پرش به محتوا

حدیث فاطمة بضعة منی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن'
جز (جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن')
خط ۱۵: خط ۱۵:
نقل‌های مختلف در ذیل این [[روایت]] به شرح ذیل است:
نقل‌های مختلف در ذیل این [[روایت]] به شرح ذیل است:
#{{متن حدیث|من [فمن] آذاها فقد آذانی}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۲.</ref>.
#{{متن حدیث|من [فمن] آذاها فقد آذانی}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۲.</ref>.
#{{متن حدیث|من [فمن] أغضبها فقد أغضبنی}}<ref>بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳۶، ص۵؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰۸، ص۱۲.</ref>.
#{{متن حدیث|من [فمن] أغضبها فقد أغضبنی}}<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۳۶، ص۵؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۰۸، ص۱۲.</ref>.
# {{متن حدیث|یریبنی مایریبها}}<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۷.</ref>.
# {{متن حدیث|یریبنی مایریبها}}<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۷.</ref>.
#{{متن حدیث|فمن غاضها فقد غاضنی}}<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۲۵.</ref>.
#{{متن حدیث|فمن غاضها فقد غاضنی}}<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۲۵.</ref>.
خط ۲۱: خط ۲۱:
#{{متن حدیث|یسعفنی مایسعفها}}<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۲۲۲؛ زبیدی، تاج العروس، ج۱۲، ص۲۷۲</ref>.
#{{متن حدیث|یسعفنی مایسعفها}}<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۲۲۲؛ زبیدی، تاج العروس، ج۱۲، ص۲۷۲</ref>.
#{{متن حدیث|ینصبنی ما انصبها}}<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۲، ص۴۳۳؛ ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث، ج۵، ص۶۲.</ref>.
#{{متن حدیث|ینصبنی ما انصبها}}<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۲، ص۴۳۳؛ ابن اثیر جزری، النهایة فی غریب الحدیث، ج۵، ص۶۲.</ref>.
#{{متن حدیث|یریبنی ما رابها [ارابها]، و یؤذینی ما آذاها}}<ref>بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۵۸؛ نیسابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۱.</ref>.
#{{متن حدیث|یریبنی ما رابها [ارابها]، و یؤذینی ما آذاها}}<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۵۸؛ نیسابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۱.</ref>.
#{{متن حدیث|یسرنی ما یسرها}}<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[کاوس روحی برندق|روحی برندق، کاوس]]، [[قلمرو عصمت فاطمه زهرا در حدیث فاطمه بضعه منی (مقاله)| قلمرو عصمت فاطمه زهرا در حدیث فاطمه بضعه منی]]، [[پژوهش‌های اعتقادی کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهش‌های اعتقادی کلامی]].</ref>.
#{{متن حدیث|یسرنی ما یسرها}}<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۷، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[کاوس روحی برندق|روحی برندق، کاوس]]، [[قلمرو عصمت فاطمه زهرا در حدیث فاطمه بضعه منی (مقاله)| قلمرو عصمت فاطمه زهرا در حدیث فاطمه بضعه منی]]، [[پژوهش‌های اعتقادی کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهش‌های اعتقادی کلامی]].</ref>.


خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:


==== متن [[روایت]] ====
==== متن [[روایت]] ====
بخاری در صحیح خود به نقل از زُهری<ref>ابوبکر محمدبن مسلم بن شهاب زهری تابعی مشهور و از راویان مشهور [[احادیث]] و [[تربیت]] یافته‌ [[خاندان]] [[زبیر]] است. او در سال ۵۰ یا ۵۲ هـ. ق. در [[مدینه]] متولد شد و در سال ۱۲۴ ه‍.ق در ناحیه‌ شغب (مرز [[شام]] و [[حجاز]]) از [[دنیا]] رفت. [[احادیث]] او را بالغ بر ۲۲۰۰ حدیث شمرده‌اند. (عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۳۹۶). وی در کتب سته جمعاً حدود ۳۵۰۰ بار در [[اسناد روایات]] واقع شده است. تنها [[بخاری]] ۶۰۷ حدیث که حدود ۱۸۰ موردش از طریق [[عروه]] از [[عایشه]] است در صحیح خود از زهری نقل کرده است. بخشی از [[عمر]] وی مصادف است با دوران زندگانی [[امام علی بن الحسین]]{{ع}}، از این رو وی برخی [[روایات]] خود از جمله روایت مورد بحث را به آن حضرت نسبت داده است. (حیدری نسب، علیرضا، ابن شهاب زهری و عداوت اهل بیت{{ع}}، پژوهش‌های قرآن و حدیث، سال چهل و چهارم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۰، صص ۷۹-۹۹).</ref> می‌‌نویسد: «هنگامى كه على بن الحسين{{ع}} بعد از كشته شدن حسين بن على{{ع}} از نزد يزيد بن معاويه به مدينه آمد، مِسْوَر بن مخرمه به ديدار او رفت و گفت: آيا درخواستى از من دارى كه آن را انجام دهم؟ على بن الحسين فرمود: «نه» ... آنگاه مِسْوَر بن مخرمه به [[علی بن الحسین]]{{ع}} رو کرد و گفت: آن [[روز]] که على بن ابى طالب{{ع}}، دختر ابوجهل را در زمان فاطمه{{س}} خواستگارى كرد. من به سنّ [[بلوغ]] رسيده بودم، پيامبر [[خدا]]{{صل}} را به یاد می‌آورم که بالاى [[منبر]] براى [[مردم]] [[خطبه]] می‌خواند و از دامادش [[ابو العاص]] بن ربيع كه از طايفه بنى عبد شمس بود ياد می‌كرد و او را به خاطر خوش رفتاريش می‌ستود و می‌فرمود: «او به هنگام گفت و گو با من راست مى‌‏گفت و به وعده‌‏اى كه مى‏‌داد [[وفا]] مى ‌كرد<ref>کنایه از آنکه علی{{ع}} پیامبر{{صل}} را تصدیق نمی‌کرده، و به وعده‌های خود وفادار نبوده است.</ref>..... به خدا [[سوگند]]! [[دختر رسول خدا]] و دختر [[دشمن خدا]] هيچ گاه با هم جمع نمى‏‌شوند»<ref>صحيح بُخارى، كتاب المناقب؛ ج۳، حدیث ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵، شماره ۳۵۲۳.</ref>. بخاری مشابه این نقل را در جای دیگری از صحیح خود نیز نقل کرده است<ref>ر.ک: صحيح بُخارى، كتاب المناقب؛ ج۳، حدیث شماره ۳۵۲۳.</ref>. وی همچنین در دو كتاب دیگرش «نكاح و [[طلاق]]»، به نقل از مِسْوَر بن مخرمه این داستان را طور دیگر نقل می‌کند و می‌نویسد: مِسْوَر گفته است: از پيامبر [[خدا]]{{صل}} شنيدم كه بر فراز [[منبر]] مى‏‌فرمود: «[[خانواده]] هُشام بن مغيره ([[ابوجهل]]) از من [[اجازه]] خواستند كه دخترشان را به [[ازدواج]] على بن ابى‏ طالب{{ع}} درآورند! من اجازه نمى‏‌دهم، اجازه نمى‌دهم، هرگز اجازه نمى‌دهم!! مگر اينكه پسر [[ابو طالب]] بخواهد دختر مرا طلاق دهد و با دختر آن‏ها ازدواج كند، چرا كه [[فاطمه]] پاره تن من است، كسى كه او را پريشان سازد، مرا پريشان كرده و كسى كه او را بيازارد مرا آزرده است» <ref>ر.ک: صحيح بُخارى، ج ۵، كتاب نكاح؛ حدیث ۲۰۰۴، شماره ۴۹۳۲ و کتاب طلاق؛ ج۳، حدیث ۲۰۲۲، شماره ۴۹۷۴؛ صحيح مُسلم، ج۵، حدیث؛ ۵۳- ۵۵؛ سنن تِرمذى، ج۵، حدیث؛ ۴۶۴ و ۴۶۵ شماره‏هاى ۳۸۹۳ و ۳۸۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج۳، حدیث ۴۱۲ و ۴۱۳ شماره‏ هاى ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹؛ سنن ابى داوود، ج۲، حدیث۹۱ و ۹۲ شماره ‏هاى ۲۰۶۹ و ۲۰۷۱؛ المستدرک على الصحيحين، ج۳، حدیث ۱۷۳، شماره هاى ۷۴۴۹- ۴۷۵۱ و مسند احمد، ج ۴، حدیث ۵۷۱، شماره ۱۵۶۹۱.</ref>.
بخاری در صحیح خود به نقل از زُهری<ref>ابوبکر محمد بن مسلم بن شهاب زهری تابعی مشهور و از راویان مشهور [[احادیث]] و [[تربیت]] یافته‌ [[خاندان]] [[زبیر]] است. او در سال ۵۰ یا ۵۲ هـ. ق. در [[مدینه]] متولد شد و در سال ۱۲۴ ه‍.ق در ناحیه‌ شغب (مرز [[شام]] و [[حجاز]]) از [[دنیا]] رفت. [[احادیث]] او را بالغ بر ۲۲۰۰ حدیث شمرده‌اند. (عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۳۹۶). وی در کتب سته جمعاً حدود ۳۵۰۰ بار در [[اسناد روایات]] واقع شده است. تنها [[بخاری]] ۶۰۷ حدیث که حدود ۱۸۰ موردش از طریق [[عروه]] از [[عایشه]] است در صحیح خود از زهری نقل کرده است. بخشی از [[عمر]] وی مصادف است با دوران زندگانی [[امام علی بن الحسین]]{{ع}}، از این رو وی برخی [[روایات]] خود از جمله روایت مورد بحث را به آن حضرت نسبت داده است. (حیدری نسب، علیرضا، ابن شهاب زهری و عداوت اهل بیت{{ع}}، پژوهش‌های قرآن و حدیث، سال چهل و چهارم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۰، صص ۷۹-۹۹).</ref> می‌‌نویسد: «هنگامى كه على بن الحسين{{ع}} بعد از كشته شدن حسين بن على{{ع}} از نزد يزيد بن معاويه به مدينه آمد، مِسْوَر بن مخرمه به ديدار او رفت و گفت: آيا درخواستى از من دارى كه آن را انجام دهم؟ على بن الحسين فرمود: «نه» ... آنگاه مِسْوَر بن مخرمه به [[علی بن الحسین]]{{ع}} رو کرد و گفت: آن [[روز]] که على بن ابى طالب{{ع}}، دختر ابوجهل را در زمان فاطمه{{س}} خواستگارى كرد. من به سنّ [[بلوغ]] رسيده بودم، پيامبر [[خدا]]{{صل}} را به یاد می‌آورم که بالاى [[منبر]] براى [[مردم]] [[خطبه]] می‌خواند و از دامادش [[ابو العاص]] بن ربيع كه از طايفه بنى عبد شمس بود ياد می‌كرد و او را به خاطر خوش رفتاريش می‌ستود و می‌فرمود: «او به هنگام گفت و گو با من راست مى‌‏گفت و به وعده‌‏اى كه مى‏‌داد [[وفا]] مى ‌كرد<ref>کنایه از آنکه علی{{ع}} پیامبر{{صل}} را تصدیق نمی‌کرده، و به وعده‌های خود وفادار نبوده است.</ref>..... به خدا [[سوگند]]! [[دختر رسول خدا]] و دختر [[دشمن خدا]] هيچ گاه با هم جمع نمى‏‌شوند»<ref>صحيح بُخارى، كتاب المناقب؛ ج۳، حدیث ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵، شماره ۳۵۲۳.</ref>. بخاری مشابه این نقل را در جای دیگری از صحیح خود نیز نقل کرده است<ref>ر.ک: صحيح بُخارى، كتاب المناقب؛ ج۳، حدیث شماره ۳۵۲۳.</ref>. وی همچنین در دو كتاب دیگرش «نكاح و [[طلاق]]»، به نقل از مِسْوَر بن مخرمه این داستان را طور دیگر نقل می‌کند و می‌نویسد: مِسْوَر گفته است: از پيامبر [[خدا]]{{صل}} شنيدم كه بر فراز [[منبر]] مى‏‌فرمود: «[[خانواده]] هُشام بن مغيره ([[ابوجهل]]) از من [[اجازه]] خواستند كه دخترشان را به [[ازدواج]] على بن ابى‏ طالب{{ع}} درآورند! من اجازه نمى‏‌دهم، اجازه نمى‌دهم، هرگز اجازه نمى‌دهم!! مگر اينكه پسر [[ابو طالب]] بخواهد دختر مرا طلاق دهد و با دختر آن‏ها ازدواج كند، چرا كه [[فاطمه]] پاره تن من است، كسى كه او را پريشان سازد، مرا پريشان كرده و كسى كه او را بيازارد مرا آزرده است» <ref>ر.ک: صحيح بُخارى، ج ۵، كتاب نكاح؛ حدیث ۲۰۰۴، شماره ۴۹۳۲ و کتاب طلاق؛ ج۳، حدیث ۲۰۲۲، شماره ۴۹۷۴؛ صحيح مُسلم، ج۵، حدیث؛ ۵۳- ۵۵؛ سنن تِرمذى، ج۵، حدیث؛ ۴۶۴ و ۴۶۵ شماره‏هاى ۳۸۹۳ و ۳۸۹۵؛ سنن ابن ماجه، ج۳، حدیث ۴۱۲ و ۴۱۳ شماره‏ هاى ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹؛ سنن ابى داوود، ج۲، حدیث۹۱ و ۹۲ شماره ‏هاى ۲۰۶۹ و ۲۰۷۱؛ المستدرک على الصحيحين، ج۳، حدیث ۱۷۳، شماره هاى ۷۴۴۹- ۴۷۵۱ و مسند احمد، ج ۴، حدیث ۵۷۱، شماره ۱۵۶۹۱.</ref>.


==== بررسی [[روایت]] ====
==== بررسی [[روایت]] ====
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش