پرش به محتوا

بیت المال در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:


همان‌گونه که پیش‌تر یادآور شدیم، تعجیل در تقسیم بیت المال موجب پخش و تداول تدریجی [[دارایی‌ها]] در [[جامعه]] و تسریع در رفع نیاز [[نیازمندان]] و مردم می‌شود؛ و لذا به [[رفع فقر]] کمک شایانی می‌نماید.<ref>[[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۴۸۶.</ref>
همان‌گونه که پیش‌تر یادآور شدیم، تعجیل در تقسیم بیت المال موجب پخش و تداول تدریجی [[دارایی‌ها]] در [[جامعه]] و تسریع در رفع نیاز [[نیازمندان]] و مردم می‌شود؛ و لذا به [[رفع فقر]] کمک شایانی می‌نماید.<ref>[[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۴۸۶.</ref>
==تقویت و [[حفظ]] [[بیت‌المال]]==
بیت‌المال، اموالی است که به صورت [[امانت]] در [[اختیار]] [[حکومت اسلامی]] قرار می‌گیرد، تا در راستای تأمین [[مصالح]] و برآوردن نیاز‌های عمومی [[مسلمانان]] مورد [[مصرف]] واقع شود. درآمدهای [[جزیه]] و [[خراج]] نمونه‌هایی از چنین اموالی هستند<ref>ر.ک: سید رضا حسینی، دانشنامه امام علی{{ع}}، ج۷، ص۳۸۸.</ref>.
بررسی جامع [[روایات]] مربوط به بیت‌المال نشان می‌دهد که از این [[اموال]] به دو گونه استفاده می‌شد:
===مصارف خاص===
نظیر [[آموزش]]، [[عمران]] و [[آبادی]]، تأمین [[فقرا]] و [[مستمندان]]، از کار افتادگان، خانواده‌های [[شهدا]]، تأمین [[حقوق کارگزاران]] بیت‌المال، قُضات، [[سربازان]]، مخارج [[زندانیان]]، بدهی [[بدهکاران]]، دیه مقتولانی که ضامن شخصی ندارند و مانند این امور.
===مصارف عام===
مازاد بیت‌المال میان عموم مسلمانان تقسیم می‌گردید، که در متون [[روایی]] از این نوع مصرف به عنوان [[حق]] عام افراد در بیت‌المال یاد می‌شود<ref>موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۴، ص۲۰۱.</ref>.
بیت‌المال، این [[سرمایه ملی]] که از اهمیت و [[ارزش]] فوق‌العاده‌ای برای [[امت]] و [[نظام اسلامی]] برخوردار است، بعد از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} به ویژه در دوران [[خلیفه سوم]]، مورد سوءاستفاده‌ها و بهره‌جویی‌های برخی رؤسا و صاحبان [[نفوذ]] [[قوم]] قرار گرفت، به گونه‌ای که خود را [[صاحب اختیار]] و مالک این اموال دانسته و به هر نحو که می‌خواستند از آن بهره می‌بردند. لیست [[دارایی‌ها]] و [[املاک]] این افراد بعد از [[قتل عثمان]]، [[شاهد]] این واقع می‌باشد<ref>موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۳، ص۱۴۴ - ۱۵۰؛ و ر.ک: فصل دوم، مبحث اول.</ref>.
اما بعد از ۲۵ سال آنگاه که [[ولایت]] امور در اختیار صاحب اصلی آن [[امام علی]]{{ع}} قرار گرفت، نحوه [[اداره جامعه]] به شیوه [[زمان پیامبر]]{{صل}} بازگشت و [[امام]] در همان روزهای نخست [[خلافت]]، برنامه خود را درباره دارایی‌ها و [[ثروت عمومی]] مسلمانان اعلام کرد.
در بخشی از [[خطبه]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که در [[روز]] دوم خلافت در [[مدینه]]، راجع به بیت‌المال ایراد کرد، آماده است:
همانا هر قطیعه که [[عثمان]] داده و آن‌چه از اموال [[خدا]] به دیگران بخشیده شده، به بیت‌المال برگردانده خواهد شد و حق قدیمی را چیزی [[باطل]] نمی‌کند [و مشمول مرور [[زمان]] نمی‌شود و حتی] اگر آن [[اموال]] را در حالی بیابم که کابین [[زنان]] قرار داده‌اند و در [[سرزمین‌ها]] پراکنده باشند، به حال خود برخواهم گرداند<ref>ر.ک: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۹.</ref>.
[[امام]] تصمیم [[قاطع]] خود را در بهره‌مندی برابر [[آحاد]] [[مردم]] از [[بیت‌المال]] اعلام کرده و در برابر [[اعتراض]] برخی، از آن به عنوان [[سیره رسول خدا]]{{صل}} معرفی کرده و فرمود:
{{متن حدیث|أَ لَيْسَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَقْسِمُ بِالسَّوِيَّةِ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ‌}}<ref>محمدرضا حکیمی، الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج۴، ص۴۹۵.</ref>؛
آیا [[رسول خدا]]{{صل}} [[غنایم]] را میان [[مسلمانان]]، به صورت مساوی تقسیم نمی‌کردند؟
[[طلحه]] و [[زبیر]] از جمله افرادی بودند که در عصر خلفای پیشین، بهره‌های کلان از [[ثروت عمومی]] به دست آورده بودند. در بخشش‌های [[عثمان]] آمده است که وی به طلحه، دویست هزار دینار و ۰۰۰/۲۰۰/۳۲ درهم و به زبیر ۰۰۰/۹۸۰/۵ درهم بخشیده بود<ref>عبدالحسین الأمینی النجفی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج۸، ص۳۴۴.</ref>. آن دو طبق [[عادت]] خود [[انتظار]] داشتند که [[مولا علی]]{{ع}} نیز برای آنان سهم ویژه‌ای مقرر کند و از اینکه امام{{ع}} میان آن دو و دیگران هیچ تفاوتی نمی‌گذارد به شدت معترض بودند. امام خطاب به آنان فرمود:
اعتراض شما که چرا با همه به [[تساوی]] [[رفتار]] کردم، [بدانید] این روشی نبود که به [[رأی]] خود و یا با خواسته [[دل]] خود انجام داده باشم، بلکه من و شما این گونه رفتار را از دستورالعمل‌های [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آموختیم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵.</ref>.
از این رو، حضرت در برابر زیاده‌خواهی‌های آنان در بهره‌مندی ویژه از بیت‌المال، هیچ نرمشی از خود نشان نداد و به صراحت فرمود:
شما در برداشتن سهم از غنایم چون خود من خواهید بود و من برای خودم نه تنها نسبت به شما، بلکه نسبت به برده [[حبشی]] درهمی و یا کمتر از آن زیادی برنخواهم داشت و این دو پسر من همچنین خواهند بود.
امام درباره بیت‌المال بسیار دقیق بودند و حتی برای کارهای شخصی و غیرحکومتی، از چراغ [[بیت‌المال]] استفاده نمی‌کردند<ref>موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۲۱.</ref>. گاه شمشیرش را به فروش می‌گذاردند، تا مخارج [[خانواده]] را تأمین کنند، یا هنگامی که بسیار نیاز به [[لباس]] داشتند، چیزی از بیت‌المال حتی به [[قرض]] برنمی‌داشتند<ref>موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۲۲.</ref>.
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در مورد بیت‌المال هرگز کسی را به سبب داشتن برخی امتیازات و خصوصیات بر دیگران مقدم نمی‌داشتند. آن حضرت در مورد برادرش [[عقیل]] می‌گوید:
برادرم عقیل را دیدم که به شدت [[فقیر]] شده بود و از من می‌خواست که یک مَن از گندم‌های شما را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از [[گرسنگی]] موهای‌شان ژولیده و رنگ‌شان بر اثر [[فقر]] دگرگون گشته... عقیل [[اصرار]] کرد و چند بار خواسته خود را تکرار کرد، من به او گوش فرادادم! [[خیال]] کرد من دینم را به او می‌فروشم [اما من برای [[بیداری]] و هشداری‌اش] آهنی گداختم. سپس به بدنش نزدیک ساختم، تا با حرارت آن [[عبرت]] گیرد... به او گفتم: ای عقیل! از آهن تفتیده‌ای که [[انسانی]] آن را به [[بازی]] گداخته چنین می‌نالی! اما مرا به سوی آتشی می‌کشانی که [[خداوند]] [[جبار]] با شعله [[خشم]] و غضبش بر افروخته است! تو از این [[رنج]] می‌نالی و من از [[آتش]] سوزان، نالان نشوم؟!<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.</ref>
عقیل بعدها به دربار [[معاویه]] رفت. معاویه به او صد هزار درهم بخشید و خواست بر [[منبر]] [[شام]] رفته، از عطایای معاویه سخن گوید و درباره برادرش [[بدگویی]] کند. عقیل بر منبر رفت و گفت: برادرم برای [[حفظ]] دینِ خود مرا رها کرد؛ اما معاویه مرا بر [[دین]] خود مقدم داشت<ref>محمد دشتی، امام علی{{ع}} و اقتصاد اسلامی، ص۱۵۹.</ref>.
برخی رؤسا و بزرگان [[قوم]]، وقتی که با چنین سیر‌ه‌ای روبه‌رو شدند، نه تنها امیدشان برای بهره‌برداری‌های شخصی از بیت‌المال به [[یأس]] تبدیل شد، بلکه اندوخته‌های چند ساله خود را بر باد رفته دیدند؛ لذا دست از [[حمایت]] حضرت برداشتند و با [[بیعت‌شکنی]] به [[اعتراض]] و [[شورش]] پرداختند؛ اما این فشارها هیچ‌گاه [[امام]] را وادار نکرد که کوچک‌ترین حرکتی برخلاف [[مصالح]] [[توده]] [[مردم]]، به ویژه در خصوص [[بیت‌المال]]، انجام دهد.
در [[منطق]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} هیچ‌گاه انتفاع شخصی از بیت‌المال توجیه‌پذیر نبود و امام با هرگونه بهره‌جویی یک جانبه از [[اموال عمومی]] به شدت برخورد می‌کرد.
قنبر، یکی از [[کارگران]] [[منزل]] امام بود. وی دید که هر چه به منزل حضرت می‌آورند، او به [[مسلمانان]] بخشیده، [[اموال]] را عادلانه تقسیم می‌کند و چیزی را برای خود ذخیره نمی‌کند. وی خواست [[خیرخواهی]] کند؛ از این رو در فرصتی مقداری از ظروف طلا و [[نقره]] را در کیسه‌ای جمع و آن را پنهان کرد که به هنگام نیاز در [[اختیار]] امام بگذارد. روزی [[خدمت]] امیرمؤمنان{{ع}} رسید و عرض کرد: چون دیدم همه چیز را تقسیم می‌کنید و برای خود اموالی ذخیره نمی‌کنید، اینها را پنهان نمودم تا موقع نیاز استفاده شود. امام در پاسخ فرمود: [[دوست]] داشتم به جای این اموال، [[آتش]] عظیمی به خانه‌ام می‌آوردی! سپس دستور داد تا همه آنها را بین مسلمانان تقسیم کردند؛ آن‌گاه فرمود: [[سوگند]] به خدایی که جانم در دست [[قدرت]] اوست که به خوب و بدش [[مؤاخذه]] می‌شویم!<ref>موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۴، ص۲۲۳.</ref>
امیرمؤمنان{{ع}} در قبال خیانت‌های [[مالی]] انعطاف‌ناپذیر بود و با هرگونه سوءاستفاده و [[اختلاس]]، قاطعانه برخورد می‌کرد و هیچ‌گاه چنین رفتارهایی را برنمی‌تابید. حضرت به یکی از [[کارگزاران]] خود می‌نویسد:
خدای را سوگند، سوگندی مؤکد و راست! اگر گزارش رسد که از [[غنایم]] و بیت‌المال [[مسلمین]] چیزی کم یا زیاد به [[خیانت]] برداشته‌ای، آن‌چنان بر تو سخت گیرم که در [[زندگی]] کم‌بهره و [[بینوا]] و حقیر و [[ضعیف]] شوی<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۰.</ref>.
[[امام علی]]{{ع}} در نامه‌ای خطاب به «[[مصقلة بن هبیره شیبانی]]» نوشت:
گزارشی رسیده که تو غنایم مربوط به مسلمانان که به وسیله [[اسلحه]] و اسب‌هایشان به دست آمده و خون‌هایشان در این راه ریخته شده، در بین افرادی از [[بادیه‌نشینان]] قبیله‌ات که خود برگزیده‌ای تقسیم می‌کنی. [[سوگند]] به کسی که دانه را زیر خاک شکافت و [[روح انسانی]] را آفرید! اگر این گزارش صحیح باشد، تو در نزد من [[خوار]] خواهی شد و [[ارزش]] و مقدارت کم خواهد بود. [[حق]] پروردگارت را سبک مشمار و دنیای خود را با نابودی دینت [[اصلاح]] مکن که از زیان‌کارترین افراد خواهی بود<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۳.</ref>.
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[توبیخ]] خیانت‌های [[مالی]] یکی دیگر از کارگزارانش می‌نویسد:
خدای را سوگند! که اگر حسن و حسین کاری همانند تو می‌کردند، با آنان کمتر سازشی نمی‌کردم و در [[اراده]] من هیچ اثری نمی‌گذاردند، تا اینکه حق را از آنان باز می‌ستاندم و باطلی را که از [[ستم]] آنان پدید آمده بود، ناپدید می‌کردم.
آری، در [[حکومت علوی]] [[بیت‌المال]] از اهمیت و جایگاهی رفیع برخوردار است و در آن هرگونه [[مسامحه]] و [[اغماض]] مصلحت‌اندیشانه، [[ناشایست]] و ناروا تلقی می‌شود. در سیاست‌گذاری‌ها، احتمال اتلاف و به هدر رفتن بیت‌المال وجود نداشت و هرگونه [[خیانت]] درباره این مهم [[مؤاخذه]] و توبیخی شدید در پی می‌داشت. به طور مسلّم، چنین روشی بیانگر [[وظیفه]] خطیر [[رهبران]] و [[مدیران]] [[حکومت اسلامی]] در قبال این [[سرمایه ملی]] است، تا با نظارتی دقیق بر چگونگی بهره‌برداری و [[مصرف بیت‌المال]]، از هرگونه سوءاستفاده‌های احتمالی یا برنامه‌ریزی‌های ناکارآمد و نادرست جلوگیری کرده، ترتیبی دهند که [[آحاد]] [[ملت]] از [[حقوق]] مسلّم خود در بیت‌المال بهره‌مند شوند.
از دیگر سیره‌های امیرمؤمنان{{ع}} در مورد بیت‌المال، این بود که برای [[پرهیز]] از هرگونه شائبه اتلاف یا خیانت، از انباشت آن جلوگیری می‌کردند.
«هلال بن مسلم» از پدرش نقل می‌کند که گفت: [[خدمت]] [[امام علی]]{{ع}} بودیم، شبانگاه اموالی را آوردند و حضرت دستور تقسیم آن [[اموال]] را دادند. همه گفتند: یا امیرمؤمنان{{ع}}! اکنون شب است، آن را به فردا واگذارید. حضرت فرمود: آیا ضمانت می‌کنید که تا فردا زنده باشم (و بر تخصیص این اموال [[نظارت]] کنم)؟ عرض کردیم: از چنین ضمانتی ناتوانیم. پس حضرت فرمود: این اموال را تقسیم کنید و به تأخیر نیندازید. شمعی فراهم شد و شبانه مال‌ها را تقسیم کردیم (و [[موارد مصرف]] و صاحبان آن مشخص گردید)<ref>موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۴، ص۱۹۱.</ref>.
این شیوه [[حضرت پیامبر]]{{صل}} بود که هیچ‌گاه [[اجاره]] نمی‌داد [[اموال عمومی]] جمع شده و بدون اینکه در [[اختیار]] صاحبانش قرار گیرد در [[بیت‌المال]] انباشته شود<ref>ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، ج۴، ص۱۹۱.</ref>. از این رو، به [[تأسی]] از آن [[سیره]]، یعنی جمع نکردن اموال عمومی و تسریع در [[انفاق]] آن، لازم است که [[حکومت اسلامی]] با [[برنامه‌ریزی‌ها]] و سیاست‌گذاری‌های به موقع، [[ثروت‌های عمومی]] را در موارد لازم به [[مصرف]] برساند. تا از این طریق نیازهای [[جامعه]] را به سرعت برآورده سازد و از هرگونه طمع‌ورزی‌ها یا تصمیم‌گیری‌های غیر مسئولانه که موجب اتلاف و از بین رفتن اموال عمومی می‌شود - ممانعت به عمل آورد.<ref>[[محمد رضا کریمی والا|کریمی والا، محمد رضا]]، [[وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی (کتاب)|وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی]] ص ۱۶۳.</ref>
==سامان‌بخشی به [[نظام مالیاتی]]==
[[مالیات]] از منابع مهم درآمد، برای تأمین [[نیازهای مالی]] [[دولت اسلامی]] است که یا به طور مستقیم از درآمد افراد اخذ می‌شود یا به صورت غیر مستقیم از کالاها و خدمات ارائه شده از جانب [[دولت]]، تأمین می‌گردد<ref>ر.ک: دنی می‌پرز و دیگران، دوره کامل علم اقتصاد، ترجمه مهدوی و عبدالله کوثری، ج۲، ص۳۶۲.</ref>.
[[مالیات‌های اسلامی]] در دو بخش طبقه‌بندی می‌شوند:
===مالیات‌های ثابت (اولی)===
مالیات‌هایی است که مقدار، نسبت و مورد وضع آنها به طور مستقیم از طرف [[شارع مقدس]] مشخص گردیده است، مانند [[خمس]] و [[زکات]] یا [[خراج]] و [[جزیه]].
===مالیات‌های متغیر ([[حکومتی]])<ref>از راه‌های ذیل می‌توان مشروعیت اخذ مالیات‌های حکومتی را از نظر فقهی ثابت کرد: الف) استفاده از حق ولایت امری: ب) وجود برخی شواهد و امارات بر امکان اخذ مالیات حکومتی، از سیره پیشوایان؛ ج) استفاده از وجوب کفایی؛ ر.ک: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تلخیص و تکمیل غلامرضا مصباحی و سید هادی عربی، ص۱۱۹ - ۱۲۲.</ref>===
مالیات‌هایی است که [[حاکم اسلامی]] می‌تواند در شرایط خاصی وضع کند و موارد، مقدار و نسبت خاصی برای آنها در [[شرع]] [[مقدس]] در نظر گرفته نشده است، بلکه تابع هزینه‌های ضروری و مصالحی است که [[حاکم اسلامی]] در نظر دارد<ref>دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، تلخیص و تکمیل غلامرضا مصباحی و سید هادی عربی، ص۱۱۴ – ۱۱۸.</ref>.
[[مالیات]] در واقع فرایند مشارکت [[آحاد]] [[ملت]] دربرآورده ساختن نیازهای عمومی و تأمین امکانات عام‌المنفعه است که [[دولت]] عهده‌دار [[هدایت]] و [[مدیریت]] آن در مراحل اخذ، [[توزیع]] و [[مصرف]] می‌باشد؛ از این رو بسیار ضروری است که این [[مسئولیت]] به نحو مطلوبی صورت پذیرد، تا [[پیشرفت]] و بهبودی هر چه سریع‌تر اوضاع [[اجتماعی]] را در پی داشته باشد.
با توجه به اینکه بیشتر [[مالیات‌ها]] به صورت مستقیم از درآمد افراد اخذ می‌شود و [[تمایل]] و [[همکاری]] مالیات‌دهندگان در وصول این وجوه به [[میزان]] لازم و در [[زمان]] مقتضی، نقش مؤثری دارد؛ لذا لازم است نوع [[رفتار]] و [[برخورد با مردم]] درگرفتن مالیات، با صحیح‌ترین و [[کامل‌ترین]] شیوه‌ها صورت گیرد.
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در مورد نحوه اخذ مالیات، سفارش‌های بسیاری به [[مأموران مالیاتی]] فرموده‌اند که در همه آنها بر [[ضرورت]] [[احترام]] به [[شخصیت]] و [[حفظ]] [[عزت نفس]] افراد و رعایت [[انصاف]] تأکید زیادی شده است. آن [[امام همام]]{{ع}} [[آداب]] برخورد با مردم در [[گرفتن مالیات]] را برای مأموران مالیاتی این‌گونه بیان فرموده است:
#با رعایت [[تقوا]] و [[احساس مسئولیت]] در پیشگاه [[خدای یگانه]] [[اقدام]] نماید<ref>{{متن حدیث|انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛
#از بیمناک نمودن [[مردم]] و ایجاد [[رعب]] و [[ترس]] بپرهیزد<ref>{{متن حدیث|وَ لَا تُرَوِّعَنَ مُسْلِماً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛
#بدون [[رضایت]] و [[اجازه]] مالکان وارد [[زمین]] آنها نشود<ref>{{متن حدیث|وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛
# انصاف را رعایت کند و از اخذ بیش از مقدار لازم بپرهیزد<ref>{{متن حدیث|وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّه في مَالِه}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛
#بعد از آن‌که با [[متانت]] و وقارِ تمام به حضورشان رسید، [[سلام]] کند و این گونه سخن خویش را آغاز نماید: مرا [[ولی خدا]] و خلیفه‌اش به سوی شما فرستاده تا [[حق خدا]] را که در اموالتان است بگیرم، آیا در [[اموال]] شما حقی است که آن را به نماینده‌اش بپردازید؟<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>
#اگر کسی پاسخ منفی دهد، دیگر با او کاری نداشته باشد<ref>{{متن حدیث|فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ: لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ‌}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛
#اگر [[توانگری]] پاسخ مثبت دهد، با [[پرهیز]] از هرگونه [[تهدید]]، [[سخت‌گیری]] و [[تحمیل]]، هر مقدار که بپردازد آن را اخذ کند؛ زیرا [[مالیات]] سهمی اندک است در اموال بیشتری که در [[ملک]] مالیات‌دهندگان است و تعلق به آنها دارد<ref>{{متن حدیث|وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ... فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ‌}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>.
#در چگونگی پرداخت [[مال]]، [[اختیار]] را به صاحب مال بدهد و اگر بعد از [[انتخاب]] پشیمان شود، اموال را در هم آمیزد و دوباره جدا کند، تابدین ترتیب [[رضایت]] خاطر او را جلب نماید<ref>{{متن حدیث|... ثُمَّ خَيِّرْهُ فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ... فَإِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ ثُمَّ اخْلِطْهُمَا ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِي مَالِهِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۵.</ref>؛
#از اخذ کالاها و لوازمی که مورد نیاز آنها می‌باشد، بپرهیزد<ref>{{متن حدیث|وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ، ولا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ، ولا تَبِيعُنَّ لِلنَّاسِ فِي الْخَرَاجِ كِسْوَةَ شِتَاءٍ ولا صَيْفٍ، ولا دَابَّةً يَعْتَمِلُونَ عَلَيْهَا، ولا عَبْداً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۱.</ref>؛
#[در هر حال] از هرگونه [[اعمال]] [[خشونت‌بار]] و توهین‌آمیز کاملاً دوری نماید<ref>{{متن حدیث|وَ لَا تَضْرِبُنَ أَحَداً سَوْطاً لِمَكَانِ دِرْهَمٍ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۱.</ref>؛
توصیه‌های [[مکتب علوی]] در تمامی ابعاد برای [[حفظ]] [[ارزش]] و [[مقام]] والای [[انسان]] و [[ارج]] نهادن به [[شخصیت]] افراد است، تا با ارتقای سطح [[بینش]] و [[شناخت]] افراد، آنها را [[متعهد]] و مسئولیت‌پذیر بار آورد و با اینکه در همه حال آماده [[همکاری با حکومت]] [[حق]] بوده، داوطلبانه در صحنه‌ها حضور داشته باشند. از جمله موارد این [[همکاری]] و حضور، مشارکت و مساعدت در سامان بخشیدن به [[امور اجتماعی]] و [[حل مشکلات]] با [[پرداخت مالیات]] است.
همان‌گونه که بیان کردیم، [[مالیات]] نقش به سزایی در تأمین [[بودجه]] [[کشور]] و توان اجرایی [[دولت]] در بخش‌های گوناگون دارد؛ و لذا [[حکومت اسلامی]] موظف است با اجرای سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های اصولی، امکان وصول به موقع مالیات مورد نیاز را فراهم آورد.
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} برای سامان بخشیدن به [[نظام مالیاتی]] و ایجاد شرایط لازم برای جلب مالیات مورد نیاز به «مالک» چنین سفارش فرمود:
سزاوار است که بیشتر از گردآوری [[خراج]] به [[عمران زمین]] بیندیشی؛ زیرا خراج جز از راه [[عمران]] به دست نمی‌آید و هرکه بدون عمران خراج بگیرد، کشور را ویران و [[ملت]] را نابود می‌کند و فرمانروایی‌اش چندانی نمی‌پاید. اگر [[مردم]] از سنگینی مالیات و یا رسیدن آفات یا خشک شدن آب چشمه‌ها و یا کمی [[باران]] و یا دگرگونی [[زمین]] در اثر آب گرفتن و [[فساد]] بذرها... به تو [[شکایت]] آوردند، مالیات را به مقداری که حال آنها بهبود یابد، [[تخفیف]] بده و هرگز بار [[مالی]] تخفیفی که برای خراج دهندگان قائل شوی بر تو گران نیاید؛ زیرا آن مقدار ذخیره‌ای است که آنها بالاخره در عمران و [[آبادی]] کشور به کار می‌بندند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
حاصل چنین رفتارهای اصولی و توأم با [[منطق]] و [[متانت]]، [[محبت]] و [[دلسوزی]] و [[اشتیاق]] مردم در پرداخت وجوه مالیاتی و نیز هرگونه [[فداکاری]] در راه کشور و [[حمایت]] از سیاست‌های حکومت اسلامی را در پی خواهد داشت. برخی [[مورخان]]، همین رفتارهای عادلانه و مشفقانه در گرفتن [[مالیات‌ها]] را از عوامل مهم در [[پیشرفت]] سریع [[اسلام]] معرفی می‌کنند.
«منتسکیو» از نویسندگان به نام فرانسوی می‌گوید:
وجود این باج‌های گزاف بود که سهولت عجیبی را به [[مسلمین]] در [[فتوحات]] خود اعطا نمود؛ زیرا ملت‌های [[تسخیر]] شده از طرف [[اعراب]] می‌دیدند به جای یک سلسله تعدیاتی که در اثر [[لئامت]] امپراتوران به آنها می‌شد، با یک [[مالیات]] [[ساده]] که به سهولت می‌دهند و به سهولت گرفته می‌شود، مواجه و تابع شده‌اند. این بود که فتوحات [[مسلمانان]] به آسانی پیش می‌رفت و [[ملت‌ها]] خوشبخت‌تر بودند و ترجیح می‌دادند به یک [[ملت]] [[صحرانشین]] [[مطیع]] شوند؛ تا به یک [[حکومت فاسد]] که در آن از تمام معایب و از تمام وحشت‌ها و دهشت‌های [[بندگی]] و نبودن [[آزادی]] در [[عذاب]] بودند. در مورد اخذ باج‌های گزافِ [[افراطی]] و نزدیک به [[جنون]]، در [[تاریخ]] [[مشاهده]] کنید: آناستاز<ref>آناستاز اول (۴۹۱ - ۵۱۸م) و آناستاز دوم (۷۱۳ - ۷۱۵م) امپراتوران روم شرقی بودند. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۵، ص۶۲.</ref> مالیاتی برای استنشاق هوا وضع کرده بود<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی اکبر محمدی، ص۳۸۴.</ref>.
در نتیجه اگر بنا باشد که [[مردم]] در [[مشکلات]] و [[بحران‌های سیاسی]] - [[اجتماعی]] [[یاور]] و مددکار [[حکومت]] باشند و با [[دفاع]] از [[حاکمیت]] آن، از هر عاملی که باعث [[ضعف]] و زوال حکومت می‌شود جلوگیری نموده و در همه حال مشتاقانه آماده [[حمایت]] از کیان [[نظام اسلامی]] باشند، لازم است [[دولت]] مردانِ [[حکومت اسلامی]] خود را خدمتگزار مردم دانسته و تلاش کنند که اصل و محور در [[برنامه‌ریزی‌ها]]، جز [[آسایش]] و خیر و [[صلاح]] مردم نباشد. همچنین آنان باید در ساختار مالیاتی شرایطی به وجود آورند که مردم مشارکت خود در پرداخت درست مالیات را امری [[عبادی]] و خداپسندانه تلقی کنند. در این راستا لازم است از برخوردهای اصولی و [[انسانی]]، پرداختن به [[عمران]] و [[آبادی]] [[کشور]] و نیز از سبک نمودن بار مالیاتی [[غافل]] نباشند که بنا به فرموده [[امام علی]]{{ع}} این‌گونه [[رفتارها]] باعث [[نشاط]] و [[شور]] و [[اشتیاق]] مردم در آبادی بیشتر [[سرزمین‌ها]] و [[پشتیبانی]] از حکومت خواهد بود.<ref>[[محمد رضا کریمی والا|کریمی والا، محمد رضا]]، [[وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی (کتاب)|وظایف متقابل مردم و حکومت در حاکمیت علوی]] ص ۱۶۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۹۳

ویرایش