آیا عصمت معصوم جبری است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخهای متفرقه
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
برای مثال، برخی از کارهای زشت وجود دارد که همه ما [[پلید]] بودن آن را قبول داریم و هرگز قصد انجام آن را نیز نمیکنیم؛ در حالیکه، اصلا مجبور به ترک آن نیستیم. کسی که در [[عمر]] خود قصد خوردن [[نجاست]] را نمیکند؛ در حالیکه در این کار کاملا اختیار دارد، چنین است. [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} نیز در مورد گناه و [[معصیت]] چنین حالتی از [[بیزاری]] را دارند. [[پلیدی]] و پیامدهای [[گناه]] چنان برایشان روشن است که حتی [[هوس]] ارتکاب آن را هم در سر نمیپرورانند و این هرگز به معنای مجبور بودن آنها نیست<ref>ر.ک: مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، ص۱۶۳.</ref>.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۰۵.</ref> | برای مثال، برخی از کارهای زشت وجود دارد که همه ما [[پلید]] بودن آن را قبول داریم و هرگز قصد انجام آن را نیز نمیکنیم؛ در حالیکه، اصلا مجبور به ترک آن نیستیم. کسی که در [[عمر]] خود قصد خوردن [[نجاست]] را نمیکند؛ در حالیکه در این کار کاملا اختیار دارد، چنین است. [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} نیز در مورد گناه و [[معصیت]] چنین حالتی از [[بیزاری]] را دارند. [[پلیدی]] و پیامدهای [[گناه]] چنان برایشان روشن است که حتی [[هوس]] ارتکاب آن را هم در سر نمیپرورانند و این هرگز به معنای مجبور بودن آنها نیست<ref>ر.ک: مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، ص۱۶۳.</ref>.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص۲۰۵.</ref> | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = 6. ابراهیم صفرزاده؛ | |||
| تصویر = 1379670.jpg | |||
| پاسخدهنده = ابراهیم صفرزاده | |||
| پاسخ = '''[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده]]''' در ''«[[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] مثل [[اشاعره]] با اینکه قول به [[عصمت]] را در [[انبیا]] پذیرفتهاند، اما در [[عصمت انبیا]] قائل به جبرند. منشأ این [[التزام]] به [[جبر]] در عصمت، چند چیز است: | |||
* '''[[بشر]] بودن [[معصومان]]''': یکی از ارکان [[معرفتشناسی]] برخی از مکاتب [[فلسفی]] [[غرب]] “جائزالخطا دانستن بشر” است<ref>پژوهشی در عصمت معصومان، ص۴۳.</ref>. یکی از [[دلایل]] [[انکار]] انبیا در طول [[تاریخ]]، بشر بودن آنان بوده است، لذا [[قرآن کریم]] به این [[دلیل]] اشاره کرده، میفرماید: {{متن قرآن|إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا}}<ref>«شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>. | |||
[[ملتها]] و [[اقوام]]، وقتی خود و همنوعانشان را که دائم در [[گناه]] بودند میدیدند، برایشان [[بدیهی]] شده بود که جایز الخطا بودن جزء لاینفک و ذاتی بشر است و با این [[تفکر]]، [[سخن]] کسانی را که [[ادعای نبوت]] و [[ابلاغ وحی]] میکردند - و باید [[معصوم]] میبودند - را با ذات بشر ناسازگار میدانستند، لذا یکی از عوامل قول به جبری بودن عصمت را باید ریشه در بشر بودن معصومان دانست. از طرفی چون در غرب و خصوصاً [[مسیحیت]] نو که [[افکار]] و [[عقاید]] [[سیاسی]] رواج داشت و از مسیحیت کهن که برگرفته از [[انجیل]] و [[حضرت عیسی]] {{ع}} بوده چیزی جز [[خرافات]] و [[تحریفات]] باقی نمانده، [[مسیحیان]] به [[گناهکار]] بودن جبلّی [[انسان]]، [[بخشش]] [[بهشت]]، گناه بخشی توسط [[راهبان]] و [[فدا]] شدن [[عیسی]] {{ع}} برای [[نجات]] انسانهای [[گنهکار]] و بخشش آنان روی آوردند و بر این اساس [[اعتقاد]] به جایز الخطا بودن انسان شکل گرفت. | |||
* '''چگونگی تعریف عصمت''': عامل دوم تعاریفی است که برخی از [[ماهیت عصمت]] دارند؛ مثلاً [[ابوالحسن اشعری]] میگوید: “عصمت عبارت است از [[قدرت]] بر [[طاعت]] یا عدم قدرت بر معصیت”. همین تعریف را [[ابوالحسن بصری]] نیز از عصمت داشته است<ref>شرح تجرید، ص۴۹۴؛ المحصل، ص۵۲۱.</ref>. | |||
[[امام]] الحرمین جوینی هم میگوید: “توفیق [[خلق]]، قدرت بر طاعت است و [[خذلان]] خلق، قدرت بر [[معصیت]] است و عصمت، [[توفیق]] است بعینه”<ref>ابوالمعالی جوینی، الارشاد الی قواطع الادله فی أصول الاعتقاد، ص۲۵۵.</ref>. | |||
* '''اسناد [[عصمت]] در ظاهر [[آیات]] به [[خدا]]''': عامل سوم، ظاهر [[آیات قرآن]] است؛ مثل: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | |||
در این [[آیه]] [[اذهاب رجس]] را از [[پیامبر اکرم]] و [[اهل]] بیتشان {{عم}} به خدا نسبت میدهد. | |||
و در جای دیگری نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷.</ref>. | |||
ظاهر این آیات این است که [[خداوند]] عصمت را به [[انبیا]] و [[اهل بیت]] {{عم}} [[عطا]] کرده است و آنان هیچ دخلی در کسب عصمت نداشتند. | |||
'''تحلیل و بررسی''': جوابهای تفصیلی هر کدام، از این سه عامل که موجب جبرگرایی در عصمت شده، قبلاً آمده است، اما اجمالاً، به بررسی آن میپردازیم: | |||
'''اولاً'''؛ در [[مکتب اسلام]] و [[قرآن]]، هیچ [[انسانی]] [[گنهکار]] متولد نمیشود، بلکه برعکس، تمام [[انسانها]] در بدو [[تولد]] [[پاک]] و [[معصوم]] [[خلق]] میشوند، همانطور که در [[روایات]] به آن اشاره شده است. همچنین قرآن و روایات هم انسانها را برای کسب عصمت و عالیترین [[کمال انسانی]] ([[خلافت الهی]]) [[دعوت]] به تلاش کردهاند. بنابر این جمله “انسان جایز الخطا است” به خاطر خطاهای اکثر افراد در طول [[تاریخ]] است که [[غفلت]] آنها را فرامیگیرد و این به آن معنا نیست که عصمت برایشان غیر ممکن باشد، وگرنه [[نقص]] در [[آفرینش]] و [[تبعیض]] در انسانها حاصل میشد. | |||
'''ثانیاً'''؛ عصمت بدون تلاش و [[مجاهدت]] حاصل نمیشود، همانطور که روایات و آیات دعوتکننده به عصمت، آن را [[تذکر]] دادهاند. | |||
'''ثالثاً'''؛ ریشههای عصمت، اختیاری است و با تلاش و کوشش کسب میشود، اگرچه خود عصمت، موهوب [[الهی]] است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۲۰.</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = 1. احمد حسین شریفی؛ | |||
| تصویر = 11917.jpg | |||
| پاسخدهنده = احمد حسین شریفی | |||
| پاسخ = آقایان دکتر '''[[حسن یوسفیان|یوسفیان]]''' و '''[[احمد حسین شریفی|شریفی]]''' در ''«[[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«برداشت جبریانگارانه از [[عصمت]]، میتواند به یکی از عوامل ذیل مستند باشد: | |||
* '''[[بشر]] بودن [[معصومان]]''': ممکن است گفته شود، [[انسان]] همواره ملازم با [[گناه]] و خطاست. هر اندازه که کسی تلاش کند تا خود را از [[لغزشها]] دور نگه دارد. بیگمان مواردی درونی پیش خواهد آمد که عنان [[اختیار]] از دست او ربوده شده، سیل حوادث درونی و بیرونی او را در کام خود خواهد کشید. و از اینجاست که یکی از اصول اساسی و ارکان [[معرفتشناسی]] برخی از مکاتب [[فلسفی]] [[غرب]] "جائز الخطا دانستن بشر" است<ref>ر.ک: جزوه کلام جدید (انسانشناسی)، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>. | |||
میتوان گفت، یکی از انگیزههای مهم [[مخالفت]] با [[انبیا]]، [[بشر]] بودن آنها بود. وقتی که [[اقوام]] [[پیامبران]]، خود و انسانهای همانند خویش را میدیدند که همگی به نحوی گناه آلودند، برای آنها قابل [[تصور]] نبود که [[انسانی]] از یک [[مقام]] و [[منزلت]] آسمانی برخوردار بوده، [[مؤیّد]] به نیروهای قدسی و ماوراء طبیعی و مرتبط با [[عالم غیب]] باشد. | |||
حال با توجه به مطالب فوق، ممکن است کسی [[نبوّت]] و حتّی عصمت [[پیامبری]] را به خاطر وجود ادلّه [[قاطع]] بپذیرد، ولی همچنان مقام و منزلت [[انسانیت]] و تواناییهای بالقوه [[انسان]]، برای او ناشناخته بماند. در این صورت، تنها راهی که در برابر او وجود دارد، این است که عصمت را در اثر [[جبر]] عوامل بیرونی دانسته، در نتیجه، [[معصوم]] را در ترک آلودگیها مجبور بپندارد. | |||
میتوان ادعا کرد که در واقع، کسانی که به دام چنین شبههای افتادهاند، مقام و منزلت انسان را نشناخته و به نیروها و استعدادهای فوقالعادهای که در نهاد [[آدمی]] نهفته است، پی نبردهاند، اینان بینشها و گرایشهای همه [[آدمیان]] را در یک سطح [[تصوّر]] کرده و همه را با خویشتن به [[قیاس]] نشستهاند، و از آنجا که در خود چنین توان و قدرتی نیافته، پنداشتهاند که [[انسان]] دیگری نیز توان [[پرهیز]] از همه [[معاصی]] را ندارد. حال آنکه، [[انسانها]] در [[میزان]] استعداد و [[قدرت]] [[اراده]] با هم متفاوتند و به هر کسی قابلیت و استعداد خاصی عطا شده است. البته برخورداری از چنین استعداد بالایی در اثر شایستگیهای اختیاری [[معصومان]] بوده است. | |||
* '''واژه [[عصمت]] و [[معصوم]]''' از آنجا که در [[احادیث]] متعددی برای [[تبیین]] این [[مقام]] و [[منزلت]] [[انبیا]] و [[امامان]] از واژه عصمت و معصوم و مشتقات آنها استفاده شده است، و از طرفی میدانیم که عصمت به معنای منع کردن میباشد، ممکن است [[تصور]] شود که اجتناب از آلودگیها در [[اختیار]] [[اهل]] عصمت نیست؛ بلکه آنان را به [[اجبار]] از انجام [[گناهان]] باز داشتهاند. در نقد این سخن باید گفت، همچنان که در توضیح مفهوم لغوی عصمت گفته شد، مورد استعمال این واژه منحصر در این معنا نیست. بلکه در مواردی هم که شخص دیگری مقدمات و وسایل اجتناب از کاری را در اختیار کسی قرار داده باشد، واژه منع و عصمت کاربرد دارد؛ هر چند آن شخص از سر اختیار از آن کار دوری گزیند. | |||
* '''[[آیات]] و [[روایات]]''': هر چند [[قرآن کریم]]، واژه عصمت و مشتقات آن را در معنای اصطلاحی آن به کار نبرده؛ اما با بیانات متعددی عصمت [[معصومین]] را تبیین کرده است، که در نظر ابتدایی ممکن است از برخی تعبیرات [[قرآنی]] در این باب، تصور جبری بودن عصمت شود. در پارهای از [[اخبار]] و احادیث نیز، از عصمت به عنوان "[[موهبت]]"، "[[تأیید]]" و "[[توفیق]]" [[الهی]] یاد شده است. این گونه تعبیرات نیز جبری بودن عصمت را به [[ذهن]] میآورد. در این زمینه به چند از این دست آیات و روایات اشاره میکنیم: | |||
# یکی از تعبیرات قرآنی که تقریباً معادل "معصوم" است، تعبیر "[[مخلَص]]" میباشد<ref>راهنماشناسی، ص۱۰۵-۱۰۸؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۴۵.</ref> که اسم مفعول، و به معنای [[خالص]] شده است. [[مخلَصین]] تنها گروهی هستند که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] آنان را از اغوائات [[شیطانی]] در [[امان]] میداند<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}} «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>. همچنین قرآن کریم در [[تکریم]] [[انبیا]] تعبیر {{متن قرآن|أَخْلَصْنَاهُمْ}}<ref>«ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref> را به کار میبرد؛ یعنی، کسانی که [[خداوند]] آنها را [[خالص]] و [[پاک]] نموده است. از این تعبیرات ممکن است توهم شود آنان در اجتناب از [[زشتیها]] و پلیدیها اختیاری ندارند، زیرا [[خلوص]] و [[پاکی]] آنها به خداوند نسبت داده شده است، نه به خود آنها. | |||
# در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> پاک شدن و [[عصمت اهلبیت]] از هر گونه [[رجس]] و [[پلیدی]] به [[اراده الهی]] نسبت داده شده است؛ یعنی، خداوند [[اراده]] کرده است که [[اهلبیت پیامبر]] [[اسلام]] [[معصوم]] و پاک باشند. یقیناً منظور از اراده الهی در این [[آیه]]، [[اراده تشریعی]] نیست؛ زیرا اراده تشریعی [[الهی]] به پاک شدن همه [[انسانها]] تعلق گرفته است و اختصاصی به [[اهلبیت]] ندارد. از این رو باید [[اراده تکوینی]] منظور باشد<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۱۳؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۸۱-۶۸۲.</ref> و اراده تکوینی خداوند تخلفناپذیر است. پس اهلبیت {{عم}} خواه ناخواه باید پاک و [[مطهر]] باشند و الّا نوعی [[تخلف]] در اراده الهی لازم میآید. | |||
# [[امام رضا]] {{ع}} در روایتی میفرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ... {{متن قرآن|ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره جمعه، آیه ۴.</ref>}}<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۲۷-۱۲۸؛ و همچنین ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref>. وقتی [[خداوند]]، شخصی را برای [اداره] امور بندگانش برمیگزیند، سینهای فراخ به او عطا مینماید... و چنین شخصی [[معصوم]] و برخوردار از تأییدات، توفیقات و راهنماییهای [[الهی]] بوده، از هر [[خطا]] و لغزشی در [[امان]] خواهد بود.... و این "[[فضل]]" خداست که به هر کس بخواهد، عطا میکند. | |||
# همچنین آن [[حضرت]]، درباره [[صفات امام]] میفرمایند: {{متن حدیث|الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُيُوبِ مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ مَوْسُومٌ بِالْحِلْمِ... الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ بِهِ [مِنْهُ] بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبِ مَنْزِلَةٍ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ بِمَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ}}<ref>معانی الاخبار، ص۹۸-۹۹؛ و همچنین ر.ک: تحف العقول، ص۴۳۹. </ref>. [[امام]] [[پاکیزه]] از [[گناهان]] است و پیراسته از [[عیوب]] , [[علم]] تنها در سینه او است و [[بردباری]] نشانه او... یگانه [[زمان]] خویش است و همانندی ندارد. عالمی با او [[برابری]] نمیکند و مثل و نظیری برایش نیست. تفضّلات ویژه الهی شامل حال اوست. تمامی این اوصاف را داراست بیآنکه خود، آنها را خواسته و بدان رسیده باشد، بلکه آنها همه تفضلات و موهبتهای الهیاند. پس آیا کسی میتواند امام را بشناسد و یا انتخابش کند؟ هرگز! هرگز! | |||
# در [[زیارت جامعه کبیره]] خطاب به [[ائمه اطهار]] {{عم}} عرض میکنیم: {{متن حدیث|عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَن وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ...}}<ref>بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۲۹؛ مفاتیح الجنان، ص۷۲۳.</ref>؛ خداوند شما را از [[لغزشها]] مصون نگه داشت و از [[فتنهها]] در امان. از آلودگیها پاکتان کرد و از پلیدیها دور. | |||
'''پاسخ''': آنچه در اینجا، به طور [[اجمال]]، پیرامون این [[آیات]] و [[روایات]] میتوان گفت، این است که: در [[بینش]] اصیل [[اسلامی]]، هیچ یک از پدیدههای [[جهان هستی]] استقلالی از خود ندارند و وجود همه آنها وابسته به [[لطف]] و [[عنایت الهی]] است؛ [[عصمت]] نیز پدیدهای است که همچون سایر پدیدههای [[جهان هستی]]، مستند به [[خداوند]] میباشد و قهراً به [[توفیق]] و [[لطف]] اوست<ref>رسالة الثقلین، ش۱، ص۱۴۱.</ref>. | |||
چنانکه در بیانات [[قرآنی]]، اموری همچون [[هدایت]] و [[ضلالت]] به [[مشیت]] و [[اراده]] [[خداوند متعال]] نسبت داده میشوند: {{متن قرآن|يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«امّا هر که را بخواهد بیراه وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند» سوره نحل، آیه ۹۳.</ref>؛ ولی این، به معنای [[اجبار]] بر هدایت و ضلالت نیست؛ به طوری که [[آدمیان]] در [[انتخاب]] [[سرنوشت]] خویش هیچگونه اراده و اختیاری نداشته باشند. بر اساس [[بینش]] [[امامیه]] باید گفت، [[انسانها]] نه آنگونهاند که انتخاب سرنوشت خویش گونه [[اختیار]] و ارادهای نداشته باشند. | |||
بر اساس بینش امامیه باید گفت: انسانها نه آنگونهاند که در انتخاب سرنوشت خویش هیچگونه اختیار و ارادهای نداشته باشند و نه آنچنانند که به خویشتن خویش واگذار شده باشند؛ بلکه {{متن حدیث|لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ، وَ لكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۳۶۲. </ref>. به عبارت دیگر باید گفت فاعلیّت [[الهی]] در طول فاعلیت [[انسان]] است؛ یعنی، همچنان که [[افعال]] [[آدمی]] را به خود آنها نسبت میدهیم. در یک بینش [[توحیدی]] میتوان همه آنها را به خداوند متعال نیز استناد داد. هیچگونه فعلی در جهان هستی تحقق نمییابد مگر به [[اراده تکوینی]] الهی "ولی این اراده در طول ارادههای فاعلهای مختار است"<ref>جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۸۲.</ref>. البته تفصیل مطلب را باید در مباحث [[جبر و اختیار]] و همچنین در مباحث [[توحید افعالی]] جستوجو کرد. | |||
ممکن است گفته شود این بیان، [[شبهه]] جبری بودن [[عصمت]] را که از [[روایت]] دوم توهم میشود، دفع نمیکند؛ زیرا که در این روایت، هر گونه فاعلیّتی از [[معصومان]] سلب شده و تصریح شده است که آنها خود در رسیدن به این [[مقام]] هیچ نقشی نداشتهاند: {{متن حدیث|كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ}}. بلکه تنها [[فضل]] و [[موهبت الهی]] بوده است: {{متن حدیث|بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}. | |||
پاسخی که میتوان به این اشکال داد، این است که در این [[روایت]] برای [[امام]] اوصافی چند ذکر شده است که یکی از آنها [[پاک]] بودن از [[گناه]] و هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] میباشد. افزون بر آن، اوصاف دیگری نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه [[علوم]] خاصی از [[ناحیه]] [[خداوند]] به آنها عطا شده که دیگران از آنها بهرهای ندارند. {{متن حدیث|مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ... لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ}}. طبیعی است که اختیاری بودن [[عصمت]]، به این معنا نیست که تمام افراد عادی قادرند به تمام [[مقامات]] [[معصومان]] [[دست]] یابند، به نحوی که مثلاً از ابتدای تولّد حتی از [[خطا]] مصون باشند، و به همه [[علوم غیبی]] که ویژه معصومان است، دسترسی پیدا کنند. بلکه مقامات امام با فروعات مختلفش، در مجموع، امری غیر اکتسابی است»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۳۹-۴۴.</ref>. | |||
}} | }} | ||