|
|
خط ۷۰: |
خط ۷۰: |
|
| |
|
| از [[دلایل]] و مباحث پیشین میتوان به نادرستی این دیدگاه پی برد. [[حفظ شریعت]] از هرگونه افزایش یا کاهش و [[تحریف]] و تغییری توسط [[امام]]، بدون [[آگاهی]] کامل و جامع و خطاناپذیر او از معارف و احکام دینی ممکن نخواهد بود. بنابراین، فرضیه علم اجتهادی در باب [[امامت]] مردود است. از سوی دیگر، دلایل عقلی و [[نقلی]] علم امام، ناظر به علم غیر تقلیدی است. مضافا بر اینکه کسی که امام علم به احکام [[دین]] را از او فرا میگیرد به امر امامت سزاوارتر است و از نظر [[عقل]] و [[نقل]]، امامت [[حق]] اوست، نه کسی که علمش تقلیدی است، یا در اجتهادش مرتکب خطاهای بسیاری میشود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۶۷-۷۸.</ref>. | | از [[دلایل]] و مباحث پیشین میتوان به نادرستی این دیدگاه پی برد. [[حفظ شریعت]] از هرگونه افزایش یا کاهش و [[تحریف]] و تغییری توسط [[امام]]، بدون [[آگاهی]] کامل و جامع و خطاناپذیر او از معارف و احکام دینی ممکن نخواهد بود. بنابراین، فرضیه علم اجتهادی در باب [[امامت]] مردود است. از سوی دیگر، دلایل عقلی و [[نقلی]] علم امام، ناظر به علم غیر تقلیدی است. مضافا بر اینکه کسی که امام علم به احکام [[دین]] را از او فرا میگیرد به امر امامت سزاوارتر است و از نظر [[عقل]] و [[نقل]]، امامت [[حق]] اوست، نه کسی که علمش تقلیدی است، یا در اجتهادش مرتکب خطاهای بسیاری میشود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۶۷-۷۸.</ref>. |
|
| |
| == [[علم امام]] ==
| |
| از دیدگاه [[عقل]] و [[شرع]]، [[امامت]] بدون [[علم]]، نه امکانپذیر است و نه قابل قبول و نه شایسته [[جامعه اسلامی]] در جایی که [[قرآن]] و [[احادیث]]، احراز مسئولیتهای [[اجتماعی]] و هر نوع ارتقا را مشروط به علم میداند و بر [[برخورداری از علم]] تأکید میکند و [[جهل]] و [[جاهل]] را مورد نکوهش قرار میدهد، چگونه میتوان در [[لزوم]] عالم و عالمتر بودن [[امام]]، تردید به خود راه داد و امامت بدون علم را قابل قبول دانست. این مطلب در [[آیات]] زیادی مورد تأکید قرار گرفته است<ref>برای نمونه ر.ک: {{متن قرآن|أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}} «آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}} «ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}} «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ}} «آیا به آنچه خداوند آفریده است ننگریستهاند که چگونه سایههای آن از راست و چپ باز میگردد و با فروتنی به خداوند سجده میبرد؟» سوره نحل، آیه ۴۸؛ {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}} «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.
| |
|
| |
| اصولاً [[امام]]، [[اولوالامر]] و [[واجب]] الاطاعة است؛ الزام [[مردم]] به پیروی از امام فاقد [[علم]] و نیز الزام [[اعلم]] بر [[اطاعت]] از عالم اغرای به [[جهل]] ([[فریب دادن]] دیگران در جهت [[پیروی]] از [[رفتار]] [[جاهلانه]]) محسوب میشود و در [[احادیث]] فراوانی نیز تأکید بر شرط علم در قبول مسئولیتهای [[اجتماعی]] دیده میشود<ref>برای نمونه ر.ک: علاءالدین هندی، کنز العمال، ج۶، ص۱۹؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۱؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳، به نقل از: جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ج۲، ص۲۰۴ - ۲۰۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۲۱.</ref>
| |
|
| |
| == تکلیفآور بودن علم امام ==
| |
| آیا [[ائمه]] مجاز بودهاند از [[علم]] و [[دانش غیبی]] که ابزار [[امامت]] و لازمه [[رهبری]] و [[دفاع از دین]] بوده است، در امور شخصی نیز استفاده کنند یا نه؟ پس از [[اثبات]] [[علم الهی]] و موهوبی [[امام]] از منظر [[علامه جوادی آملی]]، اینک جای این [[پرسش]] باقی میماند که آیا علامه، عمل بر اساس [[علم موهوبی]] را بر امام لازم میداند یانه؟ آیا امام در برابر [[علم خاص]] خود تکلیفی ندارد؟ مثلاً اگر فرد عادی، [[زمان]] امتحانش را بداند، خود را برای آن آماده و مطابق علم خویش عمل خواهد کرد. با این بیان، اگر امام [[معصوم]] بر اساس [[علم غیب]] خود از زمان شهادتش یا نتیجه [[جنگ]] و یا [[حیله]] [[دشمن]] [[آگاه]] باشد و قاتلش را نیز بشناسد، آیا باید بر اساس علم خود عمل نماید و در محل شهادتش حضور یابد؟ با وجود این که حفظ جان [[واجب]] است، [[تکلیف]] او چیست؟
| |
|
| |
| از نظر علامه جوادی آملی، [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} دو علم دارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیرعادی و نامتعارف حاصل میشود. اگر علم از راه عادی به دست آمد و شرایط حجت شرعی تمام شد، تکلیفآور است، ولی علم غیب از راه عادی به دست نمیآید و علم به [[قضا و قدر]] و [[لوح محفوظ]] است و بنابراین امر و نهی و تکلیف به ارمغان نمیآورد. [[علم غیب امام]] مثل [[علمی]] است که [[فرشتگان]] دارند، ولی تکلیف به آن تعلق نمیگیرد. [[حکمت الهی]] بر این تعلق گرفته است که [[معصومان]] نیز مانند انسانهای دیگر آزموده شوند. از این رو حضرات [[معصومین]] نیز مانند سایر [[مردم]]، [[مکلف]] به [[تکالیف الهی]] بودند و باید طبق [[علم عادی]] [[رفتار]] میکردند. آنان در مواردی که [[خداوند]] به آنها اجازه میداد، برای [[حفظ]] و [[عزت]] [[دین]] از [[علم غیب]] نیز استفاده میکردند، ولی اصل بر این است که در جریان امور ظاهری از [[علوم عادی]] بهره گیرند<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۵ و ۲۲۶؛ همو، نسیم اندیشه، دفتر اول، ص۸۶.</ref>.
| |
|
| |
| بنابراین، [[آگاهی]] [[ائمه]] از [[سرنوشت]] غیبیشان تکلیفآور نبود و از این جهت از آن [[علم]] استفاده نمیکردند، مگر در موارد خاص که از سوی [[خداوند متعال]] [[مأمور]] به استفاده از آن میشدند وگرنه معیار [[تکلیف]]، [[علم عادی]] بود، نه علم ناعادی. از این رو اگر از راههای عادی به نقشه [[دشمن]] پی میبردند و شرایطشان مانند [[شرایط امام]] حسین {{ع}} نمیبود، حتماً برای خنثاکردنش [[اقدام]] میکردند<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۵ و ۲۲۶؛ همو، نسیم اندیشه، دفتر اول، ص۸۶.</ref>.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی]]، ص ۱۴۷.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |