پرش به محتوا

ضرورت دین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
صرف نظر از لوازم عملی و شرایط لازم برای به‌کارگیری شناخت‌های یادشده - حداقل تا زمانی که چنین شناخت‌هایی برای انسان حاصل نیامده است - به [[طور]] قطع می‌توان گفت که [[بشر]] روی [[سعادت]] به خود ندیده و نخواهد توانست به [[غایت خلقت]] خویش نایل گردد. بدیهی است، به فرض که در افقی بسیار دور، روزی را بتوان تصور کرد که این [[حیرت]] و سردرگمی و ابهام و [[ناآگاهی]] به [[علم]] بینجامد، اما تا آن [[روز]] [[تکلیف]] میلیاردها [[انسانی]] که در این عالم خاکی [[زندگی]] کرده و به سعادت نرسیده‌اند چیست؟ آیا این نقض آشکاری به [[حکمت الهی]] نیست؟! [[باور]] به [[حکیم]] بودن [[خداوند]] جای هیچ‌گونه تردیدی در خصوص [[لزوم]] و [[ضرورت]] [[امداد الهی]] باقی نمی‌گذارد و [[حکم]] صریح [[عقل]] این است که بنا بر [[ناتوانی]] انسان برای نیل به سعادت، حکمت الهی مقتضی ارسال [[انبیا]] و [[کتاب آسمانی]] و ارائه [[شریعت]] و آیینی برای زندگی سعادتمندانه است<ref>[[عباس جوار‌شکیان|جوار‌شکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۴۴.</ref>.
صرف نظر از لوازم عملی و شرایط لازم برای به‌کارگیری شناخت‌های یادشده - حداقل تا زمانی که چنین شناخت‌هایی برای انسان حاصل نیامده است - به [[طور]] قطع می‌توان گفت که [[بشر]] روی [[سعادت]] به خود ندیده و نخواهد توانست به [[غایت خلقت]] خویش نایل گردد. بدیهی است، به فرض که در افقی بسیار دور، روزی را بتوان تصور کرد که این [[حیرت]] و سردرگمی و ابهام و [[ناآگاهی]] به [[علم]] بینجامد، اما تا آن [[روز]] [[تکلیف]] میلیاردها [[انسانی]] که در این عالم خاکی [[زندگی]] کرده و به سعادت نرسیده‌اند چیست؟ آیا این نقض آشکاری به [[حکمت الهی]] نیست؟! [[باور]] به [[حکیم]] بودن [[خداوند]] جای هیچ‌گونه تردیدی در خصوص [[لزوم]] و [[ضرورت]] [[امداد الهی]] باقی نمی‌گذارد و [[حکم]] صریح [[عقل]] این است که بنا بر [[ناتوانی]] انسان برای نیل به سعادت، حکمت الهی مقتضی ارسال [[انبیا]] و [[کتاب آسمانی]] و ارائه [[شریعت]] و آیینی برای زندگی سعادتمندانه است<ref>[[عباس جوار‌شکیان|جوار‌شکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۴۴.</ref>.


====[[سعادت اخروی]]====
====سعادت اخروی====
عجز و ناتوانی انسان در نیل به سعادت وقتی به نهایت وضوح و [[اتقان]] می‌رسد که سعادت را نه در افق [[دنیا]]، که در افق [[ابدیت]] و [[جهان آخرت]] لحاظ کنیم و [[حیات انسانی]] را محدود به [[حیات دنیوی]] نکرده، به استمرار آن در [[جهان]] پس از [[مرگ]] باور داشته باشیم. کاملاً روشن است که اگر سعادت را امری [[اخروی]] و [[ابدی]] بدانیم، دامنه شناخت‌های ضروری برای نیل به سعادت، آن‌چنان دامن‌گستر و دور از دسترس [[فهم]] و [[دانش بشری]] می‌شود که کم‌ترین تردیدی برای [[نیازمندی]] به [[هدایت الهی]] و دست‌گیری خداوند باقی نمی‌ماند.
عجز و ناتوانی انسان در نیل به سعادت وقتی به نهایت وضوح و [[اتقان]] می‌رسد که سعادت را نه در افق [[دنیا]]، که در افق [[ابدیت]] و [[جهان آخرت]] لحاظ کنیم و حیات انسانی را محدود به [[حیات دنیوی]] نکرده، به استمرار آن در [[جهان]] پس از [[مرگ]] باور داشته باشیم. کاملاً روشن است که اگر سعادت را امری [[اخروی]] و [[ابدی]] بدانیم، دامنه شناخت‌های ضروری برای نیل به سعادت، آن‌چنان دامن‌گستر و دور از دسترس [[فهم]] و [[دانش بشری]] می‌شود که کم‌ترین تردیدی برای [[نیازمندی]] به [[هدایت الهی]] و دست‌گیری خداوند باقی نمی‌ماند.
از جمله شناخت‌های ضروری برای نیل به سعادت اخروی ضروری، علاوه بر مواردی که در نیل به [[سعادت دنیوی]] بیان شد، موارد ذیل است که اساساً در هیچ یک افق فهم بشری قرار ندارد:
از جمله شناخت‌های ضروری برای نیل به سعادت اخروی ضروری، علاوه بر مواردی که در نیل به [[سعادت دنیوی]] بیان شد، موارد ذیل است که اساساً در هیچ یک افق فهم بشری قرار ندارد:
# [[شناخت کامل]] [[حقیقت]] غیرمادی و غیردنیوی وجود [[انسان]] و [[شناخت]] همه استعدادهای [[باطنی]] و سرمایه‌های [[معنوی]] و [[تمایلات]] متعالی و قدسی وجود او؛
# [[شناخت کامل]] [[حقیقت]] غیرمادی و غیردنیوی وجود [[انسان]] و [[شناخت]] همه استعدادهای [[باطنی]] و سرمایه‌های [[معنوی]] و [[تمایلات]] متعالی و قدسی وجود او؛
۱۱۳٬۱۰۸

ویرایش