|
|
خط ۴۲: |
خط ۴۲: |
|
| |
|
| === تناقض در نقلهای مختلف [[حدیث]] === | | === تناقض در نقلهای مختلف [[حدیث]] === |
| #تناقضات فراوانی در نقلهای مختلف این داستان به چشم میخورد که از هر شخص منصفی سلب [[اعتماد]] کرده، [[دروغ]] بودن آن را مینمایاند.<ref>الهدی الی دین المصطفی۹، ج ۱، ص۱۶۸، ۱۷۲؛ الرواشح، ص۱۹۰؛ نصب المجانیق، ص۱۹.</ref>؛ یعنی اولاً در گوینده جملات {{عربی|"تلك الغرانيق العلى"}} [[اختلاف]] است که آیا [[پیامبر]] یا یکی از مشرکان یا [[شیطان]] آنها را گفته است. ثانیاً این دو جمله نیز گوناگون نقل شده است. ثالثاً در [[زمان]] وقوع حادثه و کیفیت آن نیز اختلاف است، از همینرو اعتماد به چنین خبری که از جهات گوناگون تشویش دارد دشوار است<ref>تاریخ قرآن، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص۳۷۶.</ref>. برخی گفتهاند که شب بعد از وقوع این جریان، [[جبرئیل]] بر پیامبر نازل شد و حضرت را از آنچه رخ داده بود [[آگاه]] کرد. اما در برخی دیگر از نقلها آمده است که افشای این جریان و [[آگاهی]] [[پیامبر]] از ماجرا تا مدتها طول کشید؛ به طوری که مسلمانانی که به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کرده بودند، با شنیدن خبر توافق پیامبر با [[قریش]]، به [[مکّه]] برگشتند. امّا پس از مدتی [[جبرئیل]] از [[نسخ]] [[آیات]] [[شیطانی]] خبر داد و مجدداً [[مشرکان]] سختگیریهای خود را آغاز کردند<ref>تفسیر الطبری، ج۱۷، ص۱۳۱-۱۳۳؛ الدر المنثور، ج۴، ص۳۶۷-۳۶۸؛ السیرة الحلبیة، ج۱، ص۳۲۶.</ref>. همچنین، در بعضی از نقلها، [[زمان]] [[سجده]] پیامبر و مشرکان، پس از اتمام [[آیه]] آخر [[سوره نجم]] عنوان شده، اما ظاهر برخی دیگر از [[روایات]] این است که پس از القای {{عربی|تلک الغرانیق....}} بوده است<ref>تفسیر الطبری، ج۱۷، ص۱۳۱-۱۳۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref>
| | تناقضات فراوانی در نقلهای مختلف این داستان به چشم میخورد که از هر شخص منصفی سلب [[اعتماد]] کرده، [[دروغ]] بودن آن را مینمایاند.<ref>الهدی الی دین المصطفی۹، ج ۱، ص۱۶۸، ۱۷۲؛ الرواشح، ص۱۹۰؛ نصب المجانیق، ص۱۹.</ref>؛ یعنی اولاً در گوینده جملات {{عربی|"تلك الغرانيق العلى"}} [[اختلاف]] است که آیا [[پیامبر]] یا یکی از مشرکان یا [[شیطان]] آنها را گفته است. ثانیاً این دو جمله نیز گوناگون نقل شده است. ثالثاً در [[زمان]] وقوع حادثه و کیفیت آن نیز اختلاف است، از همینرو اعتماد به چنین خبری که از جهات گوناگون تشویش دارد دشوار است<ref>تاریخ قرآن، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص۳۷۶.</ref>. برخی گفتهاند که شب بعد از وقوع این جریان، [[جبرئیل]] بر پیامبر نازل شد و حضرت را از آنچه رخ داده بود [[آگاه]] کرد. اما در برخی دیگر از نقلها آمده است که افشای این جریان و [[آگاهی]] [[پیامبر]] از ماجرا تا مدتها طول کشید؛ به طوری که مسلمانانی که به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کرده بودند، با شنیدن خبر توافق پیامبر با [[قریش]]، به [[مکّه]] برگشتند. امّا پس از مدتی [[جبرئیل]] از [[نسخ]] [[آیات]] [[شیطانی]] خبر داد و مجدداً [[مشرکان]] سختگیریهای خود را آغاز کردند<ref>تفسیر الطبری، ج۱۷، ص۱۳۱-۱۳۳؛ الدر المنثور، ج۴، ص۳۶۷-۳۶۸؛ السیرة الحلبیة، ج۱، ص۳۲۶.</ref>. همچنین، در بعضی از نقلها، [[زمان]] [[سجده]] پیامبر و مشرکان، پس از اتمام [[آیه]] آخر [[سوره نجم]] عنوان شده، اما ظاهر برخی دیگر از [[روایات]] این است که پس از القای {{عربی|تلک الغرانیق....}} بوده است<ref>تفسیر الطبری، ج۱۷، ص۱۳۱-۱۳۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref> |
| # سوره نجم و [[داستان غرانیق]] مربوط به [[سال پنجم بعثت]] میباشد و حال آنکه آیه تمنّی که این داستان به عنوان [[شأن نزول]] آن، مطرح میشود، در [[سوره حج]] واقع شده که به تصریح بسیاری از [[مفسران]] از [[سورههای مدنی]] است<ref>الرحلة المدرسیة، ص۴۵؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۶۹-۷۰.</ref>.
| |
| # آیات [[سوره اسراء]] نیز دلالتی بر [[سرزنش]] پیامبر{{صل}} و تأثیرپذیری ایشان از دسیسههای [[شیطان]] ندارد؛ زیرا در شأن نزول این آیه گفتهاند<ref>البته در کتب تفسیر، وجوه دیگری نیز در شأن نزول آیات بیان شده است. از جمله اینکه بر اساس برخی از روایات، مشرکین از پیامبر{{صل}} درخواست نمودند که بتهایشان را به بدی یاد نکند و مسلمانان فقیر را از خود دور نماید، تا آنها نیز با پیامبر{{صل}} مجالست نمایند و سخنان او را بشنوند. ر.ک: المیزان، ج۱۳، ص۱۷۲؛ مجمع البیان، ج۵-۶، ص۶۶۵؛ السیرة الحلبیة، ج۱، ص۳۲۶؛ الکشاف، ج۲، ص۶۸۳-۶۸۴.</ref>. آیات سوره اسراء در تناقض و تنافی آشکار با [[قصه]] [[غرانیق]] است؛ زیرا این آیات میفرمایند که پیامبر هیچ [[رکون]] و تمایلی به مشر کین نشان نداد و هرگز بر آنها [[اعتماد]] نکرد؛ که اگر کمترین تمایلی به آنها پیدا مینمود به سختترین [[عذابهای دنیوی]] و [[اخروی]] دچار میشد. اما طبق [[داستان غرانیق]]، نه تنها [[پیامبر]] به آنها [[تمایل]] پیدا کرد، بلکه به خواسته اصلی آنها [[جامه]] عمل پوشید و دست از رکن اصلی [[دعوت]] خویش ([[مبارزه]] با [[بتها]]) برداشت و چیزی را که [[خداوند]] نفرموده بود به او نسبت داد<ref>الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۷۰-۷۱.</ref>. بنابراین، این [[آیات]] نه تنها بر [[لغزش]] و [[انحراف]] پیامبر دلالتی ندارند، بلکه بر [[عصمت]] حضرت نیز صحه میگذارند؛ زیرا [[تثبیت الهی]] چیزی غیر از عصمتها نیست<ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۷۳.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۱۲۲-۱۲۹.</ref>
| |
|
| |
|
| === ناهمخوانی با [[تاریخ]] === | | === ناهمخوانی با [[تاریخ]] === |