پرش به محتوا

مباهله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

/* مباهلهآیۀ ۶۱ سورۀ آل عمران در داستان مباهله نازل شده است. {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه...
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
(/* مباهلهآیۀ ۶۱ سورۀ آل عمران در داستان مباهله نازل شده است. {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه...)
برچسب: واگردانی دستی
خط ۳۹: خط ۳۹:
== [[فضیلت اهل بیت]]{{ع}} در مباهله ==
== [[فضیلت اهل بیت]]{{ع}} در مباهله ==
این حادثه، موقعیّت والای [[اهل بیت]]{{ع}} را نزد [[خدا]] نشان می‎دهد و از [[فضایل]] روشن [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است که در [[آیه]]، [[جان]] پیامبر{{صل}} به شمار آمده و نشان می‎دهد او [[افضل]] [[صحابه]] است و خود [[امام علی]]{{ع}}<ref>احتجاج، ج ۱، ص۱۱۸.</ref> و [[امامان]] دیگر نیز به این واقعه [[استشهاد]] و [[احتجاج]] کرده‎‎اند<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۳۳ ص۱۸۱</ref>. وقتی [[مأمون]] از [[امام رضا]]{{ع}} خواست بزرگترین [[فضیلت علی]]{{ع}} را بیان کند، حضرت به این [[فضیلت]] اشاره فرمودند و این واقعه و فضیلت در آثار شعرای [[عرب]] و [[عجم]] نیز انعکاس یافته است<ref>نفحات الازهار، ج ۲۰، ص۲۵۸.</ref>.
این حادثه، موقعیّت والای [[اهل بیت]]{{ع}} را نزد [[خدا]] نشان می‎دهد و از [[فضایل]] روشن [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است که در [[آیه]]، [[جان]] پیامبر{{صل}} به شمار آمده و نشان می‎دهد او [[افضل]] [[صحابه]] است و خود [[امام علی]]{{ع}}<ref>احتجاج، ج ۱، ص۱۱۸.</ref> و [[امامان]] دیگر نیز به این واقعه [[استشهاد]] و [[احتجاج]] کرده‎‎اند<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۳۳ ص۱۸۱</ref>. وقتی [[مأمون]] از [[امام رضا]]{{ع}} خواست بزرگترین [[فضیلت علی]]{{ع}} را بیان کند، حضرت به این [[فضیلت]] اشاره فرمودند و این واقعه و فضیلت در آثار شعرای [[عرب]] و [[عجم]] نیز انعکاس یافته است<ref>نفحات الازهار، ج ۲۰، ص۲۵۸.</ref>.
==[[مباهله]]<ref>آیۀ ۶۱ سورۀ آل عمران در داستان مباهله نازل شده است. {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>==
[[خداوند]] به [[پیامبر]] خود دستور داد که هر گاه پس از آن همه استدلالات روشن، کسی درباره ادعای الوهیّت [[عیسی]] با تو به [[جدال]] و [[ستیز]] برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن و به آنها بگو ما [[فرزندان]] خود را [[دعوت]] می‌کنیم شما هم فرزندان خود را، ما [[زنان]] خود را دعوت می‌کنیم، شما هم زنان خود را، و نیز ما از [[نفوس]] خود دعوت می‌کنیم شما هم از نفوس خود دعوت نمایید آنگاه مباهله می‌کنیم و [[لعنت خدا]] را بر [[دروغگویان]] قرار می‌دهیم.
ناگفته پیدا است منظور از مباهله این نیست که این افراد جمع شوند و [[نفرین]] کنند و سپس پراکنده گردند؛ زیرا چنین عملی به خودی خود هیچگونه تأثیری ندارد بلکه منظور این است که این [[دعا]] و نفرین اثر خود را عملاً آشکار خواهد ساخت و [[دروغگو]] فوراً به عذابی گرفتار خواهد شد.
به عبارت دیگر اگر چه در [[قرآن]] تصریحی به تأثیر مباهله نشده است اما از آنجا که این کار به عنوان «آخرین حربه» بعد از اثر نکردن «[[منطق]] و [[استدلال]]» مورد استفاده قرار گرفته دلیل بر این است که تنها دعا نبوده بلکه «اثر خارجی» آن، مورد نظر بوده است.
مسئله مباهله به شکل فوق شاید تا آن رمان در بین [[عرب]] سابقه نداشت و راهی بود که صددرصد حکایت از [[ایمان]] و [[صدق]] [[دعوت پیامبر]] می‌کرد.
چگونه ممکن است کسی که به تمام معنی به [[ارتباط]] خویش با [[پروردگار]] [[ایمان]] نداشته وارد چنین میدانی گردد؟ و از [[مخالفان]] خود [[دعوت]] کند بیائید با هم بدرگاه [[خدا]] برویم و از او بخواهیم تا [[دروغگو]] را [[رسوا]] سازد، و شما بسرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه [[خداوند]] [[دروغگویان]] را [[مجازات]] می‌کند، مسلما ورود در چنین میدانی بسیار خطرناک است زیرا اگر دعای او به [[اجابت]] نرسد و اثری از مجازات مخالفان آشکار نشود نتیجه‌ای جز [[رسوایی]] دعوت‌کننده نخواهد داشت، چگونه ممکن است [[آدم]] [[عاقل]] و فهمیده‌ای بدون [[اطمینان]] به نتیجه، در چنین مرحله‌ای گام بگذارد؟ از اینجا است که گفته‌اند دعوت پیامبر به [[مباهله]]، یکی از نشانه‌های صدق دعوت و ایمان [[قاطع]] او است، قطع نظر از نتایجی که بعداً از مباهله به‌دست آمد.
هنگامی که پای مباهله به میان آمد [[نمایندگان]] [[مسیحیان نجران]] از [[پیامبر]] مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به [[شور]] بنشینند، نتیجه [[مشاوره]] آنها که از یک نکته [[روان‌شناسی]] سرچشمه می‌گرفت این بود که به نفرات خود دستور دادند اگر [[مشاهده]] کردید محمد با سر و صدا و [[جمعیت]] و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا حقیقتی در کار او نیست که [[متوسل]] به جار و جنجال شده است، و اگر با نفرات بسیار محدودی از خاصان نزدیک و [[فرزندان]] خردسالش به میعادگاه آمد بدانید که او [[پیامبر خدا]] است و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است!
آنها طبق قرار قبلی به میعادگاه رفتند ناگاه دیدند که پیامبر فرزندش حسین را در آغوش دارد، و دست حسن را در دست گرفته، و علی و [[فاطمه]] همراه او هستند، و به آنها سفارش می‌کند هرگاه من [[دعا]] کردم شما «آمین» بگویید، [[مسیحیان]] هنگامی که این صحنه را مشاهده کردند سخت به [[وحشت]] افتادند، و از [[اقدام]] به [[مباهله]] خودداری کرده حاضر به «[[مصالحه]]» شدند و به شرایط «[[ذمه]]» تن در دادند.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۶۸۳.</ref>
===یک سند زنده برای [[عظمت]] [[اهل بیت]]{{عم}}===
[[مفسران]] و [[محدثان شیعه]] و [[اهل تسنن]] تصریح کرده‌اند که [[آیه مباهله]] در [[حق]] [[اهل بیت پیامبر]] نازل شده است و [[پیامبر]] تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین{{عم}} و دخترش [[فاطمه]]{{س}} و علی{{ع}} بودند، بنابراین منظور از «ابنائنا [[فرزندان]] و پسران ما» در [[آیه]] منحصراً «حسن و حسین» هستند، همانطور که منظور از «نسائنا [[زنان]] ما» فاطمه، و منظور از «انفسنا [[نفوس]] خود» تنها علی{{ع}} بوده است و [[احادیث]] فراوانی در این زمینه نقل شده است.
بعضی از مفسران اهل تسنن که کاملاً در [[اقلیت]] هستند کوشیده‌اند که ورود احادیث را در این زمینه [[انکار]] کنند، مثلا نویسنده [[تفسیر]] «[[المنار]]» می‌گوید:
«این [[روایات]] همگی از [[طرق شیعه]] است، و [[هدف]] آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و [[ترویج]] این احادیث کوشیده‌اند که موضوع را حتی بر بسیاری از [[دانشمندان]] اهل تسنن مشتبه ساخته‌اند!!».
ولی مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان می‌دهد که بسیاری از طرق این احادیث به «[[شیعه]] و کتب شیعه» هرگز منتهی نمی‌شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.
برای روشن شدن این [[حقیقت]] قسمتی از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا می‌آوریم:
[[قاضی نورالله شوشتری]] در کتاب نفیس [[احقاق الحق]] می‌گوید:
مفسران در این مسئله [[اتفاق نظر]] دارند که «ابنائنا» در آیه فوق اشاره به حسن و حسین و «نسائنا» اشاره به فاطمه و «انفسنا» اشاره به علی{{ع}} است.
سپس (در پاورقی کتاب مزبور) از حدود شصت نفر از بزرگان [[اهل سنت]] نقل می‌کند که آنها تصریح کرده‌اند که آیه مباهله درباره اهل بیت نازل شده است و نام آنها و مشخصات کتب آنها را مشروح آورده است<ref>احقاق الحق، ج۳، ص۴۶.</ref><ref>از جمله شخصیت‌های سرشناسی که این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:
مسلم بن حجاج نیشابوری صاحب «صحیح» معروف که از کتب شش‌گانه مورد اعتماد اهل سنت است در جلد ۷ صفحه ۱۲۰ چاپ محمدعلی صبیح - مصر.
۲- احمد بن حنبل در کتاب مسند جلد ۱ صفحه ۱۸۵ چاپ مصر.
۳- طبری در تفسیر معروفش در ذیل همین آید جلد سوم صفحه ۱۹۲ چاپ میمنیة - مصر.
۴- حاکم در کتاب «مستدرک، جلد سوم صفحۀ ۱۵۰ چاپ حیدرآباد دکن.
۵- حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب دلائل النبوة صفحه ۲۹۷ چاپ حیدرآباد.
۶- واحدی نیشابوری در کتاب اسباب النزول صفحه ۷۴ چاپ النهدیة.
۷- فخر رازی در تفسیر معروفش جلد ۸ صفحه ۸۵ چاپ البهیه مصر.
۸- ابن اثیر در کتاب جامع الاصول جلد ۹ صفحه ۴۷۰ طبع سنة المحمدیة - مصر.
۹- ابن جوزی در تذکرة الخواص صفحه ۱۷ چاپ نجف.
۱۰- قاضی بیضاوی در تفسیرش جلد ۲ صفحه ۲۲ چاپ مصطفی محمد - مصر.
۱۱- آلوسی در تفسیر «روح المعانی» جلد سوم صفحۀ ۱۶۷ چاپ منیریه - مصر.
۱۲- طنطاوی مفسر معروف در تفسیر الجواهر جلد دوم صفحه ۱۲۰ چاپ مصطفی البابی الحلبی - مصر.
۱۳- زمخشری در تفسیر کشاف جلد ۱ صفحه ۱۹۳ چاپ مصطفی محمد.
۱۴- حافظ احمدبن حجر عسقلانی در کتاب الاصابه جلد ۲ صفحۀ ۵۰۳ چاپ مصطفی محمد - مصر.
۱۵- ابن صباغ در کتاب فتول المهمه صفحه ۱۰۸ چاپ نجف.
۱۶- علامه قرطبی در کتاب «الجامع لاحکام القرآن، جلد ۳ صفحه ۱۰۴ چاپ مصر سال ۱۹۳۶. </ref>
در کتاب «[[غایة المرام]]» از [[صحیح مسلم]] در باب «[[فضائل]] [[علی بن ابیطالب]]» نقل کرده که: «روزی «[[معاویه]]» به «[[سعدبن ابی وقاص]]» گفت چرا [[ابوتراب]] علی{{ع}} را [[سبّ]] و [[دشنام]] نمی‌گویی؟! گفت: «از آن وقت که به یاد سه چیز که [[پیامبر]]{{صل}} دربارۀ علی{{ع}} فرمود افتادم از این کار صرف‌نظر کردم... (یکی از آنها این بود که) هنگامی که [[آیه مباهله]] نازل گردید [[پیغمبر]]{{صل}} تنها از [[فاطمه]] و حسن و حسین و علی [[دعوت]] کرد سپس فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي}}: «خدایا اینها خاصان نزدیک منند».
نویسنده [[تفسیر]] «[[کشاف]]» که از بزرگان [[اهل تسنن]] است در ذیل [[آیه]] می‌گوید:
«این آیه قوی‌ترین دلیلی است که [[فضیلت]] [[اهل کساء]] را ثابت می‌کند».
[[مفسران]] و [[محدثان]] و [[مورخان]] [[شیعه]] نیز عموماً در [[نزول]] [[آیه مباهله]] درباره [[اهل بیت]]{{عم}} [[اتفاق نظر]] دارند. در تفسیر «[[نورالثقلین]]» [[روایات]] فراوانی در این زمینه نقل شده است.
از جمله در کتاب [[عیون اخبار الرضا]] درباره مجلس بحثی که [[مأمون]] در دربار خود تشکیل داده بود این چنین می‌نویسد: [[امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}} فرمود [[خداوند]] [[پاکان]] [[بندگان]] خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است. و به دنبال نزول این آیه [[پیامبر]] «علی» و «[[فاطمه]]» و «حسن» و «حسین» را با خود به [[مباهله]] برد... این مزیتی است که هیچکس در آن بر اهل بیت پیشی نگرفته، و فضیلتی است که هیچ [[انسانی]] به آن نرسیده، و شرفی است که قبل از آن هیچکس از آن برخوردار نبوده است.
در [[تفسیر برهان]] و [[بحارالانوار]] و [[تفسیر عیاشی]] نیز روایاتی به همین مضمون نقل شده که همگی حاکی از این است که آیه مباهله در [[حق اهل بیت]] نازل گردیده است.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۶۸۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش