کارکردهای عصمت معصومان: تفاوت میان نسخهها
←پیامدهای عصمت در اصول فقه امامیه
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
این دستور از جانب [[خدا]] بوده است و آن گاه به این [[آیات]] [[استشهاد]] کردند. این شاهدگرفتن برای بستن درها امری نیست که [[وحی قرآنی]] باشد. پس ضمیر «هو» در [[آیه]] چهارم [[سوره نجم]] به تمامی سخنان [[حضرت]] برمیگردد. افزون بر آن [[حضرت رسول]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لَا أَقُولَ إِلَّا حَقّاً}}<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن، ج۷، ص۴۱۱؛ مراغی، تفسیر المراغی، ج۲۷، ص۴۵؛ جلال الدین السیوطی، الدرالمنثور؛ سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۹۲۰؛ طنطاوی، تفسیر الوسیط، ج۱۴، ص۵۹.</ref>: من جز [[حق]] نمیگویم. در جای دیگر [[پیامبر]] {{صل}} در تخطئه کسانی که به [[حفظ]] [[سنت نبوی]] [[اعتراض]] داشتند، با اشاره به دهان خود فرمود: {{متن حدیث|اُكْتُبْ، فَوَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا خَرَجَ مِنِّي إِلَّا الْحَقُّ}}<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۵؛ ابوداوود، سنن ابی داود، ج۲، ص۱۲۶؛ عبدالله دارمی، سنن دارمی، ج۱، ص۱۲۵؛ علی واحدی، اسباب النزول، ص۲۶۵.</ref>: بنویس، قسم به خداوندی که جانم در دست اوست از دهانم جز حق بیرون نمیآید»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۳۵۹.</ref> | این دستور از جانب [[خدا]] بوده است و آن گاه به این [[آیات]] [[استشهاد]] کردند. این شاهدگرفتن برای بستن درها امری نیست که [[وحی قرآنی]] باشد. پس ضمیر «هو» در [[آیه]] چهارم [[سوره نجم]] به تمامی سخنان [[حضرت]] برمیگردد. افزون بر آن [[حضرت رسول]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لَا أَقُولَ إِلَّا حَقّاً}}<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن، ج۷، ص۴۱۱؛ مراغی، تفسیر المراغی، ج۲۷، ص۴۵؛ جلال الدین السیوطی، الدرالمنثور؛ سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۹۲۰؛ طنطاوی، تفسیر الوسیط، ج۱۴، ص۵۹.</ref>: من جز [[حق]] نمیگویم. در جای دیگر [[پیامبر]] {{صل}} در تخطئه کسانی که به [[حفظ]] [[سنت نبوی]] [[اعتراض]] داشتند، با اشاره به دهان خود فرمود: {{متن حدیث|اُكْتُبْ، فَوَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا خَرَجَ مِنِّي إِلَّا الْحَقُّ}}<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۵؛ ابوداوود، سنن ابی داود، ج۲، ص۱۲۶؛ عبدالله دارمی، سنن دارمی، ج۱، ص۱۲۵؛ علی واحدی، اسباب النزول، ص۲۶۵.</ref>: بنویس، قسم به خداوندی که جانم در دست اوست از دهانم جز حق بیرون نمیآید»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۳۵۹.</ref> | ||
== پیامدهای عصمت در اصول فقه امامیه == | |||
از مباحثی که در [[اصول فقه]] امامیه نقش کلیدی دارد و مبحث [[کلامی]] [[عصمت پیامبر]] {{صل}} و [[عصمت امام|امامان]] {{عم}} به عنوان پایه و پیش فرض اساسی آن مطرح میباشد، [[حجیّت]] [[کتاب و سنت]] است. کتاب و سنت دو منبع اولیه و پایهای در [[شناخت]] [[احکام]] خداست | از مباحثی که در [[اصول فقه]] امامیه نقش کلیدی دارد و مبحث [[کلامی]] [[عصمت پیامبر]] {{صل}} و [[عصمت امام|امامان]] {{عم}} به عنوان پایه و پیش فرض اساسی آن مطرح میباشد، [[حجیّت]] [[کتاب و سنت]] است. کتاب و سنت دو منبع اولیه و پایهای در [[شناخت]] [[احکام]] خداست | ||
=== [[حجیّت کتاب خدا]] === | |||
بیشک [[قرآن]]، نخستین و بااهمیتترین منبع برای دریافت و [[استنباط احکام شرعی]] است. [[فقیه]] در هر قضیهای برای [[فهم]] [[حکم]] [[خداوند متعال]]، در وهله نخست به کتاب خدا مراجعه میکند و پس از آن به بررسی منابع دیگر میپردازد. در مورد ابتنای حجیّت کتاب خدا و خدشه ناپذیربودن آن بر [[عصمت]] یا [[اعجاز]] سه تقریر وجود دارد. در بعضی از این [[صور]]، حجیّت کتاب مبتنی بر عصمت است و در بعضی دیگر مبتنی نیست. | بیشک [[قرآن]]، نخستین و بااهمیتترین منبع برای دریافت و [[استنباط احکام شرعی]] است. [[فقیه]] در هر قضیهای برای [[فهم]] [[حکم]] [[خداوند متعال]]، در وهله نخست به کتاب خدا مراجعه میکند و پس از آن به بررسی منابع دیگر میپردازد. در مورد ابتنای حجیّت کتاب خدا و خدشه ناپذیربودن آن بر [[عصمت]] یا [[اعجاز]] سه تقریر وجود دارد. در بعضی از این [[صور]]، حجیّت کتاب مبتنی بر عصمت است و در بعضی دیگر مبتنی نیست. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
بنابراین قول به [[تحریف قرآن]] به نقیصه که بعضی از [[دانشوران]] به آن قایل شدهاند، با [[اعتقاد به عصمت]] پیامبر {{صل}} هیچگونه تنافی ندارد؛ هرچند این قول ادلّه قابل [[دفاعی]] ندارد. | بنابراین قول به [[تحریف قرآن]] به نقیصه که بعضی از [[دانشوران]] به آن قایل شدهاند، با [[اعتقاد به عصمت]] پیامبر {{صل}} هیچگونه تنافی ندارد؛ هرچند این قول ادلّه قابل [[دفاعی]] ندارد. | ||
=== حجیّت [[سنت]] === | |||
[[وحی الهی]] دربردارنده همه جزئیات [[احکام شرعی]] نیست. در غالب موارد تنها اصل [[تشریع حکم]] در قرآن آمده است و تفاصیل جزئی [[احکام]] توسط [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در قالب گفتار یا به صورت عملی و [[رفتاری]] بیان شدهاند. بسیاری از احکامی که در قرآن آمده است به صورت مجمل یا عام و یا مطلق بیان شدهاند. مقیدات، تخصیصها و تفصیلها و تفسیرهای آنها در سخن [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} آمده است. آن [[حضرت]] با گفتار و [[سیره عملی]] خود به تبیین جزئیات [[قوانین]] و [[تفسیر]] مجملهای [[قرآن]] پرداختهاند. به آنچه [[پیامبر]] {{صل}} در [[مقام]] [[تفسیر وحی]] و تبیین جزئیات [[شریعت]] گفتهاند، [[سنت نبوی]] گفته میشود<ref>سعید ضیائیفر، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۴۵۷ - ۴۵۸.</ref>. عدهای از [[اهل سنت]]، [[سنت]] را منحصر در [[سنت پیامبر]] {{صل}} میدانند و بعضی آن را به [[سنت صحابه]] هم بسط میدهند. اگر سنت به [[صحابه]] بسط داده شود، یقیناً این سنت شامل سنت برخی از اهل بیت {{عم}} نیز خواهد شد؛ چراکه اهل بیت {{عم}} [[افضل]] و [[اعلم]] همه صحابه محسوب میشوند. در هر صورت [[فقه]] امامی، سنت را منحصر در سنت نبوی نمیداند. [[همراهی]] [[کتاب و سنت]] و [[لزوم]] کنارهم بودن آنها با هم تا [[روز قیامت]] در سفارشهای رسول خدا {{صل}} و وصایای ایشان به [[امت اسلام]] بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. | [[وحی الهی]] دربردارنده همه جزئیات [[احکام شرعی]] نیست. در غالب موارد تنها اصل [[تشریع حکم]] در قرآن آمده است و تفاصیل جزئی [[احکام]] توسط [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در قالب گفتار یا به صورت عملی و [[رفتاری]] بیان شدهاند. بسیاری از احکامی که در قرآن آمده است به صورت مجمل یا عام و یا مطلق بیان شدهاند. مقیدات، تخصیصها و تفصیلها و تفسیرهای آنها در سخن [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} آمده است. آن [[حضرت]] با گفتار و [[سیره عملی]] خود به تبیین جزئیات [[قوانین]] و [[تفسیر]] مجملهای [[قرآن]] پرداختهاند. به آنچه [[پیامبر]] {{صل}} در [[مقام]] [[تفسیر وحی]] و تبیین جزئیات [[شریعت]] گفتهاند، [[سنت نبوی]] گفته میشود<ref>سعید ضیائیفر، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۴۵۷ - ۴۵۸.</ref>. عدهای از [[اهل سنت]]، [[سنت]] را منحصر در [[سنت پیامبر]] {{صل}} میدانند و بعضی آن را به [[سنت صحابه]] هم بسط میدهند. اگر سنت به [[صحابه]] بسط داده شود، یقیناً این سنت شامل سنت برخی از اهل بیت {{عم}} نیز خواهد شد؛ چراکه اهل بیت {{عم}} [[افضل]] و [[اعلم]] همه صحابه محسوب میشوند. در هر صورت [[فقه]] امامی، سنت را منحصر در سنت نبوی نمیداند. [[همراهی]] [[کتاب و سنت]] و [[لزوم]] کنارهم بودن آنها با هم تا [[روز قیامت]] در سفارشهای رسول خدا {{صل}} و وصایای ایشان به [[امت اسلام]] بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. | ||
[[دین اسلام]] بدون سنت نمیتواند [[دین خاتم]] باشد؛ چراکه دین خاتم افزون بر کامل بودن خود [[دین]] و افزون بر یک منبع [[وحیانی]] [[مصون از تحریف]] - یعنی قرآن - نیازمند یک روش معیار برای [[فهم]] صحیح از آن منبع است تا هر [[پژوهشگری]] بتواند تفسیر صحیح از آن منبع را [[کشف]] کند. سنت بیان این روش معیار است<ref>ر.ک: مهدی هادوی تهرانی، تأملات در علم اصول فقه، دفتر ششم، ص۱۰۶.</ref>. بنابراین سنت در [[مکتب]] [[امامیه]] به معنای هر دو سنت پیامبر صلی [[الله]] علیه و [[اله]] و سنت اهل بیت {{عم}} میآید. | [[دین اسلام]] بدون سنت نمیتواند [[دین خاتم]] باشد؛ چراکه دین خاتم افزون بر کامل بودن خود [[دین]] و افزون بر یک منبع [[وحیانی]] [[مصون از تحریف]] - یعنی قرآن - نیازمند یک روش معیار برای [[فهم]] صحیح از آن منبع است تا هر [[پژوهشگری]] بتواند تفسیر صحیح از آن منبع را [[کشف]] کند. سنت بیان این روش معیار است<ref>ر.ک: مهدی هادوی تهرانی، تأملات در علم اصول فقه، دفتر ششم، ص۱۰۶.</ref>. بنابراین سنت در [[مکتب]] [[امامیه]] به معنای هر دو سنت پیامبر صلی [[الله]] علیه و [[اله]] و سنت اهل بیت {{عم}} میآید. | ||
==== [[ارتباط]] میان [[عصمت]] و [[حجیّت]] [[سنت]] لفظی ==== | |||
به هر روی سنت در سه شکل قول، فعل و [[تقریر معصوم]] ظهور و بروز مییابد. ادلّه [[شرعی]] لفظی شامل [[کتاب خدا]] و [[احادیث]] (اقوال) [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} میشود. اما ابتنای حجیّت اقوال پیامبر {{صل}} و اهل بیت {{عم}} بر عصمت آنها از [[گناه]] و خطای در قول و گفتار بسیار روشن و [[بدیهی]] است، گرچه در مباحث دلالت، ظهور، اطلاق، عموم، مفهوم، امر، [[نهی]] و... سهم بحث عصمت در آنها و تأثیر این ارتکازِ ناخودآگاهِ [[کلامی]] در اذهان [[فقیهان]] و اصولیها، [[ارزش]] پیگیری دقیق و موشکافانه دارد. | به هر روی سنت در سه شکل قول، فعل و [[تقریر معصوم]] ظهور و بروز مییابد. ادلّه [[شرعی]] لفظی شامل [[کتاب خدا]] و [[احادیث]] (اقوال) [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} میشود. اما ابتنای حجیّت اقوال پیامبر {{صل}} و اهل بیت {{عم}} بر عصمت آنها از [[گناه]] و خطای در قول و گفتار بسیار روشن و [[بدیهی]] است، گرچه در مباحث دلالت، ظهور، اطلاق، عموم، مفهوم، امر، [[نهی]] و... سهم بحث عصمت در آنها و تأثیر این ارتکازِ ناخودآگاهِ [[کلامی]] در اذهان [[فقیهان]] و اصولیها، [[ارزش]] پیگیری دقیق و موشکافانه دارد. | ||
==== ارتباط عصمت و حجیّت سنت فعلی ==== | |||
برای استکشاف [[حکم شرعی]] از [[فعل معصوم]] باید شبههای را که اصل دلیلیت فعل معصوم را بر حکم شرعی زیر سؤال میبرد، پاسخ داد و آن [[شبهه]] این است که فعل معصوم احتمال دارد به اعتبار [[نبوت]] یا [[امامت]] [[معصوم]] خصوصیتی در فعل او باشد که مبتنی بر معصومیت اوست و درنتیجه [[کشف]] حکم شرعی از [[افعال]] او دچار مشکل میشود. | برای استکشاف [[حکم شرعی]] از [[فعل معصوم]] باید شبههای را که اصل دلیلیت فعل معصوم را بر حکم شرعی زیر سؤال میبرد، پاسخ داد و آن [[شبهه]] این است که فعل معصوم احتمال دارد به اعتبار [[نبوت]] یا [[امامت]] [[معصوم]] خصوصیتی در فعل او باشد که مبتنی بر معصومیت اوست و درنتیجه [[کشف]] حکم شرعی از [[افعال]] او دچار مشکل میشود. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که دلیلیت فعل بر حکم شرعی از سنخ ادلّه لُبّیهای است که زبان ندارد که از آن بتوان اطلاقگیری کرد و تمامی قیود محتمل در ظرف صدور فعل احتمال دخالت آن در [[حکم]] مستنبط شرعی از فعل داده میشود<ref>محمد صنقور علی البحرانی، شرح الاصول من الحلقة الثانیه، ج۱، ص۳۳۸.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۳۶۳-۳۷۸.</ref> | نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که دلیلیت فعل بر حکم شرعی از سنخ ادلّه لُبّیهای است که زبان ندارد که از آن بتوان اطلاقگیری کرد و تمامی قیود محتمل در ظرف صدور فعل احتمال دخالت آن در [[حکم]] مستنبط شرعی از فعل داده میشود<ref>محمد صنقور علی البحرانی، شرح الاصول من الحلقة الثانیه، ج۱، ص۳۳۸.</ref>»<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۳۶۳-۳۷۸.</ref> | ||
=== حجیت سیره عقلا === | |||
[[سکوت]] [[معصوم]] در مقابل یک [[رفتار]] و عمل، نشانه امضای آن رفتار یا عمل است. نوع عمل یا [[رفتاری]] که معصوم مواجه با آن است بر دو نوع است: گاه یک [[رفتار شخصی]] و فردی است؛ مانند اینکه معصوم وضوگرفتن یا [[نماز]] [[اشتباه]] یک شخص را [[مشاهده]] کند و گاه معصوم با یک [[سلوک]] و [[پدیده اجتماعی]] مواجه میشود و در مقابل آن سکوت میکند. این سکوت در مقابل یک پدیده و [[رفتار اجتماعی]] فراگیر که در اصطلاح [[سیره]] عقلاییه نامیده میشود، دلالت بر امضای آن پدیده و رفتار و [[مشروعیت]] آن است؛ مثلاً در میان عرف عُقلای [[جامعه]] حیازت، سبب ملکیت شمرده میشود. کسی که مثلاً از رودخانه لیوان آبی را برمیگیرد، مالک آن میشود یا کسی به صحرا میرود و سنگی را حیازت میکند، مالک آن میشود. این سیره عُقلا اگر در برابر و منظر معصوم بود و معصوم در برابر آن سکوت کرد، این سکوت تقریر و امضای آن سیره شمرده میشود. | [[سکوت]] [[معصوم]] در مقابل یک [[رفتار]] و عمل، نشانه امضای آن رفتار یا عمل است. نوع عمل یا [[رفتاری]] که معصوم مواجه با آن است بر دو نوع است: گاه یک [[رفتار شخصی]] و فردی است؛ مانند اینکه معصوم وضوگرفتن یا [[نماز]] [[اشتباه]] یک شخص را [[مشاهده]] کند و گاه معصوم با یک [[سلوک]] و [[پدیده اجتماعی]] مواجه میشود و در مقابل آن سکوت میکند. این سکوت در مقابل یک پدیده و [[رفتار اجتماعی]] فراگیر که در اصطلاح [[سیره]] عقلاییه نامیده میشود، دلالت بر امضای آن پدیده و رفتار و [[مشروعیت]] آن است؛ مثلاً در میان عرف عُقلای [[جامعه]] حیازت، سبب ملکیت شمرده میشود. کسی که مثلاً از رودخانه لیوان آبی را برمیگیرد، مالک آن میشود یا کسی به صحرا میرود و سنگی را حیازت میکند، مالک آن میشود. این سیره عُقلا اگر در برابر و منظر معصوم بود و معصوم در برابر آن سکوت کرد، این سکوت تقریر و امضای آن سیره شمرده میشود. |