پرش به محتوا

دلایل روایی عدم سهوالنبی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ اکتبر ۲۰۲۳
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان]]''' در ''«[[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]»'' در این‌باره گفته‌‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان]]''' در ''«[[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]»'' در این‌باره گفته‌‌ است:


یکی از ادله طرفداران سهوالنبی [[آیات]] و روایاتی است که در آنها برای [[پیامبران]] کلمه [[سهو]] و [[نسیان]] به کار رفته است، برای نمونه: {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ}}<ref>«و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵.</ref> و {{متن قرآن|اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ}}<ref>«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا}}<ref>«و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱.</ref> و {{متن قرآن|قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ}}<ref>«(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳.</ref> و {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref> و {{متن قرآن|سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى}}<ref>«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمی‌بری * مگر آنچه را خدا خواهد» سوره اعلی، آیه ۶-۷.</ref>
«یکی از ادله طرفداران سهوالنبی [[آیات]] و روایاتی است که در آنها برای [[پیامبران]] کلمه [[سهو]] و [[نسیان]] به کار رفته است، برای نمونه: {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ}}<ref>«و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵.</ref> و {{متن قرآن|اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ}}<ref>«مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن» سوره کهف، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا}}<ref>«و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱.</ref> و {{متن قرآن|قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ}}<ref>«(موسی) گفت: مرا برای آنچه از یاد بردم بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر!» سوره کهف، آیه ۷۳.</ref> و {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین» سوره انعام، آیه ۶۸.</ref> و {{متن قرآن|سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى}}<ref>«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمی‌بری * مگر آنچه را خدا خواهد» سوره اعلی، آیه ۶-۷.</ref>


برای نمونه [[ابوعلی جبایی]] می‌گوید: «این [[آیه]] دلیلی است بر رد قول [[امامیه]] که می‌گویند [[نسیان]] بر [[انبیاء]] جایز نیست و حال آنکه [[سهو]] مثل بی‌هوشی و [[خواب]] است که [[شیعه]] این دو را بر انبیاء جایز می‌داند»<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۶.</ref>.
برای نمونه [[ابوعلی جبایی]] می‌گوید: «این [[آیه]] دلیلی است بر رد قول [[امامیه]] که می‌گویند [[نسیان]] بر [[انبیاء]] جایز نیست و حال آنکه [[سهو]] مثل بی‌هوشی و [[خواب]] است که [[شیعه]] این دو را بر انبیاء جایز می‌داند»<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۳۱۶.</ref>.
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
'''بررسی [[روایات]] سهوالنبی''': درباره سهوالنبی [[دوازده]] [[روایت]] وجود دارد که برخی از ثقات و اجلاء و [[اصحاب اجماع]] آنها را روایت کرده‌اند، راویانی مانند [[سماعه بن مهران]]، [[ابن صدقه]]، [[سعید اعرج]]، [[جمیل بن دراج]]، [[ابوبصیر]]، [[زید شحام]]، [[ابوسعید قماط]]، [[ابوبکر حضرمی]]. از این دوازده روایت چهار روایت دارای [[سند صحیح]] و یکی دارای [[سند]] [[حسن]] و باقی اسناد غیر صحیحه می‌باشد؛ بیشتر آنها را [[مشایخ]] ثلاث در [[کتب اربعه]] نقل کرده‌اند و باقی آنها در کتاب [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} و [[محاسن برقی]] و [[فقه]] [[رضوی]] نقل شده است، در اینجا لازم است به متن کامل این روایات اشاره شود:
'''بررسی [[روایات]] سهوالنبی''': درباره سهوالنبی [[دوازده]] [[روایت]] وجود دارد که برخی از ثقات و اجلاء و [[اصحاب اجماع]] آنها را روایت کرده‌اند، راویانی مانند [[سماعه بن مهران]]، [[ابن صدقه]]، [[سعید اعرج]]، [[جمیل بن دراج]]، [[ابوبصیر]]، [[زید شحام]]، [[ابوسعید قماط]]، [[ابوبکر حضرمی]]. از این دوازده روایت چهار روایت دارای [[سند صحیح]] و یکی دارای [[سند]] [[حسن]] و باقی اسناد غیر صحیحه می‌باشد؛ بیشتر آنها را [[مشایخ]] ثلاث در [[کتب اربعه]] نقل کرده‌اند و باقی آنها در کتاب [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} و [[محاسن برقی]] و [[فقه]] [[رضوی]] نقل شده است، در اینجا لازم است به متن کامل این روایات اشاره شود:


[[عثمان بن سعید]] از سماعه بن مهران نقل کرده: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: همانا [[پیامبر]] [[نماز ظهر]] را برای [[مردم]] دو رکعت خواند، سپس سهو کرد و [[سلام]] داد. ذوالشمالین گفت: ای [[رسول خدا]] آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ پیامبر فرمود: چگونه؟ ذوالشمالین گفت: نماز را دو رکعت خواندید! [[پیامبر]] فرمود: آیا شما همچنین می‌گویید؟ [[مردم]] گفتند: بله.
[[عثمان بن سعید]] از سماعه بن مهران نقل کرده: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: همانا [[پیامبر]] [[نماز ظهر]] را برای [[مردم]] دو رکعت خواند، سپس سهو کرد و [[سلام]] داد. ذوالشمالین گفت: ای [[رسول خدا]] آیا درباره [[نماز]] چیزی نازل شده است؟ پیامبر فرمود: چگونه؟ ذوالشمالین گفت: نماز را دو رکعت خواندید! [[پیامبر]] فرمود: آیا شما همچنین می‌گویید؟ [[مردم]] گفتند: بله. پس پیامبر ایستادند و [[نماز]] را کامل کرده و دو [[سجده]] [[سهو]] به جا آوردند»<ref>کافی، ج۳، ص۳۵۵.</ref> و [[شیخ طوسی]] هم همین [[روایت]] را با دو [[سند]] زیر نقل کرده است:
 
پس پیامبر ایستادند و [[نماز]] را کامل کرده و دو [[سجده]] [[سهو]] به جا آوردند»<ref>کافی، ج۳، ص۳۵۵.</ref>.
 
و [[شیخ طوسی]] هم همین [[روایت]] را با دو [[سند]] زیر نقل کرده است:


[[احمد بن محمد]] از [[حسن بن علی بن فضال]] از ابی‌جمیله از زید شحام از ابی‌اسامه از [[امام صادق]] {{ع}}...<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. ۲) [[سعد بن عبدالله]] از [[احمد بن محمد]] از [[حسین]] از [[فضاله]] از [[سیف بن عمیره]] از [[ابوبکر]] حضرمی از امام صادق {{ع}}...<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۰: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} سَهَا فَسَلَّمَ‏ فِي‏ رَكْعَتَيْنِ‏ ثُمَ‏ ذَكَرَ حَدِيثَ‏ ذِي‏ الشِّمَالَيْنِ‏ فَقَالَ ثُمَّ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ‏}}.</ref>.
[[احمد بن محمد]] از [[حسن بن علی بن فضال]] از ابی‌جمیله از زید شحام از ابی‌اسامه از [[امام صادق]] {{ع}}...<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۵۲.</ref>. ۲) [[سعد بن عبدالله]] از [[احمد بن محمد]] از [[حسین]] از [[فضاله]] از [[سیف بن عمیره]] از [[ابوبکر]] حضرمی از امام صادق {{ع}}...<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۰: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} سَهَا فَسَلَّمَ‏ فِي‏ رَكْعَتَيْنِ‏ ثُمَ‏ ذَكَرَ حَدِيثَ‏ ذِي‏ الشِّمَالَيْنِ‏ فَقَالَ ثُمَّ قَامَ فَأَضَافَ إِلَيْهَا رَكْعَتَيْنِ‏}}.</ref>.
خط ۱۸۷: خط ۱۸۳:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی]]''' در ''«[[شیعه و سهوالنبی (مقاله)| مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]»'' در این‌باره گفته‌‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی]]''' در ''«[[شیعه و سهوالنبی (مقاله)| مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]»'' در این‌باره گفته‌‌ است:


در [[منابع روایی شیعه]]، روایات فراوانی وجود دارند که سهو و [[اشتباه]] را در عرصه تطبیق [[شریعت]] و امور شخصی، از [[نبی مکرم اسلام]] {{صل}} [[نفی]] می‌کنند.
«در منابع روایی شیعه، روایات فراوانی وجود دارند که سهو و [[اشتباه]] را در عرصه تطبیق [[شریعت]] و امور شخصی، از [[نبی مکرم اسلام]] {{صل}} [[نفی]] می‌کنند.


[[زراره]] نقل می‌کند:
[[زراره]] نقل می‌کند: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} هَلْ سَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}سَجْدَتَيِ السَّهْوِ قَطُّ فَقَالَ لَا وَ لَا يَسْجُدُهُمَا فَقِيهٌ‌}}<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۱.</ref>. از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: آیا هیچ‌گاه [[رسول خدا]] {{صل}} دو [[سجده]] سهو انجام داده است؟ [[حضرت]] فرمود: «هرگز، و [[فقیه]] [که مصداق اتم و اکمل آن [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است] هم این دو سجده را انجام نمی‌دهد».
{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} هَلْ سَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}سَجْدَتَيِ السَّهْوِ قَطُّ فَقَالَ لَا وَ لَا يَسْجُدُهُمَا فَقِيهٌ‌}}<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۱.</ref>.
از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: آیا هیچ‌گاه [[رسول خدا]] {{صل}} دو [[سجده]] سهو انجام داده است؟ [[حضرت]] فرمود: «هرگز، و [[فقیه]] [که مصداق اتم و اکمل آن [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} است] هم این دو سجده را انجام نمی‌دهد».


روزی رسول خدا {{صل}} [[وضو]] ساخت و بر نعلین خود مسح نمود. در این هنگام [[مغیره]] عرض کرد: «ای رسول خدا {{صل}} آیا فراموش کرده‌ای»؟ حضرت فرمود: «خیر! تو فراموش کرده‌ای؛ [[پروردگار]] من، این چنین به من دستور داده است»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷.</ref>.
روزی رسول خدا {{صل}} [[وضو]] ساخت و بر نعلین خود مسح نمود. در این هنگام [[مغیره]] عرض کرد: «ای رسول خدا {{صل}} آیا فراموش کرده‌ای»؟ حضرت فرمود: «خیر! تو فراموش کرده‌ای؛ [[پروردگار]] من، این چنین به من دستور داده است»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷.</ref>.
از این بیان به خوبی استفاده می‌شود که رسول خدا {{صل}} با [[خشم]] و [[غضب]]، [[فراموشی]] را از ساحت [[مقدس]] خود به شدت نفی و [[انکار]] نموده است؛ زیرا اگر نسیان بر رسول خدا {{صل}} جایز بود، درست نبود آن حضرت در پاسخ پرسش‌گر بگوید: تو فراموش کرده‌ای؛ یعنی فراموشی در خور [[شأن]] توست، نه من.
از این بیان به خوبی استفاده می‌شود که رسول خدا {{صل}} با [[خشم]] و [[غضب]]، [[فراموشی]] را از ساحت [[مقدس]] خود به شدت نفی و [[انکار]] نموده است؛ زیرا اگر نسیان بر رسول خدا {{صل}} جایز بود، درست نبود آن حضرت در پاسخ پرسش‌گر بگوید: تو فراموش کرده‌ای؛ یعنی فراموشی در خور [[شأن]] توست، نه من.


در بیان دیگر از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است که رسول خدا {{صل}} هنگام [[خواب]]، چشمانش می‌خوابید و قلبش بیدار بود، و می‌فرمود: «همانا [[قلب]] من [[منتظر]] [[وحی]] است»<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۹۲.</ref>.
در بیان دیگر از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است که رسول خدا {{صل}} هنگام [[خواب]]، چشمانش می‌خوابید و قلبش بیدار بود، و می‌فرمود: «همانا [[قلب]] من [[منتظر]] [[وحی]] است»<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۹۲.</ref>. امام در این بیان به [[صراحت]] می‌گوید: [[رسول مکرم اسلام]] {{صل}} حتی در حال خواب هم از [[فرمان خدا]] [[غافل]] نبوده است. پس چگونه می‌شود [[تصور]] کرد که در حال [[بیداری]] از انجام دادن فرمان خدا [[غفلت]] نموده و دچار سهو و نسیان گردد؟
امام در این بیان به [[صراحت]] می‌گوید: [[رسول مکرم اسلام]] {{صل}} حتی در حال خواب هم از [[فرمان خدا]] [[غافل]] نبوده است. پس چگونه می‌شود [[تصور]] کرد که در حال [[بیداری]] از انجام دادن فرمان خدا [[غفلت]] نموده و دچار سهو و نسیان گردد؟


امام صادق {{ع}} در سخن دیگر می‌فرماید: «رسول خدا {{صل}} [[استوار]] و موفق و مؤید به [[روح‌القدس]] بود و در هیچ‌یک از آن چیزهایی که [[مردم]] به [[شک و تردید]] می‌افتادند، نمی‌لغزید و اشتباه نمی‌کرد»<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶.</ref>.
امام صادق {{ع}} در سخن دیگر می‌فرماید: «رسول خدا {{صل}} [[استوار]] و موفق و مؤید به [[روح‌القدس]] بود و در هیچ‌یک از آن چیزهایی که [[مردم]] به [[شک و تردید]] می‌افتادند، نمی‌لغزید و اشتباه نمی‌کرد»<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶.</ref>.
خط ۲۰۳: خط ۱۹۷:
[[امام صادق]] {{ع}}، در روایتی، به تبیین [[جنود]] [[عقل]] و [[جهل]] پرداخته و به [[صراحت]] اعلام کرده است که [[انبیا]] و [[اوصیا]]، تمام جنود عقل را دارند، از جمله آنها [[علم]] و [[تسلیم]] و [[تذکر]] و [[حفظ]] است و از تمام جنود جهل، که از جمله آنها جهل، [[شک]]، [[سهو]] و [[نسیان]] است، منزّه و مبرّا هستند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱.</ref>.
[[امام صادق]] {{ع}}، در روایتی، به تبیین [[جنود]] [[عقل]] و [[جهل]] پرداخته و به [[صراحت]] اعلام کرده است که [[انبیا]] و [[اوصیا]]، تمام جنود عقل را دارند، از جمله آنها [[علم]] و [[تسلیم]] و [[تذکر]] و [[حفظ]] است و از تمام جنود جهل، که از جمله آنها جهل، [[شک]]، [[سهو]] و [[نسیان]] است، منزّه و مبرّا هستند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱.</ref>.


مردی به [[رسول خدا]] {{صل}}، از بلای [[وسوسه]] که در [[نماز]] بدان گرفتار شده بود، [[شکایت]] کرد و گفت: «کارم به جایی رسیده که بیشتر اوقات نمی‌فهمم چند رکعت خوانده‌ام. زیاد خوانده‌ام یا کم». [[حضرت]] فرمود:
مردی به [[رسول خدا]] {{صل}}، از بلای [[وسوسه]] که در [[نماز]] بدان گرفتار شده بود، [[شکایت]] کرد و گفت: «کارم به جایی رسیده که بیشتر اوقات نمی‌فهمم چند رکعت خوانده‌ام. زیاد خوانده‌ام یا کم». [[حضرت]] فرمود: هرگاه خواستی وارد نماز شوی، انگشت سبابه دست راست خود را بر ران چپ خود بگذار و فشار داده و بگو: {{متن حدیث|بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ}}؛ «از [[خداوند]] و از نام او [[یاری]] می‌جویم، و به او [[توکل]] می‌کنم و از [[شرّ]] [[شیطان]] رانده‌شده [[درگاه الهی]]، به خدایی شنوا و [[دانا]] [[پناه]] می‌برم». [با گفتن این کلمات]شیطان را زجرکُش نموده و از خود می‌رانی<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۸.</ref>.
هرگاه خواستی وارد نماز شوی، انگشت سبابه دست راست خود را بر ران چپ خود بگذار و فشار داده و بگو: {{متن حدیث|بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْعَلِيمِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ}}؛ «از [[خداوند]] و از نام او [[یاری]] می‌جویم، و به او [[توکل]] می‌کنم و از [[شرّ]] [[شیطان]] رانده‌شده [[درگاه الهی]]، به خدایی شنوا و [[دانا]] [[پناه]] می‌برم». [با گفتن این کلمات]شیطان را زجرکُش نموده و از خود می‌رانی<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۸.</ref>.
 
این [[روایت]] و [[روایات]] مشابه، از دو جهت سهو و نسیان را از رسول خدا {{صل}} [[نفی]] می‌کنند؛ زیرا اوّلاً صریح است در اینکه عامل وسوسه و سهو، شیطان است و شیطان، به گفته [[شیخ صدوق]]، تسلّطی بر رسول خدا {{صل}} ندارد؛ ثانیاً وقتی رسول خدا {{صل}} چیزی را می‌دانند که مانع از سهو می‌شود و آن را به [[مردم]] [[آموزش]] می‌دهند، چگونه برای دفع سهو از خود، به [[دانش]] خود، عمل نمی‌کنند؟ بنابراین باید گفت رسول خدا {{صل}} مصون از سهو و نسیان است.
این [[روایت]] و [[روایات]] مشابه، از دو جهت سهو و نسیان را از رسول خدا {{صل}} [[نفی]] می‌کنند؛ زیرا اوّلاً صریح است در اینکه عامل وسوسه و سهو، شیطان است و شیطان، به گفته [[شیخ صدوق]]، تسلّطی بر رسول خدا {{صل}} ندارد؛ ثانیاً وقتی رسول خدا {{صل}} چیزی را می‌دانند که مانع از سهو می‌شود و آن را به [[مردم]] [[آموزش]] می‌دهند، چگونه برای دفع سهو از خود، به [[دانش]] خود، عمل نمی‌کنند؟ بنابراین باید گفت رسول خدا {{صل}} مصون از سهو و نسیان است.


[[امام]] علی‌{{ع}} می‌گوید:
[[امام]] علی‌{{ع}} می‌گوید: هیچ آیه‌ای درباره امر به [[طاعت]] و [[نهی]] از [[معصیت]]، درباره کسی نازل نشد، جز اینکه همه را رسول خدا {{صل}} به من آموخت و من حفظ کردم و یک حرف از آنها را فراموش نکردم. سپس حضرت دستش را روی سینه من گذاشت و از [[خدا]] خواست که [[قلب]] مرا از [[دانش]] و [[فهم]] و [[حکم]] و [[روشنایی]] مملو گرداند. من عرض کردم: «[[پدر]] و مادرم به فدایت! از هنگامی که برای من [[دعا]] کرده‌ای، چیزی را فراموش نکرده‌ام. آیا [[هراس]] داری بعد از این فراموش کنم؟» [[حضرت]] فرمود: «خیر! هیچ [[بیم]] و خوفی بر تو از [[فراموشی]] و [[نادانی]] ندارم»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۲۵۷.</ref>.
هیچ آیه‌ای درباره امر به [[طاعت]] و [[نهی]] از [[معصیت]]، درباره کسی نازل نشد، جز اینکه همه را رسول خدا {{صل}} به من آموخت و من حفظ کردم و یک حرف از آنها را فراموش نکردم. سپس حضرت دستش را روی سینه من گذاشت و از [[خدا]] خواست که [[قلب]] مرا از [[دانش]] و [[فهم]] و [[حکم]] و [[روشنایی]] مملو گرداند. من عرض کردم: «[[پدر]] و مادرم به فدایت! از هنگامی که برای من [[دعا]] کرده‌ای، چیزی را فراموش نکرده‌ام. آیا [[هراس]] داری بعد از این فراموش کنم؟» [[حضرت]] فرمود: «خیر! هیچ [[بیم]] و خوفی بر تو از [[فراموشی]] و [[نادانی]] ندارم»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۲۵۷.</ref>.


بدون تردید [[مقام پیامبر]] [[اکرم]] {{صل}} بالاتر و بزرگ‌تر از [[مقام امام]] {{ع}} است.
بدون تردید [[مقام پیامبر]] [[اکرم]] {{صل}} بالاتر و بزرگ‌تر از [[مقام امام]] {{ع}} است.
خط ۲۱۷: خط ۲۱۰:


چگونه قابل [[تصور]] است انبیا و [[ائمه طاهرین]] {{عم}}، که متّصف به این صفات و صفات بالاترند، به کارهای خودشان [[جاهل]] بوده و دچار اشتباه و لغزش گردند؛ چنان‌که [[حدیث]] ذو الشمالین آن را [[اثبات]] می‌کند.
چگونه قابل [[تصور]] است انبیا و [[ائمه طاهرین]] {{عم}}، که متّصف به این صفات و صفات بالاترند، به کارهای خودشان [[جاهل]] بوده و دچار اشتباه و لغزش گردند؛ چنان‌که [[حدیث]] ذو الشمالین آن را [[اثبات]] می‌کند.
با توجه به این [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]]، دیگر مجالی برای طرح این ادعا که آن [[حضرت]] در اجرای [[تکالیف شرعی]] و امور شخصی خود دچار [[سهو]] و [[خطا]] و [[اشتباه]] می‌شد، باقی نمی‌ماند.<ref>[[عبدالله مهدوی|مهدوی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۹۸.</ref>
با توجه به این [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]]، دیگر مجالی برای طرح این ادعا که آن [[حضرت]] در اجرای [[تکالیف شرعی]] و امور شخصی خود دچار [[سهو]] و [[خطا]] و [[اشتباه]] می‌شد، باقی نمی‌ماند.<ref>[[عبدالله مهدوی|مهدوی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۹۸.</ref>


خط ۲۲۹: خط ۲۲۳:


سند این روایت [[ضعیف]] است و قابل استناد نیست؛ زیرا سعید اعرج مجهول است و [[مدح]] و توثیق ندارد. شیخ [[حرّ]] عاملی درباره وی می‌گوید: «[[حدیث]] سعید اعرج جداً ضعیف است. هیچ‌کسی او را مدح وتوثیق نکرده است»<ref>ر.ک: حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵.</ref>.
سند این روایت [[ضعیف]] است و قابل استناد نیست؛ زیرا سعید اعرج مجهول است و [[مدح]] و توثیق ندارد. شیخ [[حرّ]] عاملی درباره وی می‌گوید: «[[حدیث]] سعید اعرج جداً ضعیف است. هیچ‌کسی او را مدح وتوثیق نکرده است»<ref>ر.ک: حر عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵.</ref>.
[[علامه حلّی]] نیز می‌گوید: «من حال سعید اعرج را نمی‌دانم. [[استدلال]] به حدیث وی، متوقف بر [[شناخت]] [[عدالت]] اوست»<ref>ر.ک: علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref>
[[علامه حلّی]] نیز می‌گوید: «من حال سعید اعرج را نمی‌دانم. [[استدلال]] به حدیث وی، متوقف بر [[شناخت]] [[عدالت]] اوست»<ref>ر.ک: علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref>.


'''روایت [[ابوبکر حضرمی]]''':  
'''روایت [[ابوبکر حضرمی]]''':  
خط ۲۴۲: خط ۲۳۶:


در این روایت، حسن بن صدقه از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} می‌پرسد: آیا رسول خدا {{صل}} در نماز چهار رکعتی، از روی سهو، سر دو رکعت سلام داده است؟» حضرت در پاسخ می‌فرماید: «بله»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۵.</ref>!
در این روایت، حسن بن صدقه از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} می‌پرسد: آیا رسول خدا {{صل}} در نماز چهار رکعتی، از روی سهو، سر دو رکعت سلام داده است؟» حضرت در پاسخ می‌فرماید: «بله»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۵.</ref>!
در سند این روایت [[احمد بن محمد برقی]]، مجهول است؛ زیرا نمازی می‌گوید: «[[دانشمندان علم رجال]]، در کتاب‌های خود، از احمد بن محمد برقی ذکری به میان نیاورده‌اند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۲۴.</ref>.
در سند این روایت [[احمد بن محمد برقی]]، مجهول است؛ زیرا نمازی می‌گوید: «[[دانشمندان علم رجال]]، در کتاب‌های خود، از احمد بن محمد برقی ذکری به میان نیاورده‌اند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۲۴.</ref>.


خط ۲۵۰: خط ۲۴۵:
در این روایت جمیل بن دراج، از [[امام صادق]] {{ع}} از [[تکلیف]] مردی سؤال می‌کند که [[نماز]] چهار رکعتی را دو رکعت خوانده و دنبال کارش رفته بود؛ سپس یادش آمد که نماز خود را دو رکعت خوانده است. [[امام]] می‌فرماید: «در این صورت نماز خود را اعاده کند». جمیل می‌گوید: «وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی [[سهو]] کرد، دو رکعت بر نماز خود افزود و آن را تمام کرد». [[حضرت]] می‌فرماید: «رسول خدا {{صل}} وقتی سهو کرد، از جای خود بلند نشد. اگر بلند می‌شد، او هم نماز خود را از اول می‌خواند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۶.</ref>.
در این روایت جمیل بن دراج، از [[امام صادق]] {{ع}} از [[تکلیف]] مردی سؤال می‌کند که [[نماز]] چهار رکعتی را دو رکعت خوانده و دنبال کارش رفته بود؛ سپس یادش آمد که نماز خود را دو رکعت خوانده است. [[امام]] می‌فرماید: «در این صورت نماز خود را اعاده کند». جمیل می‌گوید: «وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی [[سهو]] کرد، دو رکعت بر نماز خود افزود و آن را تمام کرد». [[حضرت]] می‌فرماید: «رسول خدا {{صل}} وقتی سهو کرد، از جای خود بلند نشد. اگر بلند می‌شد، او هم نماز خود را از اول می‌خواند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۶.</ref>.


در سند این روایت [[حسین بن سعید]] قرار دارد که ضعیف است. [[شیخ طوسی]] درباره وی می‌گوید: «[[حسین بن سعید بن حماد بن سعید اهوازی]] ضعیف است»<ref>ر.ک: طوسی، الفهرست، ص۳۰۳.</ref>
در سند این روایت [[حسین بن سعید]] قرار دارد که ضعیف است. [[شیخ طوسی]] درباره وی می‌گوید: «[[حسین بن سعید بن حماد بن سعید اهوازی]] ضعیف است»<ref>ر.ک: طوسی، الفهرست، ص۳۰۳.</ref>.


'''روایت [[سماعة بن مهران]]''':  
'''روایت [[سماعة بن مهران]]''':  
خط ۲۵۷: خط ۲۵۲:


در سند این روایت زرعه و سماعه قرار دارند که هر دو واقفی‌مذهب هستند. شیخ طوسی درباره آنها این [[حدیث]] را نقل کرده است:
در سند این روایت زرعه و سماعه قرار دارند که هر دو واقفی‌مذهب هستند. شیخ طوسی درباره آنها این [[حدیث]] را نقل کرده است:
[[حسن بن قیام صیرفی]] می‌گوید: «... به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم با این [[حدیثی]] که [[زرعة بن محمد]]، از [[سماعة بن مهران]] نقل کرده است که امام صادق {{ع}} فرمود: این پسر من به [[پنج تن]] از [[انبیا]] شباهت دارد، چه کنم؟»... امام رضا {{ع}} فرمود: «زرعه [[دروغ]] می‌گوید. حدیثی را که سماعه نقل کرده این‌طور نبوده است.»..<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۴.</ref>
[[حسن بن قیام صیرفی]] می‌گوید: «... به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم با این [[حدیثی]] که [[زرعة بن محمد]]، از [[سماعة بن مهران]] نقل کرده است که امام صادق {{ع}} فرمود: این پسر من به [[پنج تن]] از [[انبیا]] شباهت دارد، چه کنم؟»... امام رضا {{ع}} فرمود: «زرعه [[دروغ]] می‌گوید. حدیثی را که سماعه نقل کرده این‌طور نبوده است...»<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۴.</ref>.


روایت [[زید شحام]]: در این روایت زید شحّام از امام صادق {{ع}} درباره مردی سؤال می‌کند که [[نماز عصر]] خود را پنج یا شش رکعت خوانده است. امام {{ع}} می‌فرماید:
روایت [[زید شحام]]: در این روایت زید شحّام از امام صادق {{ع}} درباره مردی سؤال می‌کند که نماز عصر خود را پنج یا شش رکعت خوانده است. امام {{ع}} می‌فرماید: اگر [[یقین]] دارد که [[نماز]] خود را این‌گونه خوانده است، باید اعاده کند. اگر [[یقین]] دارد که دو رکعت یا سه رکعت خوانده و سپس برگشته و سخن گفته است، باید باقی‌مانده نماز را بخواند و تمام کند؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} وقتی نماز چهار رکعتی را، از روی [[فراموشی]]، دو رکعت خواند و [[ذوالشمالین]] این فراموشی را به او [[تذکّر]] داد، رسول خدا {{صل}} ایستاد و باقیمانده نماز را خواند و نماز را تمام کرد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.
اگر [[یقین]] دارد که [[نماز]] خود را این‌گونه خوانده است، باید اعاده کند. اگر [[یقین]] دارد که دو رکعت یا سه رکعت خوانده و سپس برگشته و سخن گفته است، باید باقی‌مانده نماز را بخواند و تمام کند؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} وقتی نماز چهار رکعتی را، از روی [[فراموشی]]، دو رکعت خواند و [[ذوالشمالین]] این فراموشی را به او [[تذکّر]] داد، رسول خدا {{صل}} ایستاد و باقیمانده نماز را خواند و نماز را تمام کرد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.


در سند این [[روایت]] [[ابو جمیله]] قرار دارد. شماری از [[دانشمندان]] [[رجال]] درباره وی می‌گویند: «[[مفضل بن صالح]]، [[ابوجمیلة اسدی]]،... [[ضعیف]] و [[کذّاب]] است و [[حدیث]] [[جعل]] می‌کند»<ref>ابن غضائری، رجال ابن غضائری، ص۸۸؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۲، ص۲۵۶.</ref>
در سند این [[روایت]] [[ابو جمیله]] قرار دارد. شماری از [[دانشمندان]] [[رجال]] درباره وی می‌گویند: «[[مفضل بن صالح]]، [[ابوجمیلة اسدی]]،... [[ضعیف]] و [[کذّاب]] است و [[حدیث]] [[جعل]] می‌کند»<ref>ابن غضائری، رجال ابن غضائری، ص۸۸؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۲، ص۲۵۶.</ref>.


'''روایت امام علی {{ع}}''':  
'''روایت امام علی {{ع}}''':  


[[زید بن علی]] از پدرانش {{عم}} از علی {{ع}} نقل می‌کند:
[[زید بن علی]] از پدرانش {{عم}} از علی {{ع}} نقل می‌کند: رسول خدا {{صل}} [[نماز ظهر]] را پنج رکعت خواند. سپس روی خود را برگرداند. بعضی از مأمومین عرضه داشتند: «آیا بر نماز چیزی افزوده شده است؟» [[حضرت]] فرمود: «چطور؟» گفتند: «نماز را پنج رکعت خواندید». آن‌گاه حضرت در حالی که نشسته بود، رو به [[قبله]] کرد و [[تکبیر]] گفت. سپس بدون قرائت و [[رکوع]]، دو [[سجده]] [[سهو]] انجام داد و [[سلام]] داد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۹.</ref>.
رسول خدا {{صل}} [[نماز ظهر]] را پنج رکعت خواند. سپس روی خود را برگرداند. بعضی از مأمومین عرضه داشتند: «آیا بر نماز چیزی افزوده شده است؟» [[حضرت]] فرمود: «چطور؟» گفتند: «نماز را پنج رکعت خواندید». آن‌گاه حضرت در حالی که نشسته بود، رو به [[قبله]] کرد و [[تکبیر]] گفت. سپس بدون قرائت و [[رکوع]]، دو [[سجده]] [[سهو]] انجام داد و [[سلام]] داد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۹.</ref>.


شیخ [[حرّ]] عاملی درباره این حدیث می‌گوید: «حدیث زید ضعیف‌تر از [[احادیث]] دیگر است؛ چون افراد [[زیدیه]] [[فاسد]] المذهب در سند آن وجود دارند»<ref>حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵.</ref>.
شیخ [[حرّ]] عاملی درباره این حدیث می‌گوید: «حدیث زید ضعیف‌تر از [[احادیث]] دیگر است؛ چون افراد [[زیدیه]] [[فاسد]] المذهب در سند آن وجود دارند»<ref>حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز درباره [[راویان]] این خبر می‌گوید: «... تمام راویان از [[اهل سنت]] و زیدی‌مذهب هستند. روایتی که راویانش چنین افرادی باشند، قابل عمل نیست»<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۶۶.</ref>
[[شیخ طوسی]] نیز درباره [[راویان]] این خبر می‌گوید: «... تمام راویان از [[اهل سنت]] و زیدی‌مذهب هستند. روایتی که راویانش چنین افرادی باشند، قابل عمل نیست»<ref>طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۶۶.</ref>


'''روایت [[اباصلت]]''':
'''روایت [[اباصلت]]''':


[[اباصلت هروی]] می‌گوید:
[[اباصلت هروی]] می‌گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: «در سوادِ [[کوفه]] گروهی بر این باورند که رسول خدا {{صل}} در نماز خود سهو نمی‌کند». حضرت فرمود: «[[خدا]] [[لعنت]] کند آنها را! [[دروغ]] می‌گویند! آن کسی که سهو نمی‌کند، تنها خداست که جز او خدایی وجود ندارد»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۹.</ref>.
به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: «در سوادِ [[کوفه]] گروهی بر این باورند که رسول خدا {{صل}} در نماز خود سهو نمی‌کند». حضرت فرمود: «[[خدا]] [[لعنت]] کند آنها را! [[دروغ]] می‌گویند! آن کسی که سهو نمی‌کند، تنها خداست که جز او خدایی وجود ندارد»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۹.</ref>.


سند این روایت در نهایت [[ضعف]] است؛ زیرا یکی از [[راویان]] آن [[ضعیف]]، و دو تا از راویان آن مجهول‌اند. از این‌رو شماری از [[دانشمندان علم رجال]]، مانند [[علامه حلّی]]، [[ابن داوود]]، تفرشی و اردبیلی، درباره اولین [[راوی]] می‌گویند: «[[تمیم بن عبدالله بن تمیم قرشی]]، همان کسی که [[ابو جعفر محمد بن بابویه]] از او [[روایت]] می‌کند، ضعیف است»<ref>علامه حلّی، خلاصه الاقوال، ص۳۲۹؛ ابن داوود حلی، رجال ابن داوود، ص۲۲۴؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۱، ص۳۰۷؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۱، ص۱۳۳.</ref>.
سند این روایت در نهایت [[ضعف]] است؛ زیرا یکی از [[راویان]] آن [[ضعیف]]، و دو تا از راویان آن مجهول‌اند. از این‌رو شماری از [[دانشمندان علم رجال]]، مانند [[علامه حلّی]]، [[ابن داوود]]، تفرشی و اردبیلی، درباره اولین [[راوی]] می‌گویند: «[[تمیم بن عبدالله بن تمیم قرشی]]، همان کسی که [[ابو جعفر محمد بن بابویه]] از او [[روایت]] می‌کند، ضعیف است»<ref>علامه حلّی، خلاصه الاقوال، ص۳۲۹؛ ابن داوود حلی، رجال ابن داوود، ص۲۲۴؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۱، ص۳۰۷؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۱، ص۱۳۳.</ref>.
خط ۲۸۳: خط ۲۷۴:
'''روایت سعید اعرج''':  
'''روایت سعید اعرج''':  


سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} [[حدیثی]] نقل کرده است:
سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} [[حدیثی]] نقل کرده است: [[رسول خدا]] {{صل}} پیش از [[نماز صبح]]، خوابید و [[خداوند]] آن [[حضرت]] را خواباند تا [[آفتاب]] طلوع کرد و این خواباندن، رحمتی از جانب [[پروردگار]] برای [[مردم]] بود؛ زیرا اگر کسی تا [[طلوع]] آفتاب بخوابد، مردم او را ملامت نموده، می‌گویند: «از نمازت [[مراقبت]] نکردی». پس این عمل [[پیامبر]] {{صل}} [[الگو]] و [[سنت]] گردید؛ لذا الآن اگر کسی به کسی بگوید: «خوابیدی و نمازت را [[قضا]] کردی؟» می‌گوید: «رسول خدا {{صل}} خوابید و خوابیدن او الگو و [[رحمت]] شد؛ تا [[خدای سبحان]] بدین وسیله بر این [[امّت]] ترحم کند<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۴.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} پیش از [[نماز صبح]]، خوابید و [[خداوند]] آن [[حضرت]] را خواباند تا [[آفتاب]] طلوع کرد و این خواباندن، رحمتی از جانب [[پروردگار]] برای [[مردم]] بود؛ زیرا اگر کسی تا [[طلوع]] آفتاب بخوابد، مردم او را ملامت نموده، می‌گویند: «از نمازت [[مراقبت]] نکردی». پس این عمل [[پیامبر]] {{صل}} [[الگو]] و [[سنت]] گردید؛ لذا الآن اگر کسی به کسی بگوید: «خوابیدی و نمازت را [[قضا]] کردی؟» می‌گوید: «رسول خدا {{صل}} خوابید و خوابیدن او الگو و [[رحمت]] شد؛ تا [[خدای سبحان]] بدین وسیله بر این [[امّت]] ترحم کند<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۴.</ref>.


این روایت نیز به جهت وجود سعید اعرج از نظر سند به دلایلی که پیش از این گفته شد، ضعیف است و قابل استناد نیست<ref>ر.ک: حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵؛ علامه حلّی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref>
این روایت نیز به جهت وجود سعید اعرج از نظر سند به دلایلی که پیش از این گفته شد، ضعیف است و قابل استناد نیست<ref>ر.ک: حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵؛ علامه حلّی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref>
خط ۲۹۸: خط ۲۸۸:
در این روایت، [[اشتباه]] [[امام]] در انجام دادن یکی از [[افعال]] [[عبادی]]، همانند [[غسل]]، که یک [[وظیفه]] شخصی است، مطرح شده است. از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است که پدرم ([[امام باقر]] {{ع}}) غسل جنابت کرد و به او گفته شد به یک نقطه از پشتت آب نرسیده است. [[حضرت]] به او فرمود: «نمی توانستی [[سکوت]] کنی؟» سپس دست خود را به آن نقطه مالید<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۶۵.</ref>.
در این روایت، [[اشتباه]] [[امام]] در انجام دادن یکی از [[افعال]] [[عبادی]]، همانند [[غسل]]، که یک [[وظیفه]] شخصی است، مطرح شده است. از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است که پدرم ([[امام باقر]] {{ع}}) غسل جنابت کرد و به او گفته شد به یک نقطه از پشتت آب نرسیده است. [[حضرت]] به او فرمود: «نمی توانستی [[سکوت]] کنی؟» سپس دست خود را به آن نقطه مالید<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۶۵.</ref>.


مشکل این روایت این است که سند آن مقطوع است؛ زیرا [[نجاشی]] می‌گوید:
مشکل این روایت این است که سند آن مقطوع است؛ زیرا [[نجاشی]] می‌گوید: [[حسین بن یزید سورائی]] برای ما گفت: هر چیزی را که [[حسین بن سعید]] از [[فضاله]] روایت کند، غلط و اشتباه است. درست این است که حسین از برادرش حسن، و حسن از فضاله روایت کند. او می‌گوید: حسین فضاله را [[ملاقات]] نکرده و تنها برادرش حسن است که فضاله را ملاقات کرده است و من گروهی را می‌بینم که با سندهای مختلف از طریق حسین بن سعید از فضاله روایت نقل می‌کنند<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۱۱.</ref>.
[[حسین بن یزید سورائی]] برای ما گفت: هر چیزی را که [[حسین بن سعید]] از [[فضاله]] روایت کند، غلط و اشتباه است. درست این است که حسین از برادرش حسن، و حسن از فضاله روایت کند. او می‌گوید: حسین فضاله را [[ملاقات]] نکرده و تنها برادرش حسن است که فضاله را ملاقات کرده است و من گروهی را می‌بینم که با سندهای مختلف از طریق حسین بن سعید از فضاله روایت نقل می‌کنند<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۱۱.</ref>.


بنابراین، روایت از درجه اعتبار ساقط است.
بنابراین، روایت از درجه اعتبار ساقط است. ممکن است کسی بگوید: هر چند تک‌تک [[روایات]] [[سهو النبی]] {{صل}} از نظر سند ضعیف‌اند، شمار بالای آنها [[ضعف]] سندشان را جبران می‌کند. در پاسخ این توهم می‌گوییم: اولّاً آنچه در [[علم اصول]] به عنوان جابر [[ضعف سند]] مطرح است، [[شهرت]] فتوایی و عملی [[اصحاب]] است؛ نه کثرت وجودی [[روایات]]!
ممکن است کسی بگوید: هر چند تک‌تک [[روایات]] [[سهو النبی]] {{صل}} از نظر سند ضعیف‌اند، شمار بالای آنها [[ضعف]] سندشان را جبران می‌کند. در پاسخ این توهم می‌گوییم:
ثانیاً تمام [[دانشمندان شیعه]]، به استثنای [[شیخ صدوق]] و استادش، از روایات [[سهو]] [[اعراض]] نموده و آنها را رد کرده‌اند و این اعراض، خود دلیل دیگر بر [[ضعف روایات]] سهو است؛ هر چند تعدادشان زیاد باشند؛ چون اعراض مشهور موهن است»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص ۹۸.</ref>.
اولّاً آنچه در [[علم اصول]] به عنوان جابر [[ضعف سند]] مطرح است، [[شهرت]] فتوایی و عملی [[اصحاب]] است؛ نه کثرت وجودی [[روایات]]!
ثانیاً تمام [[دانشمندان شیعه]]، به استثنای [[شیخ صدوق]] و استادش، از روایات [[سهو]] [[اعراض]] نموده و آنها را رد کرده‌اند و این اعراض، خود دلیل دیگر بر [[ضعف روایات]] سهو است؛ هر چند تعدادشان زیاد باشند؛ چون اعراض مشهور موهن است»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۹۸.</ref>
}}
}}


۱۱۴٬۴۸۰

ویرایش