پرش به محتوا

آیه خاتم النبیین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط =
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}
==مقدمه==
==مقدمه==
[[قرآن]]، خود، صراحتاً به موضوع [[خاتمیت پیامبر اکرم]]{{صل}} اشاره فرموده است؛ [[آیه خاتم]] یکی از مشهورترین آیاتی است که به دلالت مطابقی، اثبات‌گر این ضروری [[قطعی]] مسلمانان است:
[[قرآن]]، خود، صراحتاً به موضوع [[خاتمیت پیامبر اکرم]]{{صل}} اشاره فرموده است؛ [[آیه خاتم]] یکی از مشهورترین آیاتی است که به دلالت مطابقی، اثبات‌گر این ضروری [[قطعی]] مسلمانان است:
خط ۲۰: خط ۲۷:


پس از [[نفی]] پدری می‌فرماید: ارتباط [[پیامبر]]{{صل}} با شما از ناحیه [[رسالت]] و [[خاتمیت]] می‌باشد {{متن قرآن|وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}. پس صدر [[آیه]] ارتباط نَسَبی را به [[طور]] کامل قطع می‌کند و ذیل آیه ارتباط [[معنوی]] ناشی از رسالت و خاتمیت را [[اثبات]] می‌نماید و از اینجا پیوند صدر و ذیل، روشن می‌شود<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۳۸.</ref>.
پس از [[نفی]] پدری می‌فرماید: ارتباط [[پیامبر]]{{صل}} با شما از ناحیه [[رسالت]] و [[خاتمیت]] می‌باشد {{متن قرآن|وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}. پس صدر [[آیه]] ارتباط نَسَبی را به [[طور]] کامل قطع می‌کند و ذیل آیه ارتباط [[معنوی]] ناشی از رسالت و خاتمیت را [[اثبات]] می‌نماید و از اینجا پیوند صدر و ذیل، روشن می‌شود<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۳۸.</ref>.
منشأ [[ازدواج حضرت]] [[رسول]]{{صل}} و [[زینب بنت جحش]] از نگاه برخی [[خاورشناسان]] [[مسیحی]]<ref>محمد حسین هیکل، حیاة محمد، ص۳۱۶-۳۲۳.</ref> و در بعضی [[کتب رجالی]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۱.</ref>، [[تاریخی]]<ref>محمد بن حبیب بغدادی، المحبر، ص۸۵.</ref> و [[روایی]] [[اهل سنت]]<ref>ابی عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۲۳.</ref> داستانی عشقی و شاخ و برگ داده شده است که حاصل علاقه‌مندی و شیدایی پیامبر{{صل}} در دیداری بوده است که در [[خانه]] زینب، نسبت به او صورت گرفته و حضرت، این دل‌سپردگی را مدت‌ها مخفی می‌داشته است! اما این ادعا با [[عصمت]] و [[نبوت]] پیامبر{{صل}} سازگار نیست و قصه همان است که در [[حافظه]] [[تاریخ]] مانده و [[قرآن]] هم به صراحت آن را بیان می‌دارد<ref>مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام از جاهلیت تا رحلت پیامبر اسلام{{صل}}، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات (کتاب)|خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات]] ص ۵۴.</ref>.
منشأ [[ازدواج حضرت]] [[رسول]]{{صل}} و [[زینب بنت جحش]] از نگاه برخی [[خاورشناسان]] [[مسیحی]]<ref>محمد حسین هیکل، حیاة محمد، ص۳۱۶-۳۲۳.</ref> و در بعضی [[کتب رجالی]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۱.</ref>، [[تاریخی]]<ref>محمد بن حبیب بغدادی، المحبر، ص۸۵.</ref> و [[روایی]] [[اهل سنت]]<ref>ابی عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۲۳.</ref> داستانی عشقی و شاخ و برگ داده شده است که حاصل علاقه‌مندی و شیدایی پیامبر{{صل}} در دیداری بوده است که در [[خانه]] زینب، نسبت به او صورت گرفته و حضرت، این دل‌سپردگی را مدت‌ها مخفی می‌داشته است! اما این ادعا با [[عصمت]] و [[نبوت]] پیامبر{{صل}} سازگار نیست و قصه همان است که در [[حافظه]] [[تاریخ]] مانده و [[قرآن]] هم به صراحت آن را بیان می‌دارد<ref>مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام از جاهلیت تا رحلت پیامبر اسلام{{صل}}، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]] ص ۵۴.</ref>.


==دلالت آیه بر خاتمیت<ref>در تنظیم این قسمت، از اثر ذیل، تلخیص و بهره برده شده است: محمد اسحاق عارفی شیر داغی، خاتمیت و پرسش‌های نو، ج۱، ص۲۳-۳۳.</ref>==
==دلالت آیه بر خاتمیت<ref>در تنظیم این قسمت، از اثر ذیل، تلخیص و بهره برده شده است: محمد اسحاق عارفی شیر داغی، خاتمیت و پرسش‌های نو، ج۱، ص۲۳-۳۳.</ref>==
خط ۳۱: خط ۳۸:
کسی که «تاء» خاتم را کسره بدهد یعنی حضرتش، [[پیامبران]] را ختم نموده و خاتِم ایشان است و کسی که به «تاء» فتح دهد یعنی حضرت، آخرالنبیین است و پس از او [[پیامبری]] نخواهد آمد»<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۵۷.</ref>.
کسی که «تاء» خاتم را کسره بدهد یعنی حضرتش، [[پیامبران]] را ختم نموده و خاتِم ایشان است و کسی که به «تاء» فتح دهد یعنی حضرت، آخرالنبیین است و پس از او [[پیامبری]] نخواهد آمد»<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۵۷.</ref>.


'''قرائت غیر مشهور''': این قرائت أعمش و [[اهل]] [[حجاز]] است، اما کسانی همانند أزهری، فارسی، سمرقندی، قرطبی، حلبی، ابن‌جزری، شوکانی، نسار، دمشقی و محیسن بر این باورند که این قرائت، قرائت همه [[قاریان]] جز عاصم است»<ref>محمد اسحاق عارفی شیرداغی، خاتمیت و پرسش‌های نو، ج۱، ص۲۵.</ref>.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات (کتاب)|خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات]] ص ۵۹.</ref>.
'''قرائت غیر مشهور''': این قرائت أعمش و [[اهل]] [[حجاز]] است، اما کسانی همانند أزهری، فارسی، سمرقندی، قرطبی، حلبی، ابن‌جزری، شوکانی، نسار، دمشقی و محیسن بر این باورند که این قرائت، قرائت همه [[قاریان]] جز عاصم است»<ref>محمد اسحاق عارفی شیرداغی، خاتمیت و پرسش‌های نو، ج۱، ص۲۵.</ref>.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]] ص ۵۹.</ref>.


==ماهیت و معنای خاتم==
==ماهیت و معنای خاتم==
خط ۶۳: خط ۷۰:
کاربرد واژه «ختم» در معنای «[[مُهر]] کردن» به یکی از دو دلیل است:
کاربرد واژه «ختم» در معنای «[[مُهر]] کردن» به یکی از دو دلیل است:
یا از این باب که با مهرکردن و مانند آن، «پایان شیء» اعلام می‌گردد که در این صورت، این کاربرد [[حقیقی]] خواهد بود یا از باب استعمال لفظ مسبب به معنای سبب است که کاربردی مجازی به شمار می‌آید؛ به این معنا که لفظ «خَتم» برای پایان دادن یا پایان شیء وضع شده و استعمال آن بر «مُهر یا امر دیگر که وسیله پایان محسوب می‌شود» از باب مجاز است.
یا از این باب که با مهرکردن و مانند آن، «پایان شیء» اعلام می‌گردد که در این صورت، این کاربرد [[حقیقی]] خواهد بود یا از باب استعمال لفظ مسبب به معنای سبب است که کاربردی مجازی به شمار می‌آید؛ به این معنا که لفظ «خَتم» برای پایان دادن یا پایان شیء وضع شده و استعمال آن بر «مُهر یا امر دیگر که وسیله پایان محسوب می‌شود» از باب مجاز است.
با توجه به معانی فرهنگ‌نامه‌های لغت و با لحاظ کردن موارد استعمال ماده «ختم» در [[قرآن]]، باید پذیرفت که {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}} در [[ادبیات عرب]] بر مفهوم [[خاتمیت]] دلالت دارد؛ یعنی با ظهور حضرتش، سلسله [[نبوت]] به اتمام رسید؛ چنان‌که شریعتش پایان‌بخش [[شرایع]] و [[کامل‌ترین]] آنهاست.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات (کتاب)|خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات]] ص ۶۰-۶۴.</ref>.
با توجه به معانی فرهنگ‌نامه‌های لغت و با لحاظ کردن موارد استعمال ماده «ختم» در [[قرآن]]، باید پذیرفت که {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}} در [[ادبیات عرب]] بر مفهوم [[خاتمیت]] دلالت دارد؛ یعنی با ظهور حضرتش، سلسله [[نبوت]] به اتمام رسید؛ چنان‌که شریعتش پایان‌بخش [[شرایع]] و [[کامل‌ترین]] آنهاست.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]] ص ۶۰-۶۴.</ref>.


==[[روایات]] وارده در [[تفسیر آیه]]==
==[[روایات]] وارده در [[تفسیر آیه]]==
خط ۸۹: خط ۹۶:
{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}‌: إِنَّه سَيَكُونُ فِي أُمَّتِي الْكَذَّابُونَ ثَلَاثُونَ كُلُّهُمْ يَزْعُمُ أَنَّهُ نَبِيٌّ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۶، ص۵۲۸.</ref>؛
{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}‌: إِنَّه سَيَكُونُ فِي أُمَّتِي الْكَذَّابُونَ ثَلَاثُونَ كُلُّهُمْ يَزْعُمُ أَنَّهُ نَبِيٌّ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۶، ص۵۲۸.</ref>؛
به زودی در میان [[امت]] من سی [[دروغ‌گو]] پیدا خواهد شد که همگی [[ادعای پیامبری]] می‌کنند، در حالی که من [[خاتم پیامبران]] هستم و بعد از من هیچ [[پیامبری]] نیست.
به زودی در میان [[امت]] من سی [[دروغ‌گو]] پیدا خواهد شد که همگی [[ادعای پیامبری]] می‌کنند، در حالی که من [[خاتم پیامبران]] هستم و بعد از من هیچ [[پیامبری]] نیست.
تعابیری چون {{متن حدیث|أَنَا الْعَاقِبُ الَّذِي لَيْسَ بَعْدَهُ أَحَدٌ}}<ref>فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۸.</ref>، {{متن حدیث|أَنَا أَوَّلُ الْأَنْبِيَاءِ خَلْقاً وَ آخِرُهُمْ بَعْثاً}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۶، ص۶۴۰؛ محمد محسن فیض کاشانی، الوافی، ج۷، ص۶۳؛ محمد بن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج۴، ص۲۰۱.</ref>، {{متن حدیث|أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيٌّ خَاتَمُ الْوَصِيِّينَ‌}}<ref>محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و الروایات، ج۳، ص۳۴.</ref> و... همه و همه مؤکد مبحث [[خاتمیت]] در [[کلام]] [[نبی اکرم]]{{صل}} می‌باشد.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات (کتاب)|خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات]] ص ۶۷-۷۲.</ref>.
تعابیری چون {{متن حدیث|أَنَا الْعَاقِبُ الَّذِي لَيْسَ بَعْدَهُ أَحَدٌ}}<ref>فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۸.</ref>، {{متن حدیث|أَنَا أَوَّلُ الْأَنْبِيَاءِ خَلْقاً وَ آخِرُهُمْ بَعْثاً}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۶، ص۶۴۰؛ محمد محسن فیض کاشانی، الوافی، ج۷، ص۶۳؛ محمد بن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج۴، ص۲۰۱.</ref>، {{متن حدیث|أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيٌّ خَاتَمُ الْوَصِيِّينَ‌}}<ref>محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و الروایات، ج۳، ص۳۴.</ref> و... همه و همه مؤکد مبحث [[خاتمیت]] در [[کلام]] [[نبی اکرم]]{{صل}} می‌باشد.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]] ص ۶۷-۷۲.</ref>.


===[[روایات]] [[علوی]]===
===[[روایات]] [[علوی]]===
خط ۹۸: خط ۱۰۵:
پدر و مادرم فدایت شود! با [[مرگ]] تو،امری قطع شد که با مرگ غیر تو، قطع نمی‌شد. آن امر، امر [[نبوت]] و [[اخبار]] آسمانی بود.
پدر و مادرم فدایت شود! با [[مرگ]] تو،امری قطع شد که با مرگ غیر تو، قطع نمی‌شد. آن امر، امر [[نبوت]] و [[اخبار]] آسمانی بود.
{{متن حدیث|أَمَّا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فَخَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَيْسَ بَعْدَهُ نَبِيٌّ وَ لَا رَسُولٌ خَتَمَ بِرَسُولِ اللَّهِ الْأَنْبِيَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۵۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۱، ص۴۲۰.</ref>؛
{{متن حدیث|أَمَّا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فَخَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَيْسَ بَعْدَهُ نَبِيٌّ وَ لَا رَسُولٌ خَتَمَ بِرَسُولِ اللَّهِ الْأَنْبِيَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۵۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۱، ص۴۲۰.</ref>؛
اما [[رسول خدا]]، پایان‌دهنده [[پیامبران]] بود که بعد از حضرتش، [[نبی]] و رسولی نخواهد آمد و با آن حضرت خط پیامبران تا [[قیامت]] پایان یافته است.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات (کتاب)|خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات]] ص ۷۲.</ref>.
اما [[رسول خدا]]، پایان‌دهنده [[پیامبران]] بود که بعد از حضرتش، [[نبی]] و رسولی نخواهد آمد و با آن حضرت خط پیامبران تا [[قیامت]] پایان یافته است.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]] ص ۷۲.</ref>.


===[[خاتمیت]] در [[کلام]] سایر [[معصومین]]{{عم}}===
===[[خاتمیت]] در [[کلام]] سایر [[معصومین]]{{عم}}===
خط ۱۳۳: خط ۱۴۰:
{{متن حدیث|ثُمَّ بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ وَ تَمَّمَ بِهِ نِعْمَتَهُ وَ خَتَمَ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ وَ أَرْسَلَهُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً}}<ref>محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۸۸؛ محسن فیض کاشانی، نوادر الأخبار فیما یتعلق باصول الدین، ص۲۳۷.</ref>؛
{{متن حدیث|ثُمَّ بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ وَ تَمَّمَ بِهِ نِعْمَتَهُ وَ خَتَمَ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ وَ أَرْسَلَهُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً}}<ref>محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۸۸؛ محسن فیض کاشانی، نوادر الأخبار فیما یتعلق باصول الدین، ص۲۳۷.</ref>؛
سپس خداوند، محمد{{صل}} را که برای جهانیان [[رحمت]] است، برانگیخت و [[نعمت]] خود را با او به اتمام رسانید و [[پیامبران]] را به وسیله او پایان بخشید و او را برای ([[هدایت]]) همه [[مردم]] فرستاد.
سپس خداوند، محمد{{صل}} را که برای جهانیان [[رحمت]] است، برانگیخت و [[نعمت]] خود را با او به اتمام رسانید و [[پیامبران]] را به وسیله او پایان بخشید و او را برای ([[هدایت]]) همه [[مردم]] فرستاد.
چنان‌که می‌بینیم، در [[روایات]] فوق، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با صفاتی چون «ختم‌کننده [[نبوت]]»، «پایان‌دهنده [[رسالت]]» و «آخرین دریافت‌کننده [[وحی]]» معرفی شده است. بر پایه این رهنمودهای [[نورانی]] و نیز در تناسب با ریشه لغوی «ختم» است که [[درک]] [[عامه]] [[مسلمانان]] (در سراسر [[تاریخ اسلام]]) از واژآ {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}} در [[آیه شریفه]] ۴۰ [[سوره احزاب]]، این بوده و هست که آن حضرت، [[آخرین پیامبر]] فرستاده شده به سوی [[بشر]] است.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات (کتاب)|خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات]] ص ۷۳.</ref>.
چنان‌که می‌بینیم، در [[روایات]] فوق، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با صفاتی چون «ختم‌کننده [[نبوت]]»، «پایان‌دهنده [[رسالت]]» و «آخرین دریافت‌کننده [[وحی]]» معرفی شده است. بر پایه این رهنمودهای [[نورانی]] و نیز در تناسب با ریشه لغوی «ختم» است که [[درک]] [[عامه]] [[مسلمانان]] (در سراسر [[تاریخ اسلام]]) از واژآ {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}} در [[آیه شریفه]] ۴۰ [[سوره احزاب]]، این بوده و هست که آن حضرت، [[آخرین پیامبر]] فرستاده شده به سوی [[بشر]] است.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]] ص ۷۳.</ref>.


==دیدگاه برخی [[مفسران]] ذیل [[آیه]]==
==دیدگاه برخی [[مفسران]] ذیل [[آیه]]==
خط ۱۵۱: خط ۱۵۸:
[[آیه]] مزبور به صورت روشن و آشکار این مطلب را می‌رساند که از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} باب نبوت پایان پذیرفته است. وقتی [[بعثت]] نبی‌ای دیگر منتفی باشد به طریق اولی، آمدن [[رسول]] نیز منتفی خواهد شد؛ چراکه [[مقام رسالت]] اخص از [[مقام نبوت]] است؛ پس هر رسولی، [[نبی]] است، ولی هر نبی‌ای رسول نیست. (نبوت اعم از رسالت است و با [[نفی]] اعم، اخص نیز منتفی می‌شود)<ref>ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۸۱.</ref>.
[[آیه]] مزبور به صورت روشن و آشکار این مطلب را می‌رساند که از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} باب نبوت پایان پذیرفته است. وقتی [[بعثت]] نبی‌ای دیگر منتفی باشد به طریق اولی، آمدن [[رسول]] نیز منتفی خواهد شد؛ چراکه [[مقام رسالت]] اخص از [[مقام نبوت]] است؛ پس هر رسولی، [[نبی]] است، ولی هر نبی‌ای رسول نیست. (نبوت اعم از رسالت است و با [[نفی]] اعم، اخص نیز منتفی می‌شود)<ref>ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۸۱.</ref>.
تلازم فوق را در گفتار [[علامه طباطبائی]] نیز می‌توان بازجست:
تلازم فوق را در گفتار [[علامه طباطبائی]] نیز می‌توان بازجست:
[[خاتم النبیین]] بودن آن جناب این است که نبوت، با او پایان یافته و پس از او، نبی دیگری نخواهد بود و گفتیم که «رسول» کسی است که حامل رسالتی از سوی [[خداوند]] به [[مردم]] باشد و «[[نبی]]» حامل خبری از [[غیب]] است و آن غیب، [[دین]] و [[حقایق]] آن است. لازمه این سخن، آن است که با قطع [[نبوت]]، [[رسالت]] نیز نباشد چون رسالت یکی از [[اخبار]] غیب است؛ پس وقتی غیب و نبوت منقطع شود، حکماً رسالتی هم نخواهد بود. از اینجا روشن می‌شود که وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} «[[خاتم النبیین]]» باشد، «خاتم الرسل» هم خواهد بود<ref>محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۲۵.</ref>.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات (کتاب)|خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات]] ص ۷۷.</ref>.
[[خاتم النبیین]] بودن آن جناب این است که نبوت، با او پایان یافته و پس از او، نبی دیگری نخواهد بود و گفتیم که «رسول» کسی است که حامل رسالتی از سوی [[خداوند]] به [[مردم]] باشد و «[[نبی]]» حامل خبری از [[غیب]] است و آن غیب، [[دین]] و [[حقایق]] آن است. لازمه این سخن، آن است که با قطع [[نبوت]]، [[رسالت]] نیز نباشد چون رسالت یکی از [[اخبار]] غیب است؛ پس وقتی غیب و نبوت منقطع شود، حکماً رسالتی هم نخواهد بود. از اینجا روشن می‌شود که وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} «[[خاتم النبیین]]» باشد، «خاتم الرسل» هم خواهد بود<ref>محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۲۵.</ref>.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]] ص ۷۷.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM010661.jpg|22px]] [[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|'''خاتمیت در قرآن''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
۷۳٬۱۸۵

ویرایش