پرش به محتوا

شکرگزاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[شکرگزاری در لغت]] - [[شکرگزاری در قرآن]] - [[شکرگزاری در حدیث]] - [[شکرگزاری در نهج البلاغه]] - [[شکرگزاری در اخلاق اسلامی]] - [[شکرگزاری در معارف دعا و زیارات]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره علوی]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره سجادی]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره امام جواد]] - [[شکرگزاری در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[شکرگزاری در حقوق اسلامی]] - [[شکرگزاری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[شکرگزاری در لغت]] - [[شکرگزاری در قرآن]] - [[شکرگزاری در حدیث]] - [[شکرگزاری در نهج البلاغه]] - [[شکرگزاری در اخلاق اسلامی]] - [[شکرگزاری در معارف دعا و زیارات]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره علوی]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره سجادی]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره امام جواد]] - [[شکرگزاری در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[شکرگزاری در حقوق اسلامی]] - [[شکرگزاری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


'''شکر''' عبارت است از [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمت‌دهنده. شکرگزاری به سه قسم [[قلبی]]، [[زبانی]] و [[عملی]] تقسیم می‌شود و تاکید فراوانی در آیات و روایات بر آن صورت گرفته است و عبارت: {{متن قرآن|لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} بیانگر آن است که سپاسگذاری از اهداف نهایی نعمت‌هایی است که [[خداوند]] به [[بندگان]] خود عطا فرموده است.
'''شکر''' عبارت است از [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمت‌دهنده. شکرگزاری به سه قسم [[قلبی]]، زبانی و عملی تقسیم می‌شود و تاکید فراوانی در آیات و روایات بر آن صورت گرفته است و عبارت: {{متن قرآن|لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} بیانگر آن است که سپاسگذاری از اهداف نهایی نعمت‌هایی است که [[خداوند]] به [[بندگان]] خود عطا فرموده است.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۱۳: خط ۱۳:
[[شکر]] به‌معنای [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمت‌دهنده، از [[فضیلت‌های اخلاقی]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۹۶؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 505.</ref>.
[[شکر]] به‌معنای [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمت‌دهنده، از [[فضیلت‌های اخلاقی]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۹۶؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 505.</ref>.


«شکر» به معنای شناخت [[احسان]] و نشر آن<ref>فراهیدی، العین، ۵/۲۹۲؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۲/۱۳۱.</ref> یا یادآوری نعمت و اظهار آن<ref>راغب، مفردات، ۴۶۱.</ref> است. برخی نیز آن را [[ستایش]] [[احسان‌کننده]] دانسته‌اند<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۷۰۲.</ref> و ضد آن [[کفران]] است که به معنای [[فراموشی]] نعمت و پوشاندن آن است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۵/۱۴۴.</ref>. شکر در اصطلاح [[اخلاقی]]، به معنای شناخت نعمت [[پروردگار]]، شاد بودن به آن و عمل به مقتضای آن است<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۹۰.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانی‌پور|رضوانی‌پور، مهدی]]، [[شکر - رضوانی‌پور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref>
«شکر» به معنای شناخت [[احسان]] و نشر آن<ref>فراهیدی، العین، ۵/۲۹۲؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۲/۱۳۱.</ref> یا یادآوری نعمت و اظهار آن<ref>راغب، مفردات، ۴۶۱.</ref> است. برخی نیز آن را [[ستایش]] [[احسان‌کننده]] دانسته‌اند<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۷۰۲.</ref> و ضد آن کفران است که به معنای [[فراموشی]] نعمت و پوشاندن آن است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۵/۱۴۴.</ref>. شکر در اصطلاح [[اخلاقی]]، به معنای شناخت نعمت [[پروردگار]]، شاد بودن به آن و عمل به مقتضای آن است<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۹۰.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانی‌پور|رضوانی‌پور، مهدی]]، [[شکر - رضوانی‌پور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref>


== پیشینه ==
== پیشینه ==
[[انسان]] از روی [[فطرت الهی]] خواهان [[ستایش]] انعام‌کننده و [[تعظیم]] اوست. در [[ادیان الهی]] خداوند سزاوار همه حمدها دانسته شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۸، ۳.</ref> و به [[شکرگزاری از خداوند]] سفارش شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۰۷، ۱–۴۳، لاویان، ب۲۲، ۲۹، لوقا، ب۲، ۳۸ و ب۱۸، ۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز شکر از صفات پسندیده‌ای شمرده شده است که خداوند خود را به آن ستوده‌ است<ref>سوره تغابن، آیه ۱۷.</ref>.
[[انسان]] از روی [[فطرت الهی]] خواهان [[ستایش]] انعام‌کننده و [[تعظیم]] اوست. در [[ادیان الهی]] خداوند سزاوار همه حمدها دانسته شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۸، ۳.</ref> و به [[شکرگزاری از خداوند]] سفارش شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۰۷، ۱–۴۳، لاویان، ب۲۲، ۲۹، لوقا، ب۲، ۳۸ و ب۱۸، ۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز شکر از صفات پسندیده‌ای شمرده شده است که خداوند خود را به آن ستوده‌ است<ref>سوره تغابن، آیه ۱۷.</ref>.


برخی از علمای اخلاق، شکر را [[افضل]] مراتب منازل [[اهل]] [[سعادت]]، عمده توشه سالکان عالم [[نور]] و بهجت، سبب فزونی نعمت و [[دفع بلا]] شمرده‌اند<ref>غزالی، إحیاء علوم الدین، ۱۲/۶۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۹۲.</ref>.
برخی از علمای اخلاق، شکر را [[افضل]] مراتب منازل [[اهل]] [[سعادت]]، عمده توشه سالکان عالم [[نور]] و بهجت، سبب فزونی نعمت و دفع بلا شمرده‌اند<ref>غزالی، إحیاء علوم الدین، ۱۲/۶۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۹۲.</ref>.


در میان آثار [[عرفانی]]، کتاب [[قوت القلوب]] ازجمله قدیمی‌ترین آثاری است که به تبیین شکر و وصف حالات شاکران پرداخته است<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۳۵۹.</ref>. همچنین رساله [[قشیریه]]<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۱.</ref>، [[منازل السائرین]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۲.</ref> و [[اوصاف الاشراف]]<ref>خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱.</ref> باب مستقلی به بحث شکر اختصاص داده، آن را از [[مقامات]] سالکان شمرده‌اند و به بیان مراتب و درجات آن پرداخته‌اند. علمای اخلاق نیز به اهمیت شکر توجه داشته، آن را بررسی کرده‌اند. در میان آثار [[اخلاقی]]، [[الذریعة الی مکارم الشریعه]]<ref>راغب اصفهانی، الذریعة، ۲۷۹.</ref> [[راغب اصفهانی]]، [[احیاء علوم الدین]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۶۵.</ref> و [[کیمیای سعادت]]<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۴۳.</ref> [[ابوحامد غزالی]] از نخستین کتاب‌های اخلاقی است که بابی به این موضوع اختصاص داده‌اند. پس از آنان نیز علمای اخلاق به تبیین و تکمیل آن پرداخته‌اند<ref>خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۰.</ref>. [[متکلمان]] نیز در بحث [[معرفت]] [[حق‌تعالی]] از شکر بحث کرده‌اند و شکر نعمت‌دهنده را به [[حکم عقل]] [[واجب]] می‌دانند و آن را بدون معرفت حق‌تعالی ممکن نمی‌دانند، از این جهت [[وجوب]] شکر نعمت‌دهنده مستلزم معرفت به اوست<ref>شهید اول، اربع رسائل کلامیه، ۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱/۲۷۰.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانی‌پور|رضوانی‌پور، مهدی]]، [[شکر - رضوانی‌پور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref>
در میان آثار [[عرفانی]]، کتاب [[قوت القلوب]] ازجمله قدیمی‌ترین آثاری است که به تبیین شکر و وصف حالات شاکران پرداخته است<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۳۵۹.</ref>. همچنین رساله [[قشیریه]]<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۱.</ref>، [[منازل السائرین]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۲.</ref> و [[اوصاف الاشراف]]<ref>خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱.</ref> باب مستقلی به بحث شکر اختصاص داده، آن را از [[مقامات]] سالکان شمرده‌اند و به بیان مراتب و درجات آن پرداخته‌اند. علمای اخلاق نیز به اهمیت شکر توجه داشته، آن را بررسی کرده‌اند. در میان آثار [[اخلاقی]]، [[الذریعة الی مکارم الشریعه]]<ref>راغب اصفهانی، الذریعة، ۲۷۹.</ref> [[راغب اصفهانی]]، [[احیاء علوم الدین]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۶۵.</ref> و [[کیمیای سعادت]]<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۴۳.</ref> [[ابوحامد غزالی]] از نخستین کتاب‌های اخلاقی است که بابی به این موضوع اختصاص داده‌اند. پس از آنان نیز علمای اخلاق به تبیین و تکمیل آن پرداخته‌اند<ref>خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۰.</ref>. [[متکلمان]] نیز در بحث [[معرفت]] [[حق‌تعالی]] از شکر بحث کرده‌اند و شکر نعمت‌دهنده را به [[حکم عقل]] [[واجب]] می‌دانند و آن را بدون معرفت حق‌تعالی ممکن نمی‌دانند، از این جهت [[وجوب]] شکر نعمت‌دهنده مستلزم معرفت به اوست<ref>شهید اول، اربع رسائل کلامیه، ۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱/۲۷۰.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانی‌پور|رضوانی‌پور، مهدی]]، [[شکر - رضوانی‌پور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref>
خط ۳۸: خط ۳۸:
== شکر الهی ==
== شکر الهی ==
{{اصلی|شکر الهی}}
{{اصلی|شکر الهی}}
تفکر [[انسان‌ها]] درباره خود او را به این نتیجه خواهد رساند که تمام [[نعمت‌ها]] و کمالات او از سوی [[خداوند]] است و او [[منعم]] [[حقیقی]] است و همه [[نعمت‌ها]] را بدون هیچ استحقاقی به آفریده‌هایش داده است. [[پذیرش]] [[قلبی]] این [[حقیقت]] اولین و مهمترین [[درجه]] [[شکر منعم]] است که [[عقل]] به خوبی آن را [[درک]] می‌کند، [[عقل]] پس از آن به [[لزوم]] تشکر و [[قدردانی]] از چنین منعمی [[حکم]] می‌کند؛ لذا [[لزوم]] [[شکر منعم]]، یک [[حکم عقلی]] است؛ حتی اگر [[خداوند]] به آن [[فرمان]] ندهد<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۴.</ref>.
تفکر [[انسان‌ها]] درباره خود او را به این نتیجه خواهد رساند که تمام [[نعمت‌ها]] و کمالات او از سوی [[خداوند]] است و او [[منعم]] [[حقیقی]] است و همه [[نعمت‌ها]] را بدون هیچ استحقاقی به آفریده‌هایش داده است. پذیرش [[قلبی]] این [[حقیقت]] اولین و مهمترین [[درجه]] [[شکر منعم]] است که [[عقل]] به خوبی آن را [[درک]] می‌کند، [[عقل]] پس از آن به [[لزوم]] تشکر و [[قدردانی]] از چنین منعمی [[حکم]] می‌کند؛ لذا [[لزوم]] [[شکر منعم]]، یک [[حکم عقلی]] است؛ حتی اگر [[خداوند]] به آن [[فرمان]] ندهد<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۴.</ref>.


== [[شکرگزاری از مردم]] ==
== [[شکرگزاری از مردم]] ==


== اقسام شکر ==
== اقسام شکر ==
علمای اخلاق، اقسام و مراتبی برای شکر بیان کرده‌اند که آن، [[شکر]] به زبان، شکر به جوارح و شکر به قلب است<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۲۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۵.</ref>. شکر زبانی را شکر به [[حمد]] و ثنا، شکر به جوارح را کاربری [[نعمت‌ها]] در راه [[اطاعت خداوند]] و پرهیز از کاربری آنها در [[معاصی]] و شکر قلبی را قصد خیر و پنهان‌ کردن آن از همه [[مردم]] دانسته‌اند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۸.</ref>. بعضی نیز شکر زبانی را اعتراف به نعمت و شکر بدنی را مشغول‌ شدن به [[فرمان]] نعمت‌دهنده و [[خدمت]] به او و شکر [[دل]] را دوام [[شهود]] نعمت‌دهنده و نگه‌ داشتن [[حرمت]] او شمرده‌اند<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۲.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانی‌پور|رضوانی‌پور، مهدی]]، [[شکر - رضوانی‌پور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref>
علمای اخلاق، اقسام و مراتبی برای شکر بیان کرده‌اند که آن، [[شکر]] به زبان، شکر به جوارح و شکر به قلب است<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۲۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۵.</ref>. شکر زبانی را شکر به [[حمد]] و ثنا، شکر به جوارح را کاربری [[نعمت‌ها]] در راه [[اطاعت خداوند]] و پرهیز از کاربری آنها در [[معاصی]] و شکر قلبی را قصد خیر و پنهان‌ کردن آن از همه [[مردم]] دانسته‌اند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۸.</ref>. بعضی نیز شکر زبانی را اعتراف به نعمت و شکر بدنی را مشغول‌ شدن به [[فرمان]] نعمت‌دهنده و خدمت به او و شکر [[دل]] را دوام [[شهود]] نعمت‌دهنده و نگه‌ داشتن [[حرمت]] او شمرده‌اند<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۲.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانی‌پور|رضوانی‌پور، مهدی]]، [[شکر - رضوانی‌پور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref>


== آثار شکر ==
== آثار شکر ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش