پرش به محتوا

سعدالعشیره در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
#تغییر_مسیر [[بنی‌سعدالعشیره در تاریخ اسلامی]]
| موضوع مرتبط = سعدالعشیره
| عنوان مدخل  = سعدالعشیره
| مداخل مرتبط = [[سعدالعشیره در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
 
==[[نسب]] [[قبیله]]==
قبیله [[سعد العشیره]] از بزرگترین قبائل [[مذحج]] و در شمار [[قبایل قحطانی]] است.<ref>ابوعبید قاسم بن سلّام، کتاب النسب، ص۳۱۴- ۳۲۵؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱ ص۲۴۸؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۲۶۲.</ref> [[مردم]] این قبیله نسب از سعد العشیرة بن مالک (مذحج) بن أُدد بن زید بن یشجب بن عریب بن زَید بن کهلان بن سبأ می‌‌برند.<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۷.</ref> در وجه [[تسمیه]] او به سعد العشیره گفته شده که وی عمری طولانی کرد و روزی سوار بر مرکب، همراه با سیصد تن از [[فرزندان]] و فرزندزادگان خود در راهی می‌‌رفت. از او پرسیدند: اینان کیانند؟ سعد از [[ترس]] [[چشم زخم]] گفت: [[عشیره]] ام هستند. از این رو، او را از آن پس "سعد العشیره" خواندند.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۶۷؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۸. برخی از منابع هم با اندکی اختلاف گفته‌اند: «او را سعد العشیره گفتند چون با ده تن از فرزندانش در موسم حج حاضر بود. بدو گفتند: اینان کیانند؟ گفت عشیره ام». (فسوی، البدء و التاریخ، ج۴، ص۱۱۹-۱۲۰).</ref> علمای [[علم نسب]]، برای «سعد العشیرة بن مذحج» فرزندان بسیاری بر شمرده‌اند که از جمله آنها می‌‌توان به اسامی: جعفی، جنب، حکم، [[عائذالله]]، عبدالله، اللّبوء، خارجه، اسد، عمرو الله، جمل، صعب<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۱۰۶؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۸.</ref> [[حارثه]]، انس الله، سبأ الله، زید الله، [[مره]]، مجمّع، [[مازن]]، عبدشمس،<ref>عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۸.</ref>اوس الله، حرّ،<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۷.</ref> جزء و نمره<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱.</ref> اشاره کرد. از این فرزندان، سرشاخه‌ها و فروعات بسیاری متفرع شده‌اند که بنی زُبید،<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹ و ۴۱۰.</ref> [[بنی جُعفی]]،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹ و ۴۱۰.</ref> بنی أنس الله،<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۸؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۷.</ref> بنی الحکم،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۰؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۹.</ref> بنی اود بن صعب،<ref>سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۸۵؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۹.</ref>[[بنی زیدالله]]، [[بنی جزء]]، [[بنی عائذالله]]،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۱.</ref> [[بنی اسلم]]،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۸.</ref> [[بنی ألوذ بن کعب]]، [[بنی صریم]]، [[بنی جدیه]]،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۳.</ref> بنی رمان بن کعب،<ref>سمعانی، الانساب، ج۶، ص۱۶۵.</ref>[[بنی مالک بن مشوف]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۸.</ref> و... از آن جمله‌اند.
ضمن این که زنانی هم از این [[قوم]] ظهور یافتند که به جهت جایگاه بلند [[اجتماعی]] شان، برخی از [[قبایل]] به جای انتساب به قبیله پدری، نسبت خود را از ایشان گرفته‌اند که از آن جمله می‌‌توان از [[باهلة بنت صعب العشیره]] [[همسر]] [[مالک بن اعصر بن سعد بن قیس بن عیلان]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۷۱؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۴۲.</ref> و [[بجیله]] بنت صعب بن سعد العشیره همسر [[انمار بن اراش]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۴۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۴.</ref> یاد کرد که به ترتیب قبایل [[باهله]] و بجیله بدانها منسوب گشته‌اند.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
 
==[[مساکن]] [[سعد العشیره]]==
از برجسته‌ترین سکونتگاه‌های آنان می‌‌توان به "تِهامة" سکونتگاه بنی حَکَم بن سعد العشیره در اطراف ابوعریش و در مجاورت [[قبایل]] [[حاشد]] و [[خولان]] که مسافت ابتدا تا انتهای این [[سرزمین]] پنج [[روز]] راه فاصله بود،<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶.</ref> اشاره کرد. منازل السعید، الشقیفتان، الحصوف، العادیه و [[الحجر]] به مرکزیت الحصوف از دیگر مساکن این [[قوم]] و از دره‌های معروف آنان هم می‌‌توان از [[حرض]]، [[حیران]]، جدلان، جحفان، ضامد، جزان، الحد، تعشر، [[لیه]] و صبیا یاد کرد.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۸۶.</ref> ضمن این که الساعد،<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۷۱.</ref> مخلاف [[حکم]] بن سعد العشیره<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۸۰.</ref> و [[وادی]] جُلب در تهامه<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۵۰.</ref> هم از دیگر منازل اختصاصی بنی حکم بن سعد العشیره یاد شده است. "مخلاف جُعْفِیّ" و «جُرْدان» دره بزرگی با روستاهای فراوان که تا [[صنعا]] چهل و دو فرسخ فاصله داشت و تا نزدیک حضرموت امتداد یافته بود هم، از مساکن [[بنی جعفی]] به شمار می‌‌آمد.<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۵۱ و ۱۸۸؛ محمد بن علی الاکوع، الیمن الخضراء مهد الحضاره، ص۳۹۰.</ref> در "السَّرْو" معروف به سَرْو [[مَذْحِج]] نیز، برخی از بطون [[قبیله مذحج]] مانند جُعْفِیّ و صُداء با غیر [[مذحجیان]] [[زندگی]] می‌‌کردند.<ref>الموسوعة العربیه، مقاله "مذحج"، عامر الاحمدی.</ref> ضمن این که "جبّ" هم [[دیار]] اود بن صعب بن سعد العشیره،<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۹۷</ref> و "ذو العیبه" از سکونتگاههای انس [[الله]]<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۹۵.</ref> به شمار آمده‌اند.
 
همچنین"صَعْدة"، [[سکونت]] گاه برخی از [[مردمان]] بنی زُبید بود<ref>الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.</ref> و در "[[أراکه]]"،<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰.</ref> "بلاع" هم، قبایل الأغلوق، بنو مازن و بنو عصم ساکن بودند.<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۰.</ref> "الخصاصه" - واقع در بین [[حجاز]] و تهامه - از سرزمین‌های مشترک [[بنی زبید]] و [[بنی حارث بن کعب]]،<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۷۵.</ref> و "الحُصَیب" از روستاهای [[زبید]] و [[اشعری‌ها]] بود که با گروهی از بنو وافد از [[قبیله ثقیف]] مشترکاَ [[زندگی]] می‌‌کردند.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۶۶؛ یعقوبی، البلدان، ص۱۰۶.</ref> "دیمات"،<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۴۱۱.</ref> "ذو کزَّان" و "هلیل" و "صید" را هم از سرزمین‌های بنی حبیش بن زبید،<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۶۶.</ref> یاد کرده‌اند. ضمن این که "أنسب" - از قلعه‌های [[بنی زبید]] در [[یمن]] - <ref>حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۶۵.</ref> "حماک" - از قلعه‌های بنی زبید در یمن-<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۲۹۸.</ref> "هیوه"،<ref>حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۲۲.</ref> "العصم"<ref>حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۸.</ref> و "مشوه" - از قلاع بنی زبید در یمن - <ref>حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۵۵.</ref> را هم در شمار منازل معروف زبید در یمن ذکر کرده‌اند.<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۱۳-۱۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
 
==[[مهاجرت]] به سرزمین‌های دیگر==
علاوه بر منزلگاه‌های که از [[بنی سعد العشیره]] ذکر شد آنان پیش و پس از [[اسلام]] مهاجرت‌های گسترده‌ای به برخی از [[سرزمین‌ها]] داشتند از جمله [[عراق]] و [[شام]] داشتند. [[بنی زبید]] از معروفترین [[قبایل]] سعد العشیره بود که در ایام [[سیل عرم]] و درهم شکستن [[سد مأرب]] - در [[قرن پنجم]] میلادی - از قبایل ساکن و مشهور در [[یمن]] بود.<ref>عبدالله البری، القبائل العربیة فی مصر، ص۱۴۸.</ref> پس از شکستن سد مأرب، بسیاری از زبیدی‌ها همراه با دیگر قبایل [[مهاجر]] [[یمنی]] در اواخر [[قرن سوم میلادی]] - یعنی سه [[قرن]] [[پیش از ظهور اسلام]]- و در ایام [[حکومت]] [[سبأ]] و ذوریدان به مناطق جدید در [[اراضی]] شمالی‌تر مهاجرت کردند.<ref>محمد عبد القادر، تاریخ الیمن القدیم، ص۱۴۴</ref> دلیل این مدعا، خبر وقوع [[جنگ]] بین یوناتان مکابی - یکی از سردمداران [[یهودی]] مکابیین که در شام حکومت داشت - با دیمیتریوس دوم - از [[پادشاهان روم]]- در سال ۱۴۴ قبل از [[میلاد مسیح]] است که در آن آمده یوناتان بواسطه کمک زبیدی‌ها در این جنگ به [[پیروزی]] رسید و [[غنائم]] بسیاری از گروه [[متخاصم]] به چنگ آورد. بر اساس نقل بعضی از علمای [[یهود]] نیز، این [[قبیله]] سالها پیش از ظهور اسلام در موضع شمال [[غربی]] [[دمشق]] [[منزل]] گرفتند که برخی احتمال داده‌اند که این مکان همان "زبدانی" باشد که در بیست میلی شام در مسیر دمشق - بعلبک قرار دارد.<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۶۵۱.</ref> از دیگر دلایلی که دلالت بر مهاجرت بنی زبید به عراق - سالیانی طولانی پیش از [[فتوحات اسلامی]] - دارد، سخن [[یاقوت حموی]] در معجم البلدان در ذیل ماده "[[سنجار]]" است. در این قول آمده که خالد [[زبیدی]] و جمعی از زبیدیان از جمله دو پسرش [[صابی]] و عوید به سنجار وارد شدند و در آن پس از [[نوشیدن شراب]] سنجار اشعاری سرود.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۳ ص۲۶۲.</ref> [[حموی]] سپس ذیل ماده "[[جدال]]" تعلقه‌ای بر این [[شعر]] ذکر کرده و از هجو خالد توسط مردی از بنی حیی از [[قبیله]] [[نمر بن قاسط]] معروف به دثار در قالب یک [[شعر]] خبر داده است.<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲ ص۱۱۲.</ref> از آنجا که شعر نمری در السنه [[اهل]] [[ادب]] به [[قدمت]] و دیرینگی وصف شده و نمری در این شعر تصریح کرده که [[هجرت]] [[زبید]] به [[طلب]] [[رزق و روزی]] بوده است نه [[جنگ]] و [[خونریزی]] و از سویی در شعر خالد [[زبیدی]] هم، قرینه یا مطلبی دال بر این که آمدنشان به [[عراق]] به انگیزه جنگ بوده، وجود نداشته، از این رو می‌‌توان این مطلب را نیز دلیل دیگر بر [[مهاجرت]] دیرباز زبید به عراق و دیگر عرصه‌های شمالی‌تر [[جزیرة العرب]] عنوان کرد.<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۱۰-۱۳.</ref> همچنین نقل است که اندکی پیش از [[اسلام]] و در [[زمان]] [[حکمرانی]] [[حمیریان]] بر [[یمن]]، گروهی از [[مردم]] [[جعفی]]، مشهور به" [[اعراب]] ضاحیه"، از [[سرزمین]] آباء و اجدادی خود هجرت کرده، در [[حیره]] و مناطق [[فرات]] و [[انبار]] ساکن شدند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۱، ص۴۳۹.</ref>
 
پس از [[فتوحات اسلامی]] نیز سرزمین‌های فتح شده، [[شاهد]] موجی دیگر از مهاجرت‌های گسترده [[فرزندان]] [[سعد العشیره]] بود. مردم زبید در ابتدای [[فتوح اسلامی]] همراه با [[رییس]] خود [[عمرو بن معدی کرب]]<ref>ابن سعد، البقات الکبری، ج۶، ص۵۹.</ref> به عراق وارد شدند و سپس مهاجرت‌های پی در پی و لاینقطعی را به سرزمین‌های دیگر نظیر [[شام]] و [[مصر]] و نجد و... انجام دادند.<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۱، ص۲۱۳.</ref> زبیدی‌ها خطه‌ای را در [[سرزمین مصر]] که میان خطط [[خولان]] و تجیب قرار داشت، به خود اختصاص داده بودند<ref>عبد الله البری، القبائل العربیة فی مصر، ص۲۲۱.</ref> و بعدها با [[فتح اندلس]] به این سرزمین وارد شدند. چندان که نام برخی از [[رجال]] این قبیله همچون [[محمد بن محمد بن حسن زبیدی]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۲۷۵.</ref> و [[محمد بن حسن بن عبدالله مازنی زبیدی]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.</ref> در شمار ساکنان [[اندلس]] به ثبت رسیده است. ضمن آنکه گروهی از آنان نیز، همچنان در مواطن اصلی خود یا سرزمین‌هایی در نزدیک آن به سر می‌‌بردند. [[بنی جعفی]] هم به عنوان یکی دیگر از [[قبایل]] بزرگ [[سعدالعشیره]]، پس از انجام [[فتوحات اسلامی]] به مناطق مفتوحه کوچ کردند و در آن منتشر شدند. بیشترین تمرکز جغرافیای [[انسانی]] [[قبیله]] [[جعفی]] در [[شهر کوفه]] بود<ref>سمعانی، الانساب، ج۵، ص۲۹۵-۲۹۶.</ref> و آنان به واسطه سکونت چهار تن از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} - که از مشاهیر این قبیله بودند - بیش از پیش مورد توجه قرار گرفتند.<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> به استناد خبر [[بلاذری]]، [[سعد بن ابی وقاص]]، قبیله جعفی را ذیل [[مذحج]] و همراه با دو قبیله أشعر و طی، در بخش‌های مهم [[کوفه]] اسکان داد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۴۴-۱۴۵.</ref> علاوه بر کوفه، از جزیره<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> [[خراسان]] و سیستان<ref>سمعانی، الانساب، ج۵، ص۵۷۱.</ref> سند و مرزهای [[غربی]] [[شبه قاره]] [[هند]]،<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۵۴۵.</ref> [[اصفهان]]<ref>اصبهانی، ذکر اخبار اصبهان، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و [[مصر]]<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۱۳۴؛ ابن یونس، تاریخ، ج۱، ص۱۱۱ و ج۲، ص۲۲۰.</ref> به عنوان مهم‌ترین [[مساکن]] و منازلگاه‌های قبیله جعفی در صدر دوران [[اسلامی]] یاد شده است. [[مهاجرت]] [[مردم]] این قبیله به دیگر [[بلاد اسلامی]] در قرون بعد نیز تداوم یافت؛ چندان که برخی منابع [[هجرت]] برخی از [[رجال]] و مشاهیر جعفی را به مناطق دیگر به واسطه کسب موقعیت [[برتر]] [[اجتماعی]]، یا [[حشر]] و نشر با [[اهل علم]] و [[ادب]]، به ثبت و ضبط رسانده‌اند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۷۹؛ ابن نجار، ذیل تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۲۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱، ص۴۸۳.</ref> مهاجرت‌های پی در پی [[جعفی‌ها]] در دوران [[امویان]] هم ادامه یافت. نخستین مرحله از مهاجرت‌ها و اسکان رسمی قبیله جعفی در [[ایران]]، در [[روزگار]] [[امارت]] [[زیاد بن ابیه]] بر [[عراق]] بود. به دستور وی پنجاه هزار خانوار [[عرب]] ساکن عراق به خراسان منتقل شدند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۲، ص۵۰۹-۵۱۰.</ref> اخباری نیز درباره پراکندگی جغرافیایی [[قبیله]] [[جعفی]]، در [[منابع تاریخی]]، [[تواریخ]] محلی، [[متون رجالی]] و [[روایی]] موجود است که حضور آنان را در شهرهای مهمی چون [[نیشابور]]،<ref>حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ص۸۷ و ۸۹؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۱، ص۳۰۹-۳۱۱.</ref> بخارا<ref>حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ص۱۱۵؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص۶۲۹.</ref> و [[مرو]]<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۱، ص۳۲۴، ۴۹۱، ۴۹۹.</ref> به [[اثبات]] می‌‌رساند.<ref>نیز نک: صفری فروشانی، کوفه از پیدایش تا عاشورا، ص۲۰۹.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۰-۱۱.</ref>
 
از [[طایفه]] [[انس الله]] هم، جمعی از [[مردم]] [[بنی عبدالعزیز بن ثابت]]، در [[شهر]] [[ری]] ساکن شدند.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۸.</ref> ضمن این که جماعتی از مردم اود بن صعب بن [[سعد العشیره]] در خطه‌ای از محله‌های [[کوفه]] موسوم به أود<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۲۷.</ref>[[منزل]] داشتند. [[شام]]،<ref>ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۲-۵۲۳؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۱۵۶.</ref> کوفه،<ref>سمعانی، الانساب، ج۹، ص۴۲۴.</ref> [[قزوین]]<ref>رافعی قزوینی، التدوین فی أخبار قزوین‌، ج۴، ص۵۲.</ref> و... هم از دیگر اماکنی بودند که اخباری از سکونت برخی از مردم شاخه‌های مختلف [[بنی سعد بن عشیره]] در آن به ثبت رسیده است.
 
هم اکنون، بازماندگان برخی از [[طوایف]] سعد العشیره از جمله عشایر [[زبید]] در برخی نقاط و [[سرزمین‌های اسلامی]] و مشخصاً در [[عراق]] و [[ایران]] ساکنند. امروزه عشایر زبید به دو شاخه زبید الاکبر و زبید الاصغر تقسیم شده‌اند و افخاذ و [[فروع]] بسیار از آنان متفرع گردیده است. در حال حاضر عشایر بزرگی در عراق خود را منتسب به این قبیله از هر دو شاخه زبید الاکبر و زبید الاصغر می‌‌دانند که از مهمترین آنها از قبیله زبید الاکبر می‌‌توان به اسامی: "آلبو [[سلطان]]"،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۴۹-۵۲.</ref> "السعید"،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۲-۶۵.</ref> "بنی عجیل"،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۵-۶۷.</ref> "المعامره"،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۷-۶۸.</ref> "العمار"،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۶۸.</ref> "آلبو محمد"<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۷۷-۷۸.</ref> و "السواعد"<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۸۷-۹۰.</ref> اشاره کرد. ضمن این که از دیگر [[قبایل]] بزرگ این شاخه "الجحیش" است که غالب مردمانشان در حله ساکنند و برخی هم ساکن [[موصل]].<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۵۴-۶۲.</ref> طوایفی از آنان هم در [[خوزستان]] [[ایران]] و در شهرهای خرمشهر، [[آبادان]]، رام هرمز، [[اهواز]] و هندیجان ساکنند.<ref>رؤوف السبهانی، أنساب القبائل العربیة فی خوزستان، ص۱۶۲.</ref> از معروفترین قبایل [[زبیدی]] [[عراق]] از سرشاخه [[زبید]] الاصغر هم می‌‌توان از "الجبور"،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۹۷-۱۱۹.</ref> "الجنابیون"،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۷.</ref> "[[الدلیم]]"،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۲۷-۱۵۰.</ref> "العقیدات"<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۵۴-۱۶۸.</ref> و "العزه" که مردمانش در استان دیالی بسیارند و برخی از آنان نیز در استانهای دیگر مانند حله، کوت، العماره، [[الأنبار]] و.... متفرقند،<ref>عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۵.</ref> یاد کرد. هر یک از [[طوایف]] این [[قبیله]] از هر دو شاخه‌اش -زبید الاکبر و زبید الاصغر- خود به فروعات و طوایف بسیار تقسیم می‌‌شوند و در اقصی نقاط عراق منتشرند.<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۱۸-۲۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
 
==[[تاریخ]] و مناسبات [[جاهلی]] [[قبیله]] [[سعد العشیره]]==
تاریخ جاهلی قبیله سعد العشیره و [[طوایف]] و [[قبایل]] تابعه آن بسان غالب قبایل دیگر [[عرب]]، به زد و خوردهای جاهلی و حوادث و وقایع پیرامون آن گره خورده است. جنگ‌هایی که علاوه بر قبایل [[بیگانه]]، ستیزه‌های درون قبیلگی را نیز شامل می‌‌شده است. قبیله [[زبید]] یکی از بزرگترین قبایل سعد العشیره، در [[جاهلیت]]، در شمار قبایل [[جنگ]] [[ستیز]] عرب قرار داشت و چه بسا کثرت قلعه‌هایی که در بلادشان وجود داشت، شاهدی بر این مدعا بوده باشد. از معروفترین ایام جاهلی آنان - که در اشعار عرب نیز نمود یافته است - می‌‌توان به "[[یوم]] الأرنب" اشاره کرد. در این جنگ، زبید با پسر عموهایشان [[بنی الحارث بن کعب بن مرة بن سعد العشیره]] در موضعی به نام "أرنب" که گویا مکانی در سلسله جبال [[سراة]] بود، درگیر شدند. در این [[منازعه]] که دلیل وقوعش، کثرت یافتن بطون [[جرم]] و [[نهد]] در جبال سراة عنوان شده است، [[بنو نهد بن زید بن لیث]] - از بطون [[قبیله قضاعه]] - همپیمانش بنی الحارث بن کعب را به یاری‌طلبید و در آن سوی میدان هم، قبیله جرم بن ربان - بطن دیگر [[قضاعه]] - که با [[بنی زبید]] همپیمان بود، آنان را با خود همراه کرد. پس، هر قبیله‌ای با حلفای خود همراه گردید و با هم درگیر شدند. گفته شده در ابتدای این جنگ، [[شکست]] با بنی زبید بود اما در ادامه این [[نبرد]]، آنان نیز به پیروزی‌هایی دست یافتند.<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۴۱؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۶.</ref> "یوم بوار" هم از دیگر ایام بنی زبید است که در [[شعر]] [[معدی]] [[کرب]] [[زبیدی]] ذکری از آن به میان آمده است.<ref>البکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۱.</ref> از "یوم [[تثلیث]]" که بین [[بنی‌سلیم]] و مراد درگرفت و [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] در [[حمایت]] از بنی‌سلیم علیه [[بنی مراد]] به میدان رفت<ref>البغدادی، خزانة الأدب، ج۸، ص۳۲۳.</ref> و "[[یوم]] شجوه" - [[وادی]] ای در [[تهامه]]- که در آن [[زبید]] و [[بنی مراد]] با هم به [[کارزار]] پرداختند<ref>حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۲.</ref> و نیز "یوم أمول" موضعی چسبیده به "[[حلیه]]" که نبردی بین بنی صاهله از بطون [[هذیل]] و بین زبید در گرفت و به [[برتری]] بنی صاهله انجامید،<ref>البغدادی، خزانة الأدب، ج۱، ص۱۹۶.</ref> هم، از دیگر ایام [[جاهلی]] زبید نام برده شده است. به علاوه این که [[همراهی]] با دیگر [[قبایل]] و [[طوایف]] [[مذحج]] و [[سعد العشیره]] در "یوم فیف الریح" و [[نبرد]] با [[بنی عامر بن صعصعه]]،<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۶۳۲-۶۳۳.</ref>[[جنگ]] با [[کنانه]]،<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۲۹.</ref> "یوم صنعاء" و نبرد با [[ربیعه]] در ایام مقارن با [[بعثت]] [[نبی خاتم]]{{صل}}،<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲</ref> نبرد با [[خثعم]] و حِمیر<ref>حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، ج۱۰، ص۱۴۳.</ref>و نیز نبرد داخلی با [[قوم]] و [[خویشان]] مازنی خود،<ref>البغدادی، خزانة الأدب، ج۶، ص۳۲۶.</ref> از دیگر ایام جاهلی زبید برشمرده شده‌اند.<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۲۶-۲۸.</ref>
 
[[بنی جعفی]] - دیگر شاخه بزرگ سعد العشیره - هم، به واسطه وجود جنگاوران، چابک سواران و [[شاعران]] متعدد، از اعتبار بسیاری در میان [[اعراب]] برخوردار بود و به «[[بیت]] الاشعر» [[عرب]] [[شهرت]] داشت.<ref>محمد احمد والی، معهد المخطوطات العربیه، ص۳۹۳-۴۰۴.</ref> [[غلبه]] [[عصبیت]] قبیله‌ای و پافشاری اشراف و [[رجال]] [[قبیله]] [[جعفی]] بر [[سنت‌های جاهلی]] و برخورداری از رویه‌ای ناهمگون با سایر اعراب، از ویژگی‌های بنو جعفی بود.<ref>آنان در این دوره بمانند بسیاری دیگر از اعراب به عادات و رسومی تن داده بودند که اجتناب از خوردن قلب حیوانات از آن جمله بود. (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۹۳.)</ref> از ایام این قوم در [[جاهلیت]] می‌‌توان به "فیف الریح" اشاره کرد که در آن [[جعفی‌ها]] همراه با قبایل [[بنی حارث بن کعب]] و زبید و قبایل سعد العشیره به ناگاه بر [[بنی عامر بن صعصعه]] تاختند. این [[جنگ]] پس از سه [[روز]] درگیری شدید، به [[سود]] [[بنی عامر]] خاتمه یافت.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۳۲-۶۳۴. نیز ر. ک. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۵۳.</ref> [[جعفی‌ها]] پیش از [[اسلام]] با [[بنی عدی]] - از شاخه‌های [[قریش]] - [[هم‌پیمان]] (حلیف) بودند و مناسبات گسترده‌ای با آنان داشتند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹۰-۳۹۱.</ref> این مناسبات پس از [[پذیرش اسلام]] هم کما کان با قوت ادامه یافت چندان که برخی [[اخبار]] از ارتباط فراوان [[قبیله]] [[جعفی]] با [[عمر بن خطاب]] - در دوران خلافتش - خبر داده و از برقراری [[حمایت]] قبیله‌ای و پیوندهای [[ازدواج]] میان آنها گزارشاتی را به ثبت رسانده‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۳۸.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۷-۸.</ref> همچنین آنان پیش از پذیرش اسلام همپمان بنی اعمام خود [[بنی زبید]] بودند برای همین پس از پذیرش اسلام و سپس [[ارتداد]] و [[شبیخون]] [[عمرو بن معدیکرب]] [[زبیدی]] به [[قوم]] ابی بن عثعث و [[غارت]] آنها، [[رسول خدا]]{{صل}} [[امام علی]]{{ع}} را با لشکری به سوی [[یمن]] فرستاد. وقتی که قبیله [[بنی جعفی]] از آمدن [[لشکر]] اسلام باخبر شدند، عده‌ای از آنها به قبیله بنی زبید پیوستند و رودررو با [[سپاه اسلام]] به [[فرماندهی علی]]{{ع}} شدند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۸-۱۶۱.</ref>
 
[[نبرد]] [[اود بن صعب بن سعد العشیره]] با [[قبیله ازد]] در "جبّ"<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۹۷.</ref> و نیز [[پیکار]] بنی حکم بن سعد العشیره با [[ازدیان]] هم از دیگر ایام [[جاهلی]] است که در برخی منابع بدان پرداخته شده است. بر اساس برخی گزارشات، [[مردم]] [[ازد]] در راه [[هجرت]] خود به سرزمین‌های شمالی، به [[سرزمین]] حکم بن سعد العشیره رسیدند و با ایشان به [[ستیز]] برخاستند و بر آنها غالب شدند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۶.</ref>
علاوه بر ایام جاهلی حضور در برخی پیمان‌های جاهلی هم از دیگر اخبار واصله از ایام جاهلی بنی سعد العشیره به شمار می‌روند. [[همپیمانی]] بنی سعد العشیره با جنب از جمله [[احلاف]] [[جاهلی]] این [[قبیله]] است.<ref>ابن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۹.</ref> ضمن آنکه [[همکاری]] با دستگاه [[حکومتی]] برخی از [[پادشاهان]] [[حمیری]] موسوم به "تبابعه" نیز، از دیگر اخباری جاهلی [[فرزندان]] [[سعد العشیره]] است، که به دست ما رسیده است. بر پایه برخی [[اخبار]]، [[عدل]] بن جزء بن سعد العشیره [[منصب]] [[رییس]] پلیسی ([[شرطه]]) تبع را بر عهده داشته<ref>ابن قتیبه، المعارف، ص۶۱۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۸.</ref> و در [[برخورد با مخالفان]] به حدی [[شدت عمل]] داشته که [[عرب]] آن را مثل قرار داده، می‌گفتند: «هو علی یدی عدل».<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۸.</ref> از دیگر وقایع معروف [[عهد]] جاهلی که نام برخی از [[طوایف]] قبیله سعد العشیره را در خود جای داده، واقعه موسوم به "[[حلف الفضول]]" در [[مکه]] است که عامل پیدایش آن را [[مورخان]] و [[سیره‌نگاران]]، [[ظلم]] [[عاص بن وائل سهمی]] به مردی از [[بنی ابی زبید]] - از فرزندان صعب بن سعد العشیره - و نپرداختن [[پول]] کالای او دانستند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
۲۴٬۴۴۹

ویرایش