پرش به محتوا

جهاد تبیین در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱٬۷۸۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:


امروزه در فضای [[جنگ]] [[شناختی]] با بهره‌گیری از [[سنت]] و [[سیره معصومان]]{{ع}} و [[آموزه‌های وحیانی]] [[کتاب الله]] می‌بایست گام در جهاد تبیین گذاشت و [[حق و باطل]] را از هم جدا ساخت؛ زیرا «تبیین» از واژه «بان» به معنای [[آشکار کردن]] است. جهاد تبیین در جنگ شناختی باید به گونه‌ای انجام شود که جایی برای [[شک]] باقی نماند و [[متشابهات]]، جای خود را به [[محکمات]] بدهد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جایگاه جهاد تبیین در جنگ شناختی (مقاله)|جایگاه جهاد تبیین در جنگ شناختی]]</ref>
امروزه در فضای [[جنگ]] [[شناختی]] با بهره‌گیری از [[سنت]] و [[سیره معصومان]]{{ع}} و [[آموزه‌های وحیانی]] [[کتاب الله]] می‌بایست گام در جهاد تبیین گذاشت و [[حق و باطل]] را از هم جدا ساخت؛ زیرا «تبیین» از واژه «بان» به معنای [[آشکار کردن]] است. جهاد تبیین در جنگ شناختی باید به گونه‌ای انجام شود که جایی برای [[شک]] باقی نماند و [[متشابهات]]، جای خود را به [[محکمات]] بدهد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[جایگاه جهاد تبیین در جنگ شناختی (مقاله)|جایگاه جهاد تبیین در جنگ شناختی]]</ref>
==شیطنت‌بازی با [[افکار عمومی]] ==
یکی از شیطنت‌های [[شیاطین]] جنی و انسی، [[بازی]] با افکار عمومی به اشکال گوناگون است. این بازی [[شیطانی]] در قالب [[افکار]] سازی، دستکاری افکار عمومی، موج سواری بر افکار و [[احساسات]] عمومی، تهییج افکار عمومی و مانند آنها است.
گزارش‌های [[قرآنی]]، مجموعه متنوع از شیطنت‌های شیاطین جنی و انسی را بیان می‌‌کند که همگی با بهره‌گیری از [[سطحی نگری]] توده‌های [[مردم]] بلکه حتی [[خواص]] [[بی‌بصیرت]]، در پی اهداف [[پلید]] شیطانی بود.
از آن جایی که افکار عمومی نقش اساسی در [[سرنوشت]] [[ملت]] وامت‌ها دارد، نویسنده با مراجعه به [[آموزه‌های وحیانی قرآن]] بر آن است تا برخی از این شیوه‌ها و روش‌های شیطانی را تبیین کرده و [[هوشیاری]] و [[بیداری]] [[مؤمنان]] را نسبت به [[مکر]] و [[کید]] شیطانی برانگیزاند. با هم این مطلب را از نظر می‌‌گذرانیم.
==[[جایگاه مردم]] و افکار عمومی در [[اقتدار]]==
از نظر [[قرآن]]، [[توده]] مردم، عامل حرکت و [[قیام]] هستند. هر کسی زمام امور توده مردم را داشته باشد، بر امور مسلط و [[حاکم]] است؛ زیرا توده مردم، فاقد [[تعقل]] و [[تفقه]] بوده و تنها به [[ظواهر]] و [[خواسته‌ها]] و [[هواهای نفسانی]] [[تمایل]] و [[گرایش]] دارد. از همین روست که توده‌های مردم، خواسته و ناخواسته مردمانی مقلد و تابع و [[مطیع]] هستند.
توضیح این که از نظر قرآن، [[انسان‌ها]] به دو دسته اصلی تقسیم می‌‌شوند؛ کسانی که [[اهل تعقل]] و تفقه و [[تذکر]] و [[تدبر]] و [[بصیرت]] هستند؛ و کسانی که فاقد این امور هستند. از نظر قرآن، گروه نخست بر اساس نفس و [[فطرت سالم]] خویش بر [[اعتدال]] وتسویه هستند و نسبت به [[حق و باطل]] [[شناخت]] کاملی داشته و گرایش‌های آنان به سوی [[حق]] و [[گریز]] از [[باطل]] است؛ زیرا نرم افزار [[فطری]] [[الهی]] با همه امکانات کامل و تمام در [[نفس انسانی]] قرار داده شده است<ref>{{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref> و هر کسی از آن بهره گیرد به [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] می‌‌رسد و هر کسی آن را [[دفن]] و [[دسیسه]] کند، گرفتار [[خیبه]] و [[نومیدی]] می‌‌شود.<ref>{{متن قرآن| وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا}}«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰.</ref>
از نظر [[قرآن]]، کسانی که به [[فجور]] گرفتار می‌‌شوند و اصول [[فطری]] [[اخلاقی]] و [[عهد الهی]] را کنار می‌‌گذارند، [[نور]] نفس خویش را دفن و دسیسه کرده به طوری که دیگر [[قدرت]] [[شناخت]] و [[گرایش]] به [[حق]] را از دست می‌‌دهند. <ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}} «و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹ و  {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref> این گونه است که قدرت [[تعقل]] و [[تفقه]] از دست می‌‌رود و شخص گرفتار [[سفاهت]] می‌‌شود. از همین روست که [[اسلام فطری]] و [[تشریعی]] را نمی‌پذیرد و به [[خدا]] و [[صراط مستقیم]] [[ایمان]] نمی‌آورد.<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}«و چه کس جز آنکه سبک مغز است  از آیین ابراهیم روی می‌گرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیده‌ایم و بی‌گمان او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره بقره، آیه ۱۳۰.</ref>
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، [[اکثریت]] [[مردم]] یا همان ناس به سبب عدم تعقل و تفقه و گرفتار بودن به [[هواهای نفسانی]] ظاهری و گرایش به زینت‌ها و [[ظواهر]] مادی [[دنیا]] از [[مال]] و [[ثروت]] و زر و سیم <ref>{{متن قرآن|زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}«دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی ، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.</ref> مردمانی هستند که دنبال کسانی می‌‌روند که آنان را موفق و [[سعادتمند]] می‌‌دانند. از آن جایی که ثروت و قدرت و زینت‌های [[زندگی دنیوی]]، ظاهر [[سعادت]] را به نمایش می‌‌گذارد، توده‌های مردم دنبال [[ثروتمندان]] و [[قدرتمندان]] و [[ستارگان]] [[آسمان]] [[دنیوی]] می‌‌روند.
به سخن دیگر، [[انسان]] یا متعقل و متفقه است، یا نیست. کسی که متعقل و متفقه نیست، به جای تعقل و تفقه، [[استماع]] می‌‌کند و [[تقلید]]. پس [[اکثریت]] مردم [[اهل]] تقلید و استماع هستند و [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] خویش را از دیگران دارند و تابع و [[مطیع]] آنان می‌‌شوند.
از نظر قرآن، اگر [[توده]] مردم به عنوان مستمع و مقلد، دنبال [[نخبگان]] [[حقیقی]] از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] باشند، پس از عبور از [[فتنه‌ها]] و [[ابتلائات]] [[الهی]] و [[موفقیت]] در آنها، در دنیا و [[آخرت]] به سعادت می‌‌رسند و از [[دوزخ]] می‌‌رهند<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}«و می‌گویند: اگر ما سخن نیوش یا خردورز می‌بودیم در زمره دوزخیان نبودیم» سوره ملک، آیه ۱۰. و {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}} «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷.</ref>؛ اما اگر دنبال نخبگان غیر حقیقی از ثروتمندان و قدرتمندان باشند، هر چند که مورد [[ابتلاء]] و [[فتنه]] قرار می‌‌گیرند، ولی چون مدعی [[ایمان]] نیستند، کم‌تر دچار این امور می‌‌شوند. این گونه است که آنان [[سعادت دنیا]] را به دست می‌‌آورند، ولی از [[آخرت]] باز می‌‌مانند.<ref>{{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}«و می‌گویند: اگر ما سخن نیوش یا خردورز می‌بودیم در زمره دوزخیان نبودیم» سوره ملک، آیه ۱۰؛ {{متن قرآن| أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ وَلَوْلا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِؤُونَ  وَزُخْرُفًا وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ }}«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است. و اگر نه این بود که مردم (در تمایل به کفر) امّتی واحد می‌شدند بی‌گمان برای خانه‌های کسانی که به (خداوند) بخشنده کفر می‌ورزند بام‌هایی سیمین و نردبان‌هایی که از آنها فرا روند قرار می‌دادیم. و برای خانه‌هایشان درهایی می‌ساختیم و تخت‌هایی می‌نهادیم که بر آن پشت دهند. و زیورهایی و همه اینها چیزی جز برخورداری زندگانی این جهان نیست و جهان واپسین نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است.» سوره زخرف، آیه ۳۲-۳۵.</ref>
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، [[تقلید]] [[توده]] [[مردم]] و ناس از [[نخبگان]] و [[اولیای الهی]]، هر چند که در قالب [[استماع]] و [[تقلید]] است، در فرآیندی آنان را قرار می‌‌دهد که با [[آزمون‌های الهی]] به [[رشد عقلی]] رسیده و از [[سفاهت]] خارج می‌‌شوند و این گونه به عنوان راشدون به [[سعادت]] می‌‌رسند <ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}«جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>؛ اما توده‌های مردمی که از نخبگان [[قدرت]] و [[ثروت]] و [[ستارگان]] [[آسمان]] [[مادیت]] [[پیروی]] می‌‌کنند، به [[سقوط]] از [[انسان]] رسیده و [[هویت]] [[انسانی]] آنان تبدیل به هویتی دیگر می‌‌شود که از آن به {{متن قرآن|كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ}}<ref>«[[چارپایان]] یا [[پست‌تر]] از آن، یاد می‌‌شود» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>
از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، نخبگان [[حق و باطل]] هر دو دنبال توده‌های مردم هستند؛ زیرا نخبگان[[باطل]] برای بهره‌گیری از آنان به عنوان [[لشکر]] [[شیطان]] نیازمند به آنها هستند یا برای [[استثمار]] و بهره کشی. از این روست که برای [[اقتدار]] خویش دست به تخدیر توده مردم می‌‌زنند و [[افکار]] آنان را همراه با خویش می‌‌کنند؛ به ویژه که توده مردم ظاهرگرا و سعادت در [[امور دنیوی]] و مادی می‌‌بینند. پس وقتی [[ثروتمندان]] و [[قدرتمندان]] [[سخن]] می‌‌گویند به استقبال آنان می‌‌روند و خواهان آن می‌‌شوند و [[همراهی]] می‌‌کنند و این گونه اقتدار [[مستکبران]] را این [[مستضعفان فکری]] و [[رفتاری]] تقویت می‌‌کنند؛ هر چند که در [[قیامت]] از آنان [[تبری]] می‌‌جویند که دیگر دیر شده است.<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُم بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الأَغْلالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ }}«و کافران گفتند: هرگز به این قرآن و به آنچه پیش از آن بود، ایمان نخواهیم آورد و کاش هنگامی که ستمگران را نزد پروردگارشان باز می‌دارند می‌دیدی که با یکدیگر گفت و گو می‌کنند؛ ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: اگر شما نبودید بی‌گمان ما مؤمن می‌بودیم. گردنکشان به ناتوان شمرده‌شدگان می‌گویند: آیا ما شما را از رهنمود پس از آنکه نزد شما آمد باز داشتیم؟ (هرگز) بلکه شما خود گناهکار بودید. ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: بلکه نیرنگ شب و روز شما بود که به ما فرمان می‌دادید به خدا کفر بورزیم و برای او شریک قرار دهیم؛ و چون عذاب را بنگرند پشیمانی را آشکار می‌دارند؛ و ما غل‌ها را بر گردن کافران می‌نهیم، آیا کیفری جز آنچه می‌کردند خواهند دید؟» سوره سبأ، آیه ۳۱-۳۳.</ref>
البته نخبگان [[حقیقی]] نیز دنبال توده‌های مردم هستند تا آنان را همراه خویش ساخته و علیه ثروتمندان و قدرتمندانی که [[قسط]] خور هستند [[بسیج]] می‌‌کنند.<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> اگر توده‌های مردم به نخبگان حقیقی از اولیای الهی باشند، بی‌گمان اقتدار آنان موجب می‌‌شود تا جهانی پر از [[صلح]] و [[عدالت]] قسطی ایجاد شود و [[دنیا]] و [[آخرت]] [[مردم]] تضمین شود.<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>
==[[سوء]] استفاده [[شیاطین]] از فقدان [[تعقل]] و [[تفقه]] در [[توده]] مردم==
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، هر چند که [[اکثریت]] مردم به سبب عدم [[توانایی]] [[درک]] و [[فهم]] عمیق مسایل و نیز [[غلبه]] [[هواهای نفسانی]] از نظر [[شناختی]] و گرایشی چنان که بایسته و [[شایسته]] است در مسیر [[عبودیت]] و [[صراط مستقیم الهی]] گام بر نمی‌دارند که آنان را به [[خلافت الهی]] برساند که برایشان [[جعل]] شده است؛ اما نمی‌توان توده مردم و ناس را به این سبب نادیده گرفت و کنار گذاشت، بلکه [[نخبگان]] از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] می‌‌بایست به عنوان [[رهبران الهی]]، تمام سعی و تلاش خویش را مبذول کنند تا توده‌های مردم در [[مسیر حق]] هر چند به [[تقلید]] [[خوبان]] و [[نیکان]] در آیند و همگام و همراه با آنان شوند؛ زیرا توده‌های مردم به [[دلایل]] گوناگون از جمله فقدان «تعقل و تفقه» و غلبه هواهای نفسانی، دنبال تقلید هستند تا بتوانند [[سعادت]] را [[تجربه]] کنند.
از آن جایی که [[ظواهر]] [[زندگی دنیوی]]، غلبه ظاهری دارد و هر کسی را [[وسوسه]] می‌‌کند، توده فاقد تعقل و تفقه، [[ثروتمندان]] و [[قدرتمندان]] را انسان‌های [[سعادتمند]] و [[خوشبختی]] می‌‌یابند که می‌‌بایست از آنان تقلید کنند تا به سعادت برسند. از همین روست که توده مردم، ثروتمندان و قدرتمندان را به عنوان [[ستارگان]] چراغ راه [[زندگی]] خویش قرار می‌‌دهند و به تقلید از [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] آنان می‌‌پردازند. توده مردم با نگاهی به زندگی این [[جماعت]]، [[آرزو]] می‌‌ کند که جزو ایشان و بهره مند از سعادت و خوشبختی آنان باشند. پس آنان را [[سرمشق]] [[نیک]] و [[حسنه]] خویش قرار می‌‌دهند و به [[اطاعت]] و [[اتباع]] از آنان در فلسفه و سبک زندگی می‌‌پردازند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ  وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ  فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ }}«بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن‌های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد. و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد. (قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند، آیا نمی‌دانست که خداوند پیش از او از نسل‌ها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مال‌اندوزتر بوده‌اند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمی‌پرسند. آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را می‌خواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است می‌داشتیم، بی‌گمان او را بهره‌ای سترگ است.و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند. پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش می‌ستانند. و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند پگاهان می‌گفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ می‌دارد و (یا) تنگ می‌گرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو می‌برد، آوخ! گویی کافران رستگار نمی‌گردند!» سوره قصص، آیه ۷۶-۸۲.</ref>
پس اگر توده مردم به حال خویش رها شوند، به سبب فقدان تعقل و تفقه و ژرف اندیشی و نیز غلبه هواهای نفسانی و [[گرایش]] به زینت‌های [[حیات]] و [[زندگی دنیوی]]، به سوی [[تقلید]] از کسانی می‌‌روند که از [[قدرت]] و [[ثروت]] بهره مند بوده و از نظر [[اجتماعی]] ستارگانی در میان [[مردمان]] خویش هستند.
این در حالی است که از نظر [[قرآن]]، [[اکثریت]] این [[نخبگان]] و [[ستارگان]]، نخبگان [[حقیقی]] نیستند؛ زیرا آنان [[مفسدان]]، [[ظالمان]]، [[مستکبران]]، مترفان و دنیاپرستانی هستند که [[ارزش]] را در قدرت و ثروت و [[نفوذ]] اجتماعی می‌‌بییند و برای [[مادیات]] [[دنیوی]] تلاش می‌‌کنند و هیچ [[شناختی]] یا گرایشی به [[آخرت]] و [[ابدیت]] ندارند. بنابراین، برخلاف [[برنامه الهی]] که می‌‌بایست در چارچوب [[صراط مستقیم]] [[عبودیت]] و [[اسلام فطری]] و [[تشریعی]] به [[خلافت الهی]] برسند و ابدیت خویش را بسازند، دنبال زینت‌های دنیوی از [[مال]] و ثروت و [[زن]] و [[زر و زیور]] می‌‌روند و [[دنیا]] را بر آخرت ترجیح می‌‌دهند.<ref>{{متن قرآن|زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}«دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی ، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴؛ {{متن قرآن|بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا}}«بلکه، شما زندگی این جهان را برمی‌گزینید» سوره اعلی، آیه ۱۶.</ref>
[[خدا]] از این دسته نخبگان ظاهری به عنوان مترفانی یاد می‌‌کند که به سبب ثروت و قدرت [[گمان]] می‌‌کنند که اولا [[کرامت]] و [[ارزش انسانی]] در این امور است <ref>{{متن قرآن| فَأَمَّا الإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ كَلاَّ بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ }} «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت، و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت، نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمی‌دارید» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۷،  {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}} «و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴. {{متن قرآن|وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ}} «و گفتند: که ما دارایی و فرزند بیشتری داریم و ما را عذاب نخواهند کرد» سوره سبأ، آیه ۳۵.</ref>، و [[دعوت]] [[پیامبران]] به نسبت به مراعات [[اصول اخلاقی]] چون [[عدالت]]، [[صداقت]]، [[وفا]] و مانند آنها یا دعوت به آخرت [[دروغ]] است و اگر [[آخرتی]] هم باشد برای آنان خواهد بود.
البته از نظر قرآن، نخبه بودن این افراد در [[جامعه]] خویش به سبب و اعتبار [[علم]] و [[فهم]] [[حقایق]] نیست؛ بلکه بسیاری از آنان تابع [[رفتار]] پیشینان خویش هستند و به آنان [[اقتدا]] می‌‌کنند و آنان را [[اسوه]] و [[سرمشق]] و الگوی خویش قرار می‌‌دهند<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}«و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان  آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref> در حالی که اسوه‌های ایشان خود گرفتار رفتارهای ضد [[اخلاقی]] و هنجارشکنانه بودند و [[پیمان]] و [[عهد الهی]] را به دست [[فراموشی]] سپرده و به [[غفلت]] از [[حق]] و [[حقیقت]] گرفتار شده‌اند.<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}} «و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان  می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶. {{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ أَوَ آبَاؤُنَا الأَوَّلُونَ}} «چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند. و بر گناه بزرگ پای می‌فشردند. و می‌گفتند: آیا هنگامی که بمیریم و خاکی شویم و استخوان‌هایی، باز برانگیخته می‌شویم؟ و آیا نیاکانمان  (نیز)؟» سوره واقعه، آیه ۴۵-۴۸.</ref> از همین روست که خدا می‌‌فرماید که آنان مردمانی [[فاسق]] هستند که اصول اخلاقی – [[الهی]] را کنار گذاشته و به نابهنجاری دامن می‌‌زنند. همین‌ها به ظاهر برای [[مردمان]] آن [[جامعه]] [[سرمشق]] و [[اسوه]] هستند؛ اما اسوه و سرمشقی هستند که با گسترش [[فسق]] و دامن زدن به آن، [[اصول اخلاقی]] [[انسانی]] را تباه کرده و موجبات [[فروپاشی]] و اضمحلال [[تمدنی]] و قومی را فراهم می‌‌آورند و نابودی را برای خویش و [[قوم]] رقم می‌‌زنند.<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}} «و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان  می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>
این [[نخبگان]] در فسق و [[فجور]] و [[ستارگان]] در هنجارشکنی و [[قانون گریزی]] و رفتارهای ضد [[اخلاقی]] – انسانی، همه گونه [[مکر]] و [[نیرنگ]] را به کار می‌‌برند تا [[توده]] [[مردم]] را به [[استثمار]] و بهره کشی بگیرند و [[راه خدا]] را بندند و اصول اخلاقی – انسانی را پایمال و لگد [[مال]] کنند. در حالی که این مکر و نیرنگ ایشان که توده‌های مردم را نیز با خود همراه می‌‌کنند، نادانسته و غیر محسوس به خودشان باز می‌‌گردد و موجبات نابودی همگان می‌‌شود.<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}«و در هر شهری گناهکاران بزرگش را گماردیم تا به فرجام، در آن نیرنگ ورزند و آنان جز به خویش نیرنگی نمی‌ورزند اما درنمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۱۲۳.</ref> چنان که [[قارون]] و [[فرعون]] و [[هامان]] به عنوان {{متن قرآن|أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا}} این گونه عمل کنند و مکر و نیرنگ آنان علیه [[خدا]] و [[اولیای الهی]] به خودشان بازگشت و خودشان و مردمانشان نابود و تباه شدند؛ چراکه از نظر [[قرآن]]، این افراد با این [[افکار]] و [[رفتار]] هرگز [[رستگار]] نمی‌شوند و [[خوشبختی]] و [[سعادت]] مادی [[دنیوی]] آنان [[پایدار]] نمی‌ماند و آخرتش نیز تباه می‌‌شود؛ چراکه این نوع افکار و رفتار [[علو]] و [[فساد در زمین]] است و نه تنها [[دنیا]] از دست می‌‌رود، بلکه [[شقاوت]] [[ابدی]] برای آنان خواهد بود.<ref>{{متن قرآن|وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ}}«و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند پگاهان می‌گفتند: آوخ!  گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ می‌دارد و (یا) تنگ می‌گرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو می‌برد، آوخ! گویی کافران رستگار نمی‌گردند!» سوره قصص، آیه ۸۲. {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}} «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳. {{متن قرآن|وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ فَكُلا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ }}«و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهان‌ها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردن‌کشی پیشه کردند و پیشرو نبودند. پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم می‌کردند. داستان کسانی که به جای خداوند سرورانی (به پرستش) گزیدند مانند آن عنکبوت «۲» است که خانه‌ای بنا کرد و اگر می‌دانستند بی‌گمان سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است.» سوره عنکبوت، آیه ۳۹- ۴۱.</ref>
از نظر قرآن گاه نخبگان مدعی آن هستند که آنان از نخبگان [[حقیقی]] و اولیای الهی هستند. این افراد نیز با [[سوء]] استفاده از توده‌های مردم آنان را به [[تقلید]] از [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] خویش می‌‌کشانند و با سوء استفاده از اقتداری که با [[افکار عمومی]] و [[همراهی]] آنان به دست آورده‌اند، نخبگان حقیقی و [[اولیای الهی]] را کنار می‌‌گذارند؛ چنان که [[سامری]] این گونه [[حضرت هارون]]{{ع}} را از [[خلافت]] [[موسی]]{{ع}} کنار گذاشت و گوساله پرستی را به جای [[خداپرستی]] به عنوان [[دین]] موسی{{ع}} معرفی کرد. [[قرآن]] بیان می‌‌کند که سامری با بهره‌گیری از عدم [[تفقه]] و [[تعقل]] [[توده]] [[مردم]] و [[سوء]] استفاده از توده مردم، حضرت هارون{{ع}} را در نقطه [[ضعف]] قرار داد تا جایی پیش رفت که نزدیک بود که آن حضرت{{ع}} را بکشد.<ref>{{متن قرآن| وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَلاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَالِمِينَ وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ }}«و قوم موسی در نبود او، از زیورهای (زراندود) خود گوساله‌ای ساختند، پیکری که بانگی داشت، آیا ندیدند که با آنان سخن نمی‌گوید و راهی به آنان نمی‌نماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند و ستمکار بودند. و چون به پشیمانی افتادند و دریافتند که به راستی گمراه شده‌اند گفتند اگر خداوند بر ما بخشایش نیاورد و ما را نیامرزد بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود. و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود می‌کشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!» سوره اعراف، آیه ۱۴۸-۱۵۰.</ref>
باید توجه داشت که از نظر قرآن، [[عقل]] و تعقل [[حقیقی]] آن است که [[حقایق]] را بشناسد و [[گرایش]] به آن یابد به طوری که دین و دنیایش را [[آبادان]] سازد؛ بنابراین، آن عقلانیتی که با [[کید]] و [[مکر]] آمیخته و دنبال جمع [[ثروت]] و [[قدرت]] و نام و نشان و اعتبار و [[نفوذ]] [[اجتماعی]] است، نمی‌تواند [[عقلانیت]] حقیقی باشد. این عقل دنیاگرایانه از نظر قرآن چیزی جز [[سفاهت]] نیست. از همین رو، نخبگانی چون بعلم باعورا و سامری یا [[قارون]] و [[هامان]] و [[فرعون]]، از نظر قرآن [[سفیه]] هستند که از [[اسلام]] و [[قوانین]] [[اخلاقی]] و [[عدالت محور]] و [[حق]] محور آن دور می‌‌شوند و به جای [[قیام]] به [[عدالت]] قسطی دنبال ظم و [[علو]] می‌‌روند.<ref>{{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت. و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند. با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند. به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت. و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید می‌گویند جز این نیست که ما مصلحیم. آگاه باشید! آنانند که  تبهکارند امّا در نمی‌یابند. و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید می‌گویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمی‌دانند. و هرگاه با کسانی که ایمان آورده‌اند دیدار کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و چون با شیطان‌های خود تنها شوند می‌گویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند می‌کنیم. خداوند است که آنها را به ریشخند می‌گیرد و آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۷-۱۵. {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}«و چه کس جز آنکه سبک مغز است  از آیین ابراهیم روی می‌گرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیده‌ایم و بی‌گمان او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره بقره، آیه ۱۳۰. {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}} «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>
از نظر قرآن، [[نخبگان]] از [[قدرتمندان]] و [[ثروتمندان]]، از هر گونه مکر و کیدی برای جدا کردن توده مردم از نخبگان حقیقی از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] بهره می‌‌گیرند. از این روست که افزون بر اتهاماتی چون [[سحر]] و [[جنون]]، پیامبران را سفیه می‌‌نامند که از تعقل بهره ای نبرده و سبک مغز و [[بی‌خرد]] هستند تا این گونه خود را [[عاقل]] و [[رهبران الهی]] را سفیه جلوه دهند<ref>{{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}«سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بی‌گمان ما تو را در نابخردی می‌بینیم و ما تو را از دروغگویان می‌دانیم» سوره اعراف، آیه ۶۶. {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}} «گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه ۶۷.</ref>؛ چراکه توده مردم دنبال کسی که سفیه باشد نمی‌رود و دنبال [[خردمندان]] و عاقلان می‌‌روند؛ زیرا اگر چه خود [[اهل تعقل]] نیستند؛ ولی عاقلان را [[دوست]] دارند و به آنان [[اعتماد]] می‌‌کنند. از آن جایی که مدعای [[پیامبران]] دیربازده است و به [[سادگی]] به دست نمی‌آید؛ چراکه حتی پس از ادعای [[اسلام]] و [[ایمان]] می‌‌بایست آزمون‌های سخت و [[ابتلائات]] و [[فتنه‌ها]] را از سر بگذرانند تا قبول شوند<ref>{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}} «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی می‌افتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دل‌های شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷ و {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند  که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه 14. </ref>؛ اما مدعای [[نخبگان]] مادی [[دنیوی]] ظاهر و در پیش روی [[مردم]] است؛ چراکه آنان می‌‌گویند ما [[عاقل]] هستیم و با [[عقل]] خویش به [[قدرت]] و [[ثروت]] رسیده ایم. [[توده]] مردم به همین ظاهر بسنده می‌‌کنند و ثروت و قدرت ایشان را [[نشانه]] [[عقلانیت]] آنان می‌‌دانند. پس به سادگی و آسانی از ادعای آنان [[پیروی]] می‌‌کنند و با [[قدرتمندان]] وثروتمندان [[جامعه]] همراه می‌‌شوند و اقتداری را برای آنان موجب می‌‌شوند.
از همین روست که [[خدا]] در [[قرآن]]، [[همدلی]] و [[همراهی]] و همگامی توده‌های مردم به عنوان [[مستضعفان]] را عامل اصلی [[اقتدار]] [[مستکبران]] دانسته است؛ چراکه اگر این مستضعفان نبودند، مستکبران نمی‌توانستند [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] خویش را گسترش دهند و گفتمان آنان به عنوان گفتمان [[حاکم]] بر جامعه قرار گیرد. پس اقتدار مستکبران در گرو و [[رهن]] تقلید‌گرایی مستضعفان از مستکبران است.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ  وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ  فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ }}«بی‌گمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنج‌ها چندان دادیم که (حمل) مخزن‌های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار می‌آمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد. و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد. (قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند، آیا نمی‌دانست که خداوند پیش از او از نسل‌ها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مال‌اندوزتر بوده‌اند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمی‌پرسند. آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را می‌خواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است می‌داشتیم، بی‌گمان او را بهره‌ای سترگ است.و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند. پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش می‌ستانند. و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند پگاهان می‌گفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ می‌دارد و (یا) تنگ می‌گرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو می‌برد، آوخ! گویی کافران رستگار نمی‌گردند!» سوره قصص، آیه ۷۶-۸۲.</ref>
خدا در قرآن گزارش می‌‌کند که قدرتمندان از جمله [[فرعون]] نیز به [[سوء]] استفاده از توده مردم پرداخته است. از نظر قرآن فرعون به عناوین گوناگون به دست کاری [[افکار عمومی]]، [[هدایت]] و همسو‌سازی و کسب اقتدار پرداخته بود. فرعون گاه می‌‌گفت که [[موسی]]{{ع}} ساحر است، و گاه دیگر او را [[مجنون]] معرفی می‌‌کند، و گاه دیگر می‌‌گوید که موسی می‌‌خواهد شما را از [[سرزمین]] خودتان بیرون کند. بی‌گمان این [[تبلیغ]] [[دروغ]] و [[اتهام]] زنی فرعون بسیار موثر بود؛ زیرا هر کسی [[وطن]] خویش را [[دوست]] دارد و از [[خانه]] و کاشانه خویش [[دفاع]] می‌‌کند و [[جان]] و [[مال]] خویش برای دفاع از آن می‌‌گذارد. پس این [[دروغ]] بسیار کارساز بود تا توده مردم را به همراهی و همدلی و همگامی با او بر انگیزد و علیه [[موسی]]{{ع}} قدرتش را تقویت کند تا جایی که موسی{{ع}} در تنگنا و موقعیت [[ضعف]] قرار گیرد.<ref>{{متن قرآن|يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}} «(که) می‌خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند پس چه دستور می‌دهید؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۰. {{متن قرآن|يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}} «بر آن است که شما را با جادوی خویش از سرزمینتان بیرون براند پس چه نظر می‌دهید؟» سوره شعراء، آیه ۳۵.</ref>
البته از نظر [[قرآن]]، [[کید]] و [[مکر]] [[مستکبران]] و [[کافران]] و [[شیاطین]] هر چند که می‌‌تواند [[کوه]] را جابه جا و زائل کند، ولی در برابر [[مکر الهی]] کارساز نیست و [[خدا]] مکر ایشان را به خودشان باز می‌‌گرداند. این گونه است که [[فرعون]] در دام مکر خویش افتاد و [[ساحران]] علیه او شدند، یا در مکری دیگر خود [[غرق]] شد و [[نجات]] نیافت.<ref>{{متن قرآن|وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ}}«و بی‌گمان نیرنگ خود را به کار بردند و نیرنگشان نزد خداوند (آشکار) است و نه آنست  نیرنگشان که بدان کوه‌ها از میان برود» سوره ابراهیم، آیه ۴۶. {{متن قرآن|فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ}} «و هیچ گمان مبر که خداوند به پیمان خود با پیامبرانش وفادار نیست؛ به راستی خداوند پیروزمندی دادستاننده  است» سوره ابراهیم، آیه ۴۷.  {{متن قرآن|وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}} «و آنچه در کف داری بیفکن تا آنچه برساخته‌اند فرو خورد که هر چه برساخته‌اند نیرنگ جادوگری است و جادوگر هر جا آید کامیاب نمی‌گردد. آنگاه جادوگران از سجده ناگزیر شدند؛ گفتند ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم. فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم بدو گرویده‌اید؟ بی‌گمان او سردسته شماست که به شما جادو آموخته است؛ به زودی دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست می‌برم و بر تنه‌های درخت خرما، بر دارتان می‌آویزم و بی‌گمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن سختگیرتر و پایدارتر است. گفتند هرگز تو را بر برهان‌هایی که فرا راهمان (پدید) آمده و بر آن کس که ما را آفریده است برنخواهیم گزید؛ هر چه از دستت بر می‌آید بکن! تو تنها در زندگی این جهان کاری می‌توانی کرد. ما به پروردگار خویش ایمان آورده‌ایم تا از گناهان ما و از جادویی که تو ما را بدان وادار کردی درگذرد و خداوند بهتر و پاینده‌تر است» سوره طه، آیه ۶۹ -۷۳.  {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى}} «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷. {{متن قرآن|فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ}} «فرعون با سپاهیانش در پی آنان افتاد و از دریا آنچه (بایست) آنها را فرا می‌پوشاند، فرا پوشاند» سوره طه، آیه ۷۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش