پرش به محتوا

ضرورت دین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۷: خط ۶۷:
ملاحظه می‌شود که نهایت سخن متکلم همان سخن حکیم است، با این تفاوت که او به وسایط غیر لازمی، چون: [[حسن و قبح عقلی]] نیز متوسل شده است که به [[سهولت]] می‌توان از آنها در استدلال [[چشم‌پوشی]] کرد و استدلالی پیراسته‌تر ارائه نمود که همان استدلال حکما بر پایه [[حکمت الهی]] است و فقط تفاوت در صغرای [[قیاس]] وجود دارد. البته باید توجه داشت که اگر از [[حکیم]] سؤال شود: چرا [[نقض غرض]] از حکیم جایز نیست؟ او [[استدلال]] می‌کند که از حکیم، مطلق صدور نقض غرض امکان‌پذیر نیست، در حالی که وقتی از [[متکلم]] سؤال شود: چرا نقض غرض از حکیم [[قبیح]] است؟ [[تبیین عقلی]] و استدلال خاصی ارائه نمی‌دهد و صرفاً به حیث مشهور بودن و مقبول بودن این [[حکم]] تکیه می‌نماید.</ref>.<ref>[[عباس جوار‌شکیان|جوار‌شکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۳۲.</ref>.
ملاحظه می‌شود که نهایت سخن متکلم همان سخن حکیم است، با این تفاوت که او به وسایط غیر لازمی، چون: [[حسن و قبح عقلی]] نیز متوسل شده است که به [[سهولت]] می‌توان از آنها در استدلال [[چشم‌پوشی]] کرد و استدلالی پیراسته‌تر ارائه نمود که همان استدلال حکما بر پایه [[حکمت الهی]] است و فقط تفاوت در صغرای [[قیاس]] وجود دارد. البته باید توجه داشت که اگر از [[حکیم]] سؤال شود: چرا [[نقض غرض]] از حکیم جایز نیست؟ او [[استدلال]] می‌کند که از حکیم، مطلق صدور نقض غرض امکان‌پذیر نیست، در حالی که وقتی از [[متکلم]] سؤال شود: چرا نقض غرض از حکیم [[قبیح]] است؟ [[تبیین عقلی]] و استدلال خاصی ارائه نمی‌دهد و صرفاً به حیث مشهور بودن و مقبول بودن این [[حکم]] تکیه می‌نماید.</ref>.<ref>[[عباس جوار‌شکیان|جوار‌شکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۳۲.</ref>.


===[[ادله]] [[حکما]]===
===[[ادله]] حکما===
همان [[طور]] که بیان شد دلیل [[فلاسفه]] بر [[ضرورت بعثت]]، مبتنی بر حکمت الهی است. از آنجا که اقتضای [[حکمت]]، هدف‌دار بودن [[فعل خداوند]] و ایصال به مقصد نهایی است، به [[درستی]] می‌توان دریافت که [[فعل الهی]] غایت‌مند است و هیچ مرتبه و مرحله‌ای از آن نیست که بی‌ثمر و بی‌نتیجه باشد.
همان [[طور]] که بیان شد دلیل [[فلاسفه]] بر [[ضرورت بعثت]]، مبتنی بر حکمت الهی است. از آنجا که اقتضای [[حکمت]]، هدف‌دار بودن [[فعل خداوند]] و ایصال به مقصد نهایی است، به [[درستی]] می‌توان دریافت که [[فعل الهی]] غایت‌مند است و هیچ مرتبه و مرحله‌ای از آن نیست که بی‌ثمر و بی‌نتیجه باشد.
بر این اساس، با توجه به غایات و اهدافی که [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] بدان‌ها معطوف بوده و بدون حضور چنان غایاتی [[زندگی]] انسان [[عبث]] و [[بیهوده]] است، می‌توان ادله [[اثبات نبوت]] را بر مبنای [[ناتوانی]] انسان در وصول به این اهداف اقامه کرد؛ به این ترتیب که مقدمه اول استدلال، مشتمل بر بیان [[هدف زندگی]] انسان است و مقدمه دیگر، [[لزوم]] [[امداد]] و [[هدایت الهی]] را برای نیل انسان به این [[هدف]] بیان می‌کند. روشن است که [[التزام]] به مقدمه دوم به [[اثبات]] ناتوانی انسان در نیل به هدف مزبور وابسته است و رکن اصلی استدلال را تشکیل می‌دهد، پس بر این اساس این که [[اهداف]] زندگی فردی و اجتماعی انسان را چه بدانیم، ادله متفاوتی برای اثبات [[ضرورت بعثت انبیا]] و دسترسی به [[دین آسمانی]] می‌توان برشمرد که اصولاً این اهداف به قرار ذیل است:
بر این اساس، با توجه به غایات و اهدافی که [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] بدان‌ها معطوف بوده و بدون حضور چنان غایاتی [[زندگی]] انسان [[عبث]] و [[بیهوده]] است، می‌توان ادله [[اثبات نبوت]] را بر مبنای [[ناتوانی]] انسان در وصول به این اهداف اقامه کرد؛ به این ترتیب که مقدمه اول استدلال، مشتمل بر بیان [[هدف زندگی]] انسان است و مقدمه دیگر، [[لزوم]] [[امداد]] و [[هدایت الهی]] را برای نیل انسان به این [[هدف]] بیان می‌کند. روشن است که [[التزام]] به مقدمه دوم به [[اثبات]] ناتوانی انسان در نیل به هدف مزبور وابسته است و رکن اصلی استدلال را تشکیل می‌دهد، پس بر این اساس این که [[اهداف]] زندگی فردی و اجتماعی انسان را چه بدانیم، ادله متفاوتی برای اثبات [[ضرورت بعثت انبیا]] و دسترسی به [[دین آسمانی]] می‌توان برشمرد که اصولاً این اهداف به قرار ذیل است:
۱۱۳٬۱۰۸

ویرایش