پرش به محتوا

بیت المال در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۹: خط ۹:
«[[بیت المال]]» ([[خانه]] [[دارایی]]) جایی است که در آن، اموالی که از آن همه [[مسلمانان]] است نهاده می‌شود. [[درآمدهای عمومی]] و مالیات‌هایی که توسط مأموران [[حکومت اسلامی]] گردآوری می‌گردید در خانه‌های [[امن]] نگهداری می‌‌شد تا به موقع در راه نیازهای [[مردم]] و [[حکومت]] [[مصرف]] شود. به مناسبت جای امن [[اموال]] به آن [[بیت‌المال]] می‌‌گفتند، آن گونه که مرکز [[علمی]] را «دار العلم» یا «[[بیت]] العلم» و مرکز مباحث و کتاب‌های [[فلسفی]] را «دارالحکمه» می‌نامیدند. هر [[مالی]] مجهول المالک که به دست مسلمانان می‌رسید به بیت المال منتقل می‌‌شد و هر مالی که مصرف عمومی داشت یا در [[اختیار]] [[دولت اسلامی]] بود به آنجا منتقل می‌گردید. و هر [[بودجه]] و حقوقی که باید برای اداره [[اجتماع]] [[اسلامی]] مصرف شود از آنجا پرداخت می‌شود، چه آنچه مربوط به افراد بوده یا جمعیت‌ها.
«[[بیت المال]]» ([[خانه]] [[دارایی]]) جایی است که در آن، اموالی که از آن همه [[مسلمانان]] است نهاده می‌شود. [[درآمدهای عمومی]] و مالیات‌هایی که توسط مأموران [[حکومت اسلامی]] گردآوری می‌گردید در خانه‌های [[امن]] نگهداری می‌‌شد تا به موقع در راه نیازهای [[مردم]] و [[حکومت]] [[مصرف]] شود. به مناسبت جای امن [[اموال]] به آن [[بیت‌المال]] می‌‌گفتند، آن گونه که مرکز [[علمی]] را «دار العلم» یا «[[بیت]] العلم» و مرکز مباحث و کتاب‌های [[فلسفی]] را «دارالحکمه» می‌نامیدند. هر [[مالی]] مجهول المالک که به دست مسلمانان می‌رسید به بیت المال منتقل می‌‌شد و هر مالی که مصرف عمومی داشت یا در [[اختیار]] [[دولت اسلامی]] بود به آنجا منتقل می‌گردید. و هر [[بودجه]] و حقوقی که باید برای اداره [[اجتماع]] [[اسلامی]] مصرف شود از آنجا پرداخت می‌شود، چه آنچه مربوط به افراد بوده یا جمعیت‌ها.


هزینه‌ای که از طریق بیت المال پرداخته می‌‌شد در برگیرنده [[حقوق]] و مزایای سپاهیان، تأمین نیازهای تسلیحاتی و لشکرکشی، مصارف عمومی، کمبودهای [[اقتصادی]] [[فقرا]] و موارد دیگر. معمولاً واژه بیت المال به اموالی گفته می‌شود که از آن [[جامعه اسلامی]] و در اختیار حکومت است<ref>ر.ک: بیت المال در نهج البلاغه، ص۱۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص ۳۸۹ - ۳۹۰.</ref>
هزینه‌ای که از طریق بیت المال پرداخته می‌‌شد در برگیرنده [[حقوق]] و مزایای سپاهیان، تأمین نیازهای تسلیحاتی و لشکرکشی، مصارف عمومی، کمبودهای [[اقتصادی]] [[فقرا]] و موارد دیگر. معمولاً واژه بیت المال به اموالی گفته می‌شود که از آن [[جامعه اسلامی]] و در اختیار حکومت است<ref>ر.ک: بیت المال در نهج البلاغه، ص۱۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۸۹ - ۳۹۰.</ref>


== پیشینه بیت المال ==
== پیشینه بیت المال ==
دریافت [[مالیات]] توسط حکومت، سابقه دیرینه دارد. در گذشته مهم‌ترین منبع درآمد، از [[زمین]] بوده است. مالک زمین، [[حاکم]] و [[پادشاه]] بود و هر کسی که زمین را کشت می‌کرد بخشی از آن را به عنوان مالیات به مأموران حکومت می‌پرداخت. در [[مصر]] قدیم، [[فرعون]] مالک زمین بود و بدون [[اجازه]] وی کسی نمی‌توانست از زمین بهره برداری کند و هر برزگر ناچار بود سالانه ۱۰/۱ محصول خود را به شاه بپردازد. اشراف و ثروت‌مندان، زمین‌های پهناوری در دست داشتند و کشاورزان «[[آزاد]]» بیشتر محصول خود را در اختیار مأموران حکومت قرار می‌دادند. و آنان آنچه قابل حمل و نقل بود دریافت می‌کردند<ref>تاریخ تمدن، «مشرق زمین گاهواره تمدن»، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.</ref>. در دیگر مناطق نیز وضع به همین منوال بود و عملاً [[مردم]] برده [[حکومت]] بودند و تنها [[حاکمان]] و اشراف، [[حق]] بهره وری از [[نعمت‌ها]] را داشتند<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص ۳۹۰.</ref>.
دریافت [[مالیات]] توسط حکومت، سابقه دیرینه دارد. در گذشته مهم‌ترین منبع درآمد، از [[زمین]] بوده است. مالک زمین، [[حاکم]] و [[پادشاه]] بود و هر کسی که زمین را کشت می‌کرد بخشی از آن را به عنوان مالیات به مأموران حکومت می‌پرداخت. در [[مصر]] قدیم، [[فرعون]] مالک زمین بود و بدون [[اجازه]] وی کسی نمی‌توانست از زمین بهره برداری کند و هر برزگر ناچار بود سالانه ۱۰/۱ محصول خود را به شاه بپردازد. اشراف و ثروت‌مندان، زمین‌های پهناوری در دست داشتند و کشاورزان «[[آزاد]]» بیشتر محصول خود را در اختیار مأموران حکومت قرار می‌دادند. و آنان آنچه قابل حمل و نقل بود دریافت می‌کردند<ref>تاریخ تمدن، «مشرق زمین گاهواره تمدن»، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.</ref>. در دیگر مناطق نیز وضع به همین منوال بود و عملاً [[مردم]] برده [[حکومت]] بودند و تنها [[حاکمان]] و اشراف، [[حق]] بهره وری از [[نعمت‌ها]] را داشتند<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۹۰.</ref>.


==یوسف و [[بیت المال]]==
==یوسف و [[بیت المال]]==
خط ۱۹: خط ۱۹:
در [[تفسیر تبیان]] می‌نویسد: یعنی مرا مأمور زمین‌های خودت قرار ده. جایی که مالک آن هستی و در آنجا [[مال]] و طعام گردآوری می‌شود. این که یوسف از پادشاه می‌خواهد به او [[مسئولیت]] گردآوری و مصرف بیت المال را واگذارد بدین جهت بوده که آن را از دادن به افراد غیر مستحق نگهدارد و در مصارف مناسب و درست [[خرج]] نماید<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۵۷.</ref>. این نشانگر اهتمام به گردآوری و [[نظارت]] بر مصرف بیت المال است و نشان می‌دهد که بخش عمده [[اراضی]] [[مصر]] در [[اختیار]] [[حاکم]] بوده است و یوسف دستور کشت مزارع را می‌دهد و به هر کس [[حق]] وی را می‌پردازد و بقیه را با خوشه، [[انبار]] می‌کند<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۳۷، ح۱۱۱.</ref>.
در [[تفسیر تبیان]] می‌نویسد: یعنی مرا مأمور زمین‌های خودت قرار ده. جایی که مالک آن هستی و در آنجا [[مال]] و طعام گردآوری می‌شود. این که یوسف از پادشاه می‌خواهد به او [[مسئولیت]] گردآوری و مصرف بیت المال را واگذارد بدین جهت بوده که آن را از دادن به افراد غیر مستحق نگهدارد و در مصارف مناسب و درست [[خرج]] نماید<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۵۷.</ref>. این نشانگر اهتمام به گردآوری و [[نظارت]] بر مصرف بیت المال است و نشان می‌دهد که بخش عمده [[اراضی]] [[مصر]] در [[اختیار]] [[حاکم]] بوده است و یوسف دستور کشت مزارع را می‌دهد و به هر کس [[حق]] وی را می‌پردازد و بقیه را با خوشه، [[انبار]] می‌کند<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۳۷، ح۱۱۱.</ref>.


از برخی [[روایات]] استفاده می‌شود که یوسف بخشی از درآمد مردم را خریداری می‌کرد<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۳۴، ح۱۰۵.</ref>. اما دقیقاً مشخص نیست که آنان دارای کشت مستقل بودند یا همان سهمی که از درآمد کشت [[زمین]] نصیب آنها می‌‌شد - چون از مخارج سالیانه آنها اضافه بود - توسط یوسف خریداری می‌شد. از عبارت [[مجمع البیان]] استفاده می‌شود که دستور داد ۵/۱ طعام‌ها را به [[دولت]] بدهند تا آن را ذخیره نماید<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۲۴۳. در تورات در این باره می‌خوانیم: «فرعون... ناظران بر زمین بگمارد و در هفت سال فراوانی خمس را از زمین بگیرد و همۀ ماکولات این سال‌های نیکو را که می‌آید جمع کنند و غله را زیر دست فرعون ذخیره نمایند و خوراک در شهرها نگاه دارند» (کتاب مقدس، «سفر پیدایش»، باب ۴۱، آیه ۲۵-۲۶).</ref>. و با توجه به این که در روایتی وارد شده که در سال‌های قحطی یوسف غذا و طعام را به [[مردم مصر]] می‌فروخت<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۲۴۳؛ نور الثقلین، ج۲، ص۴۳۵، ح۱۰۷.</ref>، استفاده می‌شود که آنچه ذخیره شده از آن [[حاکم مصر]] بوده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص ۳۹۰ - ۳۹۱.</ref>.
از برخی [[روایات]] استفاده می‌شود که یوسف بخشی از درآمد مردم را خریداری می‌کرد<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۳۴، ح۱۰۵.</ref>. اما دقیقاً مشخص نیست که آنان دارای کشت مستقل بودند یا همان سهمی که از درآمد کشت [[زمین]] نصیب آنها می‌‌شد - چون از مخارج سالیانه آنها اضافه بود - توسط یوسف خریداری می‌شد. از عبارت [[مجمع البیان]] استفاده می‌شود که دستور داد ۵/۱ طعام‌ها را به [[دولت]] بدهند تا آن را ذخیره نماید<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۲۴۳. در تورات در این باره می‌خوانیم: «فرعون... ناظران بر زمین بگمارد و در هفت سال فراوانی خمس را از زمین بگیرد و همۀ ماکولات این سال‌های نیکو را که می‌آید جمع کنند و غله را زیر دست فرعون ذخیره نمایند و خوراک در شهرها نگاه دارند» (کتاب مقدس، «سفر پیدایش»، باب ۴۱، آیه ۲۵-۲۶).</ref>. و با توجه به این که در روایتی وارد شده که در سال‌های قحطی یوسف غذا و طعام را به [[مردم مصر]] می‌فروخت<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۲۴۳؛ نور الثقلین، ج۲، ص۴۳۵، ح۱۰۷.</ref>، استفاده می‌شود که آنچه ذخیره شده از آن [[حاکم مصر]] بوده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۹۰ - ۳۹۱.</ref>.


== داوود و [[بیت المال]] ==
== داوود و [[بیت المال]] ==
خط ۳۰: خط ۳۰:
[[زمین]] از جنبۀ نظری [[ملک]] یهوه ([[خدا]]) به شمار می‌رفت و داوود مدت چهل سال با تدبیر خود بر [[یهود]] [[فرمانروایی]] می‌کرد<ref>تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. در این مدت، خود نیز به کار مشغول بود تا از [[بیت المال]] [[ارتزاق]] ننماید.
[[زمین]] از جنبۀ نظری [[ملک]] یهوه ([[خدا]]) به شمار می‌رفت و داوود مدت چهل سال با تدبیر خود بر [[یهود]] [[فرمانروایی]] می‌کرد<ref>تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. در این مدت، خود نیز به کار مشغول بود تا از [[بیت المال]] [[ارتزاق]] ننماید.


افزون بر این که در داستان یوسف و داوود مسئله بیت المال و اهتمام و [[احتیاط]] در [[مصرف]] آن مطرح است، از [[روایات]] و [[آیات قرآنی]] استفاده می‌شود که عنوان [[خمس]] و [[زکات]] در میان [[پیامبران]] گذشته نیز مطرح بوده است و ابراهیم [[پیامبر]]، اولین کسی دانسته شده که خمس اموالش را پرداخت<ref>بحار الأنوار، ج۱۲، ص۵۷؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰، ذیل آیه ۱۲۴ سوره بقره.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص ۳۹۱ - ۳۹۳.</ref>
افزون بر این که در داستان یوسف و داوود مسئله بیت المال و اهتمام و [[احتیاط]] در [[مصرف]] آن مطرح است، از [[روایات]] و [[آیات قرآنی]] استفاده می‌شود که عنوان [[خمس]] و [[زکات]] در میان [[پیامبران]] گذشته نیز مطرح بوده است و ابراهیم [[پیامبر]]، اولین کسی دانسته شده که خمس اموالش را پرداخت<ref>بحار الأنوار، ج۱۲، ص۵۷؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰، ذیل آیه ۱۲۴ سوره بقره.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۹۱ - ۳۹۳.</ref>


== بیت المال در دوران پیامبر{{صل}} ==
== بیت المال در دوران پیامبر{{صل}} ==
خط ۳۷: خط ۳۷:
[[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} گروهی را به عنوان [[کارگزار]] [[صدقات]] به اطراف می‌فرستاد تا زکات مردم را دریافت نمایند و آن را به مصارف تعیین شده برساند. بدیهی است که [[اموال]] گردآوری شده در جایی جمع می‌شده است؛ بنابراین، [[سخن]] [[سیوطی]] در تاریخ الخلفاء دقیق نیست که ایجاد بیت المال را از اولیات [[ابوبکر]]<ref>تاریخ الخلفاء، ص۷۹.</ref> و در جای دیگر از اولیات عمر می‌شمارد<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۳۶.</ref>. البته به این معنا که مکان ویژه‌ای را اختصاص داده و مدتی اموال عمومی در دوران پیامبر{{صل}} در آنجا نگهداری شود، بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا حضرت، [[اموال]] جمع شده را به سرعت به [[مصرف]] می‌رساند. [[فقر]] [[مردم]] [[مسلمان]] و تنگ دستی آنها و محدود بودن اموال به [[غنائم]] و [[زکات]]<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ص۲۲.</ref> و نبود [[پول]] نقد باعث می‌‌شد که اموال به مصرف برسد و این جزو [[دستورات]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود که زکات مردم [[شهر]] را در میان آنها و زکات [[بادیه نشینان]] را در جمع خود آنها تقسیم کنند<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۱.</ref>. در نتیجه [[کارگزاران]] اعزامی [[مال]] کمتری به مرکز حکومت می‌فرستادند.
[[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} گروهی را به عنوان [[کارگزار]] [[صدقات]] به اطراف می‌فرستاد تا زکات مردم را دریافت نمایند و آن را به مصارف تعیین شده برساند. بدیهی است که [[اموال]] گردآوری شده در جایی جمع می‌شده است؛ بنابراین، [[سخن]] [[سیوطی]] در تاریخ الخلفاء دقیق نیست که ایجاد بیت المال را از اولیات [[ابوبکر]]<ref>تاریخ الخلفاء، ص۷۹.</ref> و در جای دیگر از اولیات عمر می‌شمارد<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۳۶.</ref>. البته به این معنا که مکان ویژه‌ای را اختصاص داده و مدتی اموال عمومی در دوران پیامبر{{صل}} در آنجا نگهداری شود، بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا حضرت، [[اموال]] جمع شده را به سرعت به [[مصرف]] می‌رساند. [[فقر]] [[مردم]] [[مسلمان]] و تنگ دستی آنها و محدود بودن اموال به [[غنائم]] و [[زکات]]<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ص۲۲.</ref> و نبود [[پول]] نقد باعث می‌‌شد که اموال به مصرف برسد و این جزو [[دستورات]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود که زکات مردم [[شهر]] را در میان آنها و زکات [[بادیه نشینان]] را در جمع خود آنها تقسیم کنند<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۱.</ref>. در نتیجه [[کارگزاران]] اعزامی [[مال]] کمتری به مرکز حکومت می‌فرستادند.


برابر قرار داد [[پیامبر]]{{صل}}، از [[مسیحیان نجران]] [[جزیه]] می‌گرفتند و مدت اندکی آن اموال نگهداری می‌شده تا به مصرف برسد؛ اما همین [[روش پیامبر]] در تقسیم سریع اموال عمومی باعث شد، هنگامی که در بستر [[بیماری]] به یاد آورد که چند دیناری (۶ یا ۸ دینار) نزد یکی از [[همسران]] وی باقی مانده فوراً از او بخواهد دینارها را بیاورد و پیامبر{{صل}} آنها را در دست گرفت و فرمود: «محمد چه [[گمان]] دارد اگر [[خدا]] را [[ملاقات]] کند و اینها نزد او باشد»<ref>{{متن حدیث|ما ظن محمد لو لقی الله و هذه عنده}}</ref> آن گاه دستور داد علی{{ع}} آنها را در میان [[مستمندان]] تقسیم نماید<ref>طبقات الکبری، ج۱-۲، ص۳۶۸؛ بحار الأنوار، ج۲۲، ص۴۳۲.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص ۳۹۳ - ۳۹۴.</ref>
برابر قرار داد [[پیامبر]]{{صل}}، از [[مسیحیان نجران]] [[جزیه]] می‌گرفتند و مدت اندکی آن اموال نگهداری می‌شده تا به مصرف برسد؛ اما همین [[روش پیامبر]] در تقسیم سریع اموال عمومی باعث شد، هنگامی که در بستر [[بیماری]] به یاد آورد که چند دیناری (۶ یا ۸ دینار) نزد یکی از [[همسران]] وی باقی مانده فوراً از او بخواهد دینارها را بیاورد و پیامبر{{صل}} آنها را در دست گرفت و فرمود: «محمد چه [[گمان]] دارد اگر [[خدا]] را [[ملاقات]] کند و اینها نزد او باشد»<ref>{{متن حدیث|ما ظن محمد لو لقی الله و هذه عنده}}</ref> آن گاه دستور داد علی{{ع}} آنها را در میان [[مستمندان]] تقسیم نماید<ref>طبقات الکبری، ج۱-۲، ص۳۶۸؛ بحار الأنوار، ج۲۲، ص۴۳۲.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۹۳ - ۳۹۴.</ref>


== [[بیت المال]] در دوران خلفا ==
== [[بیت المال]] در دوران خلفا ==
خط ۵۵: خط ۵۵:
در دوران ابوبکر، [[مال]] قابل توجهی از [[بحرین]] برای وی آوردند. او به [[جابر بن عبدالله انصاری]] که از قول [[رسول خدا]]{{صل}} خبر ورود [[اموال]] بحرین را به وی داده بود هزار درهم و به دیگران نیز که پیامبر{{صل}} وعده‌ای به آنان داده بود مقداری داد و بقیه اموال را میان مردم به گونه مساوی تقسیم کرد و تفاوتی میان کوچک و بزرگ، [[بنده]] و [[آزاده]]، مرد و [[زن]] قائل نشد و به هر نفر هفت درهم و ثلت درهم رسید. [[سال]] بعد که مال بیشتری به دستش رسید آن را بالسویه میان مردم تقسیم کرد و به هر نفر ۲۰ درهم رسید. گروهی [[اعتراض]] کردند که چرا بیت المال را میان مردم به گونه مساوی تقسیم کردی و افراد با سابقه و [[فضیلت]] را [[برتری]] ندادی؟ گفت: هر کسی کاری انجام داده، ثوابش از آن اوست و این [[مال]] برای معاش [[زندگی]] است که [[مساوات]] در آن بهتر از [[گزینش]] افراد است<ref>ابویوسف، الخراج، ص۴۲.</ref>.
در دوران ابوبکر، [[مال]] قابل توجهی از [[بحرین]] برای وی آوردند. او به [[جابر بن عبدالله انصاری]] که از قول [[رسول خدا]]{{صل}} خبر ورود [[اموال]] بحرین را به وی داده بود هزار درهم و به دیگران نیز که پیامبر{{صل}} وعده‌ای به آنان داده بود مقداری داد و بقیه اموال را میان مردم به گونه مساوی تقسیم کرد و تفاوتی میان کوچک و بزرگ، [[بنده]] و [[آزاده]]، مرد و [[زن]] قائل نشد و به هر نفر هفت درهم و ثلت درهم رسید. [[سال]] بعد که مال بیشتری به دستش رسید آن را بالسویه میان مردم تقسیم کرد و به هر نفر ۲۰ درهم رسید. گروهی [[اعتراض]] کردند که چرا بیت المال را میان مردم به گونه مساوی تقسیم کردی و افراد با سابقه و [[فضیلت]] را [[برتری]] ندادی؟ گفت: هر کسی کاری انجام داده، ثوابش از آن اوست و این [[مال]] برای معاش [[زندگی]] است که [[مساوات]] در آن بهتر از [[گزینش]] افراد است<ref>ابویوسف، الخراج، ص۴۲.</ref>.


بدیهی است این [[اموال]] که به مرکز [[خلافت]] منتقل میشده در مکانی نگهداری می‌گردیده و آنجا عنوان [[بیت المال]] داشته است. ابن طقطقی بر این [[باور]] است که اموال نواحی، هنگامی که به [[مدینه]] آورده می‌‌شد آن را به [[مسجد]] برده و برابر دستور پیامبر{{صل}} تقسیم می‌کردند و این رسم در دوران ابوبکر نیز جریان داشت<ref>تاریخ فخری، ص۱۱۲.</ref>. [[سیوطی]] در تاریخ الخلفاء می‌نویسد: [[ابوبکر]] در منطقه «[[سنح]]» [[بیت]] المالی داشت بدون [[نگهبان]] و فقط بر آن قفل زده بود و هنگامی که به مدینه منتقل شد، بیت المال را در [[خانه]] خود قرار داد<ref>تاریخ الخلفاء، ص۷۹. </ref>. این سخن را قلقشندی پذیرفته و مسئول بیت المال وی را [[عمر بن خطاب]] دانسته است<ref>بیت المال، پیدایش و تحولات آن، ص۳۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص ۳۹۴ - ۳۹۶.</ref>
بدیهی است این [[اموال]] که به مرکز [[خلافت]] منتقل میشده در مکانی نگهداری می‌گردیده و آنجا عنوان [[بیت المال]] داشته است. ابن طقطقی بر این [[باور]] است که اموال نواحی، هنگامی که به [[مدینه]] آورده می‌‌شد آن را به [[مسجد]] برده و برابر دستور پیامبر{{صل}} تقسیم می‌کردند و این رسم در دوران ابوبکر نیز جریان داشت<ref>تاریخ فخری، ص۱۱۲.</ref>. [[سیوطی]] در تاریخ الخلفاء می‌نویسد: [[ابوبکر]] در منطقه «[[سنح]]» [[بیت]] المالی داشت بدون [[نگهبان]] و فقط بر آن قفل زده بود و هنگامی که به مدینه منتقل شد، بیت المال را در [[خانه]] خود قرار داد<ref>تاریخ الخلفاء، ص۷۹. </ref>. این سخن را قلقشندی پذیرفته و مسئول بیت المال وی را [[عمر بن خطاب]] دانسته است<ref>بیت المال، پیدایش و تحولات آن، ص۳۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۹۴ - ۳۹۶.</ref>


=== بیت المال در دوران عمر ===
=== بیت المال در دوران عمر ===
خط ۶۸: خط ۶۸:
گویند: [[ابوهریره]] [[پول]] زیادی از [[بحرین]] آورد. عمر پرسید چقدر پول آورده‌ای؟ ابوهریره گفت: پانصد هزار درهم. عمر با [[تعجب]] پرسید: آیا میفهمی چه می‌گویی؟ ابوهریره پاسخ داد آری، آری می‌گویم صد هزار تا، پنج دفعه. آن گاه عمر بر [[منبر]] رفته گفت: ای [[مردم]]، [[مال]] زیادی برای ما رسیده اگر می‌خواهید بشمریم و اگر می‌خواهید با پیمانه، پیمانه کنیم. شخصی پیشنهاد کرد که دیوان‌هایی برای ثبت اسامی افراد تدوین کنید و وی نیز از این پیشنهاد استقبال کرد. برای [[مهاجران]] پنج هزار و برای [[انصار]] سه هزار و برای [[زنان پیامبر]] دوازده هزار درهم قرار داد<ref>الخراج، ص۴۵؛ تاریخ تمدن اسلامی، ص۲۲۰؛ ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۱۹۹؛ تاریخ طبری (۸جلدی)، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. [[سعید بن مسیب]]، تشکیل [[دیوان]] را [[محرم]] سال ۲۰ هجری یاد کرده است<ref>فتوح البلدان، ص۴۲۶؛ تاریخ الخلفاء، ۱۴۶.</ref>. [[سیوطی]]<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۳۱.</ref> و نویری<ref>ترجمة نهایة الارب، ج۴، ص۲۸۵.</ref> ایجاد دفتر دیوان را مربوط به سال پانزدهم هجری دانسته‌اند. عمر با تشکیل دیوان برای مأموران و [[قضات]]، مقرری تعیین کرد.
گویند: [[ابوهریره]] [[پول]] زیادی از [[بحرین]] آورد. عمر پرسید چقدر پول آورده‌ای؟ ابوهریره گفت: پانصد هزار درهم. عمر با [[تعجب]] پرسید: آیا میفهمی چه می‌گویی؟ ابوهریره پاسخ داد آری، آری می‌گویم صد هزار تا، پنج دفعه. آن گاه عمر بر [[منبر]] رفته گفت: ای [[مردم]]، [[مال]] زیادی برای ما رسیده اگر می‌خواهید بشمریم و اگر می‌خواهید با پیمانه، پیمانه کنیم. شخصی پیشنهاد کرد که دیوان‌هایی برای ثبت اسامی افراد تدوین کنید و وی نیز از این پیشنهاد استقبال کرد. برای [[مهاجران]] پنج هزار و برای [[انصار]] سه هزار و برای [[زنان پیامبر]] دوازده هزار درهم قرار داد<ref>الخراج، ص۴۵؛ تاریخ تمدن اسلامی، ص۲۲۰؛ ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۱۹۹؛ تاریخ طبری (۸جلدی)، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. [[سعید بن مسیب]]، تشکیل [[دیوان]] را [[محرم]] سال ۲۰ هجری یاد کرده است<ref>فتوح البلدان، ص۴۲۶؛ تاریخ الخلفاء، ۱۴۶.</ref>. [[سیوطی]]<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۳۱.</ref> و نویری<ref>ترجمة نهایة الارب، ج۴، ص۲۸۵.</ref> ایجاد دفتر دیوان را مربوط به سال پانزدهم هجری دانسته‌اند. عمر با تشکیل دیوان برای مأموران و [[قضات]]، مقرری تعیین کرد.


ابن طقطقی تشکیل دیوان را سال ۱۵ هجری می‌داند که از سوی مرزبان [[ایران]] مطرح شد. نام وی را [[هرمزان]] مرزبان [[اهواز]] یاد کرده‌اند. هنگامی که مشاهده کرد [[عمر]] گروهی را به جبهه اعزام کرده و اموالی به آنها داده، پیشنهاد کرد که پرداخت [[اموال]] در [[دیوان]] ثبت شود تا کسی از آن تخلف<ref>أحکام السلطانیه، ص۱۹۹.</ref> ننماید؛ اما به نظر می‌رسد این مطلب درست نباشد؛ زیرا هرمزان در سال ۲۰ هجری هنگام فتح شوشتر [[اسیر]] و به [[مدینه]] آورده شد<ref>فتوح البلدان، ص۳۷۳؛ تاریخ الاسلام، «عهد الخلفاء»، ص۲۰۰.</ref>؛ بنابراین در سال ۱۵ هجری نمی‌تواند پیشنهاد تشکیل دیوان را مطرح نماید. عمر در ایجاد دیوان با [[صحابه]] [[مشورت]] کرد. علی{{ع}} فرمود: «هر سال آنچه از اموال نزد تو جمع شود تقسیم می‌کنی و چیزی از آن باقی نمی‌گذاری»
ابن طقطقی تشکیل دیوان را سال ۱۵ هجری می‌داند که از سوی مرزبان [[ایران]] مطرح شد. نام وی را [[هرمزان]] مرزبان [[اهواز]] یاد کرده‌اند. هنگامی که مشاهده کرد [[عمر]] گروهی را به جبهه اعزام کرده و اموالی به آنها داده، پیشنهاد کرد که پرداخت [[اموال]] در [[دیوان]] ثبت شود تا کسی از آن تخلف<ref>أحکام السلطانیه، ص۱۹۹.</ref> ننماید؛ اما به نظر می‌رسد این مطلب درست نباشد؛ زیرا هرمزان در سال ۲۰ هجری هنگام فتح شوشتر [[اسیر]] و به [[مدینه]] آورده شد<ref>فتوح البلدان، ص۳۷۳؛ تاریخ الاسلام، «عهد الخلفاء»، ص۲۰۰.</ref>؛ بنابراین در سال ۱۵ هجری نمی‌تواند پیشنهاد تشکیل دیوان را مطرح نماید. عمر در ایجاد دیوان با [[صحابه]] [[مشورت]] کرد. علی{{ع}} فرمود: «هر سال آنچه از اموال نزد تو جمع شود تقسیم می‌کنی و چیزی از آن باقی نمی‌گذاری»<ref>{{متن حدیث|تقسم کل سنة ما أجتمع إلیک من المال و لا تمسک منه شیئا}}</ref>.
<ref>{{متن حدیث|تقسم کل سنة ما أجتمع إلیک من المال و لا تمسک منه شیئا}}</ref>


عمر از [[عقیل بن ابی طالب]]، مخرمة بن نوفل و [[جبیر بن مطعم]] که از [[جوانان]] [[قریش]] بودند خواست به تدوین دیوان بپردازند<ref>أحکام السلطانیه، ص۱۹۹.</ref>. از این دیوان، به «دیوان [[سپاه]]» تعبیر می‌شود.
عمر از [[عقیل بن ابی طالب]]، مخرمة بن نوفل و [[جبیر بن مطعم]] که از [[جوانان]] [[قریش]] بودند خواست به تدوین دیوان بپردازند<ref>أحکام السلطانیه، ص۱۹۹.</ref>. از این دیوان، به «دیوان [[سپاه]]» تعبیر می‌شود.
خط ۷۷: خط ۷۶:
[[بلاذری]] می‌نوسد: «عمر هر ماه، دو انبان آذوقه به مرد و [[زن]] و [[بنده]] می‌داد»<ref>{{عربی|فکان یرزق الناس الرجل و المرأة و المملوک جریبین کل شهر}}</ref> و اضافه می‌کند که عمر گفت: من قرار دادم برای هر فرد [[مسلمان]] در هر ماهی دو مدی از گندم و دو [[قسط]] روغن و دو قسط سرکه و هر ماه، برابر آن عمل می‌کرد<ref>فتوح البلدان، ص۴۴۶.</ref>. عمر در نظر داشت که تغییراتی در مقرری ایجاد کند و آن را چهار هزار درهم معین کند. هزار درهم برای خانواده، هزار درهم برای توشه و هزار درهم هزینه [[سلاح]] و هزار درهم برای [[رفاه]] افراد که موفق به انجام دادن این طرح نشد.
[[بلاذری]] می‌نوسد: «عمر هر ماه، دو انبان آذوقه به مرد و [[زن]] و [[بنده]] می‌داد»<ref>{{عربی|فکان یرزق الناس الرجل و المرأة و المملوک جریبین کل شهر}}</ref> و اضافه می‌کند که عمر گفت: من قرار دادم برای هر فرد [[مسلمان]] در هر ماهی دو مدی از گندم و دو [[قسط]] روغن و دو قسط سرکه و هر ماه، برابر آن عمل می‌کرد<ref>فتوح البلدان، ص۴۴۶.</ref>. عمر در نظر داشت که تغییراتی در مقرری ایجاد کند و آن را چهار هزار درهم معین کند. هزار درهم برای خانواده، هزار درهم برای توشه و هزار درهم هزینه [[سلاح]] و هزار درهم برای [[رفاه]] افراد که موفق به انجام دادن این طرح نشد.


[[عمر بن خطاب]] درباره سهم خود از بیت المال از [[یاران پیامبر]]{{صل}} نظر خواست و هر یک سخنی گفتند. علی{{ع}} در جمع خاموش بود. [[عمر]] گفت: ای علی تو چه می‌گویی؟ فرمود: «چندان که هزینه تو و [[خانواده]] ات را به طور معمول کفایت کند و [[حق]] دیگری نداری». [[مردم]] همه گفتند: پیشنهاد علی{{ع}} [[سخن]] [[درستی]] است، و عمر برابر آن عمل می‌کرد<ref>نهایة الإرب، ج۴، ص۲۸۶.</ref>. عمر گرچه به ظاهر زاهدانه [[زندگی]] کرد؛ ولی طرحی که در تقسیم بیت المال پی ریخت، باعث [[مشکلات]] فراوان در [[جامعه اسلامی]] شد و فاصله طبقاتی را در [[جامعه]] دو چندان کرد. درآمد [[خراج]] [[عراق]] در دوران عمر به صد و بیست میلیون درهم می‌رسید و این رقم در دوران [[حکومت]] [[عبیدالله بن زیاد]] به صد و سی میلیون درهم افزایش یافت<ref>ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص ۳۹۶ ـ ۴۰۰.</ref>
[[عمر بن خطاب]] درباره سهم خود از بیت المال از [[یاران پیامبر]]{{صل}} نظر خواست و هر یک سخنی گفتند. علی{{ع}} در جمع خاموش بود. [[عمر]] گفت: ای علی تو چه می‌گویی؟ فرمود: «چندان که هزینه تو و [[خانواده]] ات را به طور معمول کفایت کند و [[حق]] دیگری نداری». [[مردم]] همه گفتند: پیشنهاد علی{{ع}} [[سخن]] [[درستی]] است، و عمر برابر آن عمل می‌کرد<ref>نهایة الإرب، ج۴، ص۲۸۶.</ref>. عمر گرچه به ظاهر زاهدانه [[زندگی]] کرد؛ ولی طرحی که در تقسیم بیت المال پی ریخت، باعث [[مشکلات]] فراوان در [[جامعه اسلامی]] شد و فاصله طبقاتی را در [[جامعه]] دو چندان کرد. درآمد [[خراج]] [[عراق]] در دوران عمر به صد و بیست میلیون درهم می‌رسید و این رقم در دوران [[حکومت]] [[عبیدالله بن زیاد]] به صد و سی میلیون درهم افزایش یافت<ref>ماوردی، أحکام السلطانیه، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۳۹۶ ـ ۴۰۰.</ref>


=== [[بیت المال]] در دوران عثمان ===
=== [[بیت المال]] در دوران عثمان ===
خط ۱۰۰: خط ۹۹:
[[عبدالله بن مسعود]] که از [ال ۲۱ هجری [[خزانه]] دار [[بیت المال]] [[کوفه]] بود<ref>تاریخ الاسلام، «عهد الخلفاء»، ص۲۲۳.</ref>، هنگامی که [[ولید بن عقبه]] حاضر نشد که بدهی خود را از بیت المال بدهد کلیدهای بیت المال را نزد ولید انداخت و به [[مدینه]] رفت. عثمان دستور داد او را از [[مسجد پیامبر]] [[اخراج]] کنند و [[غلام]] عثمان آن قدر او را کتک زد که استخوان پهلویش [[شکست]]<ref>الغدیر، ج۹، ص۳ و پس از آن.</ref>.
[[عبدالله بن مسعود]] که از [ال ۲۱ هجری [[خزانه]] دار [[بیت المال]] [[کوفه]] بود<ref>تاریخ الاسلام، «عهد الخلفاء»، ص۲۲۳.</ref>، هنگامی که [[ولید بن عقبه]] حاضر نشد که بدهی خود را از بیت المال بدهد کلیدهای بیت المال را نزد ولید انداخت و به [[مدینه]] رفت. عثمان دستور داد او را از [[مسجد پیامبر]] [[اخراج]] کنند و [[غلام]] عثمان آن قدر او را کتک زد که استخوان پهلویش [[شکست]]<ref>الغدیر، ج۹، ص۳ و پس از آن.</ref>.


بخشش‌های فراوان عثمان به افراد و اشخاص ذی نفوذ و روش [[خلیفه دوم]] در تقسیم بیت المال در مدت ۲۳ سال باعث شد که [[مردم]] [[سیره پیامبر]]{{صل}} را در تقسیم بیت المال و نگهداری آن از یاد ببرند؛ از این رو علی{{ع}} در [[اصلاح امور]] بیت المال گرفتار مخالفت‌های گوناگون از سوی [[نزدیکان]] و [[دوستان]] و افراد ذی نفوذ گردید که [[مشکلات]] فراوانی برای حضرت در پی داشت<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۳، ص ۴۰۰ ـ ۴۰۴.</ref>.
بخشش‌های فراوان عثمان به افراد و اشخاص ذی نفوذ و روش [[خلیفه دوم]] در تقسیم بیت المال در مدت ۲۳ سال باعث شد که [[مردم]] [[سیره پیامبر]]{{صل}} را در تقسیم بیت المال و نگهداری آن از یاد ببرند؛ از این رو علی{{ع}} در [[اصلاح امور]] بیت المال گرفتار مخالفت‌های گوناگون از سوی [[نزدیکان]] و [[دوستان]] و افراد ذی نفوذ گردید که [[مشکلات]] فراوانی برای حضرت در پی داشت<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۴۰۰ ـ ۴۰۴.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۱٬۷۲۲

ویرایش