پرش به محتوا

بلوغ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶٬۳۷۱ بایت اضافه‌شده ،  ۲ آوریل
خط ۵۵: خط ۵۵:
برخی [[فقیهان امامی]] شرطیت بلوغ را برای [[نکاح]] محلِّل از آیه {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان می‌کنند که احکام خداوند را می‌توانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.</ref> [[استنباط]] کرده‌‌اند،<ref>نهایة المرام، ج ۲، ص۶۶؛ الحدائق، ج ۲۵، ص۳۲۸.</ref> چنان‌‌که [[لزوم]] شرط بلوغ در [[ظهار]] نیز از آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}<ref>«کسانی از شما که زنان خود را ظهار  می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.</ref> استفاده شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۳۳، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[سید رضا هاشمی|هاشمی، سید رضا]]، [[بلوغ (مقاله)|مقاله «بلوغ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص 72.</ref>
برخی [[فقیهان امامی]] شرطیت بلوغ را برای [[نکاح]] محلِّل از آیه {{متن قرآن|فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند؛ سپس اگر (آن مرد دیگر) او را طلاق داد، چنانچه (زن و شوهر اول) گمان می‌کنند که احکام خداوند را می‌توانند بجا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند؛ و این احکام خداوند است که آن را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۳۰.</ref> [[استنباط]] کرده‌‌اند،<ref>نهایة المرام، ج ۲، ص۶۶؛ الحدائق، ج ۲۵، ص۳۲۸.</ref> چنان‌‌که [[لزوم]] شرط بلوغ در [[ظهار]] نیز از آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}}<ref>«کسانی از شما که زنان خود را ظهار  می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.</ref> استفاده شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۳۳، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[سید رضا هاشمی|هاشمی، سید رضا]]، [[بلوغ (مقاله)|مقاله «بلوغ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص 72.</ref>


====بلوغ و [[حجر]]====
====بلوغ و حَجر====
مهم‌‌ترین دلیلی که [[فقیهان]] [[شیعه]]<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸؛ مجمع الفائده، ج ۸، ص۱۵۱؛ مستند العروه، ص۲۷، «الاجاره».</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>الام، ج ۳، ص۲۲۰؛ المدونة الکبری، ج ۶، ص۱۳۲؛ المغنی، ج ۴، ص۵۱۱ ـ ۵۱۲.</ref> برای حجر * نابالغ بدان استناد کرده‌‌اند، آیه ۶ [[نساء]] / ۴ است که به [[آزمودن]] [[یتیمان]] تا [[زمان]] بلوغ [[فرمان]] داده است: «وابتَلوا الیَتـمی حَتّی اِذا بَلَغوا النِّکاحَ فَاِن ءانَستُم مِنهُم رُشدًا فَادفَعوا اِلَیهِم اَمولَهُم..».. مراد از [[ابتلاء]]، خبر گرفتن و آزمودنِ نابالغ از نظر توان [[عقلانی]] و [[اقتصادی]] است.<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۱۶؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۴.</ref> به نظر [[فقها]] و مفسران، از آیه برمی‌‌آید که دادن [[اموال]] به [[محجور]] یا به تعبیر دیگر، رفع حجر او منوط به احراز دو شرط اساسی است: بلوغ و [[رشد]].<ref>کتاب البیع، ج ۲، ص۵ ـ ۸؛ جامع المدارک، ج ۳، ص۷۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۸.</ref> مراد از [[رشد]]، [[توانایی]] [[عقلی]] و [[شایستگی]] [[مالی]] است.<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۱۷؛ المنیر، ج ۴، ص۲۵۶؛ بدایة المجتهد، ج ۲، ص۲۲۷.</ref> [[آزمودن]] و [[اختبار]] [[کودک]] تا زمانی که رشد او احراز شود، ادامه می‌‌یابد؛ اما درباره آغاز [[زمان]] ارزیابیِ او دو نظر وجود دارد: برخی [[فقها]] آن را پس از بلوغ دانسته‌‌اند؛<ref>المجموع، ج ۱۳، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج ۱۰، ص۲۸۴؛ المنیر، ج ۴، ص۲۵۰.</ref> ولی بیشتر فقها آن را پیش از بلوغ می‌‌دانند،<ref>المبسوط، طوسی، ج ۲، ص۲۸۴؛ مغنی المحتاج، ج ۲، ص۱۶۹؛ کشف القناع، ج ۳، ص۵۲۰.</ref> زیرا هم از تعبیر «[[یتیم]]» و هم از کلمه «حتی» (که انتهای زمانی آن بلوغ [[نکاح]] قرار داده‌‌شده) می‌‌توان دریافت که آزمودن باید پیش از بلوغ آغاز شود.<ref>المغنی، ج ۴، ص۵۲۳ ـ ۵۲۴؛ مسالک الافهام، ج ۴، ص۱۶۶.</ref> هرچند در [[آیه شریفه]][[حکم]] [[حجر]] درباره یتیم ([[کودکی]] که پدر خود را از دست داده)<ref>التبیان، ج ۵، ص۱۲۴؛ المنیر، ج ۴، ص۲۲۷ ـ ۲۲۸.</ref> ذکر شده، حکم مذکور اختصاص به یتیم ندارد و شامل همه نابالغان می‌‌شود.<ref> مصباح الفقاهه، ج ۳، ص۲۴۶.</ref> برخی [[فقهای اهل سنت]]، از جمله مالک، رفع حجر با بلوغ و رشد را مختص به کودک پسر شمرده و رفع محجوریت دختر را به گونه‌‌ای دیگر دانسته‌‌اند.<ref> بدایة المجتهد، ج ۲، ص۲۲۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۸.</ref> فقها برای [[اثبات]] [[محجور]] بودن کودک تا زمان بلوغ، به [[آیات]] دیگری نیز استناد کرده‌‌اند؛ از جمله [[آیه]] ۲۸۲ بقره / ۲: «... ‌‌فَاِن کَانَ الَّذی عَلَیهِ الحَقُّ سَفیهـًا اَو ضَعیفـًا اَو لایَستَطیعُ اَن یُمِلَّ هُوَ فَلیُملِل ولِیُّهُ بِالعَدلِ..». که برخی [[مفسران]] مراد از «[[ضعیف]]» یا یکی از مصادیق «ضعیف» و «[[سفیه]]» را در این آیه نابالغان دانسته‌‌اند؛<ref> مجمع البیان، ج ۲، ص۲۲۰ ـ ۲۲۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۰؛ المجموع، ج ۱۳، ص۳۴۵.</ref> همچنین به آیه ۵ [[نساء]] / ۴ که از دادن [[اموال]] به [[سفیهان]] برحذر داشته: «... و لاتُؤتوا السُّفَهاءَ اَمولَکُم» و برخی مراد از «سفهاء» را نابالغان یا همه محجوران شمرده‌‌اند، استناد شده است.<ref> التبیان، ج ۳، ص۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ المبسوط، سرخسی، ج ۲۴، ص۱۶۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۲۸ ـ ۲۹.</ref> برخی [[فقهای اهل سنت]] از جمله [[ابوحنیفه]] و [[احمد حنبل]] بر آن‌‌اند که [[تصرفات مالی]] [[کودک]] با [[اجازه]] ولی و اجرای [[عقد]] به وسیله او صحیح است و مشروط به تحقق بلوغ نیست،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۸۷؛ المغنی، ج ۴، ص۲۹۶ ـ ۲۹۷؛ تذکرة الفقهاء، ج ۱۰، ص۱۱.</ref> زیرا در [[آیه]] ۶ [[نساء]] / ۴ اجازه دادن به کودک برای کارهای [[تجاری]] تجویز شده است؛<ref>العناوین الفقهیه، ج ۲، ص۶۷۹؛ کشف القناع، ج ۳، ص۱۷۳؛ بدائع الصنائع، ج ۷، ص۱۹۳.</ref> ولی مخالفان این نظر، از جمله [[شافعی]]، گفته‌‌اند که مراد این آیه، ارزیابی [[توانایی]] [[محجور]] و انجام دادن [[معامله]] با حضور کودک و مقدمه چینی اوست؛ نه انعقاد معامله به دست وی، به علاوه، این نظر با [[ظاهر آیه]] که مطلقاً بر [[حجر]] کودک دلالت دارد، ناسازگار است. <ref>مختلف الشیعه، ج ۶، ص۳۹۱؛ مجمع الفائده، ج ۹، ص۳۸۹.</ref> [[فقها]] برای شرط بودن بلوغ در صحّت برخی [[معاملات]] معین (مانند [[وصیت]])<ref>مختلف الشیعه، ج ۶، ص۳۹۱؛ مجمع الفائده، ج ۹، ص۳۸۹.</ref> به آیه ۶ نساء / ۴ و گاه به [[آیات]] دیگر استناد کرده‌‌اند؛ ‌‌مانند آیه ۳۳ [[نور]] / ۲۴ درباره عقد مکاتبه <ref>الخلاف، ج ۶، ص۳۸۰ ـ ۳۸۱.</ref> و آیه‌‌۲۸۲‌‌بقره / ۲ درباره معاملاتی که موجب دیون می‌‌شود. <ref>احکام القرآن، ج ۱، ص۶۰۲.</ref> در صورتی که [[رشد]] کودک * پیش از بلوغ احراز شود، با تحقق بلوغ (به موجب آیه ۶ نساء / ۴ و [[ادله]] دیگر) حجر او برطرف می‌‌شود.<ref>التقریر والتحبیر، ج ۲، ص۲۲۷.</ref> اگر رشد وی تا هنگام بلوغ احراز نگردد، باید تا [[زمان]] حصول رشد درنگ کرد. در طول دوره حجر، ولی یا [[وصی]] باید از [[تصرف در اموال]] [[محجور]] خودداری و [[اموال]] وی را به بهترین شکل اداره کند: «و لا تَقرَبوا مالَ الیَتیمِ اِلاّ بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ حَتّی یَبلُغَ اَشُدَّه»(انعام / ۶، ۱۵۲؛ [[اسراء]] / ۱۷، ۳۴)<ref>التبیان، ج ۶، ص۴۷۶؛ المجموع، ج ۱۳، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷؛ المنیر، ج ۴، ص۲۵۸، ج ۱۵، ص۷۲.</ref> و پس از رفع [[حجر]]، اموال او را در اختیارش گذارد: «وءاتوا الیَتـمی اَمولَهُم ولا تَتَبَدَّلوا الخَبیثَ بِالطَّیِّب»([[نساء]] / ۴، ۲؛ نیز نساء / ۴، ۶)؛<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۰۱؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۸.</ref> همچنین [[قرآن]] توصیه فرموده که هنگام باز گرداندن اموال به او، بر این کار [[شاهد]] گرفته شود: «فَاِذا دَفَعتُم اِلَیهِم اَمولَهُمفَاَشهِدوا عَلَیهِم».(نساء / ۴، ۶)<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۹۲ ـ ۱۹۳.</ref><ref>[[سید رضا هاشمی|هاشمی، سید رضا]]، [[بلوغ (مقاله)|مقاله «بلوغ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص.</ref>
مهم‌‌ترین دلیلی که [[فقیهان]] [[شیعه]]<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۱۶ ـ ۱۱۸؛ مجمع الفائده، ج ۸، ص۱۵۱؛ مستند العروه، ص۲۷، «الاجاره».</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>الام، ج ۳، ص۲۲۰؛ المدونة الکبری، ج ۶، ص۱۳۲؛ المغنی، ج ۴، ص۵۱۱ ـ ۵۱۲.</ref> برای حَجر نابالغ بدان استناد کرده‌‌اند، آیه {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> است که به [[آزمودن]] [[یتیمان]] تا [[زمان]] بلوغ [[فرمان]] داده است. مراد از [[ابتلاء]]، خبر گرفتن و آزمودنِ نابالغ از نظر توان [[عقلانی]] و [[اقتصادی]] است.<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۱۶؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۴.</ref> به نظر [[فقها]] و مفسران، از آیه برمی‌‌آید که دادن [[اموال]] به [[محجور]] یا به تعبیر دیگر، رفع حجر او منوط به احراز دو شرط اساسی است: بلوغ و [[رشد]].<ref>کتاب البیع، ج ۲، ص۵ ـ ۸؛ جامع المدارک، ج ۳، ص۷۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۸.</ref> مراد از [[رشد]]، [[توانایی]] [[عقلی]] و [[شایستگی]] [[مالی]] است.<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۱۷؛ المنیر، ج ۴، ص۲۵۶؛ بدایة المجتهد، ج ۲، ص۲۲۷.</ref> [[آزمودن]] و [[اختبار]] [[کودک]] تا زمانی که رشد او احراز شود، ادامه می‌‌یابد؛ اما درباره آغاز [[زمان]] ارزیابیِ او دو نظر وجود دارد: برخی [[فقها]] آن را پس از بلوغ دانسته‌‌اند؛<ref>المجموع، ج ۱۳، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج ۱۰، ص۲۸۴؛ المنیر، ج ۴، ص۲۵۰.</ref> ولی بیشتر فقها آن را پیش از بلوغ می‌‌دانند،<ref>المبسوط، طوسی، ج ۲، ص۲۸۴؛ مغنی المحتاج، ج ۲، ص۱۶۹؛ کشف القناع، ج ۳، ص۵۲۰.</ref> زیرا هم از تعبیر «[[یتیم]]» و هم از کلمه {{متن قرآن|حَتَّى}} (که انتهای زمانی آن بلوغ [[نکاح]] قرار داده‌‌ شده) می‌‌توان دریافت که آزمودن باید پیش از بلوغ آغاز شود.<ref>المغنی، ج ۴، ص۵۲۳ ـ ۵۲۴؛ مسالک الافهام، ج ۴، ص۱۶۶.</ref> هرچند در [[آیه شریفه]] [[حکم]] [[حجر]] درباره یتیم ([[کودکی]] که پدر خود را از دست داده)<ref>التبیان، ج ۵، ص۱۲۴؛ المنیر، ج ۴، ص۲۲۷ ـ ۲۲۸.</ref> ذکر شده، حکم مذکور اختصاص به یتیم ندارد و شامل همه نابالغان می‌‌شود.<ref> مصباح الفقاهه، ج ۳، ص۲۴۶.</ref>
 
برخی [[فقهای اهل سنت]]، از جمله مالک، رفع حجر با بلوغ و رشد را مختص به کودک پسر شمرده و رفع محجوریت دختر را به گونه‌‌ای دیگر دانسته‌‌اند.<ref> بدایة المجتهد، ج ۲، ص۲۲۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۸.</ref> فقها برای [[اثبات]] [[محجور]] بودن کودک تا زمان بلوغ، به [[آیات]] دیگری نیز استناد کرده‌‌اند؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ}}<ref>«اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>. که برخی [[مفسران]] مراد از «[[ضعیف]]» یا یکی از مصادیق «ضعیف» و «[[سفیه]]» را در این آیه نابالغان دانسته‌‌اند؛<ref> مجمع البیان، ج ۲، ص۲۲۰ ـ ۲۲۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۳۰؛ المجموع، ج ۱۳، ص۳۴۵.</ref> همچنین به آیه {{متن قرآن|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا}}<ref>«و دارایی‌هایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کم‌خردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.</ref> که از دادن [[اموال]] به [[سفیهان]] برحذر داشته. و برخی مراد از {{متن قرآن|السُّفَهَاءَ}} را نابالغان یا همه محجوران شمرده‌‌اند، استناد شده است.<ref> التبیان، ج ۳، ص۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ المبسوط، سرخسی، ج ۲۴، ص۱۶۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۲۸ ـ ۲۹.</ref> برخی [[فقهای اهل سنت]] از جمله [[ابوحنیفه]] و [[احمد حنبل]] بر آن‌‌اند که [[تصرفات مالی]] [[کودک]] با [[اجازه]] ولی و اجرای [[عقد]] به وسیله او صحیح است و مشروط به تحقق بلوغ نیست،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۸۷؛ المغنی، ج ۴، ص۲۹۶ ـ ۲۹۷؛ تذکرة الفقهاء، ج ۱۰، ص۱۱.</ref> زیرا در [[آیه]] {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> اجازه دادن به کودک برای کارهای [[تجاری]] تجویز شده است؛<ref>العناوین الفقهیه، ج ۲، ص۶۷۹؛ کشف القناع، ج ۳، ص۱۷۳؛ بدائع الصنائع، ج ۷، ص۱۹۳.</ref> ولی مخالفان این نظر، از جمله [[شافعی]]، گفته‌‌اند که مراد این آیه، ارزیابی [[توانایی]] [[محجور]] و انجام دادن [[معامله]] با حضور کودک و مقدمه چینی اوست؛ نه انعقاد معامله به دست وی، به علاوه، این نظر با [[ظاهر آیه]] که مطلقاً بر [[حجر]] کودک دلالت دارد، ناسازگار است. <ref>مختلف الشیعه، ج ۶، ص۳۹۱؛ مجمع الفائده، ج ۹، ص۳۸۹.</ref>
 
[[فقها]] برای شرط بودن بلوغ در صحّت برخی [[معاملات]] معین (مانند [[وصیت]])<ref>مختلف الشیعه، ج ۶، ص۳۹۱؛ مجمع الفائده، ج ۹، ص۳۸۹.</ref> به آیه {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> و گاه به [[آیات]] دیگر استناد کرده‌‌اند؛ ‌‌مانند آیه {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند  اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید  و از مال خداوند  که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که  خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.</ref> درباره عقد مکاتبه <ref>الخلاف، ج ۶، ص۳۸۰ ـ ۳۸۱.</ref> و آیه‌‌ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref> درباره معاملاتی که موجب دیون می‌‌شود. <ref>احکام القرآن، ج ۱، ص۶۰۲.</ref> در صورتی که [[رشد]] کودک پیش از بلوغ احراز شود، با تحقق بلوغ (به موجب آیه {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> و [[ادله]] دیگر) حجر او برطرف می‌‌شود.<ref>التقریر والتحبیر، ج ۲، ص۲۲۷.</ref> اگر رشد وی تا هنگام بلوغ احراز نگردد، باید تا [[زمان]] حصول رشد درنگ کرد. در طول دوره حجر، ولی یا [[وصی]] باید از [[تصرف در اموال]] [[محجور]] خودداری و [[اموال]] وی را به بهترین شکل اداره کند: {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پند گیرید» سوره انعام، آیه ۱۵۲.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}}<ref>«و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا او به برنایی  خود برسد و به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۶، ص۴۷۶؛ المجموع، ج ۱۳، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷؛ المنیر، ج ۴، ص۲۵۸، ج ۱۵، ص۷۲.</ref> و پس از رفع [[حجر]]، اموال او را در اختیارش گذارد: {{متن قرآن|وَآتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا}}<ref>«دارایی‌های یتیمان را به ایشان برسانید و (دارایی‌های آنان که برای شما) ناپاک (است) را، جایگزین (دارایی‌های) پاک (خود) نگردانید و دارایی‌های آنان را با افزودن به دارایی‌های خود نخورید که این گناهی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref>.<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۰۱؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۸.</ref> همچنین [[قرآن]] توصیه فرموده که هنگام باز گرداندن اموال به او، بر این کار [[شاهد]] گرفته شود: {{متن قرآن| فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ }}<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۹۲ ـ ۱۹۳.</ref>.<ref>[[سید رضا هاشمی|هاشمی، سید رضا]]، [[بلوغ (مقاله)|مقاله «بلوغ»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص73.</ref>


===سایر [[احکام]]===
===سایر [[احکام]]===
۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش