پرش به محتوا

حق‌گرایی و حق‌طلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۶۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ اوت ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۶: خط ۲۶:
===هواپرستی===
===هواپرستی===
{{اصلی|هواپرستی}}
{{اصلی|هواپرستی}}
== [[حق‌گریزی]] و [[حق‌ستیزی]] ==
حق‌جویی و حق‌خواهی به‌رغم [[سازگاری]] تمام با اقتضائات [[روانی]] و تمایل‌های اصیل [[انسانی]] و ضرورت‌های [[اجتماعی]]، همواره به انحای طرق و تحت تأثیر عوامل مختلف [[روحی]] و [[اجتماعی]] مورد [[بی‌مهری]] قرار گرفته، و در مواردی به [[فراموشی]] سپرده شده و حتی در مواردی کسانی، با عناوین و بهانه‌های مختلف به [[مبارزه]] آگاهانه با [[حق]] و مظاهر آن برانگیخته شده و به صورت آشکار و پنهان و به اشکال مختلف درصدد دفع و طرد آن بر می‌آیند. [[قرآن]] [[ستیز]] با [[حق]] را از ویژگی‌های بارز [[مستکبران]] و [[طاغیان]] شمرده و ایشان را به شدت [[نکوهش]] کرده است. آنها دیگران را نیز از [[پذیرش حق]] باز داشته و از حق‌جویی [[محروم]] کرده‌اند. بارزترین نمود این [[حق‌ستیزی]] در [[مبارزه]] با [[پیامبران الهی]] نمود یافته است. [[تمرد]] از [[پذیرش حق]] یا [[مبارزه با حق]] در سطوح [[پایین‌تر]] نیز همواره در عرصه‌های متنوع [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] جریان داشته است.
[[قرآن کریم]] به مصداق‌هایی از [[حق‌ستیزی]] اشاره کرده است. جالب اینکه طبق [[آیه]] ۱۴ [[سوره نمل]]، گاه [[انسان]] به‌رغم [[یقین]]، از [[پذیرش حق]] سر باز می‌زند و با آن مقابله می‌کند.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۷.</ref>
=== [[آیات قرآنی]] مرتبط ===
# [[مخالفت]] با [[فرامین خدا]] و [[رسول]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«این بدان روست که اینان با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزد بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۱۳.</ref>.
# بازداشتن خود و دیگران از پذیرش [[دعوت حق]]: {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز می‌دارند و (خود) از آن دور می‌شوند و جز خویشتن را نابود نمی‌کنند و در نمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۲۶.</ref>.
# اخلال در مسیر [[ابلاغ]] [[تعالیم]] [[حق]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بی‌گمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.</ref>.
# تلاش در جهت [[خاموشی]] [[نور]] [[حق]]: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref>«بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.</ref>.
# در برخی [[آیات]]، متهم ساختن [[پیامبران الهی]] به اوصاف ناروا<ref>{{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}} «سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بی‌گمان ما تو را در نابخردی می‌بینیم و ما تو را از دروغگویان می‌دانیم» سوره اعراف، آیه ۶۶.</ref>؛ استکبارورزی در مقابل [[آیات الهی]]<ref>{{متن قرآن|يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}} «که آیات خداوند را که بر او خوانده می‌شود می‌شنود سپس با گردنکشی (بر انکار خود) پا می‌فشارد گویی آن را نشنیده است پس او را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره جاثیه، آیه ۸.</ref>؛ [[انکار آیات]] و [[تمرد]] در مقابل [[رسولان الهی]]<ref>{{متن قرآن|وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ}} «و این (قوم) عاد بودند که به آیات پروردگارشان انکار ورزیدند و از پیامبران وی سرپیچیدند و از فرمان هر گردنکش ستیهنده پیروی کردند» سوره هود، آیه ۵۹.</ref>؛ طرح تقاضاهای بر نیاوردنی با [[هدف]] توجیه [[تمرد]] خود از [[پذیرش حق]]<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا}} «و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref> مصداق‌هایی از [[حق‌گریزی]] و [[حق‌ستیزی]] ذکر شده است.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۷.</ref>
== حق‌طلبی ==
یکی از [[فضائل]] مهم انسانی که اگر انسان واجد آن باشد کمال بزرگی را دارا می‌باشد این است که [[حق]] را برای حق بخواهد. از حق خوشش بیاید برای اینکه حق است و از [[باطل]] متنفر باشد برای اینکه باطل است. اگر حق به دست دشمنش هم [[اجرا]] شد، این [[مالکیت]] را داشته باشد بر نفس خودش که آن حق را تعریف کند و اگر باطل از فرزندش یا دوستانش وجود پیدا کرد، این [[قدرت]] را داشته باشد که از او [[تنفر]] داشته باشد و اظهار تنفر کند. کسانی که حق را برای حق می‌خواهند اندک‌اند، بسیار اندک، و کسانی که باطل را برای باطل بودنش قبول ندارند و از آن متنفرند اندک‌اند و بسیار اندک و تنها کسانی دارای این صفت [[ارزشمند]] هستند که [[قلب]] خود را [[تطهیر]] کرده باشند و از [[هواهای نفسانی]] خود را تهی کرده باشند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[سید محسن سادات کیائی|سادات کیائی، سید محسن]]، [[نظام اخلاق اسلامی - سادات کیائی (مقاله)| مقاله «نظام اخلاق اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۳۴.</ref>
==حق‌طلبی در اخلاق اسلامی==
یکی از نمونه‌های بارز [[رفتار عادلانه]] با [[مردمان]] [[حق‌طلبی]] است، به این معنی که [[انسان]] [[حق دیگران]] را به ایشان برساند و بیش از [[حق]] خود از دیگران مطالبه نکند. کسی که بیش از [[حق]] خود می‌خواهد و می‌گیرد، همانند کسی که از دادن [[حق دیگران]] استنکاف می‌کند، [[عدالت]] را نقض کرده است و [[ارزش]] و نوع حقی که ضایع می‌شود در [[صدق]] نام [[ظلم]] هیچ تأثیری ندارد. کسی که [[حق]] کوچکی را ضایع کند همانند کسی که [[حقوق]] بزرگ را ندیده می‌گیرد [[ظالم]] است. کسی که [[حقوق]] [[دینی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[مردمان]] را تباه می‌کند به همان اندازه [[عدالت]] را خدشه‌دار می‌کند که با ندیده گرفتن [[حقوق مالی]] و [[اقتصادی]] خدشه‌دار می‌شود. در اینجا [[تذکر]] این نکته ضروری است که همان‌طور که مطالبه [[حق]] خویش با [[عدالت]] منافات ندارد، اگر کسی از سرِ [[کرم]] و [[بزرگواری]] از [[حق]] خویش بگذرد به طوری که مصداق [[ستم‌پذیری]] نباشد، برخلاف [[عدالت]] نیست، وگرنه خود موجب [[نقض]] [[عدالت]] می‌شود. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در نامه‌ای که به سران [[سپاه]] خویش نوشته، پس از آنکه [[حقوق]] متقابل خود و ایشان را یادآور شده، می‌فرماید: {{متن حدیث|فَخُذُوا هَذَا مِنْ أُمَرَائِكُمْ وَ أَعْطُوهُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ مَا يُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ أَمْرَكُمْ}}<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، نامه ۵۰، ج۳، ص۸۰.</ref> [[حقوق]] خویش را از [[امیران]] و [[فرمانروایان]] خود بگیرید و آن حقی را که (ایشان بر شما دارند همان که) [[خدا]] با آن کارتان را به [[صلاح]] می‌آورد به ایشان بدهید<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۶۲-۶۹.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
خط ۳۳: خط ۴۹:
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100627.jpg|22px]] [[بهرام دلیر|دلیر، بهرام]]، [[ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی (مقاله)|مقاله «ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1100627.jpg|22px]] [[بهرام دلیر|دلیر، بهرام]]، [[ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی (مقاله)|مقاله «ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۸: خط ۵۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{ارزش‌های اجتماعی}}
[[رده:حق]]
[[رده:حق]]
۲۴٬۴۶۴

ویرایش