پرش به محتوا

شأن نزول آیه صادقین چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ه.ق.' به 'ﻫ.ق'
جز (جایگزینی متن - 'ه.ق.' به 'ﻫ.ق')
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:


«این [[آیه]] در [[سیاق]] آیاتی است که [[خداوند]] پیرامون متخلفین از [[جنگ تبوک]] (که درسال نهم [[هجرت]] رخ داد) نازل فرموده است. هرچند در جریان این [[غزوه]] هرگز [[جنگی]] واقع نشد، ولی [[برکات]] فراوانی برای [[اسلام]] داشت. از سوی دیگر، شرایط خاص زمانی و مکانی این [[جنگ]]، آن را تبدیل به عرصه‌ای برای دسیسه‌گری و [[فتنه‌انگیزی]] [[منافقین]] در برابر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} کرده بود. جنگ تبوک در فصل تابستان رخ داد و زمانی که [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان]] اعزام [[لشکر]] را صادر فرمود، بسیاری از منافقین از شرکت در جنگ و حتی کمک تدارکاتی به [[رزمندگان]] سر باز زدند. بدین ترتیب، [[ارتش]] اسلام که مرکب از ده هزار سواره و بیست هزار نفر پیاده بود، شرایط بسیار [[سختی]] را در طی ۶۰۰ کیلومتر راه تا سرحدّات [[شام]] پشت سر گذاشت؛ به حدی که به {{عربی|جَيْشُ الْعُسْرَة}} (لشکر [[مشکلات]]) معروف شد. همان‌طور که در [[برهان]] [[رؤیت]] [[اعمال]] اشاره شد، منافقین در این جنگ موقعیت را برای [[شایعه‌پراکنی]] و سم‌پاشی بر علیه پیامبر اکرم {{صل}} و [[یاران]] صادقش مناسب دیدند و تا آنجا که در توان داشتند، سعی در [[تخریب]] [[شخصیت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[تضعیف]] [[روحیه]] [[لشکر اسلام]] نمودند. با [[نزول آیات]] [[سوره]] [[مبارکه]] [[برائت]] و افشای نقشه‌های شوم منافقین و [[وعده]] [[عذاب الهی]] به متخلفین از جنگ و [[فرامین]] [[رسول خدا]] {{صل}}، سه نفر<ref>آن سه نفر کعب بن مالک، مرارة بن ربیع و هلال بن امیة بودند (تفسیر نور الثقلین (ط. اسماعیلیان، ۱۴۱۵ ه.)، ج۲، ص۲۷۸، حدیث ۳۹۰).</ref> از [[مسلمانان]] که [[فریب]] منافقین را خورده بودند و به بهانه‌های واهی از حضور در لشکر اسلام و [[تبعیّت]] از رسول اکرم {{صل}} سر باز زده بودند، [[توبه]] کردند. آنها چون به [[جبهه]] نرفته بودند، خود را به ستون‌های [[مسجد]] بستند و قسم خوردند که خود را باز نکنند تا رسول خدا {{صل}} به دست خود آنان را باز کند. پیامبر {{صل}} نیز امر آنان را به خداوند واگذار کرد و بالاخره بعد از ۵۰ [[روز]] [[تحمل سختی‌ها]]، [[توبه]] آنان<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ * وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است * و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷-۱۱۸.</ref> پذیرفته شد. در این [[سیاق]] است که [[خداوند]] به همه [[مؤمنین]] امر می‌کند که اگر می‌خواهید گرفتار وساوس [[منافقین]] و [[شیاطین]] جنّی و انسی نشوید، [[تقوای الهی]] را [[حفظ]] کنید. همان‌گونه که اشاره شد، [[تقوا]] یعنی در نظر داشتن دائمی خداوند و [[فرامین]] او در [[زندگی]] و عدم [[غفلت]] از او حتی برای یک لحظه، و اینکه فرد خود را در حصار [[ملکه]] تقوا و خویشتن‎داری، از [[شرّ]] [[شیطان]] و [[نفس اماره]] در [[امان]] نگاه دارد. با این توضیحات، طبعاً این سؤال پیش می‌آید که [[راه و رسم]] پیشه کردن تقوا و حفظ [[حریم]] [[بندگی]] چیست؟ خداوند در ادامه [[آیه]] و در پاسخ به این سؤال مقدر می‌فرماید: {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}. یعنی [[همراهی]] و [[اسوه]] قرار دادن [[صادقان]]، شما را از افتادن در ورطه [[پیروی]] از شیطان [[نجات]] می‌دهد.
«این [[آیه]] در [[سیاق]] آیاتی است که [[خداوند]] پیرامون متخلفین از [[جنگ تبوک]] (که درسال نهم [[هجرت]] رخ داد) نازل فرموده است. هرچند در جریان این [[غزوه]] هرگز [[جنگی]] واقع نشد، ولی [[برکات]] فراوانی برای [[اسلام]] داشت. از سوی دیگر، شرایط خاص زمانی و مکانی این [[جنگ]]، آن را تبدیل به عرصه‌ای برای دسیسه‌گری و [[فتنه‌انگیزی]] [[منافقین]] در برابر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} کرده بود. جنگ تبوک در فصل تابستان رخ داد و زمانی که [[پیامبر]] {{صل}} [[فرمان]] اعزام [[لشکر]] را صادر فرمود، بسیاری از منافقین از شرکت در جنگ و حتی کمک تدارکاتی به [[رزمندگان]] سر باز زدند. بدین ترتیب، [[ارتش]] اسلام که مرکب از ده هزار سواره و بیست هزار نفر پیاده بود، شرایط بسیار [[سختی]] را در طی ۶۰۰ کیلومتر راه تا سرحدّات [[شام]] پشت سر گذاشت؛ به حدی که به {{عربی|جَيْشُ الْعُسْرَة}} (لشکر [[مشکلات]]) معروف شد. همان‌طور که در [[برهان]] [[رؤیت]] [[اعمال]] اشاره شد، منافقین در این جنگ موقعیت را برای [[شایعه‌پراکنی]] و سم‌پاشی بر علیه پیامبر اکرم {{صل}} و [[یاران]] صادقش مناسب دیدند و تا آنجا که در توان داشتند، سعی در [[تخریب]] [[شخصیت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[تضعیف]] [[روحیه]] [[لشکر اسلام]] نمودند. با [[نزول آیات]] [[سوره]] [[مبارکه]] [[برائت]] و افشای نقشه‌های شوم منافقین و [[وعده]] [[عذاب الهی]] به متخلفین از جنگ و [[فرامین]] [[رسول خدا]] {{صل}}، سه نفر<ref>آن سه نفر کعب بن مالک، مرارة بن ربیع و هلال بن امیة بودند (تفسیر نور الثقلین (ط. اسماعیلیان، ۱۴۱۵ .ق)، ج۲، ص۲۷۸، حدیث ۳۹۰).</ref> از [[مسلمانان]] که [[فریب]] منافقین را خورده بودند و به بهانه‌های واهی از حضور در لشکر اسلام و [[تبعیّت]] از رسول اکرم {{صل}} سر باز زده بودند، [[توبه]] کردند. آنها چون به [[جبهه]] نرفته بودند، خود را به ستون‌های [[مسجد]] بستند و قسم خوردند که خود را باز نکنند تا رسول خدا {{صل}} به دست خود آنان را باز کند. پیامبر {{صل}} نیز امر آنان را به خداوند واگذار کرد و بالاخره بعد از ۵۰ [[روز]] [[تحمل سختی‌ها]]، [[توبه]] آنان<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ * وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است * و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷-۱۱۸.</ref> پذیرفته شد. در این [[سیاق]] است که [[خداوند]] به همه [[مؤمنین]] امر می‌کند که اگر می‌خواهید گرفتار وساوس [[منافقین]] و [[شیاطین]] جنّی و انسی نشوید، [[تقوای الهی]] را [[حفظ]] کنید. همان‌گونه که اشاره شد، [[تقوا]] یعنی در نظر داشتن دائمی خداوند و [[فرامین]] او در [[زندگی]] و عدم [[غفلت]] از او حتی برای یک لحظه، و اینکه فرد خود را در حصار [[ملکه]] تقوا و خویشتن‎داری، از [[شرّ]] [[شیطان]] و [[نفس اماره]] در [[امان]] نگاه دارد. با این توضیحات، طبعاً این سؤال پیش می‌آید که [[راه و رسم]] پیشه کردن تقوا و حفظ [[حریم]] [[بندگی]] چیست؟ خداوند در ادامه [[آیه]] و در پاسخ به این سؤال مقدر می‌فرماید: {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}. یعنی [[همراهی]] و [[اسوه]] قرار دادن [[صادقان]]، شما را از افتادن در ورطه [[پیروی]] از شیطان [[نجات]] می‌دهد.


نکته مهمی که از [[سیاق آیات]] قبل قابل برداشت است آنکه [[حفظ]] [[تقوا]] در [[جنگ]] رو در رو با [[کفر]]، کار چندان مشکلی نیست؛ زیرا [[کافر]] در [[فرهنگ دینی]] تعریف مشخصی دارد و در این [[جبهه]] [[مسلمانان]] کمتر دچار [[خطا]] می‌شوند؛ خصوصاً آنکه [[ایمان]] به [[رسالت پیامبر]] اکرم {{صل}} و آسمانی بودن [[فرامین]] حضرتش، جزو [[ارکان دین]] است و کسی نمی‌تواند [[شهادت به توحید]] بدهد ولی [[رسالت]] حضرتش را نپذیرد؛ لذا کسی که در جنگ علنی برابر [[رسول خدا]] {{صل}} قرار می‌گرفت، کافر بود. ولی در سال‌های پایانی [[عمر]] [[حضرت]]، بیشترین خطر برای مسلمانان از جانب مکرهای پیچیده [[حزب]] [[نفاق]] بود که از یک سو، در ظاهر ابراز ارادت و [[وفاداری]] به [[پیامبر]] {{صل}} می‌نمودند و از سوی دیگر، در صدد [[منحرف]] کردن [[اسلام]] بعد از [[رحلت]] حضرتش بودند. آنها با یک [[برنامه‌ریزی]] دقیق، در صدد [[شکستن حریم]] [[ولایت]] [[نبوی]] و به طریق اوّلی، [[اوصیاء]] تعریف شده بعد از حضرتش بودند. به همین دلیل، [[خداوند]] [[راه و رسم]] حفظ [[حریم]] ولایت خود را در [[معیّت]] نه فقط شخص [[رسول اکرم]] {{صل}}، بلکه اوصیاء طاهرینش {{عم}}، با عنوان عام "[[صادقین]]" برمی‌شمارد.
نکته مهمی که از [[سیاق آیات]] قبل قابل برداشت است آنکه [[حفظ]] [[تقوا]] در [[جنگ]] رو در رو با [[کفر]]، کار چندان مشکلی نیست؛ زیرا [[کافر]] در [[فرهنگ دینی]] تعریف مشخصی دارد و در این [[جبهه]] [[مسلمانان]] کمتر دچار [[خطا]] می‌شوند؛ خصوصاً آنکه [[ایمان]] به [[رسالت پیامبر]] اکرم {{صل}} و آسمانی بودن [[فرامین]] حضرتش، جزو [[ارکان دین]] است و کسی نمی‌تواند [[شهادت به توحید]] بدهد ولی [[رسالت]] حضرتش را نپذیرد؛ لذا کسی که در جنگ علنی برابر [[رسول خدا]] {{صل}} قرار می‌گرفت، کافر بود. ولی در سال‌های پایانی [[عمر]] [[حضرت]]، بیشترین خطر برای مسلمانان از جانب مکرهای پیچیده [[حزب]] [[نفاق]] بود که از یک سو، در ظاهر ابراز ارادت و [[وفاداری]] به [[پیامبر]] {{صل}} می‌نمودند و از سوی دیگر، در صدد [[منحرف]] کردن [[اسلام]] بعد از [[رحلت]] حضرتش بودند. آنها با یک [[برنامه‌ریزی]] دقیق، در صدد [[شکستن حریم]] [[ولایت]] [[نبوی]] و به طریق اوّلی، [[اوصیاء]] تعریف شده بعد از حضرتش بودند. به همین دلیل، [[خداوند]] [[راه و رسم]] حفظ [[حریم]] ولایت خود را در [[معیّت]] نه فقط شخص [[رسول اکرم]] {{صل}}، بلکه اوصیاء طاهرینش {{عم}}، با عنوان عام "[[صادقین]]" برمی‌شمارد.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش