شایستهسالاری در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)'
جز (جایگزینی متن - 'شایسته سالاری' به 'شایستهسالاری') |
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[سیره مبارک پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} نیز مبتنی بر رعایت اصل شایستهسالاری بوده است. معیار [[تکریم]] و [[بزرگداشت]] افراد، نه صرفاً خصایص نسبی و حسبی آنان، بلکه برخورداری از شایستگیهای [[اخلاقی]] و [[معرفتی]] بود. در قرآن کریم به [[نقد]] رویکرد برخی از تازه مسلمانانی پرداخته شده است که با لحاظ [[سنتهای جاهلی]] دست به [[فخرفروشی]] به [[حسب و نسب]] خویش زده بودند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. در کافی از [[حضرت باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمودند: [[سلمان]] با جمعی از [[قریش]] در [[مسجد]] نشسته بود هر یک از آنها [[فخر]] و [[مباهات]] میکردند در [[نسب]] خود. [[عمر]] به سلمان گفت نسب تو چیست و [[پدر]] و [[مادر]] تو کیست؟ سلمان گفت: من بندهای از [[بندگان خدا]] هستم. [[گمراه]] بودم [[خداوند]] به واسطه وجود [[مقدس]] [[پیغمبر]] خاتم مرا [[هدایت]] نمود. [[فقیر]] بودم بینیازم کرد. [[بنده]] بودم آزادم فرمود به وسیله پیغمبر. نسب و حسب من این است. از مسجد بیرون آمد، داستان را به [[سمع]] [[مبارک]] پیغمبر رسانید. [[جبرئیل]] نازل شد و [[آیه]] فوق را آورد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تحقیق و تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، ج۸، ص۱۸۱.</ref>. | [[سیره مبارک پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} نیز مبتنی بر رعایت اصل شایستهسالاری بوده است. معیار [[تکریم]] و [[بزرگداشت]] افراد، نه صرفاً خصایص نسبی و حسبی آنان، بلکه برخورداری از شایستگیهای [[اخلاقی]] و [[معرفتی]] بود. در قرآن کریم به [[نقد]] رویکرد برخی از تازه مسلمانانی پرداخته شده است که با لحاظ [[سنتهای جاهلی]] دست به [[فخرفروشی]] به [[حسب و نسب]] خویش زده بودند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. در کافی از [[حضرت باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمودند: [[سلمان]] با جمعی از [[قریش]] در [[مسجد]] نشسته بود هر یک از آنها [[فخر]] و [[مباهات]] میکردند در [[نسب]] خود. [[عمر]] به سلمان گفت نسب تو چیست و [[پدر]] و [[مادر]] تو کیست؟ سلمان گفت: من بندهای از [[بندگان خدا]] هستم. [[گمراه]] بودم [[خداوند]] به واسطه وجود [[مقدس]] [[پیغمبر]] خاتم مرا [[هدایت]] نمود. [[فقیر]] بودم بینیازم کرد. [[بنده]] بودم آزادم فرمود به وسیله پیغمبر. نسب و حسب من این است. از مسجد بیرون آمد، داستان را به [[سمع]] [[مبارک]] پیغمبر رسانید. [[جبرئیل]] نازل شد و [[آیه]] فوق را آورد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تحقیق و تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، ج۸، ص۱۸۱.</ref>. | ||
خداوند در [[قرآن کریم]] [[دستور]] میدهد تا امانات به [[اهل]] آن سپرده شوند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. [[حضرت علی]] {{ع}} در نامهای به [[قاضی منصوب]] از طرف خویش در [[اهواز]] توصیه میکنند که: «... بدان ای [[رفاعه]] که این [[حکومت]] امانتی است که هر کس به آن [[خیانت]] کند، [[لعنت خدا]] تا [[روز قیامت]] بر او باشد و هر کس خائنی را [[استخدام]] کند و بر سر کار نهد، [[محمد و آل محمد]] {{صل}} از او در [[دنیا]] و [[آخرت]] بیزار است»<ref>الشیخ المحمودی، نهج السعاده، (بیروت، مؤسسة التضامن الفکری، ۱۹۶۸ م / ۱۳۸۷ | خداوند در [[قرآن کریم]] [[دستور]] میدهد تا امانات به [[اهل]] آن سپرده شوند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. [[حضرت علی]] {{ع}} در نامهای به [[قاضی منصوب]] از طرف خویش در [[اهواز]] توصیه میکنند که: «... بدان ای [[رفاعه]] که این [[حکومت]] امانتی است که هر کس به آن [[خیانت]] کند، [[لعنت خدا]] تا [[روز قیامت]] بر او باشد و هر کس خائنی را [[استخدام]] کند و بر سر کار نهد، [[محمد و آل محمد]] {{صل}} از او در [[دنیا]] و [[آخرت]] بیزار است»<ref>الشیخ المحمودی، نهج السعاده، (بیروت، مؤسسة التضامن الفکری، ۱۹۶۸ م / ۱۳۸۷ ﻫ.ق) ج۵، ص۳۳.</ref>. | ||
در [[سیره]] مبارک حضرت {{صل}} از واگذاری امور به نااهلان [[پرهیز]] میشده است. مسلم در صحیح خود و دیگر مجامع [[روایی]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]] این [[روایت]] را نقل کردهاند که: | در [[سیره]] مبارک حضرت {{صل}} از واگذاری امور به نااهلان [[پرهیز]] میشده است. مسلم در صحیح خود و دیگر مجامع [[روایی]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]] این [[روایت]] را نقل کردهاند که: |