اثبات عصمت پیامبران: تفاوت میان نسخهها
←ضرورت عصمت پیامبران
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== ضرورت عصمت پیامبران == | == ضرورت عصمت پیامبران == | ||
{{اصلی|ضرورت عصمت پیامبران}} | {{اصلی|ضرورت عصمت پیامبران}} | ||
[[هدف از بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در سایه [[دستورات الهی]] است و مقتضای این هدف آن است که پیامهای [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون باشد و سالم و دست نخورده به دست مردم برسد تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] نباشد، به گونه ای که سخن آنها را سخن [[خدا]]، و تعلیمات آنها را تعلیمات الهی بدانند، تا از [[جان]] و [[دل]] آنها را بپذیرند، و صد درصد در برابر آن [[تسلیم]] باشند، و به آن | [[هدف از بعثت پیامبران]] [[هدایت]] نوع [[بشر]] در سایه [[دستورات الهی]] است و مقتضای این هدف آن است که پیامهای [[خداوند]] از مرحله صدور تا مرحله وصول به [[مردم]]، از هرگونه [[تحریف]] و دستبرد عمدی و [[سهوی]] مصون باشد و سالم و دست نخورده به دست مردم برسد تا هیچ گونه [[شک]] و تردیدی برای مردم نسبت به سخنان و تعلیمات [[پیامبران]] نباشد، به گونه ای که سخن آنها را سخن [[خدا]]، و تعلیمات آنها را تعلیمات الهی بدانند، تا از [[جان]] و [[دل]] آنها را بپذیرند، و صد درصد در برابر آن [[تسلیم]] باشند، و به آن اعتماد کنند. | ||
به همین دلیل است که [[مفسران]] بزرگ هنگامی که به آیه ۵۹ [[سوره نساء]]؛ {{متن قرآن|أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ}}؛ ـ [[اطاعت]] کنید خدا و اطاعت کنید [[پیامبر]] را ـ میرسند میگویند دستور اطاعت مطلق دلیل بر این است که پیامبران باید [[معصوم]] باشند وگرنه خداوند هرگز دستور اطاعت بیقید و شرط از آنها را نمیداد<ref>ر.ک: پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، مکارم شیرازی، ناصر، ص۱۷۰.</ref>. | به همین دلیل است که [[مفسران]] بزرگ هنگامی که به آیه ۵۹ [[سوره نساء]]؛ {{متن قرآن|أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ}}؛ ـ [[اطاعت]] کنید خدا و اطاعت کنید [[پیامبر]] را ـ میرسند میگویند دستور اطاعت مطلق دلیل بر این است که پیامبران باید [[معصوم]] باشند وگرنه خداوند هرگز دستور اطاعت بیقید و شرط از آنها را نمیداد<ref>ر.ک: پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، مکارم شیرازی، ناصر، ص۱۷۰.</ref>. | ||
اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا میکند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود؛ حتّی اگر آنها آدمهای خوبی باشند؛ زیرا منهای [[مقام عصمت]]، باز این احتمال وجود دارد که روزی پای آنها در برابر مظاهر [[فریبنده]] | اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا میکند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود؛ حتّی اگر آنها آدمهای خوبی باشند؛ زیرا منهای [[مقام عصمت]]، باز این احتمال وجود دارد که روزی پای آنها در برابر مظاهر [[فریبنده]] مادّی بلغزد، و یا بدون قصد و غرضی گرفتار خطا و اشتباه شوند<ref>ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۷، ص۱۸۵.</ref>. | ||
به علاوه در صورت معصوم نبودن پیامبران مسأله [[اتمام حجّت]] نیز حاصل نمیشود؛ زیرا همیشه بهانهای در دست | به علاوه در صورت معصوم نبودن پیامبران مسأله [[اتمام حجّت]] نیز حاصل نمیشود؛ زیرا همیشه بهانهای در دست مخالفان خواهد بود که عدم [[پیروی]] از تعلیمات پیامبر به خاطر احتمال دروغ و [[کذب]] و یا خطا و اشتباه بوده است؛ لذا در [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} میخوانیم: «او [[معصوم]] است و مویّد و موفّق و مستقیم و [[آگاه]] از [[حق]] و ایمن از خطاها و [[لغزشها]] و [[انحراف]]ها؛ [[خداوند]] او را به این صفت مخصوص کرده تا حجّتش بر [[بندگان]] و شاهدش بر [[خلق]] باشد»<ref>{{متن حدیث|هُوَ مَعْصُومٌ مُویَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ اَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ یَخُصُّصهُ اللهُ بِذلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتُهُ عَلی عِبَادِهِ وَ شَاهِدُهُ عَلی خَلْقِهِ}}، عیون أخبار الرضا{{ع}}، شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه، ج ۱، ص۲۲۲.</ref>. | ||
اضافه بر این، برنامههای عملی [[انبیاء]] نقش اصلی در [[تربیت]] [[مردم]] دارد؛ زیرا همیشه طرز عمل و [[رفتار]] [[مربیان]] و حالات و صفات آنهاست که برای کسانی که تحت تربیت ایشان قرار دارند معیار و [[الگو]] محسوب میشود. بر حسب این بیان، [[نبی]] نه تنها با راه آشنا و راهنماست، بلکه به [[انسان]] کمک میکند و او را به مقصد میرساند. [[پیامبران]] آمدهاند تا [[انسانها]] را پرورش دهند و روشن است که در بعد [[تربیتی]]، بیش از هر چیز، عملکرد و [[منش]] مربی مورد توجه است. پس نبی باید معصوم باشد تا [[هدف]] تربیت،[[ تزکیه]] و | اضافه بر این، برنامههای عملی [[انبیاء]] نقش اصلی در [[تربیت]] [[مردم]] دارد؛ زیرا همیشه طرز عمل و [[رفتار]] [[مربیان]] و حالات و صفات آنهاست که برای کسانی که تحت تربیت ایشان قرار دارند معیار و [[الگو]] محسوب میشود. بر حسب این بیان، [[نبی]] نه تنها با راه آشنا و راهنماست، بلکه به [[انسان]] کمک میکند و او را به مقصد میرساند. [[پیامبران]] آمدهاند تا [[انسانها]] را پرورش دهند و روشن است که در بعد [[تربیتی]]، بیش از هر چیز، عملکرد و [[منش]] مربی مورد توجه است. پس نبی باید معصوم باشد تا [[هدف]] تربیت،[[ تزکیه]] و انسانسازی محقق شود؛ لذا هرگونه خطایی از او میتواند به همان اندازه در این هدف، خلل ایجاد کند و اگر تضادّی در میان سخن و عمل، گفتار و رفتار آنها ظاهر گردد به کلّی اعتبار خود را از دست میدهند و [[هدف بعثت]] آنان عقیم خواهد ماند<ref>ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص۱۸۷.</ref>. | ||
== ادله اثبات عصمت پیامبران == | == ادله اثبات عصمت پیامبران == |