پرش به محتوا

برهان پیشوایی امام چگونه عصمت پیامبران و ائمه را اثبات می‌کند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۷: خط ۱۷:
'''بیان [[ابراهیم نوبختی]]'''
'''بیان [[ابراهیم نوبختی]]'''


نوبختی از جمله متکلمانی است که به این برهان استناد کرده است. ایشان با عبارتی موجز، [[استدلال]] خود را این‌گونه تبیین می‌کند که اصولاً امام، [[پیشوای مردم]] است و مردم موظف‌اند با [[پیروی]] از او و با توجه به عملش، [[اعمال]] خود را انجام دهند. چنین کسی باید لزوماً معصوم باشد؛ وگرنه اگر به عصمت نیاز نباشد، هرکسی، از جمله [[یهود]] و [[نصارا]] نیز می‌توانستند امام ما باشند: {{عربی|و لانه امام و الامام من يفعل الشيء لاجله و الا كانت اليهود و النصارى ائمة لنا و يستحيل التعبد باتباع غير المعصوم لقبحه}}<ref>حسن بن یوسف بن مطهر محلی (علامه حلی)، انوارالملکوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص۲۰۴.</ref>.
نوبختی از جمله متکلمانی است که به این برهان استناد کرده است. ایشان با عبارتی موجز، [[استدلال]] خود را این‌گونه تبیین می‌کند که اصولاً امام، [[پیشوای مردم]] است و مردم موظف‌اند با [[پیروی]] از او و با توجه به عملش، [[اعمال]] خود را انجام دهند. چنین کسی باید لزوماً معصوم باشد؛ وگرنه اگر به عصمت نیاز نباشد، هرکسی، از جمله [[یهود]] و [[نصارا]] نیز می‌توانستند امام ما باشند: {{عربی|"و لانه امام و الامام من يفعل الشيء لاجله و الا كانت اليهود و النصارى ائمة لنا و يستحيل التعبد باتباع غير المعصوم لقبحه"}}<ref>حسن بن یوسف بن مطهر محلی (علامه حلی)، انوارالملکوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، ص۲۰۴.</ref>.


با دقت در عبارت بالا می‌توان گفت که عبارت  نوبختی دو قسمت دارد: یکی [[تعریف امام]] یا همان مقدمه [[برهان]] و دیگری استدلال بر [[عصمت امام]]. صدر [[کلام]] ایشان، در [[حقیقت]] بیانگر [[تعریف امام]] از دیدگاه وی است. بر اساس این تعریف، [[امام]]، کسی است که [[مردم]] موظف‌اند [[اعمال]] خود را با [[پیروی]] از او انجام دهند. از این‌رو، هرکسی نمی‌تواند امام و [[پیشوای مردم]] باشد. ذیل [[کلام]] ایشان گویای این مطلب است که [[خداوند]] ما را به [[پیروی از امام]] [[متعبد]] کرده است. در این صورت، [[قبیح]] است که او ما را به پیروی از غیر [[معصوم]] متعبد کرده باشد<ref>عبارت [[نوبختی]] بیش از آنچه در متن بیان کردیم، نیست؛ ولی در توضیح [[برهان]] ایشان می‌توان گفت: اولاً، [[خداوند حکیم]] است؛ ثانیاً، [[هدف]] خداوند از [[خلقت انسان]]، به کمال رسیدن بوده است؛ ثالثاً، خداوند ما را متعبد به پیروی از امام کرده است؛ رابعاً، اگر خداوند ما را به پیروی از غیر معصوم متعبد کند، به هدف خود از خلقت انسان نمی‌رسد ([[تعارض]])، و حکمتش خدشه‌دار می‌شود؛ زیرا [[انسان]] با پیروی از غیرمعصوم، [[گمراه]] می‌شود و به کمال نمی‌رسد. بنابراین اگر او ما را به پیروی از کسی متعبد کند، لزوماً باید آن شخص معصوم باشد. حال، مراحل چهارگانه بالا را می‌توان در قالب یک [[قیاس]] استثنایی این گونه تقریر کرد: اگر خداوند [[انسان‌ها]] را به پیروی از غیرمعصوم متعبد کند، دیگر [[حکیم]] نیست؛ اما او حکیم است؛ پس خداوند انسان‌ها را به پیروی از غیرمعصوم متعبد نمی‌کند. اکنون با استفاده از نتیجه برهان فوق می‌توان چنین گفت: اگر خداوند ما را به پیروی از کسی متعبد کند، آن شخص معصوم است؛ خداوند، ما را به پیروی از امام متعبد کرده است؛ پس امام، معصوم است.</ref>.
با دقت در عبارت بالا می‌توان گفت عبارت  نوبختی دو قسمت دارد: یکی [[تعریف امام]] یا همان مقدمه [[برهان]] و دیگری استدلال بر [[عصمت امام]]. صدر [[کلام]] ایشان در [[حقیقت]] بیانگر [[تعریف امام]] از دیدگاه وی است. بر اساس این تعریف، [[امام]]، کسی است که [[مردم]] موظف‌اند [[اعمال]] خود را با [[پیروی]] از او انجام دهند. از این‌رو، هرکسی نمی‌تواند امام و [[پیشوای مردم]] باشد. ذیل [[کلام]] ایشان گویای این مطلب است که [[خداوند]] ما را به پیروی از امام متعبّد کرده است. در این صورت، [[قبیح]] است او ما را به پیروی از غیر[[معصوم]] متعبد کرده باشد<ref>عبارت نوبختی بیش از آنچه در متن بیان کردیم، نیست؛ ولی در توضیح [[برهان]] ایشان می‌توان گفت: اولاً، [[خداوند حکیم]] است؛ ثانیاً، [[هدف]] خداوند از [[خلقت انسان]]، به کمال رسیدن بوده است؛ ثالثاً، خداوند ما را متعبد به پیروی از امام کرده است؛ رابعاً، اگر خداوند ما را به پیروی از غیر معصوم متعبد کند، به هدف خود از خلقت انسان نمی‌رسد ([[تعارض]])، و حکمتش خدشه‌دار می‌شود؛ زیرا [[انسان]] با پیروی از غیرمعصوم، [[گمراه]] می‌شود و به کمال نمی‌رسد. بنابراین اگر او ما را به پیروی از کسی متعبد کند، لزوماً باید آن شخص معصوم باشد. حال، مراحل چهارگانه بالا را می‌توان در قالب یک [[قیاس]] استثنایی این گونه تقریر کرد: اگر خداوند [[انسان‌ها]] را به پیروی از غیرمعصوم متعبد کند، دیگر [[حکیم]] نیست؛ اما او حکیم است؛ پس خداوند انسان‌ها را به پیروی از غیرمعصوم متعبد نمی‌کند. اکنون با استفاده از نتیجه برهان فوق می‌توان چنین گفت: اگر خداوند ما را به پیروی از کسی متعبد کند، آن شخص معصوم است؛ خداوند، ما را به پیروی از امام متعبد کرده است؛ پس امام، معصوم است.</ref>.


اگرچه برای اینکه بدانیم با این برهان کدام حوزه از [[عصمت]] برای امام ثابت می‌شود، باید قلمرو [[پیشوایی]] وی را به دست آوریم، از کیفیت [[استدلال]]  نوبختی به آن برمی‌آید که این برهان، دست‌کم امام را از [[گناهان]] پس از تصدی منصب امامت و نیز از [[اشتباه]] در [[دین]] معصوم می‌داند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۹۹.</ref>.
اگرچه برای اینکه بدانیم با این برهان کدام حوزه از [[عصمت]] برای امام ثابت می‌شود، باید قلمرو [[پیشوایی]] وی را به دست آوریم، از کیفیت [[استدلال]]  نوبختی به آن برمی‌آید که این برهان، دست‌کم امام را از [[گناهان]] پس از تصدی منصب امامت و نیز از [[اشتباه]] در [[دین]] معصوم می‌داند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۹۹.</ref>.
خط ۲۵: خط ۲۵:
'''بیان [[ابوالصلاح حلبی]]'''
'''بیان [[ابوالصلاح حلبی]]'''


مرحوم حلبی، امام را کسی می‌داند که از جانب [[پیامبر]] خبر می‌دهد. از این‌رو، [[معتقد]] است به همان [[دلایل عصمت پیامبر]] از [[قبایح]]، امام نیز باید از آنها معصوم باشد<ref>{{عربی|... فإذا ثبت كونه مؤديا فلابد من كونه معصوما من القبائح، للوجوه التي لما كان النبي {{صل}} كذلك}}؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۰.</ref>.
مرحوم حلبی، امام را کسی می‌داند که از جانب [[پیامبر]] خبر می‌دهد. از این‌رو، [[معتقد]] است به همان دلایل عصمت پیامبر از [[قبایح]]، امام نیز باید از آنها معصوم باشد<ref>{{عربی|"... فإذا ثبت كونه مؤديا فلابد من كونه معصوما من القبائح، للوجوه التي لما كان النبي {{صل}} كذلك"}}؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۰.</ref>.


بنابراین می‌توان از برهان‌های [[عصمت پیامبر]] برای [[اثبات عصمت امام]] نیز استفاده کرد. او مجموعاً سه [[برهان]] بر [[عصمت پیامبران]] از [[گناهان]] اقامه می‌کند که یکی از آنها برهان [[پیشوا]] بودن [[پیامبر]] است. مرحوم [[حلبی]] بر این [[باور]] است که پیامبر در [[کردار]] و گفتار، [[اسوه]] و پیشواست و [[گناه]] او، موجب گناه الگوپذیران و [[مردم]] خواهد شد؛ زیرا [[پیامبران]] در آنچه می‌گویند و انجام می‌دهند، اسوه‌اند، و ممکن دانستن [[قبیح]] برای آنان، مقتضی [[واجب]] دانستن قبیح [برای [[مکلفان]]] است»<ref>ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۵۳.</ref>.
بنابراین می‌توان از برهان‌های [[عصمت پیامبر]] برای [[اثبات عصمت امام]] نیز استفاده کرد. او مجموعاً سه [[برهان]] بر [[عصمت پیامبران]] از [[گناهان]] اقامه می‌کند که یکی از آنها برهان [[پیشوا]] بودن [[پیامبر]] است. مرحوم حلبی بر این [[باور]] است که پیامبر در [[کردار]] و گفتار، [[اسوه]] و پیشواست و [[گناه]] او، موجب گناه الگوپذیران و [[مردم]] خواهد شد؛ زیرا [[پیامبران]] در آنچه می‌گویند و انجام می‌دهند، اسوه‌اند و ممکن دانستن [[قبیح]] برای آنان، مقتضی [[واجب]] دانستن قبیح (برای [[مکلفان]]]) است<ref>ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۵۳.</ref>.


[[ابوالصلاح حلبی]]، برهان خود را بیش از این ادامه نمی‌دهد؛ ولی می‌توان آن را با توجه به این مقدمه که [[خداوند]]، پیامبر را الگوی ما قرار داده است، این‌گونه تبیین کرد: اگر خداوند [[انسان‌ها]] را به [[الگوپذیری]] از غیرمعصوم [[متعبد]] کند، دیگر [[حکیم]] نیست؛ اما او حکیم است؛ پس خداوند انسان‌ها را به الگوپذیری از غیرمعصوم متعبد نمی‌کند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴۳.</ref>.
[[ابوالصلاح حلبی]]، برهان خود را بیش از این ادامه نمی‌دهد؛ ولی می‌توان آن را با توجه به این مقدمه که [[خداوند]]، پیامبر را الگوی ما قرار داده است، این‌گونه تبیین کرد: اگر خداوند [[انسان‌ها]] را به الگوپذیری از غیرمعصوم متعبد کند، دیگر [[حکیم]] نیست؛ اما او حکیم است؛ پس خداوند انسان‌ها را به الگوپذیری از غیرمعصوم متعبد نمی‌کند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴۳.</ref>.


'''بیان [[سید مرتضی]]'''
'''بیان [[سید مرتضی]]'''
خط ۴۵: خط ۴۵:
'''بیان [[ابوالفتح کراجکی]]'''
'''بیان [[ابوالفتح کراجکی]]'''


بر اساس این برهان،  کراجکی بر این [[باور]] است که امام {{ع}}، [[اسوه]] و [[رهبر]] [[امت]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] بوده، [[اطاعت]] او از جانب [[خداوند]] بر امت [[واجب]] شده است و چنین کسی، لزوماً از گناه [[معصوم]] است؛ زیرا امر کردن خداوند به اطاعت از [[انسان]] [[معصیت‌کار]] و [[الگو]] و پیشوا ساختن او، با امر کردن [[مردم]] به [[معصیت]] ملازم است که این امر محال است<ref>{{عربی|ان الامام قدوة فی الدنیا و الدین و اتباعه مفترض من رب العالمین فوجب ان لا یجوز الخطا و الزلل علیه و إلا کان الله تعالی قد أمر باتباع من یعصیه و لو لا استحقاقه العصمة لکان إذا ارتکب المعصیة یتضاد مع التکلیف، علی الامة و تصیر الطاعة منها معصیة و المعصیة طاعة و ذلک انها مأمورة باتباعه و الاقتداء به فمتی اتبعته فی المعصیة امتثالا للمأمور من الاقتداء کانت من حیث الطاعة عاصیة لله سبحانه و متی خالفته ولم تقتد به طلبا لطاعة الله تعالی کانت ایضا عاصیة لمخالفتها لمن امرت بالاقتداء به و اتباعه و فی استحالة جمیع ذلک دلالة علی عصمته}}؛ ابوالفتوح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۶۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۵۹.</ref>
بر اساس این برهان،  کراجکی بر این [[باور]] است که امام {{ع}}، [[اسوه]] و [[رهبر]] [[امت]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] بوده، [[اطاعت]] او از جانب [[خداوند]] بر امت [[واجب]] شده است و چنین کسی، لزوماً از گناه [[معصوم]] است؛ زیرا امر کردن خداوند به اطاعت از [[انسان]] [[معصیت‌کار]] و [[الگو]] و پیشوا ساختن او، با امر کردن [[مردم]] به [[معصیت]] ملازم است که این امر محال است<ref>{{عربی|"ان الامام قدوة فی الدنیا و الدین و اتباعه مفترض من رب العالمین فوجب ان لا یجوز الخطا و الزلل علیه و إلا کان الله تعالی قد أمر باتباع من یعصیه و لو لا استحقاقه العصمة لکان إذا ارتکب المعصیة یتضاد مع التکلیف، علی الامة و تصیر الطاعة منها معصیة و المعصیة طاعة و ذلک انها مأمورة باتباعه و الاقتداء به فمتی اتبعته فی المعصیة امتثالا للمأمور من الاقتداء کانت من حیث الطاعة عاصیة لله سبحانه و متی خالفته ولم تقتد به طلبا لطاعة الله تعالی کانت ایضا عاصیة لمخالفتها لمن امرت بالاقتداء به و اتباعه و فی استحالة جمیع ذلک دلالة علی عصمته"}}؛ ابوالفتوح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۶۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۵۹.</ref>


'''بیان [[شیخ طوسی]]'''
'''بیان [[شیخ طوسی]]'''


[[استدلال]]  شیخ طوسی بر یک مقدمه مبتنی است: امام، [[پیشوا]] و مقتدای ما در [[شریعت]] است<ref>{{عربی|قد ثبت من كونه مقتدى به الا ترى انه سمي اماما لذلك لان الامام هو المقتدى به...}}؛ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref>، و [[خداوند]] [[اقتدا]] به امام را بر ما [[واجب]] کرده است<ref>{{عربی|و لا يجوز من الحكيم تعالى ان يوجب علينا الاقتداء بما هو قبيح}}؛ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.
[[استدلال]]  شیخ طوسی بر یک مقدمه مبتنی است: امام، [[پیشوا]] و مقتدای ما در [[شریعت]] است<ref>{{عربی|"قد ثبت من كونه مقتدى به الا ترى انه سمي اماما لذلك لان الامام هو المقتدى به..."}}؛ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref> و [[خداوند]] [[اقتدا]] به امام را بر ما [[واجب]] کرده است<ref>{{عربی|"و لا يجوز من الحكيم تعالى ان يوجب علينا الاقتداء بما هو قبيح"}}؛ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.


حال، بنا بر این مقدمه، شیخ طوسی استدلال خود را این گونه تقریر می‌کند: «پس هنگامی که ثابت شد امام در همه شریعت مقتدای ماست، واجب است [[معصوم]] باشد؛ زیرا اگر معصوم نباشد، در برخی از افعالی که ما را به آنها [[دعوت]] می‌کند، ایمن نیست... ، و ممکن است آن [[افعال]] [[قبیح]] باشند»<ref>{{عربی|فاذا ثبت انه مقتدى به في جميع الشريعة وجب ان يكون معصوما لانه لو كان غير معصوم لم نأمن في بعض افعاله مما يدعونا اليه... ان يكون قبيحا و يجب علينا موافقته من حيث وجب الاقتداء به و لا يجوز من الحكيم تعالى ان يوجب علينا الاقتداء بما هو قبيح}}؛ (محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۰۱).</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۸۸.</ref>
حال، بنا بر این مقدمه، شیخ طوسی استدلال خود را این گونه تقریر می‌کند: «پس هنگامی که ثابت شد امام در همه شریعت مقتدای ماست، واجب است [[معصوم]] باشد؛ زیرا اگر معصوم نباشد، در برخی از افعالی که ما را به آنها [[دعوت]] می‌کند، ایمن نیست... و ممکن است آن [[افعال]] [[قبیح]] باشند<ref>{{عربی|"فاذا ثبت انه مقتدى به في جميع الشريعة وجب ان يكون معصوما لانه لو كان غير معصوم لم نأمن في بعض افعاله مما يدعونا اليه... ان يكون قبيحا و يجب علينا موافقته من حيث وجب الاقتداء به و لا يجوز من الحكيم تعالى ان يوجب علينا الاقتداء بما هو قبيح"}}؛ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۸۸.</ref>


== [[:رده:آثار عصمت|منبع‌شناسی جامع عصمت]] ==
== [[:رده:آثار عصمت|منبع‌شناسی جامع عصمت]] ==
۱۰۹٬۹۴۴

ویرایش