پرش به محتوا

اصحاب رقیم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صاحب نظران' به 'صاحب‌نظران')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اصحاب رقیم در قرآن]] - [[اصحاب رقیم در علوم قرآنی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اصحاب رقیم در علوم قرآنی]]| پرسش مرتبط  = }}


== رقیم چیست؟ ==
== رقیم چیست؟ ==
{{اصلی|رقیم}}
{{اصلی|رقیم}}
[[فرهنگ]] نویسان [[عربی]]، رقیم را به معنای "مرقوم" و برگرفته از ریشه "ر ـ ق ـ م" دانسته و معانی "نوشته"، <ref>الصحاح، ج ۵، ص ۱۹۳۶؛ النهایه، ج ۲، ص ۲۵۴، «رقم».</ref> "خط و نوشته برجسته"<ref>مفردات، ص ۳۶۲، «رقم».</ref> و برخی نیز "دوات"<ref>جمهره‌اللغه، ج ۲، ص ۷۹۰؛ لسان‌العرب، ج ۵، ص ۲۹۱، «رقم».</ref> را برای آن گفته‌اند. شماری از آنها، "رقم" را نقطه و [[اعراب]] گذاری کردن نوشته <ref>ترتیب العین، ص ۳۲۳؛ لسان‌العرب، ج ۵، ص ۲۹۱؛ القاموس المحیط، ج ۲، ص ۱۴۶۹، «رقم».</ref> و گروهی نیز [[نوشتن]] <ref>القاموس‌المحیط، ج ۲، ص ۱۴۶۹؛ مقاییس‌اللغه، ج ۲، ص ۴۲۵؛ الصحاح، ج ۵، ص ۱۹۳۶، «رقم».</ref> معنا کرده‌اند؛ اما چنان که برخی نیز در جمع میان معانی گفته‌اند کاربردهای گوناگون "رقم" و واژگان برگرفته از آن نشان می‌دهد که ریشه یاد شده، در اصل به معنای ایجاد نشانه در هر چیزی است که متناسب با موارد کاربرد، معنای متفاوتی دارد؛ {{عربی|"رَقَم الكتاب"}}؛ یعنی کتاب را نوشت، {{عربی|"رَقَمَ الشيء"}}؛ یعنی آن چیز را با نشانه‌ای، متمایز کرد، {{عربی|رَقَمَ الكلمات}}؛ یعنی واژگان را نقطه و اعراب گذاری کرد.<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۱۷۴؛ المصباح، ج ۱، ص ۲۳۶؛ القاموس المحیط، ج ۲، ص ۱۴۶۹، «رقم».</ref>
[[فرهنگ]] نویسان [[عربی]]، رقیم را به معنای "مرقوم" و برگرفته از ریشه "ر ـ ق ـ م" دانسته و معانی "نوشته"، <ref>الصحاح، ج ۵، ص ۱۹۳۶؛ النهایه، ج ۲، ص ۲۵۴، «رقم».</ref> "خط و نوشته برجسته"<ref>مفردات، ص ۳۶۲، «رقم».</ref> و برخی نیز "دوات"<ref>جمهره‌اللغه، ج ۲، ص ۷۹۰؛ لسان‌العرب، ج ۵، ص ۲۹۱، «رقم».</ref> را برای آن گفته‌اند. شماری از آنها، "رقم" را نقطه و [[اعراب]] گذاری کردن نوشته <ref>ترتیب العین، ص ۳۲۳؛ لسان‌العرب، ج ۵، ص ۲۹۱؛ القاموس المحیط، ج ۲، ص ۱۴۶۹، «رقم».</ref> و گروهی نیز [[نوشتن]] <ref>القاموس‌المحیط، ج ۲، ص ۱۴۶۹؛ مقاییس‌ اللغه، ج ۲، ص ۴۲۵؛ الصحاح، ج ۵، ص ۱۹۳۶، «رقم».</ref> معنا کرده‌اند؛ اما چنان که برخی نیز در جمع میان معانی گفته‌اند کاربردهای گوناگون "رقم" و واژگان برگرفته از آن نشان می‌دهد که ریشه یاد شده، در اصل به معنای ایجاد نشانه در هر چیزی است که متناسب با موارد کاربرد، معنای متفاوتی دارد؛ {{عربی|"رَقَم الكتاب"}}؛ یعنی کتاب را نوشت، {{عربی|"رَقَمَ الشيء"}}؛ یعنی آن چیز را با نشانه‌ای، متمایز کرد، {{عربی|رَقَمَ الكلمات}}؛ یعنی واژگان را نقطه و اعراب گذاری کرد.<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۱۷۴؛ المصباح، ج ۱، ص ۲۳۶؛ القاموس المحیط، ج ۲، ص ۱۴۶۹، «رقم».</ref>


در مقابل، پاره‌ای از [[قرآن]] پژوهان، "رقیم" را از واژگان دخیل می‌دانند؛ از جمله آن را واژه‌ای رومی و به معنای "[[لوح]]"<ref>الاتقان، ج ۱، ص ۲۹۳؛ البرهان فی علوم‌القرآن، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref> و واژه‌ای [[سریانی]] و به احتمال، نام مکانی دانسته‌اند.<ref>واژه‌های دخیل، ص ۲۲۴.</ref> واژه "رقیم" فقط یک بار در قرآن آمده است: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا}}<ref>«آیا پنداشته‌ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های ما (چیزی) شگرف بوده‌اند؟» سوره کهف، آیه ۹.</ref> [[هویّت]] [[اصحاب]] رقیم که از [[آیات]] شگفت [[الهی]] خوانده شده‌اند و نیز وجه تسمیه آنان به این نام، اصلی‌ترین موضوع مورد چالش در میان [[صاحب‌نظران]] است. منابع نخست [[تفسیری]] [[شیعه]]<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۳۲۲؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۱؛ التبیان، ج ۷، ص ۱۱.</ref> و [[سنی]] <ref>تفسیر عبدالرزاق، ج ۲، ص ۳۲۵؛ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۲۴۷ ـ ۲۴۸؛ معانی القرآن، ج۲، ص۱۳۴.</ref> نشان می‌دهد که در [[عصر نزول]] و سده‌های آغازین [[تاریخ اسلام]]، همه [[مفسّران]]، هماهنگ با [[سیاق آیات]]، [[اصحاب کهف]] و رقیم را گروه واحدی می‌دانسته‌اند و تنها موضوع مورد [[اختلاف]] آنان، معنای "رقیم" و وجه تسمیه اصحاب کهف به آن بوده است؛ این گروه معانی متفاوتی را برای رقیم گفته‌اند. بیشتر آنان با استناد به ریشه لغوی <ref>مجمع البحرین، ج ۲، ص ۷۲۵، «رقم»؛ الصافی، ج ۳، ص ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۵، ۲۴۶.</ref> و پاره‌ای از [[احادیث]] <ref>تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۳۲۱؛ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۳۱؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۴۴، ۲۴۶.</ref> و نیز احتمالاً برخی منابع [[اهل کتاب]]، آن را به معنای کتیبه و لوحی دانسته‌اند که نام و سرگذشت اصحاب کهف در آن نگاشته شده بود. سنگ یا مس بودن [[لوح]]، نویسندگان و محل [[نصب]] یا نگهداری آن، مورد اختلاف این گروه است. رقیم به عنوان نام قریه اصحاب کهف، کتاب [[دینی]]، درهمها و سگ آنان و همچنین وادی و کوهی که [[غار]] در آن قرار داشت، دیدگاههای دیگری است که از سوی این [[مفسران]] ارائه شده است.<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۴۷ ـ ۲۴۹؛ التبیان، ج ۷، ص ۱۱؛ زادالمسیر، ج ۵، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.</ref> انگاره‌های یاد شده، گاه با پذیرش <ref>تفسیر ابی‌السعود، ج ۵، ص۲۰۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۷ ـ ۸؛ روح‌المعانی، مج۹، ج۱۵، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴.</ref> یا نقد <ref>الفرقان، ج ۱۵، ص ۲۴ ـ ۲۵.</ref> مفسران متأخر رو به رو گشته و گاهی نیز بدون هیچ اظهار نظری گزارش شده است.<ref>التبیان، ج۷،ص۱۱؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص۶۹۷ـ۶۹۸؛ زادالمسیر، ج ۵، ص ۱۰۸.</ref>
در مقابل، پاره‌ای از [[قرآن]] پژوهان، "رقیم" را از واژگان دخیل می‌دانند؛ از جمله آن را واژه‌ای رومی و به معنای "[[لوح]]"<ref>الاتقان، ج ۱، ص ۲۹۳؛ البرهان فی علوم‌القرآن، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref> و واژه‌ای [[سریانی]] و به احتمال، نام مکانی دانسته‌اند.<ref>واژه‌های دخیل، ص ۲۲۴.</ref> واژه "رقیم" فقط یک بار در قرآن آمده است: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا}}<ref>«آیا پنداشته‌ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های ما (چیزی) شگرف بوده‌اند؟» سوره کهف، آیه ۹.</ref> [[هویّت]] [[اصحاب]] رقیم که از [[آیات]] شگفت [[الهی]] خوانده شده‌اند و نیز وجه تسمیه آنان به این نام، اصلی‌ترین موضوع مورد چالش در میان [[صاحب‌نظران]] است. منابع نخست [[تفسیری]] [[شیعه]]<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۳۲۲؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۱؛ التبیان، ج ۷، ص ۱۱.</ref> و [[سنی]] <ref>تفسیر عبدالرزاق، ج ۲، ص ۳۲۵؛ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۲۴۷ ـ ۲۴۸؛ معانی القرآن، ج۲، ص۱۳۴.</ref> نشان می‌دهد که در [[عصر نزول]] و سده‌های آغازین [[تاریخ اسلام]]، همه [[مفسّران]]، هماهنگ با [[سیاق آیات]]، [[اصحاب کهف]] و رقیم را گروه واحدی می‌دانسته‌اند و تنها موضوع مورد [[اختلاف]] آنان، معنای "رقیم" و وجه تسمیه اصحاب کهف به آن بوده است؛ این گروه معانی متفاوتی را برای رقیم گفته‌اند. بیشتر آنان با استناد به ریشه لغوی <ref>مجمع البحرین، ج ۲، ص ۷۲۵، «رقم»؛ الصافی، ج ۳، ص ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۵، ۲۴۶.</ref> و پاره‌ای از [[احادیث]] <ref>تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۳۲۱؛ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۳۱؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۴۴، ۲۴۶.</ref> و نیز احتمالاً برخی منابع [[اهل کتاب]]، آن را به معنای کتیبه و لوحی دانسته‌اند که نام و سرگذشت اصحاب کهف در آن نگاشته شده بود. سنگ یا مس بودن [[لوح]]، نویسندگان و محل [[نصب]] یا نگهداری آن، مورد اختلاف این گروه است. رقیم به عنوان نام قریه اصحاب کهف، کتاب [[دینی]]، درهمها و سگ آنان و همچنین وادی و کوهی که [[غار]] در آن قرار داشت، دیدگاههای دیگری است که از سوی این [[مفسران]] ارائه شده است.<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۴۷ ـ ۲۴۹؛ التبیان، ج ۷، ص ۱۱؛ زادالمسیر، ج ۵، ص ۱۰۷ ـ ۱۰۸.</ref> انگاره‌های یاد شده، گاه با پذیرش <ref>تفسیر ابی‌السعود، ج ۵، ص۲۰۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۷ ـ ۸؛ روح‌المعانی، مج۹، ج۱۵، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴.</ref> یا نقد <ref>الفرقان، ج ۱۵، ص ۲۴ ـ ۲۵.</ref> مفسران متأخر رو به رو گشته و گاهی نیز بدون هیچ اظهار نظری گزارش شده است.<ref>التبیان، ج۷،ص۱۱؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص۶۹۷ـ۶۹۸؛ زادالمسیر، ج ۵، ص ۱۰۸.</ref>
خط ۹: خط ۹:
بنابراین دیدگاه که مورد پذیرش مشهور مفسران متأخر از [[اهل سنت]] نیز بوده <ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۸۲؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۷.</ref> عطف {{متن قرآن|الرَّقِيمِ}} بر {{متن قرآن|الْكَهْفِ}} عطف بیان <ref>اضواء البیان فی تفسیرالقرآن، ج ۹، ص ۱۲.</ref> و برای متمایز کردن [[اصحاب کهف]] از دیگر گروه‌های مشابه است.<ref>المحررالوجیز، ج ۳، ص ۴۹۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۲؛ التحقیق، ج ۴، ص ۱۷۵.</ref> البته در دوره‌های بعد گویا [[کشف]] اجسادی از [[مردگان]] در غارهایی چند و مشابهت‌ها و تفاوت‌های آن با داستان اصحاب کهف<ref>المحرر الوجیز، ج ۱۰، ص ۳۶۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۲؛ التحقیق، ج ۴، ص ۱۷۳.</ref> و نیز [[روایت]] مرفوعه‌ای از [[پیامبر]] {{صل}} <ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۵۰؛ مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲.</ref> زمینه چالش بر سر [[هویت]] [[اصحاب]] رقیم شد.
بنابراین دیدگاه که مورد پذیرش مشهور مفسران متأخر از [[اهل سنت]] نیز بوده <ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۸۲؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۷.</ref> عطف {{متن قرآن|الرَّقِيمِ}} بر {{متن قرآن|الْكَهْفِ}} عطف بیان <ref>اضواء البیان فی تفسیرالقرآن، ج ۹، ص ۱۲.</ref> و برای متمایز کردن [[اصحاب کهف]] از دیگر گروه‌های مشابه است.<ref>المحررالوجیز، ج ۳، ص ۴۹۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۲؛ التحقیق، ج ۴، ص ۱۷۵.</ref> البته در دوره‌های بعد گویا [[کشف]] اجسادی از [[مردگان]] در غارهایی چند و مشابهت‌ها و تفاوت‌های آن با داستان اصحاب کهف<ref>المحرر الوجیز، ج ۱۰، ص ۳۶۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۲؛ التحقیق، ج ۴، ص ۱۷۳.</ref> و نیز [[روایت]] مرفوعه‌ای از [[پیامبر]] {{صل}} <ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۵۰؛ مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲.</ref> زمینه چالش بر سر [[هویت]] [[اصحاب]] رقیم شد.


در مقابل نظریه اوّل برخی، [[اصحاب]] رقیم را گروهی دیگر دانسته و داستان موسوم به "[[حدیث]] [[غار]]" در روایت مرفوعه [[نعمان بن بشیر]] از پیامبر {{صل}} را سرگذشت آنان پنداشته‌اند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳.</ref> براساس این روایت، روزی سه نفر در بیابان و در پی بارش شدید [[باران]] به غاری [[پناه]] می‌برند. دهانه غار بر اثر [[سقوط]] سنگی بزرگ از بالای [[کوه]]، بسته شده و آنان در آنجا محبوس می‌شوند. پس از [[استغاثه]] فراوان بر آن می‌شوند که هر یک به بیان کار [[نیکی]] از خود بپردازند، باشد که [[خداوند]] از سر [[رحمت]] نجاتشان دهد، پس چنین می‌کنند و دهانه غار گشوده می‌شود.<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۵۰؛ مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲.</ref> این انگاره از سوی صاحبان دیدگاه نخست رد شده است.<ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۷ ـ ۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۸۲؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۶، ۲۸۱.</ref> برخی از آنان با بیان وجه [[ارتباط]] سرگذشت اصحاب کهف با [[آیات]] پیش از آن، [[حدیث]] غار را با [[سیاق آیات]] مذکور ناسازگار دانسته و نیز معتقدند که نام بردن از دو گروه جداگانه و پرداختن به سرگذشت یکی و [[وانهادن]] دیگری از [[بلاغت]] دور است.<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۶.</ref> نکته مهم‌تر اینکه افزون بر گزارش متفاوت [[حدیث]] [[غار]] در منابع گوناگون، در متن آن نامی از [[اصحاب]] رقیم نیامده است،<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۵۰؛ مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲.</ref> گویا برخی [[راویان]]، افراد یاد شده را که همانند [[اصحاب کهف]] به غار [[پناهنده]] شده‌اند، بر اصحاب رقیم [[تطبیق]] کرده‌اند. [[هویّت]] و سرگذشت اصحاب رقیم و سبب این نامگذاری در [[احادیث اسلامی]] و منابع مربوط به آن نیز بازتاب یافته است.<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۵۰؛ ج ۵، ص ۲۷۳؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۰۸ ـ ۴۲۲.</ref> در پاره‌ای از [[روایات]] [[شیعی]]، اصحاب کهف و رقیم، گروه واحدی معرفی شده‌اند که نام و سرگذشت آنان در لوحی از مس نگاشته شده بود. در این روایات به جزئیات بیشتری درباره نام، [[زمان]]، مکان، سرگذشت و [[پادشاه]] عصر آنان پرداخته شده است.<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۲۱؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۲۶.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]، [[اصحاب رقیم (مقاله)|مقاله «اصحاب رقیم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
در مقابل نظریه اوّل برخی، [[اصحاب]] رقیم را گروهی دیگر دانسته و داستان موسوم به "[[حدیث]] [[غار]]" در روایت مرفوعه [[نعمان بن بشیر]] از پیامبر {{صل}} را سرگذشت آنان پنداشته‌اند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۲ ـ ۲۳۳.</ref> براساس این روایت، روزی سه نفر در بیابان و در پی بارش شدید [[باران]] به غاری [[پناه]] می‌برند. دهانه غار بر اثر [[سقوط]] سنگی بزرگ از بالای [[کوه]]، بسته شده و آنان در آنجا محبوس می‌شوند. پس از [[استغاثه]] فراوان بر آن می‌شوند که هر یک به بیان کار [[نیکی]] از خود بپردازند، باشد که [[خداوند]] از سر [[رحمت]] نجاتشان دهد، پس چنین می‌کنند و دهانه غار گشوده می‌شود.<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۵۰؛ مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲.</ref> این انگاره از سوی صاحبان دیدگاه نخست رد شده است.<ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۷ ـ ۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۸۲؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۶، ۲۸۱.</ref> برخی از آنان با بیان وجه [[ارتباط]] سرگذشت اصحاب کهف با [[آیات]] پیش از آن، [[حدیث]] غار را با [[سیاق آیات]] مذکور ناسازگار دانسته و نیز معتقدند که نام بردن از دو گروه جداگانه و پرداختن به سرگذشت یکی و [[وانهادن]] دیگری از [[بلاغت]] دور است.<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۶.</ref> نکته مهم‌تر اینکه افزون بر گزارش متفاوت [[حدیث]] [[غار]] در منابع گوناگون، در متن آن نامی از [[اصحاب]] رقیم نیامده است،<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۵۰؛ مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۲.</ref> گویا برخی [[راویان]]، افراد یاد شده را که همانند [[اصحاب کهف]] به غار [[پناهنده]] شده‌اند، بر اصحاب رقیم [[تطبیق]] کرده‌اند. [[هویّت]] و سرگذشت اصحاب رقیم و سبب این نامگذاری در [[احادیث اسلامی]] و منابع مربوط به آن نیز بازتاب یافته است.<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۵۰؛ ج ۵، ص ۲۷۳؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۰۸ ـ ۴۲۲.</ref> در پاره‌ای از [[روایات]] [[شیعی]]، اصحاب کهف و رقیم، گروه واحدی معرفی شده‌اند که نام و سرگذشت آنان در لوحی از مس نگاشته شده بود. در این روایات به جزئیات بیشتری درباره نام، [[زمان]]، مکان، سرگذشت و [[پادشاه]] عصر آنان پرداخته شده است.<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۲۱؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۲۶.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[مرتضی اورعی|اورعی]]، [[اصحاب رقیم (مقاله)|مقاله «اصحاب رقیم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص 405-408.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش