مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۶۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهالی کوفه' به 'اهالی کوفه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
علقمه، مردی [[فقیه]] و عالمی [[وارسته]] و زاهدی [[شب]] زندهدار بود، و در [[علم]] [[قرائت قرآن]] مهارت داشت و صدای بسیار گرم و دلربایی در [[خواندن قرآن]] داشت. او خود میگوید: [[خداوند]] در [[خواندن قرآن]] به من لحن [[زیبا]] و دلربایی داده است. | علقمه، مردی [[فقیه]] و عالمی [[وارسته]] و زاهدی [[شب]] زندهدار بود، و در [[علم]] [[قرائت قرآن]] مهارت داشت و صدای بسیار گرم و دلربایی در [[خواندن قرآن]] داشت. او خود میگوید: [[خداوند]] در [[خواندن قرآن]] به من لحن [[زیبا]] و دلربایی داده است. | ||
هم چنین [[روایات]] بسیاری از [[حضرت رسول]] {{صل}} و [[حضرت علی]] {{ع}} و [[سلمان]] و دیگر [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] کرده است. از جمله این [[حدیث]] که گفت: از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم میفرمود: | هم چنین [[روایات]] بسیاری از [[حضرت رسول]] {{صل}} و [[حضرت علی]] {{ع}} و [[سلمان]] و دیگر [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] کرده است. از جمله این [[حدیث]] که گفت: از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم میفرمود: «صدای خوش، [[زینت]] دادن [[قرآن]] است»<ref>{{متن حدیث| حُسْنُ الصَّوْتِ تَزْيِينٌ لِلقُرآنِ}}؛ طبقات الکبری، ج۶، ص۹۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۰۱۸.</ref> | ||
== [[عبادت]] و [[زهد]] علقمه == | == [[عبادت]] و [[زهد]] علقمه == | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
این مرد [[عابد]] و [[زاهد]]، این [[شخصیت]] بافضیلت بسیار بیمیل به [[دنیا]] بود و حاضر نبود که در [[جامعه]] مطرح شود و نامی از او باشد. | این مرد [[عابد]] و [[زاهد]]، این [[شخصیت]] بافضیلت بسیار بیمیل به [[دنیا]] بود و حاضر نبود که در [[جامعه]] مطرح شود و نامی از او باشد. | ||
[[عبدالرحمن بن یزید]] میگوید: پس از [[رحلت]] [[عبدالله بن مسعود]] به [[علقمه بن قیس]] گفتم: چه خوب است در [[مسجد]] بنشینی و [[احکام]] و مسائل خود را از تو بیاموزیم؟ او گفت: | [[عبدالرحمن بن یزید]] میگوید: پس از [[رحلت]] [[عبدالله بن مسعود]] به [[علقمه بن قیس]] گفتم: چه خوب است در [[مسجد]] بنشینی و [[احکام]] و مسائل خود را از تو بیاموزیم؟ او گفت: «نه من این کار را نمیکنم، زیرا خوش ندارم که بر سر زبانها بیفتم و بگویند: این علقمه است»<ref>{{عربی|أَكْرَهُ أَنْ يُقَالُ هَذَا عَلْقَمَةُ}}؛ طبقات الکبری، ج۴، ص۸۸.</ref>. | ||
باز به او گفتند: چرا به نزد [[حکام]] و [[سلاطین]] نمیروی تا [[شرافت]] تو را بشناسند؟ گفت: میترسم در این صورت، آنچه از ([[دین]]) من کم شود، بیشتر از آنچه باشد که از (دنیای) آنها نصیب من میگردد<ref>{{عربی|إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَتَنَقَّصُوا مني أكثر مما أتنقص منهم}}؛طبقات الکبری، ج۴، ص۸۸.</ref>. | باز به او گفتند: چرا به نزد [[حکام]] و [[سلاطین]] نمیروی تا [[شرافت]] تو را بشناسند؟ گفت: میترسم در این صورت، آنچه از ([[دین]]) من کم شود، بیشتر از آنچه باشد که از (دنیای) آنها نصیب من میگردد<ref>{{عربی|إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَتَنَقَّصُوا مني أكثر مما أتنقص منهم}}؛طبقات الکبری، ج۴، ص۸۸.</ref>. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
علقمه نیز از حوادث مصون نماند و پایش [[قطع]] شد، وی پس از [[قطع]] پایش همواره میگفت: من هرگز [[آرزو]] نکردهام که پایم مثل سابق سالم شود، زیرا با همین [[نقص]] در عوض به [[حسن]] [[ثواب]] [[الهی]] [[امید]] بستهام، لکن [[آرزو]] داشتم که برادرم اُبّی و برخی دیگر از [[برادران]] دینیام را در [[خواب]] میدیدم، و از [[عاقبت]] آنان با خبر میشدم! | علقمه نیز از حوادث مصون نماند و پایش [[قطع]] شد، وی پس از [[قطع]] پایش همواره میگفت: من هرگز [[آرزو]] نکردهام که پایم مثل سابق سالم شود، زیرا با همین [[نقص]] در عوض به [[حسن]] [[ثواب]] [[الهی]] [[امید]] بستهام، لکن [[آرزو]] داشتم که برادرم اُبّی و برخی دیگر از [[برادران]] دینیام را در [[خواب]] میدیدم، و از [[عاقبت]] آنان با خبر میشدم! | ||
علقمه میگوید: به [[حمد]] [[الله]] به آرزویم رسیدم، شبی برادرم را در [[خواب]] دیدم از او پرسیدم: | علقمه میگوید: به [[حمد]] [[الله]] به آرزویم رسیدم، شبی برادرم را در [[خواب]] دیدم از او پرسیدم: «وضع شما کشته شدگان [[صفین]] و [[عاقبت]] امرتان چگونه بود؟ او گفت: ما در پیشگاه [[خداوند]]، با این قومِ [[دشمن]] ([[سپاهیان]] [[معاویه]]) رو به رو شدیم با هم [[احتجاج]] کردیم و حجتِ ما بر آنان غالب گردید». | ||
علقمه میگوید: من از دیدن این [[خواب]] بسیار مسرور شدم و از روزی که به سن تمیز و [[تکلیف]] رسیدم، هرگز، این گونه خوشحال نشده بودم که از این [[خواب]] خوشحال شدم<ref>وقعة صفین، ص۲۸۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۲۵؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۰۲۰-۱۰۲۱.</ref> | علقمه میگوید: من از دیدن این [[خواب]] بسیار مسرور شدم و از روزی که به سن تمیز و [[تکلیف]] رسیدم، هرگز، این گونه خوشحال نشده بودم که از این [[خواب]] خوشحال شدم<ref>وقعة صفین، ص۲۸۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۲۵؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۲.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۰۲۰-۱۰۲۱.</ref> |