برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|
(۱۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۲: |
خط ۲: |
| | موضوع مرتبط = شأن امام | | | موضوع مرتبط = شأن امام |
| | عنوان مدخل = | | | عنوان مدخل = |
| | مداخل مرتبط = | | | مداخل مرتبط = [[شأن قضاوت امامان در کلام اسلامی]] |
| | پرسش مرتبط = امامت (پرسش) | | | پرسش مرتبط = امامت (پرسش) |
| }} | | }} |
|
| |
|
| == قضاوت به عنوان شأنی از [[شئون حاکم اسلامی]] == | | == مقدمه == |
| [[وظیفه]] هر [[حاکم]] بشری در یک جامعه، تأمین امنیت [[شهروندان]] آن است که یکی از مقدمات این کار، [[داوری]] میان [[مردم]] در امور مورد [[اختلاف]] است؛ حال چه خود متصدی این امر شود یا کسی را به این [[مسئولیت]] بگمارد. با وجود این، این [[وظیفه]] اولاً و بالذات متوجه خود [[حاکم]] است. به دیگر بیان، منصب [[حکومت]]، خودْ دربردارنده مناصبی کوچکتر است که یکی از آن مناصب، قضاوت است. با این مقدمه، میتوان گفت آنگاه که [[شأن رهبری اجتماعی]] برای [[امامان معصوم]] {{عم}} [[اثبات]] شد، [[شأن قضاوت]] نیز برای ایشان [[اثبات]] میشود<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۰.</ref>. | | [[وظیفه]] هر [[حاکم]] بشری در یک جامعه، تأمین امنیت [[شهروندان]] آن است که یکی از مقدمات این کار، [[داوری]] میان [[مردم]] در امور مورد [[اختلاف]] است؛ حال چه خود متصدی این امر شود یا کسی را به این [[مسئولیت]] بگمارد. با وجود این، این [[وظیفه]] اولاً و بالذات متوجه خود [[حاکم]] است. به دیگر بیان، منصب [[حکومت]]، خودْ دربردارنده مناصبی کوچکتر است که یکی از آن مناصب، قضاوت است. با این مقدمه، میتوان گفت آنگاه که [[شأن رهبری اجتماعی]] برای [[امامان معصوم]] {{عم}} [[اثبات]] شد، [[شأن قضاوت]] نیز برای ایشان [[اثبات]] میشود<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۰.</ref>. |
|
| |
|
| == [[نصوص]] خاص بر [[شأن قضاوت امامان]] {{عم}} == | | == [[نصوص]] خاص بر شأن قضاوت امامان {{عم}} == |
| [[نصوص]] فراوانی وجود دارد که نشان از وجود این [[شأن]] برای [[امامان معصوم]] {{عم}} است. [[قرآن کریم]] از [[شأن قضاوت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} [[سخن]] به میان آورده است: {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَاؤُوكَ فَاحْكُم بَيْنَهُم أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}.<ref>«آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند و مال حرام فراوان میخورند. پس اگر نزد تو آمدند، میان آنان داوری کن، یا [اگر صلاح دانستی] آنها را به حال خود واگذار. و اگر از آنان صرفنظر کنی، به تو هیچ زیانی نمیرسانند، و اگر میان آنها داوری کنی، با عدالت داوری کن که خدا عادلان را دوست دارد» (مائده، ۴۲).</ref>
| | نصوص فراوانی وجود دارد که نشان از وجود این [[شأن]] برای [[امامان معصوم]] {{عم}} است. [[قرآن کریم]] از [[شأن قضاوت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} [[سخن]] به میان آورده است: {{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَاؤُوكَ فَاحْكُم بَيْنَهُم أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند و مال حرام فراوان میخورند. پس اگر نزد تو آمدند، میان آنان داوری کن، یا [اگر صلاح دانستی] آنها را به حال خود واگذار. و اگر از آنان صرفنظر کنی، به تو هیچ زیانی نمیرسانند، و اگر میان آنها داوری کنی، با عدالت داوری کن که خدا عادلان را دوست دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref>. |
|
| |
|
| براساس [[روایات]]، [[امامان معصوم]] {{عم}} جز [[شأن]] [[نبوت]] و برخی دیگر از اختصاصات پیامبر اکرم {{صل}}، تمام [[شئون]] وی را دارند؛ چنانکه [[محمد بن مسلم]] در روایتی معتبر از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: «[[امامان]] به منزله [[رسول خدا]] {{صل}} هستند؛ جز آنکه [[پیامبر]] نبوده، آنچه از [[زنان]] برای [[پیامبر]] [[حلال]] بود، برای ایشان [[حلال]] نیست. پس غير از آن، آنها در دیگر موارد، به منزله [[رسول الله]] {{صل}} هستند».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۰.</ref> | | براساس [[روایات]]، [[امامان معصوم]] {{عم}} جز [[شأن]] [[نبوت]] و برخی دیگر از اختصاصات پیامبر اکرم {{صل}}، تمام [[شئون]] وی را دارند؛ چنانکه [[محمد بن مسلم]] در روایتی معتبر از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: «[[امامان]] به منزله [[رسول خدا]] {{صل}} هستند؛ جز آنکه [[پیامبر]] نبوده، آنچه از [[زنان]] برای [[پیامبر]] [[حلال]] بود، برای ایشان [[حلال]] نیست. پس غير از آن، آنها در دیگر موارد، به منزله [[رسول الله]] {{صل}} هستند»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>. |
|
| |
|
| از مقایسه میان آنچه از [[قرآن کریم]] [[نقل]] شد و نیز [[روایت]] یادشده، [[شأن قضاوت]] برای [[امامان]] {{عم}} نیز [[اثبات]] میشود. | | از مقایسه میان آنچه از [[قرآن کریم]] [[نقل]] شد و نیز [[روایت]] یادشده، [[شأن قضاوت]] برای [[امامان]] {{عم}} نیز [[اثبات]] میشود. |
|
| |
|
| افزون بر آن، در روایاتی بهطور خاص به این مسئله اشاره شده است؛ چنانکه [[شیخ صدوق]] به طریق صحیح<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۳۹؛ نیز، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۰۶. البته طریق کلینی به دلیل وجود ابوعبدالله المؤمن واقفی مذهب، ضعیف است.</ref> از [[سلیمان]] بن خالد [[نقل]] میکند که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «از [[داوری]] کردن بپرهیزید. پس همانا [[داوری]] کردن تنها برای آن [[پیشوایی]] است که عالم به قضاوت، و [[عادل]] میان [[مسلمانان]] است؛ [یعنی] مانند [[پیامبر]] یا [[وصی]] او».<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵. گفتنی است برخی بزرگان از این روایت، مشروعیت قضاوت فقها را نیز استنباط کردهاند (ر. ک: سید روح الله موسوی خمینی، ولایت فقیه، ص۷۷).</ref> | | افزون بر آن، در روایاتی بهطور خاص به این مسئله اشاره شده است؛ چنانکه [[شیخ صدوق]] به طریق صحیح<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۳۹؛ نیز، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۰۶. البته طریق کلینی به دلیل وجود ابوعبدالله المؤمن واقفی مذهب، ضعیف است.</ref> از [[سلیمان بن خالد]] [[نقل]] میکند که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «از [[داوری]] کردن بپرهیزید. پس همانا داوری کردن تنها برای آن [[پیشوایی]] است که عالم به قضاوت، و [[عادل]] میان [[مسلمانان]] است؛ [یعنی] مانند [[پیامبر]] یا [[وصی]] او»<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵. گفتنی است برخی بزرگان از این روایت، مشروعیت قضاوت فقها را نیز استنباط کردهاند (ر.ک: سید روح الله موسوی خمینی، ولایت فقیه، ص۷۷).</ref>. |
| | |
| همچنین [[معلی بن خنیس]] در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} درباره آيه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ}}<ref>نساء (۲)، ۵۸.</ref> پرسید. [[امام]] {{ع}} در پاسخ فرمود: «بر [[امام]] است که آنچه در [[اختیار]] دارد به [[امام]] پس از خود بدهد و به [[امامان]] [[امر]] شده که به [[عدالت]] [[داوری]] کنند و به [[مردم]] نیز [[فرمان]] داده شده که از ایشان [[پیروی]] کنند».<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳.</ref>
| |
| | |
| در برخی [[روایات]] از اینکه [[شیعیان]] بخواهند برای رفع [[خصومت]] نزد [[قاضی]] یا [[سلطان]] [[جائر]] بروند، [[نهی]] شدهاند. این امر بیانگر آن است که تنها [[قاضی]] یا [[سلطان]] [[عادل]] - که [[امام]] {{ع}} مصداق اكمل آن است - [[شأن قضاوت]] را دارد. دراینباره [[عبدالله بن سنان]] در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: «هر مؤمنی که در خصومتی به سوی [[قاضی]] یا [[سلطان]] جائری گام بردارد، پس او به غیر [[حکم خدا]] قضاوت کند، آن [[مؤمن]] نیز در [[گناه]] او شریک است».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۱۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضر الفقیه، ج۳، ص٤.</ref>
| |
| | |
| در [[روایت]] صحیح دیگری نیز رفتن نزد [[قاضی]] [[جور]] مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ}}<ref>نساء (۴)، ۶۰.</ref> شمرده شده است.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۱۱.</ref>
| |
| | |
| براساس همین [[شأن]] است که [[امام]] {{ع}} با بیان شرایط کلی [[قاضی]]، شیعیانی را که چنین شرایطی دارند، به [[نصب عام]]، به [[مقام]] قضاوت [[منصوب]] میکند؛ چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} در صحیحه ابی [[خدیجه]] فرمود: «مبادا برخی از شما برخی دیگر را نزد [[اهل]] [[جور]] [[محاکمه]] کند. اما به دنبال کسی از خودتان باشید که چیزی از [[احکام]] قضاوت ما را بداند؛ پس او را میان خود [[قاضی]] قرار دهید و برای [[داوری]] نزد او روید».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۱۲. همچنین، ر. ک: همان، مقبوله عمر بن حنظله</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۱ تا ۲۸۲.</ref>
| |
| | |
| == [[امام]] و امر [[اجرای حدود]] ==
| |
| از جمله [[وظایف امام]] هنگام [[تصدی]] [[مسئولیت]] [[رهبری اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[جامعه اسلامی]]، [[اجرای حدود]] است. [[روایات]] باب حدود، همگی بیانگر وجود این [[وظیفه]] برای [[امام]] (به عنوان [[والی]] [[مسلمانان]]) است. ازاینرو تردیدی وجود ندارد در اینکه چنین امری از [[وظایف امام]] است. افزون بر آن، شئونی دیگر نیز دراینباره بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
| |
| # [[پیشگامی امام در سنگسار زناکار]]: [[ابوبصیر]] در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} درباره چگونگی سنگسار [[زن]] زناکار چنین [[نقل]] میکند که [[امام]] نخستین کسی است که به پرتاب سنگ [[اقدام]] میکند.<ref>همان، ص۱۸۴.</ref> نظیر این [[روایت]] درباره مرد زناکار نیز وجود دارد؛ با این تفاوت که اگر زانی خودْ به جنایتش [[اقرار]] کرده باشد، [[امام]] نخستین کسی است که باید به پرتاب سنگ [[اقدام]] کند؛ اما اگر جنایت زناکار به وسیله [[شهادت]] [[گواهان]] [[اثبات]] شده باشد، ابتدا [[گواهان]] و سپس [[امام]] به پرتاب سنگ [[اقدام]] میکنند؛<ref>همان.</ref>
| |
| # [[اختیار در مجازات محارب]]: [[قرآن کریم]] درباره مجازات، بهطور تخییری چهار مجازات را بیان کرده است: یا آنکه کشته شوند، یا به [[دار]] آویخته شوند، یا دست و پای آنها بهطور مخالف (دست راست با پای چپ و برعکس) بریده شود و یا از سرزمینی که در آن [[زندگی]] میکنند، [[تبعید]] شوند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}} (مائده، ۳۳).</ref> براساس [[روایات]] صحیح، [[امر]] [[اختیار]] یکی از این مجازاتهای چهارگانه با [[امام]] است؛ چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به برید بن [[معاویه]] فرمودند: {{عربی|"ذَلِكَ إِلَى الْإِمَامِ يَفْعَلُ بِهِ مَا يَشَاءُ"}}؛<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۴۶ و نیز، همان، ص۲۴۷.</ref>
| |
| # [[اجرای حد پس از محاکمه]]: براساس [[روایات معتبر]]، اگر کسی، دزدی را گرفت، [[حق]] دارد او را ببخشاید یا نزد [[امام]] بیاورد تا [[امام]] او را [[محاکمه]] کند. اگر نزد [[امام]] آورد، دیگر [[حق]] بخشودن ندارد و [[وظیفه امام]] است حد را جاری کند؛<ref>امام صادق {{ع}} فرمودند: {{عربی|"فَإِنْ رُفِعَ إِلَى الْإِمَامِ، قَطَعَهُ. فَإِنْ قَالَ الَّذِي سُرِقَ مِنْهُ: أَنَا أَهَبُ لَهُ، لَمْ يَدَعْهُ الْإِمَامُ حَتَّى يَقْطَعَهُ إِذَا رُفِعَ إِلَيْهِ. وَ إِنَّمَا الْهِبَةُ قَبْلَ أَنْ يُرْفَعَ إِلَى الْإِمَامِ؛ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَالْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ. فَإِذَا انْتَهَى الْحَدُّ إِلَى الْإِمَامِ، فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَتْرُكَهُ"}} (همان، ص۲۵۱). این مضمون در چند روایت معتبر دیگر نیز نقل شده است (ر. ک: همان، ص۲۵۲). [[امام علی]] {{ع}} نیز نظیر این روایت را فرمودهاند (همان، ص۲۵۴).</ref>
| |
| # [[اختیاردار امر مقتول]]: براساس برخی [[روایات]]، اگر [[مسلمانی]] از روی عمدی [[مسلمانی]] را بکشد و اولیای دم او [[اهل ذمه]] باشند، [[امام]] {{ع}} باید [[اسلام]] را بر آنها عرضه کند. هر کدام از ایشان که [[اسلام]] را پذیرفت، [[ولیّ]] دم مقتول خواهد بود و اوست که میتواند [[قصاص]] کرده، ببخشد، یا دیه بگیرد. اما اگر هیچیک از ایشان [[اسلام]] را قبول نکرد، [[امام]] خود [[اختیار]] دارد که یا [[قاتل]] را بکشد یا از او دیه گرفته، در [[خزانه]] [[بیتالمال]] [[مسلمانان]] قرار دهد.<ref>همان، ص۳۵۹.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۰ تا ۲۹۶.</ref>.
| |
| | |
| | |
| == مقدمه ==
| |
| * با توجه به آنچه [[تاریخ]] گزارش داده است، اغلب [[امامان]] {{عم}} شرایط به دست گرفتن [[حکومت]] را نیافتند. با وجود این، چنان نبود که ایشان در [[خانه]] نشسته، کنج [[عزلت]] برگزینند. [[امام]] به عنوان پیشوای [[حقیقی]] [[جامعه]] نسبت به [[حفظ دین]]، [[پاسداری از خون مسلمانان]] و نیز [[پایداری نظام اجتماعی مسلمانان]] نیز وظایفی دارد که مهمترین آنها [[حفظ مذهب حق]]، یعنی [[مذهب تشیع]] است. در این بخش، به بررسی این [[شئون]] میپردازیم:
| |
| | |
| == [[حفظ مذهب]] ==
| |
| * اگرچه در پی کودتایی تلخ، [[امامان معصوم]] {{عم}} از [[رهبری جامعه اسلامی]] کنار نهاده شدند، این امر [[مانع]] از [[رهبری]] [[مذهب]] برحق [[شیعه]] به وسیله ایشان نشد؛ چه، هنوز بودند شیعیانی که باوری [[راستین]] به [[امامان]] [[منصوب]] از جانب [[خداوند متعال]] داشته، با [[جان]] و [[دل]] پیرو ایشان بودند. اینان در آن روزگار گروهی اندک بودند که گرچه نتوانستند به [[دستور پیامبر]] مبنی بر [[جانشینی]] [[امام علی]] {{ع}} [[جامه]] عمل بپوشانند، دستکم [[عقیده]] خود را مبنی بر آنکه [[خلافت]] و [[جانشینی]]، تنها [[شایسته]] آن [[حضرت]] است، ابراز، و بر آن تأکید کردند. آنان همان [[شیعیان علی]] {{ع}} هستند که از [[رستگاران]] [[روز قیامت]] به شمار آمدهاند.<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} لِعَلِيٍّ {{ع}}: يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۱۶. همچنین، ر. ک: شیخ طوسی، الامالی، ص۵۵۱.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۹۰.</ref>
| |
| * بیگمان، آنگاه که [[امام]] {{ع}} از [[مسئولیت]] [[رهبری]] کل [[جامعه اسلامی]] بازداشته میشود، چنین نیست که نسبت به [[رهبری]] [[مذهب تشیع]] وظیفهای بر عهده نداشته باشد؛ بلکه [[سیره امامان]] {{عم}} نشان از [[احساس]] [[وظیفه]] ایشان نسبت به [[حفظ]] و تداوم [[مذهب تشیع]] دارد. [[حفظ]] و تداوم [[مذهب]]، از راههای مختلف به وسیله ایشان انجام شده است که برای مثال میتوان به چند نمونه اشاره کرد:
| |
|
| |
|
| === نخست: [[تقیه]] ===
| | همچنین [[معلی بن خنیس]] در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} درباره آيه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ}}<ref>سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> پرسید. [[امام]] {{ع}} در پاسخ فرمود: «بر [[امام]] است که آنچه در [[اختیار]] دارد به [[امام]] پس از خود بدهد و به [[امامان]] [[امر]] شده که به [[عدالت]] داوری کنند و به [[مردم]] نیز [[فرمان]] داده شده که از ایشان [[پیروی]] کنند»<ref>محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳.</ref>. |
|
| |
|
| === دوم: [[دفاع در برابر شبهات]] ضد [[شیعی]] ===
| | در برخی [[روایات]] از اینکه [[شیعیان]] بخواهند برای رفع [[خصومت]] نزد [[قاضی]] یا [[سلطان]] [[جائر]] بروند، [[نهی]] شدهاند. این امر بیانگر آن است که تنها [[قاضی]] یا [[سلطان]] [[عادل]] - که [[امام]] {{ع}} مصداق اكمل آن است - [[شأن قضاوت]] را دارد. دراینباره [[عبدالله بن سنان]] در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: «هر مؤمنی که در خصومتی به سوی [[قاضی]] یا [[سلطان]] جائری گام بردارد، پس او به غیر [[حکم خدا]] قضاوت کند، آن [[مؤمن]] نیز در [[گناه]] او شریک است»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۱۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضر الفقیه، ج۳، ص٤.</ref>. |
|
| |
|
| === سوم: [[جلوگیری از انحراف شیعیان]] ===
| | در [[روایت]] صحیح دیگری نیز رفتن نزد [[قاضی]] [[جور]] مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ}}<ref>سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> شمرده شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۱۱.</ref>. |
|
| |
|
| == [[تفویض]] [[شئون نبوت]] به [[امام]] ==
| | براساس همین شأن است که [[امام]] {{ع}} با بیان شرایط کلی [[قاضی]]، شیعیانی را که چنین شرایطی دارند، به نصب عام، به مقام قضاوت [[منصوب]] میکند؛ چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} در صحیحه ابی خدیجه فرمود: «مبادا برخی از شما برخی دیگر را نزد [[اهل]] [[جور]] محاکمه کند. اما به دنبال کسی از خودتان باشید که چیزی از [[احکام]] قضاوت ما را بداند؛ پس او را میان خود [[قاضی]] قرار دهید و برای [[داوری]] نزد او روید»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۴۱۲. همچنین، ر. ک: همان، مقبوله عمر بن حنظله</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۱ تا ۲۸۲.</ref> |
| * [[امامان]] {{عم}} دارای [[صفات کمالی]] خاص مانند [[عصمت]]، [[علم غیب]]، [[الهام]] و [[حجت الهی]]، [[انتصاب]] به [[مقام امامت]] توسط [[پیامبر]] و [[خداوند]] میباشند. برخی از مستشکلان [[تفویض]] چنین صفاتی توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به [[امامان]] را ناقض اصل [[خاتمیت]] توصیف نموده و از این راهکار به [[انکار]] صفات فوق دست یازیدند. برخی میگویند:این عین تناقض است که [[رسول]] خاتم به کسی یا کسانی [[حقوقی]] را ببخشد که ناقض [[خاتمیت]] باشد<ref>[[عبدالکریم سروش|سروش، عبدالکریم]]، [[بسط تجربه نبوی (کتاب)|بسط تجربه نبوی]]، ص ۱۳۵.</ref>
| |
| * اشکال اساسی این اشکال تعریف خاص آن از معنا و مفهوم [[خاتمیت]] است که در این اشکال متشکل [[خاتمیت]] را عام و به تعبیری غلیظ - مقابل رقیق - [[تفسیر]] نموده و هر نوع صفت کمالی مشابه به غیر [[پیامبر]] و یا موجود در [[پیامبر]] را با [[پیامبری]] مساوی انگاشته و تعمیم آن صفت به غیر [[پیامبر]] را با اصل [[خاتمیت]] متناقض می خواند. در حالی که - چنان که در صفات پیشین [[گذشت]] - معنا و مفهوم [[خاتمیت]] نه انحصار [[صفا]] [[عصمت]]، [[الهام]] و [[علم غیب]] و [[حجیت]] به [[پیامبر]] و عدم بسط و تعمیم آن به [[امام]] بلکه معنای آن [[خاتمیت]] [[ظهور پیامبر]] [[جدید]] و [[شریعت]] [[جدید]] است،. معتقدان به اصل [[امامت]] هرگز مدعی [[شریعت]] و [[پیامبر]] [[جدید]] نیستند، نهایت آنان [[امامان]] خویش را [[منصوب]] آخرین [[پیامبران]] می دانند که [[شئون]] مختلف مانند [[حجیت]] و [[عصمت]] [[کلام]] و رفتارشان، [[جانشینی]] در عرصههای [[تفسیر دین]] و [[دنیا]] از طرف [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[خداوند]] به [[امامان]] [[شیعه]] [[تفویض]] شده است.
| |
| * این معنا از [[خاتمیت]] و عدم تنافی آن با اصول [[نبوت]] و [[خاتمیت]] دقیقاً در [[کلام نبوی]] آمده است، آنجا که [[امام علی]] {{ع}} درباره [[رؤیت فرشته]] [[وحی]] و شنیدن صدای وی و نیز شنیدن [[ضجه]] [[شیطان]] به [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} مطالبی فرمود، [[حضرت]] به [[امام علی|علی]] {{ع}} فرمود:{{متن حدیث|إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ}} <ref>«تو آنچه را میشنوم میشنوی، و آنچه را میبينم میبينی، جز اينكه پيامبر نيستی» نهج البلاغه، [[خطبه]] ۱۹۲. </ref>
| |
| * در این [[حدیث]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} اصل صفت [[الهام]] و [[مواجهه با فرشته]] [[وحی]] و شنیدن [[پیام]] [[نفی]] نمیکند، بلکه بنفی نمیکند، بلکه ضمن [[پذیرش]] آن تنها صفت [[نبوت]] را از [[حضرت علی]] {{ع}} سلب میکند. در [[روایات]] دیگر [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} صفات مختلف کمالی مانند [[عصمت]]، [[حجیت]] و [[واجب الاطاعة]] را به [[حضرت علی]] {{ع}} [[تفویض]] میکند که [[تفویض]] آن در پاسخ [[شبهات]] پیشین [[گذشت]]. به دیگر سخن بر معنا و مفهوم [[خاتمیت]] قطعاً [[پیامبر اسلام]] {{صل}} از همه [[بشر]] (...) عالمتر است و اگر [[تفویض]] صفات و [[شئون]] مزبور [[حضرت علی]] {{ع}} با [[خاتمیت]] منافات داشت، هرگز چنین نمیکرد. مگر اینکه کسی مدعی باشد - العیاذبالله - به [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} درس [[خاتمیت]] یاد بدهد یا بر عدم [[عصمت]] وی در این مسئله [[اعتقاد]] داشته باشد که چنین کسی نخست باید مدعای خود را به صورت شفاف بیان کند تا پاسخ لازم داده شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۰ - ۲۱۲.</ref>
| |
|
| |
|
| == رابطه [[شأن امامت]] با [[نصب الهی]] == | | == امام و اجرای برخی از حدود == |
| * با توجه به [[جایگاه]] و [[حقیقت]] [[مقام]] و [[منصب امامت]] و [[شئون]] و [[مسؤولیتها]] و صفاتی نظیر [[علم خدادادی]] و [[مصونیت]] از هرگناه و [[خطا]] و عیبی و اینکه هر آنچه در [[هدایت]] لازم است باید به [[امام]] اعطا شود، قطعاً چنین [[امام]] و [[هادی]] [[الهی]] لازم است [[منصوب]] از جانب [[خداوند تعالی]] باشد. ما نمیتوانیم یک فرد معمولی را - هرچند فی الجمله از دیگران [[برتر]] باشد - [[امام]] و [[هادی]] خود قرار دهیم بلکه [[پیشوای امت]] و [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] به عنوان [[خلیفه رسول الله]] با ویژگیهای فرابشری را فقط باید [[خداوند]] [[نصب]] کند.
| | علاوه بر اجرای حدود برای امام، [[شئون امام|شئونی]] دیگر نیز بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: |
| * توجه به [[مقام]] و [[منصب امامت]] مستلزم [[نصب الهی]] است و این ملازمه را [[امام رضا]] {{ع}} [[تبیین]] کردهاند: {{متن حدیث|هَلْ يَعْرِفُونَ قَدْرَ الْإِمَامَةِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ الْأُمَّةِ فَيَجُوزَ فِيهَا اخْتِيَارُهُمْ إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أَوْ يُقِيمُوا إِمَاماً بِاخْتِيَارِهِمْ}}.
| | # '''پیشگامی امام در سنگسار زناکار:''' [[ابوبصیر]] در روایتی صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} درباره چگونگی سنگسار [[زن]] زناکار چنین [[نقل]] میکند که [[امام]] نخستین کسی است که به پرتاب سنگ [[اقدام]] میکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۱۸۴.</ref>. نظیر این [[روایت]] درباره مرد زناکار نیز وجود دارد؛ با این تفاوت که اگر زانی خود به جنایتش [[اقرار]] کرده باشد، [[امام]] نخستین کسی است که باید به پرتاب سنگ [[اقدام]] کند؛ اما اگر جنایت زناکار به وسیله [[شهادت]] [[گواهان]] [[اثبات]] شده باشد، ابتدا [[گواهان]] و سپس [[امام]] به پرتاب سنگ [[اقدام]] میکنند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۱۸۴.</ref>. |
| * [[امام رضا]] {{ع}} در [[موهوبی]] بودن و اکتسابی نبودن [[جایگاه]] و [[منصب امامت]] به وضوح و روشنی بیان میفرماید: {{متن حدیث|الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا يُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفِعْلِ كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۹.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۲۵-۱۲۹</ref>.
| | # '''اختیار در مجازات محارب:''' [[قرآن کریم]] درباره مجازات، بهطور تخییری چهار مجازات را بیان کرده است: یا آنکه کشته شوند، یا به دار آویخته شوند، یا دست و پای آنها بهطور مخالف (دست راست با پای چپ و برعکس) بریده شود و یا از سرزمینی که در آن [[زندگی]] میکنند، [[تبعید]] شوند<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}} (مائده، ۳۳).</ref>. براساس [[روایات]] صحیح، [[امر]] [[اختیار]] یکی از این مجازاتهای چهارگانه با [[امام]] است؛ چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} خطاب به [[برید بن معاویه]] فرمودند: {{متن حدیث|ذَلِكَ إِلَى الْإِمَامِ يَفْعَلُ بِهِ مَا يَشَاءُ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۴۶.</ref>. |
| | # '''اجرای حد پس از محاکمه:''' براساس روایات معتبر، اگر کسی، دزدی را گرفت، [[حق]] دارد او را ببخشد یا نزد [[امام]] بیاورد تا امام او را محاکمه کند. اگر نزد امام آورد، دیگر حق بخشیدن ندارد و [[وظیفه امام]] است حد را جاری کند<ref>امام صادق {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|فَإِنْ رُفِعَ إِلَى الْإِمَامِ، قَطَعَهُ. فَإِنْ قَالَ الَّذِي سُرِقَ مِنْهُ: أَنَا أَهَبُ لَهُ، لَمْ يَدَعْهُ الْإِمَامُ حَتَّى يَقْطَعَهُ إِذَا رُفِعَ إِلَيْهِ. وَ إِنَّمَا الْهِبَةُ قَبْلَ أَنْ يُرْفَعَ إِلَى الْإِمَامِ؛ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَالْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ. فَإِذَا انْتَهَى الْحَدُّ إِلَى الْإِمَامِ، فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَتْرُكَهُ}}، کافی، ج7، ص۲۵۱.</ref>. |
| | # '''اختیاردار امر مقتول''': براساس برخی [[روایات]]، اگر [[مسلمانی]] از روی عمد [[مسلمانی]] را بکشد و اولیای دم او [[اهل ذمه]] باشند، [[امام]] {{ع}} باید [[اسلام]] را بر آنها عرضه کند. هر کدام از ایشان که [[اسلام]] را پذیرفت، ولیّ دم مقتول خواهد بود و اوست که میتواند [[قصاص]] کرده، ببخشد، یا دیه بگیرد. اما اگر هیچیک از ایشان [[اسلام]] را قبول نکرد، امام خود [[اختیار]] دارد که یا [[قاتل]] را بکشد یا از او دیه گرفته، در [[خزانه]] [[بیتالمال]] [[مسلمانان]] قرار دهد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۳۵۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۸۳ ـ ۲۸۵.</ref> |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| * [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']]
| | # [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']] |
| * [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
| |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|