پرش به محتوا

مسلک اعتراض در تفسیر انتظار: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


== نقد این مسلک ==
== نقد این مسلک ==
در پاسخ به چنین برداشتی از [[معنای انتظار]] باید گفت [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] صرف را نمی‌توان به‌عنوان تنها [[رکن انتظار]] پنداشت؛ زیرا ارکان دیگری چون [[آگاهی از وضع مطلوب]]، [[اعتقاد به وضع مطلوب]] و [[اقدام عملی برای رسیدن وضعیت مطلوب]] نیز وجود دارند که [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] صرف، شامل این موارد نمی‌شود<ref>ر.ک: [[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۶-۴۹.</ref>؛ و نیز باید افزود چنین فرضیه‌ای با پرسش‌هایی مواجه است مانند اینکه اولاً، گستره و دامنه این [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] تا کجاست؟ ثانیاً: این [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] چه باری بر دوش [[منتظران]] می‌گذارد و این نفی با چه اثباتی می‌تواند همراه باشد؟ افزون‌بر این [[پرسش‌ها]]، این فرضیه ارتباطی با [[معنای انتظار]] ندارد؛ زیرا [[انتظار]]، [[امید]] داشتن به [[آینده]] ای است که [[ظلم]]، ‌ [[فساد]]، [[تباهی]] و [[بی عدالتی]] در آن نباشد و با آمدن [[رهبری الهی]] [[جهان]] پر از [[عدل و داد]] می‌گردد و این [[هدف]] با [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] صرف حاصل نمی‌شود؛ بلکه باید در نهایت به [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب|اقدام]] و [[زمینه‌سازی]] عملی منجر شود؛ بنابراین، فرضیه [[مسلک اعتراض]] نمی‌تواند جامع و کامل باشد<ref>ر.ک: [[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، [[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی]].</ref>.
در پاسخ به چنین برداشتی از [[معنای انتظار]] باید گفت [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] صرف را نمی‌توان به‌عنوان تنها [[رکن انتظار]] پنداشت؛ زیرا ارکان دیگری چون [[آگاهی از وضع مطلوب]]، [[اعتقاد به وضع مطلوب]] و [[اقدام عملی برای رسیدن وضعیت مطلوب]] نیز وجود دارند که [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] صرف، شامل این موارد نمی‌شود<ref>ر.ک: [[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۶-۴۹.</ref>؛ و نیز باید افزود چنین فرضیه‌ای با پرسش‌هایی مواجه است مانند اینکه اولاً، گستره و دامنه این [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] تا کجاست؟ ثانیاً: این [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] چه باری بر دوش [[منتظران]] می‌گذارد و این نفی با چه اثباتی می‌تواند همراه باشد؟ افزون‌بر این [[پرسش‌ها]]، این فرضیه ارتباطی با [[معنای انتظار]] ندارد؛ زیرا [[انتظار]]، [[امید]] داشتن به [[آینده]] ای است که [[ظلم]]، ‌ [[فساد]]، [[تباهی]] و [[بی عدالتی]] در آن نباشد و با آمدن [[رهبری الهی]] [[جهان]] پر از [[عدل و داد]] می‌گردد و این [[هدف]] با [[اعتراض به وضع موجود|اعتراض]] صرف حاصل نمی‌شود؛ بلکه باید در نهایت به [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب|اقدام]] و زمینه‌سازی عملی منجر شود؛ بنابراین، فرضیه [[مسلک اعتراض]] نمی‌تواند جامع و کامل باشد<ref>ر.ک: [[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، [[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی]].</ref>.


درباره پرسش اول باید گفت، آرمان‌های [[دینی]] از [[تکامل]] و [[شکوفایی]] استعداد‌های [[آدمی]] فراتر و بالاترند؛ زیرا هنگامی که [[انسان]] به [[تکامل]] می‌رسد باز این پرسش مطرح است که در کدام جهت باید [[مصرف]] شود؛ در جهت رشد یا زیان؟ این دو مسئله اساسی بعد از [[تکامل]] و شکوفایی‌است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرموده‏ است: «[[مردم]] معدن هستند مثل معدن طلا و نقره»<ref>بحارالانوار، ج۵۸، ص۶۵.</ref> جهت استفاده از معدن، سه مرحله کار لازم است: نخست [[کشف]] است؛ دوم، استخراج است؛ سوم، شکل دادن است. تا این‏جا مرحله‏ کمال و [[شکوفایی]] است، اما این آهن شکل گرفته که مثلاً به شکل اتومبیل درمی‏‌آید، جهت می‌‏خواهد. پس مرحله‏ چهارم، جهت یابی این معدن، این [[انسان]] است. جهت به سوی کیست؟ به سوی پایین‏تر از خود و [[رضایت]] به [[زندگی]] حیوانی و همین حیات [[دنیوی]]؟ خداوند در قرآن کریم فرموده است<ref>{{متن قرآن|أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا قَلِیلٌ}} سوره توبه، ۳۸.</ref>: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما را چه شده است که چون به شما گفته می‌شود: «در راه خدا بسیج شوید» کندی به خرج می‌دهید؟ آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده‌اید؟ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی نیست.» اگر این باشد این تنزل است. [[انسان]] با کم‏ترین مقایسه درمی‌‏یابد که از حیوانات بالاتر است. در نتیجه، هدفی [[برتر]] می‌‏یابد؛ حرکت به سوی بالاتر. این تحرک است، رشد است. بالاتر از من کیست؟ لابد آفریننده‏ [[انسان]] که [[حاکم]] و [[خالق]] هستی است<ref>چنان‏چه در نماز هم به همین جهت آموزش داده می‌‏شود و در سجده می‌خوانیم: «سبحان ربی الاعلی و بحمده‏، پاک است خدای من که برتر است».</ref>. و [[امامت]]، هدایت‏گر این حرکت و سیر صعودی است که بعد از [[مقام رسالت]]، به این مهم می‌‏پردازد و اکنون عَلَم این حرکت را باید در دستان پرمهر [[حضرت مهدی]] {{ع}} باید جست‏وجو کرد.
درباره پرسش اول باید گفت، آرمان‌های [[دینی]] از [[تکامل]] و شکوفایی استعداد‌های [[آدمی]] فراتر و بالاترند؛ زیرا هنگامی که [[انسان]] به [[تکامل]] می‌رسد باز این پرسش مطرح است که در کدام جهت باید [[مصرف]] شود؛ در جهت رشد یا زیان؟ این دو مسئله اساسی بعد از [[تکامل]] و شکوفایی‌است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرموده‏ است: «[[مردم]] معدن هستند مثل معدن طلا و نقره»<ref>بحارالانوار، ج۵۸، ص۶۵.</ref> جهت استفاده از معدن، سه مرحله کار لازم است: نخست [[کشف]] است؛ دوم، استخراج است؛ سوم، شکل دادن است. تا این‏جا مرحله‏ کمال و [[شکوفایی]] است، اما این آهن شکل گرفته که مثلاً به شکل اتومبیل درمی‏‌آید، جهت می‌‏خواهد. پس مرحله‏ چهارم، جهت یابی این معدن، این [[انسان]] است. جهت به سوی کیست؟ به سوی پایین‏تر از خود و [[رضایت]] به [[زندگی]] حیوانی و همین حیات [[دنیوی]]؟ خداوند در قرآن کریم فرموده است<ref>{{متن قرآن|أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا قَلِیلٌ}} سوره توبه، ۳۸.</ref>: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما را چه شده است که چون به شما گفته می‌شود: «در راه خدا بسیج شوید» کندی به خرج می‌دهید؟ آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده‌اید؟ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی نیست.» اگر این باشد این تنزل است. [[انسان]] با کم‏ترین مقایسه درمی‌‏یابد که از حیوانات بالاتر است. در نتیجه، هدفی [[برتر]] می‌‏یابد؛ حرکت به سوی بالاتر. این تحرک است، رشد است. بالاتر از من کیست؟ لابد آفریننده‏ [[انسان]] که [[حاکم]] و [[خالق]] هستی است<ref>چنان‏چه در نماز هم به همین جهت آموزش داده می‌‏شود و در سجده می‌خوانیم: «سبحان ربی الاعلی و بحمده‏، پاک است خدای من که برتر است».</ref>. و [[امامت]]، هدایت‏گر این حرکت و سیر صعودی است که بعد از [[مقام رسالت]]، به این مهم می‌‏پردازد و اکنون عَلَم این حرکت را باید در دستان پرمهر [[حضرت مهدی]] {{ع}} باید جست‏وجو کرد.


درباره پرسش دوم نیز می‌توان چنین گفت: [[منتظر]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} آماده است برای [[ظهور]] و [[حاکمیت]] او [[زمینه‌سازی]] کند. چنان که در [[روایت]] نیز آمده است: «مردمی از جانب [[مشرق]] [[قیام]] نمایند و [[سلطنت]] را برای [[مهدی]] آماده سازند»<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۷.</ref>. اهمیت این [[آمادگی]] و [[زمینه سازی]] را در [[پیام]] صادقانه‏ی [[امام]] صادق‏(ع می‌‏توان جست‌‏وجو کرد که در آن، به حداقل [[آمادگی]]، اشاره شده است: «باید هرکدام از شما برای [[خروج قائم]]، [[آمادگی]] پیدا کند، اگر چه با تهیه کردن یک تیر باشد؛ چون وقتی [[خداوند]] ببیند کسی به [[نیّت]] [[یاری مهدی]] {{ع}}‏ اسلحه تهیه کرده است، [[امید]] است که [[عمر]] او را دراز کند، تا [[ظهور]] او را [[درک]] کند و از [[یاوران]] آن [[حضرت]] باشد»<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص ص۳۶۶.</ref>.<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، [[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی]]؛ [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۸۹-۹۴.</ref>.
درباره پرسش دوم نیز می‌توان چنین گفت: [[منتظر]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} آماده است برای [[ظهور]] و [[حاکمیت]] او [[زمینه‌سازی]] کند. چنان که در [[روایت]] نیز آمده است: «مردمی از جانب [[مشرق]] [[قیام]] نمایند و [[سلطنت]] را برای [[مهدی]] آماده سازند»<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص۸۷.</ref>. اهمیت این [[آمادگی]] و [[زمینه سازی]] را در [[پیام]] صادقانه‏ی [[امام]] صادق‏(ع می‌‏توان جست‌‏وجو کرد که در آن، به حداقل [[آمادگی]]، اشاره شده است: «باید هرکدام از شما برای [[خروج قائم]]، [[آمادگی]] پیدا کند، اگر چه با تهیه کردن یک تیر باشد؛ چون وقتی [[خداوند]] ببیند کسی به [[نیّت]] [[یاری مهدی]] {{ع}}‏ اسلحه تهیه کرده است، [[امید]] است که [[عمر]] او را دراز کند، تا [[ظهور]] او را [[درک]] کند و از [[یاوران]] آن [[حضرت]] باشد»<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص ص۳۶۶.</ref>.<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، [[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی]]؛ [[میرزا عباس مهدوی‌فرد|مهدوی‌فرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص۸۹-۹۴.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۴٬۴۵۳

ویرایش