مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
وی از [[راویان حدیث]] است. [[جعفر بن محمد بن ابان خراسانی]] [[نقل]] میکند: من در زمان [[هارون الرشید]] در [[حلوان]] بودم و دیدم [[مردم]] ازدحام کردهاند. پرسیدم: برای چه [[مردم]] ازدحام کردهاند؟ گفتند: این جا مردی است به نام ابو جحش مغربی و مدعی است [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} را دیده است، فوراً نزد او رفتم، دیدم پیرمرد سیاه چهرهای گویا رنگ او مثل قیر میباشد و بلند قامت است. به او گفتم: آیا تو [[علی بن ابی طالب]]، [[پسر عم]] [[رسول خدا]] {{صل}} را دیدهای؟ گفت: آری، گفتم: در چه [[سنی]] بودی؟ گفت: ده سالگی، بعد از [[اوصاف علی]] {{ع}} پرسیدم، و او اوصاف [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را برایم بیان کرد. در پایان هم گفت: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به فرزندانش اشاره کرد که: | وی از [[راویان حدیث]] است. [[جعفر بن محمد بن ابان خراسانی]] [[نقل]] میکند: من در زمان [[هارون الرشید]] در [[حلوان]] بودم و دیدم [[مردم]] ازدحام کردهاند. پرسیدم: برای چه [[مردم]] ازدحام کردهاند؟ گفتند: این جا مردی است به نام ابو جحش مغربی و مدعی است [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} را دیده است، فوراً نزد او رفتم، دیدم پیرمرد سیاه چهرهای گویا رنگ او مثل قیر میباشد و بلند قامت است. به او گفتم: آیا تو [[علی بن ابی طالب]]، [[پسر عم]] [[رسول خدا]] {{صل}} را دیدهای؟ گفت: آری، گفتم: در چه [[سنی]] بودی؟ گفت: ده سالگی، بعد از [[اوصاف علی]] {{ع}} پرسیدم، و او اوصاف [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را برایم بیان کرد. در پایان هم گفت: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به فرزندانش اشاره کرد که: «مبادا به [[ابن ملجم]] [[قاتل]] من [[ظلم]] کنید، او یک ضربت به من زده، شما ما هم یک ضربت به همان جایی که در پیشانی فرود آورده شما هم فرود آورید؛ زیرا این [[وصیت]] [[رسول خدا]] {{صل}} است که از قبل به من [[وصیت]] و سفارش نموده است»<ref>اصحاب الإمام أمیرالمؤمنین، ج۲، ص۶۲۱، ش۱۲۷۰.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۸۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |