ضرورت نقلی افضلیت امام: تفاوت میان نسخهها
←ادله افضلیت مطلق امامان شیعه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== ادله افضلیت مطلق امامان شیعه == | == ادله افضلیت مطلق امامان شیعه == | ||
صرفنظر از مباحثی که درباره افضلیت امام ارائه می شود، میدانیم که [[خدای حکیم]] [[بندگان]] برگزیدهاش را برای امر [[امامت]] [[منصوب]] کرده است. آیا [[برتری]] آنها بر دیگران، برتری مطلق است با برتری نسبی؟ البته لازم به | صرفنظر از مباحثی که درباره افضلیت امام ارائه می شود، میدانیم که [[خدای حکیم]] [[بندگان]] برگزیدهاش را برای امر [[امامت]] [[منصوب]] کرده است. آیا [[برتری]] آنها بر دیگران، برتری مطلق است با برتری نسبی؟ البته لازم به یادآوری است سخن در همان شرایط لازم برای امامت است؛ نه اموری همچون زیبایی چهره، تناسب اندام، [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و مانند آن. در اینجا، می توان از راه دو روش، افضلیت مطلق امامان {{عم}} را [[اثبات]] کرد: | ||
=== نخست: خلقت نخستین === | |||
شاید اینکه اولین مخلوق [[خدا]] چه بوده است، به خودی خود اهمیتی نداشته باشد؛ چون به هر حال همه [[مخلوقات]] زودتر یا دیرتر [[خلق]] شدهاند و اکنون وجود دارند؛ اما این مسئله از این جهت میتواند مهم باشد که به جایگاه مخلوقات اشاره دارد. [[خداوند]] هیچ کاری را بیحکمت انجام نمیدهد؛ اگر کسانی را پیش از دیگران [[آفریده]]، حتماً دلیلی داشته و رابطه خاصی بین او و نخستین مخلوقات وجود داشته است. | |||
اینک با مراجعه به [[روایات]] [[معصومان]] {{عم}}، وجود این رابطه را بهتر [[درک]] میکنیم؛ چون آنچه پیش از هر چیز دیگری آفریده شده، [[روح]] [[پیامبر]] و [[امامان]] بوده است. این [[حقیقت]] دستکم در بیش از پنجاه [[روایت]] نقل شده است که در میان آنها [[احادیث]] معتبری نیز به چشم میآیند. | اینک با مراجعه به [[روایات]] [[معصومان]] {{عم}}، وجود این رابطه را بهتر [[درک]] میکنیم؛ چون آنچه پیش از هر چیز دیگری آفریده شده، [[روح]] [[پیامبر]] و [[امامان]] بوده است. این [[حقیقت]] دستکم در بیش از پنجاه [[روایت]] نقل شده است که در میان آنها [[احادیث]] معتبری نیز به چشم میآیند. | ||
مثلاً [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرمودند: “نخستین چیزی که خداوند آفرید، [[ارواح]] ما بود... ” <ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۶۲ و ۲۶۳؛ همو، کمالالدین، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۶.</ref>. همچنین در [[زیارت جامعه کبیره]] - که از [[امام هادی]] {{ع}} به ما رسیده است - درباره [[مقام امام]] میخوانیم: “خداوند شما را به صورت [[نور]] آفرید... ؛ به وسیله شما [[آفرینش]] را آغاز کرد و به وسیله شما به پایان میرساند”<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳-۶۱۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.</ref>. ممکن است فهمیدن بخشهایی از این روایات آسان نباشد، اما حداقل این را میتوان به | مثلاً [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرمودند: “نخستین چیزی که خداوند آفرید، [[ارواح]] ما بود... ” <ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۶۲ و ۲۶۳؛ همو، کمالالدین، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۶.</ref>. همچنین در [[زیارت جامعه کبیره]] - که از [[امام هادی]] {{ع}} به ما رسیده است - درباره [[مقام امام]] میخوانیم: “خداوند شما را به صورت [[نور]] آفرید... ؛ به وسیله شما [[آفرینش]] را آغاز کرد و به وسیله شما به پایان میرساند”<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳-۶۱۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.</ref>. ممکن است فهمیدن بخشهایی از این روایات آسان نباشد، اما حداقل این را میتوان به راحتی فهمید که ایشان از آفرینش پیامبر و امامان به صورت “نور” خبر دادهاند؛ آفرینشی که نخستین آفرینش خداوند بوده است. | ||
اما آیا این حقیقت کمکی به ما میکند تا بتوانیم افضلیت مطلق امامان {{عم}} را [[اثبات]] کنیم؟ به نظر من بله؛ زیرا میتوان گفت اینکه خداوند پیش از همه، پیامبر و [[امامان معصوم]] {{عم}} را آفریده، به این دلیل بوده است که همیشه باید میان علت و معلول، بیشترین هماهنگی وجود داشته باشد، و خداوند که خودش دارای [[کمالات]] بیپایان است، اول کسانی را به وجود آورده که بیشترین کمالات را داشتهاند؛ این میتواند همان رابطه خاصی باشد که حدس زدیم بین [[خالق]] و نخستین مخلوق وجود دارد. وقتی [[نور]] و [[روح]] این وجودهای سرشار از کمال خلق شد، موجودات دیگر نیز در پی آن، بهره وجود یافتند و اجازه بودن گرفتند. بنابراین نخستین بودن آنها نشان از [[شرافت]] وجودی آنها دارد. | |||
این بحث را که ادامه دهیم، به حقایقی دیگر میرسیم. حقایقی که از دریچه [[لطف]] [[امامان]] {{عم}} برای ما گشوده شده و از آنها آموختهایم که بگوییم. امامان در آن سرا به [[ستایش خدا]] مشغول بودهاند. این را در متون [[اهل سنت]] نیز دیدهام<ref>علی بن محمد ابن مغازلی شافعی، مناقب الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ص۱۲۱؛ محمد بن احمد ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۰۷.</ref>. | این بحث را که ادامه دهیم، به حقایقی دیگر میرسیم. حقایقی که از دریچه [[لطف]] [[امامان]] {{عم}} برای ما گشوده شده و از آنها آموختهایم که بگوییم. امامان در آن سرا به [[ستایش خدا]] مشغول بودهاند. این را در متون [[اهل سنت]] نیز دیدهام<ref>علی بن محمد ابن مغازلی شافعی، مناقب الامام علی بن ابی طالب {{ع}}، ص۱۲۱؛ محمد بن احمد ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۰۷.</ref>. | ||
[[امام حسین]] {{ع}} نیز فرمودند: “ما اشباحی از نور بودیم که حول [[عرش خدا]] میچرخیدیم. پس به فرشتگان [[تسبیح]] و [[تهلیل]] و [[تحمید]] را آموختیم”<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۳.</ref>. | وقتی [[فرشتگان]] [[آفریده]] شدند، نقش امامان این شد که آموزگار فرشتگان باشند. آری؛ فرشتگان شاگرد امامان شدند. دستکم در دو [[روایت]] آمده است که امامان {{عم}} در آن عالم، چگونگی [[تسبیح خداوند]] را به [[ملائکه]] [[آموزش]] دادند. این سخنی بود که [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[امیر مؤمنان]] {{ع}} فرمودند<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۶۲ و ۲۶۳؛ علی بن عبدالکریم نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص۱۲-۱۴.</ref>. [[امام حسین]] {{ع}} نیز فرمودند: “ما اشباحی از نور بودیم که حول [[عرش خدا]] میچرخیدیم. پس به فرشتگان [[تسبیح]] و [[تهلیل]] و [[تحمید]] را آموختیم”<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۳.</ref>. | ||
البته این دو روایت اعتبار بالایی ندارند؛ اما سخنی از آن بالاتر وجود دارد. امامان {{عم}} در سرای [[انوار]]، [[حجت خدا]] بر تمام موجودات، از جمله فرشتگان بودهاند<ref>امام صادق {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷).</ref>. بنابراین باورکردنی است که [[امام]] در آن [[دنیا]] استاد فرشتگان باشد، چنان که استاد [[انسانها]] در این دنیاست. | |||
این همه نشان میدهد که آن بزرگواران [[برترین]] [[کمالات]] را نزد خدای [[مهربان]] داشته و دارند. | البته این دو روایت اعتبار بالایی ندارند؛ اما سخنی از آن بالاتر وجود دارد. امامان {{عم}} در سرای [[انوار]]، [[حجت خدا]] بر تمام موجودات، از جمله فرشتگان بودهاند<ref>امام صادق {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷).</ref>. بنابراین باورکردنی است که [[امام]] در آن [[دنیا]] استاد فرشتگان باشد، چنان که استاد [[انسانها]] در این دنیاست. این همه نشان میدهد که آن بزرگواران [[برترین]] [[کمالات]] را نزد خدای [[مهربان]] داشته و دارند. | ||
=== دوم: [[زیارت جامعه کبیره]] === | === دوم: [[زیارت جامعه کبیره]] === | ||
زیارت جامعه کبیره لبریز از عباراتی است که [[برتری]] مطلق امامان {{عم}} بر دیگران را نشان میدهد، که یک عبارت را بازگو میکنم: | زیارت جامعه کبیره لبریز از عباراتی است که [[برتری]] مطلق امامان {{عم}} بر دیگران را نشان میدهد، که یک عبارت را بازگو میکنم: | ||
{{متن حدیث|فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ أَشْرَفَ مَحَلِ الْمُكَرَّمِينَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِينَ حَيْثُ لَا يَلْحَقُهُ لَاحِقٌ وَ لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لَا يَطْمَعُ فِي إِدْرَاكِهِ طَامِعٌ حَتَّى لَا يَبْقَى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا صِدِّيقٌ وَ لَا شَهِيدٌ وَ لَا عَالِمٌ وَ لَا جَاهِلٌ وَ لَا دَنِيٌّ وَ لَا فَاضِلٌ وَ لَا مُؤْمِنٌ صَالِحٌ وَ لَا فَاجِرٌ طَالِحٌ وَ لَا جَبَّارٌ عَنِيدٌ وَ لَا شَيْطَانٌ مَرِيدٌ وَ لَا خَلْقٌ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ شَهِيدٌ إِلَّا عَرَّفَهُمْ جَلَالَةَ أَمْرِكُمْ وَ عِظَمَ خَطَرِكُمْ}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳.</ref>؛ [[خداوند]] شما را به شریفترین جایگاه مکرمین و بالاترین منازل [[مقربان]] و والاترین درجات [[مرسلین]] رسانید؛ به آنجا که هیچ کسی پس از شما به آن نپیوندد و هیچ [[برتریجویی]] بر آن [[برتری]] نیابد و هیچ سبقتگیرندهای بر آن [[سبقت]] نگیرد و هیچ طمعکاری در دستیابی به آن [[طمع]] نبندد، چندان که هیچ [[فرشته]] مقربی و [[پیمبر]] مرسلی و صدیقی و شهیدی و عالمی و [[جاهلی]] و فرومایهای و بلند پایهای و [[مؤمن]] صالحی و [[فاجر]] طالحی و [[جبار]] عنیدی و [[شیطان]] نافرمان [[پلیدی]] و هیچ مخلوقی [[شاهد]] در میان این جمع باقی نماند؛ مگر آنکه [[خدا]] جلالت امر شما و | {{متن حدیث|فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ أَشْرَفَ مَحَلِ الْمُكَرَّمِينَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِينَ حَيْثُ لَا يَلْحَقُهُ لَاحِقٌ وَ لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لَا يَطْمَعُ فِي إِدْرَاكِهِ طَامِعٌ حَتَّى لَا يَبْقَى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا صِدِّيقٌ وَ لَا شَهِيدٌ وَ لَا عَالِمٌ وَ لَا جَاهِلٌ وَ لَا دَنِيٌّ وَ لَا فَاضِلٌ وَ لَا مُؤْمِنٌ صَالِحٌ وَ لَا فَاجِرٌ طَالِحٌ وَ لَا جَبَّارٌ عَنِيدٌ وَ لَا شَيْطَانٌ مَرِيدٌ وَ لَا خَلْقٌ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ شَهِيدٌ إِلَّا عَرَّفَهُمْ جَلَالَةَ أَمْرِكُمْ وَ عِظَمَ خَطَرِكُمْ}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳.</ref>؛ [[خداوند]] شما را به شریفترین جایگاه مکرمین و بالاترین منازل [[مقربان]] و والاترین درجات [[مرسلین]] رسانید؛ به آنجا که هیچ کسی پس از شما به آن نپیوندد و هیچ [[برتریجویی]] بر آن [[برتری]] نیابد و هیچ سبقتگیرندهای بر آن [[سبقت]] نگیرد و هیچ طمعکاری در دستیابی به آن [[طمع]] نبندد، چندان که هیچ [[فرشته]] مقربی و [[پیمبر]] مرسلی و صدیقی و شهیدی و عالمی و [[جاهلی]] و فرومایهای و بلند پایهای و [[مؤمن]] صالحی و [[فاجر]] طالحی و [[جبار]] عنیدی و [[شیطان]] نافرمان [[پلیدی]] و هیچ مخلوقی [[شاهد]] در میان این جمع باقی نماند؛ مگر آنکه [[خدا]] جلالت امر شما و عظمت [[قدر]] شما و بزرگی [[شأن]] شما و کمال [[نور]] شما و [[صدق]] مراتب شما و [[ثبات]] مقام شما و [[شرف]] محل شما نزد او و گرامی بودنتان بر او و خصوصیاتتان در بارگاه او و [[قرب]] منزلتان نسبت به او را به ایشان شناساند. | ||
این عبارت به روشنی برتری مطلق [[امامان]] {{عم}} را [[اثبات]] میکند. درباره اعتبار این [[زیارتنامه]] سخن فراوان است. تمام | |||
این عبارت به روشنی برتری مطلق [[امامان]] {{عم}} را [[اثبات]] میکند. درباره اعتبار این [[زیارتنامه]] سخن فراوان است. تمام راویان این زیارتنامه افرادی مورد اعتبار و جلیلالقدر هستند، جز [[موسی بن عمران]] [[نخعی]] که رجال نویسان به شرح حال او نپرداختهاند؛ از این رو مهمل به شمار میرود. | |||
با وجود این، از چند طریق میتوانیم به اعتبار این [[زیارتنامه]] پی ببریم: اول آنکه، | با وجود این، از چند طریق میتوانیم به اعتبار این [[زیارتنامه]] پی ببریم: اول آنکه، حدیثشناسان بزرگی همچون ابن قولویه<ref>برای نمونه، ر. ک: جعفر بن محمد بن قولویه، کامل الزیارات، ص۳۵.</ref>، [[شیخ صدوق]]، [[شیخ طوسی]] و [[ابن طاووس]]<ref>ر. ک: سیدعلی بن موسی بن طاووس حسنی، التحصین، ص۵۶۳.</ref> روایاتی را که [[موسی بن عمران]] نقل کرده در متون خود آوردهاند. این مطلب خود میتواند مؤید وثاقت این راوی باشد. | ||
دوم آنکه، ممکن است گفته شود که متن این زیارتنامه، غالیانه به شمار رفته، و موسی بن عمران هم غالی پنداشته شود، اما باید دانست که نام [[غالیان]] در کتب رجالی آمده<ref>ر. ک: نعمتالله صفری فروشانی، غالیان.</ref> و نام موسی بن عمران [[نخعی]] در زمره آنها نیست تا گفته شود این [[زیارت]] به وسیله غالیان | دوم آنکه، ممکن است گفته شود که متن این زیارتنامه، غالیانه به شمار رفته، و موسی بن عمران هم غالی پنداشته شود، اما باید دانست که نام [[غالیان]] در کتب رجالی آمده<ref>ر. ک: نعمتالله صفری فروشانی، غالیان.</ref> و نام موسی بن عمران [[نخعی]] در زمره آنها نیست تا گفته شود این [[زیارت]] به وسیله غالیان جعل شده است؛ | ||
سوم آنکه، این زیارتنامه در متون قدما همچون شیخ صدوق و شیخ طوسی آمده است. شیخ صدوق از | سوم آنکه، این زیارتنامه در متون قدما همچون شیخ صدوق و شیخ طوسی آمده است. شیخ صدوق از مکتب حدیثی قم - که از سوی غالیان متهم به [[تقصیر]] بودهاند<ref>ر. ک: شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۱۰۱.</ref>- است و شیخ طوسی نیز متعلق به [[مکتب کلامی بغداد]] است که در بررسی [[احادیث]] دقت فراوانی داشتند. این مطلب نیز [[اتهام]] جعل این زیارتنامه به وسیله غالیان را دفع میکند؛ | ||
چهارم آنکه، نقل این زیارتنامه در دو کتاب از [[کتب اربعه]] [[شیعه]] - من لایحضره الفقیه و [[تهذیب]] الاحکام - بر قوت اعتبار آن میافزاید. | چهارم آنکه، نقل این زیارتنامه در دو کتاب از [[کتب اربعه]] [[شیعه]] - من لایحضره الفقیه و [[تهذیب]] الاحکام - بر قوت اعتبار آن میافزاید. | ||
در | در پایان، اشاره به سخن حدیثشناسی همچون [[علامه مجلسی]] خالی از [[لطف]] نیست که آن را {{عربی|أصح الزیارات سندا، و أعمها موردا، و أفصحها لفظا، و أبلغها معنی، و أعلاها شأنا}}<ref>محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج۹، ص۲۷۸. برخی محققان بزرگ معاصر نیز این زیارت را از بهترین زیارات اهل بیت {{عم}} دانستهاند (عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۱۳، ص۶۵۹). ایشان به هنگام بحث سندی این زیارت مینویسد: «متن زیارت جامعه کبیره به گونهای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی میداند. افزون بر آنکه خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم که مرجع نهایی در بررسی روایات است هماهنگ میبیند و این چیزی است که ما را از بحث سندی آن بینیاز میکند» (همو، ادب فنای مقریان، ج۱، ص۸۸).</ref>، معرفی کرده است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۲۴۳-۲۴۶.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |