پرش به محتوا

نزول قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۰۸۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:


=== تفاوت انزال با تنزیل ===
=== تفاوت انزال با تنزیل ===
در قرآن مفهوم نزول با صیغه‌های مختلفی بیان شده است؛ صیغه‌های ثلاثی مجرد و باب‌های إفعال و تفعیل از ماده "نزل" از آن جمله است<ref>برای مثال، ر. ک: سوره اسراء، آیه۸۲ وآیه۱۰۵؛ سوره طه، آیه۲.</ref>. از آنجا که در بحث تعدد نزول قرآن به تفاوت صیغه‌های إنزال و تنزیل استناد شده، مناسب است که نظرات لغت‌پژوهان را در این‌باره گزارش کنیم.
در قرآن مفهوم نزول با صیغه‌های مختلفی بیان شده است؛ صیغه‌های ثلاثی مجرد و باب‌های إفعال و تفعیل از ماده "نزل" از آن جمله است {{متن قرآن|وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا}}<ref>«و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و آن (قرآن) را راستین فرو فرستاده‌ایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نفرستاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.</ref>،  {{متن قرآن|مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}<ref>«ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۲.</ref>. از آنجا که در بحث تعدد نزول قرآن به تفاوت صیغه‌های إنزال و تنزیل استناد شده، مناسب است که نظرات لغت‌پژوهان را در این‌باره گزارش کنیم.


[[فیروزآبادی]]، در القاموس المحیط می‌نویسد: "نَزَّلّهُ" و "اَنْزَلَهُ" و "إستَنزَلَه" به یک معنا است، اما "تَنَزَّلَ" برای نزول تدریجی به کار می‌رود<ref>القاموس المحیط، محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ ﻫ، ج ۴، ص۷۶.</ref>.
[[فیروزآبادی]]، در القاموس المحیط می‌نویسد: "نَزَّلّهُ" و "اَنْزَلَهُ" و "إستَنزَلَه" به یک معنا است، اما "تَنَزَّلَ" برای نزول تدریجی به کار می‌رود<ref>القاموس المحیط، محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ ﻫ، ج ۴، ص۷۶.</ref>.
خط ۳۴: خط ۳۴:
در معجم متن اللغه نیز آمده است: "إنزال دفعی است و تنزیل به معنای ترتیب و نیز تقریب به [[فهم]] به نحو تفصیل است"<ref>معجم متن اللغه، رضا احمد، بیروت، دار مکتبة الحیاة، ۱۳۷۸ ﻫ، ج ۵، ص۴۴۱.</ref>.
در معجم متن اللغه نیز آمده است: "إنزال دفعی است و تنزیل به معنای ترتیب و نیز تقریب به [[فهم]] به نحو تفصیل است"<ref>معجم متن اللغه، رضا احمد، بیروت، دار مکتبة الحیاة، ۱۳۷۸ ﻫ، ج ۵، ص۴۴۱.</ref>.


[[راغب اصفهانی]]، لغت‌پژوه و قرآن‌شناس شهیر، در این باره نظر دیگری دارد. وی می‌گوید:تفاوت بین إنزال و تنزیل در وصف [[قرآن]] و [[فرشتگان]] آن است؛ تنزیل به مواردی اختصاص دارد که نزول به صورت تدریجی و یکی پس از دیگری است، ولی إنزال عام است. یعنی هم بر فرود آمدن چیزی به صورت تدریجی و هم به صورت دفعی قابل اطلاق است<ref>المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ ﻫ، ص۴۸۹.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۷۶.</ref>
[[راغب اصفهانی]]، لغت‌پژوه و قرآن‌شناس شهیر، در این باره نظر دیگری دارد. وی می‌گوید:تفاوت بین إنزال و تنزیل در وصف [[قرآن]] و [[فرشتگان]] آن است؛ تنزیل به مواردی اختصاص دارد که نزول به صورت تدریجی و یکی پس از دیگری است، ولی إنزال عام است. یعنی هم بر فرود آمدن چیزی به صورت تدریجی و هم به صورت دفعی قابل اطلاق است<ref> المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ ﻫ، ص۴۸۹.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۷۶.</ref>


=== ترتیب و تقویم نزول ===
=== ترتیب و تقویم نزول ===
خط ۴۲: خط ۴۲:


# [[شیوه]] [[روایی]]: این شیوه به روایاتی مستند است که در آنها [[سوره‌های قرآن]] به ترتیب نزول ذکر شده است.
# [[شیوه]] [[روایی]]: این شیوه به روایاتی مستند است که در آنها [[سوره‌های قرآن]] به ترتیب نزول ذکر شده است.
# شیوه [[اجتهادی]]: این شیوه عمدتاً بر اسلوب بیان [[آیات قرآن]] و موضوعات مطرح‌شده در آنها و نیز تطبیق آیات قرآن بر حوادث [[تاریخی]] [[استوار]] است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۸۵.</ref>.
# شیوه [[اجتهادی]]: این شیوه عمدتاً بر اسلوب بیان [[آیات قرآن]] و موضوعات مطرح‌ شده در آنها و نیز تطبیق آیات قرآن بر حوادث [[تاریخی]] [[استوار]] است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۸۵.</ref>.


== جایگاه بحث نزول [[قرآن]] در قرآن ==
== جایگاه بحث نزول [[قرآن]] در قرآن ==
خط ۵۵: خط ۵۵:


== [[فترت]] [[وحی]] ==
== [[فترت]] [[وحی]] ==
در بحث فترت وحی به آیاتی از [[قرآن]] [[استشهاد]] شده است که مهم‌ترین آنها [[آیات]] [[سوره ضحی]]، [[آیه]] ۶۴ [[سوره مریم]] و آیات ۲۳ و ۲۴ [[سوره کهف]] است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۷۹.</ref>.
در بحث فترت وحی به آیاتی از [[قرآن]] [[استشهاد]] شده است که مهم‌ترین آنها [[آیات]] [[سوره ضحی]]، [[آیه]]{{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>«و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.</ref> و آیات {{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا}}<ref>«و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود.»» سوره کهف، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا}}<ref>«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی  نزدیک‌تر از این رهنمایی کند» سوره کهف، آیه ۲۴.</ref> است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۷۹.</ref>.


== نزول دفعی و تدریجی ==
== نزول دفعی و تدریجی ==
خط ۹۷: خط ۹۷:
=== تحقیقات متأخران و معاصران ===
=== تحقیقات متأخران و معاصران ===
دانشمندان در دهه‌های اخیر تلاش‌های علمی نسبتاً مفصلی در زمینه تاریخ و کیفیت نزول قرآن انجام داده‌اند. در این میان علاوه بر [[علمای اسلامی]] [[مستشرقان]] نیز آثاری را عرضه کرده‌اند که اهم این آثار را به اختصار گزارش می‌‌کنیم:
دانشمندان در دهه‌های اخیر تلاش‌های علمی نسبتاً مفصلی در زمینه تاریخ و کیفیت نزول قرآن انجام داده‌اند. در این میان علاوه بر [[علمای اسلامی]] [[مستشرقان]] نیز آثاری را عرضه کرده‌اند که اهم این آثار را به اختصار گزارش می‌‌کنیم:
 
#ثبت [[ترتیب نزول]] [[سوره‌ها]] در [[مصحف]] ازهر: در [[سال ۱۳۳۷ هجری]] گروهی از [[دانشمندان]] [[مصر]] در راستای [[اصلاح]] علائم [[وقف]] و ابتدا در [[مصحف شریف]]، علائم جدیدی وضع کردند و مصحف خود را بر اساس آن علائم منتشر ساختند<ref>ر. ک: تفسیر القرآن الکریم، سید عبد الله شبّر، مؤسسۀ دار الهجره، قم، ۱۴۱۰ ﻫ، چاپ دوم، ص۵۷۶ ـ ۵۷۲.</ref>. از ویژگی‌های این مصحف آن است که در صدر هر [[سوره]] ترتیب نزول و [[آیات مکی و مدنی]] آن ذکر شده است. این ترتیب نزول، با کمی تفاوت، با یکی از روایت‌های ترتیب نزول سازگاری دارد.
۱. ثبت [[ترتیب نزول]] [[سوره‌ها]] در [[مصحف]] ازهر: در [[سال ۱۳۳۷ هجری]] گروهی از [[دانشمندان]] [[مصر]] در راستای [[اصلاح]] علائم [[وقف]] و ابتدا در [[مصحف شریف]]، علائم جدیدی وضع کردند و مصحف خود را بر اساس آن علائم منتشر ساختند<ref>ر. ک: تفسیر القرآن الکریم، سید عبد الله شبّر، مؤسسۀ دار الهجره، قم، ۱۴۱۰ ﻫ، چاپ دوم، ص۵۷۶ ـ ۵۷۲.</ref>. از ویژگی‌های این مصحف آن است که در صدر هر [[سوره]] ترتیب نزول و [[آیات مکی و مدنی]] آن ذکر شده است. این ترتیب نزول، با کمی تفاوت، با یکی از روایت‌های ترتیب نزول سازگاری دارد.
#[[تفسیر]] [[قرآن]] بر اساس ترتیب نزول سوره‌ها: برخی از دانشمندان [[مسلمان]] یک دوره تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول سوره‌ها نوشتند؛ تا کنون دو دوره کامل [[تفسیر قرآن]] از این نوع منتشر شده:
 
##تفسیر بیان المعانی علی حسب ترتیب النزول، نوشته [[سید عبدالقادر مُلاّحویش]] <ref>ر. ک: تفسیر بیان المعانی، عبد القادر مُلاّحویش، دمشق، مطبعة الشرقی، ۱۳۸۲ ﻫ.</ref>. که سوره‌ها را مطابق ترتیب مصحف الازهر تفسیر کرده است. این اثر در [[سال ۱۳۵۵ هجری]] تدوین شده است.
۲. [[تفسیر]] [[قرآن]] بر اساس ترتیب نزول سوره‌ها: برخی از دانشمندان [[مسلمان]] یک دوره تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول سوره‌ها نوشتند؛ تا کنون دو دوره کامل [[تفسیر قرآن]] از این نوع منتشر شده:
##التفسیر الحدیث، ترتیب السور حسب النزول نوشته [[محمد عزّة دروزه]] <ref>ر. ک: التفسیر الحدیث، محمد عزّة دروزه، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۱۲ ﻫ، ج ۲.</ref>.که وی بر خلاف [[مفسر]] پیشین، در ترتیب نزول مصحف الازهر تغییراتی ایجاد کرده است. این تفسیر در [[سال ۱۳۸۰ هجری]] منتشر شده است و ظاهراً نویسنده کتاب از وجود تفسیر بیان المعانی اطلاعی نداشته است.
 
#[[تاریخ اسلام]] و [[سیره]] [[پیامبر]] بر اساس ترتیب نزول: برخی از [[پژوهشگران]] مسلمان سیره پیامبر {{صل}} و نیز تاریخ اسلام را بر اساس [[آیات]] قرآن و ترتیب نزول آنها گرد آورده‌اند. [[محمد عزّة دروزه]] کتابی را به نام [[سیرة الرّسول، صورٌ مقتبسةٌ من القرآن الکریم]] تألیف کرده است. وی در این کتاب موضوعات مربوط به [[زندگی]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[تشریع]] [[احکام اسلام]] را به [[ترتیب نزول]] بررسی کرده و [[سیر]] [[تاریخی]] آنها را بیان نموده است<ref>ر. ک: سیرة الرسل، صور مقتبسة من القرآن الکریم، محمد عزّة دروزه، بیروت، المکتبة العصریه، بی‌تا، دو جلد.</ref>. در سال ۱۳۶۱ شمسی آقای [[جلال الدین فارسی]] دوره‌ای سه‌جلدی از [[سیره]] پیامبر اکرم و [[تاریخ اسلام]] را با عناوین [[پیامبری]] و [[انقلاب]]، پیامبری و [[جهاد]] و پیامبری و [[حکومت]] منتشر ساخت. این کتاب بر اساس ترتیب نزول [[سوره‌ها]]، که در [[تفسیر]] [[شهرستانی]] از قول [[امام صادق]] {{ع}} آمده، نوشته شده است. وی به طور کامل از این ترتیب [[پیروی]] نکرده، بلکه تغییراتی را در آن به وجود آورده است<ref>ر. ک: پیامبری و انقلاب، تهران، انجام کتاب، ۱۳۶۳ ش.</ref>.
# تفسیر بیان المعانی علی حسب ترتیب النزول، نوشته [[سید عبدالقادر مُلاّحویش]] <ref>ر. ک: تفسیر بیان المعانی، عبد القادر مُلاّحویش، دمشق، مطبعة الشرقی، ۱۳۸۲ ﻫ.</ref>. که سوره‌ها را مطابق ترتیب مصحف الازهر تفسیر کرده است. این اثر در [[سال ۱۳۵۵ هجری]] تدوین شده است.
#نظریه‌پردازی در مورد تعدد نزول [[قرآن]]: گرچه سابقه بحث تعدد نزول قرآن به [[روایات]] بر می‌گردد، اما روایات بیش‌تر از نزول دفعی قرآن بر [[بیت المعمور]] یا [[آسمان]] [[سخن]] گفته‌اند. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] به بیان مدلّل نظریه دوگانگی "دفعی و تدریجی بودن" نزول پرداخته است. مباحث ایشان در مقایسه با نظریه‌های مشابه دو ویژگی مهم دارد:
# التفسیر الحدیث، ترتیب السور حسب النزول نوشته [[محمد عزّة دروزه]] <ref>ر. ک: التفسیر الحدیث، محمد عزّة دروزه، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۱۲ ﻫ، ج ۲.</ref>.که وی بر خلاف [[مفسر]] پیشین، در ترتیب نزول مصحف الازهر تغییراتی ایجاد کرده است. این تفسیر در [[سال ۱۳۸۰ هجری]] منتشر شده است و ظاهراً نویسنده کتاب از وجود تفسیر بیان المعانی اطلاعی نداشته است.
##ایشان هر دو نوع نزول را نزول بر پیامبر اکرم {{صل}} می‌داند.
 
##[[دلایل]] بحث از خود قرآن عرضه شده است<ref>ر. ک: محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۷ و ۱۸ و ج ۲۰، ص۴۶۹.</ref>.
۳. [[تاریخ اسلام]] و [[سیره]] [[پیامبر]] بر اساس ترتیب نزول: برخی از [[پژوهشگران]] مسلمان سیره پیامبر {{صل}} و نیز تاریخ اسلام را بر اساس [[آیات]] قرآن و ترتیب نزول آنها گرد آورده‌اند. [[محمد عزّة]] دروزه کتابی را به نام "سیرة الرّسول، صورٌ مقتبسةٌ من القرآن الکریم" تألیف کرده است. وی در این کتاب موضوعات مربوط به [[زندگی]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[تشریع]] [[احکام اسلام]] را به [[ترتیب نزول]] بررسی کرده و [[سیر]] [[تاریخی]] آنها را بیان نموده است<ref>ر. ک: سیرة الرسل، صور مقتبسة من القرآن الکریم، محمد عزّة دروزه، بیروت، المکتبة العصریه، بی‌تا، دو جلد.</ref>. در سال ۱۳۶۱ شمسی آقای [[جلال الدین فارسی]] دوره‌ای سه‌جلدی از [[سیره]] پیامبر اکرم و [[تاریخ اسلام]] را با عناوین [[پیامبری]] و [[انقلاب]]، پیامبری و [[جهاد]] و پیامبری و [[حکومت]] منتشر ساخت. این کتاب بر اساس ترتیب نزول [[سوره‌ها]]، که در [[تفسیر]] [[شهرستانی]] از قول [[امام صادق]] {{ع}} آمده، نوشته شده است. وی به طور کامل از این ترتیب [[پیروی]] نکرده، بلکه تغییراتی را در آن به وجود آورده است<ref>ر. ک: پیامبری و انقلاب، تهران، انجام کتاب، ۱۳۶۳ ش.</ref>.
#نظریه‌پردازی در باره [[ارتباط]] [[مبعث]] با نزول قرآن: از [[عالمان]] معاصر، [[آیت‌الله]] [[محمد هادی معرفت]] در باره [[تاریخ]] آغاز نزول قرآن نظریه جدیدی را ابراز داشته است؛ وی بر این [[باور]] است که نزول قرآن، به عنوان [[کتاب آسمانی]]، سه سال پس از مبعث [[پیامبر]] {{صل}} اتفاق افتاده است<ref>ر. ک: التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ ﻫ، چاپ سوم، ج ۱، ص۸۱.</ref>.
 
#تعیین ترتیب نزول سوره‌ها با معیارهای [[اجتهادی]]: [[ضعف سند]] و [[اختلاف]] روایاتی که ترتیب [[سوره‌های قرآن]] را بر اساس تاریخ نزول بیان کرده‌اند موجب شده است که [[پژوهشگران]] [[ترتیب نزول]] [[سوره‌ها]] را با معیارهای دیگری تعیین کنند. در میان [[دانشمندان]] [[مسلمان]] [[علامه طباطبایی]] در کتاب [[قرآن]] در [[اسلام]] ضعف‌های [[روایات]] ترتیب نزول را بر شمرده است. ایشان [[معتقد]] است که با توجه به مضمون سوره‌ها و قرائن دیگر می‌توان تا حدودی ترتیب سوره‌ها را به دست آورد<ref>ر. ک: قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، تصحیح محمدباقر بهبودی، ۱۳۷۹ ش، چاپ نهم، ص۱۱۱ ـ ۱۰۹.</ref>. مهندس [[مهدی بازرگان]] معتقد است که با معیار قرار دادن طول متوسط [[آیات قرآن]] می‌توان ترتیب نزول سوره‌ها را [[کشف]] کرد. فرضیه وی آن است که قالب آیات قرآن در [[سیر]] نزول از کوتاه به بلند [[تغییر]] یافته است. ایشان نظریات خویش را در این‌باره در کتاب سیر [[تحول]] قرآن به تفصیل بیان داشته است<ref>ر. ک: قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، تصحیح محمدباقر بهبودی، ۱۳۷۹ ش، چاپ نهم، ص۱۱۱ ـ ۱۰۹.</ref>. بسیاری از [[مستشرقان]] نیز در تحقیقات خود در باره [[تاریخ اسلام]]، [[زندگی]] [[حضرت محمد]] {{صل}} و [[قرآن کریم]]، به موضوع تاریخ‌گذاری سوره‌های قرآن کریم علاقه نشان داده و نظریاتی را ابراز داشته‌اند. [[تئودور نولدکه]]، [[ریچارد بل]]، [[بلاشر]]، [[گریم]] و [[مویر]] از دانشمندانی هستند که تحقیقات خود را در این زمینه منتشر ساخته‌اند<ref>برای آگاهی از فهرست نزول سوره‌ها بر اساس نظریات دانشمندان فوق الذکر ر‌. ‌ک: تاریخ قرآن، دکتر محمود رامیار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ ش، ص۶۹ ـ ۶۷.</ref>.
۴. نظریه‌پردازی در مورد تعدد نزول [[قرآن]]: گرچه سابقه بحث تعدد نزول قرآن به [[روایات]] بر می‌گردد، اما روایات بیش‌تر از نزول دفعی قرآن بر [[بیت المعمور]] یا [[آسمان]] [[سخن]] گفته‌اند. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] به بیان مدلّل نظریه دوگانگی "دفعی و تدریجی بودن" نزول پرداخته است. مباحث ایشان در مقایسه با نظریه‌های مشابه دو ویژگی مهم دارد:
#بازسازی روایات ترتیب نزول: برخی از محققان معاصر با تمرکز فعالیت‌های [[پژوهشی]] خود بر تاریخ‌گذاری قرآن، ابعاد این موضوع را موشکافانه بررسی کرده و آثار مفیدی را نیز عرضه نموده‌اند. کتاب درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، اثر دکتر [[جعفر نکونام]] از آن جمله است. این پژوهشگر [[قرآنی]] تلاش کرده است تا ترتیب نزول منقّحی را از [[سوره‌های قرآن]] با محوریت روایات ترتیب نزول ارائه کند که با توجه به [[ادله]] و شواهد دیگر می‌توان اشکالات آن را نیز برطرف ساخت<ref>ر. ک: جعفر نکونام، درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، تهران، نشر هستی‌نما، ۱۳۸۰ ش، ص۱۴۷ ـ ۱۲۸.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۸۵ - ۸۸.</ref>
# ایشان هر دو نوع نزول را نزول بر پیامبر اکرم {{صل}} می‌داند.
# [[دلایل]] بحث از خود قرآن عرضه شده است<ref>ر. ک: محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۷ و ۱۸ و ج ۲۰، ص۴۶۹.</ref>.
 
۵. نظریه‌پردازی در باره [[ارتباط]] [[مبعث]] با نزول قرآن: از [[عالمان]] معاصر، [[آیت‌الله]] [[محمد هادی معرفت]] در باره [[تاریخ]] آغاز نزول قرآن نظریه جدیدی را ابراز داشته است؛ وی بر این [[باور]] است که نزول قرآن، به عنوان [[کتاب آسمانی]]، سه سال پس از مبعث [[پیامبر]] {{صل}} اتفاق افتاده است<ref>ر. ک: التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ ﻫ، چاپ سوم، ج ۱، ص۸۱.</ref>.
 
۶. تعیین ترتیب نزول سوره‌ها با معیارهای [[اجتهادی]]: [[ضعف سند]] و [[اختلاف]] روایاتی که ترتیب [[سوره‌های قرآن]] را بر اساس تاریخ نزول بیان کرده‌اند موجب شده است که [[پژوهشگران]] [[ترتیب نزول]] [[سوره‌ها]] را با معیارهای دیگری تعیین کنند. در میان [[دانشمندان]] [[مسلمان]] [[علامه طباطبایی]] در کتاب [[قرآن]] در [[اسلام]] ضعف‌های [[روایات]] ترتیب نزول را بر شمرده است. ایشان [[معتقد]] است که با توجه به مضمون سوره‌ها و قرائن دیگر می‌توان تا حدودی ترتیب سوره‌ها را به دست آورد<ref>ر. ک: قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، تصحیح محمدباقر بهبودی، ۱۳۷۹ ش، چاپ نهم، ص۱۱۱ ـ ۱۰۹.</ref>. مهندس [[مهدی بازرگان]] معتقد است که با معیار قرار دادن طول متوسط [[آیات قرآن]] می‌توان ترتیب نزول سوره‌ها را [[کشف]] کرد. فرضیه وی آن است که قالب آیات قرآن در [[سیر]] نزول از کوتاه به بلند [[تغییر]] یافته است. ایشان نظریات خویش را در این‌باره در کتاب سیر [[تحول]] قرآن به تفصیل بیان داشته است<ref>ر. ک: قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، تصحیح محمدباقر بهبودی، ۱۳۷۹ ش، چاپ نهم، ص۱۱۱ ـ ۱۰۹.</ref>.
 
بسیاری از [[مستشرقان]] نیز در تحقیقات خود در باره [[تاریخ اسلام]]، [[زندگی]] [[حضرت محمد]] {{صل}} و [[قرآن کریم]]، به موضوع تاریخ‌گذاری سوره‌های قرآن کریم علاقه نشان داده و نظریاتی را ابراز داشته‌اند. [[تئودور نولدکه]]، [[ریچارد بل]]، [[بلاشر]]، [[گریم]] و [[مویر]] از دانشمندانی هستند که تحقیقات خود را در این زمینه منتشر ساخته‌اند<ref>برای آگاهی از فهرست نزول سوره‌ها بر اساس نظریات دانشمندان فوق الذکر ر‌. ‌ک: تاریخ قرآن، دکتر محمود رامیار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ ش، ص۶۹ ـ ۶۷.</ref>.
 
۷. بازسازی روایات ترتیب نزول: برخی از محققان معاصر با تمرکز فعالیت‌های [[پژوهشی]] خود بر تاریخ‌گذاری قرآن، ابعاد این موضوع را موشکافانه بررسی کرده و آثار مفیدی را نیز عرضه نموده‌اند. کتاب درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، اثر دکتر [[جعفر نکونام]] از آن جمله است. این پژوهشگر [[قرآنی]] تلاش کرده است تا ترتیب نزول منقّحی را از [[سوره‌های قرآن]] با محوریت روایات ترتیب نزول ارائه کند که با توجه به [[ادله]] و شواهد دیگر می‌توان اشکالات آن را نیز برطرف ساخت<ref>ر. ک: جعفر نکونام، درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، تهران، نشر هستی‌نما، ۱۳۸۰ ش، ص۱۴۷ ـ ۱۲۸.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۸۵ - ۸۸.</ref>


== [[بعثت]] و [[زمان]] نزول [[قرآن]] ==
== [[بعثت]] و [[زمان]] نزول [[قرآن]] ==
خط ۱۲۸: خط ۱۱۸:


اما آیا غیر از نزول تدریجی، نزول دیگری هم وجود داشته است یا خیر؟ بر اساس این نظریه، اگر چه [[نزول تدریجی قرآن]] از زمان بعثت پیامبر {{صل}} آغاز شده است، اما قرآن قبل از آن شروع نزول تدریجی، در شب قدر به صورت یک‌جا و دفعی نازل شده است. این نظریه، خود در دو شکل مختلف مطرح شده است:
اما آیا غیر از نزول تدریجی، نزول دیگری هم وجود داشته است یا خیر؟ بر اساس این نظریه، اگر چه [[نزول تدریجی قرآن]] از زمان بعثت پیامبر {{صل}} آغاز شده است، اما قرآن قبل از آن شروع نزول تدریجی، در شب قدر به صورت یک‌جا و دفعی نازل شده است. این نظریه، خود در دو شکل مختلف مطرح شده است:
# همه [[قرآن]] به صورت دفعی در [[شب قدر]] بر [[بیت المعمور]] فرود آمده و سپس به تدریج بر [[پیامبر]] {{صل}} نازل شده است.
# همه [[قرآن]] به صورت دفعی در [[شب قدر]] بر [[بیت المعمور]] فرود آمده و سپس به تدریج بر [[پیامبر]] {{صل}} نازل شده است.
# همه قرآن به صورت دفعی و یک‌جا در شب قدر بر [[قلب]] پیامبر {{صل}} نازل شده و سپس در طول ۲۳ سال [[رسالت]] آن [[حضرت]] به تدریج در قالب [[آیات]] و سور نازل شده است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۹۱.</ref>.
# همه قرآن به صورت دفعی و یک‌جا در شب قدر بر [[قلب]] پیامبر {{صل}} نازل شده و سپس در طول ۲۳ سال [[رسالت]] آن [[حضرت]] به تدریج در قالب [[آیات]] و سور نازل شده است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۹۱.</ref>.
خط ۱۶۹: خط ۱۵۸:


برخی از محققان معتقدند که قرآن علاوه بر نزول تدریجی، نزول دیگری هم به صورت دفعی داشته است. با توجه به آنچه که طرفداران نزول دفعی گفته‌اند، برای نزول دفعی می‌توان دو فرض در نظر گرفت:
برخی از محققان معتقدند که قرآن علاوه بر نزول تدریجی، نزول دیگری هم به صورت دفعی داشته است. با توجه به آنچه که طرفداران نزول دفعی گفته‌اند، برای نزول دفعی می‌توان دو فرض در نظر گرفت:
# نزول [[حقیقت قرآن]] به صورت غیر لفظی قبل از تجزیه به [[آیات]] و سور؛
# نزول [[حقیقت قرآن]] به صورت غیر لفظی قبل از تجزیه به [[آیات]] و سور؛
# نزول قرآن موجود به صورت یک‌جا و یک‌پارچه.
# نزول قرآن موجود به صورت یک‌جا و یک‌پارچه.


درباره جایگاه نزول دفعی [[قرآن]] نیز دو نظریه وجود دارد:
درباره جایگاه نزول دفعی [[قرآن]] نیز دو نظریه وجود دارد:
# نزول بر بیت‌ المعمور؛
# نزول بر بیت‌ المعمور؛
# نزول بر [[قلب]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}.
# نزول بر [[قلب]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}.
خط ۱۸۶: خط ۱۷۳:


در پاسخ به این [[استدلال]] می‌توان گفت که اگر چه امروزه در [[عرف]] [[مسلمین]] هرگاه کلمه قرآن را به کار می‌برند، انصراف به [[کتاب آسمانی]] حاوی ۱۱۴ [[سوره]] دارد، اما در اصل و کاربردهای اولیه چنین نبوده است؛ قرآن [[کلام الهی]] است که [[خداوند]] آن را به تدریج بر [[حضرت محمد]] {{صل}} نازل کرده و به آن تحدّی نموده است. همان طور که یک سوره، قرآن است، یک آیه هم قرآن است و حتی بخشی از یک آیه را نیز می‌توان قرآن نام نهاد<ref>ر. ک: القرآن الکریم و روایات المدرسین، سید مرتضی عسکری، تهران، شرکت توحید للنشر، ۱۴۱۵ ﻫ، ج ۱، ص۲۶۱.</ref>. شاید بتوان گفت که در [[قرآن]] هیچ آیه‌ای وجود ندارد که در آن واژه قرآن به مجموع آنچه امروزه قرآنش می‌نامیم اطلاق شده باشد،؛ چراکه تا [[روز]] [[نزول آیه]] مربوطه، همه قرآن نازل نشده بود. بنا بر این، آیاتی که حاکی از نزول قرآن در [[شب قدر]] و [[ماه رمضان]] است، مربوط به آغاز نزول قرآن می‌باشد،؛ چراکه بعض القرآن هم قرآن است.
در پاسخ به این [[استدلال]] می‌توان گفت که اگر چه امروزه در [[عرف]] [[مسلمین]] هرگاه کلمه قرآن را به کار می‌برند، انصراف به [[کتاب آسمانی]] حاوی ۱۱۴ [[سوره]] دارد، اما در اصل و کاربردهای اولیه چنین نبوده است؛ قرآن [[کلام الهی]] است که [[خداوند]] آن را به تدریج بر [[حضرت محمد]] {{صل}} نازل کرده و به آن تحدّی نموده است. همان طور که یک سوره، قرآن است، یک آیه هم قرآن است و حتی بخشی از یک آیه را نیز می‌توان قرآن نام نهاد<ref>ر. ک: القرآن الکریم و روایات المدرسین، سید مرتضی عسکری، تهران، شرکت توحید للنشر، ۱۴۱۵ ﻫ، ج ۱، ص۲۶۱.</ref>. شاید بتوان گفت که در [[قرآن]] هیچ آیه‌ای وجود ندارد که در آن واژه قرآن به مجموع آنچه امروزه قرآنش می‌نامیم اطلاق شده باشد،؛ چراکه تا [[روز]] [[نزول آیه]] مربوطه، همه قرآن نازل نشده بود. بنا بر این، آیاتی که حاکی از نزول قرآن در [[شب قدر]] و [[ماه رمضان]] است، مربوط به آغاز نزول قرآن می‌باشد،؛ چراکه بعض القرآن هم قرآن است.
# یکی از محققان مثال خوبی برای این مطلب ذکر کرده است که بیان آن خالی از فایده نیست. ایشان می‌گوید که اگر شخصی که مشغول احداث قنات است، هنگام بیرون آمدن آب قنات بگوید: "آب قنات [[روز جمعه]] بیرون آمد"، آیا معنای این سخن آن است که همه آب قنات روز جمعه بیرون آمد؟ البته که نه، بلکه معنای آن سخن این است که شروع بیرون آمدن آب قنات، روز جمعه بوده است،؛ چراکه بیرون آمدن آب قنات تدریجی است و ممکن نیست همه آبی که در طول سال‌ها بیرون خواهد آمد، روز جمعه از قنات خارج شود و این خود قرینه‌ای است بر اینکه مقصود از این سخن که می‌گوییم: "آب قنات روز جمعه بیرون آمد". این است که بیرون آمدن آب قنات روز جمعه شروع شده است و این نه مجاز است و نه لازم است که کلمه‌ای نظیر "بعض" در تقدیر باشد؛ زیرا آن قسمت از آب قنات که روز جمعه بیرون می‌آید، در [[حقیقت]] آب قنات است و اطلاق آب قنات بر آن، اطلاق [[حقیقی]] است نه مجازی و این مطلب در همه امور تدریجی صادق و جاری است<ref>صالحی نجف‌آبادی، «نظریه‌ای در بارۀ کیفیت نزول قرآن»، ص۷۵ ـ ۷۴.</ref>.
# یکی از محققان مثال خوبی برای این مطلب ذکر کرده است که بیان آن خالی از فایده نیست. ایشان می‌گوید که اگر شخصی که مشغول احداث قنات است، هنگام بیرون آمدن آب قنات بگوید: "آب قنات [[روز جمعه]] بیرون آمد"، آیا معنای این سخن آن است که همه آب قنات روز جمعه بیرون آمد؟ البته که نه، بلکه معنای آن سخن این است که شروع بیرون آمدن آب قنات، روز جمعه بوده است،؛ چراکه بیرون آمدن آب قنات تدریجی است و ممکن نیست همه آبی که در طول سال‌ها بیرون خواهد آمد، روز جمعه از قنات خارج شود و این خود قرینه‌ای است بر اینکه مقصود از این سخن که می‌گوییم: "آب قنات روز جمعه بیرون آمد". این است که بیرون آمدن آب قنات روز جمعه شروع شده است و این نه مجاز است و نه لازم است که کلمه‌ای نظیر "بعض" در تقدیر باشد؛ زیرا آن قسمت از آب قنات که روز جمعه بیرون می‌آید، در [[حقیقت]] آب قنات است و اطلاق آب قنات بر آن، اطلاق [[حقیقی]] است نه مجازی و این مطلب در همه امور تدریجی صادق و جاری است<ref>صالحی نجف‌آبادی، «نظریه‌ای در بارۀ کیفیت نزول قرآن»، ص۷۵ ـ ۷۴.</ref>.
# یکی دیگر از [[دلایل]] طرفداران نزول دفعی این است که إنزال به معنای نزول دفعی و [[تنزیل]] به معنای نزول تدریجی است و در قرآن، نزول قرآن در شب قدر و [[ماه مبارک رمضان]] با صیغه إنزال گزارش شده است؛ بنا بر این، این [[آیات]] دلالت دارند که [[خداوند]] [[قرآن]] را به طور یک‌جا و یک‌پارچه در [[شب قدر]] بر [[پیامبر]] {{صل}} نازل کرده و سپس به تدریج نیز بر آن [[حضرت]] [[وحی]] نموده است<ref>ر. ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص۱۸ ـ ۱۷؛ ج ۲۰، ص۴۶۹.</ref>.در پاسخ به این [[استدلال]] باید گفت که چنین فرقی بین صیغه إنزال و [[تنزیل]] مورد [[تأیید]] لغت‌پژوهان نیست و تنها در برخی از کتب لغت، آن هم با استناد به قول بعضی از [[مفسّران]]، چنین مطلبی بیان شده است. این در حالی است که منابع اصیل و معتبر لغوی بر عدم [[اختلاف]] معنا بین إنزال و تنزیل اشاره دارند. علاوه بر این، کاربردهای این واژه در قرآن نیز نشانگر آن است که چنین تفاوتی در کاربرد این دو صیغه مورد نظر نبوده است، برای مثال [[باران]] که یک امر تدریجی است، یعنی آب به تدریج از [[آسمان]] فرو می‌ریزد، گاهی با لفظ إنزال و گاهی با لفظ تنزیل گزارش شده است: {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ}} <ref> آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوه‌ها برای شما روزی‌یی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید؛ سوره بقره، آیه: ۲۲.</ref>، {{متن قرآن| وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَکًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِیدِ}} <ref>و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستان‌ها و دانه درویدنی رویاندیم؛ سوره ق، آیه: ۹.</ref>.
# یکی دیگر از [[دلایل]] طرفداران نزول دفعی این است که إنزال به معنای نزول دفعی و [[تنزیل]] به معنای نزول تدریجی است و در قرآن، نزول قرآن در شب قدر و [[ماه مبارک رمضان]] با صیغه إنزال گزارش شده است؛ بنا بر این، این [[آیات]] دلالت دارند که [[خداوند]] [[قرآن]] را به طور یک‌جا و یک‌پارچه در [[شب قدر]] بر [[پیامبر]] {{صل}} نازل کرده و سپس به تدریج نیز بر آن [[حضرت]] [[وحی]] نموده است<ref>ر. ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص۱۸ ـ ۱۷؛ ج ۲۰، ص۴۶۹.</ref>.در پاسخ به این [[استدلال]] باید گفت که چنین فرقی بین صیغه إنزال و [[تنزیل]] مورد [[تأیید]] لغت‌پژوهان نیست و تنها در برخی از کتب لغت، آن هم با استناد به قول بعضی از [[مفسّران]]، چنین مطلبی بیان شده است. این در حالی است که منابع اصیل و معتبر لغوی بر عدم [[اختلاف]] معنا بین إنزال و تنزیل اشاره دارند. علاوه بر این، کاربردهای این واژه در قرآن نیز نشانگر آن است که چنین تفاوتی در کاربرد این دو صیغه مورد نظر نبوده است، برای مثال [[باران]] که یک امر تدریجی است، یعنی آب به تدریج از [[آسمان]] فرو می‌ریزد، گاهی با لفظ إنزال و گاهی با لفظ تنزیل گزارش شده است: {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ}} <ref> آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوه‌ها برای شما روزی‌یی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید؛ سوره بقره، آیه: ۲۲.</ref>، {{متن قرآن| وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَکًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِیدِ}} <ref>و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستان‌ها و دانه درویدنی رویاندیم؛ سوره ق، آیه: ۹.</ref>.
خط ۱۹۳: خط ۱۷۹:
در جواب این استدلال باید گفت که [[نهی]] از عجله در [[خواندن قرآن]] مستلزم این نیست که پیامبر {{صل}} قبلاً به آیات قرآن آگاهی داشته باشد. بلکه [[تفسیر]] راجح از این آیات، به نظر بسیاری از [[مفسران]] و از جمله مرحوم [[شیخ طبرسی]] ـ صاحب [[مجمع البیان]] ـ این است که پیامبر اکرم {{صل}} از [[ترس]] اینکه مبادا آیات قرآن را فراموش کنند، در بین آیات و قبل از اتمام القای وحی توسط جبرئیل، قسمت‌های قبلی را تکرار می‌کردند. این قول با ظاهر آیات دیگر قرآن نیز سازگاری دارد. در سوره قیامت بعد از [[آیه]] {{متن قرآن|لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ}} <ref> زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی؛ سوره قیامت، آیه: ۱۶.</ref> می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ}} <ref> گردآوری و خواندن آن با ماست؛ سوره قیامت، آیه: ۱۷.</ref> که [[مفسرین]] "جمع" را به معنای "[[حفظ]]" [[تفسیر]] کرده‌اند. در [[آیه]] ششم [[سوره اعلی]] نیز آمده است: {{متن قرآن|سَنُقْرِؤُكَ فَلا تَنسَى}} <ref> زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمی‌بری؛ سوره اعلی، آیه: ۶.</ref> که [[خداوند]] [[وعده]] اِقرای [[قرآن]] را به [[پیامبر]] {{صل}} می‌دهد تا [[خیال]] آن [[حضرت]] از مسئله [[فراموشی]] [[آیات قرآن کریم]] راحت باشد. معنای آیه این است که ما زبان تو را به آنچه [[وحی]] شده، گویا خواهیم ساخت، پس فراموش نخواهی کرد.
در جواب این استدلال باید گفت که [[نهی]] از عجله در [[خواندن قرآن]] مستلزم این نیست که پیامبر {{صل}} قبلاً به آیات قرآن آگاهی داشته باشد. بلکه [[تفسیر]] راجح از این آیات، به نظر بسیاری از [[مفسران]] و از جمله مرحوم [[شیخ طبرسی]] ـ صاحب [[مجمع البیان]] ـ این است که پیامبر اکرم {{صل}} از [[ترس]] اینکه مبادا آیات قرآن را فراموش کنند، در بین آیات و قبل از اتمام القای وحی توسط جبرئیل، قسمت‌های قبلی را تکرار می‌کردند. این قول با ظاهر آیات دیگر قرآن نیز سازگاری دارد. در سوره قیامت بعد از [[آیه]] {{متن قرآن|لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ}} <ref> زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی؛ سوره قیامت، آیه: ۱۶.</ref> می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ}} <ref> گردآوری و خواندن آن با ماست؛ سوره قیامت، آیه: ۱۷.</ref> که [[مفسرین]] "جمع" را به معنای "[[حفظ]]" [[تفسیر]] کرده‌اند. در [[آیه]] ششم [[سوره اعلی]] نیز آمده است: {{متن قرآن|سَنُقْرِؤُكَ فَلا تَنسَى}} <ref> زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمی‌بری؛ سوره اعلی، آیه: ۶.</ref> که [[خداوند]] [[وعده]] اِقرای [[قرآن]] را به [[پیامبر]] {{صل}} می‌دهد تا [[خیال]] آن [[حضرت]] از مسئله [[فراموشی]] [[آیات قرآن کریم]] راحت باشد. معنای آیه این است که ما زبان تو را به آنچه [[وحی]] شده، گویا خواهیم ساخت، پس فراموش نخواهی کرد.


علاوه بر این، آیه ۳۲ [[سوره فرقان]] در عدم نزول دفعی قرآن بر پیامبر {{صل}} [[ظهور]] دارد: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا}} <ref> و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستاده‌ایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم؛ سوره فرقان، آیه: ۳۲.</ref>. کلمه {{متن قرآن|كَذَلِكَ}} در آیه [[شریف]]، مهر تأییدی است بر این مطلب که [[قرآن کریم]]، تنها به صورت تدریجی بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شده است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۹۴-۹۷.</ref>.
علاوه بر این، آیه {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا}} <ref> و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستاده‌ایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم؛ سوره فرقان، آیه: ۳۲.</ref> در عدم نزول دفعی قرآن بر پیامبر {{صل}} [[ظهور]] دارد. کلمه {{متن قرآن|كَذَلِكَ}} در آیه [[شریف]]، مهر تأییدی است بر این مطلب که [[قرآن کریم]]، تنها به صورت تدریجی بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل شده است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۹۴-۹۷.</ref>.


=== ادلّه [[روایی]] نزول دفعی ===
=== ادلّه [[روایی]] نزول دفعی ===
خط ۲۰۴: خط ۱۹۰:


=== حکمت‌های نزول تدریجی ===
=== حکمت‌های نزول تدریجی ===
با توجه به آیات ۳۲ و ۳۳ [[سوره فرقان]] و آیه ۱۰۶ [[سوره]] [[إسراء]] می‌توان سه [[حکمت]] عمده را برای نزول تدریجی قرآن بر شمرد:
با توجه به آیات {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا}}<ref>«و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستاده‌ایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه 32.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا}}<ref>«و (دشمنانت) هیچ مثلی برای تو نمی‌آورند مگر آنکه ما (پاسخی) راستین و بیانی نیکوتر برای تو می‌آوریم» سوره فرقان، آیه 33.</ref> و آیه {{متن قرآن|وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا}}<ref>«و آن را قرآنی بخش‌بخش کرده‌ایم تا بر مردم با درنگ بخوانی و آن را خرده‌خرده فرو فرستاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۶.</ref> می‌توان سه [[حکمت]] عمده را برای نزول تدریجی قرآن بر شمرد:
 
# تقویت [[روحی]] [[پیامبر]] {{صل}}: [[خداوند]] در آیه {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا}}<ref>«و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستاده‌ایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه 32.</ref>، پس از تأیید عدم نزول دفعی قرآن بر پیامبر اکرم {{صل}}، [[حکمت]] آن را چنین بیان داشته است: {{متن قرآن|لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ}} تقویت روحی پیامبر اکرم {{صل}} به وسیله نزول تدریجی قرآن از چند راه به شرح زیر میسّر می‌شود:
# تقویت [[روحی]] [[پیامبر]] {{صل}}: [[خداوند]] در آیه ۳۲ سوره فرقان، پس از تأیید عدم نزول دفعی قرآن بر پیامبر اکرم {{صل}}، [[حکمت]] آن را چنین بیان داشته است: {{متن قرآن|لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ}} تقویت روحی پیامبر اکرم {{صل}} به وسیله نزول تدریجی قرآن از چند راه به شرح زیر میسّر می‌شود:
## تجدید [[ارتباط با فرشته]] [[وحی]] و شنیدن سخن خداوند به خودی خود، عامل مهمی برای قوّتِ [[قلب]] بخشیدن به [[پیامبر]] {{صل}} است،؛ چراکه [[کلام خدا]]، روح‌افزا و جان‌بخش است و [[روح القدس]] ـ [[فرشته]] [[وحی]] ـ با نزولش بر قلب پیامبر، [[روح]] و [[حیات]] را در [[جان]] پیامبر {{صل}} می‌دمید.
## تجدید [[ارتباط با فرشته]] [[وحی]] و شنیدن سخن خداوند به خودی خود، عامل مهمی برای قوّتِ [[قلب]] بخشیدن به [[پیامبر]] {{صل}} است،؛ چراکه [[کلام خدا]]، روح‌افزا و جان‌بخش است و [[روح القدس]] ـ [[فرشته]] [[وحی]] ـ با نزولش بر قلب پیامبر، [[روح]] و [[حیات]] را در [[جان]] پیامبر {{صل}} می‌دمید.
## در مواقع مختلف و در کوران حوادث سخت، که پیامبر {{صل}} در مقابل [[کافران]] و [[مشرکان]] نیاز به [[دلداری]] داشتند، [[خداوند]] ضمن [[آیات]] وحی، پیامبرش را [[قوّت]] قلب می‌بخشد و [[نگرانی‌ها]] را از ایشان رفع می‌کند. در آیات زیادی از [[قرآن]] ملاحظه می‌کنیم که خداوند با خطاب به پیامبرش او را به [[صبر]] و [[استقامت]] [[دعوت]] می‌کند و از او می‌خواهد که نگران سخنان کافران نباشد، چنان‌که می‌فرماید: {{متن قرآن| لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} <ref> در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۴.</ref> یا اینکه می‌فرماید: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى}} <ref> در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره طه، آیه: ۱۳۰.</ref> و یا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ}}<ref>و بر فرمان پروردگارت شکیب کن که تو را زیر نظر داریم و چون برمی‌خیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای!؛ سوره طور، آیه۴۸.</ref>. بدون [[شک]] اگر خداوند در فواصل مختلف به پیامبرش بگوید که مورد [[عنایت]] او قرار دارد، بالاترین تأثیر را در تقویت قلب پیامبر {{صل}} دارد.
## در مواقع مختلف و در کوران حوادث سخت، که پیامبر {{صل}} در مقابل [[کافران]] و [[مشرکان]] نیاز به [[دلداری]] داشتند، [[خداوند]] ضمن [[آیات]] وحی، پیامبرش را [[قوّت]] قلب می‌بخشد و [[نگرانی‌ها]] را از ایشان رفع می‌کند. در آیات زیادی از [[قرآن]] ملاحظه می‌کنیم که خداوند با خطاب به پیامبرش او را به [[صبر]] و [[استقامت]] [[دعوت]] می‌کند و از او می‌خواهد که نگران سخنان کافران نباشد، چنان‌که می‌فرماید: {{متن قرآن| لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} <ref> در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۴.</ref> یا اینکه می‌فرماید: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى}} <ref> در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره طه، آیه: ۱۳۰.</ref> و یا می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ}}<ref>و بر فرمان پروردگارت شکیب کن که تو را زیر نظر داریم و چون برمی‌خیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای!؛ سوره طور، آیه۴۸.</ref>. بدون [[شک]] اگر خداوند در فواصل مختلف به پیامبرش بگوید که مورد [[عنایت]] او قرار دارد، بالاترین تأثیر را در تقویت قلب پیامبر {{صل}} دارد.
خط ۲۲۲: خط ۲۰۷:
=== موارد فترت وحی ===
=== موارد فترت وحی ===
فترت وحی در چند مورد در [[روایات]] گزارش شده است که در زیر به این موارد اشاره می‌کنیم.
فترت وحی در چند مورد در [[روایات]] گزارش شده است که در زیر به این موارد اشاره می‌کنیم.
# بعد از اولین واحدِ نزول: گفته شده که پس از نزول نخستین وحی و بازگشت پیامبر {{صل}} از [[غار حرا]] مدتی نزول وحی قطع شد. مدت این [[انقطاع]] را از سه [[روز]] یا سه ماه تا سه سال گفته‌اند! <ref>ر. ک: بخاری، الصحیح بیروت، محمد بن اسماعیل، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ص۷۴، (کتاب التفسیر، تفسیر سورۀ مدثّر)؛ تفسیر ابن کثیر، اسماعیل بن کثیر، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ ﻫ، ج ۸، ص۱۶۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، بی‌تا، ج ۳، ص۳۲۵ و ۳۷۷؛ ج ۶، ص۲۳۳؛ صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، بیروت، دار الفکر، بی‌تا، ص۲۵۶، کتاب ایمان؛ صحیح بخاری، بدء الخلق، ص۷؛ بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ ﻫ، ج ۱۸، ص۲۲۸؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف، المطبعة الحیدریه، ۱۳۷۶ ﻫ، ج ۱، ص۴۴؛ فتح الباری، ابن حجر العسقلانی، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا، ج ۸، ص۵۴۵؛ کنز العمال، متقی هندی، بیروت، مؤسسة الرساله، بی‌تا، ج ۲، ص۱۲.</ref>. مستند این قول روایتی از [[عایشه]] و روایتی از [[جابر بن عبد الله انصاری]] است. [[روایت]] عایشه دلالت دارد که فترت، پس از نزول [[سوره علق]] حاصل شده است و [[روایت]] جابر دلالت دارد که بعد از این [[فترت]] [[سوره مدثر]] نازل شده است. لازم به ذکر است که [[آیات]] سوره مدثر هیچ گونه دلالتی بر وقوع [[فترت وحی]] ندارد.
# بعد از اولین واحدِ نزول: گفته شده که پس از نزول نخستین وحی و بازگشت پیامبر {{صل}} از [[غار حرا]] مدتی نزول وحی قطع شد. مدت این [[انقطاع]] را از سه [[روز]] یا سه ماه تا سه سال گفته‌اند! <ref>ر. ک: بخاری، الصحیح بیروت، محمد بن اسماعیل، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ص۷۴، (کتاب التفسیر، تفسیر سورۀ مدثّر)؛ تفسیر ابن کثیر، اسماعیل بن کثیر، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ ﻫ، ج ۸، ص۱۶۷؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، بی‌تا، ج ۳، ص۳۲۵ و ۳۷۷؛ ج ۶، ص۲۳۳؛ صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، بیروت، دار الفکر، بی‌تا، ص۲۵۶، کتاب ایمان؛ صحیح بخاری، بدء الخلق، ص۷؛ بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ ﻫ، ج ۱۸، ص۲۲۸؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف، المطبعة الحیدریه، ۱۳۷۶ ﻫ، ج ۱، ص۴۴؛ فتح الباری، ابن حجر العسقلانی، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا، ج ۸، ص۵۴۵؛ کنز العمال، متقی هندی، بیروت، مؤسسة الرساله، بی‌تا، ج ۲، ص۱۲.</ref>. مستند این قول روایتی از [[عایشه]] و روایتی از [[جابر بن عبد الله انصاری]] است. [[روایت]] عایشه دلالت دارد که فترت، پس از نزول [[سوره علق]] حاصل شده است و [[روایت]] جابر دلالت دارد که بعد از این [[فترت]] [[سوره مدثر]] نازل شده است. لازم به ذکر است که [[آیات]] سوره مدثر هیچ گونه دلالتی بر وقوع [[فترت وحی]] ندارد.
# پیش از نزول [[سوره ضحی]]: برخی از [[روایات]] حکایت از آن دارد که قبل از نزول سوره ضحی نیز فترت [[وحی]] اتفاق افتاده است. برخی این امر را قبل از نزول [[سوره علق]] و برخی آن را قبل از [[سوره]] تبّت می‌دانند. از این روایات چنین بر می‌آید که [[شاهد]] [[قرآنی]] این فترت، [[آیه]] ۳ سوره ضحی است که می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى}} <ref> که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است؛ سوره ضحی، آیه: ۳.</ref>. در حالی‌که این آیه و آیات پس از آن حاکی از آن است که [[مشرکان]]، از دست رفتن برخی از نعمت‌های [[دنیوی]] [[پیامبر]] {{صل}} مانند [[مرگ]] [[فرزندان]] و [[تهی‌دست]] شدن آن [[حضرت]] را بر اثر [[بخشش]] اموالی که از همسرش [[خدیجه]] نزد خود داشت، نشانه وانهادگی و [[خشم]] [[پروردگار]] می‌دانستند، که این آیات، این [[تصور]] [[باطل]] را رد کرده و نعمت‌های [[اخروی]] را از نعمت‌های دنیوی [[برتر]] شمرده و ضمن برشمردن برخی نعمت‌هایی که [[خدا]] در [[دنیا]] به آن حضرت داده است، به او اعطای نعمتی [[رضایت‌بخش]] را [[وعده]] می‌دهد. بنا بر این این سوره، نظیر بسیاری از سوره‌های دیگر به منظور [[آرامش‌بخشی]] به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[پاسخ به شبهات]] مشرکان نازل شده است<ref>درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، جعفر نکونام، تهران، هستی‌نما، ۱۳۸۰ ش، ص۲۴۸ ـ ۲۴۷.</ref>. گذشته از این، مواردی به عنوان علت [[انقطاع]] وحی ذکر شده است که با [[شأن]] پیامبر {{صل}}، وحی و نزول قرآن سازگاری ندارد<ref>ر. ک: أسباب النزول، ابو الحسن علی بن احمد واحدی، تحقیق: عصام بن عبد المحسن الحمیدان، بیروت، مؤسسة الریان، ۱۴۱۱ ﻫ، ص۳۰۲؛ الدّر المنثور فی التفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ﻫ، ج ۶، ص۳۷۰؛ جامع البیان، محمد بن جریر طبری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ﻫ، ج ۱۲، ص۶۲۴.</ref>.
# پیش از نزول [[سوره ضحی]]: برخی از [[روایات]] حکایت از آن دارد که قبل از نزول سوره ضحی نیز فترت [[وحی]] اتفاق افتاده است. برخی این امر را قبل از نزول [[سوره علق]] و برخی آن را قبل از [[سوره]] تبّت می‌دانند. از این روایات چنین بر می‌آید که [[شاهد]] [[قرآنی]] این فترت، [[آیه]] {{متن قرآن|مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى}} <ref> که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است؛ سوره ضحی، آیه: ۳.</ref> می‌باشد. در حالی‌که این آیه و آیات پس از آن حاکی از آن است که [[مشرکان]]، از دست رفتن برخی از نعمت‌های [[دنیوی]] [[پیامبر]] {{صل}} مانند [[مرگ]] [[فرزندان]] و [[تهی‌دست]] شدن آن [[حضرت]] را بر اثر [[بخشش]] اموالی که از همسرش [[خدیجه]] نزد خود داشت، نشانه وانهادگی و [[خشم]] [[پروردگار]] می‌دانستند، که این آیات، این [[تصور]] [[باطل]] را رد کرده و نعمت‌های [[اخروی]] را از نعمت‌های دنیوی [[برتر]] شمرده و ضمن برشمردن برخی نعمت‌هایی که [[خدا]] در [[دنیا]] به آن حضرت داده است، به او اعطای نعمتی [[رضایت‌بخش]] را [[وعده]] می‌دهد. بنا بر این این سوره، نظیر بسیاری از سوره‌های دیگر به منظور [[آرامش‌بخشی]] به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[پاسخ به شبهات]] مشرکان نازل شده است<ref>درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن، جعفر نکونام، تهران، هستی‌نما، ۱۳۸۰ ش، ص۲۴۸ ـ ۲۴۷.</ref>. گذشته از این، مواردی به عنوان علت [[انقطاع]] وحی ذکر شده است که با [[شأن]] پیامبر {{صل}}، وحی و نزول قرآن سازگاری ندارد<ref>ر. ک: أسباب النزول، ابو الحسن علی بن احمد واحدی، تحقیق: عصام بن عبد المحسن الحمیدان، بیروت، مؤسسة الریان، ۱۴۱۱ ﻫ، ص۳۰۲؛ الدّر المنثور فی التفسیر المأثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ﻫ، ج ۶، ص۳۷۰؛ جامع البیان، محمد بن جریر طبری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ﻫ، ج ۱۲، ص۶۲۴.</ref>.
# پیش از نزول [[سوره کهف]]:در [[سبب نزول]] [[سوره]] [[مبارک]] کهف آمده است که:وقتی [[قریش]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمده و از [[قصه]] [[اصحاب کهف]] و داستان ذو ‌القرنین سؤال نمودند، [[پیامبر]] فرمود تا [[مشرکان]] فردا برای جواب حاضر شوند. فردای آن [[روز]] [[جبرئیل]] نیامد و ایامی به تأخیر افتاد، سپس جبرئیل آمد و این [[آیات]] را نازل کرد. [[ابن مردویه]] در [[تفسیر]] خود از [[ابن عباس]] [[روایت]] می‌کند که پس از سؤال، چهل شب گذشت و سپس [[وحی]] نازل شد<ref>نمونۀ بیّنات در شأن نزول آیات، محمد باقر محقّق، تهران، اسلامی، ۱۳۵۹ ش، چاپ دوم، ص۵۱۸.</ref>.
# پیش از نزول [[سوره کهف]]:در [[سبب نزول]] [[سوره]] [[مبارک]] کهف آمده است که:وقتی [[قریش]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمده و از [[قصه]] [[اصحاب کهف]] و داستان ذو ‌القرنین سؤال نمودند، [[پیامبر]] فرمود تا [[مشرکان]] فردا برای جواب حاضر شوند. فردای آن [[روز]] [[جبرئیل]] نیامد و ایامی به تأخیر افتاد، سپس جبرئیل آمد و این [[آیات]] را نازل کرد. [[ابن مردویه]] در [[تفسیر]] خود از [[ابن عباس]] [[روایت]] می‌کند که پس از سؤال، چهل شب گذشت و سپس [[وحی]] نازل شد<ref>نمونۀ بیّنات در شأن نزول آیات، محمد باقر محقّق، تهران، اسلامی، ۱۳۵۹ ش، چاپ دوم، ص۵۱۸.</ref>.


این سبب نزول با آنچه که در آیات ۲۳ و ۲۴ سوره کهف آمده است، سازگار است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا}}<ref>و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود». مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی نزدیک‌تر از این رهنمایی کند؛ سوره کهف، آیه: ۲۳ - ۲۴.</ref>
این سبب نزول با آنچه که در آیات {{متن قرآن|وَلا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا}}<ref>و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود». مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی نزدیک‌تر از این رهنمایی کند؛ سوره کهف، آیه: ۲۳ - ۲۴.</ref> آمده است، سازگار است.


بنا بر این گرچه در این مورد هم به طور [[قطعی]] نمی‌توان گفت که [[فترت]] وحی رخ داده است، اما امکان آن نیز منتفی نیست. در بین [[سوره مریم]]: برخی از [[روایات]] [[اسباب نزول]] حکایت از آن دارد که در فاصله بین آیات سوره مریم نیز [[فترت وحی]] رخ داده است. برخی از روایات همان داستانی را بیان می‌کنند که در باره سوره کهف گفته شد. ۱ در برخی دیگر نیز آمده است که چندی جبرئیل نزد پیامبر {{صل}} نیامده بود، سپس وقتی که آمد، رسول خدا به او گفت: "چه چیزی تو را مانع گردید که نزد ما بیایی؟ [[جبرئیل]] گفت: چگونه نزد قومی بیایم که ناخن خود را نمی‌چینند و [[مسواک]] نمی‌کنند؟ و این [[آیه]] را قرائت کرد: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}} <ref>و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه: ۶۴.</ref><ref>أسباب النزول، ابو الحسن علی بن احمد واحدی، تحقیق: عصام بن عبد المحسن الحمیدان، بیروت، مؤسسة الریان، ۱۴۱۱ ﻫ، ص۲۰۳.</ref>
بنا بر این گرچه در این مورد هم به طور [[قطعی]] نمی‌توان گفت که [[فترت]] وحی رخ داده است، اما امکان آن نیز منتفی نیست. در بین [[سوره مریم]]: برخی از [[روایات]] [[اسباب نزول]] حکایت از آن دارد که در فاصله بین آیات سوره مریم نیز [[فترت وحی]] رخ داده است. برخی از روایات همان داستانی را بیان می‌کنند که در باره سوره کهف گفته شد. در برخی دیگر نیز آمده است که چندی جبرئیل نزد پیامبر {{صل}} نیامده بود، سپس وقتی که آمد، رسول خدا به او گفت: "چه چیزی تو را مانع گردید که نزد ما بیایی؟ [[جبرئیل]] گفت: چگونه نزد قومی بیایم که ناخن خود را نمی‌چینند و [[مسواک]] نمی‌کنند؟ و این [[آیه]] را قرائت کرد: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}} <ref>و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه: ۶۴.</ref>.<ref>أسباب النزول، ابو الحسن علی بن احمد واحدی، تحقیق: عصام بن عبد المحسن الحمیدان، بیروت، مؤسسة الریان، ۱۴۱۱ ﻫ، ص۲۰۳.</ref>


مواردی که به عنوان علت [[فترت]] [[وحی]] در [[روایت]] فوق و امثال آن بیان شده است، برای توقف امری مثل وحی نامعقول است. اگر قرار باشد که به خاطر عمل نکردن عده‌ای به چنین دستوراتی وحی قطع شود، به طور اساسی نباید وحی هیچ وقت نازل می‌شد؛ زیرا همیشه به طور عادی در میان [[امّت]] کسانی بودند که به برخی [[دستورات]] [[دینی]] عمل نمی‌کردند. به نظر می‌رسد با توجه به مضمون آیه {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه: ۶۴.</ref> چنین داستان‌هایی بر این آیه تطبیق شده است.
مواردی که به عنوان علت [[فترت]] [[وحی]] در [[روایت]] فوق و امثال آن بیان شده است، برای توقف امری مثل وحی نامعقول است. اگر قرار باشد که به خاطر عمل نکردن عده‌ای به چنین دستوراتی وحی قطع شود، به طور اساسی نباید وحی هیچ وقت نازل می‌شد؛ زیرا همیشه به طور عادی در میان [[امّت]] کسانی بودند که به برخی [[دستورات]] [[دینی]] عمل نمی‌کردند. به نظر می‌رسد با توجه به مضمون آیه {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه: ۶۴.</ref> چنین داستان‌هایی بر این آیه تطبیق شده است.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش