پرش به محتوا

امامت در کودکی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۹: خط ۹:


== کودکی و [[امامت]] ==
== کودکی و [[امامت]] ==
[[امامت]]، از اهمیّت بالایی برخوردار و جایگاهی [[الهی]] است که توسط [[رسول خدا]] {{صل}} یا [[ولی خدا]] به دیگران معرّفی می‌شود: [[امامت]] چه به معنای [[حکومت]] و [[خلافت]] و چه به معنای [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و [[حجت الهی]] باشد به اوصاف و شرایطی وابسته است که از جمله آنها مسئلۀ [[توانایی]] [[استطاعت]] بدنی و شرایط [[سنی]] است. [[شیعه]] [[امامت]] را بر پایۀ [[لیاقت]] می‌‌داند لذا فرقی نمی‌کند [[امام]] [[کودک]] ۵ ساله یا مرد ۴۰ ساله باشد؛ اما [[اهل سنت]]، [[بلوغ]] را یکی از [[شرایط امام]] می‌دانند و بر این باورند که هرچه سن شخص بیشتر باشد، برای [[امامت]] مناسبت‌تر است. لذا این پرسش‌ را دربارۀ [[امامت]] [[امام زمان]] {{ع}} مطرح می‌‌کنند که آیا کسی می‌تواند در سن کودکی به [[مقام امامت]] و [[خلافت]] برسد؟ کودکی که [[تکلیف]] ندارد، چگونه می‌تواند به [[امامت]] برسد؟<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
[[امامت]]، از اهمیّت بالایی برخوردار و جایگاهی [[الهی]] است که توسط [[رسول خدا]] {{صل}} یا [[ولی خدا]] به دیگران معرّفی می‌شود: [[امامت]] چه به معنای [[حکومت]] و [[خلافت]] و چه به معنای [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] و [[حجت الهی]] باشد به اوصاف و شرایطی وابسته است که از جمله آنها مسئلۀ [[توانایی]] [[استطاعت]] بدنی و شرایط [[سنی]] است. [[شیعه]] [[امامت]] را بر پایۀ لیاقت می‌‌داند لذا فرقی نمی‌کند [[امام]] کودک ۵ ساله یا مرد ۴۰ ساله باشد؛ اما [[اهل سنت]]، [[بلوغ]] را یکی از [[شرایط امام]] می‌دانند و بر این باورند که هرچه سن شخص بیشتر باشد، برای [[امامت]] مناسبت‌تر است. لذا این پرسش‌ را دربارۀ [[امامت]] [[امام زمان]] {{ع}} مطرح می‌‌کنند که آیا کسی می‌تواند در سن کودکی به [[مقام امامت]] و [[خلافت]] برسد؟ کودکی که [[تکلیف]] ندارد، چگونه می‌تواند به [[امامت]] برسد؟<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>


در پاسخ به این [[پرسش]] چند نکته لازم است:
در پاسخ به این [[پرسش]] چند نکته لازم است:
خط ۱۸: خط ۱۸:
## '''پاسخ به سؤال‌ها و مناظره‌های علمی‌''': بعد از [[شهادت امام رضا]] {{ع}}، [[شیعیان]] برای [[یقین]] پیدا کردن به صلاحیت [[حضرت جواد]] {{ع}} برای [[منصب الهی]] [[امامت]]، ابتدا از وی سؤال‌هایی را مطرح کردند، چنان‌که بزرگان [[شیعه]] در [[بغداد]] تصمیم گرفتند ۸۰ تن از [[فقیهان]] را نزد حضرت فرستاده و مسئله را تحقیق کنند. آنان با دریافت جواب علمی‌ دقیق برای سؤال‌های خود از کودک ۸ ساله به [[امامت]] وی [[ایمان]] آوردند<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۲۰؛ قندوزی، سنابیع المودۀ، ج ۳ ص ۱۲۶.</ref>. یکی دیگر از مواردی که حضرت شایستگی‌های ذاتی و [[عنایت الهی]] در [[حق]] خود را در عرصه‌های مختلف نشان داد مناظرۀ علمی‌ میان حضرت و [[عالمان]] مشهور زمانه خود از طیف [[مخالفان امامت]] و نیز منسوب به [[خلیفه]] بود. آن حضرت چندین بار با [[عالمان دینی]] مناظره نموده و همگی آنها را با وجود کمی سن مغلوب خود می‌‌کرد که در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است<ref>الصواعق المحرقۀ، ص ۳۱۲؛ سلسلۀ مصنفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء ۲، ص ۲۸۲، کتاب الأرشاد؛ مسعودی، اثبات الوصیۀ.</ref>.
## '''پاسخ به سؤال‌ها و مناظره‌های علمی‌''': بعد از [[شهادت امام رضا]] {{ع}}، [[شیعیان]] برای [[یقین]] پیدا کردن به صلاحیت [[حضرت جواد]] {{ع}} برای [[منصب الهی]] [[امامت]]، ابتدا از وی سؤال‌هایی را مطرح کردند، چنان‌که بزرگان [[شیعه]] در [[بغداد]] تصمیم گرفتند ۸۰ تن از [[فقیهان]] را نزد حضرت فرستاده و مسئله را تحقیق کنند. آنان با دریافت جواب علمی‌ دقیق برای سؤال‌های خود از کودک ۸ ساله به [[امامت]] وی [[ایمان]] آوردند<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۲۰؛ قندوزی، سنابیع المودۀ، ج ۳ ص ۱۲۶.</ref>. یکی دیگر از مواردی که حضرت شایستگی‌های ذاتی و [[عنایت الهی]] در [[حق]] خود را در عرصه‌های مختلف نشان داد مناظرۀ علمی‌ میان حضرت و [[عالمان]] مشهور زمانه خود از طیف [[مخالفان امامت]] و نیز منسوب به [[خلیفه]] بود. آن حضرت چندین بار با [[عالمان دینی]] مناظره نموده و همگی آنها را با وجود کمی سن مغلوب خود می‌‌کرد که در [[تاریخ]] [[ثبت]] شده است<ref>الصواعق المحرقۀ، ص ۳۱۲؛ سلسلۀ مصنفات الشیخ المفید، ج ۱۱، جزء ۲، ص ۲۸۲، کتاب الأرشاد؛ مسعودی، اثبات الوصیۀ.</ref>.
## '''اعتراف [[مأمون]] و دیگر [[مخالفان]]''': در پی مناظره‌های متعدد حضرت با [[عالمان اهل سنت]] همگی آنان از جمله [[مأمون]] به [[ذکاوت]]، صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام جواد]] {{ع}} در دورۀ کودکی پی برده و لب به اعتراف گشودند. [[یحیی بن اکثم]] [[رئیس]] علمای [[اهل سنت]] وقت، نخستین [[مخالف]] صفات کمالی حضرت بود، اما بعد از [[مناظره]] به آن اعتراف نمود. [[مأمون]] بارها نه تنها به [[فضایل]] آن حضرت، بلکه به [[فلسفه]] و علت آن نیز اشاراتی می‌‌کرد که آن همان [[وابستگی]] به سلسله [[نبوت]] و دریافت [[علم]] و [[فضیلت]] خود از طریق [[الهام]] و [[عنایت الهی]] است. دیگر [[عالمان اهل سنت]] مانند [[ابن حجر]] هیتمی‌ به [[فضل]]، [[علم]]، کمال، [[عظمت]] و ارائه [[برهان]] و [[استدلال]] در کودکی آن حضرت اعتراف نمودند<ref>احتجاج الطبرسی، ج ۲، صص ۲۷۶ - ۲۶۹؛ مفید، همان، ص ۲۸۲.</ref><ref>ر. ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
## '''اعتراف [[مأمون]] و دیگر [[مخالفان]]''': در پی مناظره‌های متعدد حضرت با [[عالمان اهل سنت]] همگی آنان از جمله [[مأمون]] به [[ذکاوت]]، صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام جواد]] {{ع}} در دورۀ کودکی پی برده و لب به اعتراف گشودند. [[یحیی بن اکثم]] [[رئیس]] علمای [[اهل سنت]] وقت، نخستین [[مخالف]] صفات کمالی حضرت بود، اما بعد از [[مناظره]] به آن اعتراف نمود. [[مأمون]] بارها نه تنها به [[فضایل]] آن حضرت، بلکه به [[فلسفه]] و علت آن نیز اشاراتی می‌‌کرد که آن همان [[وابستگی]] به سلسله [[نبوت]] و دریافت [[علم]] و [[فضیلت]] خود از طریق [[الهام]] و [[عنایت الهی]] است. دیگر [[عالمان اهل سنت]] مانند [[ابن حجر]] هیتمی‌ به [[فضل]]، [[علم]]، کمال، [[عظمت]] و ارائه [[برهان]] و [[استدلال]] در کودکی آن حضرت اعتراف نمودند<ref>احتجاج الطبرسی، ج ۲، صص ۲۷۶ - ۲۶۹؛ مفید، همان، ص ۲۸۲.</ref><ref>ر. ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[امامت امام هادی]] {{ع}} در کودکی''': [[امام هادی]] {{ع}} نیز مانند [[پدر]] گرامی‌ خود در سن کودکی به [[امامت]] رسید، [[شیعیان]] به [[دلیل]] مشابه یعنی به [[امامت]] رسیدن [[امام جواد]] {{ع}} در دوره کودکی، [[امامت امام هادی]] {{ع}} را نیز پذیرفتند. در صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام هادی]] {{ع}} به این نکته بسنده می‌‌کنیم که [[خلیفه]] وقت [[معتصم]] خواست از کمی سن حضرت استفاده نموده او را زیر نظر یک عالم [[مخالف]] [[شیعه]] زبردستی به نام [[ابوعبدالله]] جنیدی به صورت [[حبس]] در [[خانه]] [[تعلیم و تربیت]] دهد. جنیدی به عنوان استاد خصوصی حضرت به مدت تعیین شده به ظاهر به [[تعلیم]] و به تعبیری شست و شوی مغزی حضرت پرداخت. بزرگان [[شیعه]] از این مسئله ناراحت شده بعد از مدتی وضعیت [[امام]] {{ع}} را از جنیدی پرسیدند، وی گفت: به [[خدا]] قسم، من او را [[تعلیم]] نمی‌دهم بلکه اوست که مرا [[تعلیم]] می‌‌دهد. ثمرۀ این [[تعلیم]] خصوصی روی آوردن جنیدی به [[تشیع]] گردید<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۳۰.</ref>. [[کرامات]] و صفات کمالی حضرت در [[دوران کودکی]] و بعد آن به حدی مانند [[آفتاب]] ظاهر بود که این دستمایه‌ای برای کوته فکران شد و آنان به [[غلو]] روی آرودند<ref>سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۲۴۰، ذیل فارس بن حاتم.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>
# '''[[امامت امام هادی]] {{ع}} در کودکی''': [[امام هادی]] {{ع}} نیز مانند [[پدر]] گرامی‌ خود در سن کودکی به [[امامت]] رسید، [[شیعیان]] به [[دلیل]] مشابه یعنی به [[امامت]] رسیدن [[امام جواد]] {{ع}} در دوره کودکی، [[امامت امام هادی]] {{ع}} را نیز پذیرفتند. در صلاحیت و [[فضیلت]] ذاتی [[امام هادی]] {{ع}} به این نکته بسنده می‌‌کنیم که [[خلیفه]] وقت [[معتصم]] خواست از کمی سن حضرت استفاده نموده او را زیر نظر یک عالم [[مخالف]] [[شیعه]] زبردستی به نام [[ابوعبدالله]] جنیدی به صورت [[حبس]] در [[خانه]] [[تعلیم و تربیت]] دهد. جنیدی به عنوان استاد خصوصی حضرت به مدت تعیین شده به ظاهر به [[تعلیم]] و به تعبیری شست و شوی مغزی حضرت پرداخت. بزرگان [[شیعه]] از این مسئله ناراحت شده بعد از مدتی وضعیت [[امام]] {{ع}} را از جنیدی پرسیدند، وی گفت: به [[خدا]] قسم، من او را [[تعلیم]] نمی‌دهم بلکه اوست که مرا [[تعلیم]] می‌‌دهد. ثمرۀ این [[تعلیم]] خصوصی روی آوردن جنیدی به [[تشیع]] گردید<ref>مسعودی، اثبات الوصیۀ، ص ۲۳۰.</ref>. [[کرامات]] و صفات کمالی حضرت در دوران کودکی و بعد آن به حدی مانند [[آفتاب]] ظاهر بود که این دستمایه‌ای برای کوته فکران شد و آنان به [[غلو]] روی آرودند<ref>سید ابو القاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۲۴۰، ذیل فارس بن حاتم.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۷ - ۹۳.</ref>


== علل [[کودک]] بودن [[امام]] ==
== علل کودک بودن [[امام]] ==
ممکن است کسی اشکال کند که چه ضرورتی دارد [[امام]] [[کودک]] باشد و مورد [[شک و تردید]] قرار گیرد؟ آیا بهتر نبود [[انسان]] بالغ و مکلّف به [[مقام امامت]] [[برگزیده]] ‌شود؟
ممکن است کسی اشکال کند که چه ضرورتی دارد [[امام]] کودک باشد و مورد [[شک و تردید]] قرار گیرد؟ آیا بهتر نبود [[انسان]] بالغ و مکلّف به [[مقام امامت]] [[برگزیده]] ‌شود؟


در پاسخ گفته شده است ممکن است عواملی در این زمینه مؤثّر باشند مانند:
در پاسخ گفته شده است ممکن است عواملی در این زمینه مؤثّر باشند مانند:
# '''[[امتحان]] [[مردم]]''': با [[اثبات]] امامتِ طفل از راه [[معجزه]] و جهات دیگر، [[انسان]] [[امتحان]] می‌شود که چگونه در برابر [[حقّ]] [[تسلیم]] است.
# '''[[امتحان]] [[مردم]]''': با [[اثبات]] امامتِ طفل از راه [[معجزه]] و جهات دیگر، [[انسان]] [[امتحان]] می‌شود که چگونه در برابر [[حقّ]] [[تسلیم]] است.
# '''[[اثبات]] اینکه [[امامت]] این شخص از جانب خداست''': اگر [[امامان]] تنها در بزرگسالی به [[مقام امامت]] می‌رسیدند، ممکن بود [[خیال]] کنند [[مقامات]] و [[کمالات]] آنان اکتسابی است و از دیگران فرا گرفته و یا در کتاب خوانده است.
# '''[[اثبات]] اینکه [[امامت]] این شخص از جانب خداست''': اگر [[امامان]] تنها در بزرگسالی به [[مقام امامت]] می‌رسیدند، ممکن بود [[خیال]] کنند [[مقامات]] و [[کمالات]] آنان اکتسابی است و از دیگران فرا گرفته و یا در کتاب خوانده است.
# '''[[اثبات]] این مطلب که [[مقام]] و [[منزلت]]، بر پایه [[لیاقت]] است نه بزرگی سن''': چنان‌که در جریان [[فرماندهی]] [[اسامة بن زید]] چنین بود و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[دلیل]] [[شایستگی]] وی او را [[انتخاب]] کرده بود<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶.</ref>.
# '''[[اثبات]] این مطلب که مقام و [[منزلت]]، بر پایه [[لیاقت]] است نه بزرگی سن''': چنان‌که در جریان [[فرماندهی]] [[اسامة بن زید]] چنین بود و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[دلیل]] [[شایستگی]] وی او را [[انتخاب]] کرده بود<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۹۳-۱۹۶.</ref>.


==[[شبهه]] وهابیان در موضوع [[امامت در کودکی]]==
==[[شبهه]] وهابیان در موضوع [[امامت در کودکی]]==
خط ۳۵: خط ۳۵:
'''نکته نخست''': بی‌تردید قاعده اولی همین است که [[انسان]] برای آن‌که بتواند مسئولیت‌های سنگین را به عهده گیرد، باید به اندازه‌ای از کمال جسمی و [[روحی]] برسد که [[قدرت]] [[تحمل]] آن را داشته باشد؛ از این رو [[قرآن]] در ارتباط با اعطای [[مقام نبوت]] به یوسف{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}<ref>«و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۲۲.</ref>.
'''نکته نخست''': بی‌تردید قاعده اولی همین است که [[انسان]] برای آن‌که بتواند مسئولیت‌های سنگین را به عهده گیرد، باید به اندازه‌ای از کمال جسمی و [[روحی]] برسد که [[قدرت]] [[تحمل]] آن را داشته باشد؛ از این رو [[قرآن]] در ارتباط با اعطای [[مقام نبوت]] به یوسف{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}<ref>«و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۲۲.</ref>.


تعبیر به {{متن قرآن|بَلَغَ أَشُدَّهُ}} نشان می‌دهد بلوغ و رسیدن به آن ظرفیت، شرط وصول به این [[مقامات معنوی]] است. [[پیامبران]] بزرگ هر یک دوره‌هایی را پشت سر گذاشتند تا به آن [[مقامات]] بلند رسیدند. [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} برای رسیدن به مقام امامت از گذر [[امتحانات]] بسیار عبور کرد. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. این که در این [[آیه]] «قال» در [[مقام]] جزای «إذ» آمده است نشان می‌دهد تا ابراهیم سربلند از این امتحانات بیرون نمی‌آمد، به مقام امامت نمی‌رسید.
تعبیر به {{متن قرآن|بَلَغَ أَشُدَّهُ}} نشان می‌دهد بلوغ و رسیدن به آن ظرفیت، شرط وصول به این [[مقامات معنوی]] است. [[پیامبران]] بزرگ هر یک دوره‌هایی را پشت سر گذاشتند تا به آن [[مقامات]] بلند رسیدند. [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} برای رسیدن به مقام امامت از گذر [[امتحانات]] بسیار عبور کرد. قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. این که در این [[آیه]] «قال» در مقام جزای «إذ» آمده است نشان می‌دهد تا ابراهیم سربلند از این امتحانات بیرون نمی‌آمد، به مقام امامت نمی‌رسید.


[[موسی]] [[نبی]]{{ع}} هم پس از پشت سر گذاشتن فراز و نشیب‌های بسیار، دست [[تقدیر الهی]] او را به [[کوه طور]] رساند و به درجه [[نبوت]] و [[رسالت]] نائل آمد، [[خداوند]] در این باره در همان شب به موسی فرمود: {{متن قرآن|ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى * وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي}}<ref>«سپس ای موسی به هنگام، باز آمدی * و تو را برای خویشتن پروراندم» سوره طه، آیه ۴۰-۴۱.</ref>؛ یعنی تمام آن [[مشکلات]] و [[گرفتاری‌ها]] برای این بود که خواستم تو را برای خود پرورش دهم. در جای دیگر درباره [[موسی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}<ref>«و چون به برنایی خویش رسید و استواری یافت بدو (نیروی) داوری و دانشی بخشیدیم و بدین‌گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره قصص، آیه ۱۴.</ref>.
[[موسی]] [[نبی]]{{ع}} هم پس از پشت سر گذاشتن فراز و نشیب‌های بسیار، دست [[تقدیر الهی]] او را به [[کوه طور]] رساند و به درجه [[نبوت]] و [[رسالت]] نائل آمد، [[خداوند]] در این باره در همان شب به موسی فرمود: {{متن قرآن|ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى * وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي}}<ref>«سپس ای موسی به هنگام، باز آمدی * و تو را برای خویشتن پروراندم» سوره طه، آیه ۴۰-۴۱.</ref>؛ یعنی تمام آن [[مشکلات]] و [[گرفتاری‌ها]] برای این بود که خواستم تو را برای خود پرورش دهم. در جای دیگر درباره [[موسی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا}}<ref>«و چون به برنایی خویش رسید و استواری یافت بدو (نیروی) داوری و دانشی بخشیدیم و بدین‌گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره قصص، آیه ۱۴.</ref>.
[[پیامبر اسلام]]{{صل}} هم پس از طی دوره‌های چهل ساله عمرش، به درجه [[پیامبری]] رسیده است. این اصل اول و قاعده فراگیر در اعطای درجات [[الهی]] است.
[[پیامبر اسلام]]{{صل}} هم پس از طی دوره‌های چهل ساله عمرش، به درجه [[پیامبری]] رسیده است. این اصل اول و قاعده فراگیر در اعطای درجات [[الهی]] است.


'''نکته دوم''': [[شیعیان]]، [[امامت]] را بر اساس [[آیه]] ۱۲۴ بقره، یک [[مقام]] و [[منصب الهی]] می‌دانند که همانند [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] از ناحیه [[خداوند]] به افرادی عطا می‌شود. حال، این خداست که اگر بخواهد برابر مصالحی، دوران [[شکوفایی عقل]] و [[جسم]] را، کوتاه‌تر می‌کند، بلکه گاه چنان سرعت می‌دهد که داخل گهواره [[انسان]] را به بلندترین [[مقامات معنوی]] نائل می‌سازد. چیزی که حداقل برابر نقل [[قرآن]]، در ارتباط با دو [[پیامبر]] از [[پیامبران الهی]] اتفاق افتاد.
'''نکته دوم''': [[شیعیان]]، [[امامت]] را بر اساس [[آیه]] ۱۲۴ بقره، یک مقام و [[منصب الهی]] می‌دانند که همانند [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] از ناحیه [[خداوند]] به افرادی عطا می‌شود. حال، این خداست که اگر بخواهد برابر مصالحی، دوران [[شکوفایی عقل]] و [[جسم]] را، کوتاه‌تر می‌کند، بلکه گاه چنان سرعت می‌دهد که داخل گهواره [[انسان]] را به بلندترین [[مقامات معنوی]] نائل می‌سازد. چیزی که حداقل برابر نقل [[قرآن]]، در ارتباط با دو [[پیامبر]] از [[پیامبران الهی]] اتفاق افتاد.


قرآن درباره [[یحیی پیامبر]]{{صل}} تصریح می‌کند که وی در دوره [[کودکی]] به این مقام نائل شد: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>.
قرآن درباره [[یحیی پیامبر]]{{صل}} تصریح می‌کند که وی در دوره [[کودکی]] به این مقام نائل شد: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>.
با توجه به قرینه {{متن قرآن|خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ}} دانسته می‌شود که مراد از «[[حکم]]» همان مقام نبوت است. در ارتباط با [[عیسی مسیح]]{{ع}} هم قرآن تصریح می‌کند که در نخستین روزهای ولادتش سخن گفت آن هم از [[مقامات]] بلند خویش پرده برداشت، وی فرمود: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.</ref>.
با توجه به قرینه {{متن قرآن|خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ}} دانسته می‌شود که مراد از «[[حکم]]» همان مقام نبوت است. در ارتباط با [[عیسی مسیح]]{{ع}} هم قرآن تصریح می‌کند که در نخستین روزهای ولادتش سخن گفت آن هم از [[مقامات]] بلند خویش پرده برداشت، وی فرمود: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.</ref>.


[[اعتقاد شیعه]] بر این است که [[ائمه اطهار]]{{عم}} چون از [[ذریه ابراهیم]]{{ع}} هستند، به دعای ابراهیم{{ع}} که در [[قرآن]] آمده است برخوردار از [[مقام]] امامت‌اند. برابر نقل قرآن، هنگامی که ابراهیم{{ع}} به [[مقام امامت]] رسید، از [[خدا]] خواست آن مقام را به ذریه‌اش نیز عطا کند. [[خداوند]] در پاسخش فرمود: این مقام که [[عهد]] من است به ظالمانش نمی‌رسد، مفهوم این سخن این است که این مقام به [[شایستگان]] و کسانی که ذره‌ای [[ظلم]] در پرونده عمرشان نباشد می‌رسد: {{متن قرآن|قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«(ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
[[اعتقاد شیعه]] بر این است که [[ائمه اطهار]]{{عم}} چون از [[ذریه ابراهیم]]{{ع}} هستند، به دعای ابراهیم{{ع}} که در [[قرآن]] آمده است برخوردار از مقام امامت‌اند. برابر نقل قرآن، هنگامی که ابراهیم{{ع}} به [[مقام امامت]] رسید، از [[خدا]] خواست آن مقام را به ذریه‌اش نیز عطا کند. [[خداوند]] در پاسخش فرمود: این مقام که [[عهد]] من است به ظالمانش نمی‌رسد، مفهوم این سخن این است که این مقام به [[شایستگان]] و کسانی که ذره‌ای [[ظلم]] در پرونده عمرشان نباشد می‌رسد: {{متن قرآن|قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«(ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.


[[امامان شیعه]] به دعای ابراهیم{{ع}} - جد اعلای‌شان - به این مقام رسیده‌اند، البته عموماً پس از طی مراحل طبیعی [[رشد]] و کمال به این مقام رسیده‌اند؛ ولی برخی بر اساس [[مصالح]] خاصی در [[زمان]] [[کودکی]] به این مقام نائل شده‌اند و این در جنب [[قدرت الهی]] چیز مهمی نیست و در [[امت‌های پیشین]] نیز سابقه داشته است. [[وهابیان]] هر جوابی که درباره [[یحیی]]{{ع}} و [[عیسی]]{{ع}} بدهند همان جواب را ما درباره [[امام جواد]]{{ع}} و [[امام زمان]]{{ع}}، که در سنین کودکی به [[امامت]] رسیده‌اند، خواهیم داد، به ویژه آن‌که آنان [[مقام نبوت]] را [[برتر]] از مقام امامت می‌دانند، اگر مقام نبوت که در نگاه‌شان مقام برتر است در کودکی به پیامبرانی چون یحیی{{ع}} و عیسی{{ع}} عطا شده است، چگونه مقام امامت در کودکی به [[اولیای الهی]] داده نمی‌شود؟!
[[امامان شیعه]] به دعای ابراهیم{{ع}} - جد اعلای‌شان - به این مقام رسیده‌اند، البته عموماً پس از طی مراحل طبیعی [[رشد]] و کمال به این مقام رسیده‌اند؛ ولی برخی بر اساس [[مصالح]] خاصی در [[زمان]] [[کودکی]] به این مقام نائل شده‌اند و این در جنب [[قدرت الهی]] چیز مهمی نیست و در [[امت‌های پیشین]] نیز سابقه داشته است. [[وهابیان]] هر جوابی که درباره [[یحیی]]{{ع}} و [[عیسی]]{{ع}} بدهند همان جواب را ما درباره [[امام جواد]]{{ع}} و [[امام زمان]]{{ع}}، که در سنین کودکی به [[امامت]] رسیده‌اند، خواهیم داد، به ویژه آن‌که آنان [[مقام نبوت]] را [[برتر]] از مقام امامت می‌دانند، اگر مقام نبوت که در نگاه‌شان مقام برتر است در کودکی به پیامبرانی چون یحیی{{ع}} و عیسی{{ع}} عطا شده است، چگونه مقام امامت در کودکی به [[اولیای الهی]] داده نمی‌شود؟!
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش