پرش به محتوا

خالد بن معمر بن سلمان سدوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = خالد بن معمر بن سلمان سدوسی | مداخل مرتبط = [[خالد بن معمر بن سلمان سدوسی در تاریخ اسلامی]] - [[خالد بن معمر بن سلمان سدوسی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = خالد بن معمر بن سلمان سدوسی | مداخل مرتبط = [[خالد بن معمر بن سلمان سدوسی در تاریخ اسلامی]] - [[خالد بن معمر بن سلمان سدوسی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = خالد بن معمر بن سلمان سدوسی  
| نام = خالد بن معمر بن سلمان سدوسی  
خط ۶۰: خط ۶۰:
در [[جنگ صفین]] [[رفتاری]] در مورد [[خالد بن معمر]] [[مشاهده]] می‌شد که بیانگر حالت تردید در حرکات و اعتقادش بود، لذا جمعی از افراد می‌خواستند او را از [[امام]] {{ع}} و [[سپاه حق]] جدا سازند یا حداقل تردید و دغدغه خاطر او را رفع کنند. لذا در یکی از روزهای [[جنگ صفین]] گروهی نزد [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمدند و عرضه داشتند: ما گمان می‌کنیم که [[خالد بن معمر سدوسی]] با [[معاویه]] مکاتبه و مراوده دارد و بیم آن داریم که با او [[بیعت]] کرده و به او ملحق شود و ضربه‌ای به [[سپاه]] شما وارد سازد.
در [[جنگ صفین]] [[رفتاری]] در مورد [[خالد بن معمر]] [[مشاهده]] می‌شد که بیانگر حالت تردید در حرکات و اعتقادش بود، لذا جمعی از افراد می‌خواستند او را از [[امام]] {{ع}} و [[سپاه حق]] جدا سازند یا حداقل تردید و دغدغه خاطر او را رفع کنند. لذا در یکی از روزهای [[جنگ صفین]] گروهی نزد [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمدند و عرضه داشتند: ما گمان می‌کنیم که [[خالد بن معمر سدوسی]] با [[معاویه]] مکاتبه و مراوده دارد و بیم آن داریم که با او [[بیعت]] کرده و به او ملحق شود و ضربه‌ای به [[سپاه]] شما وارد سازد.


[[حضرت]] برای آن‌که این [[اتهام]] رد یا [[اثبات]] شود و در ضمن خاطر این گروه هم آسود باشد، بلافاصله کسی را در پی خالد و تنی چند از مردان [[شریف]] [[قبیله]] [[ربیعه]] (ظاهراً خالد با این [[قبیله]] رابطه نزدیک داشته است) فرستاد و آنان را به حضور ‌طلبید و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] خطاب به گروه [[ربیعه]] فرمود: "اما بعد، ای گروه [[ربیعه]]، شما [[یاران]] من هستید و [[دعوت]] مرا [[اجابت]] کردید و مورد وثوق‌ترین [[مردم]] [[عرب]] نزد من می‌باشید، به من خبر رسیده که [[معاویه]] با این [[دوست]] شما [[خالد بن معمر]] مکاتبه داشته، اینک او را با شما خواستم تا خود شما میان من و او [[گواه]] باشید و سخنان من و او را بشنوید و نظر بدهید"
[[حضرت]] برای آن‌که این [[اتهام]] رد یا [[اثبات]] شود و در ضمن خاطر این گروه هم آسود باشد، بلافاصله کسی را در پی خالد و تنی چند از مردان [[شریف]] [[قبیله]] [[ربیعه]] (ظاهراً خالد با این [[قبیله]] رابطه نزدیک داشته است) فرستاد و آنان را به حضور ‌طلبید و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] خطاب به گروه [[ربیعه]] فرمود: «اما بعد، ای گروه [[ربیعه]]، شما [[یاران]] من هستید و [[دعوت]] مرا [[اجابت]] کردید و مورد وثوق‌ترین [[مردم]] [[عرب]] نزد من می‌باشید، به من خبر رسیده که [[معاویه]] با این [[دوست]] شما [[خالد بن معمر]] مکاتبه داشته، اینک او را با شما خواستم تا خود شما میان من و او [[گواه]] باشید و سخنان من و او را بشنوید و نظر بدهید»


آن‌گاه خطاب به خالد فرمود: "ای [[خالد بن معمر]]، اگر آن‌چه از تو به من گزارش شده صحیح باشد، من [[خدا]] را و همه مسلمانانی که این جا حاضرند، [[گواه]] می‌گیرم که تو در امانی به هر جای [[عراق]] یا [[حجاز]] و یا [[سرزمین]] دیگری که زیر [[سلطه]] و [[حکومت معاویه]] نباشد می‌خواهی بروی، برو<ref>این‌گونه آزادی و دموکراسی فقط در مکتب علی {{ع}} جود دارد و در هیچ جای دنیا و در هیچ مکتبی بافت نمی‌شود که فرمانده کل سپاه حاضر شود یکی از نیروهای مهم و دلاورش و فرمانده بخشی از سپاهش از او جدا شود و به سلامت به هر جا که خواهد برود و فقط به او اجازه ندهد به دشمن ملحق شود تا کمکی بر ضد خود او باشد و از مکاتبه او با معاویه که در جبهه مخالف او قرار دارد، صرف نظر نماید. کجایند مدعیان راه علی {{ع}} که نظاره کنند و دست از کینه و عداوت بردارند و با مخالفین خود مدارا کنند.</ref> و اگر بر تو [[دروغ]] بسته‌اند با سوگندهایی [[اطمینان]] آور، قلب‌های ما را به [[صدق]] گفتارت مطمئن ساز و آرام ببخش".
آن‌گاه خطاب به خالد فرمود: «ای [[خالد بن معمر]]، اگر آن‌چه از تو به من گزارش شده صحیح باشد، من [[خدا]] را و همه مسلمانانی که این جا حاضرند، [[گواه]] می‌گیرم که تو در امانی به هر جای [[عراق]] یا [[حجاز]] و یا [[سرزمین]] دیگری که زیر [[سلطه]] و [[حکومت معاویه]] نباشد می‌خواهی بروی، برو<ref>این‌گونه آزادی و دموکراسی فقط در مکتب علی {{ع}} جود دارد و در هیچ جای دنیا و در هیچ مکتبی بافت نمی‌شود که فرمانده کل سپاه حاضر شود یکی از نیروهای مهم و دلاورش و فرمانده بخشی از سپاهش از او جدا شود و به سلامت به هر جا که خواهد برود و فقط به او اجازه ندهد به دشمن ملحق شود تا کمکی بر ضد خود او باشد و از مکاتبه او با معاویه که در جبهه مخالف او قرار دارد، صرف نظر نماید. کجایند مدعیان راه علی {{ع}} که نظاره کنند و دست از کینه و عداوت بردارند و با مخالفین خود مدارا کنند.</ref> و اگر بر تو [[دروغ]] بسته‌اند با سوگندهایی [[اطمینان]] آور، قلب‌های ما را به [[صدق]] گفتارت مطمئن ساز و آرام ببخش».


خالد برای آن‌که به [[قلب]] [[امام]] و پیشوایش [[اطمینان]] بخشد، [[سوگند]] یاد کرد که بین او و [[معاویه]] هیچ نامه‌ای رد و بدل نشده و گزارش رابطه او با [[معاویه]] [[کذب]] و ساخته [[دست]] شایعه‌سازان است<ref>شاید منشأ این شایعه، همان پیشنهاد علباء به جدا شدن خالد از علی {{ع}} بوده باشد که در ادامه خواهد آمد.</ref>. [[خالد بن معمر]] بدین ترتیب [[اتهام]] وارده را از خود دور ساخت و آن را به شدت [[تکذیب]] نمود و در معرکه [[جنگ]] نیز با [[دلاور]] مردی‌هایی که از خود بروز داد، ارادت و [[ایمان]] خود را به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[اثبات]] رساند.
خالد برای آن‌که به [[قلب]] [[امام]] و پیشوایش [[اطمینان]] بخشد، [[سوگند]] یاد کرد که بین او و [[معاویه]] هیچ نامه‌ای رد و بدل نشده و گزارش رابطه او با [[معاویه]] [[کذب]] و ساخته [[دست]] شایعه‌سازان است<ref>شاید منشأ این شایعه، همان پیشنهاد علباء به جدا شدن خالد از علی {{ع}} بوده باشد که در ادامه خواهد آمد.</ref>. [[خالد بن معمر]] بدین ترتیب [[اتهام]] وارده را از خود دور ساخت و آن را به شدت [[تکذیب]] نمود و در معرکه [[جنگ]] نیز با [[دلاور]] مردی‌هایی که از خود بروز داد، ارادت و [[ایمان]] خود را به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[اثبات]] رساند.


در این میان گروهی از [[قبیله]] [[ربیعه]] گفتند: "به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر بدانیم خالد چنین کاری کرده و با [[معاویه]] مراودهای دارد، او را می‌کشیم"<ref>{{عربی|وَ اَللَّهِ لَوْ نَعْلَمُ أَنَّهُ فَعَلَ لَقَتَلْنَاهُ}}</ref>. بعد [[زیاد بن خصفه]] از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} خواست که خالد را به [[سوگند]] مؤکد فراخواند که روزی [[خیانت]] نکند، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز خالد را [[سوگند]] داد و او هم قبول کرد<ref>وقعة صفین، ص۲۸۷ و شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۲۵</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۳.</ref>
در این میان گروهی از [[قبیله]] [[ربیعه]] گفتند: «به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر بدانیم خالد چنین کاری کرده و با [[معاویه]] مراودهای دارد، او را می‌کشیم»<ref>{{عربی|وَ اَللَّهِ لَوْ نَعْلَمُ أَنَّهُ فَعَلَ لَقَتَلْنَاهُ}}</ref>. بعد [[زیاد بن خصفه]] از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} خواست که خالد را به [[سوگند]] مؤکد فراخواند که روزی [[خیانت]] نکند، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز خالد را [[سوگند]] داد و او هم قبول کرد<ref>وقعة صفین، ص۲۸۷ و شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۲۵</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۳.</ref>


== موضع‌گیری خالد در برابر علباء ==
== موضع‌گیری خالد در برابر علباء ==
خط ۷۶: خط ۷۶:
== نظر خالد پس از [[حیله]] [[معاویه]] ==
== نظر خالد پس از [[حیله]] [[معاویه]] ==
هنگامی که [[سپاه معاویه]] قرآن‌ها را بر سر نیزه‌ها کردند، [[اصحاب علی]] {{ع}} با خود به
هنگامی که [[سپاه معاویه]] قرآن‌ها را بر سر نیزه‌ها کردند، [[اصحاب علی]] {{ع}} با خود به
گفت و گو و مشاوره پرداختند. در این میان یکی از کسانی که اظهار نظر نمود، "[[خالد بن معمر سدوسی]]" بود. او خطاب به [[حضرت علی]] {{ع}} چنین پیشنهاد کرد: "ای [[امیرمؤمنان]]، ما روزی که حضور در رکاب شما را پذیرفتیم، بر آن بودیم که هرگز اجازه ندهیم احدی در این [[جنگ]] بر ما پیشی بگیرد و [[غیرت]] و [[رشادت]] بیشتری از خود نشان دهد، بلکه همواره تلاش کرده‌ایم که فداکارترین بخش [[سپاه]] شما باشیم. ما همه اینها را زاد و توشه [[آخرت]] خود ساخته‌ایم و [[بهترین]] [[امر]] در نظر ما آن است که [[قادر]] به انجام آن باشیم و از عهده‌اش برآییم، ما اگر چه در صحنه [[نبرد]] از همه پیشی گرفته‌ایم با این حال هم اکنون نظرمان این است که اگر شما [[صلاح]] بدانید، پیشنهاد [[دشمن]] را قبول کنیم و اگر نظر شما چیز دیگری است، بدون [[شک]] نظر شما برای ما [[برتر]] و بهتر است"<ref>{{عربی| يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ إِنَّا وَ اَللَّهِ مَا اِخْتَرْنَا هَذَا اَلْمَقَامَ أَنْ يَكُونَ أَحَدٌ هُوَ أَوْلَى بِهِ مِنَّا غَيْرَ أَنَّا جَعَلْنَاهُ ذُخْراً ...}}وقعة صفین، ص۴۸۵.</ref>.
گفت و گو و مشاوره پرداختند. در این میان یکی از کسانی که اظهار نظر نمود، «[[خالد بن معمر سدوسی]]» بود. او خطاب به [[حضرت علی]] {{ع}} چنین پیشنهاد کرد: «ای [[امیرمؤمنان]]، ما روزی که حضور در رکاب شما را پذیرفتیم، بر آن بودیم که هرگز اجازه ندهیم احدی در این [[جنگ]] بر ما پیشی بگیرد و [[غیرت]] و [[رشادت]] بیشتری از خود نشان دهد، بلکه همواره تلاش کرده‌ایم که فداکارترین بخش [[سپاه]] شما باشیم. ما همه اینها را زاد و توشه [[آخرت]] خود ساخته‌ایم و [[بهترین]] [[امر]] در نظر ما آن است که [[قادر]] به انجام آن باشیم و از عهده‌اش برآییم، ما اگر چه در صحنه [[نبرد]] از همه پیشی گرفته‌ایم با این حال هم اکنون نظرمان این است که اگر شما [[صلاح]] بدانید، پیشنهاد [[دشمن]] را قبول کنیم و اگر نظر شما چیز دیگری است، بدون [[شک]] نظر شما برای ما [[برتر]] و بهتر است»<ref>{{عربی| يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ إِنَّا وَ اَللَّهِ مَا اِخْتَرْنَا هَذَا اَلْمَقَامَ أَنْ يَكُونَ أَحَدٌ هُوَ أَوْلَى بِهِ مِنَّا غَيْرَ أَنَّا جَعَلْنَاهُ ذُخْراً ...}}وقعة صفین، ص۴۸۵.</ref>.


در این گفتار [[خالد بن معمر]] نظر خود و [[قبیله]] [[ربیعه]] را بیان کرد که همانا [[گوش به فرمان]] [[امام]] {{ع}} هستند و نظر [[امام]] را بر نظر خود مقدم می‌دارند.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۷۴-۴۷۵.</ref>
در این گفتار [[خالد بن معمر]] نظر خود و [[قبیله]] [[ربیعه]] را بیان کرد که همانا [[گوش به فرمان]] [[امام]] {{ع}} هستند و نظر [[امام]] را بر نظر خود مقدم می‌دارند.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۷۴-۴۷۵.</ref>
خط ۹۳: خط ۹۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:ربیعه]]
[[رده:ربیعه]]
۲۴٬۴۶۴

ویرایش