پرش به محتوا

عبدالله بن بدیل بن ورقاء خزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۵: خط ۸۵:
بدین ترتیب عبد الله بن بدیل [[خزاعی]] در [[سال ۳۷ هجری]] در رکاب مولا و پیشوایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به دست [[سپاه معاویه]] در [[صفین]] به [[شهادت]] رسید و به [[فیض حضور]] در [[رضوان]] و [[رحمت خدا]] نایل آمد. پس از [[شهادت]] او شیرازه [[سپاه امام]] {{ع}} خسارت شدیدی دید و نیروهای [[معاویه]] جرئت بیشتری پیدا کردند <ref>وقعة صفین، ص۲۴۵؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۱۹۶؛ ر. ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۱۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۵۳-۸۵۵.</ref>
بدین ترتیب عبد الله بن بدیل [[خزاعی]] در [[سال ۳۷ هجری]] در رکاب مولا و پیشوایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به دست [[سپاه معاویه]] در [[صفین]] به [[شهادت]] رسید و به [[فیض حضور]] در [[رضوان]] و [[رحمت خدا]] نایل آمد. پس از [[شهادت]] او شیرازه [[سپاه امام]] {{ع}} خسارت شدیدی دید و نیروهای [[معاویه]] جرئت بیشتری پیدا کردند <ref>وقعة صفین، ص۲۴۵؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۱۹۶؛ ر. ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۱۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۵۳-۸۵۵.</ref>


== در آخرین نفس‌ها و توصیه به [[حمایت]] از [[علی]] {{ع}} ==
== در آخرین نفس‌ها و توصیه به حمایت از [[علی]] {{ع}} ==
ابن بدیل در آخرین لحظات [[عمر]] [[شریف]] خود - در معرکه [[قتال]] - خطاب به [[اسود بن طمهان]] - که خواهان [[پند]] و [[اندرز]] بود - چنین گفت: «نخست تو را به [[پرهیزگاری]] و [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم و سپس تو را به [[خیرخواهی]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و این که همراه با او بجنگی تا [[حق]] آشکار و [[پیروز]] شود یا تو به [[خداوند]] ملحق شوی. توصیه می‌نمایم، ای [[اسود بن طهمان]]، [[سلام]] مرا هم به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[ابلاغ]] کن و به او بگو: در این معرکه چندان [[نبرد]] کن تا آنها را پشت سرت بگذاری و هرکسی [[شب]] را به صبح آورد و معرکه و آوردگاه پشت سرش باشد [[پیروز]] خواهد بود»<ref>نظیر همین داستان با کمی تفاوت در عبارات در وقعة صفین، ص۴۵۶ و تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶ برای عبد الله بن کعب مرادی آمده است.</ref>.
ابن بدیل در آخرین لحظات [[عمر]] [[شریف]] خود - در معرکه [[قتال]] - خطاب به [[اسود بن طمهان]] - که خواهان [[پند]] و [[اندرز]] بود - چنین گفت: «نخست تو را به [[پرهیزگاری]] و [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم و سپس تو را به [[خیرخواهی]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و این که همراه با او بجنگی تا [[حق]] آشکار و [[پیروز]] شود یا تو به [[خداوند]] ملحق شوی. توصیه می‌نمایم، ای [[اسود بن طهمان]]، [[سلام]] مرا هم به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[ابلاغ]] کن و به او بگو: در این معرکه چندان [[نبرد]] کن تا آنها را پشت سرت بگذاری و هرکسی شب را به صبح آورد و معرکه و آوردگاه پشت سرش باشد [[پیروز]] خواهد بود»<ref>نظیر همین داستان با کمی تفاوت در عبارات در وقعة صفین، ص۴۵۶ و تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶ برای عبد الله بن کعب مرادی آمده است.</ref>.


[[عبد الله]] این را گفت و چیزی نگذشت که [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] نمود. [[اسود بن طهمان]] نزد [[امام]] {{ع}} آمد و [[پیام]] [[عبد الله]] را به آن [[حضرت]] رسانید، [[امام]] {{ع}} فرمود: «[[خداوند]] عبد الله بن بدیل را [[رحمت]] کند، تا هنگامی که زنده بود همراه ما با [[دشمن]] ما [[جنگ]] و [[جهاد]] کرد و هنگام [[مرگ]] هم برای ما [[خیرخواهی]] نمود»<ref>{{متن حدیث| رَحِمَهُ اللَّهُ جَاهَدَ مَعَنَا عَدُوَّنَا فِي الْحَيَاةِ وَ نَصَحَ لَنَا فِي الْوَفَاةِ}}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۸، ص۹۲.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۵۶.</ref>
[[عبد الله]] این را گفت و چیزی نگذشت که [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] نمود. [[اسود بن طهمان]] نزد [[امام]] {{ع}} آمد و [[پیام]] [[عبد الله]] را به آن [[حضرت]] رسانید، [[امام]] {{ع}} فرمود: «[[خداوند]] عبد الله بن بدیل را [[رحمت]] کند، تا هنگامی که زنده بود همراه ما با [[دشمن]] ما [[جنگ]] و [[جهاد]] کرد و هنگام [[مرگ]] هم برای ما [[خیرخواهی]] نمود»<ref>{{متن حدیث| رَحِمَهُ اللَّهُ جَاهَدَ مَعَنَا عَدُوَّنَا فِي الْحَيَاةِ وَ نَصَحَ لَنَا فِي الْوَفَاةِ}}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۸، ص۹۲.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۵۶.</ref>
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش