پرش به محتوا

اعجاز قرآن در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۷٬۹۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ مارس ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
== برخورداری دین اسلام از معجزه جاوید ==
== برخورداری دین اسلام از معجزه جاوید ==
[[قرآن]] [[معجزه]] [[اسلام]] است: {{متن قرآن|قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}<ref> بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد؛ سوره اسراء، آیه: ۸۸.</ref> و این معجزه جاودانه است: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ }}<ref> بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه: ۹.</ref> قرآن کریم سند شریعت جاودان اسلام است<ref>علوم قرآنی، ص‌۲۰۴.</ref> که با شیواترین سبک و رساترین بیان و استوارترین محتوا نازل شده<ref>علوم قرآنی، ص‌۲۱۱.</ref>، و همه اصولی را که بشر در زمینه عقاید، اخلاق و احکام به آن نیاز دارد فرا‌روی او قرار داده است<ref>جامع البیان، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۲۱۱.</ref>: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref> و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> این بلندای شیوه قرآنی ـ‌ چه از‌ لحاظ نظم و چه از لحاظ محتوا‌ ـ همچنان پابرجاست<ref>علوم قرآنی، ص‌۲۱۱.</ref>. [[علامه طباطبایی]] می‌گوید: الفاظ قرآن همه آنچه را که به هدایت انسانها مربوط است، بیان کرده است؛ اما با استفاده از روایات می‌توان گفت قرآن بیان کننده هر چیزی است و علمِ آنچه بوده و هست و تا روز قیامت خواهد بود در قرآن وجود‌دارد<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۲۵.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>
[[قرآن]] [[معجزه]] [[اسلام]] است: {{متن قرآن|قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}<ref> بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد؛ سوره اسراء، آیه: ۸۸.</ref> و این معجزه جاودانه است: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ }}<ref> بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه: ۹.</ref> قرآن کریم سند شریعت جاودان اسلام است<ref>علوم قرآنی، ص‌۲۰۴.</ref> که با شیواترین سبک و رساترین بیان و استوارترین محتوا نازل شده<ref>علوم قرآنی، ص‌۲۱۱.</ref>، و همه اصولی را که بشر در زمینه عقاید، اخلاق و احکام به آن نیاز دارد فرا‌روی او قرار داده است<ref>جامع البیان، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۲۱۱.</ref>: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref> و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> این بلندای شیوه قرآنی ـ‌ چه از‌ لحاظ نظم و چه از لحاظ محتوا‌ ـ همچنان پابرجاست<ref>علوم قرآنی، ص‌۲۱۱.</ref>. [[علامه طباطبایی]] می‌گوید: الفاظ قرآن همه آنچه را که به هدایت انسانها مربوط است، بیان کرده است؛ اما با استفاده از روایات می‌توان گفت قرآن بیان کننده هر چیزی است و علمِ آنچه بوده و هست و تا روز قیامت خواهد بود در قرآن وجود‌دارد<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۲۵.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>
==اعجاز قرآن در دانشنامه معاصر قرآن کریم ==
[[اِعجاز]] مصدر باب اِفعال در لغت در سه معنا به کار رفته است: ۱. [[ناتوان]] ساختن، غالب شدن. ۲. نتوانستن، از عهده برنیآمدن. ۳. جلو افتادن، [[پیشی گرفتن]]. مشتقات این واژه در [[قرآن]] به صورت‌های: {{متن قرآن|يُعْجِزُ}}، {{متن قرآن|يُعْجِزُونَ}}، {{متن قرآن|نُعْجِزَ}} (مضارع)، {{متن قرآن|مُعْجِزِ}}، {{متن قرآن|مُعْجِزِينَ}}، {{متن قرآن|مُعْجِزِي}} (اسم فاعل) استعمال شده است. ریشه آن «عجز» به معنی «ناتوان شدن» و «[[قدرت]] نداشتن» است. از باب مفاعله هم در قرآن به صورت {{متن قرآن|مُعَاجِزِينَ}} به کار رفته است. جمع عَجْز «[[اعجاز]]» است به معنی، انتها و دنباله هر چیز و به قسمت عقب هر چیز گفته می‌شود: {{متن قرآن|كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ}}<ref>«که مردم را از جای برمی‌کند، گویی آنان تنه‌های خرمابن‌هایی از ریشه برکنده‌اند» سوره قمر، آیه ۲۰.</ref>. عجز در اصل به معنی «تأخّر و عقب افتادن چیزی و حصول آن در آخر کار» است، سپس به معنای «[[قصور]] و کوتاهی در انجام چیزی» به کار رفته است. و «عجز» ضد قدرت است، «عَجوز» هم به معنای پیر و سالخورده است؛ زیرا در بیشتر [[کارها]] عاجز و ناتوان است.
[[معجزه]] در اصطلاح [[کلامی]]، امری است [[خارق عادت]]، مقرون به [[تحدی]] و محفوظ از معارضه و مطابق دعوی و توأم با [[ادعای نبوت]]. توضیح اینکه: معجزه باید کاری [[خارق‌العاده]] و از حدود [[توانایی]] [[بشر]] خارج باشد به طوری که هیچ کس حتی نوابغ [[جهان]] نتوانند همانند آن را بیاورند. مانند تبدیل شدن [[عصا]] به اژدها و شقّ‌القمر که اموری برخلاف [[عادت]] طبیعی هستند.
معجزه باید مطابق خواسته مدعی [[نبوت]] باشد. مثلاً اگر در [[مقام]] اعجاز، کسی مدعی شفای دو چشم مریض شود که اطباء از بهبودی آن ناامیدند، باید آن را [[شفا]] دهد، نه اینکه دستی بر آن کشد و به کلی او را [[کور]] گرداند! که اگر چنین شود مطابق دعوی نیست. داستان [[مسیلمه]] [[کذاب]] در اینجا قابل توجه است که در مقام مدعی نبوت به عنوان معجزه، آب دهان را در [[چاه]] کم آبی به قصد افزایش آب آن انداخت، ولی چاه به طور کلی خشک شد! [[معجزه]] باید توأم با دعوی [[پیامبری]] باشد، یعنی آورنده آن به عنوان یک سند زنده برای [[صدق]] [[رسالت]] خود از طرف [[خدا]] آن را انجام دهد.
معجزه باید توأم با [[تحدّی]] و [[دعوت]] به معارضه و مقابله باشد. به این معنی که از همه دعوت کند که اگر می‌‌توانند مثل آن را بیاورند و کسی هم نتواند مثل آن را بیاورد. پس [[اعجاز]] عبارت است از: انجام کاری که همه [[مردم]] به صورت روشن و [[بدیهی]] و بدون هیچ تردید، [[ارتباط]] انجام دهنده آن را با [[منبع وحی]] و [[آفریدگار جهان]] [[درک]] کنند. به دیگر سخن، معجزه عبارت است از: عملی که بدون ابهام، نشانه ارتباط انجام دهنده آن با خدا باشد.
اعجاز، یکی از اصطلاحات کلیدی [[قرآن]] است که کلمه کانونی یکی از میدان‌های معناشناختی قرآن شامل: [[آیه]]، [[آیات]]، [[بینه]] و [[سلطان]] می‌شود. این میدان معناشناختی مبتنی بر اصول [[توحید]] و [[معرفت به خدا]] و [[نبوت]] است. اصطلاحات کلیدی فوق دارای [[روابط]] تنیده شبکه‌ای است که در چهارچوب اصطلاحات کلیدی مذکور، معنای خاص خود را ارائه می‌دهد. از آنجا که اغلب مردم فقط به معجزه پیامبری پیامیر [[یقین]] پیدا می‌کنند، اصل معجزه امری ضروری است. هرچند ممکن است بعضی از راه [[صداقت]] و [[درستی]] [[پیامبر]]، بدون معجزه هم به نبوت او [[ایمان]] بیاورند، ولی برای همه ممکن نیست که پیامبر را فقط از پیامش بشناسند. بنابراین اعجاز برای [[اثبات]] رسالت و [[تصدیق]] نبوت پیامبر، امری ضروری است.
پیش از بیان مفهوم [[اعجاز قرآن]] لازم است فرق «معجزه» با «[[کرامت]]» روشن شود. فرق معجزه با کرامت در این است که معجزه فقط از [[پیامبران]] بعد از دعوت و همراه با [[تحدی]] سر میزند؛ در غیر این صورت اگر عمل خارق‌العاده‌ای از پیامبر سربزند کرامت شمرده می‌شود، ولی عرفاً همه [[کرامات]] [[انبیاء]] معجزه شمرده میشوند.
فرق کرامت با سایر خوارق [[عادات]] این است که هر کرامتی امری [[خارق‌العاده]] است، ولی هر خارق‌العاده‌ای [[کرامت]] نیست. کرامت تنها از [[صالحان]] و آن هم با [[نیت]] و [[هدف]] خیر صادر می‌شود. کمتر [[دینی]] است که [[اعتقاد]] به [[معجزه]]، کرامت و خوارق [[عادت]] در آن نباشد. حتی [[ادیان]] غیر [[الهی]] چون [[آیین هندو]]، کنفسیوس و [[بودا]] هم قائل به [[کرامات]] و معجزه‌اند.
[[قرآن مجید]] به وقوع معجزه که به [[اذن]] و [[اراده الهی]] به دست [[انبیا]] برای نمایاندن [[صدق]] [[رسالت]] آنان جاری شده است، بارها تصریح دارد. همچنین به مواردی از کرامات صالحان نیز اشاره می‌کند که از آن جمله می‌توان موارد زیر را نام برد: ۱. ظاهر شدن خرمای تازه بر درخت خشکیده برای [[مردم]] یا برای [[حضرت مریم]]<ref> مریم /۲۵.</ref>؛ ۲. بکر زایی حضرت مریم، یعنی ظاهر شدن [[روح‌القدس]] بر او که کلمه «[[الله]]» را به او [[القاء]] کرد و در نتیجه [[مریم]] باردار گردید<ref> مریم/۲۱.</ref>؛ ۳. زنده شدن ماهی خشکیده در داستان [[موسی]] و همراهش<ref> کهف/۶۱.</ref>؛ ۴. آوردن یا ظاهر شدن [[تخت بلقیس]] پیش از چشم به هم زدن<ref> نمل/۴۲.</ref>؛ ۵. [[خواب]] سیصد و نه ساله [[اصحاب کهف]]<ref> کهف /۲۵.</ref>؛ ۶. [[استجابت]] دعای [[مادر موسی]] در برگشت فرزند به آغوشش<ref> قصص /۷.</ref>؛ ۷. بچه‌دار شدن [[همسر]] ابراهیم در سن [[پیری]]<ref> هود/ ۷۲.</ref>.
[[معجزات پیامبران]] با [[اعمال]] [[ساحران]] و [[مرتاضان]] تفاوت‌های زیادی دارد از جمله اینکه کار ساحران و مرتاضان تمرینی است، اما معجزه انبیا تمرینی نیست، کار این گروه تحصیلی است، اما کار انبیا تحصیلی نیست. کار این گروه تخصصی است، اما معجزه انبیا تخصصی نیست. ساحران و مرتاضان در [[مقام]] [[تحدی]] نیستند، اما معجزه انبیا توأم با تحدی است. معمولاً کار ساحران و مرتاضان جنبه شهرت‌خواهی دارد؛ در صورتی که معجزه انبیا فقط برای [[اثبات نبوت]] آنهاست و اصولاً کار انبیا توأم با [[ادعای نبوت]] می‌باشد. در صورتی که ساحران و مرتاضان چنین ادعایی ندارند.
اصطلاح [[اعجاز]] و [[معجزه در قرآن]] به کار نرفته، بلکه آنچه که در این معنا آمده عنوان «[[آیه]]»، «[[آیات]]»، «[[بیّنه]]»، «[[برهان]]»، «[[سلطان]]»، «[[بصیرت]]» و «شیء [[مبین]]» دارد. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[معجزات]] [[حسّی]] فراوانی داشته که در کتب [[تاریخ]] و [[حدیث]] از آنها یاد شده است، ولی مهم‌ترین [[معجزه]] ماندگار [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[قرآن کریم]] است که از جهت «لفظ»، «معنی» و «محتوا» معجزه است.
در [[قرآن]] آیاتی وجود دارد که مخاطبان را [[دعوت]] کرده تا اگر در [[الهی]] بودن این کتاب تردیدی دارند همانند آن یا ده [[سوره]] و حتی یک سوره مانند آن را بیاورند<ref> بقره/۲۳؛ هود/۱۳؛ اسراء /۸۸.</ref>؛ و آن‌گاه به [[صراحت]] تمام می‌گوید که هرگز نمی‌توانند سوره‌ای همانند آن را بیاورند<ref> بقره/۲۴.</ref>. بنابراین هر جا سخن از [[اعجاز]] است پای [[تحدّی]] هم به میان می‌آید؛ یعنی اعجاز وقتی است که کسی نتواند مثل آن را بیاورد و به تعبیر دیگر مصون از معارضه باشد.
تعبیر اعجاز و معجزه درباره قرآن گرچه در روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} در معنای مصطلح آن به کار رفته است<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ۷۱ و ۲۱ و ۲۳۸-۲۳۹.</ref> و در روایتی نیز از [[امام رضا]]{{ع}} در باب اعجاز در [[نظم]] به قرآن اشاره شده<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ۲۸۶؛ بحارالانوار، ج۱۷، ۲۱۱.</ref> است اما ظاهراً [[مجادلات]] [[کلامی]] در باب [[اعجاز قرآن]] و ظهور اصطلاح معجزه به [[قرن دوم هجری]] و پس از [[واصل]] بن عطا(م. ۱۳۱ق) و [[معتزله]] باز می‌گردد.
از واصل نقل شده است که اعجاز قرآن ذاتی آن نیست، بلکه به این است که [[خدا]] [[اندیشه]] [[مردم]] را از معارضه با آن بازگردانده است. این سخن بعدها مبنای نظریه [[نظام]] معتزلی در قول به «صَرْفه» گردید که با وجود تفسیرهای متفاوت از «صَرفه» تا مدت‌ها در میان [[متکلمین]] به‌ویژه معتزلیان و [[دانشمندان]] [[شیعی]] طرفدارانی داشته است<ref>التمهید، ج۴، ص۱۳۸-۱۹۰.</ref>؛ سپس [[جاحظ]] به [[مخالفت]] با «صَرفه» برخاست و با [[نگارش]] کتاب «نظم قرآن» به [[دفاع]] از نظریه اعجاز در نظم قرآن برخاست<ref>اعجاز القرآن، ص۲۷.</ref>. پس از آن عبدالقاهر [[جرجانی]] در کتاب «دلائل الاعجاز»، [[اعجاز]] را از جهت فن [[بلاغت]] مورد بحث قرار داد.
[[سیوطی]] نیز در کتاب «معترک الاقران» وجوه اعجاز را [[توسعه]] داد که می‌‌توان همه آنها را تحت عنوان «[[اعجاز بیانی]]» مورد [[نقد]] و بحث قرار داد. در [[تفسیر المنار]] بحث «[[اعجاز قرآن]] در تشریعیات» و «اعجاز در [[معارف]]» به میان کشیده است<ref>المنار، ج۱، ص۱۹۸-۲۱۰.</ref>. [[میرزا مهدی اصفهانی]] نیز در کتاب «ابواب الهدی» و «بیان الفرقان» اعجاز در تشریعیات را ناظر به جنبه‌های [[علمی]] و معارفی [[قرآن]] دانسته است<ref>بیان الفرقان، ج۲، ص۱۹۶ و ۱۹۷-۲۰۶.</ref>.
رافعی در کتاب «اعجاز القرآن و البلاغة النبویه» بحث دقیقی در اعجاز در آهنگ و [[موسیقی]] قرآن را دنبال کرده است که می‌‌توان آن را زیر مجموعه [[اعجاز بیانی قرآن]] قرار داد. البته بحث رافعی [[ارتباط]] تام و تمامی با [[علم]] [[تجوید]] دارد. طنطاوی به [[اعجاز علمی قرآن]] در زمینه علم طبیعی پرداخته و می‌توان گفت که در نوع خود کاری ناکرده را به انجام رسانده است. در دهه‌های اخیر نیز نظر ریاضی و اعجاز عددی قرآن مورد توجه برخی [[محققان]] قرار گرفته است.
رشاد [[خلیفه]] پژوهشگر [[مصری]] در این باره موفق به ارائه مطالبی شده که هر چند کامل نیست، اما نفس چنین کاری حکایت از رمز و پیچیدگی خاص قرآن در این باره دارد. صرف نظر از همه این جهات، اینکه در محیط [[جزیرة‌العرب]] آن [[روز]] فردی اُمّی و درس ناخوانده چنین کتابی را بر [[بشریت]] عرضه کند، خود همین مسئله، بزرگ‌ترین [[معجزه]] محسوب می‌شود. [[پیامبری]] که به تعبیر خود قرآن: {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}}<ref>«و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی می‌خواندی و نه به دست خویش آن را می‌نوشتی که آنگاه، تباه‌اندیشان، بدگمان می‌شدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref>. این خود جای بسی [[شگفتی]] دارد که چگونه در محیطی دور از [[فکر]] و [[فرهنگ]]، [[یتیمی]] درس ناخوانده و [[مکتب]] ندیده کتابی بیاورد که همگان را مجذوب خود کند؟ آیا همین بزرگ‌ترین [[معجزه]] نیست؟
از جمله [[وجوه اعجاز قرآن]]، [[اعجاز بیانی قرآن]] است که از وجوه [[تحدّی]] به شمار می‌آید. نقش [[اعجاز بیانی]] که بر آرایه‌های ادبی [[استوار]] است آن قدر اهمیت دارد که [[عرب]] [[فصیح]] و [[بلیغ]] را چنان مجذوب خود نمود که شماری از آنان، آن را «[[سحر]]» خواندند<ref> احقاف /۷-۸؛ سبأ/۴۳؛ انبیاء/۳.</ref>. دسته‌ای نیز چون در [[مقام]] معارضه با آن [[ناتوان]] شدند [[پیامبر]] را متهم به «[[جنون]]» نمودند<ref> دخان /۱۴؛ صافات /۳۶.</ref>. گروهی نیز پیامبر را به ««[[کهانت]]» متهم نمودند<ref> حاقه /۴۲؛ طور/۲۹.</ref>. افرادی نیز [[پیامبر اسلام]] را به [[شاعری]] نسبت دادند<ref> یس ۶۹؛ طور /۳۰؛ حاقه ۴۱؛ انبیاء /۵.</ref>. شماری از سرشناسان عرب [[قرآن]] را در زمره [[اساطیر]] گذشتگان به حساب آوردند<ref> انعام/۲۵؛ نحل/۲۴؛ قلم /۱۵؛ مطففین /۱۳.</ref>. این‌گونه اتهامات و همچنین [[اتهام]] [[تقلید]] و [[الگوبرداری]] از دیانت‌های دیگر<ref> نحل/۱۶، ۱۰۳؛ فرقان /۲۵، ۴ و ۵.</ref> و یا اتهام [[افترا]]<ref> یونس/۳۸؛ هود /۱۳ و ۳۵؛ سجده /۳؛ سبا /۴۳.</ref> نشان می‌دهد که تمامی معارضان در مقابل قرآن برای فرار از عجز و [[ناتوانی]] خویش در مقابل قرآن دست به چنین اظهارات بی‌پایه‌ای میزدند.
نخستین نظریه مرتبط با اعجاز بیانی را باید در آثار [[جاحظ]] از جمله در کتاب «[[نظم]] القرآن» جستجو نمود<ref>رسائل الجاحظ، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref>. او جنبه اعجازی را بیشتر به سوی لفظ سوق داده و بر ساختار موزون، مناسبت آوایی و دقت [[انتخاب]] واژگان تأکید می‌کند<ref>البیان و التبیین، ج۲۱، ص۴۰ و ۶۹.</ref>. در واقع نظریه نظم قرآن، ساختار بیانی متن را از سه منظر آواشناسی، معناشناسی و نشانه‌شناسی بررسی می‌کند.
[[ابن قتیبه]] نیز در کتاب «[[تأویل]] [[مشکل القرآن]]» به اعجاز بیانی قرآن اشاراتی دارد. واسطی معتزلی نیز (م. ۳۰۷ق) نخستین کسی است که عنوان «[[اعجاز]] القرآن» را برای کتاب خود برگزیده است. [[قاضی عبدالجبار معتزلی]] در کتاب «المغنی» خود، نظر [[ابوهاشم]] جبّایی و [[ابوعلی]]، از معتزلیان را ذکر کرده است<ref>المغنی، ص۱۹۷.</ref>، اما در آثار [[ابوالحسن اشعری]] به همان کلیت [[اعجاز بیانی]] اکتفا شده است. [[زمخشری]] معتزلی در [[تفسیر]] «[[الکشاف]]»، [[اعجاز بیانی قرآن]] را به تفصیل از جهات صرفی، نحوی، اشتقاقات گوناگون، آرایه‌های بیانی و صناعت‌های [[علم]] [[بدیع]] مورد توجه کامل قرار داده است. تلاش‌های نوآورانه [[سید قطب]] در این باره در کتاب «التصویر الفنی فی القرآن» قابل توجه است، و همچنین بنت الشاطی در کتاب «الاعجاز البیانی للقرآن» به سبک‌شناسی [[قرآن]] در راستای [[نظریه]] [[جرجانی]] پرداخته و به جایگاه حروف در قرآن به خوبی اشاره نموده است.
بنابر نظریه اعجاز بیانی، [[قرآن کریم]] از جهت [[فصاحت]]، [[بلاغت]]، چینش حروف و ترکیب کلمات و محسنات بدیعه و تالیف سخن و کلیه اموری که در علم بلاغت به آنها پرداخته می‌شود، سبک منحصر به فرد خود را دارا می‌باشد و کسی نمی‌تواند همانندی برای آن عرضه کند و کثرت آثار تالیفی در این باره نیز گویای [[عظمت]] اعجاز بیانی قرآن [[کریم]] است، در بُعد [[اعجاز تشریعی]] نیز برخی [[مفسران]] مثل [[محمد جواد بلاغی]] در مقدمه تفسیر «آلاء [[الرحمن]]» بحث نموده‌اند که قابل توجه است. او با برجسته نمودن [[احکام]] [[مدنی]] و [[حقوقی]] قرآن کریم، در مقابل احکام پیشین در [[جاهلیت]]، [[عظمت قرآن]] را یادآور شده است. همچنین در کتاب «الهدی الی [[دین]] المصطفی» و «الرحلة المدرسیة» مباحث [[تشریعی]] قرآن در نوع خود [[معجزه]] بی‌نظیر دانسته شده است.
[[رشید رضا]] [[مصری]] در [[تفسیر المنار]] نیز به [[اعجاز تشریعی قرآن]] در قالب [[معارف]] بلند و [[قوانین]] [[سیاسی]]، مدنی و [[اجتماعی]] آن بحث‌های پخته‌ای ارائه داده است<ref>المنار، ج۱، ص۲۶-۲۷.</ref>. همین معنا در آثار بزرگانی چون [[علامه طباطبایی]] و [[جاحظ]] به روشنی [[مشاهده]] می‌شود<ref>المیزان، ج۱، ص۵۹- ۶۰؛ البیان، ص۶۱-۶۸.</ref>. [[آیت‌الله]] [[معرفت]] نیز در (التمهید ۶، ۲۱۲-۳۳۹) در این باره بحث جامعی نموده‌اند. مجموعاً در آثار گوناگون [[اهل]] نظر در خصوص اعجاز تشریعی مسائلی چون: [[جامعیت]] [[احکام]] و تشریعیات قرآن درباره [[زندگی]] [[انسان]] در بعد فردی، [[خانوادگی]] و اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است. نکته دیگر اینکه [[قرآن]] چون به دور از هر گونه [[انحراف]]، افراط و تفریط بوده و ملائم با طبع و [[طبیعت]] بشری و هماهنگ با [[عقل]] و [[فطرت انسانی]]، برای همه زمان‌ها و مکان‌ها است کتابی ماندگار و جاودان بوده و پاسخ‌گوی نیازهای [[جامعه بشری]] در همه ابعاد آن است.
[[اعجاز قرآن]] در بُعد عدم [[اختلاف]] در آن، امری نمایان است که [[قرآن کریم]] صریحاً به آن پرداخته است: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>. در [[آیه]] دیگری هم می‌فرماید: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا}}<ref>«سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد» سوره کهف، آیه ۱.</ref>. همچنین می‌فرماید: {{متن قرآن|قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ}}<ref>«قرآنی فصیح و روشن به زبان عربی، بدون کجی و انحراف» سوره زمر، آیه ۲۸.</ref>. از قدماء [[ابوهاشم]] جبّایی، [[باقلانی]]، [[قاضی عبدالجبار معتزلی]]، [[زمخشری]]، [[قطب راوندی]]، [[سیوطی]] و از معاصران، [[سید]] عبدالله شبّر، [[محمد عبده]]، [[علامه طباطبایی]]، [[آیت‌الله]] خوئی، [[سید محمد باقر صدر]] و صدر بلاغی در این باره در آثارشان کلاً مسئله عدم اختلاف در قرآن را جزو اعجاز قرآن به حساب آورده‌اند. جمعی اختلاف را به معنای تناقض [[حق و باطل]] گرفته‌اند و عدم اختلاف در قرآن را در خصوص [[اخبار غیبی]] دانسته‌اند و بعضی نبودن اختلاف را به نبودن تضاد و [[اضطراب]] معنا کرده‌اند. کسانی نیز مانند علامه طباطبایی، نبود اختلاف در قرآن را در همه جهات فوق دانسته‌اند. بنابراین [[نفی]] اختلاف یعنی هر نوع ناهماهنگی، تضاد، تناقض، [[اضطراب]] و [[تشتّت]] است و قرآن از همه این نواقص مبرّا است.
اعجاز قرآن از جهت [[علمی]] نیز از دیگر جهات [[اعجاز]] این [[کتاب آسمانی]] است و مقصود از [[علم]] در اینجا [[علوم تجربی]] است نه [[علوم عقلی]]. کتاب‌هایی در این باره [[نگارش]] یافته که در رأس همه آنها، [[تفسیر]] «الجواهر» طنطاوی [[مصری]] است. در این زمینه، از کتاب‌های دیگری همچون «[[اعجاز قرآن]] از نظر [[علوم]] امروزی» تألیف [[یدالله]] نیازمند شیرازی، «اولین [[دانشگاه]] و [[آخرین پیامبر]]» اثر سیدرضا پاک‌نژاد، «[[السلام]] و الهیئة» از هبة الدین [[شهرستانی]]، «[[اسرار]] و [[عجب]]» [[عبدالرزاق نوفل]] و «الاعجاز العلمی فی الاسلام» نوشته [[سامی]] محمد علی، می‌‌توان نام برد. در میان [[خاورشناسان]] هم، موریس بوکای در کتاب «مقایسه‌ای میان [[تورات]]، [[انجیل]]، [[قرآن]] و علم» به [[اعجاز علمی قرآن]] اشاره نموده و آن را امری شگفت تلقی نموده است.
از جمله موارد اعجاز علمی قرآن، می‌‌توان به امور زیر اشاره کرد: ۱. {{متن قرآن|رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا}}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت» سوره رعد، آیه ۲.</ref>. برخی از [[مفسران]]، [[آیات]] فوق را اشاره به نیروی [[جاذبه]] و نشانه‌ای از اعجاز علمی قرآن دانسته‌اند. ۲. {{متن قرآن|وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«و خورشید به قرارگاهی که او راست روان است؛ این اندازه‌گیری (خداوند) پیروزمند داناست» سوره یس، آیه ۳۸.</ref>. در این [[آیه]] به حرکت [[خورشید]] اشاره شده که همان حرکت انتقالی مستقیم خورشید در درون کهکشان راه شیری است؛ یعنی حرکت طولی [[آفتاب]] به سمت معین. از همین آیه حرکت وضعی آفتاب نیز استفاده می‌شود. به این معنا که خورشید در قرارگاهی معین به دور خود میچرخد.
از کلمه «[[تجری]]» نیز می‌‌توان جریان مستمر خورشید در درون خود را نیز استفاده نمود که امروزه مورد بحث اخترشناسان است. نیز از آیه ۴۰ [[یس]] و آیه ۳۳ [[سوره انبیاء]] در تعبیر {{متن قرآن|فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ}}<ref>«و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید (که) هر یک در چرخه‌ای شناورند» سوره انبیاء، آیه ۳۳.</ref>. حرکت انتقالی دَوَرانی خورشید به همراه منظومه شمسی در مدار خود، به دور ستاره‌ای خاص یا به دور مرکز کهکشان یا به همراه کهکشان راه شیری استفاده کرد. از [[آیه]] {{متن قرآن|كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى}}<ref>«هر یک تا زمانی معیّن روان است» سوره رعد، آیه ۲.</ref> می‌‌توان به محدودیت زمانی این حرکت اشاره کرد که سرانجام روزی [[خورشید]] بر اثر انفجارهای هسته‌ای و سوخت مواد درونی خود، عمرش به پایان می‌رسد.
از دیگر گونه‌های [[اعجاز قرآن]] می‌توان [[آیات]] زیر را مورد توجه قرار داد<ref> ذاریات /۴۹؛ یس /۳۶؛ لقمان/۷؛ رعد/ ۳؛ شعراء /۷؛ حج ۵؛ ق/۷؛ طه /۵۳.</ref>؛ درباره زوجیت اشیاء (گیاهان، حیوانات، [[انسان]]، میوه‌ها). و در خصوص عمل لقاح گیاهان<ref> حج/۲۲.</ref> و همچنین درباره مراحل [[تکامل انسان]]<ref> حج/۵؛ ممنون/۱۲؛ غافر / ۶۷؛ طارق؛ سجده /۸؛ قیامت /۳۷؛ دهر /۲.</ref>؛ در خصوص آغاز [[جهان]] و چگونگی پیدایش آن<ref> فصلت/۱۱؛ انبیاء / ۳۰.</ref>؛ درباره [[هفت آسمان]]<ref> بقره/۲۹؛ اسراء /۴۴؛ مؤمنون/۸۶.</ref>. درباره حرکت [[زمین]]<ref> نمل/۸۸؛ زخرف/۵۳؛ طه/۷؛ نبأ/۴؛ شمس /۳۰؛ نازعات /۳۰؛ مرسلات/۲۵-۲۷.</ref>. درباره پیدایش [[حیات]] از آب<ref> نور/۴۵؛ انبیاء /۳۰.</ref>. درباره مضرات شراب‌خواری<ref> مائده/۹۰؛ بقره /۲۱۹؛ نحل/۶۷؛ نساء /۴۳.</ref> و درباره ممنوعیت آمیزش در [[عادت]] ماهیانه<ref> بقره/۲۲۲.</ref>.
از دیگر موارد اعجاز قرآن، [[خبرهای غیبی]] در [[قرآن]] است که در آیات: (یوسف/۱۰۲؛ [[لقمان]]/۳۴) به آنها اشاره کلی شده است و در خصوص [[اخبار غیبی]] در مسائل [[اجتماعی]] در آیات ([[مائده]]/۵۴؛ [[قمر]] /۴۵: [[روم]]/ ۲۴) تصریح روشنی دارد، مهمترین بخش از اخبار غیبی قرآن مربوط به جهان دیگر است که افق تازه‌ای بر روی [[اندیشه]] [[بشر]] می‌گشاید و [[جهان‌بینی]] او را از محدوده [[عالم ماده]] به سوی ماوراء آن میکشاند و حقیقتاً مسئله بسیار مهمی می‌باشد: {{متن قرآن|إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ * لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ * خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ * إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا * وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا * فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا * وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً}}<ref>«آن هنگام که (هنگامه) رستخیز روی دهد * که در روی دادن آن هیچ دروغی نیست * فرود آورنده‌ای است، فرابرنده * آن هنگام که زمین را سخت بجنبانند * و کوه‌ها ریزریز شوند * چون غباری پراکنده * و شما گونه‌های سه‌گانه خواهید بود» سوره واقعه، آیه ۱-۷.</ref>.
یکی دیگر از ابعاد [[اعجاز قرآن]]، [[اعجاز]] در [[معارف]] و محتوای آن است که نسبت به دیگر ابعاد اعجاز جنیه عام‌تری دارد. تعابیر {{متن قرآن|هُدًى لِلنَّاسِ}}<ref>«رهنمودی برای مردم» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref>، {{متن قرآن|هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْ}}<ref>«بیانگر هر چیز» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آن را با دانشی (گسترده) روشن داشتیم» سوره اعراف، آیه ۵۲.</ref>. و دیگر اوصاف [[قرآن]] از قبیل: [[حکمت]]، رحمه، بصائر، ذکر، شِفا، [[نور]]، [[برهان]]، [[حکیم]] و فرقان ناظر به اعجاز [[هدایتی]] این [[کتاب آسمانی]] بی‌نظیر است. بر این اساس، هر یک از این اوصاف مورد [[تحدی]] قرار گرفته و منظور از آوردن مثل قرآن، آوردن مانند آن از جهت [[هدایت‌گری]] و روشن‌گری [[واقعی]] است.
مهمترین ویژگی [[معارف قرآن]]، مبتنی بودن آن بر [[عقل]] و [[فطرت]] است. [[شیوه]] قرآن در [[تبیین معارف]] و مفاهیم خود، تکیه بر [[خرد]] [[انسانی]] از طریق [[استدلال عقلی]] و بیدار کردن [[فطرت آدمی]] از راه استذکار [[فطری]] است. وصف قرآن به «ذکر»، «ذکری»، «تذکرة» و تأکید بر [[شأن]] یادآور بودن [[پیامبر]] اشاره به همین نکته است. چنان که در [[نهج‌البلاغه]] نیز، [[برانگیختن]] گنجینه‌های پنهان [[عقول]] و بازیابی و یادآوری [[معرفت]] فراموش شده، از [[شئون]] [[پیامبران]] دانسته شده است<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۶۲۱.</ref>.
از دیگر [[وجوه اعجاز قرآن]]، [[نظم]] آهنگ حروف، عبارات، کلمات و [[آیات]] آن است. همه شرایطی را که [[دانشمندان]] [[بلاغت]] برای [[فصاحت]] کلمه و [[کلام]] بیان کرده‌اند (همچون عدم تنافر حروف، سنگین نبودن کلمه بر زبان، عدم [[کراهت]] در [[سمع]] و عدم غرابت در کلمه و همچنین عدم تنافر کلمات، عاری بودن از اضافات پیاپی، عدم تعقید لفظی و [[معنوی]] در کلام) زمینه‌ساز [[تولید]] آهنگی خوش‌تر است.
فصاحت [[اعجازآمیز]] [[قرآن کریم]] می‌تواند [[موسیقی]] و آهنگ در حد اعجاز را پدید آورد. [[نظم]] [[قرآن]] نیز همین نسبت را با [[موسیقی]] و آهنگ قرآن دارد؛ به این معنا که چینش حروف و کلمات متناسب در کنار هم و در نظر گرفتن تناسب صفات حروف و [[پیام]] مورد نظر، نیز [[گزینش]] واژگان متناسب، تقدیم و تأخیرها در [[کلام]] و غیره، زمینه‌ساز آهنگی قوی‌تر و فوق‌العاده برای متن است. [[جامع‌ترین]] اثر در این باره کتاب «[[اعجاز]] القرآن و البلاغة النبویة» [[مصطفی صادق رافعی]] است و پس از آن کتاب «القرآن محاولة لفهم العصری» [[مصطفی]] محمود را می‌‌توان نام برد.
نمونه نظم آهنگ قرآن را در [[آیات]] زیر می‌‌توان جستجو کرد: {{متن قرآن|وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ * وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ}}<ref>«و به شب چون پشت کند (و باز رود) * و به بامداد چون بردمد» سوره تکویر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>. کلمه «عسعس» با چهار حرفش شب را با همه آنچه در آن است به تصویر میکشد و از [[آیه]] بعدی [[نور]] [[فجر]] دیده می‌شود و با آیه، آواز گنجشک و بانک خروس به گوش می‌رسد و [[احساس]] حرکت و جنب و [[جوش]] و [[نشاط]] به خواننده آن دست می‌دهد.
نمونه دیگر آیات ۶ و ۷ [[سوره حاقه]] و مخصوصاً آیه ۴۴ [[سوره هود]] است که توفان سهمگین نوح را در آیات آن منعکس می‌کند: {{متن قرآن|وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و گفته شد: ای زمین آبت را فرو خور و ای آسمان (از باریدن) باز ایست! و آب فرو کشید و کار به پایان رسید و (کشتی) بر (کوه) جودی راست ایستاد و گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران!» سوره هود، آیه ۴۴.</ref>. سوره‌های کوتاه قرآن به‌ویژه در [[سوره شمس]] و [[تکاثر]] در بلندای [[هنر]] نظم آهنگ قرار دارند. علاوه بر [[سید قطب]] که در [[تفسیر]] «[[فی ظلال القرآن]]» و کتاب «التصور الفنی فی القرآن» [[حق]] مطلب را در این باره ادا کرده، یکی دیگر از نویسندگان معاصر [[مصر]] به نام عبدالله دراز در کتاب «النبأ [[العظیم]] نظرات جدیدة فی القرآن» می‌گوید: [[ارتباط]] [[موسیقی]] و آهنگ برآمده از [[قرآن]]، حتی بدون [[فهم]] معانی [[آیات]] نیز بر [[روان انسان]] اثر غیر قابل وصفی دارد. او می‌گوید: در [[نظام]] موسیقایی قرآن، حرکات بسیار حساب شده و متنوع تقسیم شده‌اند و در لا به لای آن مدّها و غُنّه‌ها به گونه‌ای شگفت‌آور و [[متعادل]] [[توزیع]] شده است که به ترجیح صدا کمک می‌کند و سبب تجدید [[نشاط]] شنونده می‌شود<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۶۳۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش