پرش به محتوا

عصمت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا می‌‌کند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود<ref>ر.ک: پیام قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۷، ص۱۸۵.</ref>. به علاوه در صورت معصوم نبودن پیامبران مسأله [[اتمام حجّت]] نیز حاصل نمی‌شود؛ زیرا همیشه بهانه ای در دست مخالفان خواهد بود که عدم [[پیروی]] از تعلیمات پیامبر به خاطر احتمال دروغ و [[کذب]] و یا خطا و اشتباه بوده است.
اگر پیامبران از [[گناه]] و [[خطا]] معصوم نباشند احتمال [[دروغ]] و تحریف [[حقایق]] و خطا و [[اشتباه]]، در کلمات آنها راه پیدا می‌‌کند و سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود<ref>ر.ک: پیام قرآن‏، مکارم شیرازی، ناصر، ج ۷، ص۱۸۵.</ref>. به علاوه در صورت معصوم نبودن پیامبران مسأله [[اتمام حجّت]] نیز حاصل نمی‌شود؛ زیرا همیشه بهانه ای در دست مخالفان خواهد بود که عدم [[پیروی]] از تعلیمات پیامبر به خاطر احتمال دروغ و [[کذب]] و یا خطا و اشتباه بوده است.


[[دانشمندان]] فرق و [[مذاهب اسلامی]] غالباً در مورد اصل ضرورت عصمت انبیا نظر واحدی دارند و اختلافات موجود عمدتاً در بعضی از اقسام و مراحل و قلمروی عصمت انبیاست. پرسشی که در مورد [[عصمت انبیا]] مطرح می‌شود این است که: اولاً، چه لزومی دارد که [[انبیا]] [[معصوم]] باشند؟ ثانیاً، صرف [[عدالت]] کفایت می‌کند؛ زیرا همان طور که [[مردم]] به گفتار علمای [[عادل]] گردن می‌نهند و بیش از عدالت و [[وثاقت]] و [[راستی و درستی]] که در آنها سراغ دارند، [[انتظار]] دیگری از آنها ندارند آیا درباره انبیا نیز چنین است؟
دانشمندان فرق و [[مذاهب اسلامی]] غالباً در مورد اصل ضرورت عصمت انبیا نظر واحدی دارند و اختلافات موجود عمدتاً در بعضی از اقسام و مراحل و قلمروی عصمت انبیاست. پرسشی که در مورد [[عصمت انبیا]] مطرح می‌شود این است که: اولاً، چه لزومی دارد که [[انبیا]] [[معصوم]] باشند؟ ثانیاً، صرف [[عدالت]] کفایت می‌کند؛ زیرا همان طور که [[مردم]] به گفتار علمای [[عادل]] گردن می‌نهند و بیش از عدالت و وثاقت و راستی و درستی که در آنها سراغ دارند، [[انتظار]] دیگری از آنها ندارند آیا درباره انبیا نیز چنین است؟


در پاسخ به پرسش نخست باید گفت: از دو راه [[عقل]] و نقل می‌توان [[ضرورت عصمت انبیا]] را تبیین کرد. پیش از [[تمسک]] به [[ظاهر آیات]] [[قرآن]]، توجه به این نکته ضروری است که چون بین عقل و [[وحی]] تنافی وجود ندارد، لازم است [[آیات]] به گونه‌ای معنا شود که با [[حکم]] [[قاطع]] عقل، [[تعارض]] نداشته باشند.
در پاسخ به پرسش نخست باید گفت: از دو راه [[عقل]] و نقل می‌توان [[ضرورت عصمت انبیا]] را تبیین کرد. پیش از تمسک به ظاهر آیات [[قرآن]]، توجه به این نکته ضروری است که چون بین عقل و [[وحی]] تنافی وجود ندارد، لازم است [[آیات]] به گونه‌ای معنا شود که با [[حکم]] [[قاطع]] عقل، تعارض نداشته باشند. در خصوص [[عصمت انبیا]]، در این بخش تنها یک [[دلیل عقلی]] را ذکر می‌کنیم.
در خصوص [[عصمت انبیا]]، در این بخش تنها یک [[دلیل عقلی]] را ذکر می‌کنیم.
[[محقق طوسی]] با عبارتی موجز می‌فرماید: «[[عصمت]] برای [[نبی]] لازم است تا [[اطمینان]] به وی حاصل شود و در نتیجه، غرض حاصل گردد». بنابراین [[لزوم]] عصمت انبیا به دلیل [[وثوق]] به گفتار، [[پیام]] و [[کردار]] انبیاست<ref>تجرید الاعتقاد، ص۱۵۵.</ref>.


برخی از [[محققان]] دلیل ضرورت عصمت انبیا را چنین بیان می‌کنند:
[[محقق طوسی]] با عبارتی موجز می‌فرماید: «عصمت برای [[نبی]] لازم است تا [[اطمینان]] به وی حاصل شود و در نتیجه، غرض حاصل گردد». بنابراین [[لزوم]] عصمت انبیا به دلیل وثوق به گفتار، [[پیام]] و [[کردار]] انبیاست<ref>تجرید الاعتقاد، ص۱۵۵.</ref>.
وقتی وجود [[خداوند]] - با همه [[صفات جمال و جلال]] او -ثابت شد و وحی ممکن و [[نبوت عامه]] [[اثبات]] گردید، مطلب دیگری که عقل به آن حکم خواهد کرد، لزوم عصمت انبیا در دریافت و [[ابلاغ وحی]] می‌باشد، یعنی خدایی که برای [[هدایت]] [[بندگان]]، [[پیامبری]] را بر می‌گزیند، ضرورتاً پیامبری که از هرگونه [[سهو]] و [[نسیان]] - چه رسد به [[عصیان]] - در دریافت و ابلاغ وحی معصوم باشد، خواهد فرستاد؛ زیرا در غیر این صورت با [[حکمت]] [[نبوت]] و [[انزال کتب]] و [[ارسال رسل]] - که ریشه در [[حکمت آفرینش]] دارد - سازگار نخواهد بود. حکمت [[برانگیختن]] [[رسولان]]، هدایت ناس است و [[راهنمایی]] مردم در صورتی حاصل می‌شود که پیام آور [[خدا]] از [[خطا]] و سهو و نسیان در دریافت و رساندن وحی معصوم باشد.
این اصل [[کلامی]] ریشه در [[صفات الهی]]، از جمله [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت آفرینش]]، [[حکمت]] [[تشریع]]، و بالاخره [[تنزه]] [[خداوند]] از هرگونه [[قبح]]، [[ظلم]] و [[عبث]] دارد. اگر رسولی در دریافت یا رساندن [[وحی]] [[خطا]] کند، [[جهل]] یا عجز و یا ناشایستگی در کار [[ربوبی]] را نشان خواهد داد، بلکه اگر [[پیامبری]] ضرورتاً [[معصوم]] نباشد، یا در [[هدایت]] وی [[اشتباه]] عمدی یا [[سهوی]] رخ خواهد داد و یا لااقل، [[امت]] [[اعتماد]] لازم بر خصوص پیامبری او، یا [[الهی]] بودن همه [[تکلیف]] و پیام‌هایش نخواهند داشت. در قسم اول، اغرا به جهل و [[گمراهی]] [[مردم]] و در صورت دوم، [[لغو]] و عبث لازم می‌آید و ساحت [[مقدس]] ربوبی از هر دو امر [[منزه]] است<ref>مهدی هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، ص۸۱.</ref>.


در پاسخ به [[پرسش]] دوم می‌توان گفت: فرق میان [[انبیا]] و [[علما]] در این است که منبع گفته‌های انبیا [[عالم غیب]] و ماورای ماده است و در صورت احتمال خطا یا تعمد [[کذب]]، راه تشخیص آن برای مردم عادی و [[خبرگان]] بسته است؛ برخلاف منبع آرای علما که در دسترس قرار دارد و [[اهل]] فن و آگاهان از [[دلایل]] [[علمی]]، امکان بررسی و دسترسی به [[صحت]] قضیه را دارند. از این رو پیوسته [[اهل خبره]] و کارشناسان، در پی آن هستند که درجه قوت و [[ضعف]] دلایل هر عالم را سنجیده، [[درستی]] و نادرستی، یا [[اعلم بودن]] وی را تشخیص دهند؛ زیرا منابع اصلی (کتاب، [[سنت]]، [[اجماع]]، [[عقل]]) در دست است و به کتب استدلالی نیز می‌توان [[رجوع]] کرد.
برخی از محققان دلیل ضرورت عصمت انبیا را چنین بیان می‌کنند: وقتی وجود [[خداوند]] - با همه [[صفات جمال و جلال]] او -ثابت شد و وحی ممکن و نبوت عامه [[اثبات]] گردید، مطلب دیگری که عقل به آن حکم خواهد کرد، لزوم عصمت انبیا در دریافت و ابلاغ وحی است، یعنی خدایی که برای [[هدایت]] [[بندگان]]، [[پیامبری]] را بر می‌گزیند، ضرورتاً پیامبری که از هرگونه [[سهو]] و [[نسیان]] ـ چه رسد به [[عصیان]] ـ در دریافت و ابلاغ وحی معصوم باشد، خواهد فرستاد؛ زیرا در غیر این صورت با [[حکمت]] [[نبوت]] و انزال کتب و [[ارسال رسل]] ـ که ریشه در حکمت آفرینش دارد ـ سازگار نخواهد بود. حکمت برانگیختن [[رسولان]]، هدایت ناس است و [[راهنمایی]] مردم در صورتی حاصل می‌شود که پیام آور [[خدا]] از [[خطا]] و سهو و نسیان در دریافت و رساندن وحی معصوم باشد.
 
این اصل [[کلامی]] ریشه در [[صفات الهی]]، از جمله [[علم]] و [[قدرت]] و حکمت آفرینش، [[حکمت]] [[تشریع]]، و بالاخره تنزه [[خداوند]] از هرگونه قبح، [[ظلم]] و [[عبث]] دارد. اگر رسولی در دریافت یا رساندن [[وحی]] [[خطا]] کند، [[جهل]] یا عجز و یا ناشایستگی در کار [[ربوبی]] را نشان خواهد داد، بلکه اگر [[پیامبری]] ضرورتاً [[معصوم]] نباشد، یا در [[هدایت]] وی [[اشتباه]] عمدی یا [[سهوی]] رخ خواهد داد و یا لااقل، [[امت]] اعتماد لازم بر خصوص پیامبری او، یا [[الهی]] بودن همه [[تکلیف]] و پیام‌هایش نخواهند داشت. در قسم اول، اغرا به جهل و [[گمراهی]] [[مردم]] و در صورت دوم، [[لغو]] و عبث لازم می‌آید و ساحت [[مقدس]] ربوبی از هر دو امر [[منزه]] است<ref>مهدی هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، ص۸۱.</ref>.
 
در پاسخ به [[پرسش]] دوم می‌توان گفت: فرق میان [[انبیا]] و [[علما]] در این است که منبع گفته‌های انبیا [[عالم غیب]] و ماورای ماده است و در صورت احتمال خطا یا تعمد [[کذب]]، راه تشخیص آن برای مردم عادی و خبرگان بسته است؛ برخلاف منبع آرای علما که در دسترس قرار دارد و [[اهل]] فن و آگاهان از [[دلایل]] [[علمی]]، امکان بررسی و دسترسی به صحت قضیه را دارند. از این رو پیوسته اهل خبره و کارشناسان، در پی آن هستند که درجه قوت و [[ضعف]] دلایل هر عالم را سنجیده، [[درستی]] و نادرستی، یا اعلم بودن وی را تشخیص دهند؛ زیرا منابع اصلی (کتاب، [[سنت]]، [[اجماع]]، [[عقل]]) در دست است و به کتب استدلالی نیز می‌توان رجوع کرد.


ولی برای کسی که بخواهد صحت گفتار یک [[پیامبر]] را بسنجد، چنین معیارهایی وجود ندارد؛ در صورت احتمال خلاف در گفتار یک پیامبر، هرگز نمی‌توان با [[علوم عادی]] بشری آن را تبیین کرد، بدان جهت که مصدر گفته‌های او وحی است و از ماورای ماده خبر می‌دهد که در دسترس [[بشریت]] عادی نیست؛ از این رو برای صحت سنجی [[نبوت]] و [[صدق]] اصل [[رسالت]]، صرفاً به [[ایمان]] و [[معجزه]] نیاز است و در صورت [[شک]]، راه دیگری وجود ندارد؛ از این رو تا دلیل [[صدق]] وی یعنی همان [[عصمت]]، وجود نداشته باشد، نمی‌توان به صرف [[عدالت]] ظاهری در [[انبیا]] بسنده کرد.
ولی برای کسی که بخواهد صحت گفتار یک [[پیامبر]] را بسنجد، چنین معیارهایی وجود ندارد؛ در صورت احتمال خلاف در گفتار یک پیامبر، هرگز نمی‌توان با [[علوم عادی]] بشری آن را تبیین کرد، بدان جهت که مصدر گفته‌های او وحی است و از ماورای ماده خبر می‌دهد که در دسترس [[بشریت]] عادی نیست؛ از این رو برای صحت سنجی [[نبوت]] و [[صدق]] اصل [[رسالت]]، صرفاً به [[ایمان]] و [[معجزه]] نیاز است و در صورت [[شک]]، راه دیگری وجود ندارد؛ از این رو تا دلیل [[صدق]] وی یعنی همان [[عصمت]]، وجود نداشته باشد، نمی‌توان به صرف [[عدالت]] ظاهری در [[انبیا]] بسنده کرد.
[[آیت‌الله]] [[معرفت]] [[فلسفه]] [[ضرورت عصمت انبیا]] و تفاوت آنها را با مصلحانی که [[معصوم]] نیستند، چنین تبیین می‌کند:
 
[[پیامبر]]، معصوم‌ترین موجود عالم است و اگر بار سنگین [[وحی]] بر دوش نااهلی [[آلوده]] گذاشته شود، [[قادر]] به رساندن وحی به سر [[منزل]] مقصود نیست. [[پیامبران]] از [[عالم غیب]] خبر می‌دهند؛ عالمی که دسترسی به آن برای [[مصلحان]] و [[مجتهدان]] غیر معصوم امکان پذیر نیست، بنابراین، برای خداوندگاران [[دین]] و [[دیانت]]، عصمت شرط است<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، گردآورنده خسرو تقدسی نیا، ص۵۳-۵۵.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۸۲.</ref>
[[آیت‌الله]] [[معرفت]] [[فلسفه]] [[ضرورت عصمت انبیا]] و تفاوت آنها را با مصلحانی که [[معصوم]] نیستند، چنین تبیین می‌کند: [[پیامبر]]، معصوم‌ترین موجود عالم است و اگر بار سنگین [[وحی]] بر دوش نااهلی [[آلوده]] گذاشته شود، قادر به رساندن وحی به سر [[منزل]] مقصود نیست. [[پیامبران]] از [[عالم غیب]] خبر می‌دهند؛ عالمی که دسترسی به آن برای [[مصلحان]] و [[مجتهدان]] غیر معصوم امکان پذیر نیست، بنابراین، برای خداوندگاران [[دین]] و [[دیانت]]، عصمت شرط است<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، گردآورنده خسرو تقدسی نیا، ص۵۳-۵۵.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۸۲.</ref>


=== ضرورت عصمت امامان ===
=== ضرورت عصمت امامان ===
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش