صبر در معارف و سیره سجادی: تفاوت میان نسخهها
←معنای لغوی
(←مقدمه) |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
===معنای لغوی=== | ===معنای لغوی=== | ||
{{اصلی|صبر در لغت}} | {{اصلی|صبر در لغت}} | ||
«صبر» در لغت به معنای [[خویشتنداری]] به همراه [[آرامش]] درونی و بیرونی در گرفتاریهاست. برخی از لغتشناسان، [[پایداری]] در انجام کارهای مهم یا خودداری از انجام کاری که باید از آن دوری کرد را نیز به این معنا افزودهاند<ref>التحقیق فی کلمات القرآن.</ref>. صبر نام گونهای گیاه دارویی بسیار تلخ نیز هست. | «صبر» در لغت به معنای [[خویشتنداری]] به همراه [[آرامش]] درونی و بیرونی در گرفتاریهاست. برخی از لغتشناسان، [[پایداری]] در انجام کارهای مهم یا خودداری از انجام کاری که باید از آن دوری کرد را نیز به این معنا افزودهاند<ref>التحقیق فی کلمات القرآن.</ref>. صبر نام گونهای گیاه دارویی بسیار تلخ نیز هست.<ref>[[احمد برادری|برادری، احمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «شکیبایی»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۰۱.</ref> | ||
==صبر فضیلت اخلاقی== | |||
شکیبایی و صبر از [[ارزشهای اخلاقی]] و از فضایلی است که در [[قرآن کریم]] به جایگاه والای آن و کسانی که [[اهل]] صبر و شکیبایی هستند تأکید شده است. [[خداوند]] [[صابران]] را بشاره داده<ref>{{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}} «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.</ref>. و به دفعات فرموده است که همراه صابران و [[یاور]] آنان خواهد بود<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}} «ای مؤمنان! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳؛ {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}} «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶؛ {{متن قرآن|الآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ}} «اکنون خداوند بر شما آسان گرفت و معلوم داشت که در شما ناتوانی هست؛ اگر از شما صد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز میگردند و اگر از شما هزار تن باشند بر دو هزار تن به اذن خداوند پیروز میشوند و خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۶۶.</ref> خداوند صابران و [[شکیبایان]] را [[دوست]] دارد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و خداوند شکیبایان را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.</ref>. | |||
تمام زندگی امام سجاد {{ع}} جلوه [[صبر]] بود. سجدهها و [[نمازها]] و دعاهای عاشقانه طولانی ایشان و [[حج]] گزاردنهای بسیار و کمکهای فراوان و مخفیانه آن بزرگوار به [[مستمندان]] تا جایی که اثر به دوش کشیدن کیسههای سنگین مواد غذایی بر بدن آن حضرت نقش بسته بود، همه نمونههایی از صبر ایشان در [[طاعت]] و [[عبادت]] [[پروردگار]] است. [[امام سجاد]] {{ع}} پسرعموی [ناتنی] فقیری داشت که نسبت به [[امام]] {{ع}} بدبین بود و به ایشان توهین میکرد اما آن حضرت سالها به طور ناشناس به او کمک میکرد و توهینهای او را تحمل میکرد و به روی خویش نمیآورد. زمانی که آن حضرت به [[شهادت]] رسید، کمکهایش به آن مرد [[قطع]] شد و تازه او فهمید که این امام سجاد {{ع}} بوده که وی را در تمام این سالها کمک میکرده است؛ پس به شدت پشیمان شد و بر [[مزار]] آن حضرت بسیار [[گریه و زاری]] کرد و عذرخواهی نمود<ref>بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۰۰.</ref>. [[هشام]] بن [[اسماعیل]] [[حاکم]] [[مدینه]] امام سجاد {{ع}} را بسیار [[اذیت]] میکرد. زمانی که [[خلیفه]] او را از کار برکنار کرد به حاکم جدید [[دستور]] داد هشام را در مقابل [[مردم]] نگاه دارد تا هرکس از وی آزاری دیده است از او [[انتقام]] بگیرد. هشام گفت: وای بر من! من از کسی جز [[علیبنالحسین]] (امام سجاد {{ع}}) نمیترسم زیرا به او بیش از همه [[ستم]] کردهام. اما امام {{ع}} وقتی به هشام رسید به همراهان خود فرمود: هیچ کس [[حق]] ندارد حتی یک کلمه به او توهین کند. آنگاه خودش به هشام [[سلام]] کرد و فرمود: «از سوی من و دوستدارانم خیالت راحت باشد؛ آسیبی نخواهی دید و اگر مشکل [[مالی]] هم داشتی بگو تا برطرف کنم. هشام از خجالت سر به زیر انداخت و گفت: [[خدا]] داناتر است که [[رسالت]] خود را کجا قرار دهد»<ref>دانشنامه امام سجاد {{ع}}.</ref>. | تمام زندگی امام سجاد {{ع}} جلوه [[صبر]] بود. سجدهها و [[نمازها]] و دعاهای عاشقانه طولانی ایشان و [[حج]] گزاردنهای بسیار و کمکهای فراوان و مخفیانه آن بزرگوار به [[مستمندان]] تا جایی که اثر به دوش کشیدن کیسههای سنگین مواد غذایی بر بدن آن حضرت نقش بسته بود، همه نمونههایی از صبر ایشان در [[طاعت]] و [[عبادت]] [[پروردگار]] است. [[امام سجاد]] {{ع}} پسرعموی [ناتنی] فقیری داشت که نسبت به [[امام]] {{ع}} بدبین بود و به ایشان توهین میکرد اما آن حضرت سالها به طور ناشناس به او کمک میکرد و توهینهای او را تحمل میکرد و به روی خویش نمیآورد. زمانی که آن حضرت به [[شهادت]] رسید، کمکهایش به آن مرد [[قطع]] شد و تازه او فهمید که این امام سجاد {{ع}} بوده که وی را در تمام این سالها کمک میکرده است؛ پس به شدت پشیمان شد و بر [[مزار]] آن حضرت بسیار [[گریه و زاری]] کرد و عذرخواهی نمود<ref>بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۰۰.</ref>. [[هشام]] بن [[اسماعیل]] [[حاکم]] [[مدینه]] امام سجاد {{ع}} را بسیار [[اذیت]] میکرد. زمانی که [[خلیفه]] او را از کار برکنار کرد به حاکم جدید [[دستور]] داد هشام را در مقابل [[مردم]] نگاه دارد تا هرکس از وی آزاری دیده است از او [[انتقام]] بگیرد. هشام گفت: وای بر من! من از کسی جز [[علیبنالحسین]] (امام سجاد {{ع}}) نمیترسم زیرا به او بیش از همه [[ستم]] کردهام. اما امام {{ع}} وقتی به هشام رسید به همراهان خود فرمود: هیچ کس [[حق]] ندارد حتی یک کلمه به او توهین کند. آنگاه خودش به هشام [[سلام]] کرد و فرمود: «از سوی من و دوستدارانم خیالت راحت باشد؛ آسیبی نخواهی دید و اگر مشکل [[مالی]] هم داشتی بگو تا برطرف کنم. هشام از خجالت سر به زیر انداخت و گفت: [[خدا]] داناتر است که [[رسالت]] خود را کجا قرار دهد»<ref>دانشنامه امام سجاد {{ع}}.</ref>. |