|
|
خط ۵۶: |
خط ۵۶: |
| === [[عصمت]] از اشتباهی که به عمل قبیح بینجامد (گناه سهوی) === | | === [[عصمت]] از اشتباهی که به عمل قبیح بینجامد (گناه سهوی) === |
| اشتباهی که به یک عمل قبیح در [[جهان]] بینجامد، مانند اینکه کسی بدون [[علم]] یا [[اختیار]]، مرتکب عمل شرابخواری شود که به این قسم گناه سهوی گفته میشود. با این حال به نظر میرسد عملی را میتوان گناه نامید که مرتکب آن [[مکلف]] باشد و از روی [[علم]] و عمد آن را انجام داده باشد و در غیر این صورت نمیتوان او را [[گناهکار]] نامید. با این توضیح روشن میشود که اساساً «گناه سهوی» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از «گناه سهوی» به ذهن میرسد این است که عملی ـ مانند شرابخواری یا [[قتل]] ـ در متن واقع [[قبیح]] باشد و شخص بدون علم به موضوع یا [[حکم]] و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمیتوان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. از اینرو، باید اصطلاح گناه سهوی را با همان [[اشتباه]] در مرحله عمل به [[دین]] تطبیق کنیم؛ آن اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد. حال وقتی میگوییم [[امام]] از گناه سهوی [[معصوم]] است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و [[اختیار]] نیز از او صادر نمیشود<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۹ و ۳۸.</ref>. | | اشتباهی که به یک عمل قبیح در [[جهان]] بینجامد، مانند اینکه کسی بدون [[علم]] یا [[اختیار]]، مرتکب عمل شرابخواری شود که به این قسم گناه سهوی گفته میشود. با این حال به نظر میرسد عملی را میتوان گناه نامید که مرتکب آن [[مکلف]] باشد و از روی [[علم]] و عمد آن را انجام داده باشد و در غیر این صورت نمیتوان او را [[گناهکار]] نامید. با این توضیح روشن میشود که اساساً «گناه سهوی» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از «گناه سهوی» به ذهن میرسد این است که عملی ـ مانند شرابخواری یا [[قتل]] ـ در متن واقع [[قبیح]] باشد و شخص بدون علم به موضوع یا [[حکم]] و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمیتوان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. از اینرو، باید اصطلاح گناه سهوی را با همان [[اشتباه]] در مرحله عمل به [[دین]] تطبیق کنیم؛ آن اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد. حال وقتی میگوییم [[امام]] از گناه سهوی [[معصوم]] است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و [[اختیار]] نیز از او صادر نمیشود<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۹ و ۳۸.</ref>. |
|
| |
| == سهو النبی و غلو ==
| |
| برخی معتقدند که اعتقاد به عدم ارتکاب سهو توسط معصومین به منزله غلو در حق ایشان است
| |
|
| |
| حال آنکه [[غلو]] درباره [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه طاهرین]] {{عم}} به چند معناست:
| |
| # کسی قائل به خدایی آنان شود؛
| |
| # آنان را در معبودیت و [[آفرینش]] و روزی دادن، [[شریک]] [[خدا]] قرار دهد؛
| |
| # خدا در آنان [[حلول]] کرده یا با آنان [[اتحاد]] پیدا کرده است؛
| |
| # آنان بدون [[وحی]] با [[الهام]] از سوی [[خداوند]] [[غیب]] میدانند؛
| |
| # [[معرفت]] و [[شناخت]]، آنان را از تمام [[طاعات]] بینیاز میکند و با وجود آنان، به [[ترک معاصی]] نیاز نیست<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۴۶.</ref>.
| |
|
| |
| اما در غیر از اموری که ذکر شد، هر وصفی که به آنان نسبت داده شود، غلو نخواهد بود؛ چون در منابع روایی ما، از [[ائمه معصومین]] {{عم}} [[روایات]] فراوان آمده است که در مرتبه [[بندگی]] و پایینتر از مقام [[پیامبری]]، به هر صفتی که میخواهید، ما را توصیف کنید. در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:
| |
| # [[امام علی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِيءٌ مِنَ الْغَالِينَ}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۳.</ref>؛ ما را از مقام بندگی بالاتر نبرید؛ سپس هر چه میخواهید در وصف ما بگویید و هرگز نمیتوانید ما را [آنگونه که شایسته مقام ماست] وصف کنید. مبادا مانند [[نصارا]] در مورد ما غلو نموده و ما را خدا بدانید؛ زیرا من از غلو کنندگان بیزارم.
| |
| # در بیان دیگر آمده است که ما را [[بنده]] مخلوق خدا بدانید و در وصف ما، غیر از [[نبوت]]، هر چه میخواهید بگویید<ref>قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۷۳۵.</ref>. بنابراین غلو درباره ائمه معصومین {{عم}} هنگامی صادق است که کسی ائمه معصومین {{عم}} را تا [[مقام نبوت]] یا خدایی بالا ببرد.
| |
| # نیز آمده است که از غلو کردن درباره ما جداً بر حذر باشید. بگویید ما [[بندگان]] پرورشیافته خدا هستیم و در [[فضیلت]] ما هر چه دلتان میخواهد بگویید<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۶۱۴.</ref>.
| |
| # علی {{ع}} خطاب به [[اباذر]] میفرماید: بدان که من بنده و [[خلیفه خدا]] بر بندگان او هستم. ما را [[خدا]] ندانید و در [[فضیلت]] ما هر چه میخواهید بگویید؛ زیرا شما به [[حقیقت]] و نهایت [[فضایل]] ما نمیتوانید برسید؛ چون آنچه [[خداوند]] به ما عنایت فرموده، بزرگتر و عظیمتر از آن است که در [[قلب]] شما خطور میکند<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲.</ref>.
| |
|
| |
| از گفتههای [[حضرت علی]] {{ع}} به خوبی استفاده میشود که [[غلو]] انحصاراً به این معناست که کسی، [[ائمه معصومین]] {{عم}} را [[پیامبر]] یا خدا بداند. در غیر این صورت، بیان فضایل ائمه معصومین {{عم}}، در بالاترین مرتبه آن، نه تنها غلو نیست، که بر اساس سخنان [[نورانی]] آنان، ما قادر به بیان حقیقت و نهایت آنها نیستیم.
| |
|
| |
| از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچکسی را از [[رسول خدا]] {{صل}} [[برتر]] ندانید؛ زیرا [[خدای متعال]] او را [[برتری]] داده است<ref>حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.</ref>. هیچکس برتر از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن حضرت، که [[نفی]] [[سهو]] یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آنگونه که شایسته مقام وی است، نخواهد بود<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۳]]، ص ۱۱۶.</ref>.
| |
|
| |
|
| == پرسشهای وابسته == | | == پرسشهای وابسته == |