آزادی بیان در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[امام صادق]] {{ع}} محیطی را که در آن آزادی بیان [[حاکم]] باشد، تبلور [[زندگی]] خوب و [[انسانی]] میشمارد <ref>روضه کافی، ج۸، ص ۲۲۹</ref>. چرا که رمز [[ترقی]] [[اندیشهها]] و بهرهمندیهای ناشی از آن، در اظهار نظر و تضارب آرا نهفته است. | [[امام صادق]] {{ع}} محیطی را که در آن آزادی بیان [[حاکم]] باشد، تبلور [[زندگی]] خوب و [[انسانی]] میشمارد <ref>روضه کافی، ج۸، ص ۲۲۹</ref>. چرا که رمز [[ترقی]] [[اندیشهها]] و بهرهمندیهای ناشی از آن، در اظهار نظر و تضارب آرا نهفته است. | ||
در | در متون دینی [[وظایف]] و دستورهایی برای [[مسلمانان]] مقرر گردیده که انجام هر کدام از آنها مستلزم وجود آزادی بیان برای [[پیروان]] [[دین]] است و بدون آزادی بیان، در متن [[دین]]، به ویژه در [[قلمرو]] مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، انجام چنین وظایفی امکانپذیر نیست. [[امر به معروف و نهی از منکر]] که [[آیات]] متعدد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان [[ائمه هدی]] {{عم}} بر آن تأکید کرده از آن جمله است. | ||
این [[وظیفه]]، مراتبی دارد که زبان و قلم (بیان) از مهمترین آنهاست. [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: منکر را به دست و زبان و [[دل]] [[انکار]] میکنند، اینان تمام [[خصال]] [[نیک]] را در خویش جمع کردهاند <ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۶۶</ref>. | این [[وظیفه]]، مراتبی دارد که زبان و قلم (بیان) از مهمترین آنهاست. [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: منکر را به دست و زبان و [[دل]] [[انکار]] میکنند، اینان تمام [[خصال]] [[نیک]] را در خویش جمع کردهاند <ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۶۶</ref>. | ||
وجود چنین [[دستور الهی]] در [[اسلام]] مبتنی بر پذیرش آزادی بیان به عنوان | وجود چنین [[دستور الهی]] در [[اسلام]] مبتنی بر پذیرش آزادی بیان به عنوان اصل مسلّم از طرف این دین است که به پیروان خود اجازه ابراز [[عقیده]] در برابر انحرافهای فردی و اجتماعی را داده است. | ||
[[نهی]] از | [[نهی]] از کتمان حق از اصول دیگری است که [[آزادی بیان]] را تثبیت میکند. [[خداوند متعال]] در [[قرآن]] در موارد متعدد کسانی را که از روی [[هوا و هوس]] یا [[ترس]] و [[طمع]] به کتمان حق روی میآورند [[نکوهش]] کرده و خواستار [[تبیین حقایق]] شده است {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا میخوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای اهل کتاب! چرا حقّ را با باطل میآمیزید و حقپوشی میکنید با آنکه خود میدانید؟» سوره آل عمران، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.</ref> در مورد [[دانشمندان]] این [[وظیفه]] سنگینتر میشود، آنان میبایست با آشکار شدن [[افکار]] [[انحرافی]] و بدعتآمیز [[حق]] را از [[باطل]] جدا کنند و گرنه مشمول [[لعن]] میگردند <ref>اصول کافی، ص ۵۴</ref>. [[لزوم]] [[بیان حق]] و ممنوعیت [[کتمان]] با آزادی بیان در تلازم است و گرنه جایی برای نکوهش از کتمان و لزوم بیان باقی نمیماند. | ||
همچنین سفارشهای پرشمار [[آیات]] و [[روایات]] به [[مشورت]] و استفاده از آرای دیگران <ref>غررالحکم، ج۱، ص ۷۱ و ج۳ ص ۴۰۸</ref> نشان دهنده آن است که [[اسلام]] خواهان محیط و جامعهای است که [[انسانها]] در آن بتوانند آزادانه به اظهار [[رأی]] و [[عقیده]] خود در امر جامعه و یکدیگر بپردازند. اساساً در اسلام، افکاری هست که نیاز به بحث و بررسی دارد و باید در جایگاه خود، طرح و با گفت و گو شفافسازی شود؛ چنان که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرموده است: "پارهای از رأیها را بر برخی دیگر عرضه کنید که رأی درست این گونه پدید میآید <ref> غررالحکم، ج۱، ص ۷۱</ref>. | همچنین سفارشهای پرشمار [[آیات]] و [[روایات]] به [[مشورت]] و استفاده از آرای دیگران <ref>غررالحکم، ج۱، ص ۷۱ و ج۳ ص ۴۰۸</ref> نشان دهنده آن است که [[اسلام]] خواهان محیط و جامعهای است که [[انسانها]] در آن بتوانند آزادانه به اظهار [[رأی]] و [[عقیده]] خود در امر جامعه و یکدیگر بپردازند. اساساً در اسلام، افکاری هست که نیاز به بحث و بررسی دارد و باید در جایگاه خود، طرح و با گفت و گو شفافسازی شود؛ چنان که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرموده است: "پارهای از رأیها را بر برخی دیگر عرضه کنید که رأی درست این گونه پدید میآید <ref> غررالحکم، ج۱، ص ۷۱</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
همچنین از شیوههای قرآن در بر خورد با آرا و اندیشههای دیگران این است که [[کفر]] آمیزترین سخن آنان را همراه با استدلالهایشان نقل میکند و سپس به [[نقد]] و ایراد آنان میپردازد: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا}}<ref> سوره نحل، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا}}<ref> سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref> و تعبیرهای مشابه آن، بیانگر این [[حقیقت]] است. | همچنین از شیوههای قرآن در بر خورد با آرا و اندیشههای دیگران این است که [[کفر]] آمیزترین سخن آنان را همراه با استدلالهایشان نقل میکند و سپس به [[نقد]] و ایراد آنان میپردازد: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا}}<ref> سوره نحل، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا}}<ref> سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref> و تعبیرهای مشابه آن، بیانگر این [[حقیقت]] است. | ||
البته شیوه [[ | البته شیوه برخورد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} وامامان [[معصوم]] با [[افکار]] [[مخالف]]، به خوبی نشان از وجود محیطی [[آزاد]] برای بیان اندیشههای مخالف در [[اسلام]] است. از [[سیره]] این بزرگواران میتوان دریافت که ایشان با گفتار و عمل کوشیدهاند محیطی سالم برای تضارب آرا در [[جامعه]] پدید آورند، تا همگان بدون [[ترس]] و [[دلهره]] آنچه را میاندیشند بیان کنند و به نقد و بررسی آرای دیگران بپردازند <ref>بحارالانوار، ج۹، ص ۲۵۷ و۲۶۷ و ج۱، ص ۱۲۶ و ج۳،ص ۱۵۳</ref>. | ||
بیان این نکته هم لازم است که گرچه اسلام [[آزادی بیان]] و قلم را برای همگان در [[جامعه اسلامی]] پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده که در صورت رعایت نکردن آنها به [[هرج و مرج]] [[فرهنگی]] تبدیل خواهد شد. مهم ترین این محدودیتها در این زمینه عبارتند از: ممنوعیت توهین به [[مقدّسات]] {{متن قرآن|وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref>؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶</ref>، ممنوعیت هتک افراد که [[امام صادق]] {{ع}} در این مورد میفرماید: "خوارترین [[مردم]] کسی است که مردم را [[خوار]] بدارد"<ref>بحار الانوار، ج۷۲، ص ۱۴۳ و ۱۴۲ و ۱۶۸، ج۷۵ ص ۲۵۳</ref>، ممنوعیت افشای [[اسرار]] و شایعه پراکنی و [[وجوب دفاع]] از حیثیت [[نظام]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> و ممنوعیت [[توطئه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref> | بیان این نکته هم لازم است که گرچه اسلام [[آزادی بیان]] و قلم را برای همگان در [[جامعه اسلامی]] پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده که در صورت رعایت نکردن آنها به [[هرج و مرج]] [[فرهنگی]] تبدیل خواهد شد. مهم ترین این محدودیتها در این زمینه عبارتند از: ممنوعیت توهین به [[مقدّسات]] {{متن قرآن|وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref>؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶</ref>، ممنوعیت هتک افراد که [[امام صادق]] {{ع}} در این مورد میفرماید: "خوارترین [[مردم]] کسی است که مردم را [[خوار]] بدارد"<ref>بحار الانوار، ج۷۲، ص ۱۴۳ و ۱۴۲ و ۱۶۸، ج۷۵ ص ۲۵۳</ref>، ممنوعیت افشای [[اسرار]] و شایعه پراکنی و [[وجوب دفاع]] از حیثیت [[نظام]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> و ممنوعیت [[توطئه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref> | ||
== آزادی بیان == | == آزادی بیان == | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز [[شاهد]] این مدعاست که اساس [[دعوت]] [[اسلام]] بر [[آزادی]] است. با بررسی تاریخچه غزوههای پیامبر اسلام {{صل}} به این نتیجه میرسیم که جنگهای آن حضرت، نبرد مذهبی و برای مجبور کردن افراد به ایمان آوردن نبود. <ref>تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۳۸</ref>. [[آزادی]] [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] در [[شهر مدینه]] هم از دیگر نشانههای آن [[حضرت]] در پای بند به [[آزادی عقیده]] بود <ref>دولة الرسول فی المدینه، ص ۲۴</ref>. | [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز [[شاهد]] این مدعاست که اساس [[دعوت]] [[اسلام]] بر [[آزادی]] است. با بررسی تاریخچه غزوههای پیامبر اسلام {{صل}} به این نتیجه میرسیم که جنگهای آن حضرت، نبرد مذهبی و برای مجبور کردن افراد به ایمان آوردن نبود. <ref>تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۳۸</ref>. [[آزادی]] [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] در [[شهر مدینه]] هم از دیگر نشانههای آن [[حضرت]] در پای بند به [[آزادی عقیده]] بود <ref>دولة الرسول فی المدینه، ص ۲۴</ref>. | ||
در [[ادیان آسمانی]] پیش از اسلام نیز هیچ [[پیامبری]] دعوت خود را بر [[قوم]] خود تحمیل نمیکرد. نخستین [[پیام]] آورنده [[شریعت]] [[حضرت نوح]] {{ع}} هنگامی که دعوت خویش را [[ابلاغ]] کرد، به او میگفتند تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را گرفتهاند. پاسخ [[نوح]] به این [[اعتراض]] چنین بود که: ای قوم من! بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم [[حجت]] آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده باشد و از دید شما پنهان مانده باشد آیا ما میتوانیم در حالی که شما ناخوش دارید شما را به آن ملزم کنیم؟ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، | در [[ادیان آسمانی]] پیش از اسلام نیز هیچ [[پیامبری]] دعوت خود را بر [[قوم]] خود تحمیل نمیکرد. نخستین [[پیام]] آورنده [[شریعت]] [[حضرت نوح]] {{ع}} هنگامی که دعوت خویش را [[ابلاغ]] کرد، به او میگفتند تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را گرفتهاند. پاسخ [[نوح]] به این [[اعتراض]] چنین بود که: ای قوم من! بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم [[حجت]] آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده باشد و از دید شما پنهان مانده باشد آیا ما میتوانیم در حالی که شما ناخوش دارید شما را به آن ملزم کنیم؟ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۲-۵۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |