ابوبکره ثقفی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابیحاتم'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابیحاتم') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
هنگام محاصره [[طائف]]، پس از آنکه [[پیامبر]] فرمود: «هر بردهای از [[حصن]] طائف خارج شود [[آزاد]] است»، عدهای از بردگان از جمله ابوبکره از [[دژ]] طائف بیرون آمدند. او از چاهی که در [[زبان عربی]] به آن بَکرَه یا بَکَرَه گویند آویزان شد و از سور طائف پایین آمد و خود را نزد [[حضرت]] رسانید و مسلمان شد و اعلام کرد برده است و حضرت وی را آزاد کرد. از این رو پیامبر، وی را ابوبَکرَه یا ابوبَکَرَه نامید<ref>واقدی، ج۳، ص۹۳۱؛ ابن سعد، ج۷، ص۱۱.</ref>. [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۳۴.</ref> بنا بر قولی میگوید: ثقفیان وی را پیش از غزوه طائف، ابوبکره میخواندند. پیامبر هریک از این تازه [[مسلمانان]] را که گروهی شامل ۲۳ نفر بودند <ref>شامی، ج۵، ص۳۸۵-۳۸۴.</ref> به یکی از [[اصحاب]] سپرد تا سرپرستیشان کنند و [[قرآن]] و [[سنت]] به ایشان بیاموزند. [[رسول خدا]] {{صل}} [[ابوبکره]] را به [[عمرو بن سعید بن عاص]] سپرد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۳۲.</ref>. واقدی نام تک تک ایشان را میبرد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۳۲-۹۳۱.</ref>. | هنگام محاصره [[طائف]]، پس از آنکه [[پیامبر]] فرمود: «هر بردهای از [[حصن]] طائف خارج شود [[آزاد]] است»، عدهای از بردگان از جمله ابوبکره از [[دژ]] طائف بیرون آمدند. او از چاهی که در [[زبان عربی]] به آن بَکرَه یا بَکَرَه گویند آویزان شد و از سور طائف پایین آمد و خود را نزد [[حضرت]] رسانید و مسلمان شد و اعلام کرد برده است و حضرت وی را آزاد کرد. از این رو پیامبر، وی را ابوبَکرَه یا ابوبَکَرَه نامید<ref>واقدی، ج۳، ص۹۳۱؛ ابن سعد، ج۷، ص۱۱.</ref>. [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۳۴.</ref> بنا بر قولی میگوید: ثقفیان وی را پیش از غزوه طائف، ابوبکره میخواندند. پیامبر هریک از این تازه [[مسلمانان]] را که گروهی شامل ۲۳ نفر بودند <ref>شامی، ج۵، ص۳۸۵-۳۸۴.</ref> به یکی از [[اصحاب]] سپرد تا سرپرستیشان کنند و [[قرآن]] و [[سنت]] به ایشان بیاموزند. [[رسول خدا]] {{صل}} [[ابوبکره]] را به [[عمرو بن سعید بن عاص]] سپرد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۳۲.</ref>. واقدی نام تک تک ایشان را میبرد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۳۲-۹۳۱.</ref>. | ||
او را از [[بهترین]] [[اصحاب]] و مردی [[صالح]]، [[پارسا]]، [[نیکوکار]]، والامقام، گرامی و از فقهای [[صحابه]] شمردهاند<ref>ابن | او را از [[بهترین]] [[اصحاب]] و مردی [[صالح]]، [[پارسا]]، [[نیکوکار]]، والامقام، گرامی و از فقهای [[صحابه]] شمردهاند<ref>ابن ابیحاتم، ج۸، ص۴۸۹؛ مزی، ج۳، ص۶؛ به نقل از عجلی، معرفة الثقات، ج۲، ص۳۱۹؛ ابن عساکر، ج۲۶، ص۲۰۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۶.</ref> و میگویند او تا هنگام [[مرگ]]، کثیرالعباده بود<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۳۶.</ref>. | ||
اشراف ثقیف از جمله [[حارث بن کلده]] پس از آنکه [[مسلمان]] شدند، نزد رسول خدا {{صل}} آمدند و تقاضای بازگشت بردگان خویش، از جمله ابوبکره را به [[بردگی]] داشتند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: «خیر، آنان [[آزاد]] شدگان [[خدا]] و [[رسول]] اویند [[شهرت]]»<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۲۸؛ ابن خویش سعد، ج۷، ص۱۱.</ref>. او به غلامی [[رسول الله]] شهرت داشت و همواره خویش را به آن میخواند<ref>باجی، ج۲، ص۸۵۹؛ ابن عساکر، ج۲۶، ص۲۰۶.</ref>. | اشراف ثقیف از جمله [[حارث بن کلده]] پس از آنکه [[مسلمان]] شدند، نزد رسول خدا {{صل}} آمدند و تقاضای بازگشت بردگان خویش، از جمله ابوبکره را به [[بردگی]] داشتند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: «خیر، آنان [[آزاد]] شدگان [[خدا]] و [[رسول]] اویند [[شهرت]]»<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۲۸؛ ابن خویش سعد، ج۷، ص۱۱.</ref>. او به غلامی [[رسول الله]] شهرت داشت و همواره خویش را به آن میخواند<ref>باجی، ج۲، ص۸۵۹؛ ابن عساکر، ج۲۶، ص۲۰۶.</ref>. | ||
[[عتبة بن غزوان]]، داماد حارث بن کلده بود. او در [[ربیع الاول]] یا [[ربیع]] الاخر سال چهارده وارد [[بصره]] شد و بصره در آن [[تاریخ]] اردوگاه بود و در سال شانزده به صورت [[شهر]] درآمد<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۸۷.</ref>. یاقوت، شهرسازی بصره را در سال چهارده میداند<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۴۳۲.</ref>. [[امارت]] [[عتبه]] را بر بصره، به مدت شش ماه در سال پانزده و به روایتی سال شانزده گفتهاند<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۸۹-۴۸۸ وی سال پانزده را صحیح میداند.</ref>. به دلیل حضور عتبه و همسرش أَزده در بصره، نفیع و برادرانش به بصره رفتند<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۳۳.</ref>. از این رو، وی از [[نخستین مسلمانان]] و اصحابی بود که در بصره [[مسکن]] گزید؛ زیرا افزون بر آنچه گذشت، فرزند او عبدالرحمان، نخستین [[کودکی]] بود که در بصره به [[دنیا]] آمد<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۳۴۹.</ref>. ابوبکره شتری [[قربانی]] کرد که به دلیل اندکی شمار [[مردم]]، [[کفاف]] همه [[اهل بصره]] را داد<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۸۸.</ref>. برای همین، «ابوبکره ثقفی» را [[بصری]] نیز مینامند<ref>ابن عساکر، ج۲۶، ص۲۰۴؛ به نقل از ابن | [[عتبة بن غزوان]]، داماد حارث بن کلده بود. او در [[ربیع الاول]] یا [[ربیع]] الاخر سال چهارده وارد [[بصره]] شد و بصره در آن [[تاریخ]] اردوگاه بود و در سال شانزده به صورت [[شهر]] درآمد<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۸۷.</ref>. یاقوت، شهرسازی بصره را در سال چهارده میداند<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۴۳۲.</ref>. [[امارت]] [[عتبه]] را بر بصره، به مدت شش ماه در سال پانزده و به روایتی سال شانزده گفتهاند<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۸۹-۴۸۸ وی سال پانزده را صحیح میداند.</ref>. به دلیل حضور عتبه و همسرش أَزده در بصره، نفیع و برادرانش به بصره رفتند<ref>بلاذری، ج۲، ص۱۳۳.</ref>. از این رو، وی از [[نخستین مسلمانان]] و اصحابی بود که در بصره [[مسکن]] گزید؛ زیرا افزون بر آنچه گذشت، فرزند او عبدالرحمان، نخستین [[کودکی]] بود که در بصره به [[دنیا]] آمد<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۳۴۹.</ref>. ابوبکره شتری [[قربانی]] کرد که به دلیل اندکی شمار [[مردم]]، [[کفاف]] همه [[اهل بصره]] را داد<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۸۸.</ref>. برای همین، «ابوبکره ثقفی» را [[بصری]] نیز مینامند<ref>ابن عساکر، ج۲۶، ص۲۰۴؛ به نقل از ابن ابیحاتم.</ref>. [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]<ref>مدخل ابوبکره، ج۵، ص۲۶۱.</ref> به [[خطا]] میگوید ابوبکره در [[فتح بصره]] شرکت داشت. او نخستین شخصی است که در بصره [[نخل]] غرس کرد و گفت: اینجا [[سرزمین]] خرماست<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۴۳۲.</ref>. | ||
[[حسن بصری]] میگوید: در بین [[صحابیان]] ساکن بصره، [[برتر]] از [[عمران بن حصین]] و ابوبکره وجود نداشت<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۳۶.</ref>. بر اساس آنچه مسلم فرزند ابوبکره گفته است، او در [[مسجد]] بصره [[حدیث]] میگفت<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۴۵-۴۴.</ref>. [[خانه]] وی را نزدیک [[مسجد جامع]] بصره گفتهاند و نیز او خانهای در محله اصطفانوس<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۱۰۵.</ref> یا اسطفانوس داشت<ref>ابن عساکر، ج۲۶، ص۲۰۲-۲۰۱.</ref>. یکی از [[همسران]] وی، [[هاله]] دختر غلیظ از تیره [[بنوعجل]] بود<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۳۴۹.</ref>. ابوبکره چهل فرزند داشت که [[نسل]] او از هفت تن از ایشان به نامهای [[عبدالله بن ابوبکره ثقفی|عبدالله]]، [[عبیدالله بن ابوبکره ثقفی|عبیدالله]]، [[عبدالرحمان بن ابوبکره ثقفی|عبدالرحمان]]، [[عبدالعزیز بن ابوبکره ثقفی|عبدالعزیز]]، [[مسلم بن ابوبکره ثقفی|مسلم]] و [[رواد بن ابوبکره ثقفی|رواد]] بر جای ماند <ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۴۱۲.</ref>. اعقاب وی به بکراوی [[شهرت]] داشتند<ref>سمعانی، ج۱، ص۴۰۳.</ref>. براساس گزارشهای [[تاریخی]]، باید بصره را در [[اختیار]] ثقفیان دانست. [[فرزندان]] ابوبکره از نظر [[ثروت]]، [[دانش]] و ولایتداری از اشراف بصره بودند و موقعیت [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] ممتازی داشتند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۳۶.</ref>. | [[حسن بصری]] میگوید: در بین [[صحابیان]] ساکن بصره، [[برتر]] از [[عمران بن حصین]] و ابوبکره وجود نداشت<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۳۶.</ref>. بر اساس آنچه مسلم فرزند ابوبکره گفته است، او در [[مسجد]] بصره [[حدیث]] میگفت<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۴۵-۴۴.</ref>. [[خانه]] وی را نزدیک [[مسجد جامع]] بصره گفتهاند و نیز او خانهای در محله اصطفانوس<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۱۰۵.</ref> یا اسطفانوس داشت<ref>ابن عساکر، ج۲۶، ص۲۰۲-۲۰۱.</ref>. یکی از [[همسران]] وی، [[هاله]] دختر غلیظ از تیره [[بنوعجل]] بود<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۳۴۹.</ref>. ابوبکره چهل فرزند داشت که [[نسل]] او از هفت تن از ایشان به نامهای [[عبدالله بن ابوبکره ثقفی|عبدالله]]، [[عبیدالله بن ابوبکره ثقفی|عبیدالله]]، [[عبدالرحمان بن ابوبکره ثقفی|عبدالرحمان]]، [[عبدالعزیز بن ابوبکره ثقفی|عبدالعزیز]]، [[مسلم بن ابوبکره ثقفی|مسلم]] و [[رواد بن ابوبکره ثقفی|رواد]] بر جای ماند <ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۴۱۲.</ref>. اعقاب وی به بکراوی [[شهرت]] داشتند<ref>سمعانی، ج۱، ص۴۰۳.</ref>. براساس گزارشهای [[تاریخی]]، باید بصره را در [[اختیار]] ثقفیان دانست. [[فرزندان]] ابوبکره از نظر [[ثروت]]، [[دانش]] و ولایتداری از اشراف بصره بودند و موقعیت [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] ممتازی داشتند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۳۶.</ref>. |