پرش به محتوا

شروط امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۰: خط ۶۰:
با توجه به اینکه [[آیه]]، [[اولواالامر]] را [[آگاه]] به ریشه مسائل معرفی کرده به‌گونه‌ای که اگر دیگران به آنان مراجعه کنند راهنماییشان می‌کنند، استفاده می‌شود که [[علم]] آنان آمیخته به [[جهل]] و [[شک]] و [[خطا]] نیست و این در مورد غیر [[معصومان]] [[صدق]] نمی‌کند، افزون بر این از ذیل [[آیه]] فهمیده می‌شود وجود [[اولواالامر]] نوعی [[فضل]] و [[رحمت الهی]] است که اطاعتشان [[مردم]] را از [[پیروی]] [[شیطان]] باز می‌دارد: {{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}<ref>و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> و تنها [[پیروی]] از [[معصومان]] می‌تواند [[انسان]] را از [[گمراهی]] و [[پیروی]] [[شیطان]] به طور [[قطع]] باز دارد، زیرا غیر [[معصوم]] ممکن است خود گرفتار [[لغزش]] و [[خطا]] شود<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹، ۲۸۵.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref>
با توجه به اینکه [[آیه]]، [[اولواالامر]] را [[آگاه]] به ریشه مسائل معرفی کرده به‌گونه‌ای که اگر دیگران به آنان مراجعه کنند راهنماییشان می‌کنند، استفاده می‌شود که [[علم]] آنان آمیخته به [[جهل]] و [[شک]] و [[خطا]] نیست و این در مورد غیر [[معصومان]] [[صدق]] نمی‌کند، افزون بر این از ذیل [[آیه]] فهمیده می‌شود وجود [[اولواالامر]] نوعی [[فضل]] و [[رحمت الهی]] است که اطاعتشان [[مردم]] را از [[پیروی]] [[شیطان]] باز می‌دارد: {{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}<ref>و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> و تنها [[پیروی]] از [[معصومان]] می‌تواند [[انسان]] را از [[گمراهی]] و [[پیروی]] [[شیطان]] به طور [[قطع]] باز دارد، زیرا غیر [[معصوم]] ممکن است خود گرفتار [[لغزش]] و [[خطا]] شود<ref>الميزان، ج ۱۲، ص ۲۵۹، ۲۸۵.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref>


== چهارم: کاردانی و [[کفایت در تدبیر امور|کفایت]] ==
== چهارم: کاردانی و کفایت ==
{{اصلی|کاردانی امام}}
{{اصلی|کاردانی امام}}
پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] و دیگری [[معرفت]] به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به [[مدیریت جامعه]] که از آن به عنوان [[کفایت در رهبری]] یاد می‌شود.
پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] معارف و [[احکام اسلامی]] و دیگری [[معرفت]] به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به [[مدیریت جامعه]] که از آن به عنوان کفایت در رهبری یاد می‌شود.


[[متکلمان اسلامی]] در [[لزوم معرفت]] و [[کفایت]] در [[امامت]] اختلافی ندارند؛ ولی در گستره و چگونگی آن؛ دیدگاه‌های متفاوتی اظهار کرده‌اند. [[شیعه امامیه]] [[علم]] و [[کفایت]] در [[امامت]] را در عالی‌ترین سطح لازم دانسته است<ref>تلخیص المحصّل؛ ص۴۳۰؛ قواعد المرام؛ ص۱۷۹؛ المنقذ من التقلید؛ ج۲؛ ص۲۹۰ـ ۲۹۵؛ الذخیره فی علم الکلام؛ ص۴۳۳ـ ۴۳۴؛ الشافی فی الامامه؛ ج۱؛ ص۱۶۳ـ ۱۶۵.</ref>. [[معتزله]] [[علم به احکام شریعت]] را از [[صفات لازم]] [[امام]] دانسته‌اند. البته؛ آنان [[علم بالفعل]] به همه [[احکام]] را شرط ندانسته و گفته‌اند [[تحصیل علم]] از طریق [[اجتهاد]] نیز کافی است و اگر از این طریق نیز نتواند [[احکام شریعت]] را به دست آورد می‌تواند به [[مجتهدان]] [[رجوع]] کند و مطابق [[رأی]] آنان [[حکم]] نماید<ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۱۹۸ و ۲۰۹.</ref>.
[[متکلمان اسلامی]] در [[لزوم معرفت]] و کفایت در [[امامت]] اختلافی ندارند؛ ولی در گستره و چگونگی آن؛ دیدگاه‌های متفاوتی اظهار کرده‌اند. [[شیعه امامیه]] [[علم]] و [[کفایت]] در امامت را در عالی‌ترین سطح لازم دانسته است<ref>تلخیص المحصّل؛ ص۴۳۰؛ قواعد المرام؛ ص۱۷۹؛ المنقذ من التقلید؛ ج۲؛ ص۲۹۰ـ ۲۹۵؛ الذخیره فی علم الکلام؛ ص۴۳۳ـ ۴۳۴؛ الشافی فی الامامه؛ ج۱؛ ص۱۶۳ـ ۱۶۵.</ref>. [[معتزله]] [[علم به احکام شریعت]] را از [[صفات لازم]] [[امام]] دانسته‌اند. البته؛ آنان [[علم بالفعل]] به همه [[احکام]] را شرط ندانسته و گفته‌اند [[تحصیل علم]] از طریق [[اجتهاد]] نیز کافی است و اگر از این طریق نیز نتواند [[احکام شریعت]] را به دست آورد می‌تواند به [[مجتهدان]] [[رجوع]] کند و مطابق [[رأی]] آنان [[حکم]] نماید<ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۱۹۸ و ۲۰۹.</ref>.


[[متکلمان اشعری]]؛ [[علم به احکام شریعت]] و داشتن [[بصیرت]] و [[کفایت]] لازم در [[مدیریت]] را از شرایط [[امام]] دانسته‌اند. مقصود آنان از [[علم به شریعت]]؛ [[علم]] حاصل از طریق [[اجتهاد]] است<ref>تمهید الأوائل؛ ص۴۷۱؛ الارشاد جوینی؛ ص۱۶۹ـ ۱۷۰؛ اصول الدین بغدادی؛ ص۱۴۷؛ شرح المقاصد؛ ج۵؛ ص۲۴۴.</ref> از سخن مؤلف و [[شارح مواقف]] به دست می‌آید که شرط [[علم اجتهادی]] برای [[امام]]؛ [[رأی]] [[اکثریت]] [[اشاعره]] است؛ ولی برخی از آنان آن را شرط ندانسته‌اند<ref>شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۴۹.</ref> چنان که از گفتار [[مولوی]] "محمد عبدالعزیز فرهاری" به دست می‌آید که [[متکلمان ماتریدیه]] نیز در این باره همین دیدگاه را داشته‌اند. اکثر آنان معتقدند [[امام]] باید در اصول و [[فروع دین]] [[مجتهد]] باشد؛ ولی برخی از آنان [[اجتهاد]] را شرط ندانسته‌اند؛ با این همه قول دوم را ترجیح داده است<ref> النبراس؛ ص۵۳۶.</ref>.
[[متکلمان اشعری]]؛ [[علم به احکام شریعت]] و داشتن [[بصیرت]] و [[کفایت]] لازم در [[مدیریت]] را از شرایط [[امام]] دانسته‌اند. مقصود آنان از [[علم به شریعت]]؛ [[علم]] حاصل از طریق [[اجتهاد]] است<ref>تمهید الأوائل؛ ص۴۷۱؛ الارشاد جوینی؛ ص۱۶۹ـ ۱۷۰؛ اصول الدین بغدادی؛ ص۱۴۷؛ شرح المقاصد؛ ج۵؛ ص۲۴۴.</ref> از سخن مؤلف و [[شارح مواقف]] به دست می‌آید که شرط [[علم اجتهادی]] برای [[امام]]؛ [[رأی]] [[اکثریت]] [[اشاعره]] است؛ ولی برخی از آنان آن را شرط ندانسته‌اند<ref>شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۴۹.</ref> چنان که از گفتار [[مولوی]] "محمد عبدالعزیز فرهاری" به دست می‌آید که [[متکلمان ماتریدیه]] نیز در این باره همین دیدگاه را داشته‌اند. اکثر آنان معتقدند [[امام]] باید در اصول و [[فروع دین]] [[مجتهد]] باشد؛ ولی برخی از آنان [[اجتهاد]] را شرط ندانسته‌اند؛ با این همه قول دوم را ترجیح داده است<ref> النبراس؛ ص۵۳۶.</ref>.
۱۱۵٬۹۶۳

ویرایش