[قرآن]] از سوی مولا [[عثمان]] در پطرزبورگ روسیه در [[سال ۱۲۰۰ هجری]] / ۱۷۸۷ میلادی انجام گرفت. امروزه در سراسر [[جهان اسلام]] چاپ و نشر قرآن با اَشکال متنوع و [[زیبا]] صورت میگیرد.<ref> التمهید، ج ۱، ص ۴۰۵ و ۴۰۶.</ref> | ||
[[خواندن قرآن]] با [[غنا]] [[ممنوع]] است؛<ref>جواهرالکلام، ج ۲۲، ص ۴۷.</ref> ولی [[مسلمانان]] با اثرپذیری از [[کلام پیامبر اکرم]] {{صل}} مبنی بر خواندن قرآن با صدای خوش،<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۶؛ صحیح البخاری، ج ۶، ص ۲۷۴۳؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۷۴.</ref> فن نغمهشناسی یا صوت و لحن را [[ابداع]] کردند که از زیرمجموعههای [[تجوید]] است. متخصصان این [[هنر]] در سراسر جهان اسلام با توجه به معانی و موضوعات قرآن، الحان و نغمات متناسب با آن را به کار برده، حالتهای متفاوتی مانند [[اندوه]] و [[سرور]] را در شنوندگان پدید میآورند.<ref>کفایة المستفید، ص ۱۱۱.</ref> از سوی دیگر هنر اسلامی در ذات خود از آموزههای [[وحی]] [[الهام]] گرفته است. حضور فراوان "خلأ تصویر و نگارگری" در هنر اسلامی که به شکل ویژه در هنرهای تجسمی نمود بیشتری دارد ثمره مبانی [[متافیزیکی]] [[توحید]] و [[شعار]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست، سرکشی میورزیدند» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> است که [[پیام]] ناپایداری غیر [[خدا]] و وجود خدا در فراسوی همه واقعیتها را [[القا]] میکند، از این رو جنبه ای از نیستی و خلأ در ذات هر موجودی [[ثابت]] میشود. در آثار [[هنری]]، وجود خلأ و [[غیبت]] جسمانیت از یک سو و جنبههای مثبت فرم، رنگ و ماده از سوی دیگر بر وجه انعکاسی اشیا و نیز نشانههای [[واقعیت]] [[برتر]] [[جهان]] [[تطبیق]] میکنند. سبک اسلیمی با بسط و تکرار فرمها با خلأ [[ارتباط]] برقرار کرده و چشم و [[ذهن]] را از سکون و ماندن در بند موضوعات [[جسمانی]] میرهاند و به تعبیری با [[گریز]] از تشبه به [[جسد]]، [[وحدت]] الوهی را [[القا]] میکند. این روش با خودداری از [[شمایل]] نگاری، [[حس]] حضور فرازمانی و بی مکان بودن [[خدا]] را در بیننده ایجاد میکند؛ همان چیزی که آموزه [[وحی]] بر آن تأکید میکند که به هر سو رو کنید آنجا وجه خداست: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بیگمان خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref> معماری سنتی [[اسلامی]] با در نظر گرفتن این ویژگیها، کوچهها، باغها، بازارها و مسجدهایی بنا کرده است که بدون حضور [[مادیت]]، امکان تجربه [[معنوی]] حضور [[الهی]] را برای بیننده فراهم میکند<ref>خردنامه همشهری، ش ۴، «در فضای تهی پژواک؛ اهمیت | [[خواندن قرآن]] با [[غنا]] [[ممنوع]] است؛<ref>جواهرالکلام، ج ۲۲، ص ۴۷.</ref> ولی [[مسلمانان]] با اثرپذیری از [[کلام پیامبر اکرم]] {{صل}} مبنی بر خواندن قرآن با صدای خوش،<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۱۴ ـ ۶۱۶؛ صحیح البخاری، ج ۶، ص ۲۷۴۳؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۷۴.</ref> فن نغمهشناسی یا صوت و لحن را [[ابداع]] کردند که از زیرمجموعههای [[تجوید]] است. متخصصان این [[هنر]] در سراسر جهان اسلام با توجه به معانی و موضوعات قرآن، الحان و نغمات متناسب با آن را به کار برده، حالتهای متفاوتی مانند [[اندوه]] و [[سرور]] را در شنوندگان پدید میآورند.<ref>کفایة المستفید، ص ۱۱۱.</ref> از سوی دیگر هنر اسلامی در ذات خود از آموزههای [[وحی]] [[الهام]] گرفته است. حضور فراوان "خلأ تصویر و نگارگری" در هنر اسلامی که به شکل ویژه در هنرهای تجسمی نمود بیشتری دارد ثمره مبانی [[متافیزیکی]] [[توحید]] و [[شعار]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست، سرکشی میورزیدند» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> است که [[پیام]] ناپایداری غیر [[خدا]] و وجود خدا در فراسوی همه واقعیتها را [[القا]] میکند، از این رو جنبه ای از نیستی و خلأ در ذات هر موجودی [[ثابت]] میشود. در آثار [[هنری]]، وجود خلأ و [[غیبت]] جسمانیت از یک سو و جنبههای مثبت فرم، رنگ و ماده از سوی دیگر بر وجه انعکاسی اشیا و نیز نشانههای [[واقعیت]] [[برتر]] [[جهان]] [[تطبیق]] میکنند. سبک اسلیمی با بسط و تکرار فرمها با خلأ [[ارتباط]] برقرار کرده و چشم و [[ذهن]] را از سکون و ماندن در بند موضوعات [[جسمانی]] میرهاند و به تعبیری با [[گریز]] از تشبه به [[جسد]]، [[وحدت]] الوهی را [[القا]] میکند. این روش با خودداری از [[شمایل]] نگاری، [[حس]] حضور فرازمانی و بی مکان بودن [[خدا]] را در بیننده ایجاد میکند؛ همان چیزی که آموزه [[وحی]] بر آن تأکید میکند که به هر سو رو کنید آنجا وجه خداست: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بیگمان خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref> معماری سنتی [[اسلامی]] با در نظر گرفتن این ویژگیها، کوچهها، باغها، بازارها و مسجدهایی بنا کرده است که بدون حضور [[مادیت]]، امکان تجربه [[معنوی]] حضور [[الهی]] را برای بیننده فراهم میکند<ref>خردنامه همشهری، ش ۴، «در فضای تهی پژواک؛ اهمیت خلأ در هنر اسلامی».</ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن (مقاله)|مقاله «تمدن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:000059.jpg|22px]] [[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن - ملک محمدی (مقاله)|'''تمدن''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]] | # [[پرونده:000059.jpg|22px]] [[مهدی ملک محمدی|ملک محمدی، مهدی]]، [[تمدن - ملک محمدی (مقاله)|'''تمدن''']]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۸]] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۹: | ||
[[رده:اهداف اسلام]] | [[رده:اهداف اسلام]] | ||
[[رده:مدخلهای تلخیص شده]] |